شهد در وجود

‫شهد در وجود‬ ‫این شهد وجودکه گفتم یعنی چه؟چرا گفتم شهد؟خود این وجود چست؟ شهد چست؟ هیچ بر این کلمات مجادله نمی‬ ‫کنم‪.‬مفاهیم را میگویم که در کلمات سخت می گنجند‪ .‬این وجود را گفت باش پس پدید آمد یکباره‪ .‬ما حماقت می‬ ‫کنیم که یک به یک شرح میکنیم‪.‬همه یک چیز است‪ ،‬یکباره و یکپارچه و حق‪ ،‬که از حق جز حق بر نیاید‪ .‬این ذهن‬ ‫آدمی قاب می سازد‪ .‬همه چیز را تکه تکه می کند در قاب می گذارد چهار طرف را می بندد‪ ،‬اول و آخر آن را تعیین‬ ‫می کند تا بشناسد‪ .‬این وجود یکپارچه است اول و آخرش یکی است‪.‬من فلسفه نمی گویم که دلیل بتراشم مثال‬ ‫میزنم‪:‬‬ ‫َ‬ ‫ك اْل َ‬ ‫َ‬ ‫وَتِل ْ َ‬ ‫ُ‬ ‫ِلن‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫ه‬ ‫ب‬ ‫ضر‬ ‫ن‬ ‫ل‬ ‫َا‬ ‫مث‬ ‫ا‬ ‫ن (و اين مثلها بيان مى كنيم آنها را براى مردم (تا بدين وسيله‬ ‫ّ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬ ‫مو َ‬ ‫ْ‬ ‫س وَ َ‬ ‫ما يَعْقِلُهَا إ ِ ّل الْعَال ِ ُ‬ ‫ِ َ‬ ‫ِ‬ ‫حقايق امور را دريابند) و در نمى يابند آن مثلها را مگر دانايان)‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫قّ إ ِ َّ‬ ‫ن فِي ذَل ِ َ‬ ‫ه ال َّ‬ ‫ن(آفريد خدا آسمانها و زمين را بر حق البته در اين‬ ‫َ‬ ‫ك َلي َ ً‬ ‫مؤْ ِ‬ ‫ماوَا ِ‬ ‫ض بِال ْ َ‬ ‫ة ل ِّل ْ ُ‬ ‫س َ‬ ‫خلَقَ الل ّ ُ‬ ‫ت وَاْلْر َ‬ ‫منِي َ‬ ‫ح ِ‬ ‫(آفريدن ) نشانه اى است براى مومنین)‪.‬‬ ‫این مهتاب در شب وجودی مشهود است مگر برای کوران‪ .‬اگر در عالم یکی ببیند و الباقی همه کور باشند‪،‬شرح‬ ‫مهتاب سخت باشد که بگوید برای کوران‪ .‬اگر همه ببینند و همواره شب باشد چگونه کسی باید بیاید و شرح‬ ‫خورشید کند که این وجود مهتاب از شهد اوست؟‬ ‫این مهتاب نور خورشید است‪.‬روز که ببینی وجودش در آن شهد آفتاب نا پیدا می شود‪ ،‬یکی می شود‪،‬یکی نمی‬ ‫شود‪ ،‬از ابتدا یکی بود تو در قاب شب مهتاب میبینی و در قاب روز آفتاب‪ .‬باش تا تو را حالتی پدید آید که در نوری‬ ‫نو خورشید بی فروغ گردد إذ َا ال َّ‬ ‫ت‪.‬‬ ‫س كُوَِّر ْ‬ ‫ش ْ‬ ‫م ُ‬ ‫ِ‬ ‫آنچه در این قاب هستی هست وجود است‪ .‬آن شهد وجود که گفتم این هستی را هست کرد‪(.‬گفت باش‪ ،‬پس پدید‬ ‫آمد)‪ .‬این هستی نیز چنان نیست که تو می پنداری‪ ،‬چنان می نماید که تو هستی‪ .‬در شب که باشی مهتابت می نماید‬ ‫و در روز آفتاب و در هر حالت تو را منفعتی است تا مرتبتی بالتر‪.‬شگفتا بر این ظواهر متکاثر که بر حق اند یکسان‬ ‫در مراتب گونه گون‪.‬‬ ‫و ختمم بمه قرآن کمه خود مهتابمی اسمت بر مردمان و آفتابمی بر مومنان و شهمد اسمت بر نوشندگان ناب بمی خود‪ .‬مما را‬ ‫در زمره کوردلن قرار مده‪.‬‬ ‫بسم الله الرحمن الرحيم‬ ‫وال َّ‬ ‫حاهَا )‪(1‬‬ ‫ض َ‬ ‫س وَ ُ‬ ‫ش ْ‬ ‫َ‬ ‫م ِ‬ ‫سوگند به خورشيد و پرتوش‬ ‫مرِ إِذ َا ت َ َ‬ ‫لهَا )‪(2‬‬ ‫وَالْقَ َ‬ ‫سوگند به ماه آنگه كه از پى رود آفتاب را‬ ‫والنَهار إذ َا ج َّ‬ ‫لهَا )‪(3‬‬ ‫َ‬ ‫َ َّ ِ ِ‬ ‫سوگند به روز آنگه كه پديد آرد مهر را‬ ‫َ‬ ‫ل إِذ َا يَغْ َ‬ ‫شاهَا )‪(4‬‬ ‫وَالل ّي ْ ِ‬ ‫سوگند به شب آنگه كه بپوشاند خورشيد را‬ ‫وَال َّ‬ ‫ما بَنَاهَا‬ ‫ماء وَ َ‬ ‫س َ‬ ‫سوگند به آسمان و آنكه بنا كرده است آن را‬ ‫َْ‬ ‫حاهَا )‪(6‬‬ ‫ما ط َ َ‬ ‫ض وَ َ‬ ‫وَالْر ِ‬ ‫سوگند به زمين و آن كه گسترده است آن را‬ ‫)‪(5‬‬

‫سوَّاهَا‬ ‫ما َ‬ ‫س وَ َ‬ ‫وَنَفْ ٍ‬ ‫سوگند به نفس آدمى و آنكه عدالت بكار برده است در آفرينش وى‬ ‫َ‬ ‫رهَا وَتَقْوَاهَا )‪(8‬‬ ‫مهَا فُ ُ‬ ‫فَألْهَ َ‬ ‫جو َ‬ ‫و الهام كرده است بدو ناپاكى آن را و پرهيزكاريش را‬ ‫)‪(7‬‬

‫َ‬ ‫من َزكَّاهَا‬ ‫قَد ْ أفْل َ َ‬ ‫ح َ‬ ‫قطعا رستگار شد هركه نفس خود را پاكيزه كرد‬ ‫)‪(9‬‬

‫من د َ َّ‬ ‫ساهَا‬ ‫وَقَد ْ َ‬ ‫خا َ‬ ‫ب َ‬ ‫و حقا بى بهره ماند هركه گم كرد نفس خود را‬ ‫)‪(10‬‬

‫(راست گفت خداوند و المرتبه)‬ ‫غلمرضا رشیدی‬ ‫اسفند‪87‬‬ ‫‪http://iranjoy.com/?p=230‬‬

‫آفتاب‪ ,‬ادبیات عرفانی‪ ,‬خورشید‪ ,‬شب و روز‪ ,‬شمس‪ ,‬شناخت‪ ,‬عرفان‪ ,‬معرفت نفس‪ ,‬مهتاب‪ ,‬موجود‪,‬‬ ‫هستی‪ ,‬وجود‪ ,‬کوردل‬