ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

  • Uploaded by: sarv
  • 0
  • 0
  • July 2020
  • PDF

This document was uploaded by user and they confirmed that they have the permission to share it. If you are author or own the copyright of this book, please report to us by using this DMCA report form. Report DMCA


Overview

Download & View ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی as PDF for free.

More details

  • Words: 8,293
  • Pages: 21
‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی‬

‫شماره پنجم‬

‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین‬ ‫کاظمینی بروجردی‬ ‫شماره پنجم‪-‬دسامبر ‪2009‬‬

‫نشانی بلگ فریادگری در تاریکی‬ ‫‪www.sedayeazadi14.blogspot.com‬‬

‫‪:‬ارتباط با ما‬ ‫‪[email protected]‬‬ ‫‪[email protected]‬‬

‫فهرست عناوین ماهنامه‬ ‫گزیده ای از نامه ها و سخنان آیت الله بروجردی*‬ ‫در رابطه با حقوق بشر از منظر دین سنتی‬ ‫الف(بخش اول‬ ‫‪1‬‬

‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی‬

‫شماره پنجم‬

‫ب(بخش دوم‬ ‫قربان سکوئی در تقرب*‬ ‫پایان دوران محکومیت آیت الله بروجردی*‬ ‫سازمان ملل نقض وحشیانه حقوق بشر در ایران را محکوم کرد*‬ ‫*از جود تقى تا جبروت كريم‬ ‫*عفو بین الملل اعدام فتاحیان را محکوم کرد‬ ‫*خط امان‬ ‫*كوى رضايم آرزوست‬ ‫*چشمه جعفرى تشنگان را مىخواند‬ ‫*وضعیت بد جسمی آیت الله بروجردی در زندان‬

‫نوشتاری از سردبیر‪:‬‬ ‫با نزدیک شدن به روز جهانی حقوق بشر ‪ ،‬همواره شاهد نقض‬ ‫علنی حقوق ایرانیان هستیم و این رویه روز به روز شدت می یابد‬ ‫و کماکان فریاد مظلومانه مردم را از جای جای ‪ ،‬این مرز و بوم‬ ‫می شنویم‪.‬‬ ‫آیت الله بروجردی که بیش از ‪ 1144‬روز در بندهای عمومی و‬ ‫انفرادی دو زندان اوین و مرکزی یزد بوده اند ‪،‬همواره شلق‬ ‫استبداد را بر تن رنجور خود تحمل میکند؛‬ ‫ایشان که در پایان آبان ماه محکومیتشان به اتمام رسید ولی‬ ‫همچنان رژیم دیکتاتور و مستبد ایران وی را با وجود تمامی امراض‬ ‫جسسمی که در طول ‪ 1144‬روز بر اثر شکنجه های جسمی و‬ ‫روحی بر ایشان وارد گردیده‪ ،‬در سخت ترین شرایط موجود در‬ ‫زندان مخوف اوین نگهداری میکنند‪.‬‬ ‫امیدواریم که ایشان و تمامی زندانیان عقیدتی هر چه زودتر‬ ‫شرایط آزادیشان فراهم گردد و به کانون خانواده هایشان‬ ‫بازگردند‪.‬‬ ‫امید آنکه خط ظلم و استبداد در تمام دنیا ریشه کن شود‪..........‬‬ ‫با سپاس‬ ‫‪2‬‬

‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی‬

‫شماره پنجم‬

‫گزیده ای از نامه ها و سخنان آیت الله بروجردی‬ ‫در رابطه با حقوق بشر از منظر دین سنتی‬ ‫))بخش اول((‬ ‫ایشان در طول بیش از سه سال دوران زندانی خود‪ ،‬از درون زندان شجاعانه‬ ‫به حمایت از حقوق پایمال شده بشریت ‪ ،‬نامه های متعددی را منتشر کرده اند‬ ‫که تاوانش تحمل شکنجه های روحی و جسمی ظالمانه ایست که از سوی‬ ‫دژخیمان رژیم بر ایشان اعمال شده است‪.‬‬ ‫نوشتار ذیل گزیده و خلصه ای از نامه های ایشان می باشد ‪.‬‬ ‫**» دين سنتي «"اسلم واقعی" مخالف ترور و خشونت و اعدام و حد زدن و‬ ‫سنگسار و زندان و سركوب و استراق سمع و تفتيش عقائد و محدود كردن‬ ‫ههاي‬ ‫اقليتهاي مذهبي و تبعيض بين زن و مرد و سانسور اخبار است‪ .‬آموز ‌‬ ‫هاي براي حكومت‪ ،‬آنکه مذهب را‬ ‫يبخش جامعه است نه ابزار و بهان ‌‬ ‫الهي‪ ،‬تعال ‌‬ ‫یکند و‬ ‫یدهد‪ ،‬به نسل آدم و حوا خيانت م ‌‬ ‫هی استبداد خویش قرار م ‌‬ ‫وسیل ‌‬ ‫ینماید‪.‬بار‬ ‫یبرد و وجدان بشري را نابود م ‌‬ ‫قداست پيامبران را به زير چكمه م ‌‬ ‫ن زندگي در فضاي مسموم ارتجاعي كه از حقوق‬ ‫ديگر با هم ‌‬ ‫هي گرفتارا ِ‬ ‫يكنم‪ ،‬همچنين به آن دسته از‬ ‫انساني يا مطالبات خود محرومند‪ ،‬همدردي م ‌‬ ‫هموطناني كه هنوز اميدوار به ظهور روزهاي بهتري در اين دوران هستند‬ ‫ت‬ ‫هشدار م ‌‬ ‫يدهم كه سرنوشت اين مرجع و روحاني و از تبار پيامبر در حكوم ِ‬ ‫مدعي تشيع چنين بوده‪ ،‬پس واي به حال ديگران‪.‬از روشنفكران و انديشمندان‬ ‫و نخبگان و مغزهاي متفكر كه مجبور به ترك ايران شدند و با فقدانشان كشور‬ ‫هي اسفناك‬ ‫يخواهم در حالي كه ضايع ‌‬ ‫به فقر علمي و فرهنگي مبتل شد م ‌‬ ‫يكنند و براي احياء‬ ‫حرمت ‌شكني ايران و ايرانيان در سطح جهاني را نظاره م ‌‬ ‫ينمايند‪ ،‬به دنيا اعلم كنند كه‪ :‬بلياي اين‬ ‫آبروي به ناحق پايمال شده تلش م ‌‬ ‫‪ 28‬سال را به حساب تز ناهنجار » سياست ما عين ديانت ماست « بگذارند نه‬ ‫ههاي ملت‪.‬‬ ‫دين و مذهب و تود ‌‬

‫‪3‬‬

‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی‬

‫شماره پنجم‬

‫**اينجانب تفتيش عقائد را مغاير با حکم خدا در کلم " ل اکراه في الدين" مي‬ ‫دانم و خفقان را معارض با شعار ديني "يريد الله بکم اليسر" مي بينم و‬ ‫تحميل قوانين طاقت فرسا را نافي قانون ربوبي در منظر "و ل يريد بکم‬ ‫العسر" مي دانم و ديکتاتوري را خلف گزينه "و ل يکّلف الله نفسا ال وسعها"‬ ‫مي بينم و سرکوب اعتقادي را محارب بيان الهي "ل نفّرق بين احد من رسله"‬ ‫مي دانم و داشتن زندان را خلف سيره حيدر کرار مي بينم و صلح نامه امام‬ ‫مجتبي را متضاد با هر نوع جنگ طلبي مي دانم و تسليم شدن اميرالمومنين به‬ ‫حکمّيت را عين جمهوريت مي دانم و بازگشت مرتضي علي را از نيمه جنگ‬ ‫صفين‪ ،‬حرمت دهي به راي اکثريت مي دانم و اجتناب ائمه شيعه را از‬ ‫تشکيلت حکومتي‪ ،‬دليل بر وجوب دوري روحانيون از تحرکات سياسي مي‬ ‫دانم و اجماع علماي تشيع را در برائت از مواضع سياسي‪ ،‬دليل بر تخريب‬ ‫ديانت در تماس با سياست مي دانم و بيلن کار سياسي و اقتصادي و اعتباري‬ ‫و اعتقادي اسلم دولتي را عامل بدبيني عامه به معنويات و الهيات مي دانم و‬ ‫نقض آشکار و علني و همه جانبه حقوق بشر را در ايران نتيجه شعار " ديانت‬ ‫ما عين سياست ماست" مي دانم‪.‬‬ ‫**اسلمی که مد نظر ماست پرچمش " و ل یرید بکم العسر " است و اعلم‬ ‫می کند که خداوندگارتان اهل سختگیری و اذیت بندگانش نیست‪ .‬دینی که در‬ ‫تحکیمش ایستاده ایم کلمش " ول یکلف الله نفسا ال ما اتاه " بوده و می‬ ‫گوید هیچگاه پروردگارتان قوانین تند و تیز و شاقی را بر شما تحمیل نمی کند‬ ‫خلق النسان ضعیفا " آدمی ظریف و ضربه پذیر و بدون‬ ‫چرا که او می داند " ُ‬ ‫مقاومت است و به زبان حال بشر اشاره داشته که " ل طاقه لنا " ؛ پس هرگز‬ ‫همانند یک حاکم بی رحم و سنگدل دستورات خشن و ایذایی نمی دهد‪ .‬مذهبی‬ ‫را که به جامعه می پروراندم فریادش " ل اکراه فی الدین" بود و آموزه اش‬ ‫نهی از استبداد دینی است‪ .‬الفبای معنویات مورد تدریسم " یسئلونک ماذا‬ ‫ینفقون‪،‬قل العفو " است که توصیه عمومی به محبت و همزیستی مسالمت‬ ‫آمیز می باشد‪ .‬راه ما مشرب تسامح و تساهل است که در این نسخه نمایان‬ ‫شده " و ما جعل علیکم فی الدین من حرج " به یقین بانی شرایع آسمانی‪،‬‬ ‫پیامبر و کتابی نمی فرستد که باعث تخریب اعصاب و تنگی معیشت مردم‬ ‫گردد‪ .‬مکتب دینی ما " مله ابیکم ابراهیم" است که تمامی پیروان ادیان و‬ ‫مذاهب الهی را یک خانواده بزرگ توحیدی می داند و پیام معلم خداشناسی‪،‬‬ ‫ابراهیم خلیل آن است که " فمن تبعنی فانه منی " که مفهومش اتحاد تمامی‬ ‫مذاهب است و قرابت و خویشاوندی گسست ناپذیر همه طرفداران ادیان‬ ‫آسمانی‪ ،‬بنابراین هرگونه تنش و تحریک منفی و مخرب را در صفوف موحدان‬ ‫عالم یک حرکت شیطانی می دانیم‪.‬‬ ‫هام‪،‬‬ ‫هام و با ديكتاتورها در نبرد پيوسته قرار داشت ‌‬ ‫** هميشه تشنه عدالت بود ‌‬ ‫يپرستم كه پيامبران را به قهر و غضب نفرستاده باشد و‬ ‫من خدائي را م ‌‬ ‫منواز‬ ‫حكمي در رعب و وحشت جامعه ارسال نكند‪ ،‬ديني را قبول دارم كه مرد ‌‬ ‫باشد و دستان مجريان شريف را براي خودكامگي باز نگذاشته باشد‪ ،‬من‬ ‫يدانم‪ ،‬آنگاه كه روان بشريت پريشان گشت‪ ،‬ناامني‬ ‫عدالت را روح اجتماع م ‌‬ ‫يدانم‪ ،‬در صورت‬ ‫يگيرد‪ ،‬من آزادي را جسم موجودات م ‌‬ ‫سراسر زمين را فرا م ‌‬ ‫يگردد‪.‬اينجانب توجه به حقوق‬ ‫سلب آزادي از هر موجودي‪ ،‬كالبدش تباه م ‌‬ ‫يدانم‪ ،‬انسان براي خلصي از هر نوع‬ ‫بشررا از اعظم خدمات حياتي م ‌‬ ‫اسارتي‪‌ ،‬آزادي لزم دارد‪ ،‬هركس با طرح هر قانوني‪ ،‬درصدد محو يا محدوديت‬ ‫براي آزادي باشد به حقيقت انسانيت جفا كرده و مستوجب طرد است‪ ،‬من‪،‬‬ ‫يدانم‪ ،‬زندگي بدون آب را با‬ ‫يتر م ‌‬ ‫صلح را از باران براي مردم زمين‪ ،‬ضرور ‌‬ ‫يهاي رايج در‬ ‫قكش ‌‬ ‫يتوان علج نمود‪ ،‬من‪ ،‬ح ‌‬ ‫عطوفت و مهرباني همنوعان م ‌‬ ‫يدانم‪ ،‬زيرا كه در قهر طبيعت‪،‬‬ ‫تتر م ‌‬ ‫ممالك را براي ابناء بشر از قحطي زش ‌‬ ‫‪4‬‬

‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی‬

‫شماره پنجم‬

‫يدهند‪ ،‬اما در‬ ‫يشوند و اين بلياي طبيعي را تسكين م ‌‬ ‫يآدم مددكار يكديگر م ‌‬ ‫بن ‌‬ ‫نقض حقوق طبيعي و فطري و خداداده انسان‪ ،‬قدرت اعتراض جمعي‪،‬‬ ‫يگردد‪.‬من تاريخ گذشته را‬ ‫يشكند و توان رعيت براي احقاق حقش محو م ‌‬ ‫م ‌‬ ‫هطلبي‬ ‫يدانم‪ ،‬آنجا كه حكام براي توسع ‌‬ ‫مآور م ‌‬ ‫نسبت به تضييع حقوق بشر‪ ،‬شر ‌‬ ‫يگذارند و آرامش خلق را به خاطر‬ ‫خود‪ ،‬از جان ملت ها مايه م ‌‬ ‫يكنند‪ ،‬خون هاي مظلومين را براي‬ ‫يهاي خويش‌‪،‬سلب م ‌‬ ‫كشورگشائ ‌‬ ‫يسازند تا به اغراض‬ ‫يريزند و نسل ها را منقرض م ‌‬ ‫يهاي خود م ‌‬ ‫هطلب ‌‬ ‫جا ‌‬ ‫حيواني و ضد انساني خود برسند‪ ،‬جنگ هاي جهاني موجود بر تارك تاريخ را‬ ‫كنشدني از جنايات‬ ‫يهاي پا ‌‬ ‫يدانم و سياه ‌‬ ‫عصيان بر موجود برگزيده خداوند م ‌‬ ‫يدانم‪ ،‬من‬ ‫يوجدان و دور از خدا م ‌‬ ‫آن را لكه ننگي بر دامن سياستمداران ب ‌‬ ‫يهاي فكري راه‬ ‫هرگز مذهبي را كه با زور و تفتيش عقايد و سلب آزاد ‌‬ ‫يداند باور ندارم‪ ،‬اينجانب‌‪،‬انسان را اشرف‬ ‫پيشرفت را براي خود‪ ،‬مشروع م ‌‬ ‫يبينم و هرگونه تعرض به‬ ‫يدانم و او را برگزيده الهي در هستي م ‌‬ ‫مخلوقات م ‌‬ ‫يدانم‪،‬‬ ‫هويت و موجوديت و شخصيت و مالكيت او را خلف اراده خداوندي م ‌‬ ‫‌انسان ها حاكمان بلمنازعه حكومت ها هستند و دولت ها‪ ،‬خدمتگزاران ايشان‬ ‫يباشند‪ ،‬هر حاكمي كه قصد استثمار انساني را داشته باشد گمراه است و‬ ‫م ‌‬ ‫حق اشتغالت حكومتي را ندارد‪ ،‬استعمارگر در هر لباسي كه انگيزه چپاول و‬ ‫تعدي به بشريت داشته باشد‪ ،‬به همه آحاد انساني اعلم جنگ داده است‪ .‬هيچ‬ ‫يباشد و بني آدم‪ ،‬در هرآنچه‬ ‫گها و ملل كره زمين نم ‌‬ ‫تفاوتي در نژادها و رن ‌‬ ‫يآيد‪‌ ،‬سهيم است‪ ،‬وجود گرسنگي در‬ ‫كه از مدخل اين سياره خاكي به دست م ‌‬ ‫يرحمي و‬ ‫جهان‪ ،‬بي آبروئي ثروتمندان را به تاريخ مي برد و آن را به عنوان ب ‌‬ ‫يگرداند‪ ،‬تمام ملت هاي زمين بايد از امكانات طبيعي آب و‬ ‫يوجداني‪ ،‬ثبت م ‌‬ ‫ب ‌‬ ‫يها و امتيازگيري ها‬ ‫هطلب ‌‬ ‫يها و توسع ‌‬ ‫هخواه ‌‬ ‫هبرداري كنند‪ ،‬زياد ‌‬ ‫خاك و هوا‪ ،‬بهر ‌‬ ‫هها و عداوت ها‬ ‫نشانه عدم قناعت و احتياط و اعتدال است و سبب بروز كين ‌‬ ‫يگرداند لذا بايد از هرابزاري‬ ‫يگناه را تهديد به خونريزي م ‌‬ ‫يشود و مردم ب ‌‬ ‫م ‌‬ ‫يآورد‪ ،‬اجتناب كرد‪ ،‬مقدمات جنگ در‬ ‫كه اسباب نبردها را فراهم م ‌‬ ‫تآميز است‪ ،‬لذا بايد بين همه اقوام و اديان‪ ،‬پل هاي‬ ‫يهاي خصوم ‌‬ ‫هگير ‌‬ ‫جبه ‌‬ ‫نالمللي را برپايه حسن ظن و تكثير مودت‬ ‫دوستي و محبت ساخت و روابط بي ‌‬ ‫و پرهيز از تحريكات اقليتي و جغرافيائي و مرزي و انساني‪ ،‬بنا نمود‪.‬من‬ ‫هام‪ ،‬به عنوان‬ ‫يباشم و به خاطر آن جوانيم را تقديم خداوند كرد ‌‬ ‫منادي صلح م ‌‬ ‫يك آزاديخواه كه سالها به خاطر حرمت آزادي‪ ،‬تاوان سنگيني را در قرباني‬ ‫هام‪ ،‬خواهان دموكراسي در تمامي‬ ‫دادن از خانواده و فروپاشي زندگيم داد ‌‬ ‫يبينم‪،‬‬ ‫جهان هستم‪ ،‬و تفاوتي بين اديان مختلف آسماني و مذاهب الهي نم ‌‬ ‫تآفرين خواهد بود‪ ،‬سلح‬ ‫هرآئيني كه ما را به پروردگار جهان برساند‪ ،‬سعاد ‌‬ ‫هاي را عامل‬ ‫يدانم و بمب هاي هست ‌‬ ‫هاي كشتار جمعي را ضديت با بشر م ‌‬ ‫ييابم‪ ،‬مسابقه در توليد و تكثير و فروش اسلحه را‬ ‫نابودي و انقراض انسان م ‌‬ ‫يدانم و هرچه را كه باعث برهم خوردن‬ ‫مغاير با سلمت محيط زيست م ‌‬ ‫هاي‬ ‫گسازي در جهان به گون ‌‬ ‫يكنم‪ ،‬بايد فرهن ‌‬ ‫آرامش انسان شود‪ ،‬محكوم م ‌‬ ‫پيش رود كه نيازي به داشتن زندان نباشد‪ ،‬نبايد حكومت ها قوانيني وضع كنند‬ ‫هها بايد در‬ ‫كه باعث به زحمت افتادن مردم شود‪ ،‬ماليات ها و عوارض و جريم ‌‬ ‫حد اعتدال و ميانه باشد و رعايت توانائي اقشار مردم در پس دادن و اداء آنها‬ ‫يكنم و‬ ‫نزمين به تمامي خادمين حقوق بشر‪ ،‬تواضع م ‌‬ ‫بشود‪ ،‬من از ايرا ‌‬ ‫يفشارم‪ ،‬در حالي كه انجمن حمايت از‬ ‫مناديان صلح را در آغوش مهرم م ‌‬ ‫هبين‬ ‫حيوانات در چگونگي برخورد انسان با حيوان‪ ،‬نظارت دارد و آن را زير ذر ‌‬ ‫يجاي اين كره‪ ،‬غافل‬ ‫دارد‪ ،‬چگونه از حال بشر مظلوم و مفلوك در جا ‌‬ ‫يشود؟‬ ‫م ‌‬ ‫** من خواهان صلح و صداقت در بین رهروان هر آیین ومکتبی هستم که بشر‬ ‫را به خدایش می رساند‪ .‬بیاییم و زندگی را با الفت با خداجویان سراسر‬ ‫‪5‬‬

‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی‬

‫شماره پنجم‬

‫جهان ‪ ،‬زیبا و گوارا سازیم‪ .‬تاریخ بشر جنگهای صلیبی را فراموش نمی کند که‬ ‫با نقشه اهریمنان ‪ ،‬بازماندگان ابراهیمی به جان یکدیگر افتادند و صفا و‬ ‫کرامت را خدشه دار نمودند ‪ .‬ما که با طرفداران بنی امیه و بنی عباس که‬ ‫قاتلین امامان شیعه بودند‪ ،‬عقد أخوت خوانده ایم و اعلم وحدت کرده ایم‬ ‫چگونه با فرزندان ابراهیم خلیل مقاتله و مبارزه می کنیم ؟!‬ ‫** سي سال است که براي فکر آزاد و فرهنگ رها شده از قيود خودکامگي‪،‬‬ ‫تلش مي کنم و به خاطر مقاومت در برابر مذهب دولتي و دين حکومتي و‬ ‫اسلم سياسي‪ ،‬به اشد مجازات هاي غير انساني محکوم گشته ام ‪ .‬بنا بر‬ ‫مدارک وزارت اطلعات‪ ،‬چهارده سال است که همواره در تحت تعقيب و‬ ‫پرونده سازي و ايذاء رواني و آزار خانوادگي و فشار هاي جسماني عناصر‬ ‫زورگو و بي منطق سلطه گر بوده ام و در هر مقطعي از اين ايام‪ ،‬ضربه اي را‬ ‫از حافظان آيين استبدادي دريافت کرده ام ‪.‬‬ ‫** چنانچه ارتباط با خدا دچار محوريت سانسوري شود و از برش هاي نفساني‬ ‫يآيد و رستگاري به آدمي‬ ‫خاص رد گردد‪ ،‬هرگز رضايت ايزدي به دست نم ‌‬ ‫يشود‪ .‬تفتيش عقايد در ايران وليت زده‪ ،‬باعث انزواي مذهب گشته‬ ‫محقق نم ‌‬ ‫و دين حكومتي جاري موجب تخريب چهره دينداران واقعي گرديده است و‬ ‫نسل هاي بعدي اين آب و خاك خونين‪ ،‬در مسير قطع كامل معنويات و‬ ‫مقدسات ماورائي قرار دارند‪ .‬به اين خاطر از همه صاحبنظران در مسائل‬ ‫يخواهم تا از مجموعه‬ ‫حقوقي و ديني و انساني و اجتماعي و اخلقي م ‌‬ ‫توانايي هاي بالقوه و بالفعل خويش استفاده نموده و به داد آفريدگار بخشنده‬ ‫ور حاكمان داعيه‬ ‫و بند ‌‬ ‫ه نواز برسند كه با افعال منفي و منهي و مخرب و مز ّ‬ ‫دار اسلم‪ ،‬روز به روز بر تعداد منكرين يزداني اضافه شده و خالق عظيم‬ ‫الشان هستي در معرض اتهامات ناچسب و نامربوط قرار گرفته است ‪.‬‬ ‫** هر آیینی که آدمی را اصلح کند و او را از مظاهر حیوانی دور نماید و‬ ‫احساس پاکش را تشدید گرداند‪ ،‬مورد تأیید من است ‪ .‬هر دینی که فطرت‬ ‫بشری را به آزادگی و عدالت برساند و توحش و خشونت را از او سلب گرداند ‪،‬‬ ‫اعتقادی نیکو و محترم است ‪ .‬مذهبی که از جنگ و جدال و قهر و استبداد‬ ‫ممانعت می کند محبوب و منظور من می باشد و من فکر نمی کنم که خداوند‬ ‫مهربان و عزیزی که معرفتش را دارم‪ ،‬هرگز پیامبری را برای آزار جامعه‬ ‫بفرستد و یا در کتابش امر به شکنجه مردم نماید ‪ .‬معتقدات معنوی ‪ ،‬به دور از‬ ‫هرگونه تعّرض به اجتماع می باشد‪.‬‬ ‫** مجازات هاي فقهي اگر مربوط به حدود و حق الله باشند از قبیل همجنس‬ ‫بازی‪ ،‬زنای محصنه و غیره‪ ،‬کل تعطیل است چرا كه فقط پيشوايان عادل مي‬ ‫توانند اجراي حد كنند كه آنها نيز راه گريز از مجازات را براي مجرم باز مي‬ ‫گذاشتند‪ .‬فقهاي ديگري نيز‪ ،‬اجراي چنين قوانين و مجازاتهائي را در زمان‬ ‫نبود پيشواي عادل‪ ،‬منتفي دانسته اند‪.‬در زمان خانه نشيني حضرت علي‪،‬‬ ‫شخصي را به جرم دزدي براي اجراي حد نزد حاكم مي بردند كه ايشان مانع‬ ‫شد و فرمود كه بايد اول مشخص شود كه آيا اين فرد حق خود از بيت المال را‬ ‫به طور كامل از حاكم دريافت كرده است يا خير؟ اگر دريافت نكرده است‪ ،‬بايد‬ ‫دست حاكمي كه قصد اجراي حد را دارد‪ ،‬به جاي دست دزد قطع نمود!زن‬ ‫زناكاري را براي اجراي حد نزد حضرت عيسي آورند و او فرمود‪ :‬هر كس‬ ‫گناهي مرتكب نشده است )حدي به گردن ندارد( ‪ ،‬سنگسار را آغاز كند كه هيچ‬ ‫‪6‬‬

‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی‬

‫شماره پنجم‬

‫كس نماند و آن حضرت بعد از نصايحي چند‪ ،‬آن زن را بدون اجراي حد آزاد‬ ‫نمود‪ .‬يا موارد بي شمار ديگري در كتب تاريخي آمده است و اثبات مي كند كه‬ ‫اجراي حدود بدون نظارت جامع و دائم پيشواي عادل و صالح‪ ،‬منتفي‬ ‫است‪.‬البته بحث قصاص چون مربوط به حق الناس است و پای شاکی خصوصی‬ ‫در میان می باشد وارد مقوله دیگری می شود‪ .‬در قتل غير عمد‪ ،‬قصاص‬ ‫منتفي است و ديه نقدي مطرح مي شود و در قتل عمد نيز وضعيت رواني‬ ‫قاتل به هنگام جرم ملك است و ارزیابی روانشناس لزم است ؛ همچنين‬ ‫درباره سن قاتل‪ ،‬اينكه كمتر از ‪ 18‬سال بوده يا خير؟ و نبايد او را براي اجراي‬ ‫حكم قصاص زنداني كرد تا به سن ‪ 18‬سال برسد و ايضا موارد ديگر‪.‬حضرت‬ ‫علي به خانمي كه براي اجراي حد زناي محصنه آمده بود‪ ،‬فرمود شايد خواب‬ ‫ديده اي و يا دچار خيالت شده اي ! و وقتي با اصرار او مواجه شد‪ ،‬حضرت‬ ‫اجراي حكم را پذيرفت ولي آنرا به بعد از زايمان موكول نمود و سپس‪ ،‬به‬ ‫بهانه دو سال شيردهي و بعد از آن نيز به دليل اينكه فرزندش قيم لزم دارد‪،‬‬ ‫اجراي حكم سنگسار را عمل منتفي نمود‪ .‬البته يكي از نتايج جانبي سند‬ ‫مذكور‪ ،‬غيرمجاز بودن سقط جنين زنا است كه خود اين موضوع نيز‪ ،‬استنتاج‬ ‫ديگري را عرضه مي كند در نفي اعدام ‪ .‬چرا كه وقتي جنين زنا‪ ،‬اين قدر‬ ‫حرمت داشته باشد‪ ،‬اعتبار جان انسان‪ ،‬به خودي خود آشكار مي شود‪ .‬همچنين‬ ‫نتيجه ديگري كه استخراج مي شود‪ ،‬نفي اعتراف گيري است ‪ .‬در بحث مجازات‬ ‫كيفري‪ ،‬قاعده اي فقهي وجود دارد كه مي گويد "اقرار العقلء علي انفسهم‬ ‫جائز" – اقرار فرد عاقل بر علیه خویش پذیرفتنی ست ‪ -‬كه تاييد مي كند‬ ‫اعتراف مجرم را مي توان عليه او استفاده كرد ولي مي بينيم حضرت‪ ،‬نه تنها‬ ‫به اعتراف مجرم عليه خودش توجهي نمي كند‪ ،‬بلكه به او راه فرار از مجازات‬ ‫را نيز ياد مي دهد ! در سند ديگري‪ ،‬به شخص معترف به همجنس بازي مي‬ ‫فرمايد كه احتمال خواب ديده اي و يا دچار توهم شده اي و ‪ ،....‬و وقتي سؤال‬ ‫كردند يا علي‪ ،‬حكمت اين رفتارها چيست؟ فرمود‪ :‬گناه‪ ،‬امري است بين بنده و‬ ‫خدا‪ ،‬علي چه كاره است!به اين ترتيب‪ ،‬پيشوايان عادل‪ ،‬همواره از اجراي حد و‬ ‫اعتراف گيري دوري مي كردند‪ .‬حال مقايسه كنيد كساني را كه در نهايت‬ ‫قساوت‪ ،‬براي اعتراف گيري و پرونده سازي ‪ ،‬دست به هر ظلم و جنايتي به‬ ‫نام اسلم مي زنند !‬ ‫**جرايد هر كشوري سرچشمه حياتي آن مملكت است‪ .‬هرگاه كه اختللي در‬ ‫نظام رسانه اي ملتي پديدار شود‪ ،‬کشور دچار سقوطی ناخواسته می گردد‪.‬‬ ‫يشود‪ .‬بدون‬ ‫يها‪ ،‬مايه فجايع فكري جامعه م ‌‬ ‫هر گونه اعمال نفوذ در خبررسان ‌‬ ‫ههاي جمعي‪ ،‬حافظين حقوق ملت ها‬ ‫هيچ گونه تعارفي بايد گفت كه رسان ‌‬ ‫هستند و تفتيش اخبار‪ ،‬ضايعات اعتباري و امنيتي وسيعي را در پي خواهد‬ ‫داشت‪ .‬سانسورهاي متداول از نواحي حكومت هاي فاشيستي‪ ،‬ضيق حقوق‬ ‫هنگار‬ ‫يگستراند‪ .‬روزنام ‌‬ ‫اجتماع را ایجاد می کند و ستمكاري هاي دولتي را م ‌‬ ‫همچون نگهبان شب است كه در تاريكي ها چراغ به دست‪ ،‬مراقب آرامش و‬ ‫امنيت رعيت است و چنانچه حكومتي اين مسئوليت را از خبرنگار بگيرد‪ ،‬نعمت‬ ‫هاش‬ ‫نور افشاني را از آحاد جامعه گرفته است‪ ،‬تا جايي كه هيچ كس در خان ‌‬ ‫راحت نباشد و احساس آسودگي خاطر نكند‪.‬‬

‫*************************************************‬

‫‪7‬‬

‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی‬

‫شماره پنجم‬

‫گزیده ای از نامه ها و سخنان آیت الله بروجردی‬ ‫در رابطه با حقوق بشر از منظر دین سنتی‬ ‫))بخش دوم((‬ ‫به مناسبت روز جهانی حقوق بشر در دهم دسامبر‬ ‫بمما بممه پایممان رسممیدن دوران محکممومیت آیممت اللممه بروجممردی در آخممر آبممان ممماه‬ ‫‪1388‬برابربما ‪ 21‬نواممبر ‪ 2009‬و فرارسمیدن روز جهمانی حقموق بشمر در دهمم‬ ‫دسامبر بخش دوم از نامه ها و سخنان آیت الله بروجردی را تهیه و منتشر کرده‬ ‫ایم تا علوه براینکه مبانی اصولی و خدشه ناپذیر اسلم حقیقی را معرفی کممرده‬ ‫باشیم وهمچنین جامعه بین الملل مواردی از نقض علنی و مسممتمر حقمموق بشممر‬ ‫در ایران را مشاهده کننممد و بداننممد حاکمممانی کممه بممه نممام اسمملم در ایممران ظلممم‬ ‫میکنند صرفا اسلم را ابزاری برای نیل به اهداف شومشان قرار داده اند‪.‬‬ ‫يپرسضضتم كضضه پيضضامبران را بضضه قهضضر و غضضضب‬ ‫***مضضن خضضدائي را م ‌‬ ‫نفرستاده باشد و حكمضي در رعضضب و وحشضضت جضامعه ارسضال نكضرده‬ ‫باشد‪.‬‬

‫‪8‬‬

‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی‬

‫شماره پنجم‬

‫منواز باشد و دستان مجريان آنرا براي خودكامگي باز‬ ‫ديني را قبول دارم كه مرد ‌‬ ‫نگذاشته باشد‪.‬‬ ‫يدانممم‪ ،‬آنگمماه كممه روان بشممريت پريشمان گشممت‪،‬‬ ‫مممن عممدالت را روح اجتممماع م ‌‬ ‫يگيرد‪.‬‬ ‫ناامني سراسر زمين را فرا م ‌‬ ‫يدانم‪ ،‬در صورت سمملب آزادي از هممر موجممودي‪،‬‬ ‫من آزادي را جسم موجودات م ‌‬ ‫يگردد‪.‬‬ ‫كالبدش تباه م ‌‬ ‫يدانضضم؛‬ ‫اينجانب توجه به حقوق بشضضر را از اعظضضم خضضدمات حيضضاتي م ‌‬ ‫انسان براي خلصي از هر نوع اسارتي‌‪ ،‬آزادي لزم دارد‪ ،‬هركس بضضا‬ ‫طرح هر قضانوني‪ ،‬درصضدد محضو يضا محضدوديت بضراي آزادي باشضد بضه‬ ‫حقيقت انسانيت جفا كرده و مستوجب طرد است‪.‬‬ ‫يدانم زيرا زندگي با كمبممود‬ ‫يتر م ‌‬ ‫من‪ ،‬صلح را از باران براي مردم زمين‪ ،‬ضرور ‌‬ ‫يتوان علج نمود‪.‬‬ ‫آب را با عطوفت و مهرباني همنوعان م ‌‬ ‫يدانممم‪،‬‬ ‫تتر م ‌‬ ‫يهاي رايج در ممالك را براي ابناء بشر‪ ،‬از قحطي زش ‌‬ ‫قكش ‌‬ ‫من ح ‌‬ ‫يشمموند و فشممارهاي ناشممي از‬ ‫يآدم مددكار يكديگر م ‌‬ ‫زيرا كه در قهر طبيعت‪ ،‬بن ‌‬ ‫يدهنممد‪ ،‬اممما در نقممض حقمموق طممبيعي و فطممري و‬ ‫بليمماي طممبيعي را تسممكين م ‌‬ ‫يشكند و تمموان رعيممت بممراي احقمماق‬ ‫هي انسان‪ ،‬قدرت اعتراض جمعي‪ ،‬م ‌‬ ‫خداداد ‌‬ ‫يگردد‪.‬‬ ‫حقش محو م ‌‬ ‫يدانم آنجا كممه حكممام‬ ‫مآور م ‌‬ ‫من تاريخ گذشته را نسبت به تضيع حقوق بشر‪ ،‬شر ‌‬ ‫هطلبي خود‪ ،‬از جان ملتها مايه ‌گذاشتند و آراممش خلمق را بمه خماطر‬ ‫براي توسع ‌‬ ‫يهمماي‬ ‫هطلب ‌‬ ‫يهاي خويش‌‪ ،‬سلب ‌كردند‪ ،‬خونهاي مظلومين را براي جا ‌‬ ‫كشورگشائ ‌‬ ‫خود ريختند و نسلهائي را منقرض ‌ساختند تا بممه اغممراض حيممواني و ضممد انسمماني‬ ‫خود برسند‪.‬‬ ‫هي خداونممد‬ ‫جنگهاي جهاني موجود بر تممارك تاريممخ را عصمميان بممر موجممود برگزيممد ‌‬ ‫هي ننگمممي بمممر داممممن‬ ‫كنشمممدني از جنايمممات آن را لك ‌‬ ‫يهاي پا ‌‬ ‫يدانمممم و سمممياه ‌‬ ‫م ‌‬ ‫يدانم‪.‬‬ ‫يوجدان و دور از خدا م ‌‬ ‫سياستمداران ب ‌‬ ‫يهمماي فكممري راه‬ ‫من هرگز مذهبي را كممه بمما زور و تفممتيش عقايممد و سمملب آزاد ‌‬ ‫يداند باور ندارم‪.‬‬ ‫پيشرفت را براي خود مشروع م ‌‬

‫‪9‬‬

‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی‬

‫شماره پنجم‬

‫معتقدم دين و حكومت بايد از يكديگر جدا شوند و يكي شدن ايضضن دو‬ ‫نالمللضضي‬ ‫به معني فراهم شدن اسضضتبداد دينضضي و ايجضضاد بحرانهضضاي بي ‌‬ ‫خواهد بود‪.‬‬ ‫ههاي ديني در امور حكومممتي‪ ،‬صمملح‬ ‫تاريخ اثبات كرده است كه فراهم آوردن بهان ‌‬ ‫ياندازد‪.‬‬ ‫و امنيت جهاني را به خطر م ‌‬ ‫هي الهممي در هسممتي‬ ‫يدانم و او را برگزيممد ‌‬ ‫اينجانب‌‪ ،‬انسان را اشرف مخلوقات م ‌‬ ‫يبينم و هرگونه تعرض به هويت و موجوديت و شخصيت و مالكيت او را خلف‬ ‫م ‌‬ ‫يدانم‪.‬‬ ‫هي خداوندي م ‌‬ ‫اراد ‌‬ ‫هي حكومتهمما هسممتند و دولتهمما‪ ،‬خممدمتگزاران ايشممان‬ ‫‌انسممانها حاكمممان بلمنممازع ‌‬ ‫يباشند؛ هر حاكمي كه قصد استثمار انسمماني را داشممته باشممد گمممراه اسممت و‬ ‫م ‌‬ ‫حق اشتغالت حكومتي را ندارد‪.‬‬ ‫هي چپاول و تعدي به بشريت داشته باشممد‪ ،‬بممه‬ ‫استعمارگر در هر لباسي كه انگيز ‌‬ ‫همه آحاد انساني اعلم جنگ داده است‪.‬‬ ‫يباشممد و بنممي آدم‪ ،‬در‬ ‫هي زميممن نم ‌‬ ‫گهما و ملممل كمر ‌‬ ‫هيممچ تفماوتي در نژادهما و رن ‌‬ ‫يآيد‪‌ ،‬سهيم است‪.‬‬ ‫هي خاكي به دست م ‌‬ ‫هرآنچه كه از مدخل اين سيار ‌‬ ‫يبممرد و آن را بممه‬ ‫وجود گرسنگي در جهان‪ ،‬بي آبروئي ثروتمنممدان را بممه تاريممخ م ‌‬ ‫يگرداند‪.‬‬ ‫يوجداني‪ ،‬ثبت م ‌‬ ‫يرحمي و ب ‌‬ ‫عنوان ب ‌‬ ‫هبرداري كنند‪.‬‬ ‫تمام ملتهاي زمين بايد از امكانات طبيعي آب و خاك و هوا‪ ،‬بهر ‌‬ ‫هي عممدم قنمماعت و احتيمماط و‬ ‫يها و امتيازگيريها نشان ‌‬ ‫هطلب ‌‬ ‫يها و توسع ‌‬ ‫هخواه ‌‬ ‫زياد ‌‬ ‫يگناه را تهديد بممه‬ ‫يشود و مردم ب ‌‬ ‫هها و عداوتها م ‌‬ ‫اعتدال است و سبب بروز كين ‌‬ ‫يآورد‪،‬‬ ‫يكند لممذا بايممد از هممر ابممزاري كممه اسممباب نبردهمما را فراهممم م ‌‬ ‫خونريزي م ‌‬ ‫اجتناب كرد‪.‬‬ ‫تآميز است‪ ،‬لذا بايممد بيممن همممه اقمموام و‬ ‫يهاي خصوم ‌‬ ‫هگير ‌‬ ‫مقدمات جنگ در جبه ‌‬ ‫نالمللي را بر پايه حسن ظممن و‬ ‫اديان‪ ،‬پلهاي دوستي و محبت ساخت و روابط بي ‌‬ ‫تكثير مودت و پرهيممز از تحريكممات اقليممتي و جغرافيممائي و مممرزي و انسمماني‪ ،‬بنمما‬ ‫نمود‪.‬‬ ‫هام‪ ،‬بممه‬ ‫يباشم و بممه خمماطرش جمموانيم را تقممديم خداونممد كممرد ‌‬ ‫من منادي صلح م ‌‬ ‫عنوان يمك آزاديخمواه كمه سمالها بمه خماطر حرممت آزادي‪ ،‬تماوان سمنگيني را در‬ ‫‪10‬‬

‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی‬

‫شماره پنجم‬

‫هام‪ ،‬خواهممان دموكراسممي در‬ ‫قربمماني دادن از خممانواده و فروپاشممي زنممدگيم داد ‌‬ ‫تمامي جهان هستم‪.‬‬ ‫يبينم‪ ،‬هرآئيني كه ما را به پروردگار‬ ‫تفاوتي بين اديان آسماني و مذاهب الهي نم ‌‬ ‫تآفرين خواهد بود‪.‬‬ ‫جهان برساند‪ ،‬سعاد ‌‬ ‫هاي را عامممل‬ ‫يدانممم و بمبهمماي هسممت ‌‬ ‫سلحهاي كشتار جمعي را ضديت با بشممر م ‌‬ ‫ييابم؛ مسابقه در توليد و تكممثير و فممروش اسمملحه را‬ ‫نابودي و انقراض انسان م ‌‬ ‫يدانممم و هرچممه را كممه بمماعث برهممم خمموردن‬ ‫مغاير بمما سمملمت محيممط زيسممت م ‌‬ ‫يكنم‪.‬‬ ‫آرامش انسان شود‪ ،‬محكوم م ‌‬ ‫هاي پيش رود كه نيازي به داشتن زندان نباشد؛‬ ‫گسازي در جهان به گون ‌‬ ‫بايد فرهن ‌‬ ‫نبايد حكومتها قوانيني وضع كنند كه باعث به زحمت افتادن مردم شود‪.‬‬ ‫هها بايد در حد اعتدال و ميانه باشممد و رعممايت توانممائي‬ ‫مالياتها و عوارض و جريم ‌‬ ‫اقشار مردم در پس دادن و اداء آنها بشود‪.‬‬ ‫يكنممم و مناديممان صمملح‬ ‫نزمين به تمامي خادمين حقوق بشر‪ ،‬تواضع م ‌‬ ‫من از ايرا ‌‬ ‫يفشارم‪.‬‬ ‫را در آغوش مهرم م ‌‬ ‫در حالي كه انجمن حممايت از حيوانممات در چگممونگي برخممورد انسممان بمما حيمموان‪،‬‬ ‫هبين دارد‪ ،‬چگونه از حال بشممر مظلمموم و مفلمموك در‬ ‫نظارت دارد و آن را زير ذر ‌‬ ‫يشود!‬ ‫يجاي اين كره‪ ،‬غافل م ‌‬ ‫جا ‌‬ ‫***عدالت قدرتها‪ ،‬از طراوت باران بهارى لزمتر است‪.‬‬ ‫بهترين چيزى كه بقاء دولتها را تضمين مىكند‪ ،‬عدل و مساوات است‪.‬‬ ‫آنچممه كممه امني ّممت را در جهمان بيمممه مىنمايممد‪ ،‬رفمع تبعيمض و نممابرابرى در جممامعه‬ ‫انسانى است‪.‬‬ ‫آيا در برابر انجمن حمايت از حيوانات‪ ،‬تأسيس سازمانهاى دفاع از حقمموق اّولّيممه‬ ‫بشرى ضرورى نمىباشد؟‬ ‫تمام اديان الهى سفارش بنىآدم را به توانگران و توانمندان كردهاند‪.‬‬ ‫مرفهين جهان راضى مىشود كه در برابر ميليونها گرسنه و تشممنه‪،‬‬ ‫چگونه وجدان ُ‬ ‫سفرههاى رنگارنگى در كشورهاى مترّقى گسترده باشد؟‬ ‫آيا ايمن نشمانه پيشمرفت و تكامممل اسممت كمه در ممالمك غربمى‪ ،‬بمراى حيوانمات‪،‬‬ ‫بيمارستانها و ِتكنسينها باشند‪ ،‬ولى بسيارى از همنوعانشان در اقصى نقمماط دنيمما‬ ‫‪11‬‬

‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی‬

‫شماره پنجم‬

‫به خاطر دورى از دارو و نداشتن پزشك‪ ،‬گروه گروه در برابممر عزيزانشممان پرپممر‬ ‫شوند و ملتمسانه‪ ،‬چشم از زندگى بپوشند!‬ ‫هي‬ ‫فقر و فلكت در كشممورهاي صمماحب ثممروت طممبيعي و منممابع زيرزمينممي نشممان ‌‬ ‫چيست؟‬ ‫يكند؟!‬ ‫آيا پيامي جز خيانت حكام آنرا به خبرگزاريهاي تاريخ مخابره م ‌‬ ‫***درد اصلي كه بايد رديابي شود‪ ،‬استبداد است كه زير لواي اسلم‬ ‫به احراز مقاصد شخصي ميپردازند و اهل بيت را سپر خود ميكنند و‬ ‫قرآن را هزينة نّيات سليقهاي و خصوصي خود ميگردانند‪.‬‬ ‫***اسممتکبار دينممي‪ ،‬بسممي نکبتبممارتر از اسممتعمار اقتصممادی و اسممتثمار فرهنگممي‬ ‫ميباشد‪ ،‬زيرا که در اولي‪ ،‬آدمي‪ ،‬به جای خدای جهان نشسته و نفسانيات خويش‬ ‫را به نام پروردگار عالميان ديکتممه ميسممازد و ايممن ديکتمماتوري مممذهبي‪ ،‬سمّلولهای‬ ‫وجداني بشر تحت فشار را ميخشکاند و تاريخ را خدشه ميدهد و محبت الهممی را‬ ‫از دلهای بندگانش‪ ،‬زائل ميسازد‪.‬‬ ‫***براستی آنگاه که شریعتمداران دروغگو و خدافروش دست به غممارت خممزائن‬ ‫اخلقی جامعه میزنند و عقربگونه جان بیرمممق محرومیممن کممره خمماکی را طعمممه‬ ‫قرار میدهند‪ ،‬زلزلهای مافوق ریشتر‪ ،‬هیبت انسانیت را خرد میکنممد و فرسممودگی‬ ‫به اندام بنیآدم میدهد‪.‬‬ ‫های از تبعیضممها و سممرکوبها‬ ‫***تاریخ حکومتهای مستبد مملو از گزارشات جاودان ‌‬ ‫هی فرعون و نمرود حممس برتممری خممویش بممود کممه‬ ‫و جنایات و مفاسد است‪ ،‬بهان ‌‬ ‫هي برتري نژادي دنيمما را بممه آتممش‬ ‫یدانستند و هيتلر‪ ،‬به بهان ‌‬ ‫خود را خدای جهان م ‌‬ ‫كشيد و امروز شاهد تحركات مشابهي در سرزمين ايران هستيم كه در مممدعيان‬ ‫جعلي نيابت خداوند و وكالت پيامبران تجلي يافته است‪.‬‬ ‫آري‪ ،‬متاسفانه دخالت دادن دين در سياست ابزا‌رهممائي در اختيممار حكممام مممدعي‬ ‫دينممممداري قمممرار داده كمممه بمممالترين نممموع جنايمممات و سمممركوبهاي داخلمممي و‬ ‫هي اجراي دستورات خداوند مرتكممب شمموند‪،‬‬ ‫نالمللي را به بهان ‌‬ ‫يهاي بي ‌‬ ‫ماجراجوئ ‌‬ ‫هاند با تكيه بر حس برتري دينممي و مممذهبي‪ ،‬وظيفممه خممود‬ ‫ايشان بارها اعلن كرد ‌‬ ‫نالمللي را‬ ‫يهاي بي ‌‬ ‫هطلب ‌‬ ‫يدانند كه جهان را در تفكرات خود هضم كنند و توسع ‌‬ ‫م ‌‬ ‫يپندارند!‬ ‫رسالتي خدائي و آسماني م ‌‬ ‫‪12‬‬

‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی‬

‫شماره پنجم‬

‫ن زنممدگي در فضمماي مسممموم ارتجمماعي كممه از حقمموق‬ ‫بار ديگر با هم ‌‬ ‫هي گرفتممارا ِ‬ ‫يكنمم‪ ،‬و ايمن كلم حكيمممانه را‬ ‫انساني يما مطالبمات خمود محرومنمد‪ ،‬هممدردي م ‌‬ ‫يشوم كه‪ :‬وجود اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی‪ ،‬نشانگر‬ ‫متذكر م ‌‬ ‫خيانت حاکمان آن مناطق است‪.‬‬ ‫يدين قممائل نبودنممد و‬ ‫تالمال تفاوتي بين مؤمن و ب ‌‬ ‫پيشوايان آسماني در توزيع بي ‌‬ ‫يكردند‪.‬‬ ‫هبندي نم ‌‬ ‫رعيت را درج ‌‬

‫*************************************************‬ ‫قربان‪ ،‬سکوئی در تقّرب‬ ‫م اسلمی‪ ،‬عید قربان است که بازمانده حرکتی بزرگ در تاریخ‬ ‫یکی از اعیاد مه ّ‬ ‫بشرّیت می باشد‪ .‬این روز عزیز‪ ،‬خاطره ای به یاد ماندنی از ایثار و مجاهده را‬ ‫به نمایش گذاشته که برای اهل عرفان و معرفت‪ ،‬آلبومی از خودسازی و اوج‬ ‫گیری به سوی حق تعالی را به ارمغان می آورد‪ .‬نقطه عطف چنین تقویم‬ ‫دسی‪ ،‬رویای صادقه ابراهیم خلیل الّرحمان بود که بساط امتحان را در‬ ‫مق ّ‬ ‫ساس ترین شرایط عاطفی و و احساسی گسترد‪ .‬این پدر بزرگوار‪ ،‬به فرزند‬ ‫ح ّ‬ ‫خلفش فرمود‪ :‬پسرم‪،‬در خواب دیده ام که باید تو را برای خدایت قربانی کنم‪،‬‬ ‫نظر تو چیست؟ در این بخش‪ ،‬دنیائی از آزمونهای ماورائی نهفته شده که آیا‬ ‫یافته های رویائی‪،‬قابل استناد است؟ و آیا اشرف مخلوق را می توان مثل‬ ‫حیوانات به قربانگاه فرستاد؟و در این بین‪ ،‬واکنش‬ ‫عصبی و اخلقی والدین در قبال چنین گزینه‬ ‫هولناکی‪ ،‬چه می باشد؟ و بیعت با آفریدگار‪ ،‬چه‬ ‫جایگاهی در روابط اجتماعی و خانوادگی دارد؟ مسّلم‬ ‫است که هر دیده ای در خواب‪،‬ملک اجرائی ندارد‪،‬‬ ‫ولی رسول مرسل‪ ،‬در هر شرایطی وصل به عرش‬ ‫است و از پیش خود حرفی برای گفتن ندارد‪ ،‬و ایضا ً‬ ‫آدمی همواره در مسیر قربانی های گوناگون قرار‬ ‫دارد‪ ،‬مهالکی در جریانات سیاسی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬جهانی‪ ،‬طبیعی و موضع گیریهای‬ ‫شخصی و سلیقه ای‪ .‬پس نمی توان به این قانون ابراهیمی‪ ،‬به چشم یک‬ ‫مسلخ نگریست‪ ،‬بلکه جویباری در شستشوی روح و جسم و باراندازی برای‬ ‫نفوس است‪.‬‬ ‫اّتصالتی که در مناسک حج می بینیم‪ ،‬حاوی یک رشته موارد تربیتی و پرورشی‬ ‫است که حاجی را به سوی قرابت با یزدان می برد و مجاری سمعی و بصری او‬ ‫وه‬ ‫را در مواقف رحمانی آماده می سازد‪ .‬بین طواف و تلبیه و سع ِ‬ ‫ی صفا و مر ِ‬ ‫ی جمرات و تقصیر قربانی‪ ،‬یک انتظام ذاتی قرار دارد که زائر را از مرز‬ ‫و رم ِ‬ ‫خود محوری‪ ،‬به مرتبه فنای در ذات اقدس می کشاند و ارتقاء روحانی به این‬ ‫میهمان ایزدی می دهد‪ ،‬تا جائی که پس از بازگشت از م ّ‬ ‫که‪ ،‬آدم قبلی نباشد و‬ ‫وار‬ ‫تهی از خویشتن گشته و سازه وحی گردد‪.‬فلذا امام صادق‪ ،‬کثرت را در ز ّ‬ ‫و اَ َ‬ ‫ق ّ‬ ‫حجیج‪ ،‬چه بسیار فریاد‬ ‫بیت‪ ،‬قبول ندارد و می گوید‪ :‬ما اکثَرال ّ‬ ‫ل ال َ‬ ‫ضجیج َ‬ ‫کننده بر گرد کعبه است و چه کم حاجی مشاهده می شود! آنگاه در‬ ‫قربانگاه‪،‬بهترین قربانی را آورده‪ ،‬حواله بهتری را دریافت کرده‪ ،‬گوسپند را که‬ ‫همه می آورند و می ُ‬ ‫کشند‪ ،‬اما کشتن خودکامگی ملک است‪ ،‬که آن هم کار‬ ‫‪13‬‬

‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی‬

‫شماره پنجم‬

‫هر کسی نمی باشد‪ .‬خدای کریم‪ ،‬به جای اسماعیل‪ ،‬گوسفندی را هدیه کرد تا‬ ‫وت‬ ‫خلیلش به ب َ‬ ‫دل جگر گوشه اش قربانی کند‪ ،‬اما در این قضیه‪ ،‬اسراری از نب ّ‬ ‫و حکمتهائی از توحید قرار دارد که بر اهل یقین قابل کتمان نباشد‪ .‬اگر‬ ‫ج ابراهیمی کن و نخست‪،‬تبر به‬ ‫خواهی که بر این راز واقف شوی‪،‬اراده به ح ّ‬ ‫دی‪،‬‬ ‫ما‬ ‫و‬ ‫حیوانی‬ ‫و‬ ‫شهوانی‬ ‫های‬ ‫دست‪ ،‬بتهای موجود در دلت را بشکن که الهه‬ ‫ّ‬ ‫مانع پرستش خداوند عّزوج ّ‬ ‫ل می گردد‪.‬‬ ‫همه چیز در قربانگاه شکل می گیرد‪ ،‬صداقت و ح ّ‬ ‫قانّیت و هوّیت و موجودّیت‬ ‫ُ‬ ‫گل سرسبد آفرینش‪ ،‬در بوته آزمایش ظاهر می گردد که آن نیز در عرصه از‬ ‫خود گذشتگی و مجاهده نفس امکان پذیر است‪.‬‬ ‫از شعارهای روزمّره مردم‪ ،‬آنست که به یکدیگر می گویند‪:‬قربانت گردمف و‬ ‫ما وقتی که به حقیقت می‬ ‫این یک تعارف از تعارفات متداوله متعارفه است‪ ،‬ا ّ‬ ‫دی‪،‬مهّیا می شود‪ ،‬صد البّته که بسی سخت‬ ‫پیوندد و زمانی که برای اجرائّیات ج ّ‬ ‫و غیر عملی بوده‪ .‬پس در واقع‪ ،‬مصداق حقیقی و حقوقی این واژه‪ ،‬فقط‬ ‫نک ّ‬ ‫ل تقی‪:‬‬ ‫صلهُ قربا ُ‬ ‫برای رفیق ازلی امکان پذیر است‪ .‬آنگاه که می گوید‪َ :‬ال ّ‬ ‫با نماز گزاردن‪ ،‬به قربانگاه عبودّیت می روید‪ ،‬معنایش این است که نمازگزار‪،‬‬ ‫در اقامه صلتش‪ ،‬دنیای خویش را با حرکت دستها به سوی گوشها در اداء‬ ‫تکبیره الحرام به پشت سر نهاده و آماده عروج به عوالم فوقانی می‬ ‫مل و مفید و مستغنی‬ ‫شود‪.‬پس نمازمان می تواند یک قربانگاه مستقل و مک ّ‬ ‫باشد که در قیام و قعود و رکوع و سجود و قنوتش ‪ ،‬نردبانی از اخلص و خلود‬ ‫بیابی که با آن‪ ،‬به ل مکان دست یابی و به قول شاعر‪:‬‬ ‫چشم دل باز کن که جان بینی آنچه نادیدنیست آن بینی‬ ‫سکی است که اهل دل را کرامت دهد و عرفان عینی‬ ‫در آداب این روز دینی‪ ،‬ن ُ ُ‬ ‫را منزلت بخشد‪ .‬اذکار وارده در عید قربان‪ ،‬بسی سازنده و هدایت کننده است‪.‬‬ ‫غسل این روز پر معنی‪ ،‬پیام به تطهیر و تکامل دارد‪ .‬در کندن لباسها‪ ،‬به یاد‬ ‫آور که البسه زر و زور و تزویر را برای همیشه در می آوری‪ .‬بر زیر آب که می‬ ‫روی‪ ،‬به خاطر آور که آب‪ ،‬اصل حیات است و باید مثل آب‪،‬زلل بود و روان شد‬ ‫و از درجا زدن‪ ،‬دور گردید و فراموش نکرد که روزی به رغم اراده و میلمان‪،‬‬ ‫آب آخر را به رویمان می ریزند و تحت عنوان غسل مّیت‪ ،‬به شستشوی نهائی‬ ‫اعضای بدنمان می پردازند‪ ،‬و ایضا ً به آرزوی آب کوثر باشیم که در بهشت‪ ،‬جز‬ ‫به مخلصین ندهند و هر که از آن جوی از عسل شیرین تر و از شیر‪،‬سفیدتر و‬ ‫از برف‪ ،‬خنک تر بنوشد‪ ،‬به شفاعت منصوبین الهی برسد و در همسایگی امراء‬ ‫جبروتی‪ ،‬اسکان یابد‪ .‬آنگاه در چنین روزی‪ ،‬نماز عید می خوانی که همانند نماز‬ ‫عید فطر است و دریائی از افاضات و عنایات دارد و در آن ُنه قنوت‪ ،‬خدایت را‬ ‫به عظمت و عّزت و جود و جبروتش‪ ،‬سوگند می دهی که مزدت را در عید‬ ‫مذهبی‪ ،‬آمرزش و برکات و خیرات و حسنات در دو دنیا قرار دهد‪ .‬تکرار این‬ ‫قنوتها‪ ،‬تأکید بر این نکته است که فقط از باب سرمدی باید مطالبات را گرفت‬ ‫و گدائی از این و آن‪،‬ذّلت و خ ّ‬ ‫فت و خواری خواهد بود و دست نیاز به رّبی باید‬ ‫ی بال ّ‬ ‫ذات است‪ .‬و نسخه تأدیبی و تنبیهی‬ ‫برد که ر ّ‬ ‫ی ل یموت و غ ّ‬ ‫ب الرباب و ح ّ‬ ‫آن‪ ،‬این است که نباید به همنوع‪ ،‬چشم امید داشت که او هر که باشد و هر چه‬ ‫داشته باشد‪ ،‬فقیر الی الله بوده و امانت داری بیش نمی باشد که در ودیعه ای‬ ‫که در اختیارش هست‪ ،‬مختار نبوده و در جبروتّیت صمدانی‪ ،‬تعّیش و تمرکز‬ ‫دارد‪ .‬و از جمله دعاهای مأثوره در روز عید قربان‪ ،‬دعای ندبه می باشد که‬ ‫مبّین کلماتی بسیط در مناجات و عریضه هائی جانکاه در بیان حوائج همگانی و‬ ‫احتیاجات فرامحیطی است‪ .‬در فقرات دعای ندبه‪ ،‬مواردی ظریف از مواصلت‬ ‫س اهل دل بوده و‬ ‫وجدانی و مقاربتهای فطری می باشد که محسوس حوا ّ‬ ‫خاکیان را نصیبی از آن نمی باشد‪ .‬آنچنان که از نامش پیداست‪ ،‬دردنامه ای‬ ‫سوزناک بوده که اصالت غربت را به میزبان سماوی‪،‬ارائه می دهد و گله از‬ ‫‪14‬‬

‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی‬

‫شماره پنجم‬

‫صدمات اّیام دارد و مطالبه منتقم موعود می نماید و مصلح کل را برای‬ ‫اصلحات ریشه ای در مدنّیت زمین‪ ،‬مسألت دارد و خاتم اوصیاء را برای اختتام‬ ‫غیبت سراسر نکبت‪ ،‬خواستار است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫و از زمره افعال روز عید قربان‪ ،‬قربان یکردن است که یقینا از مجاری عینّیه‬ ‫و صدرّیه‪ ،‬می باید نمود‪ .‬یعنی همان اراده ای که شارع کبریائی در تقریر‬ ‫دنظر آید که پند آموزی از وضع آن و به کارگیری تأثیرات ممتد و‬ ‫حکمش کرده م ّ‬ ‫متناوب قضّیه می باشد‪ .‬قسمت دیگری از برنامه های روز عید قربان‪ ،‬تکبیرات‬ ‫آن است که اعلن تبعّیت از ولیت والی ل یزال می باشد و در مضامینش‪،‬‬ ‫توّلی و تبّری نهفته شده و ابراز عقیده به و حدانّیت فرمانده کائنات می باشد‬ ‫و التزام فکری و عملی به آئین منتصب به حضرت دادار است و قرائت کردن‬ ‫سوره های شمس و اعلی در نماز عید قربان‪ ،‬حاکی از اعماق ضمایر مکنونه‬ ‫لهوتی ر این روز مبارک می باشد‪ .‬سوره شمس‪ ،‬در برگیرنده سوگندهای‬ ‫م خلقت بوده و نفسی که در این روز‬ ‫ثقیل و کبیر خداوندی به هسته های مه ّ‬ ‫به جّراحی سماواتیان می رود و راه رستگاری که از بطن قربان نشأت می یابد‬ ‫را توصیف می کند و همچنین است تحلیل سوره اعلی که در رکعت دیگر نماز‬ ‫عید قربان خوانده می شود و تسبیح کردن را می آموزد و قدرت تولیت‬ ‫عظمای آفرینش را یاد آور می گردد و قرائتهای الزامی را به خاطر می آورد و‬ ‫اینکه با اذن خدایمان‪ ،‬سختی ها آرام می شود و با تذ ّ‬ ‫کرات قرآنی‪ ،‬نفوس‪،‬‬ ‫احیاء می گردد و ذکر‪ ،‬غذای روح معّرفی می شود‪ .‬اینک مائیم و روز عید‬ ‫قربان‪ ،‬تا چگونه به قربانگاه خودسازی برویم و چه سوغاتی از مضیفخانه‬ ‫کریم علی الطلق‪،‬بگیریم و توشه راه پر پیچ و خم دنیا و آخرت کنیم‪.‬‬ ‫به امید وصول عیدیهای مهمتر و بزرگتر‪ ،‬از خزانه غیبی‬ ‫از مقالت آیت الله بروجردی در سالهای گذشته‬

‫*************************************************‬ ‫آیت الله بروجردی را آزاد کنید‬

‫در تاریخ ‪ 16‬مهر ماه ‪ 8) 1385‬اکتبر ‪ (2006‬که لباس شخصیها و‬ ‫نیروهای ویژه رژیم به بیت آیت الله بروجردی حمله ور شدند پس از‬ ‫دستگیری ایشان دادگاه ویژه روحانیت ایشان را به تحمل ‪ 11‬سال)‬ ‫‪ (4020‬روز زندان محکوم کردند‪.‬‬ ‫از دوران زندان ایشان ‪ 1144‬روز می گذرد که از این‬ ‫مدت ‪ 320‬روز را در بندهای انفرادی زندانهای اوین‬ ‫در تهران و مرکزی یزد سپری کرده اند و ‪ 824‬روز هم‬ ‫در بندهای عمومی این زندانها گذرانده اند و طبق‬ ‫قانون که هر یک روز انفرادی برابر با ‪ 10‬روز‬ ‫گذرندان حبس در بند عمومی است‪ ،‬ایشان مجموعا ً‬ ‫‪ 4020‬روز برابر با ‪ 11‬سال حبس را سپری کرده اند‪.‬‬ ‫که ایشان بایستی ‪ 4‬روز قبل یعنی پایان آبان ماه از‬ ‫زندان آزاد می شدند‪.‬‬ ‫آزاد نشدن ایشان پس از گذشت چند روز از اتمام‬ ‫دوران محکومیت ایشان ‪ ،‬نشان از نقض آشکار حقوق بشر در ایران‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫از تمامی مجامع و سازمانهای بین المللی و نهاد های حقوق بشر می‬ ‫خواهیم با اعمال فشار بیشتر به مسئولین و مراجع قضایی ایران زمینه‬ ‫آزادی این زندانی عقیدتی را فراهم کنند‪.‬‬ ‫جمعی از هواداران آیت الله بروجردی‬ ‫‪15‬‬

‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی‬

‫شماره پنجم‬

‫*************************************************‬ ‫سازمان ملل نقض وحشیانه حقوق بشر در ایران را‬ ‫محکوم کرد‬ ‫به گزارش خبرگزاری فرانسه از نیویورک‪ ،‬یک کمیسیون وابسته به‬ ‫سازمان ملل متحد امروز با تصویب قطعنامه ای‪ ،‬نقض وخیم و مستمر‬ ‫حقوق بشر در ایران بویژه در جریان وقایع پس از‬ ‫انتخابات اخیر در این کشور را بشدت محکوم کرد‪.‬‬ ‫این قطعنامه با ‪ 74‬رای موافق‪ 48 ،‬رای مخالف و‬ ‫‪ 59‬رای ممتنع در این کمیته به تصویب رسیده و‬ ‫بزودی در مجمع عمومی سازمان ملل به رای‬ ‫گذاشته خواهد شد‪.‬‬ ‫در این قطعنامه با اشاره به تظاهرات مسالمت آمیز‬ ‫قشرهای وسیعی از مردم ایران پس از انتخابات ‪12‬‬ ‫ژوئن )‪ 22‬خردادماه(‪ ،‬دستگیری و شکنجه‬ ‫تظاهرکنندگان‪ ،‬ناپدیدشدن معترضان و به بند‬ ‫کشیدن روزنامه نگاران‪ ،‬وبلگ نویسان‪ ،‬وکلی‬ ‫مدافع‪ ،‬فعالن حقوق بشر و فعالن دانشجويی و حقوق زنان و موارد‬ ‫دیگر نقض حقوق بشر در ایران بشدت محکوم شده است‪.‬‬ ‫آنچه در این قطعنامه بيشتر از قطعنامه های سالهای گذشته سازمان‬ ‫ملل به چشم ميخورد‪ ،‬لحن تند و اعتراض آمیز آن است‪.‬‬

‫*************************************************‬ ‫از جود تقى تا جبروت كريم‬

‫آن كه جوادش گفتهاند؛ چتر جودش بر آفاق گسترده؛ ما را به وجودش‬ ‫نيازها در همه عواِلم بوده و در كاظمينش‪ ،‬زانوى ادب و تواضع مىزنيم تا‬ ‫اين كه به لطفش از كا ّ‬ ‫فه مشكلت موجود برهيم‪ .‬حرف جيمش‪ :‬به‬ ‫جوانان‪ ،‬جللت‪ ،‬جرأت و جدّيت مىدهد؛ جانها را به جبروت اعلى پرواز‬ ‫داده؛ جمعهها را نسيم جنان مىبخشد؛ جامعّيت به‬ ‫جاذبههاى ملكوتى سپرده؛ جزاى نيكو به اهل‬ ‫جميل مىرساند؛ جواز فتح جبال آرزو را صادر‬ ‫كرده؛ جوار انوار كبريايى را نويد مىدهد و در‬ ‫واوش‪ :‬وصال ودايع وليت را ارمغان مىدهد و‬ ‫وجدان سليم را در تطهير وراثت‪ ،‬منتقل مىسازد‬ ‫و وعظ وحى را به وضوح‪ ،‬واجب مىگرداند تا در‬ ‫وقايع آتى‪ ،‬سرافرازى به گرويدگان‪ ،‬سوغات‬ ‫مت به ابواب امامت‪ ،‬ارتقا يافته و با ارشاد‬ ‫دهد و در الفش‪ :‬اكابر ا ّ‬ ‫اعاظم اجتهاد به كمال ايمان‪ ،‬رهنمون مىآيد و با عريضه ادعيه مأثوره‪،‬‬ ‫به اكرام احساس پاك تشّيع‪ ،‬منجر گشته و با احترام به اخلص عاشقان‪،‬‬ ‫به استحكام مرتبه اجابت مقرون شده و احتياط را حمايل دوش خستگان‬ ‫مىنمايد و در دالش‪ :‬دليل دادگرى را به دانايان دهور‪ ،‬مرحمت مىكند‪.‬‬ ‫مد تقى‪ ،‬نهمين پيشواى منتخب‬ ‫به ياد حرم باصفا و مظلومانه حضرت مح ّ‬

‫‪16‬‬

‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی‬

‫شماره پنجم‬

‫يزدان‪ ،‬در مجلس يادبودش شركت نماييد و از بابالحوائج و مشكلگشاى‬ ‫خاندان عصمت و طهارت‪ ،‬رفع نيازمنديهاى زمان نماييم‪.‬‬ ‫نوشتاری از آیت الله بروجردی در سالهای گذشته‬

‫*************************************************‬

‫عفو بین الملل اعدام فتاحیان را محکوم کرد‬ ‫سازمان عفو بین الملل اعدام احسان فتاحیان‪ ،‬جوان کرد ایرانی که‬ ‫بامداد روز چهارشنبه ‪ ۲۰‬آبان در سنندج به دار آویخته شد را به شدت‬ ‫محکوم کرد‪.‬این سازمان مدافع حقوق بشر پیش تر از مقامات ایران‬ ‫خواسته بود که اجرای حکم اعدام آقای فتاحیان و دو فعال کرد دیگر را‬ ‫متوقف کنند و این حکم ها را تغییر دهند‪.‬‬ ‫عفو بین الملل در بیانیه خود می نویسد‪" :‬به نظر می‬ ‫رسد که این سه حکم اعدام برای انتقام گرفتن از‬ ‫ترورها و تلش ها برای ترور مقامات استان‬ ‫کردستان صادر شده است که بین روزهای ‪ ۱۸‬تا ‪۲۸‬‬ ‫شهریور )‪ ۹‬تا ‪ ۱۹‬سپتامبر( انجام شده و در رسانه‬ ‫های ایران بازتابی گسترده یافته بود‪".‬در این بیانیه‬ ‫آمده است که گفته می شود دست کم ‪ ۱۰‬مرد و یک‬ ‫زن کرد دیگر نیز قرار است به دلیل عضویت در‬ ‫سازمان های ممنوعه کرد یا حمایت از آنها در ایران‬ ‫اعدام شوند‪.‬این در حالی است که هنوز هیچ گروهی‬ ‫مسئولیت تروهای شهریورماه در کردستان ایران را به عهده نگرفته‬ ‫است‪.‬‬

‫*************************************************‬

‫خط امان‬

‫گر ز کفش خط امانت دهند ***** جای به گلزار خبانت دهند‬ ‫خواجگی بخت جوانت دهند ***** گر ز غلمیش نشانت دهند‬ ‫سلطنت کون و مکانت دهند‬ ‫هست منور ز ُرخش کائنات ***** خاک درش مایه آب حیات‬ ‫گر طلبی سلطنت ممکنات ***** بنده او شو که به یک التفات‬ ‫خواجگی هر دو جهانت دهند‬ ‫رو به سوی قاضی حاجات کن ***** در دل شب خیز و مناجات‬ ‫کن‬ ‫مستی توحید خود اثبات کن ***** پیروی پیر خرابات کن‬ ‫تا شرف و بخت جوانت دهند‬

‫‪17‬‬

‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی‬

‫شماره پنجم‬

‫از کف او ساغر سرشار گیر ***** از دو جهان دل پی این کار‬ ‫گیر‬ ‫خلعت آزادی از آن یار گیر ***** دامن رندان سبکبار گیر‬ ‫تا همه دم رطل گرانت دهند‬ ‫یار بجو یار به هر شهر و ده ***** خدمت او کن که ز هر کار به‬ ‫هر چه تو را هست براهش بده ***** سر به‬ ‫خط ساقی گلچهره نه‬ ‫تا ز قضا خ ّ‬ ‫ط امانت دهند‬ ‫جاده نیاید به کار ***** گریه کنم در‬ ‫سجه و س ّ‬ ‫طلبش زار زار‬ ‫گر که ترا هست چو ن عشق یار ***** باده‬ ‫مستانه بنوش آشکار‬ ‫تا خبر از راز نهانت دهند‬ ‫تا نزنی بر رو جهان پشت پا ***** تا که ز هر بند نگردی رها‬ ‫پای منه در ره آن مه لقا ***** تا نرسد جان تو بر لب کجا‬ ‫نوشی از آن کنج دهانت دهند‬ ‫رازی اگر هست به آن یار بگو ***** غیر وصالش ز دو عالم مجو‬ ‫ماه فلک نیست چو او خوبرو ***** گر نگری لعل گهر بار او‬ ‫دیده یاقوت فشانت دهند‬ ‫او شه عشق است و وّلی امم ***** کعبه شد از مقدم او محترم‬ ‫خواهی اگر پای نهی در حرم ***** گر بدری پرده تن را ز هم‬ ‫ره به سراپرده جانت دهند‬ ‫پای بنه جانب قصر امیر ***** نور رخش هست تو را در مسیر‬ ‫خلعت شاهی دهد او بر فقیر ***** در عوض خاک در او مگیر‬ ‫گر همه گلزار خبانت دهند‬ ‫معجزه شد بنده فرمان دوست ***** جان و دلم با دل قربان‬ ‫دوست‬ ‫گر نرسد دست بدامان دوست ***** کاش فروغی شب هجران‬ ‫دوست‬ ‫تا به سحر تاب و توانت دهند‬

‫*************************************************‬ ‫كوى رضايم آرزوست‬ ‫رضا را مقاميست خاص كه به هر كس ندهند و هر شخصى را ياراى‬ ‫تصاحب آن نباشد‪ .‬در اين مرتبه‪ ،‬سالك سبيل فلح‪ ،‬از تافتههاى درونى‬ ‫جدا شده و به بافتههاى جبروتى‪ ،‬ملحق گشته و مرزى را براى حيات‬ ‫رضا ً ب ِ َ‬ ‫قضاِئك است و پرچمش‬ ‫خويش نمىيابد تا منزلى كه يافتهاش ِ‬ ‫سليما ً ِ َ‬ ‫سواك بوده و فضايش را‬ ‫معُبودَ ِ‬ ‫تَ ْ‬ ‫لمرك مىباشد و سايبانش‪ ،‬ل َ‬ ‫َ‬ ‫عون را نقش‬ ‫ج‬ ‫را‬ ‫ه‬ ‫لي‬ ‫ا‬ ‫ديوارههايش‬ ‫و‬ ‫نموده‬ ‫احاطه‬ ‫بك‬ ‫ر‬ ‫الى‬ ‫جعى‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ ُ‬ ‫َ ّ‬ ‫ا ِْر ِ‬ ‫ه‬ ‫مىدهد و عارفان واصل‪ ،‬همواره از منزلت علّىالّرضا به ملكوت َر ِ‬ ‫ى الل ّ ُ‬ ‫ض َ‬ ‫مرضّيين را‬ ‫َ‬ ‫هم‪ ،‬صعود مىنمايند تا در اكمال دين‪ ،‬غوطه خورند و با ُ‬ ‫عن ْ ُ‬ ‫ب ال ْ َ‬ ‫‪18‬‬

‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی‬

‫شماره پنجم‬

‫دريابند‪.‬‬ ‫دسش برداشته و‬ ‫مق‬ ‫بارگاه‬ ‫به‬ ‫نياز‬ ‫دستهاى‬ ‫حضرت‪،‬‬ ‫آن‬ ‫ولدت‬ ‫يادواره‬ ‫در‬ ‫ّ‬ ‫از وسيلةالّنجاة دو ديار مىخواهيم تا اّيام باقىمانده از غيبت را به شفاعت‬ ‫نشيند و براى اتمام ساعات سنگين و سخت پايانه غيبت‪ ،‬پادرميانى كرده‬ ‫و پردهبردارى از ظهور را به بازماندگان دوره جهل و پستى و حقارت‪،‬‬ ‫موس است؛ َانيس الن ّ ُ‬ ‫شمس ال ّ‬ ‫عيدى دهد‪ .‬چرا كه او َ‬ ‫وكيل‬ ‫ش ُ‬ ‫فوس‪َ ،‬‬ ‫محرومين‪َ ،‬‬ ‫من ال ْ ُ‬ ‫غرباء‪،‬‬ ‫مغمومين‪ ،‬سّيد ال ْ ُ‬ ‫الّرعايا‪ ،‬ضا ِ‬ ‫طبيب ال ْ َ‬ ‫فقرا‪َ ،‬رجاء ال ْ َ‬ ‫ْ‬ ‫مِلكة مىباشد و حضور در محفلالّرضا برابر با‬ ‫مل ّ ِ‬ ‫مسئول ال ْ ِ‬ ‫م ْ‬ ‫ة و ناجى ال َ‬ ‫َ‬ ‫جّنتالمأوى خواهد بود و بويژه براى شاگردان مكتب معصومين كه‬ ‫ثانيههاى شب و روزشان با تعليمات قا َ‬ ‫ل الّرضا همسان است و نيز جهت‬ ‫بيمارانى كه شفايشان را در طّبالّرضا‪ ،‬جستجو مىنمايند‪.‬‬

‫*************************************************‬

‫چشمه جعفرى تشنگان را مىخواند‬ ‫به مناسبت شهادت الگوى راستگويان؛ فرقان مناديان وحى‪ ،‬ممّيز حق‪،‬‬ ‫مل‬ ‫مف ّ‬ ‫وج شريعت‪ ،‬مك ّ‬ ‫سر راستين قرآن‪ ،‬معّلم دين‪ ،‬مبّين مذهب‪ ،‬مر ّ‬ ‫محارب ظلمت‪ ،‬مخالف‬ ‫سّنت‪ ،‬مجاهد قلم‪ ،‬موافق غيب‪ ،‬مدافع حكمت‪ُ ،‬‬ ‫ى قداست‪ ،‬محكوم سياست كه خدايش وى‬ ‫شيطنت‪ ،‬منصور جللت‪ ،‬مرض ّ‬ ‫را بانى مكتب رشادت قرار داده و توحيد را با بيانش منتشر ساخته و‬ ‫پرچم رستگارى را به دست باكفايتش برافراشته و ما را در ميزان‬ ‫صداقت به پاكى او سنجش كرده تا كارنامه حيات فانى را به بقاء‬ ‫سر برهاند‪ .‬دروسش هر نوع نيازى را‬ ‫فقهش بها دهد و از توبيخ َلفى ُ‬ ‫خ ْ‬ ‫دن استوارى را به‬ ‫تأمين ساخته و فرهنگ بشرى را مايه داده و تم ّ‬ ‫جهانيان رو كرده تا آدمّيت را خلع عضو نموده و محاكم عدل نهايى را‬ ‫ش ّ‬ ‫فافيت بخشد‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫در سوگ پيشواى اهل علم و پشتوانه مّتقين و اميد محققين‪ ،‬با استاد‬ ‫دانشگاه انسانّيت‪ ،‬پيمان به شاگردى و ارادت مىبنديم تا جز نسخههاى‬ ‫شفابخش او نگيريم و به مدرسهاى كه تحت زعامت او نيست نرويم و در‬ ‫كلسى كه تحت سرپرستى او نبوده حاضر نشويم‪ .‬زيرا براين مسأله‬ ‫واقفيم كه دنيا‪ ،‬مزرعه آخرت است و زارعى كه بذر سالم كاشته به‬ ‫محصول دلخواه مىرسد و پايبندى به تعليمات آن حضرت‪ ،‬موجبات‬ ‫آمرزش ما را در ديار پيچيده َيوم الّتغاُبن فراهم مىآورد‪.‬‬

‫*************************************************‬

‫وضعیت بد جسمی آیت الله بروجردی در‬ ‫زندان‬

‫‪19‬‬

‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی‬

‫شماره پنجم‬

‫وضعیت جسمی آیت الله بروجردی در زندان مساعد نیست‪.‬‬ ‫به گزارش واحد زندانیان مجموعه فعالن حقوق بشر در ایران‪ ،‬روزشنبه‬ ‫مورخ ‪ 11‬مهرماه آیت الله بروجردی‪ ،‬در بند ویژه روحانیت زندان اوین‪،‬‬ ‫با بروز سرگیجه و افت فشار خون دچار بیهوشی موقت شدند که با‬ ‫زمین خوردگی ایشان آسیب هایی مثل صدمه به سر و دست راست پیش‬ ‫آمد‪.‬‬ ‫لزم به ذکر است این روحانی ناراضی‪ ،‬از بیماریهای قلب‪ ،‬چشم‪ ،‬فک و‬ ‫دندان‪ ،‬تنگی نفس‪ ،‬پوکی استخوان‪ ،‬پارکینسون و کلیه رنج می برند و‬ ‫علیرغم وضعیت بد جسمی نه تنها تاکنون با اعزام به مرخصی استعلجی‬ ‫ایشان موافقت نشده است بلکه مامورین زندان با ضبط داروهای‬ ‫مصرفی وی موجبات تشدید بیماری های ایشان را فراهم نموده اند‪.‬‬

‫صه مرغ گرفتار قفس را‬ ‫هيچ دانى ق ّ‬ ‫هيچ آگه گشتهاى سوز دل پروانهها را‬ ‫مرغكم در اين شب يلدا‪ ،‬صدا مىزد خدا را‬ ‫چون خدايش‪ ،‬وعده نصرى بداده‪ ،‬آن سحر را‬ ‫اى كه در اين نيمه ظلمت‪ ،‬گرفتى حقّ ما را*‬ ‫رو نظر كن بر شفق‪ ،‬آمد ملئك‪ ،‬يار‪ ،‬ما را‬ ‫قائد كل‪ ،‬پيشواى عرشيان‪ ،‬دارد هواى اين گدا‬ ‫را‬ ‫پس چه باشد حال اين بندى‪ ،‬چو گيرد پرچم‬ ‫نصُرالُهدى را‬ ‫تشنه بودم در كويرستان سوزان‪ ،‬جرعهاى‬ ‫آمد جگر را‬ ‫آهوان دشت غربت‪ ،‬ضامنى آمد بقا را‬ ‫ماهيان بحر ذّلت‪ ،‬عّزتى آمد جهان را‬ ‫هاي در اول زمستان سال ‪ ،‌1380‬بعد از آزادي از زندان‪.‬‬ ‫توضيح‪ :‬سرود ‌‬ ‫)*حقّ ما‪ :‬حق ايمان به دين اصيل و كفر به دين سياسي(‬

‫‪20‬‬

‫ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی‬

‫پایان‬

‫‪21‬‬

‫شماره پنجم‬

More Documents from "sarv"

Resaleye_azadi
July 2020 3
Dajjal
July 2020 16
December 2019 1
April 2020 5
July 2020 7
December 2019 4