نقدی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل:
مدرسی در فرایند تنازل مدرسسسی طباطبایسسی نویسسسنده کتاب «مکتسسب در فراینسسد تکامسسل» در مصسساحبه خود بسسا سسسایت دانشجویان مسسلمان شمال شرق آمریکسا کسه در دی ماه سسال 1386در سسایت تابناک منتشسر گردید ،خود به برخی از برداشت های انجام شده از کتابش به شدت معترض است .ایشان بر خلف آراء اخیسر خود مدعسی اسست تسا کنون احدی در فکسر تحلیسل و عرضسه درسست(!) مواد و معارف شیعی در چهارچوب گفتمان مذهبی و ذهنیت های فکری و فرهنگی بر نیامده است. بسه عبارت دیگسر نسه تنهسا کتاب ایشان همچون تاجسی زریسن بر تارک فکسر بشری بسه طور تمام و کمال به تحلیل و عرضه در ست معارف شیعی در گفتمان مذهبی نایل گردیده بلکه موید این مطلب است که اساسا واکنش های شدید الحنی که کتاب ایشان به همراه داشته ناشی از کج اندیشی و عدم فهم درست منتقدین بوده است. اما چندی نمی گذرد که مدرسی طباطبایی از عرش کبریایی فرود آمده و از موضع قبلی خود تنازل فرموده و در واکنشی غیر مستقیم به انتشار کتاب «مکتب در فرایند تهاجمات تاریخی» [ ]1نوشته مرتضی رضوی (که حدود دو ماه پس از انتشار کتاب مدرسی به نشر الکترونیک در سایت بینش نو می رسد) اعلم می نماید که کتاب مکتب در فرایند تکامل حاوی نواقص و اشکالتی بوده است. مدرسی طباطبایی در پاسخ به مقاله اکبر گنجی [ ]2که درسایت کتابخانه تاریخ اسلم و ایران منتشسر گردیسد و در جواب اعتراض برخسی از منتقدیسن کسه چرا ایشان جای چنیسن سسوء برداشست هایسی را در کتاب خود باز گذاشتسه اسست؟ دسست بر دامسن توجیسه گردیده و در فراینسد تنازل مسی افزاید: « کتابسی کسه در اصسل انگلیسسی «بحران و تثبیست در ادوار بنیادیسن اسسلم شیعسی» نام داشت و ترجمسه فارسسی آن بسا نام «مکتب در فرایند تکامل» در دسترس قرار گرفت ،چنان که بر آنان که اصل انگلیسی آن را دیده اند ،روشن است، اثری مسستقل نیسست و بسه عنوان مقدمسه ای بر چنسد اثسر از یسک متکلم شیعسی پایان قرن سسوم و ناظسر بر آن و در چهار چوب اسسستدللت و احتجاجات آن دانشمنسد نوشتسسه شده اسست .بخسسش دوم نام انگليسسسي کتاب بر صسسفحه عنوان «bu »Ja’far ibn Qiba al-Razi and His Contribution to Imamite Shi’ite Thoughtايسن مسسأله را بسه درسستي روشسن مينمود .آن متون در اصسل انگليسسي ،در بدنسه اصسلي کتاب قرار گرفتسه و بسه انگليسسي روشسن ترجمسه شده بود، پس خواننده ارتباط مقدمه را با متن ها به درستي ميديد و مشکلي روي نمينمود .در ترجمه فارسي ،متأسفانه اين ارتباط گسسسته و متون کسه اينسک در ملحقات و ضمايسم جاي گرفتسه بود بسه فارسسي ترجمسه نشسد و در نتيجسه ،فصسول
مقدماتسي از چهارچوب اصسلي بيرون آمسد و صسورت مسستقل يافست و بسسا هميسن نکته منشسأ برداشتهايي شد که هرگز نيت و هدف نگارنده آن نبود».
پسس از ایسن تنازل ،قاطبسه دوسستان «تشیسع وصسایتی» ایشان کسه بسه شکسل فزاینده ای برای بر اندازی «تشیع ولیتی» کمر همت نهاده اند و به طور مستمر از حمایت های مراکز سیاسی و آکادمیسک غرب مایسه مسی گیرنسد بسا دسست پاچکسی طرحسی نسو در انداختنسد تسا کتاب موهسن و ابطال شده مدرسی طباطبایی را از فرایند تنازل به فرایند تکامل رهنمون سازند. در ایسن فراینسد ،کتاب مدرسسی در بوتسه نقسد قرار مسی گیرد و جلسسات و نشسست هایسی بر حول مسسائل حاشیسه ای و غیسر مهسم بر گزار مسی گردد .ایسن نقدهسا و نشسست هسا پیسش از آنکسه بسه محتوای کتاب بپردازد بسسه شکلواره و متدولوژی تاریسسخ نقلی توجسسه دارد .منابسسع و ماخذی کسسه مدرسی طباطبایی در راستای القای نظریات التقاطی خود از آن سود جویی نموده است .و یا به عبارت دیگر پر نمودن و یا بر طرف نمودن جای سوء تفاهم هایی که مدرسی در کتاب خود باز نهاده است. ماحصسل پایانسی ایسن نقسد هسا و نشسست هسا در تمامسی ایسن ماه هسا چیزی غیسر از انحراف ذهسن مخاطبیسن از مبانسی انحرافسی و اعقتادی کتاب مدرسسی بسه مسسائل حاشیسه ای و غیسر مهسم ،نبوده اسست .قاطبسه دوسستان «تشیسع وصسایتی» مدرسسی ،نتیجسه گرفتنسد کسه ایرادات و نواقسص کتاب مکتب در فرایند تکامل همین مسائل جزیی و حاشیه ای و غیر بنیادین بوده است و گرنه کتاب مدرسسی طباطبایسی عیسب و ایراد اسساسی ندارد و تشیسع همان اسست کسه ایشان معرفسی نموده است. ایسن فراینسد نشان مسی دهسد کسه کتاب موهسن مدرسسی تسا چسه حسد برای دشمنان «تشیسع ولیتسی» اهمیت دارد. بنابرایسن در ایسن نقسد هسا و نشسست هسا بسه غیسر از ایسن کسه راه بر توجیسه مدرسسی هموار سساخته اسست تا ایشان در این فراینسد تنازل به ایفای نقش بپردازد ،چیز در خور توجهی وجود ندارد .و جالب توجه ایسن که جناب مدرسسی طباطبایسی پا سخ مشروحسی بر ایسن نشسست نوشتسه و ظاهرا به جناب رسول جعفریان ارسال نموده که درتاریخ 21دی ماه 1387در سایت کتابخانه تاریخ اسلم درج گردیده است]3[ . اکنون مدرسی طباطبایی در فرایند تنازل فوق با یک سری ترفندها ظاهر می گردد:
-1
ابتدا از شخصسیت ناقسد ( کسه ایرادات حاشیسه ای و غیسر اسساسی بر کتاب او گرفتسه اسست) تمجید می نماید تا به ذهن مخاطب و خواننده القا نماید که ایرادات فقط همین مطالب حاشیه ای است و اگر ایراد دیگری بود ناقد محترم بیان می کرد. مسی گویسد« :بخسش اول از نقسد … کتاب مکتسب در فراینسد تکامسل کسه نسسخه ای از آن دیروز از دسست عزیزی بسه دسست رسید دیدم و از این که امری فرهنگی و نظری به جایگاه طبیعی خود که عرصه نقد و نظرست باز می گردد خرسند شدم .تا آن جا که این دور افتاده آگاهم پس از مقاله ای که ده سالی پیش تر در مجله نقد و نظر قم چاپ شد این نخسستین نقدی اسست کسه بر آن کتاب در دسسترس قرار مسی گیرد .ایسن آغاز مبارک را بسه فال نیسک مسی گیرم .امیدوارم ناقد فاضل و با کمال به کار خود ادامه داده و سراسر آن نوشته را از نظردقیق خود بگذراند و ملحظات عالمانه خود را بر آن در اختیار خوانندگان و خواهندگان این گونه بحث ها قرار دهد. هسم دسست تقدیسر کسه محسل زندگسی مرا در ایسن دوردسست قرار داد و هسم محدودیتسی کسه ناتوانسی چشسم در ایسن یسک سسال اخیسر بر توان مسن در خواندن و نوشتسن و بسه خصسوص در اسستفاده از کامپیوتسر نهاد موجسب شسد کسه بسه طور کامسل و مسستقیم در جریان مختصسر گفتگویسی کسه پاییسز و زمسستان گذشتسه بر سسر آن کتاب در ایران روی داد قرار نگیرم .تنهسا گسه گاه از طریسق پیام های دوسستان آگاه مسی شدم کسه بحسث هایسی در میان بوده و یسک دو مورد نیسز بسا تنسد زبانسی هایسی همراه گردیده اسست .از کسم و کیسف بحسث هسا بسه درسستی آگاه نشدم امسا مواردی از آن گونسه تندزبانسی هسا را دیدم و صادقانه می گویم که متعجب شدم ».
-2
برای ایسن کسه مدرسسی متسن کتاب را از مظان اتهام دور سسازد اعتراف مسی نمایسد که مقدمه کتاب مکتب در فرایند تکامل دارای نواقص و غلط های اساسی است. می گوید «:اصل کتاب که بیست سالی پیش تر نوشته شده و پنج سالی پس از آن نشر یافته بود یک نوشته صرفاً تاریخی بود که هدفی جز ارائه چهره ای قابل عرضه تر و قابل دفاع تر از مکتب تشیع در مجامع علمی و دانشگاهی غرب نداشت و به همین دلیل هم به زبان فرهنگی همان مجامع و با سبک و سیاق آنان نوشته شده بود .مخاطبان آن هسم پژوهشگران و دانشجویان مؤسسسات و دانشکده های دیسن شناسسی آن بلد بودنسد .درسست اسست کسه در میان منقولت آن جسسته و گریختسه مطالبسی بود کسه بسا شنیده های رایسج و سسنتی در باره تاریسخ فکسر شیعسی ناهمگونسی هایسی داشست و بسه همیسن دلیسل بسه نشسر ترجمسه فارسسی آن در ایران تمایلی نداشتسم مبادا کسه نقلی ناشنیده ،در ذهسن خواننده ما تصور پیش آمد گفتگوها از آن دست که پیش آمد هرگز بر خاطر ای خالی الذهن ،تولید سؤالی غیر ضروری کند ،ا ّ نگذشته و خیال آن بر ضمیر ننشسته بود .نه مؤلف چیزی بود که در عبارت آید و نه سخن او در آن پایه از ارزش و اعتبار که منشأ تنش یا تفرقه ای در صفوف مؤمنان شود .حساسیتی که کتاب بر انگیخت ظاهرا ً از آن جا پدید آمد که به رغم توضیحات و تأکیدات مکرر مؤلف در دیباچه و متن کتاب ،کسانی آن نوشته را کتابی مذهبی و عقیدتی پنداشتسه و در تشخیسص نیست و منظور مؤلف بسه خطسا افتادنسد و پنسد هوشمندان را نیسز آویزه گوش نسساختند کسه "الباطسل یموت بترک ذکره" .وگر نه به حسب معمول نمی بایست کتاب کسی که سالیانی دراز بود از دیده ها رفته و لجرم جسز برای حلقسه ای بسسیار کوچسک از احباب و موالی کرام ،حتسی نامسی از او در خاطره هسا نمانده بود بسه چاپ مجدد برسد و زحمتی بر زحمت بیافزاید ».
لذا مدرسسی در تلشسی طاقست فرسسا بر آن اسست تسا نادرسستی و نواقسص اسساسی کتابسش را بسه مقدمه آن منحصر سازد.
مسی گویسد«:مسن بسه شهادت همسه کسسانی کسه ایسن بنده ناچیسز را مسی شناسسند بسه چاپ آن ترجمسه فارسسی در ایران بسه دلیلی کسه در مقدمسه آن گفتسه و در ایسن جسا نیسز اشاره کردم تمایسل نداشتسم و هیسچ درخواسستی را هسم برای آن کار نمسی پذیرفتم .تا در سفری که نزدیک دو سال پیش به ایران آمده بودم دانشمندی روحانی ،اندیشور و صاحب اثر که آن ایام بسه تازگسی بسا ایشان آشنایسی یافتسه بودم در دیداری کسه شایسد دومیسن دیدار مسا بود اقتراح و توصسیه بسسیار فرمود کسه اجازه دهم آن کتاب در ایران نشر شود به خصوص با توجه به این که نام آن در گفتارها به میان آمده و به هر حال کسی به چاپ آن اقدام می نمود .با اصرار و تأکید ایشان مقرر شد که مقدمه ای هم برای چاپ ایران بنویسم .به شهادت آن دانشمند نامور ،آن مقدمه را من در یک سر شب با استفاده از حافظه نوشتم و صبح بعد در چند مورد ، شماره صسفحات یسک دو منبع یاد شده را بر آن افزودم .یسک بنسد نیسز در انتهسا بعدا ً بر آن متسن الحاق شسد .اسستشهاداتی که در آن متن کوتاه هست آنهاست که در آن وقت کوتاه بر خاطر گذشت .نه فحص بلیغ و غیر بلیغی به کار رفت و نسه تتبسع مسستوفا و غیسر مسستوفائی ،کسه اگسر بنسا بر تتبسع و صسرف وقست بود یقیسن بدانیسد کسه آن متسن بسسی مفصسل تسر ،و دامنه آن نوشته بسیار گسترده تر از این چند سطر می بود ».
-3
منشسا ایسن ترفنسد ایسن اسست کسه مرتضسی رضوی نویسسنده کتاب «مکتسب در فراینسد تهاجمات تاریخسی» تنهسا مقدمسه کتاب مکتسب در فراینسد تکامسل را نقسد نموده و مدرسسی در موضسع انفعالی بسه شدت در صسدد دفاع و انحصسار ایرادات وارده بر مقدمسه اسست .امسا بسه قول نویسسنده کتاب مکتسب در فراینسد تهاجمات تاریخسی ،مدرسسی همچنان مخاطبان خود را نادان و حقیسر فرض مسی کند .چرا که همگان می دانند که ایشان در بررسی گام به گام تا پایان مقدمه کتاب مدرسی، اصول و مبانی کتاب مکتب در فرایند تکامل را نیز به زیر نقد و تحلیل دقیق کشیده است در حدی که نیازی به بررسی گام به گام متن کتاب نمی ماند.
-4
مدرسسی در رونسد تنازلی خود مدعسی اسست کسه کتاب وی « یک نوشتسه صسرفا ً تاریخسی بود که هدفسی جسز ارائه چهره ای قابسل عرضسه تسر و قابسل دفاع تسر از مکتسب تشیسع در مجامسع علمسی و دانشگاهسی غرب نداشست »...در حالی که کتاب او کامل یک کتاب عقیدتسی و جهست دار اسست ، و این بر همگان روشن و مبرهن است. جهست گیری عقیدتسسی مدرسسسی را مسی توان تنهسا از ایسن عقیده او کسه «تشیسسع اصسول و مبانسسی اعتقادی خود را از معتزله اخسذ نموده اسست» دسست گرفست و تسا انتهای کتاب مکتسب در فراینسد تکامسل پیسش رفست .در نگاه سسطحی و بسه دور از فراسست شایسد مدرسسی در بینسش معتزلی هیسچ ایراد اساسی که با ظاهر آیات قرآن تضاد دارد ،نیابد .که ظاهرا با تشیع به این همانی نیز می رسد .لیکن نظر به این که بینش معتزلی خدا را از اندیشه ،اراده و انتخاب و اختیار انسان خلع ید می نماید ،در مباحث خداشناسی و توحیدی سر از اشکالت اساسی و مهملت عقیدتی در می آورد .تا جایی که همه معتزلیان (به استثنای ضرار بن عمرو و بشربن عمیر) بر این عقیده مهمل اسرار و سماجت می نمایند که :خداوند فاقد چنین قدرتی است که در حق کافر لطف
کند تا او ایمان آورد و اهل بهشت شود .و یا قدرت خداوند ناتوان از دخالت در اراده ،تعقل و فعسل انسسان اسست .خداونسد انسسان را بسا عقسل و اراده آفریده و بیسش از ایسن قدرت و توانایسی ندارد .و چسه نمونسه های بسسیار ،از جمله :از مفاخسر معتزلی هشام بسن عمسر فوطسی ضمسن رد صریح آیه قرآن ،می گوید :برای کسی جایز نیست بگوید «حسبنا الله و نعم الوکیل» چرا که اندیشسسه ،تعقسسل ،اراده و اختیار و رفتار انسسسان مسسستقل از خداسسست ،دیگسسر چسسه جایسسی برای «حسبنا» و چه جایی برای «توکل» .و ده ها عقیده سخیف و مهملت دیگر]4[ . اکنون پرسسش ایسن اسست کسه مدرسسی بسا اسستناد بسه کدام یسک از ایسن عقایسد سسخیف و مهملت معتزلی معتقد است که تشیع اصول و مبانی اعتقادی خود را از معتزله اخذ نموده است؟! -5
مدرسسی در فراینسد تنازل شگفست انگیزی در پاسسخ مذکور برای رفسع اتهامات وارده چندان دچار اضطراب و اغتشاش گردیده کسه از اشاعسه کتابسش در گسستره وسسیع جهان تشیسع و دنیای مجازی اینترنست بسا عبارت « البا طل یموت بترک ذکره» یاد می کنسد .حقیقتسی که دقیقسا از زبان خود مولف جاری مسی گردد و زبان بسه اعتراف مسی گشایسد .و ایسن در صسورتی اسست کسه اگسر آن نقسد های شدیسد اللحسن و بسه عبارت گویای خودش «آن گونسه تنسد زبانسی هسا» نمسی بود مدرسسی هرگز به باطل بودن کتاب خود معترف نمی گشت. امسا آن سسوی حقیقتسی کسه از زبان مدرسسی جاری گشست و زبان بسه اعتراف گشود کسه « الباطسل یموت بترک ذکره» نوعسی ترفندس س زیرکانسه و اعلم آتسش بسس در لفافسه الفاظ و امثال و حکسم است تا آن نقد های شدید اللحن و آن گو نه تند زبانی ها در لجام آیند .تا بیش از این ماهیت قلم اغواگسسر او بر مل نشود و درخشسسش مقام علمسسی او در میان مبشریسسن آکادمیسسک و قاطبسسه دوستان «تشیع وصایتی» اش مبدل به سایه ای تهی نگردد ،تا در آینده با ماموریت و رسالتی دیگر و قدرتمند تر «تشیع ولیتی» را بر پیشخوان «تشیع وصایتی» سلخی نماید. امسسا بسسی گمان زمان ماموریسست او بسسه سسسر آمده و دیگسسر قلم رنگیسسن و اغواگسسر او ترویسسج جریان تاریخی تشیع وصایتی را کامیاب نخواهد ساخت.
منابع: [ ]1سایت بینش نو .مکتب در فرایند تهاجمات تاریخی .نوشته مرتضی رضوی: http://www.binesheno.com/Files/books.php [ ]2سایت تابناک .پاسخ مدرسی به گنجی: http://www.tabnak.ir/pages/?cid=21649
[ ]3سایت کتابخانه تخصصی تاریخ اسلم و ایران: http://www.historylib.com/Site/SViewDocument.aspx?DocID=1066&RT=List [ ]4برای این قبیل عقاید سخیف معتزله رجوع کنید به :دایره المعارف فرید وجدی ذیل واژه معتزله