سيستمهاي فيلد باس ومقايسه آنها با سيستمهاي DCS حميد رضا خدام
1-7مقدمه در اوايل دهه 1960ادوات وكنترلر هاي الكترونيكي جايگزين كنترلرهاي نيوماتيكي شدند كه از مزاياي اين كنترلر هامي توان سرعت و دقت زياد و كم حجم بودن آنها را نام برد .طولي نكشيد كه كامپيوترهاي ديجيتال كه قابليت پردازش لوپها ي كنترلي را داشتند ،جايگزين كنترلرهاي الكترونيكي شدند .كامپيوتر مركزي پس از دريافت تمام متغير هاي پروسسي از طريق وروديها و دستورات صادره توسط اپراتور از طريق صفحه كليد ،آنها را طبق برنامه كنترلي از قبل نوشته شده پردازش و نتايج اين پردازش را از طريق خروجيها به محركهاي نهايي كنترل اعمال مي كنند .اين نوع كنترل اصطلحا (DDC (Direct Digital Controlناميده مي شود و در آن اپراتور توسط يك صفحه كليد و يك نمايشگر (VDU(Visual Display Unitبا سيستم ارتباط بر قرار مي كند .كامپيوتر مركزي قابليت پردازش حجم زيادي از متغير هاي زماني وپروسسي را دارد ولي با افزايش بيش از حد اين اطلعات، سرعت و كارايي كامپيوتر پايين آمده و به كامپيوتري با ظرفيت و سرعت زياد نياز مي شد و اگر كامپيوتر مركزي از كار مي افتاد باعث از كار افتادن كل سيستم كنترلي و پروسس مي شد. DCSدر واقع تكميل شده و توسعه يافته سيستم كنترل مركزي يا همان DDCمي باشد ،كه سطوح مختلف كنترلي در آن بيشتر و تكميل تر مي باشد .در اين سيستم متغير هاي اندازه گيري شده توسط سيگنالهاي آنالوگ (ولتاژ،جريان و (...به كارتهاي ورودي DCSمنتقل و اين سيگنالها پس از تبديل به معادل ديجيتال جهت پردازش وارد سيستم مركزي كنترل مي شوند و در رابطه با سيگنالهاي خروجي نيز نتايج پردازنده مركزي كنترل بصورت ديجيتال به كارتهاي خروجي ارسال و در آنجا پس از تبديل اين سيگنالها به آنالوگ،به محرك ها اعمال مي شوند .در پايين ترين سطح اين سيستم (Process (Controllerكار اندازه گيري متغير هاي پروسسي ،كنترل لوپها توسط كنترلر هاي ميكروپروسسوري،
اجراي Logicها ،جمع آوري اطلعات و آناليز آنها ،محاسبات و ارتباط با وسايل و ادوات ديگر انجام مي شود . كارهاي انجام شده در پايين ترين سطح توسط اپراتورها قابل كنترل بوده و توسط يك Supervisor مشاهده و قابل ثبت مي باشد .در سيستم DCSاز كار افتادن هريك از قسمتهاي كنترلي تاثير آنچناني بر پروسه كنترلي نداشته است و حتي با از كار افتادن سطوح بال ،سطوح پايين كه شامل Process Controllerها مي باشد ،مي تواند كار كنترلي را ادامه دهد .در DCSسيگنال راه اندازه گيري شده و سيگنال ارسالي به ادوات توسط يك جفت سيم به ورودي و خروجيهاي Process Controllerوصل مي شوند و ارتباط اين سطح باسطوح ديگر از طريق بزرگراههاي اطلعاتي و شبكه خاص خود سيستم ( (Data Highway & Plant Networkصورت مي گيرد و باعث كاهش هزينه سيم كشي و امكان اضافه نمودن ادوات بيشتر و ارتباط ادوات اضافه شده با ادوات موجود از طريق اين بزرگراههاي ارتباطي را مي دهد و بدين ترتيب توسعه سيستم آسانترو با كمترين هزينه صورت مي گيرد.
Figure 7-1:Control Systems' Evolution اساس كار كنترلرهاي PLCميكروپروسسوري بوده و شبيه سيستمهاي كنترل مركزي و DCSعمل مي كنند ولي با قابليت هاي محدودتر و كمتر. اين نوع كنترلر ها جهت كنترل قسمتي از پروسس واحد كه مي تواند مستقل از كل واحد كار كرده و پروسه پيچيده اي ندارد ،بكار رفته و جايگزين رله ها و تايمرهاي الكترومكانيكي شده و جهت اجراي برنامه هاي ترتيبي( (Sequentialو گسسته ( (Discrete Systemاستفاده مي شوند .با وجود پيشرفتهاي زيادي كه تا كنون در زمينه ساخت و بكارگيري سيستم هاي كنترلي صورت گرفته ولي كنترلرهاي PLCهنوز كاربرد داشته و همراه سيستمهاي جديد بخشي از واحد پروسسي را كنترل مي كنند. 2-7نحوه عملكرد سيستم كنترل FCSدر مقايسه با DCS 1-2-7معرفي سيستم كنترل Fieldbus (FCS( Fieldbus Control Systemجديدترين تكنولوژي سيستم كنترل دردنيا مي باشد ،كه بعد از DCSبه بازار آمده است .استاندارهايي در ارتباط آنالوگ( 20mA-4و يا ، 5V-1براي سيگنال الكترونيكي و 15psi-3براي سيگنال نيوماتيكي( جهت انتقال سيگنال كنترل و ابزارهاي اندازه گيري ، از ادوات فيلد به اتاق كنترل وجود دارد .اما Fieldbusيك ارتباط ديجيتال با پروتكل خاص خود مي باشد .اين پروتكل متفاوت با ساير پروتكل ها مي باشد ،زيرا در پروتكل هاي ديگر هدف فقط انتقال
اطلعات بوده ولي در طراحي پروتكل FCSاهداف كنترلي و كاربرد فرايند هاي فرايندي منظور شده و هدف صرف ارتباط ديجيتال نمي باشد. بحث ارتباط هوشمند در اواسط دهه ، 80تحول مهمي در زمينه ارتباط ديجيتال ايجاد كرد .به بيان ساده Fieldbus ،يك شبكه ارتباطي دو طرفه سريال و تمام ديجيتال با پروتكل Multi-dropما بين ادوات و وسائل ابزار دقيقي هوشمند فيلد ( (Intelligent Field Deviceهمچون سنسورها ( ، (Sensorsعملگرها ( ، (Actuatorsترانسميترها ( (Transmittersو ...با كنترلر و كنترل مركزي مي باشد و هدف در اين سيستم توزيع كار كنترلي و استراتژي كنترل در كل ادوات فيلد مي باشد. (IEC(International Electrotechnical Commissionپروتكل هاي زير را براي فيلد باس معرفي كرده است: • Foundation Fieldbus and HSE • Controlnet • Profibus and Profinet • P-NET • WordFIP • INTERBUS • SwiftNet (Foundation Fieldbus( FFاز استاندارهاي معروف فيلد باس است كه در سال 1994جهت اهداف زير معرفي شدو اين بخش به تو ضيح در مورد اين استاندارد اختصاص دارد: .1ترقي دادن فيلد باس و گسترش آن هم براي راحتي مصرف كننده و هم براي توليد كننده .2رسيدن به يك استاندارد مناسب و هماهنگ
Figure 2-1 به دليل سرعت تحولت و پيشرفت صنعت ،بخصوص صنعت كنترل ،سريع بوده و روز به روز سيستمهاي پيشرفته تري توليد مي شود و سيستم هاي قبلي و قديمي ( (Pneumatic&DCSاز رده خارج مي شوند ،لذا از نظر آينده نگري و خصوصا از نظر اقتصادي طبيعي .منطقي به نظر مي رسد كه بجاي انتخاب سيستمي كه در حال از رده خارج شدن مي باشد و در سه يا چهار سال آينده مشكل قطعه يدكي و سرويس دهي از طرف سازندگان را خواهد داشت، سيستمي را انتخاب كرد كه حداقل با اين سرعت پيشرفت تا دو دهه ديگر نگراني مشكلت تعويض و از رده خارج شدن را نداشته باشد. شبكه Fieldbusشبيه LANبوده و تركيبي از سگمنتها مي باشد و هر سگمنت به يك كارت كنترلي به نام H1متصل مي باشد و قابليت اتصال چند وسيله ابزار دقيقي را فقط با يك جفت سيم فراهم مي كند وجايگزين سيستم
(Tranditional point-to- point( 4-20mAشده است كه براي هر تجهيز فيلد يك جفت سيم بكار مي رود. سيگنال Fieldbusبه وسيله سوار شدن بر روي يك ولتاژ مستقيم كه وظيفه تغذيه ادوات Fieldbusرا دارد ،منتقل مي شود .انجام اين كار بوسيله دستگاهي به نام Power Conditionكه مابين منبع تغذيه و شبكه Fieldbusقرار دارد ،صورت مي گيرد و كنترل اين تبديل از طريق سيستم برنامه ريز گذرگاه به نام (LAS(Link Active Schedulerانجام مي شود .سيگنالهاي FCSبا استفاده از يك تكنيك خاص ،تبديل به كد مي شود .اين سيگنال “ سيگنال سنكرون “ ناميده مي شود. 2-2-7مدل مرجع )OSI) Open system Interconnect
ليه هاي مدل OSIدر شكل 2-2نشان داده شده است،در فيلد باس سه ليه هاي 3,4,5,6از مدل مرجع OSIحذف شده است و مورد استفاده قرار نمي گيرد و همچنين ليه كاربر نيز در مدل OSI نبوده در حاليكه در مدل تعريف شده براي فيلد باس وجود دارد بنابراين تكنولوژي فيلد باس شامل سه ليه است: (1ليه فيزيكي (2ليه پشته ارتباطات (3ليه كاربردي -1ليه فيزيكي :اين ليه مكانيسمي براي ارسال و دريافت سيگنالهاي الكتريكي بين قطعات فيلد باس مي باشد كه اطلعات در قالب منتطق 0و 1از يك نقطه شبكه به نقاط ديگر ارسال مي شد. اين ليه اطلعات را ازليه پشته مي گيرد .سپس به سيگنال الكتريكي تبديل مي كند و روي باس قرار مي دهد و بالعكس. -2ليه پشته ارتباطات):)DLL ليه تنظيم اطلعات و تعيين تقدم و صف بندي اطلعات را برعهده دارد .اين كار توسط قسمتي به نام (LAS(Link Active Schedulerانجام مي گيرد. LASشامل ليستي از نوبت بندي ارسالي از تمام قطعات فيلد باس مي باشد كه مي بايست اطلعات خود را ارسال نمايند .هنگاميكه زمان ارسال اطلعات يك ابزار فرا مي رسد LASيك پيغام Compel
Dataبه آن ابزار ارسال مي كند .پس از دريافت ، CDآن ابزار بافر خود را به تمامي قطعات فيلد باس ارسال مي كند. LASمي تواند پيغام ديگري به نام (PT(Pass Tokenرا نيز به ابزارات فيلد باس ارسال نمايد در اين حالت وسيله اي كه PTرا دريافت كرده است اجازه دارد تا زمانيكه كارش تمام شود يا حداكثر زمان نگهداري پايان يابد اطلعات خود را ابزارات ديگر فيلد باس ارسال نمايد. دو زير ليه FASو (FMS(Fieldbus Message Specificationنيز بر روي DLLقرار دارند. -3ليه كاربر: اين ليه شامل بلوك هايي است كه هر يك از اين بلوكها معرف توابع كاربري خاصي هستند كه در ادامه اين بخش توضيحات مختصري درباره اين بلو كها داده خواهد شد. فيلد باس را مي توان به سه دسته زير تقسيم كرد: (Low-Speed Fieldbus( FF-H1 (High-Speed Fieldbus( FF-H (High- Speed Ethernet( HSE ، Foundation Fieldbus H1با سرعت انتقال داده ،31.25KHzبراي اجراي بيشترين الگوريتم كنترل ،باندازه كافي سريع نيست.براي اين منظور،يك ليه ارتباطي سريعتر داخل Foundation Fieldbusوجود دارد :كه آن فيلدباسهاي بر مبناي Fast-Ethernetمي باشد .اما فيلدباس ،H1در برخي كاربرد ها با موفقيت عمل مي كند. 3-2-7توپولوژيهاي فيلدباس چندين توپولوژي ممكن براي شبكه فيلد باس وجود دارد.اين بخش تعدادي از توپولوژيهاي ممكن را نشان داده و در مورد خصوصيات هر يك توضيحاتي داده است.شكل 2-3چهار توپولوژي را نشان مي دهد كه در زير در مورد هركدام شرح داده مي شود: Daisy-Chain Tree Topology Point to Point Spur Topology
Figure 2-2 Daisy Chain Topology اين توپولوژي به معني اتصال چند وسيله فيلد به يك خط Trunkبه صورت سري ،بدون داشتن ارتباط شاخه اي يا گرفتن Tمي باشد دراين نوع از توپولوژي امكان اضافه و يا كم كردن ادوات بطوريكه ديگر ادوات از سرويس خارج نشوند وجود ندارد و به همين دليل از اين توپولوژي به ندرت استفاده مي شود(.شكل (2-3
Figure 2-3 Tree Topology
اين توپولوژي زماني بكار برده مي شود كه چند وسيله ابزار دقيقي از نظر فيزيكي كامل نزديك هم با شند .ارتباط اين چند وسيله مستقيما توسط ارتباط Trunkاز FCS Junction Boxنزديك ادوات ،به كارت H1صورت مي گيرد(.شكل (2-4
Figure 2-4 Spur Topology اين توپولوژي ممكن است زماني بكار رود كه چند وسيله در يك مسير ( نه ضرورتا نزديك هم( قرار گرفته باشند .خط (Trunkشاه سيم( از Hostشروع و تا آخرين وسيله فيلد ادامه پبدا مي كند و هر يك از ادوات توسط ارتباط Tبه اين خط وصلمي شوند(.شكل (2-5
Figure 2-5 Point-to-Point Topology اين توپولوژي شامل يك سگمنت است كه تنها دو تجهيز دارد.و مطابق شكل زير است(.شكل (2-6
Figure 2-6 شكل زير تركيبي از چهار توپولوژي ذكر شده نشان مي دهد:
Figure 2-7 با توجه به تعاريف فوق بهترين نوع اتصال ادوات FCSتوپولوژي Treeمي باشد .به دليل قيد شده در ذيل ،تعداد ادوات قابل اتصال به هر Segmentمحدود مي باشد .كيفيت سيگنال با افزايش تعداد
ادوات متصل به يك سگمنت در مجموع طول كابل افزايش مي يابد ،اين طول تبايد بيشتر از 1900 متر و حداكثر طول يك ( Spurدر عمل( نبايد بيش از 120متر باشد و اين طول در كيفيت سيگنال تاثير دارد .جريان و ولتاژ اعمالي توسط منبع تغذيه ،ولتاژ دريافتي هروسيله بايد مابين 9تا 32ولت مستقيم باشد .تعداد ادوات واقع در هر سگمنت FCSنيز وابسته به منبع ولتاژ منبع تغذيه ،مقاومت خط و جريان مصرفي ادوات محدود مي شود .انتها ي هر كابل با يك Terminatorبا امپدانس 100Ω محدود مي شود. اين امر كابل اينسترومنتي را به عنوان يك مسير انتقال متعادل جهت انتقال يك سيگنال با فركانس نسبتا بال با كمترين اعوجاج و نويز ممكن مي سازد. ادوات Fieldbusمجهز به سيستم ميكروپروسسوري بوده و مي توانند بخشي از كار كنترلي را به عهده بگيرند .اين عمل با بارگذاري بعضي از توابع كنترلي ( Function Block(FBدر حافظه اين ادوات ممكن مي گردد .اين بلوك ها در مجموعه اي به نام Function Block Libraryقرار داده شده اند و به عنوان ابزاري قدرتمند در رسيدن به اهداف كنترل فرايند به كار گرفته مي شوند .هرچه تعداد اين بلوك هاي بازگذاري شده در ادوات يك سگمنت بيشتر باشد ،به همان نسبت حجم اطلعات ارسالي و دريافتي بيشتر و در نهايت پردازش آنها زمان بر خواهد بود. زمان اجراي عمليات كنترلي در هر لحظه ،فاصله زماني ورود يك سيگنال از يك ورودي آنالوگ تا خروج سيگنال از يك خروجي آنالوگ در يك حلقه كنترلي مي باشد .براي هر سگمنت يك بازه زماني تعريف مي شود كه اين بازه بايد براي اجراي عمليات كنترلي و جابجايي كليه اطلعات موجود برروي آن سگمنت كافي باشد .واضح است كه هر چه تعداد ادوات در يك سگمنت زياد باشد به زمان زيادي جهت اجراي عمليات كنترلي و جابجايي اطلعات نياز خواهد بود. براي بال بردن ضريب اطمينان( (Risk assessmentو بخاطر اينكه در مواقع بروز مشكل براي يك وسيله ،حلقه هاي كنترل زيادي از سرويس خارج نشوند ،براي هر سگمنت فقط يك حلقه كنترل در نظر مي گيرند و بقيه ادوات متصل به سگمنت كار غير كنترلي داشته و يا به عنوان Indicatorبكار بردن مي شوند .در نتيجه در تعداد ادوات اتصالي به يك سگمنت محدوديت وجود خواهد داشت. كارتهاي ورودي /خروجي سريال ( (Serial I/Oدر FCSكه كارتهاي H1ناميده مي شوند ،جايگزين كارتهاي ورودي /خروجي 20mA-4 ( (Traditional I/Oدر DCSشده اند .كارتهاي H1كا ارتباط ادوات فيلد را با شبكه FCSبر قرار مي كنند،نياز به مارشالينگ كابينت و سيم بندي خاصي ندارند و در حال حاضر مي توان تا 16دستگاه از ادوات فيلد را به آن وصل نمود ،ولي هيچكدام از سازندگان Fieldbusقرار دادن بيش از 10دستگاه از ادوات فيلد را توصيه نكرده و تضمين نمي كنند. 3-7مقايسه DCS & FCSو مزايا و معايب آنها نسبت به يكديگر: FCSبراي راهبري اهداف كنترلي از FBهاي استاندارد شده مانند AI (Analog Input(،AO Analog Outputو PIDاستفاده مي كند .همانطور كه گفته شد اين FBها در حافظه ادوات فيلد بارگذاري مي شوند .با اين عمل سيستم كنترل از اتاق كنترل به فيلد منتقل گشته و به تبع آن باعث كاهش سخت افزار مي گردد(.شكل (3-1
Figure 3-1:Function Block با اينكه ادوات كنترل پروسسي داراي پايداري بالو احتمال خراب شدن آنها كم مي باشد ،ولي با اين وجود اين احتمال وجود دارد و مي توان در طراحي سيستم كنترل اين خطا را تا حد زيادي كاهش داد: اول با ايجاد سطوح مختلف كنترلي و قرار دادن ادوات تك در پايين ترين سطح ،ثانيا ايزوله كردن آنها از سطوح بالتر توسط Barrierيا Isolatorجهت جلوگيري از انتقال خطا به سطح بالتر ،ثانيا قرار دادن اغلب سخت افزارهاي سطوح بالتر بصورت (. Redundancyشكل (3-2
Figure 3-2 براي فيلد باس H1جداسازي خطاي سيم بندي بكار رفته است .بدين معني كه جهت اطمينان بيشتر ادوات در چندين شبكه ( (H1 Segmentمستقل تقسيم مي شوند كه در صورت بروز خطا در ادوات يك لوپ ،فقط در همان شبكه H1اين خطا محدود مي شود .كه البته اخيرا كارتهاي H1نيز به صورت Redundancyطراحي و توليد شده است. مهمترين سوال اين است كه در صورت قطع سيمي كه تا ده وسيله به آن وصل است چه اتفاقي مي افتد؟ در صورت بروز خطا در يك كارت ورودي /خروجي ( (20mA I/O Card-4سيستم DCSكه اغلب Redundantنيز مي باشد ،باعث از سرويس خارج شدن آنها مي شود و اين روند در FCSنيز با قطع
يك جفت سيم وجود دارد كه در صورت قرار گرفتن حتي شانزده وسيله(هشت لوپ( در يك سگمنت( (H1هر هشت لوپ از سرويس خارج خواهد شد ،كه اين درمقوله از پايداري نسبت پايداري هردو يكسان مي باشد .بطور خلصه اينكه با بروز يك خطا در هر دو سيستم FCSو DCSاحتمال از سرويس خارج شدن هر هشت لوپ وجود دارد .در DCSجهت لوپهاي حساس و مهم اغلب كارتهاي Redundant I/Oدر نظر مي گيرند و در صورت بروز خطا در سيم واقع شده در فيلد يك لوپ از سرويس خارج مي شود كه اين كار در FCSنيز با قرار دادن تعداد كمتري از لوپهاي مهم (حداكثر دو لوپ( در يك شبكه (FCS(H1 Redundancyامكان پذير بوده و از اين لحاظ نيز مشاهده مي شود كه ضريب پايداري(در صد خطا( همچون DCSمي باشد. در صورت عدم استفاده از كارتهاي H1به صورت ، Redundantجهت بال بردن ضريب اطمينان و ايمني ،تركيب I/Oها طوري در نظر گرفته مي شودكه در هر كارت H1بيش از يك لوپ كنترلي- شامل يك Control Valveو يك ترانزميتر قرار نگرفته باشد و ساير I/Oهاي باقيمانده در كارت H1 به منظور كارهاي غير كنترلي يا نشان دهنده استفاده مي شود .با طراحي و توليد كارت H1به صورت Redundantو گذرندن مراحل تست و اخذ تاييديه كميته FCSمي توان تعداد لوپها ي كنترلي در نظر گرفته شده در يك كارت H1و يك سگمنت را تا دو لوپ كنترلي افزايش داد. مهمترين مزيتي كه تجهيزات فيلد در FCSدارند اين است كه در صورت بروز خطاي خروجي آن وسيله به حالت Fail Safeرفته و فرمانهاي متناسب با شرايط مستقل از اپراتور و كنترلر مركزي را صادر مي كند و ممكن است به حالت از قبل مشخص شده رفته و يا در موقعيت مطمئن ( يا آخرين مقدار( قرار گيرد ،و اين عمل ( (Fail safeممكن است در صورت بروز خطا در سنسور ،خود وسيله ويا ارتباط وسيله با كنترل مركزي صورت گيرد و تمام اين خطا ها به اپراتور گزارش مي شود (حتي قطع هواي ابزار دقيق ارسالي به سر . (Control Valveدر DCSاين قابليت ها محدود بوده و در صورت بروز خطا مثل در ترانسميتر ممكن است حداكثر يا حداقل را در خروجي قرار دهد كه از قبل بايستي توسط يك سوئيچ سخت افزاري در آن تنظيم شود.
Figure 3-3 مزاياي ديگر عبارتند از: كاهش تعدادBarrier
هاي مورد استفاده در داخل كابينت ها.
كاهش سيم كشي و سيم بندي در داخل كابينت ها و درفيلد و به تبع موارد فوق كاهش حجم كابينت هاي مارشالينگ ( (Marshaling Cabinetsكنترل (( Control Cabinetنسبت به DCSو .DDC كاهش سيم كشي صرفه جويي در
در فيلد و به تبع آن كاهش متعلقات سيم كشي شامل Tray،Boxو... هزينه و كاهش زمان نصب سيستم كنترلي و ادوات فيلد
زمانCommissioning&Start-up Conventionalنيز كاهش مي يابد. اعمال تغييراتConfiguration
در صورت صحيح بودن طراحي FCSتا يك هشتم مشابه ازنوع
سيستم Analog/Digital 10%سريعتر از سيتم آنالوگ مي باشد.
خاصيت Interoperabilityادوات :FCSقابليت بكار بردن ادوات مختلف فيلد باس در يك سيستم ، بطور مستقل از كارخانه سازنده ،بطوريكه كوچكترين تغييري در عملكرد و آرايش همان سيستم ايجاد نشود .به دليل خاصيت Interoperabilityمي توان در خريد قطعات و توسعه واحد ،اين قطعات را بابال ترين كيفيت و قيمت نازل انتخاب كرد .اين امر بدليل كثرت توليد كنندگان و رقابت بين شركتهاي سازنده FCSمي باشد .جهت اضافه كردن يا بكار بردن ادوات سازندگان متفاوت در يك شبكه (،FCS بدون كم شدن از قابليت ها و توابع آن وسيله( نياز است تا برنامه اي از طرف سازندگان به خريدار ارائه گردد ،كه اين برنامه به زبان (DDL (Device Description Languageنوشته شده و قابل اجرا در تمام سيستمها ي كنترل مركزي FCSبوده و تمام اطلعات لزم جهت شناساندن وسيله به كنترل مركزي Hostرا شامل مي شود .اين اطلعات ابزاري براي كاليبره و عيب يابي وسيله بوده و شامل تمام بلوك هاي استاندارد مي باشد و همواره از طرف سازندگان ،ويرايش جديد آن توسط افزودن توابع جديد به ادوات نصب شده قبلي ارائه مي شود. بنا به دليلي كه در بال قيد گرديد نيازي به نگراني بابت تهيه قطعات يدكي و انبار كردن آنها نمي باشد ،در نتيجه هزينه صرف شده بابت خريد Spar Partرا مي توان تقليل داده و از انبار كردن قطعات اضافي صرف نظر كرد. قابليت توسعه و تغيير در اين سيستم ( (FCSخيلي آسان بوده و نياز به كارتهاي I/Oسيم بندي جديد ،اضافه كردن فضاي داخل كابينت ها ،كارتهاي مبدل و ....نمي باشد. به توجه به دومورد اخير كه يكي از مهمترين مزاياي سيستم كنترلي FCSمي باشد ،نيازي به خريد يك سيستم براي مجتمع هايي كه برنامه توسعه داشته باشند يا برنامه نصب آنها به تدريج صورت مي گيرد ،نمي باشد .زيرا سيستم FCSقابليت رشد و توسعه در اندازه بزرگ را نيز دارا مي باشد. به دليل اطلعات ديجيتالي و Handshakingكه با ادوات فيلد دارد ،ديد وسيعي را نسبت به اين ادوات داشته و سيستم يكپارچه اي را تشكيل مي دهد.به عبارت ديگر در سيستم كنترلي DCS اطلعات كنترلي كافي،ولي اطلعات مديريتي نسبت به سيستم FCSكمتر مي باشد .ولي در سيستم كنترلي FCSعلوه بر اينكه اطلعات كنترلي بيشتر از DCSبوده بلكه اطلعات مديريتي خيلي بيشتر از DCSمي باشد ،و در كل از ديدگاه مديريتي FCSنسبت به ،DCSديد وسيع و بيشتري را از نظر اطلعاتي به مديريت مي دهد. ضمنا جهت بدست آوردن ضريب تصحيح و اعمال آن در اندازه گيري ،لزم است تا دو متغير همزمان(فشار يا دبي همراه با دماي سيال( اندازه گيري شوند .با توجه به قابليت Multi-Variable ترانسميترهاي ،FCSصرفه جويي قابل ملحظه اي در خريد و نصب ادوات اندازه گيري مي توان انجام داد. در FCSعلوه بر سيگنالهاي اندازه گيري شده ،اطلعات كاملي از دستگاه نصب شده در فيلد در اختيار اپراتور قرار مي گيرد .اين اطلعات شامل :زمان تغيير دستگاه طبق تشخيص خود دستگاه(Self ،(Diagnosticاطلعات كاليبراسيون شامل جدول زمانبندي و اطلعات داده شده به خود دستگاه شامل :محل،زمان ،روش،شخص كاليبره كننده و،...شرايط محيط،وضعيت ،PV, MVبه عهده گرفتن قسمتي از كار كنترلي توسط بلوك هاي ( (Function Blockكارهاي ديگر مي باشد با استفاده از بلوكهاي توابع استاندارد شده ( Standard Function Block( SFBو انتقال آنها با استفاده از بلوكهاي توابع استاندارد ( (SFBو انتقال آنها با استفاده از تكنولوژي FCSبه فيلد و واگذاري بخشي از كارهاي كنترلي به ادوات فيلد ،بار كنترلي در اتاق كنترل و حجم اطلعات تبادلي از ادوات فيلد با اتاق كنترل ،كاهش يافته كه يكي ديگر از مزاياي سيستم FCSبه شمار مي رود.
Figure 3-4 معايب فيلد باس يكي از معايب بزرگ فيلد باس گراني ابزارات دقيق آن مي باشد كه انتظار مي رود در آينده نزديك قيمت اين ادوات كاهش يابد. يكي ديگر از معايب فيلد باس محدود بودن تعداد ابزارات در يك شبكه فيلد باس است. 4-7انواع بلو كهاي استاندارد بلوكهاي متفاوتي با كاربردهاي مختلف در FCSوجود دارد كه در زير به توضيح برخي از آنها پرداخته مي شود: :Resource Block 1-4-7اين بلوك ( (RBمشخصات وسيله ابزار دقيقي همچون نام وسيله ،سازنده و شماره سريال وسيله را بيان مي كند و فقط يك RBدر هر وسيله موجود دارد. : 2-4-7Function Blockاين نوع بلوكها ( (FBرفتار كنترلي سيستم را فراهم مي سازد .چندين FB مي تواند در يك وسيله بارگذاري شود كه بعضي از آنها استاندارد بوده و كنترل اصلي و اساسي را بر عهده دارند .بلوكهاي استاندارد مي توانند بر حسب نياز و كاربرد در داخل ادوات فيلد بار گذاري شوند. براي مثال يك Temperature Transmitterممكن است حاوي يك بلوك از نوع AI FBو يك Control Valveشامل يك بلوك PID FBو همچنين AO FBباشد.
Figure 4-1 بنابراين يك لوپ كنترلي كامل مي تواند با بكارگيري يك ترانزميتر ساده و يك كنترل ولو ،در سيستم فيلد باس تشكيل شود .در حالي كه در سيستمهاي كنترلي ،Traditionalدر كنار ترانزميتر و كنترل ولو ،به جهت عدم وجود مفهومي به نام ،Function Blocksنيازبه يك كنترلر و در كنار آن مبدل جريان الكتريكي به فشار هوا ،جهت انجام عمل كنترلي داريم .لذا ملحظه مي شود كه با بكارگيري ادوات فيلد ،لوپ كنترلي ،ساده و البته مطمئن تر مي شود. :Transducer Block :3-4-7يك TBكار ارتباط بلوكهاي توابعي FBsرا از I/Oمورد نياز توابع سخت افزار و سنسورهاي دستگاه بر عهده دارد و شامل اطلعاتي از قبيل تاريخ كاليبراسيون و نوع سنسور مي باشد هر ورودي /خروجي FBفقط شامل يك كابل TBمي باشد :Flexible Function Block :4-4-7بلوكهاي FFBشبيه بلوكهاي FBبوده ،مگر در كاربرد، سفارش ،تعريف پارامترهاي بلوك و زمان لزم جهت اجراي بلوك ،كه جهت اجراي بلوك كه توسط ابزار برنامه نويسي مشخص و تعيين مي شود FFB .عموما جهت مقاصد كنترلي فرايندهاي گسسته و فرايندهاي گروهي Process( (Batchبكار مي روند و توسط اين بلوكها حتي مي توان كارايي يك سيستم PLCرا نيز شبيه سازي كرد. عموما در معماري اتاق كنترل ،تكنولوژي FCSرا نمي توان بر كل سيستم در نظر گرفت و اعمال كرد. زيرا چندين سيستم در اتاق كنترل بكار برده مي شود كه از نظر سخت افزاري و نرم افزاري خواص و امكانات فيلد باس را ندارد ،و يا بخشي از قابليت هاي فيلد باس را دارا مي باشند ،از طرف ديگر تمام ادوات فيلد قابليت تكنولوژي FCSرا نداشته و بعضي از آنها به DCSوصل مي شوند .به عنوان مثال با توجه به عدم وجود تكنولوژي FCSدر مورد ورودي /خروجيهاي (ON/OFFسوئيچ ها( و با توجه به پروتكل خاص Vibration Transmitterها ارتباط اين ادوات با سيستم كنترلي از نوع Traditional 4-20mA خواهد بود. همچنين با توجه به اينكه سيستم FCSگواهي و استاندارهاي لزم را در مورد ESD،Emergency ( (Shut Downو Fir&Gas Systemتاكنون اخذ نكرده است ،لذا اين دو سيستم نيز از نوع Traditionalخواهد بود .در حال حاضر سيگنالهايي كه قابليت اتصال به سيستم FCSرا دارند شامل وروديهاي آنالوگ و براي ترانزميترها و بعضي آناليزر ها و خروجيهاي آنالوگ براي Positionerها و محركهاي الكتريكي مي باشد.