Ziarah

  • November 2019
  • PDF

This document was uploaded by user and they confirmed that they have the permission to share it. If you are author or own the copyright of this book, please report to us by using this DMCA report form. Report DMCA


Overview

Download & View Ziarah as PDF for free.

More details

  • Words: 55,987
  • Pages: 131
‫زيارت وزيارتنامه‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫فصل پنجم كتاب‪ :‬راه نات از شرّ غلة‬

‫تأليف‬ ‫حيدر علي قلمداران‬

‫‪‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪‬‬

‫‪3‬‬

‫‪‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬

‫باسمه تعالي‬ ‫انتشار كتاب ((امراي هسببتي)) تأليببف آيببة الله العظمببي سببيد أببو‬ ‫الفضببل نبوي‪ ،‬موجببب شدكببه اسببتاد مجاهببد حيدر علي قلمداران (ره)‬ ‫سكوت را جايز ندانسته و در نقد مطالب آن كتاب‪ ،‬كتابي به نام ((راه‬ ‫نجات از شّر غلة)) در پنببج فصببل مبسببوط بببه رشتببة تحريببر آوَرد‪.‬‬ ‫فصبول پنجگانبة كتاب عبارت بودنبد از‪1 :‬بب ((بحصث در اختصصاص علم‬ ‫غ يب به خدا))؛ ‪2‬بب ((ب حث در ول يت و حقي قت آن))؛ ‪3‬بب ((ب حث‬ ‫در شفاعصصت و حقيقصصت آن))؛ ‪4‬ببب ((بحصصث در بارة غلة))؛ ‪5‬ببب‬ ‫((بحث در بارة زيارت))‪.‬‬ ‫ما چنانكبه انتظار مبي رفبت‪ ،‬امكان نشبر كتاب را نيافبت‪ ،‬ناگزيبر‬ ‫ا ّب‬ ‫فصبل نخسبت تأليبف خويبش را ببه چنبد بخبش تقسبيم و مخفيانبه هبر‬ ‫قسبببمت را در چاپخانبببه هاي مختلف تهران حروفچينبببي كرده و چون‬ ‫امكان باز بينببي و تصببحيح مطالب چاپ شده نبود‪ ،‬كتاب بببه صببورتي‬ ‫بسببيار مغلوط و آشفتببه و بببا حروفببي ناهمسببان و اسببقاط برخببي از‬ ‫مطالب‪ ،‬آماده و ببه تعدادي بسبيار محدود‪ ،‬ميان برادران ايمانبي توزيبع‬ ‫گرديد‪.‬‬ ‫همچنيببن در نخسببتين سببال پيروزي انقلب ايران‪ ،‬فصببل سببوّم و‬ ‫چهارم كتاب مذكور به صورتي چشم آزار و نادلپسند به طبع رسيد‪.‬‬ ‫اينببك براي نخسببتين بار‪ ،‬فصببل ((زيارت)) كتاب ((راه نجات از‬ ‫شّر غلة)) بببه صببورتي مقبول‪ ،‬در معرض قضاوت اهببل تحقيببق قرار‬ ‫مي گيرد‪.‬‬ ‫اميد است توفيق يابيم ديگر فصول اين كتاب را به همين صورت‬ ‫به برادران ايماني عرضه بداريم؛ إن الله ولي التوفيق‪.‬‬

‫‪‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪‬‬

‫‪4‬‬

‫‪‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬

‫مقدمه‬ ‫در کتاب "راه نجات از شصر غلة" پنبج بحبث ببه ميان آورده ايبم‬ ‫کبه يبک بحبث آن موضوع زيارت اسبت‪ ,‬زيرا غاليان ايبن زمان در ادعاي‬ ‫خود ببه وليبت تکوينبی و تصبرف چهارده معصبوم ببه ملکوت زميبن و‬ ‫آسمان به پاره ای از فقرات زيارتنامه ها تمسک جسته اند چون فقرة‪:‬‬ ‫"السصلم عليصک يصا عيصن الله الناظره و يده الباسصطه" و امثال‬ ‫آن؛ از ايبن رو ناگزيريبم کبه در اصبل مسبألة "زيارت" و مشروعيبت آن‬ ‫به طريق علمی تحقيق بپردازيم‪:‬‬ ‫مسلم است که زيارت بدين کيفيت در دين مقدس اسلم حقيقتي‬ ‫ندارد و قطعا ً از احکام "ما أنزل به الکتاب و أرسل به الرسول" نيست‬ ‫و هيبج پيغمببري در شريعبت خود حکمبي براي زيارت نيآورده و در هيبچ‬ ‫دينی از اديان الهي ّه‪ ,‬عبادتي به عنوان زيارت قبور تشريع نشده است‪،‬‬ ‫ي‬ ‫شاهببد ايببن مطلب کتببب موجودة آسببماني و عدم وجود قبور انبببيا ِ‬ ‫بيشمار الهبي و ذراري آنان اسبت‪ .‬و کتاب مجيبد و فرقان حميبد نيبز نبه‬ ‫تنها هيچ آيه و اشاره اي بدين عمل ندارد بلکه به صراحت و اگر نه به‬ ‫َ‬ ‫م‬ ‫مت شده اسبت چنانکبه مبی فرمايبد‪« :‬أل َ‬ ‫هاك ُص ُ‬ ‫کنايبت از ايبن عمبل مذ ّب‬ ‫َ‬ ‫ن (‪ )3‬ث ُص َّ‬ ‫م َ‬ ‫م‬ ‫و َ‬ ‫مو َص‬ ‫ف تَ ْ‬ ‫التَّكَاثُُر (‪َ )1‬‬ ‫قابَِر (‪ )2‬ك َ ّل َص‬ ‫عل َ ُ‬ ‫م ال َ‬ ‫حت َّصى ُزْرت ُص ُ‬ ‫س ْ‬ ‫َ‬ ‫ن» يعني "شما را تفاخر و فزونی جوئی تا آن حد‬ ‫و َ‬ ‫مو َ‬ ‫ف تَ ْ‬ ‫ك َ ّل َ‬ ‫عل َ ُ‬ ‫س ْ‬ ‫مشغول و واله کرده است که قبرستانها را زيارت کنيد‪ ،‬نه چنين است‬ ‫که به زودی خواهيد دانست‪ .‬آری به زودی خواهيد دانست"(‪.)1‬‬ ‫اگبببر روزی هبببم زيارت مرقبببد اولياء براي رضای خدا بوده باری‬ ‫امروز اکثراً برای اعمالی اسببت مورد نهببی شرع کببه سبببب ملمببت و‬ ‫مذمبت خدای اکببر و موجبب حسبرت و ندامبت در روز محشبر اسبت‪،‬‬ ‫زيرا چنانکبه گفتيبم در کتاب خدا زيارت از ابتدای بعثبت حضرت ختمبی‬ ‫مرتببت بب بب مورد نفرت وکراهت شريعت بوده است‪ .‬چنانکه فقرة‬ ‫متواترةب ب«إنصي نهيتكصم عصن زيارة القبور»ب ببرب باينب بمدعیب بدليلي‬ ‫روشن و برهاني متقن است‪ .‬و اگر جملة بعد از آن مورد استناد مدَّع َي‬ ‫قرار گيرد كه مقام رسالت پس از نهي امر بعد الحظر فرموده است‬ ‫‪1‬‬

‫() تفاخر وتکاثر انسان يا به مزايا و فضايلی است که در نفس اوست چون علم و شجاعت‬ ‫و فهم‪ .....‬و يا در خارج از نفس او چون مال و جاه و اقربا و منسوبين‪ ......‬افتخار به علم و‬ ‫شجاعبت و کمالت نفسبانی هرگاه از روی عجبب ببه نفبس و خودسبتايی نباشبد‪ ،‬بلکبه براي‬ ‫تشويق و ترغيب ديگران‪ ،‬يا از باب حديث نعمت باشد‪ ،‬مذموم نيست‪ ،‬اما افتخار به مزايای‬ ‫خارج از نفبس امری ناپسبند اسبت‪ .‬زيارت قبور هرگاه از ايبن نظبر (افتخار ببه غيبر) باشبد‬ ‫مورد مذمبت خالق وخلق اسبت‪ ،‬در زيارت معموله بسبا کبه در نهايبت از ايبن نظبر باشبد کبه‪:‬‬ ‫علی دارم چه غم دارم!!‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪5‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫ها َ‬ ‫كه‪:‬ب ب"أل َ‬ ‫خَرةَ (الموت) (‪ )1‬بب=ب باكنون‬ ‫فُزوُرو َص‬ ‫ها تُذَكُِّرك ُصم اْل ِ‬ ‫فإِن َّص َ‬ ‫قبرستانها را زيارت كنيد كه آن آخرت (مرگ) را به ياد شما مي آورد"‪.‬‬ ‫در جواب مي گوييم‪ :‬بديهي است اينگونه زيارت قبور كه انسان را به‬ ‫ياد مرگ و آخرت مي افكند در اين زيارتگاههاي پر جلل و جبروت و‬ ‫آراسته به انواع زينتهاي دنيا از ضرايح سيمين و گنبدها و نيز گلدسته‬ ‫هاي زرين و ايوانهاي طل و آئينه كاري و فرشهاي گرانبها و لوسترها و‬ ‫شمعدانهاي زيبا‪ ،‬نه تنها خاصيت تذكر آخرت و ياد مرگ را ندارد‪ ،‬بلكه‬ ‫تماشاي آنها خود محرك قوي براي جمع آوري زينتها و توجه شديد به‬ ‫دنياست‪،‬ب ببهب بعلوهب بدستورب بشارعب بدرب باينب بمسألهب بمنحصرب ببهب بزيارت‬ ‫قبرستانهايب بمؤمنينب بنيستب ببلكهب بزيارتب بقبورب بمؤمنينب بوكفارب بدرب بآن‬ ‫مساوي است زيرا اين هر دو انسان را به ياد مرگ و آخرت مي افكند‬ ‫به شرط آن كه از حد قبرستان تجاوز نكند وبه سرحد عاليترين بناي‬ ‫باشكوه و عظمت نرسد‪ ،‬چنانكه رسيده است‪ ،‬و اگر متشبثين‪ ،‬مفهوم‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫هم َّ‬ ‫ول َ ت َ ُ‬ ‫ص ِّ‬ ‫م‬ ‫ل َ‬ ‫د ِّ‬ ‫ح ٍ‬ ‫علَى أ َ‬ ‫ما َص‬ ‫من ْص ُ‬ ‫ق ْص‬ ‫ول َ ت ُص َ‬ ‫ت أبَدًا َ‬ ‫مخالف آية شريفة ﴿ َ‬ ‫ى َ‬ ‫ه‪" = ﴾ ...‬ابدا بريكي از ايشان {منافقين} كه مرده است‬ ‫َ‬ ‫ر ِ‬ ‫عل َ َ‬ ‫قب ْ ِ‬ ‫نماز مگذار و بر قبرش نايست" (التوبه‪ ) 84/‬را كه رسول خدا را از‬ ‫نماز بر منافق وقيام بر قبر او نهي مي فرمايد‪ ،‬دليل برمدعاي خود‬ ‫گيرند كه بنا بر اين مي توان بر قبر مؤمن قيام كرد! اگر طالب حق‬ ‫باشند و تشبث غريقانه نكنند‪ ،‬مي دانند كه مراد از قيام بر قبر در اين‬ ‫آية شريفه عملي است كه پس از انجام نماز ميت صورت مي گيرد و‬ ‫به هر كيفيتي كه باشد اصل ً ناظر به زيارت نيست زيرا بل فاصله بعد‬ ‫از نماز ميت قيام به قبر كه همان پرداختن به دفن است مي باشد‪،‬‬ ‫چنانكه گوئي "قام علي المر = به كار اقدام كرد"‪.‬‬ ‫صرف نظر از نبودن چنين عملي در هيچ ديني و آئيني از شرايع‬ ‫حقة الهيه(‪ )2‬بوعدم وجود چنين حكمي در كتاب وسنت سنية اسلميه‪،‬‬ ‫تاريخ مسلمين صدر اول وسيرة نبويه نيز از وجود چنين عملي خالي‬ ‫وبي خبر است‪ ،‬تا جايي كه پس از گذشت بيش از سي يا چهل سال‬ ‫از رحلت رسول بزرگوار همين كه عايشه زوجة رسول خدا در زمان‬ ‫حكومت معاويه به زيارت قبر برادرشب «عبد الرحمن بن أبي بكر»‬ ‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫() اين حديث در فريقين درجه قبول يا فته است چنا نكه در "سنن الكبري" بيهقي (ج ‪ ،4‬ص‬ ‫‪ )77‬آمده اسبت‪ :‬قال رسصول الله صصلى الله عليصه وسصلم‪ :‬كنصت نهيتكصم عصن زيارة‬ ‫القبور ثصصم بدا لي فزوروهصصا فإنهصصا ترق القلب وتدمصصع العيصصن وتذكصصر الخرة‬ ‫فزوروا ول تقولوا هجراً‪ .‬ودر كتاب "ذكري" شهيد اول با اندك اختلفي آمده است‪.‬‬ ‫() در "انجيبل" نيبز نبه تنهبا هيچگونبه توصبيه اي ببه مزار سبازي و زيارت قبور نيسبت‪ ،‬بلكبه‬ ‫سباختن بناي يادبود بر مرقبد انبيبا را كار مردم رياكار دانسبته اسبت‪ ،‬از جمله در انجيبل متبي‬ ‫باب ‪ 23‬آمده اسببت كببه حضرت عيسببي (ع) فرمود ‪ :‬واي بببه حال شمببا اي علماي دينببي و‬ ‫فريسبي هاي رياكار‪ ،‬شمبا براي پيامببراني كبه اجدادتان آنهبا را كشتبه انبد‪ ،‬ببا دسبت خود بناي‬ ‫يادبود درست مي كنيد؟!‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪6‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫رفت مورد ملمت ونهي صحابة پيغمبر و مسلمانان قرار گرفت كه‬ ‫چرا مرتكب عملي شده است كه رسول خداب باز آن نهي فرموده‬ ‫است(‪.)1‬‬ ‫پس اين عمل‪ ،‬در صدر اول هرگز رخ نداده است وشعبي (ابو‬ ‫عمرب بوعامرب ببنب بشراحيلب بالكوفيب بمتوفايب ‪ 104‬بهجري)ب بكهب بخودب باز‬ ‫دانشمندان بزرگ اسلمي است وبيش از صد و پنجاه تن از صحابة‬ ‫رسول خدا را ديده است‪ ،‬و از آنان حديث اخذ كرده‪ ،‬به قول «ابن‬ ‫بطال» همواره مي گفت‪:‬ب لول أن رسصول الله نهصى عصن زيارة‬ ‫ي = اگر نه اين بود كه رسول خداب باز‬ ‫القبور لزرت قصبر النصب ّ‬ ‫(‪)2‬‬ ‫زيارت قبور نهي فرموده است من قبر پيغمبر را زيارت مي كردم ‪.‬‬ ‫روايات ديگري نيز متضمن اين حقيقت است كه نه تنها زيارت‬ ‫قبور عبادت نيست بلكه مورد نهي شريع است‪ ،‬چنانكه عبد الرزاق‬ ‫صنعاني شيعي در كتاب گرانقدر خود «المصنف» چنين آورده است‪:‬‬ ‫َ‬ ‫عبصد الرزاق‬ ‫ه‬ ‫صل ّى الل ُص‬ ‫عصن معمصر عصن قتادة أن رسصول الله َص‬ ‫َّ‬ ‫م قال‪ :‬مصن زار القبور فليصس من ّصا ب= كسي كه‬ ‫َ‬ ‫وآل ِص ِ‬ ‫و َص‬ ‫سل َ‬ ‫ه َ‬ ‫عل َصيه َ‬ ‫قبرها را زيارت كند از ما [=مسلمانان] نيست‪.‬‬ ‫يعنيب تاب گذشتب صد بسال بازب هجرت‪،‬ب زيارت بفرديب ببدينب كيفيت‬ ‫وجود نداشت‪ .‬ما نمي دانيم اين بدعت در چه زماني در مسلمين شايع‬ ‫و در شيعه رايج گشته است؟ و اينكه گفته اند اولين كسي كه حضرت‬ ‫ابا عبد الله الحسين (ع) را در كربل زيارت كرده است "جابر بن عبد‬ ‫الله انصاري" صحابي بزرگوار رسول خدا بوده است‪ ،‬با وجود كثرت‬ ‫راويان كذاب وغاليان بي حد و حساب نمي توانيم چنين رواياتي را‬ ‫قبول كنيم و مستند سخن قرار دهيم و به فرض صحت اين خبر به هيچ‬ ‫وجه معلوم نيست كه آن جناب آن قبر شريف را به عنوان يك عمل‬ ‫عبادي زيارت كرده باشد زيرا درآن زمان‪ ،‬مرقد آن امام همام (ع)‬ ‫فاقد ِ بنا و ضريح و ‪ ........‬بوده و اعمالي كه امروزه زائرين در حرم و‬ ‫بارگاه آن حضرت انجام مي دهند از قبيل طواف وعرض حاجات و‬ ‫استشفاع و ‪ ........‬آن بزرگوار انجام نداده است‪ ،‬بلكه حد اكثر مي‬ ‫توان گفت جابر بر مرقد سيد الشهداء (ع)‪ ،‬براي آن حضرت به درگاه‬ ‫پروردگار حي قيوم دعا كرده است‪ ،‬به هر صورت اين واقعه را نمي‬ ‫توان دليلي محكم و مدركي معتبر براي شد ّ رحال به زيارت محسوب‬ ‫كرد‪.‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬

‫() سنن الكبري بيهقي‪ ،‬ج ‪/ 4‬ص ‪.78‬‬ ‫() در پاره اي از كتب احاديث چون كتاب «المصنف» اثر عبد الرزاق صنعاني (ج ‪ ،3‬ص ‪)569‬‬ ‫ي» لفظ «ابنتي» آمده است كه در هر صورت متضمن نهي‬ ‫در اين حديث به جاي كلمة «النب ّ‬ ‫است!‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪7‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫اينك‪ ،‬براي تأييد اين معني و اثبات اين مدعا كه "زيارت قبور" در‬ ‫نظر شرع اسلم‪ ،‬امري ممدوح و مورد توجه نبوده و از حقايق شرعيه‬ ‫نيست‪،‬ب ببلكهب ببهب بدللتب برواياتب بواردهب بموردب بانكارب بوبرائتب بوب ببيزاري‬ ‫رسول مختار و اصحاب بزرگوار آن حضرت در صدر اسلم بوده و ل‬ ‫أقل امري مأمور به نبوده است‪ ،‬اخباري و آثاري چند از كتب معتبره‬ ‫در اين مختصر از نظر خوانندگان منصف و صاحب نظر مي گذرانيم‪:‬‬ ‫‪1‬ب چنانكه گذشت‪ ،‬در كتاب شريف "المصنف" عبد الرزاق صنعاني‬ ‫(متولد ‪126‬هب) كه از اقدم كتب اخبار اسلمي و مؤلف آن معاصر أئمه‬ ‫ب عليهم السلم ب از زمان حضرت صادق (ع) تا زمان حضرت جواد (ع)‬ ‫و به تصريح علماي رجال شيعي مذهب بوده‪ ،‬آمده است‪:‬‬ ‫"عبد الرزاق عن معمر عن قتاده‪ :‬ان رسول الله قال‪ :‬من زار‬ ‫القبور فل يس من ّصا = رسول خداب بفرمود‪" :‬هركه قبرها را زيارت‬ ‫كند از ما نيست!"‪.‬‬ ‫‪2‬بب بحاكمب بنيشابوريب ببهب باسنادب بخودب باز‪:‬ب ب"عبدب باللهب ببنب بعمروب ببن‬ ‫( )‬ ‫ت؟»‬ ‫العاص ‪ " 1‬روايت مي كند كه گفت‪:‬ب «يصا فاطم ُ‬ ‫جئ ْص ِ‬ ‫ة مصن أيصن ِ‬ ‫هم‪.‬‬ ‫ت مصن أهصل المي ّ ِصت رحم ُص‬ ‫قالت‪ :‬جئ ُص‬ ‫ميِّت َصهم وعَّزيْت ُص ُ‬ ‫ت إليهصم َ‬ ‫َّ‬ ‫ت مع هم الكدي؟» قالت‪ :‬معاذ الله أن أبلغ‬ ‫قال‪ « :‬فلعلك بلغ َ‬ ‫ي‪ ،‬وقصد سصمعت ُ َ‬ ‫ك تذكصر فيصه مصا تذكصر!‪ ،‬قال‪« :‬لو‬ ‫معهصم الكد َص‬ ‫ك » = مبا‬ ‫ت الجن َّ َ‬ ‫ت معهصم الكدي مصا رأي ِص‬ ‫بلغ ِص‬ ‫ة حتصى يرى جدُّ أبي ِص‬ ‫با رسول خدا مردي را كه مرده بود در قبر نهاديم‪ ،‬چون برگشتيم و‬ ‫محاذي خانة آن ميت رسيديم ناگاه با زني برخورد كرديم كه گمان مي‬ ‫كنم رسول خدا او را شناخت‪ ،‬پس فرمود‪ :‬اي فاطمه از كجا مي آيي؟‬ ‫آن زن گفببت‪ :‬از نزد خانوادة ايببن ميببت‪ ،‬براي ترحيببم و تعزيببت ايشان‬ ‫رفتببه بودم‪ ،‬رسببول خدا فرمود‪ :‬مبادا بببا ايشان بببه قبرسببتان رفتببه‬ ‫باشي؟ زن گفت‪ :‬معاذ الله كه من با ايشان تا قبرستان رفته باشم در‬ ‫حالي كبه تبو در ايبن باب آنچبه را كبه بايبد‪ ،‬تذك ّبر داده اي! رسبول خدا‬ ‫فرمود‪ :‬اگببر بببا ايشان بببه قبرسببتان رفتببه بودي ديگببر بهشببت را نمببي‬ ‫ديدي!! تبا آنگاه كبه جد ّ پدرت كبه ببت پرسبت بود آن را ببينبد(‪")2‬ب بيعني‬ ‫محال بودكه به بهشت وارد شوي‪.‬‬ ‫اين حديث شريف مي رساند كه زيارت قبور در ابتداي اسلم تاچه‬ ‫حد در نظر شارع مكروه و منفور بوده است‪.‬‬ ‫‪3‬ب روايات و احاديثي كه در نهي از زيارت قبور در ابتداي بعثت از‬ ‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫() عبد الله بن عمر بن العاص تنها كسي است كه از رسول خدا ﷺ اجازة نوشتن احاديث آن‬ ‫حضرت را داشت‪.‬‬ ‫() المستدرك علي الصحيحين‪ ،‬ج ‪ ،1‬ص ‪.371‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪8‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫جانبب برسولب بخداب ببمأثورب باست‪،‬ب بهرچندب بدرب بآخرب بفرمود‪(( :‬إنصي‬ ‫نهيتكصصم عصصن زيارة القبور أل فزوروهصصا‪ ))...‬كببه براي عبببرت‬ ‫اجازت فرموده‪ ،‬ايبن مطلب در كتبب عامبه وخاصبه حتبي در مسبند زيبد‬ ‫بن علي از امير المؤمنين (ع) منقول است كه‪(( :‬نهانا رسول الله‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫م عن زيارة القبور)) = "پيامبر ما‬ ‫ه َ‬ ‫وآل ِ ِ‬ ‫و َ‬ ‫سل ّ َ‬ ‫صل ّى الل ُ‬ ‫َ‬ ‫ه َ‬ ‫عل َيه َ‬ ‫(‪)1‬‬ ‫را از زيارت قبور نهي فرمود "‪.‬‬ ‫‪4‬بب همچنيبن از طريبق عامبه وخاصبه آمده اسبت كبه رسبول خدا‬ ‫ت ال ْ ُ‬ ‫ر(‪" = )))2‬كبه زنان زائرة قبور را‬ ‫ه َزائَِرا ِص‬ ‫فرمود‪(( :‬ل َ َ‬ ‫ع َص‬ ‫ن الل ُص‬ ‫قبُو ِ‬ ‫لعنت كرده است"‪.‬‬ ‫‪5‬بب و نيبز مورد اتفاق مسبلمين اسبت كبه رسبول خدا بمكررا ًب مي‬ ‫فرمود‪:‬ب ((ل تتخذوا قصبري عيداً)) = قبرم را محل آمد وشد قرار‬ ‫ندهيد كه شرح بيشتر آن إن شاء الله خواهد آمد‪.‬‬ ‫‪ 6‬ب احاديث لرزاننده اي است كه نهي شديد و كراهت عظيم اين‬ ‫عمل را متضمن است چون حديث شريف "عطاء بن يسار" از پيغمبر‬ ‫َ‬ ‫ه َّ‬ ‫م‬ ‫بزرگوار كه بارها با عجز از دربار پروردگار مي خواست كه‪(( :‬الل ّ ُ‬ ‫ل َ‬ ‫ع ْ‬ ‫وثَناً)) = ب"بار خدايا قبر مرا بُتي مكن كه پرستيده‬ ‫ج َ‬ ‫َل ت َ ْ‬ ‫ري َ‬ ‫قب ْ ِ‬ ‫شود" آنگاه شدت غضب خدا را متوجه قومي مي كند كه قبور انبياء را‬ ‫مسجد كردند‪.‬‬ ‫‪7‬ب مضمون حديث عايشه است كه مي گويد‪" :‬رسول خدا از آن‬ ‫بيم داشت كه قبرش مسجد شود بدين جهت از ابراز قبر خود كراهت‬ ‫خذَ‬ ‫داشت"‪.‬بببب ((ولول ذلك لبرز قصصصبره إل أنصصصه خشصصصي أن يُت َّ َ‬ ‫جداً)) (‪.)3‬‬ ‫م ْ‬ ‫َ‬ ‫س ِ‬ ‫‪8‬ب بي اعتنايي پيغمبر خدا و اصحاب بزرگوارش به قبوري كه در‬ ‫آن زمان از انبياء واولياء به راست يا دروغ باقي مانده بود از قبيل قبر‬ ‫حضرت اسمعيل (ع) و هاجر كه در مكه بود وقبر حضرت ابراهيم‬ ‫(ع) و حضرت يوسصف (ع) كبه در شام و قببر حضرت هود (ع) كبه در‬ ‫يمن كه هيچ يك را زيارت نكرد‪ ،‬در زمان رسول خدا نيز عزيزاني از‬ ‫دنيا رفتند كه جا داشت قبر آنان مزار قرار گيرد چون قبر أم المؤمنين‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪3‬‬

‫() مسند المام زيد‪ ،‬دار مكتبة الحياة‪ ،‬ص ‪ ،146‬باب الكل من لحوم الضاحي‪.‬‬ ‫() روايبت مذكور در كتاب "التاج الجامبع للصبول فبي أحاديبث الرسبول"‪( ،‬ج ‪ ،1‬ص ‪ )382‬ببه‬ ‫ن عَلَيْهَا‬ ‫مت َّ ِ‬ ‫ه َزائَِرا ِ‬ ‫ت الْقُبُورِ‪ ،‬وَال ُ‬ ‫ن الل ُ‬ ‫خذِي َ‬ ‫لفظ‪ :‬زائرات ذكر شده كه رسول خدا ( ) فرمود‪ :‬لَعَ َ‬ ‫جد َ وَال ُّ‬ ‫ج‪.‬‬ ‫سُر َ‬ ‫م َ‬ ‫سا ِ‬ ‫ال َ‬ ‫() در مسند امام زيد (ص ‪ ،177‬باب غسل النبي وتكفينه) نيز از قول حضرت امير (ع) آمده‬ ‫َ‬ ‫حدُ لنصا والضريصح‬ ‫اسبت كبه فرمود‪" :‬سبمعت أنبه قال‪ :‬سبمعت رسبول الله يقول‪(( :‬الل ّ ْ‬ ‫لغير نا‪ = )).‬شنيدم كبه پيامببر ميفرمود‪ :‬لحبد براي مبا (=مسبلمانان) اسبت و ضريبح براي‬ ‫غير ما" (از قبيل مردم عهد جاهليت و برخي از اهل كتاب و ‪.)..........‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪9‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫ُصص‬ ‫حد و برزگان اصببحاب چون عثمان بببن‬ ‫خديجببه (ع) و شهداي بَدْر و أ ُ‬ ‫مظعون و غيرهبم كبه هيبچ يبك بديبن صبورت احترام نيافتنبد! و حتبي قببر‬ ‫فرزندان خود رسببول الله هيچگاه مطاف نشببد چنانكببه قبببر يگانببه‬ ‫فرزندش در دورة نبوت يعنبي ابراهيبم كبه در مدينبه وفات يافبت بنبا بر‬ ‫آنچببه در كتاب "مببن ل يحضره الفقيببه" صببدوق ‪ -‬عليببه الرحمببه ‪ -‬و در‬ ‫"كافي" آمده‪ ،‬مزار قرار نگرفت‪" :‬و في روايه عامر بن عبد الله‬ ‫علَى َ‬ ‫م‬ ‫ن َ‬ ‫ر إِبَْرا ِ‬ ‫قال سمعت أ با ع بد الله (ع) يقول‪(( :‬كَا َ‬ ‫هي َ‬ ‫قب ْ ِ‬ ‫ُ‬ ‫ن ال َّ‬ ‫فل َ َّ‬ ‫ت َ‬ ‫ما‬ ‫ه‬ ‫َ‬ ‫ل الل ِ‬ ‫ه ِ‬ ‫س َ‬ ‫ما دَاَر ْ‬ ‫ن َر ُ‬ ‫م َ‬ ‫حيْث ُ َ‬ ‫ش ْ‬ ‫عذ ْقٌ يُظِل ّ ُ‬ ‫سو ِ‬ ‫اب ْ ِ‬ ‫م ِ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ص‬ ‫َ‬ ‫ص‬ ‫َ‬ ‫ب أثَُر ال َ‬ ‫ر َ‬ ‫ه!)) = حضرت‬ ‫عذْ صقُ ذَ َ‬ ‫ه َص‬ ‫س ال َ‬ ‫م يُ ْ‬ ‫مكَان ُ ص ُ‬ ‫م َ‬ ‫عل ْ‬ ‫فل ْ‬ ‫يَب ِ ص َ‬ ‫قب ْ ِ‬ ‫صادق فرموده است‪" :‬بالي قبر ابراهيم پسر رسول خدا شاخة نخل‬ ‫خرمايي بود كه چون خشك شد قبر نيز گم شد و ديگر معلوم نشد(‪!")1‬‬ ‫پبس اگبر قببري زيارت و طواف مبي شبد شايسبته بود قببر پسبر رسبول‬ ‫خدا باشد نه اينكه در زمان خود آن حضرت قبر ابراهيم معدوم الثر‬ ‫شود! و همچنيببن قبببر عموي بزرگوارش حضرت حمزة سببيد الشهداء‬ ‫(ع) نيز مزار نبود(‪ .)2‬به تصريح جميع تواريخ وكتب اخبار‪ ،‬از جمله سيرة‬ ‫مي و بحار النوار جلد ششبم‪،‬‬ ‫اببن هشام و تفسبير علي ببن ابراهيبم ق ّب‬ ‫مثله ديد فرمود‪:‬‬ ‫چون پيامبر جسد حمزه را در دامنة كوه عريان و ُ‬ ‫َ‬ ‫ن ذَل ِص َ‬ ‫ع‬ ‫سبَا َ‬ ‫عا ِ‬ ‫في َ ِ‬ ‫ز َ‬ ‫ول أ ْ‬ ‫ساءَنَا‪ ،‬لَتََركْنَا هُ لِل ْ َ‬ ‫ن يُ ْ‬ ‫ة ‪ -‬يَ ْ‬ ‫ك ن ِص َ‬ ‫عن ِصي ال ّ‬ ‫((ل َ ْ‬ ‫ح ِ‬ ‫ح َ‬ ‫ع‬ ‫م ال ْ ِ‬ ‫ة ِ‬ ‫م ِ‬ ‫حت ّصصصى ي ُ ْ‬ ‫والطّيَْر ‪َ -‬‬ ‫و َصصص‬ ‫ن ال ّصصص‬ ‫م ْصصص‬ ‫قيَا َ‬ ‫ن بُطُو ِصصص‬ ‫شَر ي َ ْ‬ ‫َ‬ ‫سبَا ِ‬ ‫ّ‬ ‫ر)) = اگرنبه ايبن بود كبه جنازة حمزه ببا ايبن وضبع‪،‬‬ ‫ي‬ ‫الط‬ ‫ل‬ ‫ص‬ ‫وا‬ ‫ح‬ ‫و‬ ‫َ َ َ ِص ِ‬ ‫ْ ِ‬ ‫زنان مبا را اندوهگيبن مبي كنبد مبا او را وا مبي گذاشتيبم تبا درندگان و‬ ‫مرغان جسبدش را بخورنبد و در روز قيامبت از شكبم درندگان و چينبه‬ ‫دان مرغان محشور شود‪.‬‬ ‫بديهبي اسبت اگبر عمبل زيارت آن چنان مطلوب و محبوب بود كبه‬ ‫مدعيان مبي گوينبد هرگبز رسبول خدا ببه ايبن كيفيبت در بارة حمزه‬ ‫سيد شهيدان راضي نمي شد!‪.‬‬ ‫‪ 9‬ب اخبار بسياري است كه در نهي از بناء و تعمير و تجصيص قبور‬ ‫وارد شده اسبت و پبر واضبح اسبت كبه در آن اخبار‪ ،‬بيبن انببياء واولياء و‬ ‫افراد ديگبر فرقبي نيسبت چنانكبه در مسبتدرك الوسبائل(‪ )3‬آمده اسبت‪:‬‬ ‫عبببن علي ببببن أببببي طالب (ع) قال‪(( :‬أ َّ‬ ‫و ُ‬ ‫ل الخرة القبوُر‪،‬‬ ‫ل َ‬ ‫عدْ ِ‬ ‫ع)) اوليبن بعدل و برابري آخرت‪ ،‬قبرها‬ ‫ف شري ٌص‬ ‫عَر ُص‬ ‫و ِ‬ ‫ف ِ‬ ‫ل يُ ْ‬ ‫م ْص‬ ‫ن َ‬ ‫ضي ْص ٍ‬ ‫هستند كه در آن شريف و بزرگوار از پست وخوار شناخته نمي شود"‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪3‬‬

‫() فروع كافي‪ ،‬ج ‪ ،3‬ص ‪.254‬‬ ‫() حضرت علي (ع) نيبز در زمان خلفبت خويبش نسببت ببه سباخت مزار براي مرقبد مطهبر‬ ‫پيامبر يا شهداء و بزرگان در گذشتة اسلم دستور نداد‪( .‬برقعي)‪.‬‬ ‫() ج ‪ ،1‬كتاب الطهاره‪ ،‬ابواب الدفن‪ ،‬باب ‪ ،79‬ص ‪.148‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪10‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫و صدها حديثي كه در اين باب در كتب احاديث مسلمين آمده است‬ ‫جاي انكار براي كسي باقي نمي گذارد كه نهي از تعمير قبور براي آن‬ ‫است كه قبر‪ ،‬مزار نشود‪.‬‬ ‫‪10‬بب باوامريب بكهب بازب بطرفب برسولب بخداب ببهب باميرب بالمؤمنينب بوب باز‬ ‫طرف امير المؤمنين (ع) به ابي الهياج در خصوص تخريب و تهديم‬ ‫قبور و تمثال صادر شده است‪ ،‬حقيقت اين معني را حاكي است كه‪:‬‬ ‫ها ول َ‬ ‫س َّ‬ ‫ه ‪« = ))...‬قببري‬ ‫((ل تَدَص ْ‬ ‫م َ‬ ‫قبَْرا ً إل َص‬ ‫وت َص َ‬ ‫ويْت َ ُ‬ ‫وَرةً إّل َ‬ ‫ع ُص‬ ‫ح ْ‬ ‫ص ْ‬ ‫باقبي مگذار مگبر آنكبه آن باخاك يكسبان سبازي و تنديسبي باقبي مگذار‬ ‫مگر آنكه خرابش كني»‪.‬‬ ‫و نيبز آنچبه در باب نهبي از تعميبر و تحديبد آن وارد شده اسبت ببه‬ ‫وضوح تمام گوياي ايبببن حقيقبببت اسبببت‪ ،‬چنانكبببه در "مبببن ل يحضره‬ ‫الفقيببه" صببدوق و "المحاسببن" برقببي و جلد ‪" 18‬بحار النوار" و سبباير‬ ‫جدَّدَ‬ ‫ن َ‬ ‫م ْ‬ ‫كتب معتبر آمده است كه امير المؤمنين علي (ع) فرمود‪َ (( :‬‬ ‫ف َ‬ ‫ل مثالً‪َ ،‬‬ ‫مث َّ َ‬ ‫سلمِ)) هركببه قبببري را‬ ‫قدْ َ‬ ‫ج َ‬ ‫خَر َ ص‬ ‫ن ال ْ ص‬ ‫قصصبرا ً أو َ‬ ‫ع ِص‬ ‫تجديد بنا كرده ويا مجسمه اي بسازد از اسلم خارج شده است"‪.‬‬ ‫روشبن اسبت كبه اگبر زيارت قبور و طواف آنهبا و طلب حاجات و‬ ‫شفيببع قرار دادان اموات‪ ،‬مطلوب شارع و امري محبوب بود‪ ،‬پيغمبببر‬ ‫خدا و علي مرتضي ب سلم الله عليهما ب مأموريني خاص براي تخريب‬ ‫و انهدام قبور همبببه بدون اسبببتنثاء نمبببي فرسبببتادند و قبور معمور را‬ ‫همرديف بتهاي مجسم نمي گرفتند كه بفرمايند هر كه قبري را تجديد‬ ‫كند يا مج َّ‬ ‫سمه اي بسازد در حقيقت از اسلم خارج شده است‪ .‬چنانكه‬ ‫در زمان خود ايببن حقيقببت را بببه خوبببي درك و لمببس مببي كنيببم‪ .‬مببا‬ ‫احاديبث و قرائن بسبيار در اختيار داريبم امبا در اينجبا ببه ايبن ده حجبت‬ ‫ع َ‬ ‫ة‪.‬‬ ‫اكتفا مي كنيم‪ ،‬تلك َ‬ ‫مل َ ٌ‬ ‫شَرةٌ كَا ِ‬ ‫‪‬‬

‫‪‬‬

‫‪‬‬

‫دليل عقلي و تاريخي در نفي زيارت‬ ‫مبا دليبل نقلي را از آن جهبت مقدم داشتيبم كبه معتقدان ببه زيارت‬ ‫از جهببت نقلي بدان متمسببك انببد و گرنببه از جهببت عقلي هيببچ عاقلي‬ ‫زيارت قبور را امري ممدوح نمي شمارد و لزم نمي داند‪.‬‬ ‫اينببك دليببل عقلي آن‪ ،‬كببه زيارت قبور از طرف شارع مأمور بببه‬ ‫نيست‪:‬‬ ‫‪ 1‬ب در تمام آيات قرآن كوچكترين اشاره اي بدين عمل نيست بلكه‬ ‫َ‬ ‫م َ‬ ‫قابَِر﴾ = "افزون‬ ‫م التَّكَاثُُر‪َ .‬‬ ‫از آيبة شريفبة‪﴿ :‬أل َ‬ ‫هاك ُص ُ‬ ‫م ال َ‬ ‫حت َّصى ُزْرت ُص ُ‬ ‫طلبي شما را غافل كرد آن چنانكه به زيارت گورها رفتيد" (التكاثر‪-1/‬‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪11‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫‪ )2‬نفببي و منببع آن را مببي توان اسببتنباط نمود زيرا در مقام مذمببت از‬ ‫كساني است كه به زيارت قبور مي روند‪.‬‬ ‫‪2‬بب در اديان و مذاهبب إلهيبه قببل از اسبلم نيبز اثري از زيارت قبور‬ ‫نبوده و در كتبب آسبماني آن مذاهبب نيبز خببري از آن نيسبت‪ ،‬و خوب‬ ‫مبي دانيبم كبه ديبن اسبلم همان ديبن نوح و ابراهيبم و سباير پيغمببران‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫حيْن َصا إِلَي ْص َ‬ ‫من‬ ‫ن ِص‬ ‫و َ‬ ‫و َ‬ ‫والنَّبِي ِّي َص‬ ‫ك ك َص َ‬ ‫ح َ‬ ‫ما أ ْ‬ ‫اسبت كبه‪﴿ :‬إِن َّصا أ ْ‬ ‫حيْن َصا إِلى نُو ٍص‬ ‫ه ‪ = ﴾...‬ببه تبو وحبي كرده ايبم همچنان كبه ببه نوح و پيامببران پبس‬ ‫د ِ‬ ‫ع ِ‬ ‫بَ ْ‬ ‫و َّ‬ ‫از او وحي كرديم" (النساء‪ )113/‬و ﴿ َ‬ ‫صى‬ ‫شَر َ‬ ‫ع لَك ُم ِّ‬ ‫ن ال ِّ‬ ‫م َ‬ ‫ن َ‬ ‫ما َ‬ ‫دي ِ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫حيْن َصا إِلَي ْص َ‬ ‫سى‬ ‫ه إِبَْرا ِ‬ ‫صيْنَا ب ِص ِ‬ ‫وال ّ ِ‬ ‫ب ِص ِ‬ ‫و َ‬ ‫ه نُو ًص‬ ‫مو َص‬ ‫و ُ‬ ‫هي َص‬ ‫و َص‬ ‫و َّص‬ ‫م َ‬ ‫ذي أ ْ‬ ‫ما َ‬ ‫ك َ‬ ‫حا َ‬ ‫سى ‪ =﴾...‬آنچبه را كبه از ديبن ببه نوح سبفارش كرده بود بر شمبا‬ ‫و ِ‬ ‫عي َص‬ ‫َ‬ ‫مقرر نمود و آنچبه ببه تبو وحبي كرديبم و آنچبه ببه ابراهيبم و موسبي و‬ ‫َ ُ َص َ َ‬ ‫ما َ‬ ‫ما ي ُقال ل‬ ‫قدْ‬ ‫ك إ ِ ّل َص‬ ‫عيسببي سببفارش نموديببم" (الشوري‪ )13/‬و﴿ َص‬ ‫َ‬ ‫ك إ ِص َّ‬ ‫ن َرب َّص َ‬ ‫قبْل ِص َ‬ ‫ع َ‬ ‫من َ‬ ‫قي َ‬ ‫يمص﴾‬ ‫م ْ‬ ‫وذُو ِ‬ ‫غ ِ‬ ‫ِ‬ ‫فَر ٍ‬ ‫ل ِص‬ ‫ل لِلُّر ُص‬ ‫ك لَذُو َ‬ ‫قا ٍص‬ ‫ة َ‬ ‫س ِ‬ ‫ب أل ِ ٍ‬ ‫َ‬ ‫( ُ‬ ‫ت‪ = )43/‬اي پيامببر ببه تبو گفتبه نمبي شود جبز آنچبه ببه پيامببران‬ ‫ف ِّ‬ ‫صل ْ‬ ‫پيش از تو گفته شده" (فصلت‪ )43/‬كه مفاد آنها اين است كه دستوري‬ ‫كبه در ديبن اسبلم ببه پيغمببر آخبر الزمان داده شده همان اسبت كبه ببه‬ ‫ساير پيغمبران داده شده است‪ ،‬پس چيزي كه به ساير پيغمبران گفته‬ ‫نشده بديهي است كه در اين د ين نيست و اگر به آنان گف ته شده بود‬ ‫به پيامبر اكرم نيز گفته مي شد‪.‬‬ ‫‪3‬ب يا اينكه بنا به مشهور صد و بيست و چهار هزار پيغمبر در جهان‬ ‫آمده اسبت بلكبه ببه نبص قرآن‪ ،‬شمارة پيغمببران ببه قدري اسبت كبه‬ ‫م‬ ‫كسببي جببز خدا آنان را نمببي دانببد‪﴿ :‬لَ ي َ ْ‬ ‫ه َ‬ ‫جاءت ْ ُ‬ ‫م ُ‬ ‫ه ْصص‬ ‫م إِل الل ُصص‬ ‫ه ْصص‬ ‫عل َ ُ‬ ‫ت﴾ = [شمارشان] را جبز خدا نمبي دانبد‪ ،‬پيامببرانشان‬ ‫هم بِالْبَيِّنَا ِ‬ ‫سل ُ ُ‬ ‫ُر ُ‬ ‫َ‬ ‫ص‬ ‫ّ‬ ‫هم ّصَ‬ ‫م نَ ْ‬ ‫ص‬ ‫و ِ‬ ‫من ْص ُ‬ ‫من ل ْ‬ ‫ص ْ‬ ‫ق ُص‬ ‫بببا دلئل روشببن آمدنببد (إبراهيببم‪َ ...﴿ )9/‬‬ ‫علَي ْ َ‬ ‫ك﴾ = و از پيامبران هستند كساني كه ماجرايشان را برايت نگفته‬ ‫َ‬ ‫ايبببم" (المؤمبببن‪ ،)78/‬معهذا هيچگونبببه قببببري و مزاري از ايشان ديده‬ ‫نشده‪ ،‬و چنبد قببري كبه ببه ايشان نسببت داده شده حقيقبت آن معلوم‬ ‫نيست چنانكه در طبقات ابن سعد (چاپ بيروت‪ ،‬ص ‪ )53‬از اسحق بن‬ ‫عبد الله ابي فروه آمده است كه‪(( :‬ما يعلم قبر نبي من النبياء‬ ‫إل ثلثة = هيچ قبري از قبور انبياء معلوم نيست مگر سه نفر‪:‬‬ ‫(‪ )1‬قبببر هود كببه در تپببه اي از ريببگ در زيببر كوهببي از جبال يمببن‬ ‫است‪.‬‬ ‫(‪ )2‬قبر اسماعيل كه در زير ناودان بين ركن و خانة كعبه است‪.‬‬ ‫در مدينه‪.‬‬

‫(‪ )3‬قبر رسول خدا‬ ‫كه اينها واقعا ً قبر انبياء است!!‪.‬‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪12‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫در حالي كبه اگبر امبر زيارت در نظبر شارع محبوب و مطلوب بود‬ ‫زيارت قببر داوود پيغمببر (ع) كمتبر از زيارت امامزاده داوود نيسبت‪ ،‬و‬ ‫قبر حضرت الياس (ع) كمتر از امامزاده علي عباس!!‪.‬‬ ‫‪4‬بب چنانكبه كتبب تواريبخ و سبير گواه انبد در صبدر اسبلم و در حيات‬ ‫بنيانگذار اسببلم آن همببه مؤمنان و مجاهدان بزرگ كببه چببه ببه مرگ‬ ‫طبببيعي و چببه بببه شهادت در ركاب رسببول در غزوات و سببرايا از دنيببا‬ ‫رفتند‪ ،‬قبر هيچ يك آنها به طريق زيارت مورد احترام قرار نگرفت‪ ،‬در‬ ‫حالي كبه بسبياري از آنان از جمله حمزه سبيد الشهداء و پسبر پيامببر از‬ ‫اعلم بودند‪.‬‬ ‫‪5‬بب عمبل تدفيبن در صبدر اسبلم خود حاكبي اسبت كبه هيبچ يبك از‬ ‫اموات هببر چنببد از بزرگان و رؤسبباي اسببلم بودنببد بببا ديگران فرقببي‬ ‫نداشت و هيچ كدام داراي زائر و مزار نبودند‪.‬‬ ‫‪ 6‬ب دفن كردن امير المؤمنين عليه السلم فاطمة زهرا سيدة نساء‬ ‫عالميان را به كيفيتي كه حتي قبر فاطمه تا امروز هم معلوم نيست‪ ،‬و‬ ‫دفببن جنازة خود مول بر حسببب وصببيتش كببه قبببرش از انظار جهانيان‬ ‫مخفي باشد براي اولي البصار و صاحب نظران نكاتي را ياد آور است‬ ‫كه اعجاب و تحير عقلي خدا پرست جهان را به بينش وسيع و بصيرت‬ ‫ببي نهايبت ديدة خدا بيبن علي (ع) وامبي دارد كبه گويبي از وراء اسبتار‬ ‫قرون و اعصار‪ ،‬بت پرستان بعد از سال هزار را‪ ،‬مي نگرد!! علي (ع)‬ ‫آن بزرگ موحد عالم است كه از جانب رسول خاتم مأمور مي شود‬ ‫كبه قببر مردگانبي كبه تبا آن زمان زيارتگاه آدميان و در حقيقبت بتخانبة‬ ‫مرده پرستان بود ويران نمايد‪ ،‬چنانكه مأموريت يافت كه مجسمة بتان‬ ‫را به صورت تمثال در معابد و شايد در مقابر آنان بود منهدم كند‪.‬‬ ‫ن پيغمبببر چببه فرقببي‬ ‫ن زما ِب‬ ‫براي علي (ع) آن ابراهيببم بببت شك ِب‬ ‫داشبت كبه در فتبح مكبه بر دوش پيغمببر برآيبد و بتهبا را از خانبة خدا‬ ‫فرو ريزد و يبا ببه قبرسبتانها رود و قبرهبا را ويران و ببا زميبن مسباوي و‬ ‫هموار نمايببد‪ ،‬هببر دو رضاي خدا و امببر رسببول الله اسببت‪ ،‬آيببا چنيببن‬ ‫بزرگواري با ديد دورانديش خود نمي بيند كه عن قريب اين امت تازه‬ ‫نجات يافتبه از تاريكيهاي جاهليبت‪ ،‬ممكبن اسبت قببر يگانبه دختبر پيغمببر‬ ‫ة‬ ‫خود را كببه از جانببب رسببول الله بببه مزاياي خاصببي چون "فاطم ُ‬ ‫ة سصي ِّدةُ نسصاء العالميصن" سبرافراز اسبت‪،‬‬ ‫من ّ ِصي" و "فاطم ُ‬ ‫بضع ٌ‬ ‫ة ِ‬ ‫زيارتگاه يبا ببه تعببير صبحيح ببه صبورت همان بتخانبه اي كبه وي مأمور‬ ‫ويرانبي آن بود در آورنبد‪ ،‬لذا نيمبه شبب او را طوري دفبن مبي نمايبد كبه‬ ‫هيچ كس را بر مزار او اطلعي نباشد!‪.‬‬ ‫همچنين در خصوص دفن خود چنان وصيت مي كند كه كس نداند‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪13‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫جسبم آن مجسبمة توحيبد‪ ،‬در كجبا دفبن شبد‪ ،‬براي اينكبه در بارة خود‬ ‫همان واقعه را به يقين مي ديد‪ ،‬زيرا در حيات خود كساني را ديده بود‬ ‫كبه او را تاحبد خدايبي مبي سبتودند بلكبه او را خدا و خالق خويبش مبي‬ ‫پنداشتنبد! تبا جايبي كبه براي بازگشبت آنان از ايبن عقيدة فاسبده ناچار‬ ‫شبد آنان را تبا حبد كشتبن و سبوزاندن تهديبد و حتبي عمبل كنبد و مبع هذا‬ ‫اين افراد از عقيده خود برنگشتند و سوخته شدند‪ .‬آيا چنين كسي نبايد‬ ‫قببر خود و قببر دختبر پيغمببر خدا را از نظبر مردم مقرون ببه جاهليبت‪،‬‬ ‫مخفي دارد؟‪.‬‬ ‫اما اينكه پاره اي از علماي نفاق افكن اخفاي قبر فاطمه (ع) را از‬ ‫ايبن جهبت القاء مبي كننبد كبه بدان منظور بوده كبه شيخيبن بر او نماز‬ ‫نخواننبد خدا مبي دانبد كبه جبز كذب محبض و القاء اختلف و عداوت بيبن‬ ‫مسلمين نيست‪.‬‬ ‫علي سالها بعد از شيخين در دنيا بود و فرزندان فاطمه (ع) نيز در‬ ‫زمانبي كبه ديگبر چنيبن بيمبي نبود باقبي بودنبد پبس چرا قببر فاطمبه (ع)‬ ‫همچنان نبا معلوم مانده و آن بزرگواران آن قببر را آشكار نفرمودنبد؟ و‬ ‫اينكه گفته اند وصيت آن حضرت در اخفاي قبر خويش نيز از آن جهت‬ ‫بود كببه مببي ترسببيد خوراج جنازة او را بسببوزانند نيببز دروغ بيفروغببي‬ ‫اسبت كبه حقيقبت و تاريبخ‪ ،‬مكذ ّب آن اسبت‪ ،‬زيرا خوارج جنازة هيبچ يبك‬ ‫از مخالفين خود را نسوزانده اند و در اخبار چنين چيزي نيست‪ ،‬كساني‬ ‫كبه چنيبن اباطيبل و مزخرفات را در بيبن مسبلمين شايبع مبي كننبد يبا از‬ ‫حقيقبت ديبن ببي خبرنبد و از شناختبن اولياء ديبن عاجبز انبد و يبا متعصبب‬ ‫احمق اند و يا مأمور اختلف افكني و يا هرسه!!؟‪.‬‬ ‫‪7‬ببب قضيببة نهببي رسببول الله از زيارت قبور آن چنان معمول و‬ ‫مشهور بوده است كه چون عبد الرحمن بن أبي بكر در سال ‪ 55‬يا ‪56‬‬ ‫هجري در مكبه فوت كرد‪ ،‬هميبن كبه عايشبه زوج رسبول الله و خواهبر‬ ‫عببد الرحمبن ببه زيارت قببر او رفبت‪ ،‬از جانبب مسبلمانان مورد ملمبت‬ ‫قرار گرفبت كبه رسبول خدا از زيارت قبور نهبي فرموده اسبت‪ ،‬وي‬ ‫عذر آورد كه رسول خدا پس از نهي اجازه داده است‪.‬‬ ‫‪ 8‬ب موضوع نهي رسول خدا از زيارت قبور تا بيش از صد سال‬ ‫در غايت شهرت و كمال قوت بود چنانكه پيش از اين نيزگفتيم شعبي‬ ‫(ابو عامر شراحيل) متوفاي سال ‪ 104‬كه بيش از يكصد وپنجاه نفر از‬ ‫اصحاب رسول خدا را ديده و از آنان حديث روايت كرده است بارها‬ ‫مي گفت‪" :‬لول أن رسول الله نهى عن زيارة القبور لزرت‬ ‫ت قبَر ابْنَت ِي]= ا گر نه اين بود كه‬ ‫ي [و في رواية‪ :‬لَُزْر ُ‬ ‫قبر النب ّ‬ ‫رسبول خدا باز زيارت قبور نهي فرموده است من قبر پيغمبرب بيا‬ ‫قبر دخترم را زيارت مي كردم"‪.‬‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪14‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫‪9‬ب بهترين دليل عقلي و نقلي آن آست كه پس از گذشت نزديك به‬ ‫يك قرن از وفات پيغمبر قبر مطهر آن حضرت مورد زيارت هيچ يك‬ ‫از اصحاب بزرگوار و تابعين عاليمقام آن جناب قرار نگرفت! زيرا آنچه‬ ‫مسلم است پيكر پاك پيغمبر را در همان خانه اي كه منزل عايشه‬ ‫بود دفنب كردند وب طبق تواريخ معتبرب عايشه بآن منزل برا بترك بنكرد‬ ‫چنانكه ابن سعد در طبقات الكبري (صب ‪ ، 313‬چاپ بيروت) و عموم‬ ‫مورخينب بمي نويسندب بكهب بعايشهب برويب بقبرب بپيغمبرب بزندگيب بكردهب بو‬ ‫مر" كه وي در آن خانه بود حجاب‬ ‫همانجا مي خوابيد و تا زمان دفن "ع ُ َ‬ ‫مر" دفن شد مقنعه از سر و شايد‬ ‫برخويش نمي گرفت اما همينكه "ع ُ َ‬ ‫جلباب از بدن نمي گذاشت تا ديواري بر قبور كشيد‪.‬‬ ‫و نيز در طبقات (ص ‪ )307‬آمده است كه مسلم بن خالد روايت‬ ‫كرده است‪ :‬زماني كه عمر بن عبد العزيز در سالهاي بعد از هشتاد‬ ‫هجري‪ ،‬از طرف وليد بن عبد الملك والي مدينه بود ديوار خانه اي كه‬ ‫مر بن‬ ‫قبر رسول خداب بدر آن بود به علت باران خراب شد‪ ،‬و " ُ‬ ‫ع َ‬ ‫عبد العزيز" آن را تعمير مي كرد‪ ،‬من به مدينه رفتم در خانة عايشه‬ ‫مقبرة رسول خدا را ديدم كه ظرف آب خالي و پالن كهنة پوسيدة‬ ‫شتر در كنار آن بود‪ ،‬و سقف خانه به همان حالت اوليه بود‪.‬‬ ‫پر واضح است كه در خانه و مقبره اي كه نزديك به يك قرن هنوز‬ ‫در آن سبوي آب و پالن شتر مانده باشد هرگز زيارتگاه نبود و دليل‬ ‫بارزي است بر سكونت عايشه در آن خانه!‬ ‫مرب ببنب عبدب العزيز"ب بدرب بهنگام‬ ‫درب بهمين بكتاب بآمدهب استب بكهب ب"عُ َ‬ ‫تعمير خانه از خويشان رسول خدا و ابو بكر كساني را به بيرون بردن‬ ‫خاكها و خاكروبها امر كرد و چون "مزاحم" غلم او نيز خاكروب ها را‬ ‫مر" دردمندانه مي گفت‪ :‬مأموريتي كه به مزاحم دادم‬ ‫بيرون برد "عُ َ‬ ‫اگرب بخودب بمنب بآنب بخاكروبب بهاب براب ببيرونب بمي بردمب بازب بتمامب بدنياب ببرايم‬ ‫محبوبتر بود(‪.)1‬‬ ‫بديهي است‪ :‬اگر آن روضة شريف زيارتگاه بود آن همه خاكروبه‬ ‫كه قبل ً به حضرت زين العابدين (ع) و قاسم بن محمد بن ابي بكر و‬ ‫سالم بن عبد الله و اخيرا ً به "مزاحم" محول شد در آنجا نمي بود!‪.‬‬ ‫‪ 10‬ب در همان زمان كه ديوار خانه اي كه قبر رسول خدا در آن‬ ‫ي بدي از قسمت شرقي آن‬ ‫بود به علت باران يا حادثة ديگر افتاد‪ ،‬بُو ِ‬ ‫خانه برخاست‪ ،‬عمر بن عبد العزيز با يكي از نوادنگان آمده‪ ،‬وردان را‬ ‫مر را پس و‬ ‫امر كرد كه قضيه را كشف كند و خاكهاي اطراف قبر ع ُ َ‬ ‫مر بن عبد العزيز كه از‬ ‫مر بن الخطاب به ع ُ َ‬ ‫پيش كند‪ ،‬عبد الله نوادة ع ُ َ‬ ‫‪1‬‬

‫() وفاء الوفاء‪ ،‬سمهودي‪ ،‬ص ‪.546‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪15‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫اين پيشآمد هراسان بود گفت‪ :‬أيها المير ناراحت نباش كه اين بوي دو‬ ‫مر بن الخطاب است!‪ .‬و در خبر ديگري آمده است بوي‬ ‫قدم جدت ع ُ َ‬ ‫مذكور‪،‬ب ببويب بگربةب بمردهب بايب ببودهب باست‪،‬ب بوب بالبتهب بخبرب بدومب بصحيحتر‬ ‫مي نمايدب بزيراب بسالهاب بازب بدفنب بعمرب بگذشتهب ببودب بوب باستخوانهايشب بهم‬ ‫پوسيده بود چه رسد به دو قدم وي!‬ ‫‪11‬ب محمد بن عبد الرحمن قُرشي از پدرش روايت مي كند كه در‬ ‫همين زمان كه عمر بن عبد العزيز والي مدينه بود و ديوار خانة قبر‬ ‫شريف افتاده بود من از نخستين كساني بودم كه بدان سو شتافتند‪،‬‬ ‫منب بخودب بقبرب برسولب بخداب براب بديدمب بكهب ببينب بقبرب بوب ببينب بديوارب بمحل‬ ‫سكونت عايشه فاصله اي بيش از يك وجب نبود‪ ،‬از آن رو‪ ،‬فهميدم كه‬ ‫به قبر آن حضرت از طرف قبله وارد نشده اند‪ ،‬يعني چون از اين‬ ‫طريق وارد نشده اند از طريق ديگر نيز نمي توان وارد شد!‪.‬‬ ‫‪ 12‬ب پس از دفن رسول خداب بو شيخين در آن خانه پاره اي از‬ ‫مردم كه دسترسي به قبر پيدا مي كردند از خاك آن به عنوان تبرك‬ ‫بر مي داشتندب بعايشهب بدستورب بدادب بكهب بديواريب باطرافب بقبرب بكشيدهب بو‬ ‫روزنهب بايب بباقيب بگذاشتندب بوب بچونب بازب بآنب بروزنهب بنيزب بهمينب باستفاده‬ ‫مي شد‪ ،‬عايشه دستور داده كه همان روزنه را نيز مسدود نمودند‪.‬‬ ‫َ‬ ‫و ده ها از اين قرائن كه مسل ّم مي دارد كه قبر شريف در آن‬ ‫زمان مورد زيارت هيچ يك از مسلمانان نبوده كه براي اطلع بر بيش‬ ‫از اين‪ ،‬بايد به كتب تواريخ از جمله "وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفي"‬ ‫تأليفب بنورب بالدينب بعليب ببنب باحمدب بالسمهوديب ب(صب ‪ 543‬ببهب ببعد)ب برجوع‬ ‫نمود‪.‬‬ ‫‪13‬ب اخبار و آثار بسياري موجود است كه زيارت قبر رسول خدا‬ ‫از همان ابتدا مورد نهي اصحاب و انصار و حتي ذراري بزرگوار آن‬ ‫حضرت بوده است از آن جمله‪:‬‬ ‫الف ب در كتاب گرانقدر المصنف تأليف "عبد الرزاق صنعاني (ج ‪،3‬‬ ‫صب ‪ ) 577‬و در كتاب وفاء الوفاء سمهودي (صب ‪ ) 1360‬نقل شده كه‪:‬‬ ‫عبد الرزاق عن ابن عجلن عن رجل يقال له سهيل عن الحسن بن‬ ‫الحسن بن علي (ع) قال‪:‬ب رأى قوما ً عنصد القصبر‪ ،‬فنهاهصم وقال‪:‬‬ ‫إن النصصبي قال‪ :‬ل تتخذوا قصصبري عيدا ً ول تتخذوا بيوتكصصم‬ ‫قبوراً))‪.‬‬ ‫مضمون حديث شريف آن است كه‪ :‬جناب حسن مثني فرزند امام‬ ‫حسن مجتبي (ع) گروهي را در نزد قبر پيغمبر ديد‪ ،‬ايشان را از اين‬ ‫عمل نهي كرد و فرمود‪ :‬همانا پيغمبر خداب بفرمود قبر مرا عيد (=‬ ‫محل آمدوشد) مگيريد و خانه هاتان را قبرستان نكنيد"‪.‬‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪16‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫ب ب در همين كتاب آمده است‪(( :‬روي عن علي بن الحسين‬ ‫رضصي الله عنهمصا أنصه رأى رجل ً يجيصء فرجصة عنصد قصبر النصبي‬ ‫فيدخل فيها فيدعوه‪ ،‬فنهاه‪ ،‬فقال‪ :‬أل أحدثكم حديثا ً سمعته‬ ‫عصن أبصي عصن جدي عصن رسصول الله قال‪ :‬ل تتخذوا قصبري‬ ‫عيدا ً ول بيوتكصم قبورا ً فإن تسصليمكم يبلغنصي أينمصا كنتصم))‪.‬‬ ‫حضرت زيبن العابديبن (ع) مردي را ديبد كبه از دريچبه اي كبه نزديبك قببر‬ ‫پيغمببر باست داخل محل مي شود و آنگاه پيغمبرب برا مي خواند‪،‬‬ ‫حضرت او را از اين عمل نهي كرده‪ ،‬فرمود‪ :‬آيا شما را حديث نكنم‬ ‫بدانچه شنيدم از پدرم از جدم از رسول خدا كه فرمود‪ :‬قبر مرا عيد‬ ‫مگيريد و خانه هاي خود را قبرستان مكنيد‪ ،‬همانا سلم شما هر جا كه‬ ‫باشيد به من مي رسد"‪.‬‬ ‫ج ب و باز در همين كتاب "سمهودي" در بحث "صلوات بر پيغمبر‬ ‫"ب بازب بقاضيب باسماعيلب بنقلب بكردهب باستب بكه‪:‬ب عصن سصهل بصن أبصي‬ ‫سصصهيل قال‪ :‬جئت لسصصلم على النصبي وحسصصن بصن حسصن‬ ‫ر ضي الله تعالى عنه ما يتع شى وبي ته عنصد ب يت ال نبي‪ ،‬و في‬ ‫روايصة‪ ... :‬رآنصي الحسصن بصن الحسصن رضصي الله تعالى عنهمصا‬ ‫عنصصد القصصبر وهصصو فصصي بيصصت فاطمصصة رضصصي الله تعالى عنهصصا‬ ‫م إلى العشاء فقلت‪ :‬ل أريصد‪ ،‬فقال‪ :‬مصا لي‬ ‫يتعشصى قال‪ :‬هل َّص‬ ‫رأيتك ع ند القبر؟‪ ،‬وفي رواية ‪ :‬ما لي رأيتك وقفت؟ قلت‪:‬‬ ‫ت أسصصل ِّم على النصصبي! فقال‪ :‬إذا دخلت فسصصلم عليصصه!‬ ‫وقف ُصص‬ ‫َّ‬ ‫وفي رواية‪ :‬إذا دخلت المسجد فسلم عليه! قال‪ :‬إن رسول‬ ‫الله قال‪ :‬ل تتخذوا بيتصصي عيداً! ول بيوتكصصم مقابر ثصصم قال‪:‬‬ ‫ما أنتم ومن بالندلس إل سواء!)) از سهل پسر ابو سهيل روايت‬ ‫شده كبه گفبت‪ :‬آمدم نزديبك قببر پيغمببر تبا ببه آن حضرت سبلم كنبم در‬ ‫حالي كبه حضرت حسبن مثنبي (ع) فرزنبد امام حسبن مجتببي (ع) شام‬ ‫مبي خورد و خانبة او نزديبك خانبة پيغمببر ببود‪.‬ب ب بوب بدرب بروايتيب بديگر‪:‬‬ ‫حسن بن حسن مرا نزد قبر پيغمبرب بديد در حالي كه او در خانة‬ ‫فاطمة ب رضي الله تعالي عنها ب بود و شام ميل مي كرد‪ ،‬فرمود‪ :‬بيا‬ ‫شام بخور!ب گفتم‪ :‬نمي خواهم‪ ،‬پسب گفت‪ :‬چرا من ترا در كنار قبر‬ ‫ديدم؟!‪ .‬و در روايتي ديگر‪ :‬چرا ترا در اينجا متوقف مي بينم؟ گفتم‪:‬‬ ‫ايستاده ام تا به پيغمبر سلم كنم‪ ،‬گفت‪ :‬همينكه داخل شدي سلم‬ ‫كن بر او‪.‬‬ ‫و در روايتي ديگر‪ :‬همينكه داخل مسجد شدي سلم كن (يعني او‬ ‫در خارج و بيرون از مسجد بوده است)‪ ،‬پس گفت‪ :‬همانا رسول خدا‬ ‫فرمود‪ :‬خانة مرا عيد مگيريد و خانه هاي خودتان را قبرستان نكنيد‪،‬‬ ‫آنگاه حسن مثني فرمود‪ :‬شما و آن كس كه در اندلس (= اسپانيا)‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪17‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫هستب بيسكانب بايد‪،‬ب بيعنيب بدرب بسلمب بدادنب ببرب بپيغمبرب‬ ‫مساوي اند! (و آمدن به مدينه لزم نيست)!‪.‬‬

‫بدورب بوب بنزديك‬

‫د ب ايضا قاضي اسماعيل در حديثي ديگر كه سند آن را به حضرت‬ ‫علي بن الحسين بمي رساند بمي نويسد‪:‬ب ((إن رجل ً كان يأتصي ك َّ‬ ‫ل‬ ‫ة فيزور قصبر النصبي ويصصلي عليصه و يصصنع مصن ذلك مصا‬ ‫غدا ٍ‬ ‫ي بصن الحسصين‪ ،‬فقال له علي بصن الحسصين‬ ‫انتهره عليصه عل ُّص‬ ‫رضصصي الله تعالى عنهمصصا‪ :‬مصصا يحملك على هذا؟ قال‪ :‬أحصصب‬ ‫التسليم على النبي ‪ ،‬فقال له علي بن الحسين رضي الله‬ ‫تعالى عنهمصا‪ :‬هصل لك أن أحدثصك حديثا ً عصن أبصي؟ قال‪ :‬نعصم!‪،‬‬ ‫قال له علي بصن الحسصين رضصي الله تعالى عنهمصا‪ :‬أخصبرني‬ ‫أبصي عصن جدي أنصه قال‪ :‬قال رسصول الله ‪ :‬ل تجعلوا قصبري‬ ‫عيداً))‪ .‬مردي بود كه هر بامداد مي آمد و قبر پيغمبر را زيارت مي‬ ‫كرد و برآن حضرت صلوات مي فرستاد! و از اين كارها مي كرد به‬ ‫طوري كه حضرت علي بن الحسين را به خشم مي آورد! و از روي‬ ‫غضب بر او بانگ مي زد! (ناچار) حضرت به او فرمود‪ :‬چه چيز تورا به‬ ‫اين كار وامي دارد؟ آن مرد گفت‪ :‬من دوست دارم كه بر پيغمبرب‬ ‫سلم كنم‪ ،‬حضرت علي بن الحسين ب عليهما السلم ب به او فرمود‪:‬‬ ‫دلتب بمي خواهدب بكهب بحديثيب بكهب بازب بپدرمب بشنيدهب بامب ببرايتب ببيانب بكنم؟‬ ‫گفت‪ :‬آري‪ ،‬حضرت علي بن الحسين (ع) فرمود‪ :‬خبر داد مرا پدرم از‬ ‫جدم (امير المؤمنين‪ ) ‬كه گفت‪ :‬رسول خداب بفرمود‪ :‬قبر مرا عيد‬ ‫(جاي برو بيا) مگيريد!!‪.‬‬ ‫عيْداً‬ ‫از غرائب امر آن است كه اين حديث‪ " :‬ل تجعلوا َ‬ ‫ري ِ‬ ‫قب ْ ِ‬ ‫"‪ ،‬كبه ببه نحبو تواتبر از رسبول خدا صبادر شده اسبت‪ ،‬و تمام آنان كبه‬ ‫اين حديث را روايت كرده اند حتي نوادگان بزرگوارش چون حسن بن‬ ‫حسن و علي بن الحسين عليهم السلم آن را به معناي واقعي آن‬ ‫يعني تكرار آمدوشد گرفته و عمل ًب بنا به مفاد آن‪ ،‬مردم را از زيارت‬ ‫قبر پيغمبرب بمنع مي كردند‪ ،‬مع هذا پاره اي از كج انديشان بدعت‬ ‫دوست چون ديده اند كه اين عبارت با بدعتشان موافق نيست‪ ،‬گفته‬ ‫اند‪ :‬ل تجعلوا قبري عيدا يعني قبر مرا چون عيد قرار مدهيد كه سالي‬ ‫يكي دو بار زيارت كنيد‪ ،‬بلكه هميشه و هر روز!!! معني كردن اينان از‬ ‫اين حديث چون معني كردن جعالن كذاب در بارة آن حديث نبويب‬ ‫استب بكهب بفرمود‪:‬بب مصصن كذب عل ّ صَ‬ ‫ي متعمدا ً فليتبوأ مقعده مصصن‬ ‫النار= كسي كه حديث دروغ بر من بگويد بايد جايگاه خود را در آتش‬ ‫ي"‪ ،‬و‬ ‫مهيا كند"‪ ،‬مي گفتند پيغمبر خدا فرموده است " من كذب عل َّص‬ ‫ي " جعل نمي كنيم‬ ‫نفر موده است "مصن كذب لي"‪ ،‬ما حديث "عل َّص‬ ‫بلكه حديث "لي" جعل مي كنيم‪ ،‬يعني حديث دروغ ما به ضرر پيغمبر‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪18‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫نيست بلكه به نفع آن حضرت است!!!!‪.‬‬ ‫هب ب ايضا ًب سمهودي كه خود از طرفداران زيارت است در كتاب‬ ‫وفاء الوفاء (صب ‪ ) 1368‬مي نويسد‪:‬ب ((ُروي عصن إبراهيصم بصن سصعد‬ ‫بصن إبراهيصم بصن عبصد الرحمصن بصن عوف الزهري أنصه قال ‪:‬مصا‬ ‫رأيصصت أبصصي قصصط يأتصصي قصصبر النصصبي وكان يكره إتيانصصه = از‬ ‫فرزندان عببد الرحمبن ببن عوف كبه از صبحابة پيغمببر بزرگوار اسبت‪:‬‬ ‫روايت مي كنند كه پسرش گفته است‪ :‬من پدرم را هرگز نديدم كه به‬ ‫قبببر پيغمبببر نزديببك شود و او آمدن نزد قبببر پيغمبببر را ناپسببند‬ ‫مي داشت!!"‪.‬‬ ‫و بب در صببدر اسببلم قريبب يبك قرن اصبحاب پيغمبببر ببوب بتابعين‬ ‫اصحاب از آمدوشد مردم را از زيارت قبر پيغمبر‪ ،‬صراحه يا كنايه باز‬ ‫مي داشتندب چنانكهب بمراتبب بمذكورهب بوب باخبارب بمأثورهب ببهب باينب بحقيقت‬ ‫گواهي مي دهد از جمله در كتاب المصنف عبد الرزاق صنعاني (ج ‪،3‬‬ ‫ص ‪ )576‬و سنن بيهقي آمده است‪(( :‬عبد الرزاق عن الثوري عن‬ ‫أبصي المقدام أنصه سصمع ابصن المسصيِّب ‪ ،‬ورأى قوما ً يسصل ِّمون‬ ‫ي قال‪ :‬ما مكث نب ٌّ‬ ‫ي في الرض أكثر من أربعين‬ ‫على النب ِ ّ‬ ‫يوماً = اببو المقدام از سبعيد ببن مسبيب (كبه از فقهاي سببعة مدينبه و‬ ‫از تابعيبن متوفاي سبال ‪ 95‬هجري اسبت) گروهبي را ديدكبه بر پيغمببر‬ ‫(نزد قببر) سبلم مبي كننبد‪ ،‬گفبت‪ :‬هيبچ پيغمببري بعبد از مرگ بيبش از‬ ‫چهبل روز در زميبن نمبي مانبد" يعنبي زيارت پيغمببر ببه تصبور اينكبه آن‬ ‫حضرت در قبر يا در اطراف قبر است بي فائده و غلط است!‪.‬‬ ‫با تتبع و دقت در كتب تواريخ معلوم و مسلم مي شود كه در صدر‬ ‫اسلم و زمان حيات صحابة رسول خدا و تابعين طبقة اولي هيچ خبر‬ ‫و اثري از مسألة زيارت در بين مسلمانان نبوده و قبر مطهر پيغمبر‬ ‫هرگز مزار ياران ابرار آن بزرگوار قرار نگرفته است! و در سال نود و‬ ‫يك هجري به بعبد كه عمر بن عببد العزيبز از جانبب وليد بن عببد الملك‬ ‫خليفة اموي مأمور تعمير خرابي ديواري كه از طاق مقبرة رسول الله‬ ‫ساقط شده بود گرديد‪ ،‬تا آن زمان هيچ كس به زيارت قبر پيغمبر‬ ‫نمي رفت چنانكه قبل گذشت كه جناب حسن مثني و حضرت علي بن‬ ‫الحسين ب عليهم السلم ب نوادگان بزرگوار رسول خدا كساني را كه‬ ‫بببه قصببد زيارت و سببلم بر آن بيببت شريببف وارد مببي شدنببد مانببع‬ ‫مبي گشتنبد! و چون هبر دو ايبن بزرگواران همسباية آن قببر مبارك و از‬ ‫همبه كبس بهتبر و آشناتبر ببه مقرارت شرع و آييبن ديبن مببين بودنبد لذا‬ ‫بيش از همه كس خود را مأمور به رعايت احكام اسلم مي دانستند‪.‬‬ ‫َ‬ ‫از جملة دليلي كه مسل ّم مي دارد كه قبر مبارك رسول خدا بر‬ ‫حسببب مضمون حديببث شريببف‪" :‬ل تجعلوا قبببري عيدا" تاگذشببت يببك‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪19‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫قرن اصبل ً محل آمدو شد زائران آن حضرت قرار نگرفت‪ ،‬آن است كه‬ ‫بر طببق نقبل نور الديبن علي ببن احمبد السبمهودي از صبحيح بخاري در‬ ‫"وفاء الوفاء" (ص ‪ 547‬و ‪ )548‬در همان زماني كه عمر بن عبد العزيز‬ ‫از طرف وليد بن عبد الملك‪ ،‬مأمور تعمير خرابي مقبرة مبارك و خريد‬ ‫خانببه هاي اطراف براي و سببعت دادن بببه روضببة مبارك بود قبببل از‬ ‫تعمير در آنجا اثر قدمي روي خاكهاي اطراف قبر ديدند كه از ديدن آن‬ ‫وحشتببي بر بينندگان دسببت داد و تصببور كردنببد كببه آن جاي پاي خود‬ ‫مر اسبت يعنبي از‬ ‫پيغمببر اسبت! و بعدا ً معلوم شبد كبه آن جاي پاي ع ُب َ‬ ‫مر بن الخطاب تا آن روز كسي نزد آن قبر منور نرفته بود!‪.‬‬ ‫زمان ع ُ َ‬ ‫ز ببببب در كتاب كافببببي كتاب الجنائز (ص ‪ ،201‬چاپ اسببببلميه) از‬ ‫حضرت صببادق (ع) نقببل شده كببه فرمود‪ :‬كان َ‬ ‫ه‬ ‫ل الل ِص‬ ‫قبُْر َر ُص‬ ‫سو ِ‬ ‫مَراءَ ‪ ،‬وماننبد ايبن حديبث در طبقات اببن سبعد (ج‬ ‫صصبَاءَ َ‬ ‫ب َ‬ ‫ص ٌ‬ ‫م َ‬ ‫ح ْ‬ ‫ُ‬ ‫ح ْ‬ ‫ح َّص‬ ‫دّ مادري حضرت‬ ‫‪ ،2‬ص ‪ )307‬از عمرو ببن عثمان از قاسبم ببن محمبد ج ِ‬ ‫ر على‬ ‫ص َ‬ ‫ت على ِص‬ ‫صبادق (ع) آمده اسبت كبه گفتبه اسبت‪(( :‬اطلع ُص‬ ‫غ ٍ‬ ‫القبور فرأيت عليها حصباء حمراء))‪.‬‬ ‫مضمون هببر دو حديببث كافصصي و طبقات ايببن اسببت تببا زمان‬ ‫حضرت صادق ب عليه السلم ب كه بيش از صد و بيست سال از هجرت‬ ‫گذشتببه بود قبببر رسببول خدا و روپوش آن كببه ريگهاي سببرخ بود بر‬ ‫مردم مجهول بود كبه بايبد حضرت صبادق و جدِّ مادري اش "قاسبم ببن‬ ‫محمد ابن ابي بكر" از آن خبر دهند و چنانكه حديث قاسم مي گويد او‬ ‫در زمانبي كبه كودك بوده ببا سبركشيدن از دريچبه اي يبا پشبت پرده اي‬ ‫آن قبر شريف را ديده است‪.‬‬ ‫ح بب در هنگام تعميبر ديوار خانبه كبه قببر مبارك در آن بود يبك كاسبة‬ ‫چوببي يبا گلي در كنار قببر يبا طاقچبة اطاق بود كبه ببا فرو ريختبن ديوار‬ ‫آن كاسببه شكسببت! (طبقات ابببن سببعد‪ ،‬ج ‪ ،2‬ص ‪ 307‬و وفاء الوفاء‪،‬‬ ‫ص ‪.)549‬‬ ‫ط بب همينكبه ديوار خانبه افتاد سبه قببر در آن مشاهده شبد كبه وليبد‬ ‫بن عبد الملك خليفة اموي آنها را نشناخت تا اينكه عمر بن عبد العزيز‬ ‫صباحبان آن قبور (= رسبول خدا و شيخيبن) را معرفبي كرد‪ ،‬اگبر تبا آن‬ ‫روز زيارتببي معمول بود‪ ،‬ايببن قبور اينسببان مجهول نبودنببد كببه محتاج‬ ‫سؤال باشد‪.‬‬ ‫ي بب در المصصنف (ج ‪ ،3‬ص ‪ )503‬عبصد الرحمصن بصن قاسصم بصن‬ ‫محمصد بصن ابصي بكصر گفتبه اسبت‪ :‬هنگامبي كبه ديوار خانبة قببر رسبول‬ ‫خدا فرو ريخبت من ببه پرده دار آن گفتبم‪ :‬پرده را بلنبد كبن تا مبن آن‬ ‫را بببينم همينكبه پرده دار آن را بلندكرد اطراف قببر را زميبن خراشيده‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪20‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫اي ديدم كبه روي آن رمبل اسبت ماننبد رملهاي عرصبه‪ ،‬بايبد دانسبت كبه‬ ‫عبببد الرحمببن بببا اينكببه از وارثان عايشببه بود هنوز تببا آن زمان قبببر را‬ ‫نديده بود!‪.‬‬ ‫ايبن علمات دهگانبه دليبل اسبت كبه حديبث شريبف‪ :‬ل تجعلوا قببري‬ ‫عيداً‪ ،‬بيش از يك قرن عمل ً در كمال قوت بود! تلك عشرةٌ كاملة‪.‬‬ ‫‪14‬ببب مهمتريببن دليببل بر اينكببه زيارت معمول در زمان مببا از قبور‬ ‫اولياء‪ ،‬هرگبز در بيبن مسبلمين صبدر اول و ائمبة هدي بب عليهبم السبلم بب‬ ‫كبه ايبن همبه روايات و احاديبث در ثوابهاي زيارت را ببه ايشان نسببت‬ ‫داده انبد‪ ،‬معمول نبود و ببي اعتبار اسبت‪ ،‬آن اسبت كبه در هيبچ تاريبخ‬ ‫معتبببري ديده نمببي شود كببه يكببي از ايببن بزرگواران براي زيارت قبببر‬ ‫سفَر‬ ‫پيغمببر يبا انببياي ديگبر يبا زيارت قببر يكبي از امامان شد ّ رحال و َب‬ ‫كرده باشبد‪ ،‬و باور كردنبي نيسبت كبه امامبي كبه خود از اعببد عباد الله‬ ‫اسبت‪ ،‬بلكبه حتبي يبك مسبلمان معتقبد‪ ،‬مردم را ببه عبادتبي امبر كنبد و‬ ‫خود از آن خودداري نمايبد!! آيبا چنيبن كسبي مشمول آيبة قرآن نيسبت‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ما َل ت َ ْ‬ ‫م تَ ُ‬ ‫ن؟‪.‬‬ ‫ها ال ّ ِ‬ ‫علُو َ‬ ‫قولُو َ‬ ‫ف َ‬ ‫كه مي فرمايد‪ ﴿ :‬يَا أي ُّ َ‬ ‫ذي َ‬ ‫ن َ‬ ‫منُوا ل ِ َ‬ ‫نآ َ‬ ‫َص‬ ‫ما َل ت َ ْ‬ ‫ن تَ ُ‬ ‫م ْ‬ ‫ن!﴾ = اي كسباني كبه‬ ‫قت ًصا ِ‬ ‫علُو َص‬ ‫عنْدَ الله أ ْ‬ ‫ف َ‬ ‫قولُوا َص‬ ‫كَبَُر َ‬ ‫ايمان آورده ايبد چرا كاري كبه خود نمبي كنيبد بدان قائل مبي شويبد‪ ،‬در‬ ‫نزد خدا بزرگتريبن بغبض شديبد و دشمنبي اسبت كبه كاري را كبه خود‬ ‫نمي كنيد بدان قائل شويد"(الصف‪.)3-2/‬‬ ‫مثل ً در احاديببث زيارت آورده انببد كببه حضرت رضببا (ع) فرموده‬ ‫ج َّ‬ ‫عت ِصي أ َص َّ‬ ‫د ُ‬ ‫ل‬ ‫ن‬ ‫اس بت‪ (( :‬أَبْل ِ ص ْ‬ ‫ه َ‬ ‫ل ِ‬ ‫عنْدَ الل ِص‬ ‫ع ِ‬ ‫غ ِ‬ ‫و َ‬ ‫زيَاَرت ِصي ت َ ْ‬ ‫شي َ‬ ‫عَّز َ‬ ‫ِ‬ ‫ح َّ‬ ‫ح َّ‬ ‫ع َ‬ ‫ف ُ‬ ‫ل‪َ :‬‬ ‫ة! َ‬ ‫قا َ‬ ‫ة؟؟‬ ‫ر عليه السلم أَل ْ َ‬ ‫أَل ْ َ‬ ‫ج ٍ‬ ‫ج ٍ‬ ‫ف َ‬ ‫ج ْ‬ ‫ت ِلَب ِي َ‬ ‫ف َ‬ ‫قل ْ ُ‬ ‫ف ٍ‬ ‫ل‪ :‬إي والل ه وأَل ْ َ َ‬ ‫ح َّ‬ ‫َ‬ ‫ه)) = به‬ ‫ن َزاَر هُ َ‬ ‫ح ِّ‬ ‫ق ِ‬ ‫ج ٍ‬ ‫رفا ً ب ِ َ‬ ‫ف َ‬ ‫ف أل ْ ِ‬ ‫م ْ‬ ‫ة لِ َ‬ ‫ِ َ‬ ‫َ‬ ‫عا ِ‬ ‫قا َ ِ‬ ‫َ‬ ‫شيعيان مبا برسبان كبه ثواب زيارت مبن در نزد خداي عَّز وج ّ‬ ‫ل برابر ببا‬ ‫ثواب هزار حبج اسبت!‪ ،‬راوي مبي گويبد‪ :‬ببه حضرت امام محمبد تقبي‬ ‫پسبر حضرت رضبا بب عليهمبا السبلم بب عرض كردم‪ :‬برابر ببا ثواب هزار‬ ‫حبج اسبت؟! حضرت فرمود‪ :‬آري ببه خدا سبوگند برابر ببا هزار هزار (=‬ ‫يك ميليون) حج است‪ ،‬براي كسي كه زيارت كند در حالي كه عارف به‬ ‫حق آن جناب باشد!!!(‪.)1‬‬ ‫در اينجا اين سؤال پيش مي آيد كه هرگاه اين سخن درست باشد‬ ‫كبه ثواب زيارت حضرت رضبا (ع) برابر ببا ثواب هزار حبج باشبد تبا چبه‬ ‫رسبد ببه اينكبه برابر ثواب هزار هزار حبج باشبد‪ ،‬و ثواب حبج مسبتحبي‬ ‫طببق احاديثبي كبه از هميبن بزرگوارن رسبيده افضبل از صبله وصبيام و‬ ‫حتبي ببا لتبر از آزاد كردن بنده و حتبي طببق روايتبي از حضرت صبادق‬ ‫‪1‬‬

‫() مستدرك الوسائل‪ ،‬ج ‪ ،2‬ص ‪.225‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪21‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫(ع)‪ ،‬پيغمببر خدا ببه مردي كبه از فوت حبج متأسبف بود و از رسبول‬ ‫خدا خواسبت كبه او را ببه عملي هدايبت كنبد كبه اجبر حاجبي را داشتبه‬ ‫باشبد‪ ،‬رسبول خدا فرمود‪ :‬ببه ايبن كوه اببو قببيس نگاه كبن! اگبر همبة‬ ‫كوه ابو قببيس براي تبو طل باشبد و تبو آن را در راه خدا انفاق كنبي‪ ،‬ببه‬ ‫ثوابي كه حاجي بدان دست مي يابد نخواهي رسيد! يا ثوابهاي بسياري‬ ‫كه در تهذيب شيخ طوسي آمده است‪.‬‬ ‫هرگاه مطلب چنيبن باشبد حضرت امام محمبد تقبي (ع) كبه نزديبك‬ ‫هيجده سببال در دربار مأمون‪ ،‬بببه عنوان دامادي محترم مببي زيسببت و‬ ‫مأمون حضرت رضببا (ع) را در خراسببان در قبببة هارونببي دفببن نمود و‬ ‫زيارت دامادش از قببر پدرش كبه در آن قببر هارون هبم بود هيبچ مانعبي‬ ‫نداشببت‪ ،‬بلكببه موجببب خوشحالي او هببم مببي شببد! چرا از درك چنيببن‬ ‫ثواب بزرگببي خودداري فرمود؟! در حالي كببه علوه بر درك ثواب يببك‬ ‫ميليون حجبي كبه خود قائل بود‪ ،‬و ل أقبل ثواب هزار حجبي كبه در كتاب‬ ‫خود حضرت رضبببا (ع) آمده بود‪ ،‬چنبببد فائده فوق العادة ديگبببر هبببم‬ ‫داشت‪:‬‬ ‫أب حضرت رضا (ع) پدر حضرت امام محمد تقي (ع) بود‪ ،‬علوه بر‬ ‫درك زيارت‪ ،‬ثواب بّر به والد هم مي برد!‪.‬‬ ‫ب ب اين عمل او حجت و سند بود براي كساني كه زيارت را امري‬ ‫مشروع و مستحب مي دانستند‪.‬‬ ‫ج ب زيارت او موجب مي شد كه ديگران هم باكمال اطمينان بدين‬ ‫عمل اقدام كنند‪.‬‬ ‫نببه تنهببا حضرت امام محمببد تقببي (ع) بببه ايببن عمببل كببه تببا حدي‬ ‫مشقبت مسبافرت داشبت زيرا از بغداد كبه مدتهبا در آن بود تبا خراسبان‬ ‫مسافتي طولني بود هرچند با رفاهيت و وسائلي كه مأمون خليفه در‬ ‫اختيارش مبي گذاشبت‪ ،‬چندان مشكبل نبود‪ ،‬عمبل نكرد بلكبه حتبي ببه‬ ‫زيارت جببد بزرگوارش حضرت موسببي بببن جعفببر (ع) كببه در همان‬ ‫نزديكببي بغداد در مقابر قريببش آن روز و كاظميببن امروز واقببع اسببت‪،‬‬ ‫نرفبت! در حالي كبه طببق اخبار بسبياري كبه از پدر بزرگوارش حضرت‬ ‫رضببا (ع) در كتببب احاديببث آورده انببد ايببن عمببل آن حضرت نيببز فوائد‬ ‫بسبيار داشبت كبه علوه بر درك ثواب بسبيار زيارت‪ ،‬و درك ثواب بّر ببه‬ ‫والديبن‪ ،‬شهرت زنده بودن حضرت كاظبم (ع) كبه طائفبة واقفيبه قائل‬ ‫بودنبد و آن حضرت را قائم آل محمبد و آخريبن امام دانسبته و ائمبة بعبد‬ ‫از وي را قبول نداشتنببد عمل انكار و بببه هببر صببورت از كثرت و شدت‬ ‫واقفيه با اين عمل‪ ،‬تا حد بسياري مي كاست و موجب تصديق رواياتي‬ ‫كه از پدرش در ثواب زيارت جدش آمده بود مي گشت!‪.‬‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪22‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫بببه موجببب ايببن روايات و ملحظببة آن رفاهيات كببه براي حضرت‬ ‫جواد الئمه (ع) حاصل بود‪ ،‬جنابش را ب العياذ بالله ب مي توانيم از چند‬ ‫جهببت مقصببر بدانيببم! زيرا آن حضرت علوه بر آنكببه از زيارت پدر و‬ ‫جدش ‪ ‬با همة امكاناتي كه در اختيار داشت از زيارت بزرگترين كسي‬ ‫كه از همه كس نه تنها بر حضرت جواد بلكه بر تمام مسلمانان حقوق‬ ‫بسيار داشت يعني حضرت مولي الموحدين امير المؤمنين علي بن ابي‬ ‫طالب ‪ ‬كببه قبببر مباركببش بنابر مشهور در نجببف يعنببي نزديببك بغداد‬ ‫است كه آن روز مقر و مسكن داماد خليفه بود خودداري كرد!!!‪.‬‬ ‫در حالي كببه زيارت حضرت اميببر المؤمنيببن (ع) از چنببد جهببت بر‬ ‫حضرت امام محمد تقي (ع) واجب مي نمود!‪:‬‬ ‫أب در احاديث بسياري از ائمه ب عليهم السلم ب ‪ ،‬ثواب بي شماري‬ ‫براي زائر اميببر المؤمنيببن (ع) وارد شده حتببي تهديداتببي وحشببت زا !‬ ‫ن تََر َ‬ ‫ك‬ ‫م ْ‬ ‫چون روايتي كه از حضرت صادق (ع) آورده اندكه فرمود‪َ (( :‬‬ ‫َ‬ ‫ه)) = كسي كه زيارت‬ ‫ه إِلَي ْ ِ‬ ‫مؤ ِ‬ ‫زيَاَرةَ أ ِ‬ ‫منِي َ‬ ‫ر الل ُ‬ ‫ن ‪ ‬لَ ْ‬ ‫ر ال ُ‬ ‫م يَنْظُ ِ‬ ‫مي ِ‬ ‫ِ‬ ‫حضرت اميببر المؤمنيببن (ع) را ترك كنببد‪ ،‬خدا بببه نظببر رحمببت بر او‬ ‫نمبي نگرد!‪ .‬و ايبن تهديدي نيسبت كبه اگبر روايبت صبحيح باشبد بتوان آن‬ ‫را آسان گرفت‪.‬‬ ‫ب ببب در زيارت اميببر المؤمنيببن علوه بر آن ثوابهببا‪ ،‬ثواب بّر بببه‬ ‫والدين نيز وجود داشت زيرا آن حضرت ابو الئمه است‪.‬‬ ‫ج بب عمبل آن حضرت مسبألة زيارت قبور را كبه در كراهبت مشهور‬ ‫است تخفيف مي داد ! اما همين خودداري حضرت جواد وائمة ما قبل‬ ‫و بعببد او ب ب عليهببم السببلم ب ب ‪ ،‬دليببل بزرگببي اسببت برصببحت كراهببت‬ ‫زيارت!‪.‬‬ ‫دبب زيارت آن حضرت اميبر المؤمنيبن (ع) را در نجبف‪ ،‬تصبديق او از‬ ‫مزاري اسبت كبه هارون الرشيبد ببه حدس و گمان و گفتبة يبك دهقان از‬ ‫قبر مولي متقيان‪ ،‬در آن بيابان بنياد نهاد‪ ،‬كه اكثر مورخان از قبول آن‬ ‫اباء دارند!!‪.‬‬ ‫اگر يك زيارت از طرف حضرت جواد ب عليهم السلم ب در آن مزار‬ ‫صورت مبي گرفت بيبش از ه مه‪ ،‬مأمون‪ ،‬از آن جناب ممنون مي شبد‪،‬‬ ‫زيرا پدر مأمون اسباس بارگاه نجبف را بنبا نهاد‪ ،‬و ضمنا ً دليلي بزرگ بر‬ ‫صحت روايات زيارت مي شد‪.‬‬ ‫پبس و قتبي مبي بينيبم حضرت جواد (ع) كبه بيبش از ائمبة مبا قببل‬ ‫خود امكان عمبل كثيبر الثواب زيارت قبور پدران بزرگوار خود را دارد و‬ ‫بنا به نقل روايات منتسبه به آن جناب از همة ائمة بيشتر براي زيارت‬ ‫ثواب قائل اسبت‪ ،‬چنانكبه ثواب زيارت حضرت رضبا بب عليبه السبلم بب را‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪23‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫كببببه خود حضرت برابر بببببا هزار حببببج مببببي گيرد‪ ،‬حضرت جواد (ع)‬ ‫مبي فرمايبد‪ :‬هزار هزار حبج اسبت(‪ )1‬و مبع هذا بدان مبادرت نمبي كنبد‪،‬‬ ‫مبي دانيببم كبه مطلب چنيبن نيسبت و ايبن گفتبه فرمايبش آن حضرت‬ ‫نيسببت‪ ،‬و رواياتببي از حضرت جواد و سبباير ائمببة (ع) كببه ايببن روايات‬ ‫ثواب زيارتهبا را ببه ايشان‪ ،‬نسببت داده انبد‪ ،‬صبحيح نيسبت‪ ،‬زيرا در آن‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫م تَ ُ‬ ‫ن‬ ‫ها ال ّ ِ‬ ‫قولُو َص‬ ‫صبورت ناچار مشمول همان آيبة‪﴿ :‬ي َصا أي ُّص َ‬ ‫ذي َص‬ ‫منُوا ل ِص َ‬ ‫نآ َ‬ ‫ما َل ت َ ْ‬ ‫ن؟﴾ = "چرا كاري را كبه خود انجام نمبي دهيبد بدان قائل‬ ‫علُو َ‬ ‫ف َ‬ ‫َ‬ ‫مي شويد‪ ،‬مي شوند! و ما هرگز چنين اعتقادي در بارة آن بزرگواران‬ ‫ندرايم" (الصف‪.)2/‬‬ ‫نكتة قابل توجه و مهم اين است كه اگر تتبع شود زيارت قبر هيچ‬ ‫امامي را از طرف هيچ امامي در هيچ تاريخ معتبري نمي توان يافت!‪،‬‬ ‫و اما آنچه در خصوص زيارت حضرت صادق (ع) از قبر امير المؤمنين‬ ‫(ع) آمده اسبت در صبفحات بعدي هميبن كتاب از ضعبف و سبستي آن‬ ‫مطلع خواهيد شد‪.‬‬

‫‪‬‬

‫‪1‬‬

‫‪‬‬

‫‪‬‬

‫() در بطلن اينگونه روايات ترديد نيست چه هر عاقل منصفي مي داند كه اگر زيارت مرقد‬ ‫انبياء و ائمة ب عليهم السلم ب ثواب هزار حج و مانند آن را داشت‪ ،‬شايسته بلكه واجب بود‬ ‫كه در قرآن كريم كه تبيانا لكل شيء بوده و به صفت يهدي للتي هي اقوم ممتاز است‪ ،‬به‬ ‫چنين ثوابي امر شود‪ ،‬نه اينكه در آن به حج و حتي امور جزئي و كم ثوابتر امر شود‪ ،‬اما در‬ ‫بارة عملي كبه از حيبث اجبر ثواب هزار بلكبه هزاران برابر آن اسبت كمتريبن سبخني ببه ميان‬ ‫نيايد!!!‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪24‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬

‫حل مشكل و رفع معضل‬ ‫پبس ببا بيانبي كبه گذشبت و دليبل عقلي و نقلي كبه آورديبم‪ ،‬معلوم‬ ‫شبد م سألة زيارت كه در ايبن امت تا ا ين حد وسبعت و گسترش يافته‬ ‫است و اكثر مردم مي پندارند كه يكي از فرائض مهمة الهيه‪ ،‬و ركني‬ ‫از اركان عظيمبة اسبلمي اسبت‪ ،‬ببه هيبچ اصبلي از اصبول ديبن متكبي‬ ‫نيست و اكثر تبعاتش از بدعتها مايه مي گيرد!!‪.‬‬ ‫شايد خواننده از خود بپرسد پس اين همه روايات و احاديثي كه در‬ ‫خصوص زيارت در كتب فريقين از شيعه و سني وجود دارد و اين همه‬ ‫مزارات و بقاع كه در كشورهاي اسلمي بر قبور اموات بنا شده است‬ ‫و اين قافله هاي بسيار زوّار كه از يمين و يسار بلد و قراء رهسپار به‬ ‫سبوي هبر مزار و فرقبه اي مقيبم و ثاببت و گروهبي متحرك و سبياراند‬ ‫چيسبت؟ و ايبن همبه كتبب و رسبائل زيارت و آداب آن را كبه از جانبب‬ ‫اَعلم منتشر مي شود‪ ،‬چه چيز باعث است؟!‬ ‫شايد بتوان تنها از كتب شيعه چون "كامل الزياره" و "تهذيب"‬ ‫و "اسصصتبصار" و "كافصصي" و "مصصصباح" و سبباير رسببائل و صببحائف‪،‬‬ ‫نزديببك بببه هزار حديببث و روايببت يافببت كببه در ثواب زيارت و آداب و‬ ‫رسببوم دخول بببه مشاهببد و خواندن زيارات متعددي كببه پاره اي داراي‬ ‫عباراتي مانند‪" :‬السلم على عين الله الناظرة ويده الباسطة"‬ ‫اسبت‪ ،‬واردشده‪ ،‬كبه از آنهبا جناب آيبت الله العظمبي! در كتاب "امراء‬ ‫ه ستي"‪ ،‬اسبتناد ببه وليبت تكوينبي امام نموده اسبت‪ ،‬آيبا ممكبن اسبت‬ ‫بيهوده سخن به اين درازي باشد؟!‪.‬‬ ‫اينبك مبا بعون الله تعالي در ايبن مختصبر تبا حدي كبه بگنجبد مسبأله‬ ‫را روشن مي كنيم‪:‬‬ ‫لزم اسببت كببه ايببن نكتببه را در نظببر داشتببه باشيببم كببه از كثرت‬ ‫احاديبث و بسبياري كتبب و رسبائل در ايبن باب بلكبه در هيبچ موضوعبي‬ ‫نبايبد و حشبت داشبت‪ ،‬زيرا اگببر كسبي ببا كتبب و رسبائل‪ ،‬سبر و كار‬ ‫داشتبه باشبد و بر احاديبث و اخبار احاطبه حاصبل نمايبد‪ ،‬مبي بينبد و مبي‬ ‫دانبد كبه بسبياري از ايبن نوشتبه هبا ازرش اعتناء نداشتبه‪ ،‬بلكبه بهتريبن‬ ‫خدمت به بشريت آن است كه آنها را باكمال احترام به دريا بريزند!! و‬ ‫كثرت احاديببث هببم در پاره اي مواضببع اهميتببي ندارد‪ ،‬و همان مثببل‬ ‫معروف را بايببد در مقابببل دليببل عقلي و حسببي و تاريخببي كببه آن را‬ ‫باطببل مببي نمايببد بببه كار برد كببه‪ :‬هزار كلغ را بببا يببك كلوخ مببي توان‬ ‫پَراند!‪.‬‬ ‫شمبا مبي بينيبد كبه در مقاببل صبدها حديثبي كبه در خصبوص زيارت‬ ‫َ‬ ‫آمده است مسل ّما ً بهترين آن مزارها بايد قبر منور پيغمبر خدا ‪ ،‬باشد‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪25‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫كبه شيعبه و سبني در خصبوص زيارت آن حضرت در كتبب خود احاديثبي‬ ‫آورده اند! اما ما با دليل عقلي و نقلي ثابت كرديم كه قبر رسول خدا‬ ‫در حدود يبك قرن كبه اصبحاب بزرگوار او حيات داشتنبد‪ ،‬هرگبز مورد‬ ‫زيارت هيچ مسلماني قرار نگرفت تا چه رسد به قبر ديگران از ائمه و‬ ‫اولياء‪.‬‬ ‫پس‪ ،‬هرگاه قبر رسول خدا هيچگاه در صدر اسلم مورد زيارت‬ ‫مسببلمانان نبوده و اصببحاب و ذراري آن بزرگوار‪ ،‬پاره اي از مردم بببي‬ ‫اطلع از احكام اسبلم را از زيارت پيغمببر ممنوع مبي داشتنبد‪ ،‬ديگبر‬ ‫چبه اعتبار ببه احاديبث وارده در ايبن موضوع خواهبد بود كبه يقينا ً از آثار‬ ‫طاريه از ديگران‪ ،‬بر اسلم است‪.‬‬ ‫همه مي دانيم كه اسلم تنها در محل ظهور خود (= مكه و مدينه)‬ ‫محبوس نمانبد‪ ،‬بلكبه ببه اذن خدا و كوشبش مسبلمانان ببه اقصبي نقاط‬ ‫جهان راه يافبت‪ ،‬و اكثبر نقاط معمورة عالم كبه در برابر اسبلم تسبليم‬ ‫شدنبد و داراي آداب و سبنن خاصبي بودنبد كبه از تمدن مخصبوص آنان‬ ‫مايبه مبي گرفبت كبه از آن جمله در پاره اي كشورهاي متمدن آن روز‪،‬‬ ‫احترام ببه مردگان و بنياد بقعبه و بارگاه برگور آنان بود‪ ،‬چون مصبر كبه‬ ‫در آن مقابر الملوك وجود داشت و قبور فراعنه با عظمت فوق العاده‬ ‫بنببا مببي شببد و اهرام ثلثببة موجود‪ ،‬از آثار روشببن ايببن عقيده اسببت‪،‬‬ ‫همچنيبن در ايران كبه قببر كورش كببير و داريوش و پازارگاد و كوردختبر‬ ‫و سبباير آثار ناشببي از احترام بببه اموات‪ ،‬در گوشببه و كنار آن موجود‬ ‫اسببت‪ ،‬و در خود حجاز هببم در جاهليببت و شرك براي مردگان اثببر و‬ ‫قدرت فوق العاده اي قائل بودنبد‪ ،‬و ظاهرا يكبي از علل و حكمبت نهبي‬ ‫از زيارت قبور‪ ،‬هميببن عقيدة فاسببدة جاهليببت بببه قدرت و احاطببه و‬ ‫تصرف مردگان در امور زندگان بود‪ ،‬كه اسلم با تمام كوشش در محو‬ ‫آثار غلط جاهليبت كوشيبد‪ ،‬امبا مبي بينيبم بعبد از غروب خورشيبد نبوت‪،‬‬ ‫باز هبم ببه تدريبج آثار جاهليبت‪ ،‬زنده مبي شود علي الخصبوص پبس از‬ ‫اينكه مسلمانان با مردم ممالك ديگري كه از حيث قدمت و مدنيت بر‬ ‫آنان برتري داشتنبد همنشيبن مبي شونبد‪ ،‬ببه ويژه در زمان عباسبيان كبه‬ ‫دولت و خلفبت اسبلمي يسبكره در اختيار اشراف ايران قرار گرفبت!‪،‬‬ ‫اكثببر آداب و عادات ايران بببه نام آداب اسببلم در ميان مسببلمين رايببج‬ ‫شد‪ ،‬مخصوصا ً آداب و سنن تجهيز اموات چون تشييع جنائز اشراف‪ ،‬با‬ ‫توق و ع َلَم و بوق و كرنبا و برافراشتبن و بنياد بقعبه و دخمبه و روشبن‬ ‫كردن چراغ و تشريفات ديگر‪ ،‬بدين ترتيب مسألة زيارت اموات رونقي‬ ‫تازه يافت‪.‬‬ ‫پبس‪ ،‬علت سبادة ايبن كيفيبت همان تقليبد و تبعيبت از سبنن و آداب‬ ‫ملل غيببر اسببلمي اسببت كببه خواه ناخواه بر مسببلمانان تأثيببر نهاد ودر‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪26‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫ميان آنان رواج يافت‪.‬‬ ‫اما بايد ديد براي چه اين همه ثواب و فضليت براي زيارت اموات‬ ‫در كتب احاديث و زيارت آمده است كه منظور اصلي ما هم از تأليف‬ ‫اين رساله‪ ،‬تحقيق همين و ضعيت است كه مي بينيم مسألة زيارت در‬ ‫دين اسلم‪ ،‬خصوصا ً در مذهب شيعه از بزرگترين عبادات شمرده شده‬ ‫تبا آنجبا كبه سبائر عبادات ببه لحاظ ثواب‪ ،‬تحبت الشعاع آن قرار گرفتبه‬ ‫است!!‪.‬‬

‫‪‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪‬‬

‫‪27‬‬

‫‪‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬

‫علت توجه به زيارت و اهميت يافتن آن‬ ‫علت توجه به زيارت اولياء‪ ،‬در مذهب شيعه‪ ،‬دوچيز است‪:‬‬ ‫‪1‬بب سببياست شيعببه را در امببر ديانببت و در مسببألة زيارت‪ ،‬نقشببي‬ ‫اسباسي بود‪ ،‬و علتبش آن بود كبه مبي دانيبم‪ :‬طرفداران حضرت اميبر‬ ‫المؤمنين (ع) كه در اواخر زمان حيات رسول خدا عدة مخصوص را‬ ‫تشكيل مي دادند‪ ،‬پس از صلح امام حسن (ع) با معاويه‪ ،‬و در نتيجة‬ ‫فشار دولت بني اميه وضعيتي پيش آمد كه ناچار به اختفاء و استتار‬ ‫شدند‪ ،‬و با تمام تلشهايي كه چه در زمان حضرت امام حسن (ع) و‬ ‫چه بعد از آن به كار بردند‪ ،‬در انتقال دولت از نبي اميه به آل علي (ع)‬ ‫نتيجه اي نگرفتند تا اينكه فاجعة خونين جگرسوز و دلگداز كربل پيش‬ ‫آمد به صورتي كه همه كس بيش و كم از آن آگاه است‪ ،‬از اين رو‬ ‫مخالفانب بحكومتب بامويب بكهب بالبتهب ببسياريب بازب بآنانب بدرب بشمارب بدوستان‬ ‫نادان بوده اند‪ ،‬براي تضعيف امويان و اقناع مردم به نامشروع بودن‬ ‫حكومت اين خاندان و جنباندن و شوراندن مردم عليه آل اميه‪ ،‬از يك‬ ‫سو به انتشار فضائل كم مثال علي (ع) و حضرت حسنين ب عليهم‬ ‫السلمب ببب بكهب بهنوزب بچونب بدريايب بمواجب بدرب بسينةب بباقيماندگانب باصحاب‬ ‫رسول الله مي جوشيد‪ ،‬پرداختند و حتي در اين عرصه از جعل اخبار‬ ‫نيز دريغ نورزيدند و از سوي ديگر به ذكر متاعب و مصائبي كه از‬ ‫ستمگران اموي بر ابرار و اخيار آل علي (ع) به خصوص حضرت سيد‬ ‫الحرار حسين بن علي ب عليهما السلم ب وارد آمده بود پرداختند و در‬ ‫اين ميدان نيز از جعل خبر پرهيز نداشتند و سرانجام نيز دولت بني‬ ‫اميه به زوال و اضمحلل نزديك شد‪ ،‬اما با روي كار آمدن بني عباس‬ ‫نيز از ارتكاب مظالم به آل علي (ع) كاسته نشد و در نتيجه همين‬ ‫طريقه يعني ذكر مظالم مخالفين و مصائب اهل بيت ب عليهم السلم ب‬ ‫و بيان فضائل بسيار آنان‪ ،‬ادامه يافت‪ ،‬بديهي است براي تشويق و‬ ‫تحريكب بافرادب ببهب باينگونهب باعمالب ب(زيارتب بوب بعزاداري)ب بكهب بخودب باز‬ ‫كارآمدترينب بروشهاب بدرب بآنب بزمانب ببود‪،‬ب بجعلب باينگونهب باحاديثب بدرب بثواب‬ ‫زيارت و تعزيت و نسبت دادان آن به كساني كه مقبول القول اند يعني‬ ‫ائمة اهل بيت (ع)‪ ،‬امري مورد انتظار بود!! زيرا در مردم تأثير بسيار‬ ‫مي گذاشت اما اثري موقت و زود گذر!‪.‬‬ ‫شايدب بنسبتب بجعلب باحاديثب بدرب بنظرب بپارهب بايب بازب بخوانندگانب بباور‬ ‫كردني نيايد‪ ،‬ليكن آنان كه به تاريخ حديث و سير آن آشنايند مي دانند‬ ‫كهب باينب بامرب بدرب بنظرب بسياستمدارانب بوب بمصلحتب بانديشانب ببسيب بآسان‬ ‫است‪ ،‬به شرحي مختصر كه پس از اين خواهد آمد ان شاء الله‪.‬‬ ‫‪ 2‬ب علت ديگر كه در جعل اينگونه احاديث اثري بيشتر داشت و‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪28‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫كسان بسياري را به جعل آن برمي انگيخت‪ ،‬دشمني باطني با حقايق‬ ‫اسلم و تعاليم قرآن بود‪ ،‬زيرا قرآن چونان نور مبيني بود كه از كانون‬ ‫ربوبيت برا فروخته و از قلب طبيعت تراويده بود‪ ،‬و انسان را رهين‬ ‫اعمال و كردار خود مي شناخت مي فرمود‪﴿ :‬ك ُ ُّ‬ ‫ب‬ ‫س َ‬ ‫ما ك َص َ‬ ‫ر ٍ‬ ‫ئ بِ َ‬ ‫لا ْ‬ ‫م ِ‬ ‫ن﴾ = هببر انسبباني در گببر و اعمال خودش اسببت" (الطور‪﴿ )21/‬‬ ‫َر ِ‬ ‫هي ٌص‬ ‫شَّراً‬ ‫ً‬ ‫مث ْ َ‬ ‫مث ْ َ‬ ‫َ‬ ‫ة َ‬ ‫قا َ‬ ‫م ْ‬ ‫قا َ‬ ‫م ْ‬ ‫ة َ‬ ‫ل ذََّر ٍ‬ ‫ل ِ‬ ‫ل ذََّر ٍ‬ ‫ل ِ‬ ‫من ي َ ْ‬ ‫من ي َ ْ‬ ‫ع َ‬ ‫و َ‬ ‫ع َ‬ ‫ف َ‬ ‫خيَْرا يََرهُ‪َ .‬‬ ‫رهص ص= هركبه ببه مقدار ذره اي نيكبي كنبد [پاداش] آن را مبي بينبد و‬ ‫ي َ َ ُ﴾‬ ‫هركبه ببه قدر ذره اي بدي كنبد [جزاي] آن را مبي بينبد" (الزلزله‪.)9-8/‬‬ ‫و اينگونبه ذره بينبي و دقبت و ببه اصبطلح موشكافبي! كسباني را كبه‬ ‫مببي خواسببتند دري گشاده و ميدانببي آزاد براي اجراي شهوات داشتببه‬ ‫باشند طبعا ً به دنبال بازاري بودندكه متاعي در آن يافت شود كه باتمام‬ ‫ولنگاري و بي بند و باري آنان را از محاسبة يوم الحساب در امان دارد‬ ‫نبه تنهبا از سبختي و شدت عذاب يوم عظيبم نجات بخشبد و از ندامبت‬ ‫َ‬ ‫سُرور حور و‬ ‫شَرر بار يوم الحسببره بيمببه كنببد بلكببه از وعده هاي پببر ُ ب‬ ‫قصور بهشت و رضوان نيز مسرور دارد‪.‬‬ ‫چنين خواسته هايي عرضه كنندگاني به وجود آورد كه هم فاجران‬ ‫و فاسقان از متاع شفاعت بر خوردار مي شدند و اين امتياز به وسيلة‬ ‫توسبل و تضرع در برابر بنده اي مسبؤول انجام مبي يافبت و ببا زيارت‬ ‫مي ّببِتي مقبور و خواندن چنببد كلمببة نببا مفهوم بببه عنوان دعائي مأثور‪،‬‬ ‫َ‬ ‫مسبلوب العيوب و مغفور الذنوب مبي شدنبد‪ ،‬و هبم ببه وسبيلة اينگونبه‬ ‫بدعتهببببا از اتيان تمام احكام و رعايببببت حلل و حرام و تحمببببل انواع‬ ‫مشقات عبادت‪ ،‬آسبببوده گشتبببه‪ ،‬و سبببر انجام باكمال احترام در روز‬ ‫واپسين داخل بهشت برين مي شدند!‪.‬‬ ‫ابتداء پيدايببش اينگونببه احاديببث از جاعلن كببه هدف از آن ازميان‬ ‫بردن اوامببر و نواهببي قرآن بود و بيشببك از ناحيببة دشمنان اسببلم بببه‬ ‫وسبيلة عالم نمايان ببه ظاهبر مسبلمانان صبادر مبي شبد در همان زمان‬ ‫حيات رسبول الله نيبز كبم و بيبش ديده مبي شبد تاجايبي كبه خود آن‬ ‫حضرت ناچار شببد كببه قيام فرموده و مردم را از ايببن خطببر بزرگ بر‬ ‫حذر دارد چنانكببه بببه فرمودة اميببر المؤمنيببن (ع) خود رسببول خدا‬ ‫خطببه اي خوانبد و فرمود‪" :‬لقبد كثرت علي الكذاببه ‪ .....‬فمصن كذب‬ ‫فلْيتَب َ ْ‬ ‫م ْ‬ ‫عل ّ صَ‬ ‫عدَ صهُ فصصي النار = "دروغ بسببتن بر مببن‬ ‫ع ِّ‬ ‫ق َ‬ ‫مت َ َ‬ ‫وأ َ‬ ‫ي ُ‬ ‫مدا ً َ َ َ ّ‬ ‫بسيار شده ‪ ......‬هركه عامدانه بر من دروغي بگويد‪ ،‬بايد كه جايگاهش‬ ‫را در دوزخ بگيرد"‪.‬‬ ‫امببا هنوز اصببحاب امجاد آن حضرت در قراء و بلد بودنببد كببه بازار‬ ‫حديبث كبه در اوايبل بسبي كسباد بود بعدهبا ببه علت رواج‪ ،‬رو ببه ازدياد‬ ‫نهاد و بببه همان علت گشاد بازي بببه فرمايببش جناب سببلمان محمدي‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪29‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫ملجأ وپناهگاه فراريان از قرآن قرار گرفت‪.‬‬ ‫در رجال كشبي از حضرت باقبر (ع) روايبت شده كبه مبي فرمود‪:‬‬ ‫ن‪،‬‬ ‫((عصن محمصد بصن حكيصم‪ ،‬قال ذُكَِر عنصد أبصي جعفصر ‪ ‬سصلما ُ‬ ‫ن المحمدي‪ ،‬إن سصلمان من َّصا أه َ‬ ‫ل البيصت‪ ،‬إنصه‬ ‫فقال ذلك سصلما ُ‬ ‫كان يقول للناس هربتصم مصن القرآن إلى الحاديصث‪ ،‬وجدتصم‬ ‫كتابا ً رقيقا ً حوسصصبتم فيصصه على النقيصصر والقطميصصر والفتيصصل‬ ‫وحبصة خردل فضاق ذلك عليكصم وهربتصم إلى الحاديصث التصي‬ ‫اتَّسعت عليكم))‪.‬‬ ‫مضمون حديببث شريببف آن اسببت كببه در نزد حضرت امام محمببد‬ ‫باقببر (ع) نام سببلمان برده شببد حضرت فرمودنببد‪ :‬او سببلمان محمدي‬ ‫اسبت همانبا سبلمان از مبا اهبل بيبت اسبت‪ ،‬او بود كبه همواره ببه مردم‬ ‫مي گفت‪ :‬شما مردم از قرآن گريخته به احاديث پناه برديد از آن جهت‬ ‫كبه قرآن را كتاببي يافتيبد كبه شمبا را بر نقيبر و قطميبر و فتيبل و خردل‬ ‫(يعنبي ببه اندك چيزي چون پوسبتة هسبتة خرمبا و خال پشبت هسبته) ببه‬ ‫حسباب مبي كشبد‪ ،‬از ايبن جهبت برشمبا پذيرش قرآن سبخت آمبد و ببه‬ ‫تنگنا افتاديد‪ ،‬لذا به احاديث پناه برديد زيرا بر شما گشايش داد!!!(‪.)1‬‬ ‫بببا اينكببه در ابتداء و زمان حيات رسببول الله نقببل احاديببث كببم‬ ‫اتفاق مببي افتاد و از جهببت اينكببه مبادا عبارات احاديببث بببا آيات قرآن‬ ‫مشتبه و مخلوط گردد‪ ،‬از نقل آن جلوگيري مي شد و بنا به پاره اي از‬ ‫روايات تنهببا از ميان اصببحاب بببه عبببد الله بببن عمرو بببن العاص اجازه‬ ‫داده شده بود كه آنچه از پيغمبر خدا مي شنود بنويسد‪ ،‬و ديگران چنين‬ ‫حقي نداشتند تا بدانجا كه ابو بكر بنابه نقل دخترش عايشه‪ ،‬در حدود‬ ‫پانصد حديث از رسول خدا در دفترچه اي نوشته بود ولي شبي كه تا‬ ‫صببح مضطرب بود "علي الطليعبه" آب يبا آتشبي از دخترش خواسبت و‬ ‫آن احاديث را از ترس آنكه مبادا تخليط شده باشد از بين برد! مع ذلك‬ ‫بعدا ً يعنبي پبس از گذشبت يبك قرن كبه نوشتبن احاديبث ببه فرمان عمبر‬ ‫ببن عببد العزيبز آزاد شبد بازار حديبث آن چنان رواج گرفبت كبه كثرت‬ ‫حفظ و نقل آن يكي از مفاخر و امتيازات آن زمان گرديد!‬ ‫و كار بببه جايببي رسببيد كببه خريببد و فروش آن گرانبهاتريببن متاع‬ ‫روزگارشببد!! معروف اسببت كببه قبببل از آن در زمان معاويببه بببن ابببي‬ ‫سبفيان‪ ،‬اببو هريره و سبمره ببن جندب يبا شخبص ديگري براي نقبل يبك‬ ‫حديث دروغ! هريك چهار صد هزار درهم از معاويه دريافت داشتند‪.‬‬ ‫و با لخره كثرت احاديث در زمان احمد بن حنبل به حدي رسيد كه‬ ‫او مسبند خود را كبه اكنون سبي و چنبد هزار حديبث اسبت از ميان يبك‬ ‫‪1‬‬

‫() رجال كشي‪ ،‬چاپ كربل‪ ،‬ص ‪ 22‬و ‪.23‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪30‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫ميليون حديببث انتخاب و تأليببف كرد! و امام بخاري‪ ،‬صببحيح خود را كببه‬ ‫اكنون قريببب هفببت هزار حديببث اسببت از ميان هفتصببد و پنجاه هزار‬ ‫حديبث تدويبن كرد و همچنيبن مسبلم‪ ،‬صبحيح خود را كبه كمتبر از صبحيح‬ ‫بخاري است از سيصد هزار!‪.‬‬ ‫اين عمل آن روز به مسلماناني كبه امروز به طائفبة عامبه و سني‬ ‫مشهور انبد منحصبر نبود‪ ،‬بلكبه در گروهبي كبه امروز شيعبه ناميده و در‬ ‫آن روزگار رافضببي خوانده مبي شدنببد ودر حقيقببت احزاب غيببر علنببي‬ ‫بودنببد‪ ،‬شدتببش بيشتببر بود‪ ،‬زيرا معارف و آثار ايشان تحببت كنترل و‬ ‫چندان مشهور نبود و دريبك گروه و حزب خاصبي باقبي نمبي ماندنبد‪ ،‬و‬ ‫همببه روزه در اسببتتار و انتشار و انفجار بودنببد! و گاه از يببك گروه‪ ،‬ده‬ ‫گروه يا بيشتر انشعاب كرده و جدا مي شدند!‪.‬‬ ‫جعالن كذاب اكثرا در عراق بودنبد ببه طوري كبه گفتبه انبد در يبك‬ ‫هزار حديببث محدثيببن عراق‪ 999 ،‬حديببث دروغ و يببك حديببث ديگببر نيببز‬ ‫محل ترديد است!!‪.‬‬ ‫ببه ناچار حقيقبت را بايبد پذيرفبت كبه كسباني كبه آن روز ببا اسبلم‬ ‫دشمنبي داشتنبد غالبا ً خود را در رديبف شيعيان علي بب ‪ ‬بب در آورده و‬ ‫ضربتبي مهلك بر پيكبر اسبلم وارد مبي كردنبد كبه مهتمريبن حرببه شان‬ ‫جعبل حديبث بود!! ايبن حقيقبت آنگاه مورد تصبديق قرار خواهبد گرفبت‬ ‫كبه كتبب ملل و نحبل را خصبوصا ً كتببي كبه علماي بزرگ شيعبه‪ ،‬در ايبن‬ ‫خصببوص نوشتببه انببد‪ ،‬مطالعببه شود‪ ،‬از قبيببل كتاب المقالت و الفرق‬ ‫"سببعد بببن عبببد الله الشعري القمببي" متوفببي ‪ 301‬هجري كببه خود از‬ ‫اعلم شيعبه و از خواص اصبحاب ائمبه بب عليهبم السبلم بب بوده‪ ،‬و كتاب‬ ‫فرق الشيعه اثر "ابو محمد حسن بن موسي النوبختي" متوفي ‪ 300‬هب‬ ‫كبه او نيبز از بزرگان علماي ايبن فرقبه اسبت‪ ،‬اكثبر فرق خارج از ديبن‬ ‫حببق را‪ ،‬از شيعببه شمرده انببد چون سبببائيه و كيسببانيه و مغيريببه و‬ ‫سرحوبيه و رافضيه واسماعيليه و فطحيه و واقفيه و خطابيه و نميريه‬ ‫و غيرهبببم‪ ،‬و نام مبارك علي (ع) و مظلوميبببت آن حضرت و فرزندان‬ ‫حسن شهرت در بين مسلمين ممتاز بودند‪ ،‬پناهگاهي‬ ‫بزرگوارش كه به ُ‬ ‫بود براي بدانديشان و بيديناني كه در صدد ويراني بنيان اسلم بودند و‬ ‫بديبن ترتيبب بود كبه ببا جعبل احاديبث و احداث مذاهبب توانسبتند پيكبر‬ ‫شريف جامعة اسلمي را قطعه قطعه كنند!‪.‬‬ ‫پبس چنانكبه ديديبم جعبل احاديبث دو انگيزه داشبت نخسبت براي‬ ‫فرار از قرآن‪ :‬تابه وسيلة اشتغال و توجه به آن‪ ،‬از انذارات و تخويفات‬ ‫آن در امان باشنبببد‪ ،‬و براي اجراي شهوات وسبببعت و آزادي داشتبببه‬ ‫باشنبببد‪ ،‬و منظور دوم و مهمتبببر تخريبببب بنيان اسبببلم بود و هرگروه‬ ‫انگيزه اي داشبت و گاه دريبك گروه هبر دو انگيزه موجود بود! شمبا ببه‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪31‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫هميبن دو كتاببي كبه از ايبن دو عالم شيعبه (سبعد ببن عببد الله اشعري و‬ ‫حسبن ببن موسبي نوبختبي) رحمبة الله عليهمبا‪ ،‬مراجعبه كنيبد و ببينيبد‬ ‫فَِرقي كه تأسيس مذاهب و جعل اخبار مي كردند‪ ،‬چگونه احكام حلل‬ ‫و حرام اسببلم را براي تضييببع‪ ،‬هدف قرار مببي دادنببد و مردم را بببه‬ ‫ارتكاب محرمات تشويق مي نمودند!‪.‬‬ ‫مثل فرقببه اي از اصببحاب ابببي الخطاب كببه آن روز فرقببه اي از‬ ‫شيعبه را تشكيبل مبي دادنبد طببق نقبل المقالت و الفرق (ص ‪ 15‬چاپ‬ ‫ُ‬ ‫تهران) "أحل ّوا المحارم مصصن الزنصصا والسصصرقة وشرب الخمصصر و‬ ‫تركوا الزكاة والصصصلة والصصصيام والحصصج‪ ،‬و أباحوا الشهوات‬ ‫بعضهم لبعض" = امور حرام چون زنا و دزدي و شرب خمر را حلل‬ ‫شمرده و پرداخبت و اداي نماز و روزه و حبج را ترك كرده و شهوات را‬ ‫نسبت به يكديگبر مباح ساختند"!! هميبن عبارات در كتاب فرق الشيعة‬ ‫نوبختي ( ص‪ 61‬چاپ نجف) با اندك اختلف در "المقالت" است كه در‬ ‫آنجا لواط و سرقت را هم اضافه كرده است!!‬ ‫و در بارة فرقببة "مجسببمه" در "المقالت و الفرق" (ص ‪ )57‬آمده‬ ‫اسببببت‪" :‬وأباحوا الفروج كلهصصصصا وأبطلوا النكاح و الطلق" =‬ ‫تمامي زنان را حلل شمرده و ازدواج و طلق را باطل اعلم كرد ند"!!‬ ‫براي آگاهي از سائر عقايد فاسدة اينان در بارة اسماعيليه و نصيريه و‬ ‫نميريه به صفحات ‪ 63‬و ‪ 92‬و‪" 100‬المقالت و الفرق"‪ ،‬و صفحات ‪ 81‬و‬ ‫‪ 105‬و ‪" ،116‬فرق الشيعه" مراجعه نمائيد"‪.‬‬ ‫تببا برشمببا معلوم شود كببه مهمتريببن مقصببد جاعليببن حديببث و‬ ‫مؤسسين مذهب‪ ،‬فرار از مقرارت اسلم و تخريب آن بوده است!‪.‬‬ ‫شايد در ا ين مورد گفته شود‪ :‬اگر اين گروه كه نامشان ذكر شد‬ ‫از فرق شيعه بوده اند‪:‬‬ ‫اول ً امروز از نظر شيعة اماميه مطرود اند‪ ،‬ثانيا ً در زمان ما بحمد‬ ‫الله از ايشان فرقه اي در روي زمين نيست‪ ،‬پس اين قضيه چه ربطي‬ ‫به ما نحن فيه دارد؟‪.‬‬ ‫مبي گوييبم درسبت اسبت كبه ايبن فرق از نظبر شيعبة اماميبه گروه‬ ‫ضالّه بوده و مطرود انبد‪ ،‬امبا آثار و اخبار بسبياري از آنان هنوز هبم‪ ،‬در‬ ‫بيبببن شيعبببة اماميبببه موجود اسبببت و حبببق و باطبببل آثار باقيمانده از‬ ‫گذشتگان ببا يكديگبر مخلوط اسبت و متأسبفانه تبا كنون اقدامبي جدي‬ ‫براي تفكيك و اصلح آن آثار به عمل نيامده است!‬ ‫ببه علوه بسبياري از راويان اخبار شيعبة اماميبه همان معتقدان ببه‬ ‫مذاهب باطله چون فطحيه و واقفيه و شلمغانيه هستند و حتي كساني‬ ‫هببم كببه بببه امامببي مشهورانببد بسببا كببه قبل در همان مذاهببب باطله‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪32‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫روزگاري سبپري كرده و بعدا ً ببه مذهبب اماميبه رجوع كرده انبد از قبيبل‬ ‫فرزندان اعين و ابو خديجه و معلي بن خنيس و غيرهم‪.‬‬ ‫و در صبورت عدم تمسبك ببه قرآن كريبم‪ ،‬تفكيبك و تفريبق اخبار و‬ ‫آثاري كه اينان در زمان اعتقاد به مذهب سابق روايت كرده اند و ثبت‬ ‫شده‪ ،‬از آثاري كبه در زمان گرويدن ببه مذهبب اماميبه نقبل كرده انبد‪،‬‬ ‫بسيار مشكل است‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪‬‬

‫‪33‬‬

‫‪‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬

‫احاديث باقيمانده از فرق ضاله‬ ‫صبرف نظبر از تمام ايبن معايبب‪ ،‬اينبك در كتبب معتببر شيعبة اماميبه‬ ‫ي مذاهبب باطله را دارد‪ ،‬و‬ ‫احاديثبي موجود اسبت كبه همان رنبگ و بُو ِب‬ ‫همچنان انسان را جرأت بر امور خلف قرآن فرامي خواند!‬ ‫از آن جمله‪:‬‬ ‫‪1‬ب ب "ابببن بابويببه" در امالي در "المجلس الثمانون" ضمببن فضليببت‬ ‫ماه رجبب و ثواب روزه در آن‪ :‬مبي نويسبد‪" :‬ومصن صصام مصن رجصب‬ ‫ة و عشرين يوما ً غفر الله عَّز و ج َّ‬ ‫شاراً‬ ‫ل له و لو كان ع ّ‬ ‫تسع ً‬ ‫َ‬ ‫ً‬ ‫أو لو كانت امرأة فجرت بسبعين مَّرةً [امرأ] بعد ما أرادت به‬ ‫وجصصه الله والخلص مصصن جهنصصم لغفصصر الله لهصصا !" ملحظبببه‬ ‫مبي فرماييبد ببا بيسبت و نبه روز روزه در ماه رجبب گناه زنبي كبه هفتاد‬ ‫بار با هفتاد مرد زنا كرده باشد آمرزيده مي شود!! و شايد با هر مردي‬ ‫هفتاد مرتببه‪ ،‬جمعبا ‪ 4900‬مرتببه!! در ايبن صبورت آيبا مبي توان حتبي يبك‬ ‫حلل زاده جستجو نمود؟!‪.‬‬ ‫‪ 2‬ب در كتاب منتهي المطلب‪ ،‬علمة حلي (ج ‪ ،1‬ص ‪ )461‬ضمن آنكه‬ ‫ح ُّ‬ ‫ب أن يج عل م عه (= الم يت) شيئا ً من تر بة‬ ‫ست َ َ‬ ‫مبي نويسبد‪" :‬ي ُ ْ‬ ‫الحسصين ‪ ‬طلبا ً للبركصة والحتراز مصن العذاب (والسصتر) مصن‬ ‫العقاب = مسبتحب اسبت ببه منظور طلب بركبت و دوري از عذاب و‬ ‫بر كنار ماندن از مجازات‪ ،‬بببا مي ّ بِت مقداري از تربببت امام حسببين (ع)‬ ‫نيببز قرار داده شود" سببپس داسببتان زنببي مببي آورد كببه مرتكببب زنببا‬ ‫مبي شبد و فرزندانبي كبه مبي آورد‪ ،‬از ترس رسبوائي مبي سبوزانيد! و‬ ‫مرد و دفبن شبد‬ ‫كسبي جبز مادرش از كارش خببر نداشبت‪ ،‬هنگامبي كبه ُ‬ ‫خاك او را بيرون انداخت و قبول نكرد! و به هرجا كه بردند وضع چنين‬ ‫بود‪ ،‬خانواده اش خدمبت حضرت صبادق (ع) رفتنبد و قضيبه را گفتنبد‪،‬‬ ‫امام از مادر آن زن پرسبيد كبه ايبن زن در زمان حياتبش چبه معصبيتي‬ ‫مرتكب مبي شبد؟ مادرش ناگزير واقعيت را به استحضار امام رسباند‪،‬‬ ‫حضرت فرمود‪ :‬زميببن او را قبول نخواهببد كرد زيرا او خلق خدا را بببه‬ ‫عذاببي كبه خاص خبد اسبت معذب مبي كرده اسبت!! در قببر او مقداري‬ ‫از تربببت حسببين (ع) بگذاريببد! چنيببن كردنببد و خدا آن زن را مسببتور‬ ‫داشبت!! آري ببا مقداري خاك ترببت‪ ،‬معصبيتي بديبن عظمبت تخفيبف‬ ‫يافت!! تا كور شود هر آنكه نتواند ديد!!!‪.‬‬ ‫‪3‬ب ب در جلد نوزدهببم بحار النوار (ص ‪ 302‬چاپ كمپانببي) از مهصصج‬ ‫الدعوات "سيد بن طاووس" نقل شده است‪ :‬روينا بإسنادنا إلي سعد‬ ‫ببن عببد الله‪ ،‬آنگاه سبند حديبث را تبا ببه حضرت صبادق (ع) مبي رسباند‬ ‫م ُهص غيَرنصا" = چيزي داريبم‬ ‫كبه فرمود‪" :‬إن عندنصا مصا نكتمصه ول نعل ِّ ُ‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪34‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫كببه آن را كتمان مببي كنيببم و غيببر مببا آن را نمببي دانببد" و مببي خواهببد‬ ‫برسباند كبه نعوذ بالله ايبن سبر از اسبرار آل محمبد اسبت! تبا آنجبا كبه‬ ‫مي گويد‪ :‬امام جعفر صادق (ع) فرمود‪ :‬گواهي بر پدرم مي دهم كه او‬ ‫مرا حديث كرد از پدرش از جدش كه علي ب ‪ ‬ب فرمود‪ :‬اي پسرك من‬ ‫ناچار تقديبر الهبي و احكام آن بر آنچبه مبن دوسبت دارم قضبا و امضبا‬ ‫مي شود ‪ ...........‬تا آنجاكه مي فرمايد‪ :‬ترا از خيري آگاه مي كنم كه‬ ‫اصبل آن از خداسبت! كبه تبو آن را صببح و شام خواهبي گفبت و بدان‬ ‫هزار هزار فرشتبه را مشغول خواهبي داشبت كبه ببه هبر فرشتبه از آن‬ ‫هزار هزار فرشتبه‪ ،‬نيروي هزار هزار نويسبندة تنبد نويبس داده خواهبد‬ ‫شببد يببا داده شده اسببت‪ ،‬و خداي براي ايببن آن هزار هزار فرشتببه را‬ ‫مأمور كرده است كه براي تو استغفار كنند در حالي كه به هر فرشته‬ ‫نيروي هزار هزار سبببخنگوي تنبببد داده شده اسبببت و براي تبببو در دار‬ ‫السبلم (بهشبت) هزار خانبه در صبد قصبر بنبا شود كبه در آنجبا همسباية‬ ‫جد خود خواهي بود و براي تو در بهشت هاي عدن هزار هزار شهر بنا‬ ‫خواهبد شبد! و در قببر تبو نوشتبه هاي ايبن شهرهبا و قصبرها (= سبند مبا‬ ‫لكيبت آنهبا!!) با تو محشور خواهبد شبد تبا براي تو هيبچ ترسبي و خوفبي‬ ‫نبوده و هيچ تزلزل و لغزشي در صراط و هيچ عذابي نباشد و ‪ ........‬و‬ ‫‪ ..........‬و‪ .........‬و براي تبو هبر روز ببه شمارة ثقليبن ( = جبن و انبس)‬ ‫به هر نفس آنها هزار هزار حسنه نوشته و هزار هزار گناه محو و هزار‬ ‫هزار درجه بلند خواهد شد و براي تو عرش و كرسي استغفار خواهند‬ ‫كرد تا آنگاه كه تو در مقابل خدا قرار گيري و ‪ .......‬و ‪..........‬‬ ‫باري‪ ،‬تمام ثوابها براي چيست؟ براي اينكه تو بگويي‪ :‬سبحان الله‬ ‫والحمبد الله و ل إله إل الله والله أكببر و چنبد كلمبة ديگبر‪ ،‬البتبه حضرت‬ ‫اميببر المؤمنيببن از حضرت حسببن يببا حضرت حسببين (ع) پيمان گرفتببه‬ ‫است كه اين راز را به كسي (= نا محرم) نگويند اما متأسفانه اين راز‬ ‫كشبف و در ايبن گنبج عجيبب و عظيبم باز شده و كتابهبا را پركرده اسبت‬ ‫و اكنون هببر فاسببق و فاجري مببي توانببد تمام انذارات قرآن را هيببچ‬ ‫گرفته و با خاطر جمع به فسق خود ادامه دهد! و اهل معني مي دانند‬ ‫كبه ايبن اصبرار در كتمان ايبن راز براي آن بوده اسبت كبه بازار ايبن دعبا‬ ‫گرم باشببد كببه "النسصصان حريصصص على مصصا منصصع" " كصصل ممنوع‬ ‫متبوع" و مفت و ارزان از دست ندهند!!‪.‬‬ ‫‪4‬بب ببا زهبم احاديثبي از ايبن قبيبل در كتاب "م هج الدعوات" و غيبر‬ ‫آن فراوان است كه پناهگاه خوبي! براي مأمون بودن از انذارات قرآن‬ ‫اسبت‪ ،‬از آن جمله حديثبي اسبت در دعبا كبه در جلد ‪ 19‬بحار النوار از‬ ‫"مهببج الدعوات" آمده اسببت و از جمله ثوابهاي آن دعببا آن اسببت كببه‬ ‫حتي زناي با مادر هم آمرزيده مي شود!!!‪.‬‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪35‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫و اينببك آن حديببث‪" :‬عبصصد الله قال حدثنصصا أبصصو جعفصصر حميصصد‬ ‫البصري قال بلغنا عن رجل من أهل نيشار يقال له عبد الله‬ ‫قال حدثنا إبراهيم بن أدهم عن موسى الفراء عن محمد بن‬ ‫علي بصصن أبصصي طالب ‪ ‬عصصن النصصبي قال‪ :‬مصصن دعصصا بهذه‬ ‫السماء استجاب الله عز وجل"‪.......‬‬ ‫ايببن روايببت كببه سببندش را بببه حضرت اميببر المؤمنيببن علي (ع)‬ ‫رسبانده انبد آن اسبت كبه فرمود‪ :‬پيغمببر خدا فرموده اسبت‪ :‬هبر كبه‬ ‫ايبن نامهبا را بر پاره هاي آهبن بخوانبد هبر آينبه آهنهبا آب شود و ‪..........‬‬ ‫و ‪ ...........‬و ‪ ..........‬اگبر مردي ايبن دعبا را چهبل شبب جمعبه بخوانبد‬ ‫خدا هبر گونبه گناهبي را كبه بيبن او و خدا هسبت بيامرزد‪ ،‬هرچنبد ببا مادر‬ ‫خود زنا كرده است البته خدا او را با اين دعا مي آمرزد‪ ،‬و ‪ ............‬و‬ ‫‪.............‬‬ ‫دعبا اينسبت‪ ،‬مبي گويبي‪" :‬اللهصم إنصي أسصألك يصا مصن احتجصب‬ ‫بشعاع نوره عصصن نواظصصر خلقصصه" و چنببد سببطر ديگببر ‪= ........‬‬ ‫پروردگارا همانببا از تببو مببي خواهببم اي آنكببه بببا پرتببو نورش از ديدگاه‬ ‫خلقش در حجاب است"‪.‬‬ ‫گفتبه انبد كبه سبلمان عرض كرد يبا رسبول الله! پدر و مادرم فداي‬ ‫تو باد اين دعا را به مردم تعليم نكنم؟ پيغمبر فرمود‪ :‬اي ابا عبد الله‬ ‫نببه كببه (خوانندگان ايببن دعببا) نماز را ترك مببي كننببد و مرتكببب زنببا‬ ‫مبببببي شونبببببد در حالي كبببببه خدا همبببببة آنهبببببا و خانواده هايشان و‬ ‫همسايگانشان را و حتي كساني كه در مسجد آنها هستند و تمام مردم‬ ‫شهر خوانندة دعا را مي آمرزد!!!‪.‬‬ ‫يعني ثواب اين دعا آنقدر تند و تيز است كه نه تنها موجب آمرزش‬ ‫خوانندة دعبا كبه نماز را ترك مبي كنبد و مرتكبب زنبا حتبي ببا مبا در خود‬ ‫مببي شود‪ ،‬بلكببه تمام مردميكببه در شهببر خوانندة ايببن دعببا سبباكن انببد‬ ‫آمرزيده خواهند شد!!‪.‬‬ ‫چه كسي مي تواند بگويد كه در يك شهر يك تن يافت نمي شود‬ ‫كبه در طول عمبر يبك بار ايبن دعبا را بخوانبد تمام اهالي شهبر آمرزيده‬ ‫شوند!؟‪.‬‬ ‫حديبث از ايبن بهتبر؟ نويسبنده اي چون سبيد ببن طاووس و روايبت‬ ‫كننده اي چون امير المؤمنين و گوينده اي چون پيغمبر ‪ ،‬اين حساب‬ ‫دنيا و آخرت! مرگ هم مي خواهي برو گيلن!!‪.‬‬ ‫‪ 5‬ب باز هم از بركات احاديث خصم قرآن كه در كتب معتبر فراوان‬ ‫اسببت حديثببي اسببت كببه در همان كتاب "مهببج الدعوات" سببيد بببن‬ ‫طاووس بنبا ببه نقبل بحار النوار جلد نوزدهبم ( ص ‪ 296‬چاپ كمپانبي)‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪36‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫اسبت ببه ايبن عبارت‪" :‬و مصن ذلك دعاء جامصع لمولنصا ومقتدانصا‬ ‫أميصصر المؤمنيصصن علي بصصن أبصصي طالب ‪ ‬رويناه بإسصصنادنا إلى‬ ‫سصعد بصن عبصد الله فصي كتابصه كتاب فضصل الدعاء قال حدثنصا‬ ‫يعقوب بن زيد يرفعه قال قال سلمان الفارسي رضي الله‬ ‫عنه"(‪.)1‬‬ ‫سلمان فارسي روايت مي كند كه از حضرت علي بن ابي طالب‬ ‫بب ‪ ‬بب شنيدم كبه مبي فرمود‪ :‬رسبول خدا فرمود‪ :‬يبا علي هركبه ايبن‬ ‫دعا را بر پاره هاي آهن بخواند آنها ذوب شوند ‪...........‬‬ ‫تبا آنجبا كبه فرمود‪ :‬قسبم ببه كسبي كبه مرا ببه پيغمببري برانگيختبه‬ ‫است اگر خواننده اي اين دعا را چهل شب از شبهاي جمعه بخواند خدا‬ ‫گناهان او را كه بين او و آدميان اسبت بيامرزد هبر چنبد با مادر خود زنبا‬ ‫كرده باشد! (= ولو فجر بأمه)‪.‬‬ ‫كسي كه بخواند اين دعا را در حالي كه مي خوابد به هر حرفي از‬ ‫اين دعا هزار هزار از روحانيون (= فرشتگان) را كه رخسارشان هفتاد‬ ‫بار بهتر از آفتاب و ماه باشد برانگيزد كه برايش استغفار كنند‪ ،‬و براي‬ ‫او حسنات و درجات بنويسند!! سلمان گفت‪ :‬عرض كردم پدر و مادرم‬ ‫فداي تو يا امير المؤمنين آيا كسي كه اين دعا را بخواند همة اين ثوابها‬ ‫را خواهبد داشبت علي (ع) فرمود‪ :‬مبن از پيامببر پرسبيدم و رسبول خدا‬ ‫فرمود‪ :‬يا علي ترا خبر دهم به عظيمتر از اينها‪ ،‬كسي كه بخوابد در‬ ‫حالي كببه تمام گناهان كبببيره را مرتكببب شده باشببد اگببر ايببن دعببا را‬ ‫بخوانبد و بميرد در نزد خدا شهيبد اسبت و هرچنبد بدون توببه بميرد‪ ،‬خدا‬ ‫او را و خانواده اش را و والدينش را و فرزندانش را و مؤذن مسجدش‬ ‫را و امامش را به عفو و رحمت خويش بيامرزد!!‪.‬‬ ‫ايببن دعببا در بحار چنببد سببطر اسببت و بببا جملة‪" :‬اللهببم انببك حببي‬ ‫ليموت" = "پروردگارا همانببا تببو زنده اي هسببتي كببه نمببي ميرد" آغاز‬ ‫مي شود‪.‬‬ ‫حال ايبن دهاعبا كبه در ايبن كتبب معتببر!! كبه بزرگانبي چون شيبخ‬ ‫صببدوق و علمببة حلي و سببيد طاووس و امثال ايشان نوشتببه انببد و در‬ ‫كتبب ادعيبه موجود اسبت‪ ،‬فقبط يبك اسبتعداد مخصبوص زناي ببا محارم‬ ‫لزم دارد تبا انسبان ايبن ادعيبه را ببه دسبت آورد و وسبيلة آمرزش خود‬ ‫قرار دهببد!! و هرگناه كببه مببي خواهببد مرتكببب شود و از هببر زنببي كببه‬ ‫رغببت كنبد كام دل گيرد زيرا زنايبي بدتبر از زناي ببا مادر كبه نيسبت‪ ،‬در‬ ‫صبورتي كبه ببا مادر نيبز ببا ايبن دعبا بدون توببه مغفور اسبت!! ديگبر چبه‬ ‫گناهي در مقابل اين دعا تاب مقاومت دارد؟!‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫() كتاب مهج الدعوات‪ ،‬چاپ جديد‪ ،‬ص ‪ 76‬و ص ‪ 137‬از انتشارات كتابخانة سنائي‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪37‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫اينسبت بركات احاديبث در كتبب معتببر مبا!! ودر اينگونبه احاديبث‬ ‫است كه ثواب زيارت يك قبر بيش از نود حج با رسول الله و بيش از‬ ‫يك ميليون حج با ديگران است!!!‬ ‫پاره اي از مخالفان مبا كبه عاشبق هبر بدعبت‪ ،‬و ببا حبق خصبم ببي‬ ‫حجبت انبد چون ببا چنيبن انتقادي در آثار مبا آشنبا مبي شونبد‪ ،‬مبي گوينبد‬ ‫فلن را چبه شده كبه جسبتجو كرده ايبن نوادر را پيدا نموده آنگاه آن را‬ ‫بزرگ كرده و به رخ ما مي كشد!‪.‬‬ ‫در پاسخ مي گوييم‪:‬‬ ‫اول ً آنچبه مبا از ايبن بدعتهاي سبنت شكبن آورده ايبم نوادر نيسبتند‬ ‫بلكه بسيارند و در دسترس همه‪.‬‬ ‫ثانيا ً فرضا ً كببه اينهببا نوادر باشنببد و حال آنكببه كتببب مملو از آنهببا‬ ‫اسبت‪ ،‬آيبا براي تزلزل اركان ديبن بلكبه ويرانبي بنيان شريعبت هبر يبك و‬ ‫حتي يكي از آنها كافي نيست؟!‪.‬‬ ‫هرگاه با يك دعاي مسند و مختصر بتوان انواع گناهان را مرتكب و‬ ‫بدون تو به مغفور و مالك باغهاي بهشت و حور و قصور شد و بايك بار‬ ‫زيارت يك قبر‪ ،‬ثواب از نود حج با رسول الله را كه در عمر مباركش‬ ‫فقط يك حج اسلمي به جاي آورد‪ ،‬حائز شد! و بايك قطرة اشك چشم‬ ‫در عزاداري‪ ،‬آتبش غضبب خدا را خاموش كرد! آيبا ديگبر براي انذارات‬ ‫قرآن كه در بيش از هزار آية قرآن مذكور است‪ ،‬اثري باقي مي ماند و‬ ‫در چنيببن جامعببه اي اثري از انسببانيت و مسببلماني مببي توان يافببت؟!‬ ‫عيان كافبي از بيان اسبت! و ببا يدهبم چنيبن باشبد زيرا‪ :‬يبك مثقال زهبر‪،‬‬ ‫يك نهر آب را مسموم و هزاران نفر را مقتول و معدوم مي كند‪.‬‬ ‫صد كاسه انگبين را يك قطره بس بُوَد‬ ‫زان چاشني كه در بُن دندان ارقم است!‬ ‫و بدتبر از همبه آثار شرك باري اسبت كبه در ايبن دعاهبا و زيارتنامبه‬ ‫هبا ببه چشبم مبي خورد مثل ً ببه اميبر المؤمنيبن بب ‪ ‬بب لقبب "عيصن الله‬ ‫الناظرة ويده الباسصطة " مببي دهببد تببا از ايببن لقببب هببا‪ ،‬آيببت الله‬ ‫العظمي زمان ما استنباط و استدلل به وليت تكويني و عالم الغيب ل‬ ‫يعزب عنبه مثقال ذّرِه‪ ،‬در بارة امامان كنبد!! و از جملة " إياب الخلق‬ ‫إليكصصم وحسصصابهم عليكصصم" اسببتفادة معفببو و مغفور بودن جميببع‬ ‫شيعيان از تمام گناهان ببه علوه شفيبع بودن آنهبا بر جميبع خلق جهان‪،‬‬ ‫شود!! و فقبط ببا بودن هميبن جمله در زياتنامبه ببه حسباب تمام آيات‬ ‫قرآن كبه اسببتماع حتبي يبك آيببة آن در خصبوص حسباب و ميزان يوم‬ ‫القيامة دل كوه را آب و جگرشير را كباب مي كند قلم نسخ بكشد!!‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪38‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫و هر انسان عاقلي از خود مي پرسدكه اين پيغمبر مگر همانگونه كه‬ ‫دشمنانبش مبي گفتنبد‪ :‬العياذ بالله بيكار بود كبه از يبك طرف آن گونبه‬ ‫آيات هول انگيببز و جملت زهره گداز از جانببب خدا بيآورد كببه خواب و‬ ‫آسبايش را از هبر مؤمبن صباحب شعور سبلب كنبد و از طرف ديگبر ببا‬ ‫رهنمود ببه خواندن يبك دعاي چنبد سبطري و يبك زيارت چنبد قدمبي نبه‬ ‫تنهبا خوانندة آن دعبا و زائران قببر‪ ،‬مغفور و مالك هزاران حور و قصبور‬ ‫خواهد شد بلكه ميليونها ثواب و اجور ديگر از خدا طلبكار مي شود!!؟‬ ‫آيبا ايبن تناقبض نيسبت؟ و اگرنبه‪ ،‬پبس تناقبض چيسبت؟ شايبد مطالعبه و‬ ‫نظبر در ايبن مختصبر تبا حدي خوانندة صباحب نظبر را ببه ايبن حقيقبت‬ ‫رهبري كند!‬ ‫چنانكه گذشت جعل حديث كه از همان ابتدا براي مقاصد سياسي‬ ‫و به منظور دشمني با حقايق اسلمي صورت گرفت كه ما شرحي از‬ ‫آن را در كتاب ارمغان آسببمان(‪ )1‬آورده ايببم در مسببألة دعببا و زيارت و‬ ‫محببت و وليبت كبه ببه وسبيلة آن موضوع خوف و خشيبت را از ارتكاب‬ ‫معصيت از مسلمين مبي برد‪ ،‬قصبد اصلي دشمنان‪ ،‬تضعيف د ين بود و‬ ‫إل نه اين دعاها را آن ا ثر‪ ،‬و نه ا ين زيارتها را آن ثمر ا ست! و چنانكه‬ ‫قبل ً آورديبببم زيارت اموات را در شريعبببت حضرت خيبببر البريات ايبببن‬ ‫بركات نيست!!‬ ‫در اينجا اين سؤال مطرح مي شود كه مسألة ثواب زيارت در اين‬ ‫امت منحصر به فرقة شيعه نيست بلكه در كتب اهل سنت نيز احاديثي‬ ‫در ايببن باب مببي توان يافببت‪ ،‬از جمله در همان كتاب "وفاء الوفاء"‬ ‫سببمهودي كببه خود تاريببخ قبببر رسببول خدا را آورده اسببت و از آن‬ ‫مبي توان در يافبت كبه در طول يبك قرن پبس از رحلت رسبول خدا‬ ‫هيچ خبر و اثري از زيارت قبر آن حضرت در بين مسلمانان از اصحاب‬ ‫و تابعيببن نبود مببع هذا در بارة زيارت حدود هفده حديببث ضبببط شده‬ ‫است و علوه بر آن سي وسه حديث از طريق شيعه آورده است!!‬ ‫البته پاره اي از اين احاديث از حيث متن و سند مكرراند به طوري‬ ‫كه مي توان گفت تمام آنها منتهي مي شود به دو حديث!! كه آن دو را‬ ‫بيهقصي در سصنن الكصبري (ج ‪ ،5‬ص ‪ )245‬آورده اسببت كببه از حيببث‬ ‫سند يكي مجهول و ديگري ضعيف است!!‬ ‫از هفده حديبث سصمهودي‪ ،‬ن ُبه حديبث آن مسبتند ببه "ابصن عمصر"‬ ‫اسبت و ظاهرا ً ايبن اسبتناد از آن جهبت اسبت در ميان اصبحاب رسبول‬ ‫خدا تنهببا "عبببد الله بببن عمببر" بوده اسببت كببه چون از سببفري بر‬ ‫مي گشت به در خانه اي كه در آن قبر رسول خدا و ابو بكر و پدرش‬ ‫‪1‬‬

‫() ر‪.‬ك "ارمغان آسبمان" ص ‪ ،173‬ايبن كتاب بيسبت و انبد سبال قببل انتشار يافتبه و نيازمنبد‬ ‫تصحيح و تهذيب و تغيير برخي از مطالب است‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪39‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫بود مي رفت و سلم مي كرد ! لذا حديث سازان به عمل او استناد و‬ ‫احاديببث را بببه او اسببناد داده انببد! و اگببر دقببت شود اكثببر راويان آن‬ ‫مجاهيبل بوده انبد! و يكبي از عجائب در ايبن احاديبث آن اسبت كبه در‬ ‫بيشتبر آنهبا ايبن جمله ديده مبي شود كبه‪" :‬مصن زارنصي بعصد مماتصي‬ ‫فكأن َّما زارني في حيا تي" = هبر كبه مرا بعبد از مردنم زيارت كند‬ ‫همچون كسببي اسببت كببه مرا در زنده بودنببم زيارت كرده اسببت!! و‬ ‫همين عبارت نيز دليل بر بي اعتباري آن است!‪.‬‬ ‫در هببر منطقببي و نزد هببر عاقلي و حتببي بببه مضمون خود هميببن‬ ‫احاديث‪ ،‬حيات بهتر از ممات است‪ ،‬اينك بايد ديد مگر آنان كه در حيات‬ ‫رسول خدا او را زيارت كردند اما به تعاليم آن بزرگوار عمل نكردند‬ ‫چبه فضيلتبي بردنبد؟ كبه اكنون زائريبن بعبد از موت از آن بهره ور مبي‬ ‫شونبد؟ و چون حديبث ببه كلمبة "مبن" بدون مقيبد بودن ببه صبفتي ابتدا‬ ‫مي شود معلوم مي گردد كه هركس باشد گو باش! بنابر اين بسياري‬ ‫از زائرين آن حضرت در زمان حيات كفار و منافقين بودند و زيارت آن‬ ‫حضرت نببه تنهببا فضيلتببي برايشان كسببب نكرد بلكببه بالعكببس موجببب‬ ‫خسارت ايشان گرديد و براي مؤمنين هم تنها زيارت آن حضرت كسب‬ ‫فضليببت نكرد بلكببه آنچببه موجببب سببعادتشان شببد تبعيببت از پيامبببر و‬ ‫اعمال صبالحة ايشان بود! چنانكبه مشهور اسبت "اويصس قرنصي" كبه‬ ‫آن حضرت را نديببد بارهببا مورد مدح آن جناب بود كببه‪" :‬إن ّصصِي أش ّصصُ‬ ‫م‬ ‫من" = رايحببة رحمببت پروردگار از‬ ‫ح َ‬ ‫من ِ‬ ‫جان َص َ‬ ‫ن َ‬ ‫رائ َ‬ ‫م ْص‬ ‫ب الي َص َ‬ ‫ة الَّرح َص‬ ‫سوي يمن به مشامم مي رسد و "عبد الله بن ابي" كه آن حضرت را‬ ‫بارها ديدار كرد مورد لعن خدا و رسول بود‪.‬‬ ‫آنچبه مسبلم اسبت ببه طور قطبع و يقيبن حتبي يكبي از ايبن احاديبث‬ ‫كه پنجاه باشد يا دو حديث‪ ،‬از طرف پيغمبر خدا صادر نشده است‪،‬‬ ‫و گرنببه اگببر يكببي از ايببن حديثهببا در زمان حيات رسببول الله از آن‬ ‫حضرت شنيده بود از همان روز دفببببن آن جناب‪ ،‬مزارش مورد زيارت‬ ‫همبة اصبحاب بود!‪ ،‬نبه اينكبه پبس از گذشبت يبك قرن هنوز در خانبه اي‬ ‫كببه قبببر آن حضرت اسببت پالن پوسببيدة شتببر در گوشببه اي و ظرف‬ ‫خالي از آب در گوشببه اي! و جاي پاي عمببر روي خاكهاي مجاور قبببر‬ ‫باقي مانده باشد!‪.‬‬ ‫علوه بر آنكه زيارت قبور نهي شده و در اسلم جز براي عبرت و‬ ‫تذكببر موت بدان دسببتور داده نشده اسببت بلكببه طبببق كتببب رجال‪،‬‬ ‫كساني كه احاديث زيارت را روايت كرده اند همگي از غلة وضعفاء‬ ‫و مجاهيصل بوده انبد كبه مبا حدود چهبل نفبر آنان را كبه احاديبث زيارت‬ ‫بديشان مسبتند اسبت در هميبن مختصبر ببه نقبل از كتبب ائمبة رجال‪،‬‬ ‫معرفي خواهيم كرد‪ ،‬و تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل!!‪.‬‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪40‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫پس اينگونه احاديث اگر براي تخريب دين نبود (كه بود) باري براي‬ ‫تأييببد ديببن نبوده و نيسببت! و خوانندة حقيقببت جببو در هميببن رسببالة‬ ‫مختصبر كبه ترجمبة حال رجال و راويان ايبن احاديبث را كبه زيارت را ببا‬ ‫آن ثوابهاي كذائي براي ما ارمغان آورده اند هرگاه با دقت مطالعه كند‬ ‫در مبي ياببد ببد كبه نبه سبند ايبن احاديبث مقبول اسبت و نبه متبن آن‬ ‫معقول! بلكه افكار خام و نابكار يك مشت غالي و جاهل است كه اگر‬ ‫دشمن اسلم نبوده اند باري به حقائق آن هم راهي نيافته اند و علقه‬ ‫ها َ‬ ‫ض﴾ (النور‪.)40/‬‬ ‫ع ُ‬ ‫وقَ ب َ ْ‬ ‫ت بَ ْ‬ ‫ما ٌ‬ ‫ض َ‬ ‫اي نداشته اند‪﴿ :‬ظُل ُ َ‬ ‫ف ْ‬ ‫ع ٍ‬ ‫‪‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪‬‬

‫‪41‬‬

‫‪‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬

‫خسارت و خصومت احاديث با آيات قرآن !!‬ ‫احاديببث اسببلمي كببه بببه هببر صببورت براي درك و فهببم شريعببت‬ ‫اسلمي از آن بي نياز نيستيم و سنت پيامبر و تفصيل مجملت آيات را‬ ‫از آن طريبق مبي توان ببه دسبت آورد! امبا متأسبفانه از هميبن رهگذر‬ ‫خسارتهاي سنگيني به احكام قرآن و اوامر و نواهي شريعت وارد شده‬ ‫اسببت كببه اشارتببي اجمال ً ببه پاره اي از آنهبا مببي شود! خسببارت ايببن‬ ‫احاديببث تنهببا منحصببر بببه ثوابهاي بببي حببد و حسبباب زيارت و دعببا و‬ ‫عزاداري و امثال آن كبه نيروي محرك ديبن و شريعبت را ببي اثبر بلكبه‬ ‫بالعكبس انسبان را تبديبل ببه جانور بلكبه صبدها مرتببه بدتبر مبي كنبد‪،‬‬ ‫نيست!‬ ‫بلكبه خسبارتهايي از نواحبي ديگبر و ضربات جان ربايبي چون گرز و‬ ‫خنجر بر پيكر حقايق اسلم وارد مي كند!‬ ‫مثل ً صبرف نظبر از اينكبه نماز را كبه ركبن مهبم اسبلم اسبت ببه‬ ‫وسبيلة احاديبث در پاره اي موارد شكلي ديگبر مبي دهبد!! زكات را كبه‬ ‫اسباس تأميبن معيشبت فقراء و هفبت صبنف ديگبر اسبت و در حقيقبت‬ ‫بودجببة مملكببت اسببلمي اسببت‪ ،‬بببا چنببد حديببث مجعول و نببا معقول‪،‬‬ ‫منحصر به اشياء نه گانه چون شتر و گاو و گوسفند غير معلوف و طل‬ ‫و نقرة مسببببكوك و گندم و جببببو و مويببببز و خرماي مشروط شرائط‬ ‫مخصببوص مببي كنببد‪ ،‬كببه در ايببن زمان بببه صببورتي نببا معقول در آمده‬ ‫است‪.‬‬ ‫همچنيبن از طريبق احاديبث خمسبي را در جامعبة شيعبه رواج داده‬ ‫انبد كبه از خدا و پيغمببر در ايبن باره خببري و در عمبل مسبلمين صبدر‬ ‫اول‪ ،‬از آن اثري نيست(‪.!!)1‬‬ ‫هميچنين به استناد حديثي مجعول براي قبور ائمه و بناي آن املك‬ ‫و مسبتغلت و اموال فراوانبي را صبرف بنياد بقاع و قباب طل و ضرايبح‬ ‫نقره و انواع تشريفات قبور اموات مببي كننببد كببه بببه اقرار محاسبببان‬ ‫اوقاف بيش از يك ربع اراضي و املك ايران صرف تعمير و تزيين اين‬ ‫مقابر و مشاهبد كبه شباهبت بسبياري ببه كاخ سبلطين جبار و فراعنبة‬ ‫روزگار دارد‪ ،‬مبي شود و در هبر شهبر و دهبي قبور بسبياري ببا جلل و‬ ‫جبببروت و موقوفات بببه چشببم مببي خورد‪ ،‬و بببا قدرت و قوت هميببن‬ ‫احاديث است كه عده اي از تنبلن و انگلن را به نام سادات و علما بر‬ ‫گردة مردم مسلمان تحميل كرده اند تا آن حد كه در زمان ما به نام و‬ ‫ليت‪ ،‬هر فرد كم طلعبي را قيم و صاحب اختيار همة مسلمانان بلكه‬ ‫‪1‬‬

‫() ما در مورد زكات و خمس كتابي در دو مجلد به نام حقائق عريان در اقتصاد قرآن تاليف‬ ‫كرده ايم‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪42‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫جميبع خلق جهان تبليبغ مبي كننبد! و خوف آن اسبت كبه بديبن ترتيبب نام‬ ‫اسلم را هم خداي ناخواسته مكروه دنيا كنند!‪.‬‬ ‫اينهبا و صبدها ماننبد آن غيبر از خسباراتي اسبت كبه از غلو و افراط‬ ‫در بارة ائمببه (ع) كببه متواضببع تريببن عباد الله بوده انببد حاصببل شده و‬ ‫آنان را مديبببر و متصبببرف عالم امكان و انداد و شركاء پروردگار جهان‬ ‫كرده اند!! تعالي الله عما يقول المشركون‪.‬‬ ‫مخفي نماند كه ما منكر و مخالف احاديث نيستيم و چنانكه گفتيم‬ ‫براي فهبببم و درك اوامبببر و نواهبببي و تفصبببيل مجملت قرآن‪ ،‬بدان‬ ‫نيازمنديبم‪ ،‬امبا آن حديثبي كبه طببق راهمنايبي ائمبه بب عليهبم السبلم بب‪،‬‬ ‫مؤيبد و موافبق باشبد نبه اينگونبه احاديبث كبه مضاميبن آن ناسبخ بلكبه‬ ‫خصم قرآن است!‬ ‫مثل احاديبث كبه ببا ثوابهاي ببا ور نكردنبي(‪ )1‬مردم را ببه زيارت قبور‬ ‫ترغيب و تشويق مي كنند به صراحت يا ل أقل به كنايه مخالف با قرآن‬ ‫َ‬ ‫م َ‬ ‫قابَِر﴾‬ ‫م التَّكَاثُُر‪َ .‬‬ ‫است زيرا قرآن مي فرمايد‪﴿ :‬أل َ‬ ‫م ال َ‬ ‫حتَّى ُزْرت ُ ُ‬ ‫هاك ُ ُ‬ ‫= "افزون طلبببي شمببا را غافببل كرد آن چنان كببه بببه زيارت گورهببا‬ ‫رفتيبد" (التكاثبر‪ )2-1/‬و زيارت مقابر براي تكاثبر و تفاخبر مكروه بلكبه‬ ‫ممنوع قرآن اسببت و بببه نببص احاديببث و آثار وارده و مسببلم تواريببخ‪،‬‬ ‫زيارت قبور مورد نهبي رسبول الله بوده كبه فرمود‪" :‬إنصي نهيتكصم‬ ‫عن زيارة القبور" پس زيارت قبور از هركه باشد جايز نيست‪ ،‬و جز‬ ‫به قصد عبرت و تذكر موت‪ ،‬استثناء نشده است و پر واضح است كه‬ ‫ايببن مشاهببد و مقابر پببر جلل و جبببروت كببه پاره اي از آنهببا طعنببه بر‬ ‫بارگاه فراعنه و اكاسره مي زند‪ ،‬هرگز از ديدن تشريفات آنها كسي به‬ ‫ياد موت و آخرت نمي افتد بلكه علقه و محبت به دنيا و زخارف آن را‬ ‫صبد چندان مبي كنبد! و مشاهدة هميبن گنبدهبا و گلدسبته هبا و ضرايبح و‬ ‫ايوانهاي مزيببن و منقببش‪ ،‬مترفيببن و مسببرفين و ثروتمندان را كببه بر‬ ‫مزار اولياء چنين مي بينند‪ ،‬تشويق مي كند كه آنان نيز مقبره هاي خود‬ ‫را ببا انواع زينتهبا و فرشهبا و چراغهبا ببا بناهاي عالي بياراينبد كبه اولد و‬ ‫احفاد آنان همان تفاخبر و تكاثبر جاهليبت را بر مقابر تجديبد نماينبد!‪ ،‬و‬ ‫صدها مفاسد و تالي فاسد هاي ديگر كه در دنبال اين اعمال مي آيد‪.‬‬ ‫به علوه آن وعده هاي غرور انگيز كه ثواب يك زيارت و يا خواندن‬ ‫يك دعا و بكاء بلكه تباكي در عزاداري‪ ،‬عامل آن را تا آنجا مي برد كه‬ ‫هيچ ملك مقرب و پيغمبر مرسلي بدان دست نمي يابد!!‪ ،‬و براي خنثي‬ ‫بلكببه مغفول نمودن آيات انذار و تبشيببر قرآن از جنود ابببو جهببل و ابببو‬ ‫‪1‬‬

‫() علماي "درايبه الحديبث" عقيده دارنبد كبه از علئم احاديبث مردود و مجعول آن اسبت كبه‬ ‫براي كاري ناچيبز ثوابهاي بسبيار زياد و يبا عقابهاي شديبد كبه تناسببي ببا عمبل ندارد‪ ،‬قائل‬ ‫شوند‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪43‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫سفيان بسي مؤثرتر است!‬ ‫خداي سميع و بصير مي داند و "كفي بالله شهيداً" كه نگارندة اين‬ ‫سبطور از تأليبف و نشبر ايبن منشور محرور و سباير آثار مأثور خود جبز‬ ‫زدودن غبار اوهام و كثافات پبببر دوام از چهرة نوارنبببي آييبببن اسبببلم‬ ‫غرضبي نداشتبه و در تمام ايام عمبر خود در ايبن مرام جبز تحمبل آلم و‬ ‫اتهام بهره و احترامببي نيافتببه ام‪ ،‬تاجايببي كببه در معرض قتببل و انعدام‬ ‫قرار گرفتبه ام و يقيبن دارم كبه پبس از مرگ نيبز مورد لعبن و دشنام‬ ‫ليالي و ايام بسبياري از خاص و عام خواهبم بود! امبا چون ايبن مرام را‬ ‫براي رضاي پروردگار علم ذو الجلل و الكرام انجام مببي دهببم و ايببن‬ ‫كار را بزرگتريبن جهاد براي تقويبت اسبلم مبي دانبم! هبر چبه مشقبت و‬ ‫مصيبت افزون تر مسلما ً ثواب و انعام مجاهد بيشتر است!‬ ‫در اينجا تذكر نكته اي را لزم مي دانم؛ كساني كه طرفدار زيارت‬ ‫معمول اند هنگامي كه از هر حجت در مي مانند مي گويند‪:‬‬ ‫گيريم كه زيارت قبور بزرگان دين مشمول اين همه ثواب نبوده و‬ ‫از طرف شارع بدان مأمور نباشيبم باري وجود ايبن مشاهبد و بارگاههبا‬ ‫كمتر از قبر سرباز گمنام نيست كه در تمام كشورهاي متمدن يا بعض‬ ‫آنهببا‪ ،‬مورد احترام و سببمبل حيثيببت آن كشورهببا اسببت كببه وارديببن و‬ ‫وافدين به زيارت آن مي روند!!‪.‬‬ ‫هبر چنبد پبر واضبح اسبت كبه تفاوت و تضاد بسبياري بيبن ايبن دو‬ ‫هسبت! مبع هذا مبي گوئيبم‪ :‬اگبر مطلب از ايبن نظبر باشبد مبا براي آن‬ ‫فوايد و فضايل بيشتر سراغ داريم‪ :‬اما به چند شرط‪:‬‬ ‫اولً‪ :‬ايببن آفات را كببه در ايببن عمببل از ايببن احاديببث اسببت از آن‬ ‫برداريم‪ ،‬و اين گونه نسبتها را به شريعت ندهيم تا آن را در نزد عقلي‬ ‫دنيببا موهون و خود را از جهببت ارتكاب بدعببت در نزد خدا ملعون و از‬ ‫جهت صرف اموال در كارهاي بيهوده متضرر و مغبون ننماييم‪.‬‬ ‫ثانياً‪ :‬اكتفا به يكي دوتا از اين قبور كه صاحبان آنها به فضائلي در‬ ‫دنيا مشهوراند اختصاص دهيم‪.‬‬ ‫ثالثاً‪ :‬اين همه تشريفات و تزيينات و صرف اموال و عرض حاجات‬ ‫و نذورات را از آنها برداريم تا از ورطة پر آتش شرك نجات يابيم‪.‬‬ ‫رابعا ً و مهمتر از همه‪ :‬همه ساله يا در موقع مقتضي بر سر مزار‬ ‫اجتماعبي باشكوه تشكيبل داده و مراتبب جهاد و فداكاري و شخصبيت و‬ ‫سبزاواري آن مزور را ببه وسبيلة خطباء و مبلغيبن شايسبته و ليبق و ببا‬ ‫اسبتناد ببه مدارك معتببر تاريخبي در مقاببل حضار ببه صبور مختلفبه ببه‬ ‫منظور تهييج حس فداكاري در راه خدا تكرار نماييم‪.‬‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪44‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫بديهي است اگر به چنين اموري اقدام نماييم فوايد و نتايجي خيلي‬ ‫بيش از آنكه بنياد گزاران دل سوز گفته اند خواهيم برد‪ ،‬و اين مطلبي‬ ‫است كه ما در سي و چند سال قبل در كربل در صحن مطهر حسيني ب‬ ‫سبلم الله عليبه بب پيشنهاد كرديبم‪ ،‬و در ايبن مختصبر نيبز مجملي از آن‬ ‫آمده است(‪.)1‬‬ ‫مقدمه را همين جا پايان مي دهيم و مي پردازيم به متن كتاب كه‬ ‫در چنببد سببال آن را براي چاپ در جواب و رد كتاب "امراء هسصصتي"‬ ‫يكي از آيات عظماي إلهي!!! قم آماده كرده بوديم‪ ،‬و با اينكه تا كنون‬ ‫چنبد بحبث از پنبج بحبث آن را ببا تمام سبختيها و گرفتاريهبا و كارشكنيهبا‬ ‫طببع و تقريبا ً مخفيانبه منتشبر كرده ايبم(‪ )2‬متأسبفانه دو بحبث آن‪ :‬بحبث‬ ‫ول يت و بحث زيارت‪ ،‬تاكنون به علت نداشتن و سائل و قدرت چاپ و‬ ‫فقدان امنيبت و موانبع ديگبر در عقدة تعويبق مانده اسبت‪ ،‬اينبك بحبث‬ ‫زيارت آن را ببا همان اسبلوب مباحبث قبلي ببه حول و قوة پروردگار در‬ ‫اختيار طالبان حق مي گذاريم‪ ،‬و ما توفيقي إل بالله‪.‬‬

‫‪‬‬

‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪‬‬

‫‪‬‬

‫() ر‪.‬ك صفحة ‪ 92‬به بعد همين كتاب‪.‬‬ ‫() اين بحث ها عبارت اند از بحث "علم غيب" و شفاعت" و "غلة"‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪45‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬

‫ضعف روايات زيارت از كتب ائمة رجال‬ ‫ق مخالف خود از يهوديان‬ ‫ترديد نيست پس از آنكه مسلمانان با فَِر ِ‬ ‫و ترسبايان و گببران و بودائيان و قبطيان تماس گرفتنبد و در مرز و بوم‬ ‫آنان مقابر الملوك و پازارگاد و قببببببر كورش و داريوش و امثال آن را‬ ‫ديدنبد‪ ،‬مسبألة زيارت ببه ميان آمبد و در زمان عباسبيان سباختمان مقابر‬ ‫و مشاهبد بر گورِ مردگان مسبلمانان آغاز شبد و قافلة زوّار از يميبن و‬ ‫شمال براي زيارت قبور پاره اي از صببلحا و اوليببا شدِّ رحال نمودنببد‪ .‬و‬ ‫هبر روز گنبدي گليبن و آجريبن و اخيرا ً سبيمين و زريبن از هبر گوشبه اي‬ ‫قب ّبه بر آسبمان سبود‪ ,‬و راويانبي از خاور و باختبر براي جعبل خببر و در‬ ‫حقيقبببت ببببي اثبببر كردن احكام جاندار و حياتبخبببش شرع انور سبببر‬ ‫برآوردنببد‪ ,‬و كتببب احاديببث و اخبار را از وعده هاي گزاف و خلف پببر‬ ‫كردنبد تبا جائي كبه زيارت قببر ببا چنبد حبج و چنبد عمره و اخيرا ً ببا صبد‬ ‫هزار ح ّجب با رسول خدا (ص) صد هزار عمره و حتي صد هزار غزوه با‬ ‫پيغمبر و امام عادل برابر گرديد‪ ...‬بلكه بيشتر !!!‬ ‫علت و انگيزة اين ماجرا هرچه باشد آنچه بيشتر نزد ارباب عقول‬ ‫مورد قبول واقع مي شود آن است كه چون اكثر بلكه تمام راويان اين‬ ‫احاديببث چنانكببه شرح آن بيايببد غاليان و كاذبان و مفسببدان و بيدينان‬ ‫بوده انبد‪ ,‬جعبل ايبن احاديبث‪ ،‬ببه منظور تضعيبف و سبست كردن بنيان‬ ‫شريعبت و ابتذال و اسبتهزاء ببه كتاب خدا‪ ,‬بوده اسبت تبا باور كنندگان‬ ‫آن‪ ,‬روح خوف و خشيببت را كببه از وقوع در معصببيت و يببا سببستي در‬ ‫انجام عبادت در خود حبس مبي كردنبد از خويبش زائل كرده و ببه غرور‬ ‫انبار كردن اينهمه طاعات و زاد و توشه و حسنات ‪ ...‬براي يوم القيامه‬ ‫جرأت و گسببتاخي در معصببيت حضرت خالق البريات پيدا كننببد‪ ,‬و بببه‬ ‫فسببق و فجور‪ ,‬وقببت و نسببل خود را ضايببع نموده و از روي آوردن بببه‬ ‫خيرات و حسببببببنات و بذل مال و جان در راه خدا و ذخيرة يوم المعاد‬ ‫خود داري نمايند‪ .‬و مخصوصا ً جهاد في سبيل الله كه خود وسيلة ترقي‬ ‫و پيشرفبت وعظمبت اسبلم بوده اسبت فراموش شود‪ ,‬و در عوض ببه‬ ‫عملي مشغول شونبد كبه از آن اگبر ذلت و نكبتبي نصبيب نشود لجرم‬ ‫عزت و شوكتي دست ندهد‪.‬‬ ‫و غرض ديگبر از نشبر و تبليبغ ايبن موضوع شايبد چنانكبه مخالفان‬ ‫شيعه گفته اند آن بوده است كه سياستمداران خواسته اند از اهميت‬ ‫فراوان و ببي بديبل حبج خانبة خدا كبه يكبي از بزرگتريبن وسبائل ارتباط‬ ‫مسلمانان و اتحاد اسلمي است حتي المقدور كاسته شود!‬ ‫هرچبه بود ايبن نقشبه و سبياست كار خود را ببه شديدتريبن صبورت‬ ‫انجام داده است به طوري كه امروز در مردمي كه ادعاي مسلماني و‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪46‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫تشيببع مببي نماينببد بزرگتريببن آرزو و مهمتريببن عمببل‪ ,‬زيارت قبور و‬ ‫عزاداري و سوگواري است! و پر واضح استكه اين عمل تاكنون نتيجة‬ ‫روشنبي كبه داشتبه جبز غرور و جهبل و فقبر و احتجاج چيبز ديگري عايبد‬ ‫ايببن ملت نكرده اسببت! و چيزي كببه بر معارف و عقايببد ايببن طائفببه‬ ‫افزوده اسببت همان فقرات كفرآميببز غرورانگيببز اسببت كببه امامان را‬ ‫((عيصصصصن الله الناظرة و يده الباسصصصصطة‪ ..‬وإيابهصصصصم إليكصصصصم‬ ‫وحسصابهم عليكصم))(‪ )1‬معرفبي كرده اسبت و شبب و روز ايبن عبارات‬ ‫م َ‬ ‫شاهد متبركة ايشان خوانده شود‪.‬‬ ‫شرك و كفر در َ‬ ‫چنانكه در سطور آينده خواهيد خواند اكثر بلكه تمام اين ثوابها كه‬ ‫براي تشويبق از طرف راويان و محدّثان و علماي شيعبه در كتبب اخبار‬ ‫جمبع شده از ناحيبة غاليان و كذابان و دشمنان دنيبا و آخرت مسبلمانان‬ ‫جعل و وضع شده است‪ .‬اما آنچه باعث تعجب و حيرت است آن است‬ ‫كبه چگونبه بسبياري از جامعيبن ايبن احاديبث كبه خود از ائمبة علم رجال‬ ‫انبد ايبن احاديبث را در كتبب خود آورده آنبد‪ .‬مثل مرحوم شيبخ طوسبي‬ ‫«عليببه الرحمببه» كببه خود دو كتاب در علم رجال تأليببف كرده اسببت‬ ‫بسياري از راويان اين احاديث را غالي و كذ ّاب و ضعيف شمرده است‬ ‫معهذا در كتاب معروف خود «تهذيبببب الحكام» بسبببياري از احاديبببث‬ ‫زيارت از همين غاليان كذ ّاب روايت كرده است!‬ ‫اينان چون طببيبان انبد كبه براي احتراز از ابتل ببه امراض خودشان‬ ‫دسببتوراتي براي پرهيببز مريببض مببي دهنببد آنگاه خود در نشببر ميكروب‬ ‫همان مرض حريبص انبد(‪ !!)2‬مبا عقيده داريبم كبه آنان را جبز خدمبت ببه‬ ‫شريعبت نظري نبوده اسبت امبا ببه هبر حال از ايبن غفلت و اشتباهشان‬ ‫نيز نبايد غافل بود‪.‬‬ ‫ة‬ ‫باري ما اين مقدمه را با بحثي كه در خصوص زيارت داريم‪ ,‬قرب ً‬ ‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫علَي ْص َ‬ ‫من َ‬ ‫ء﴾ =‬ ‫ي ٍ‬ ‫ما َ‬ ‫ن ِ‬ ‫ك ِ‬ ‫ح َص‬ ‫م ْص‬ ‫هم ّ ِص‬ ‫() مقايسبه كنيبد ايبن عبارات را ببا آياتبي نظبر‪َ ﴿ :‬ص‬ ‫ش ْ‬ ‫ساب ِ ِ‬ ‫َ‬ ‫و‬ ‫م إ ِ ّل َ‬ ‫ن ِ‬ ‫حسبباب آنان بببه هيببچ وجببه بببا تببو نيسببت (النعام‪﴿ , )52/‬إ ِص ْ‬ ‫ساب ُ ُ‬ ‫ح َص‬ ‫ه ْ‬ ‫علَى َرب ّ ِصي ل َ ْ‬ ‫ن﴾ = حسبابشان جبز ببا خدايبم نيسبت‪ ,‬اگبر مبي دانسبتيد (الشعراء‪﴿ , )113/‬إ ِص َّ‬ ‫تَ ْ‬ ‫ن إِلَيْن َا‬ ‫عُرو َص‬ ‫ش ُ‬ ‫م إ ِص َّ‬ ‫م‪ .‬ث ُص َّ‬ ‫م﴾ = همانبا بازگشتشان ببه سبوي مبا و آنگاه حسبابشان ببا‬ ‫ن َ‬ ‫علَيْن َصا ِ‬ ‫ساب َ ُ‬ ‫ح َص‬ ‫إِيَاب َ ُ‬ ‫ه ْ‬ ‫ه ْص‬ ‫ماست‪( .‬الغاشية‪.)26-25/‬‬ ‫() در أمبم بدوي قببل از اسبلم كبه آنيميزه شيوع داشبت‪ ,‬و هنوزهبم شايبع اسبت‪ ,‬آنان معتقبد‬ ‫بودند كه ارواح رؤساء و بزرگان قبيله از خوش آمد و تملق و چابلوسي زندگان خوشنود مي‬ ‫شوند و از وفاداري و خلوص ممنون مي گردند‪ ,‬از اينرو بايد همواره به ياد آنان بود‪ ,‬تا جلب‬ ‫رضايتشان شود‪ .‬در اسبطوره هاي نيبم تاريخبي قهرمان هاي بعضبي از فضائل قببل از مرگ‪,‬‬ ‫مراحبل كمال را مبي پيماينبد تبا جنببة الوهيبت مبي يابنبد‪( .‬خلصبه از تاريبخ جامبع اديان و سباير‬ ‫كتب ملل و نحل)‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪47‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫إلى الله وطلبا ً لمرضا ته ببا تمام خسبارات مادي و ضررهاي معنوي‬ ‫دنيوي كه براي ما دارد و از چنين جهادي انتظار مي رود‪ ,‬تقديم طالبان‬ ‫حق ّب وحقيقبت مبي كنيبم تبا خود ببا عقلي روشبن و چشمبي بصبير بدان‬ ‫بنگرنببد‪ ,‬اگببر عقببل و وجدانشان آن را پذيرفببت در نشببر و اشاعببة آن‬ ‫بكوشند تا شايد بتوانيم از اين خرافات‪ ,‬طالبين حق را نجات دهيم و به‬ ‫شاهراه اسبلم صبحيح كبه سبعادت دنيبا و آخرت در آن اسبت برسبانيم و‬ ‫در نتيجببه ثوابببي از آن عايببد گردد‪ ,‬و گرنببه مببا ديببن خود را نسبببت بببه‬ ‫شريعتبي كبه علوه بر تبعي ّبت‪ ,‬ببه حفبظ و حراسبت آن نيبز مأموريبم ببه‬ ‫قدر مقدور ادا نموده و انجام وظيفه كرده ايم‪.‬‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ه‪.‬‬ ‫في ِ‬ ‫و ِ‬ ‫قي إِل ّ بِالل ِ‬ ‫إِ ْ‬ ‫ستَطَ ْ‬ ‫صل َ َ‬ ‫ع ُ‬ ‫ما ا ْ‬ ‫و َ‬ ‫ح َ‬ ‫ريدُ إِل ال ِ ْ‬ ‫ما ت َ ْ‬ ‫ت َ‬ ‫نأ ِ‬ ‫تعدادي از راويان احاديثببي كببه در كتببب شيعببه (كافصصي و كامصصل‬ ‫الزياره و مصصصن ل يحضره الفقيصصصه و تهذيصصصب الحكام) در باب‬ ‫"زيارت" آمده آسبت ببه ترتيبب حروف تهجبي به قرار ذيبل اسبت‪ ،‬مگبر‬ ‫افراد نادري كبه گفتار آنهبا چندان مخالفتبي ببا مبانبي ديبن نداشتبه و يبا‬ ‫ظهور آن احاديث از طرف آنان ارزش يقين نگرفته است‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪‬‬

‫‪48‬‬

‫‪‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬

‫اسامي روات‬ ‫‪-1‬أحمببببببد بببببببن هلل ‪-18‬عببد الله ببن عببد الرحمبن‬ ‫الصم‬ ‫عبرتايي‬ ‫‪-2‬بكر بن صالح‬

‫‪-19‬عبببببد الله بببببن القاسببببم‬ ‫الحضرمي‬

‫‪-3‬جعفببر بببن محمببد بببن ‪-20‬عبد الله بن ميمون القداح‬ ‫مالك‬ ‫‪-4‬حسببن بببن عبببد الله ‪-21‬عثمان بن عيسى‬ ‫قمي‬ ‫‪-5‬حسن بن علي بن ابي ‪-22‬علي بن حسان‬ ‫حمزه‬ ‫‪-6‬حسن بن علي بن ابي ‪-23‬علي بن فضال‬ ‫عثمان‬ ‫‪-7‬حسببن بببن علي بببن ‪-24‬عمرو بن ثابت‬ ‫زكريا‬ ‫‪-8‬حسين بن عبد الله‬

‫‪-25‬قاسم بن يحيي‬

‫‪-9‬حسين بن مختار‬

‫‪-26‬محمد بن أرومه‬

‫‪-10‬حسببببين بببببن يزيببببد ‪-27‬محمد بن اسلم‬ ‫النخعي‬ ‫‪-11‬خيببببببري ببببببن علي ‪-28‬محمد بن جمهور‬ ‫الطحان‬ ‫‪-12‬داوود بن كثير الرقي‬

‫‪-29‬محمبببد ببببن حسبببن ببببن‬ ‫شمعون‬

‫‪-13‬سلمه بن الخطاب‬

‫‪-30‬محمد بن سليمان الديلمي‬

‫‪-14‬سهل بن زياد‬

‫‪-31‬محمد بن سنان‬

‫‪-15‬سيف بن عميره‬

‫‪-32‬محمد بن صدقه‬

‫‪-16‬صالح بن عقبه‬

‫‪-33‬محمبد ببن عيسبي ببن عبيبد‬ ‫اليقطيني‬

‫‪-17‬عبد الرحمن بن كثير‬

‫‪-34‬محمد بن فضيل‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪49‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫‪-35‬محمببببد بببببن موسببببى ‪-40‬يونس بن ظبيان‬ ‫الهمداني‬ ‫‪-36‬معلى بن محمد البصري ‪-41‬موسبببببي ببببببن عمران‬ ‫النخعي‬ ‫‪-42‬سبببببليمان ببببببن عمرو‬

‫‪-37‬مفضل بن صالح‬

‫النخعي‬

‫(‪)1‬‬ ‫(‪)2‬‬

‫‪-38‬مفضل بن عمر‬

‫‪-43‬صالح النيلي‬

‫‪-39‬موسي بن سعدان‬

‫‪-44‬منذر بن جارود‬

‫(‪)3‬‬

‫پاره اي از اين راويان يك حديث و پاره اي از آنان تا بيست حديث‬ ‫و بيشتر درباب زيارت و ثواب آن با واسبطه يا بل واسبطه از ائ مة اهل‬ ‫بيت ‪ -‬سلم الله عليهم‪ -‬روايات كرده اند‪.‬‬ ‫اينبك مبا ببه ترتيبب اسبامي اينان‪ ,‬سبابقه و ترجمبة حال هبر يبك از‬ ‫ايشان را از كتببب معتبببر رجال شيعببه چون رجال نجاشصصي و شيصصخ‬ ‫طوسصصي و غضائري و علمصصة حلي ‪ -‬عليهببم الرحمببه‪ -‬بببه نظببر‬ ‫خوانندگان حقيقبت جبو مبي رسبانيم و پاره اي از احاديثبي كبه اينان در‬ ‫خصبوص زيارت و ثواب آن آورده انبد همراه ترجمبة آن مبي نگاريبم تبا‬ ‫خود انصبباف دهنببد كببه آيببا شخصببي كببه ايمان بببه خدا و رسببول و روز‬ ‫قيامت دارد مي تواند به استناد چنين احاديثي از چنين راوياني مطمئن‬ ‫و مغرور شده و عملي را كببه نببه در كتاب خدا از آن خبببري و نببه در‬ ‫سنّت رسول الله از آن اثري است به عنوان بزرگترين عبادات انجام‬ ‫داده و عبارات و فقراتبي كفرآميبز كبه در ايبن زيارتنامبه هبا آمده اسبت‬

‫‪ )( 1‬استاد "قلمداران" نام اين سه راوي را در رديف روات احاديث زيارت آورده ولي معرفي‬ ‫آنان در كتاب از قلم افتاده است‪.‬‬ ‫دو راوي اول از معاصرين امام صادق (ع) بوده اند‪.‬‬ ‫«سليمان بن عمرو النخعي» را علماي رجال«بسيار ضعيف» مي دانند‪ .‬وي از بس دروغ گفته‬ ‫او را "كذاب النخع" لقب داده اند!‬ ‫‪« )( 2‬صبالح ببن الحكبم النيلي الحول» نيبز در صبفحة ‪ 151‬رجال نجاشبي ضعيبف شمرده شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫‪ )( 3‬دربارة «منذر بببن جارود العبدي» نيببز مرحوم ممقانببي در صببفحة ‪ 248‬جلد سببوم تنقيببح‬ ‫المقال مي گويد كه‪ :‬به هر حال در ضعيف بودن منذر هيچ شبهه نيست‪( .‬برقعي)‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪50‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫مه (ع) بر كبل‬ ‫مدرك و حجبت در وليبت تكوينبي و تصبرف و حاكميبت ائ ّ ِب‬ ‫موجودات بشمارد و ملتبي را كبه در تاريبخ جهان راقبي تريبن ملل جهان‬ ‫بوده انببد‪ ,‬در نتيجببة اينگونببه القائات شوم بببه صببورت منحطتريببن و‬ ‫ذليلترين ملل عالم از حيث دين و دنياي امروز درآورد؟‬ ‫بناببه ترتيبب حروف تهجبي اوليبن رجال احاديبث زيارت‪ :‬احمصد بصن‬ ‫هلل عصبرتايي اسبت ‪ ,‬ليكبن چون ترجمبة حال او در متبن بحبث آمده‬ ‫اسببت(‪ , )1‬در اينجببا فقببط بببه ذكببر نام او از لحاظ ترتيببب‪ ,‬اشاره مببي‬ ‫نمائيم‪ ,‬و بقيه را به متن بحث احاله مي كنيم‪.‬‬ ‫‪2‬بب بكصر بصن صصالح الرازي‪ ,‬كبه شرح حال او در متبن بحبث آمده‬ ‫است لذا به آنجا إحاله مي شود(‪.)2‬‬ ‫‪3‬ب جعفر بن محمد بن مالك‪:‬‬ ‫أ) مجمع الرجال ج ‪/2‬ص ‪( 42‬غض)‪ :‬جعفر بن محمد بن مالك‬ ‫بصصن عيسصصى بصصن شابور‪ ،‬كذَّاب‪ ،‬متروك الحديصصث جملة‪ ،‬وكان‬ ‫فصصي مذهبصصه ارتفاع ويروي عصصن الضعفاء والمجاهيصصل وكصصل‬ ‫ة فيه!‪.‬‬ ‫عيوب الضعفاء مجتمع ٌ‬ ‫مرحوم غضائري مببي فرمايببد‪" :‬جعفببر بببن محمببد بببن مالك مردي‬ ‫اسبت بسبيار دروغگبو و جملة حديثهاي او متروك اسبت و در مذهبب او‬ ‫ارتفاع و غلو اسبت ‪ ,‬ببه علوه از ضعفاء و مجهولن روايبت مبي كنبد‪ ,‬و‬ ‫تمام عيوب ضعفاء در او جمع شده است‪.".‬‬ ‫ب) در رجال نجاشي ص ‪ ,94‬همين صفات زشت را دربارة او مي‬ ‫شمارد بببه علوة مببي فرمايببد‪ " :‬وسصصمعت مصصن قال‪ :‬كان أيضاً‬ ‫فاسصصد المذهصصب والروايصصة " جناب ايشان او را فاسببد المذهببب و‬ ‫الروايبه مبي دانبد‪ .‬يعنبي علوه بر صبفات زشتبي كبه غضائري بر او مبي‬ ‫شمارد فاسد المذهب و الروايه هم هست!‪.‬‬ ‫ج) رجال علمبة حلي ص ‪ 215‬هميبن گفتبه هاي نجاشبي و غضائري‬ ‫را تكرار كرده و سبرانجام مبي فرمايبد‪ " :‬عندي فصي حديثصه تو ُّص‬ ‫قف‬ ‫ول أعمصل بروايتصه = مبن در حديبث او توقبف كرده و ببه روايبت او‬ ‫عمل نمي كنم"‪.‬‬ ‫‪4‬ب حسن بن عبد الله القمي‪:‬‬ ‫ايببن شخببص را بنببا بببه نقببل تنقيببح المقال‪ ,‬ج ‪ ,1‬ص ‪ 288‬و خلصببة‬ ‫علمبه‪ ,‬ص ‪ 212‬حسبن ببن عببد الله يبا حسبن يبا عبيبد الله گفتبه انبد و‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬

‫() ر ‪ .‬ك صفحة ‪ 130‬همين كتاب‪.‬‬ ‫() ر ‪ .‬ك صفحة ‪ 105 - 104‬همين كتاب‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪51‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫متهم به غلو است‪.‬‬ ‫‪5‬ب حسن بن علي بن ابي حمزه البطائني‪:‬‬ ‫أ) رجال نجاشببي‪ ,‬ص ‪ " :28‬إنصصه كان مصصن وجوه الواقفصصة‪ ،‬ل‬ ‫أستح ُّ‬ ‫ل روايته"‪ .‬وي از بزرگان واقفه است كه منكر امامت حضرت‬ ‫رضبا و ائمبه بعبد از او (ع) بودنبد ببه طوري كبه جناب نجاشبي روايبت از‬ ‫حسن بن علي را حلل نمي شمارد‪.‬‬ ‫ب) مجمع رجال قهپائي ج ‪/2‬ص ‪ " :121‬محمد بن مسعود قال‪:‬‬ ‫ضال عن الحسن بن علي بن أبي‬ ‫سألت علي بن الحسن الف ّ‬ ‫ن = محمبد ببن مسبعود مبي‬ ‫ب ملعو ٌص‬ ‫حمزة البطائنصي؟ فقال‪ :‬كذَّا ٌص‬ ‫گويد كه ‪ :‬از علي بن فضال كه خود از فطحيه بود دربارة احوال حسن‬ ‫بن علي بن ابي حمزة بطائني پرسيدم‪ ,‬على گفت‪ :‬او بسيار دروغگوي‬ ‫ملعوني است!"‪.‬‬ ‫ج) مرحوم غضائري در بارة او فرموده اسبببت‪ " :‬الحسصصصن بصصصن‬ ‫علي بصصن أبصصي حمزة البطائنصصي مولى النصصصار أبصصو محمصصد‬ ‫ي ضعيف في نفسه = حسن بن علي بن ابي‬ ‫ي بن واقف ّ‬ ‫واقف ّ‬ ‫حمزة واقفي فرزند واقفي است و خودب به خود ضعيف است‪".‬‬ ‫د) در نقبد الرجال تفرشبي ص ‪ 92‬مراتبب بال را ورده و اضافبه مبي‬ ‫كنببد‪ :‬حكصصى لي أبصصو الحسصصن حمدويصصه ابصصن نصصصير عصصن بعصصض‬ ‫أشياخصه أنصه قال‪ :‬الحسصن بصن علي بصن أبصي حمزة رج ُ‬ ‫ل سصوء‬ ‫= حسن بن علي بن أبي حمزة مرد ِ بدي است‪.".‬‬ ‫اينببك ايببن احاديببث را از ايببن كذاب ملعون در كامببل الزيارة "ابببن‬ ‫قولويبه" بخوانيبد كبه در ص ‪ 119‬آن كتاب مبي نويسبد ‪" :‬عصن علي بصن‬ ‫وك َ َ‬ ‫ه‬ ‫ل الل ُ‬ ‫أ بي حمزة عن أ بي ب صير عن أ بي ع بد الله قال‪َ :‬‬ ‫تبارك وتعالى بالحسصين سصبعين ألف ملك يصصلون عليصه كل‬ ‫يوم شعثا ً غصصبرا ً ويدعون لمصصن زاره ويقولون يصصا رب! هؤلء‬ ‫زوار الحسين افعل بهم وافعل بهم [كذا وكذا] "‪.‬‬ ‫يعنببي‪ " :‬ايببن علي بببن أبببي حمزة كذاب ملعون از ابببي بصببير از‬ ‫حضرت صبادق (ع) روايبت كرده اسبت كبه آن حضرت فرموده اسبت‪:‬‬ ‫خدا هفتاد هزار فرشته بر قبر حسين عليه السلم گمارده است كه هر‬ ‫روز به صورت ژوليده مو و غبارآلود از روز كشته شدن آن حضرت تا‬ ‫روزي كبه قائم قيام كنبد بر او صبلوات مبي فرسبتند و ببه كسبي كبه آن‬ ‫حضرت را زيارت كند دعا مي كنند و مي گويند‪ :‬پروردگارا اينان زائرين‬ ‫حسين اند به ايشان چنين و چنان كن‪.".‬‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪52‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫كسبي نمبي دانبد ايبن خداي حكيبم براي چبه فرشتگان را ببه ايبن‬ ‫صورت در آنجا گمارده است‪ ,‬ژوليده مو و غبارآلود بودن فرشتگان چه‬ ‫فايده اي دارد؟ مگبر پاكيزه و مرتبب بودن عيببي دارد ؟! آيبا ببا سبر و‬ ‫وضع مناسب و پاك نمي توان عزاداري كرد؟‬ ‫در ص ‪ 153‬آن كتاب ‪" :‬عصن الحسصن بصن علي بصن أبصي حمزة‬ ‫عن الح سن بن مح مد بن ع بد الكر يم عن المف ضل بن ع مر‬ ‫عن جابر الجعفي قال‪ :‬قال أبو عبد الله في حديث طويل‪:‬‬ ‫فإذا انقلبصت مصن عنصد قصبر الحسصين‬

‫ناداك مناد لو سصمعت‬

‫مقالته لقمت عمرك عند قبر الحسين وهو يقول‪ :‬طوبى‬ ‫لك أيهصا العبصد! قصد غنمصت وسصلمت‪ ،‬قصد غفصر لك مصا سصلف‬ ‫فاستأنف العمل! "‪.‬‬ ‫يعني‪" :‬همين حسن بن علي بن أبي حمزه از حسن بن محمد بن‬ ‫عبد الكريم كه در كتب رجال از او نامي نيست از مفضل بن عمر كه‬ ‫خود از رجال بدنام اسببت از جابر جعفببي كببه او نيببز خوشنام نيسببت‬ ‫روايبت مبي كنبد كبه حضرت صبادق عليبه السبلم در حديبث طولنبي‪,‬‬ ‫فرمود‪ :‬همينكه از نزد قبر حسين – عليه السلم‪ -‬برگردي ندا كننده اي‬ ‫ترا ندا كند كه اگر گفتار او را مي شنيدي در تمام عمر خود در نزد قبر‬ ‫حسين اقامت مي كردي‪ .‬او مي گويد‪ :‬اي بندة خدا راستي كه غنيمت‬ ‫كردي و سبببالم ماندي‪ ,‬گناهان گذشتبببة تبببو آمرزيده شبببد عمبببل را از‬ ‫سربگير!!!!"‪.‬‬ ‫آري اينگونه احاديث است كه از يكسو مغروران را به گستاخي در‬ ‫معصبيت إلهبي جرأت مبي دهبد و هبر منكري را ببه اميبد ثواب زيارت‪,‬‬ ‫مرتكبب مبي شونبد‪ .‬و از سبوي ديگبر سبالي ميليونهبا تومان رنجدسبت‬ ‫خود و ديگران را در ا ين راه مصرف مي كنند و نتيجه اش همين وضع‬ ‫است كه ملحظه مي فرماييد‪.‬‬ ‫‪6‬ب حسن بن علي بن ابي عثمان‪:‬‬ ‫أ) در رجال شيخ طوسي عليه الرحمه ص ‪ 413‬و ‪ 425‬مي نويسد‪" :‬‬ ‫الحسن بن علي بن أبي عثمان‪ ،‬السجادة‪ ،‬غالي"‪.‬‬ ‫ب) در مجمببع رجال قهپائي ج ‪/2‬ص ‪ ,124‬غضائري مببي فرمايببد‪":‬‬ ‫الحسصن بصن علي بصن أبصي عثمان أبصو محمصد الملقصب بسصجادة‬ ‫في عداد القميين ضعيف وفي مذهبه ارتفاع = حسن بن علي‬ ‫ببن اببي عثمان كبه ملقبب ببه سبجاده اسبت در عداد غاليان قبم بوده و‬ ‫ضعيف است و در مذهب او ارتفاع و غلو است"‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪53‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫ج) رجال نجاشبي ص ‪ " :48‬الحسصن بصن علي بصن أبصي عثمان‬ ‫عفه أصحابنا =‬ ‫أبو محمد الملقب بسجادة أبو محمد كوفي ض ّ‬ ‫علماي ما (=شيعيان) او را ضعيف شمرده اند"‪.‬‬ ‫د) رجال كشببببي ص ‪ 478‬چاپ كربل مببببي نويسببببد‪ " :‬قال أبصصصو‬ ‫عمرو‪ ...‬السصصصجادة لعنصصصه الله ولعنصصصه اللعنون والملئكصصصة‬ ‫أجمعون" يعنببي‪ :‬ابببو عمرو صبباحب رجال كشببي فرموده اسببت‪ :‬اي‬ ‫سبجاده را خدا لعنبت كنبد و تمام لعنبت كنندگان و همبة فرشتگان لعنبت‬ ‫كننبد‪ .‬ايبن بدبخبت ملعون ببه همراهبي رفيبق ديگرش "حسبين ببن عببد‬ ‫الله" كبه إن شاء الله شرح حال نكببت مآلش خواهبد آمبد(‪ ,)1‬در صبفحة‬ ‫‪" 132‬كامبل زياره" ايبن حديبث سبراسر اغراق و غلو آميبز را از يكدگبر‬ ‫روايت كرده اند‪ " :‬عن الحسن بن علي بن أبي عثمان عن عبد‬ ‫الجبار النهاوندي عصن أبصي سصعيد عصن الحسصين بصن ثويصر بصن‬ ‫أ بي فاخ تة قال قال أبو ع بد الله ‪ :‬يا ح سين! من خرج من‬ ‫منزله يريصد زيارة قصبر الحسصين بصن علي إن كان ماشيا ً كتصب‬ ‫ة ح تى إذا صار في‬ ‫ة وم حا ع نه سيئ ً‬ ‫الله له ب كل خطوة ح سن ً‬ ‫الحائر كتبصصصه الله مصصصن المصصصصلحين المنتجصصصبين [المفلحيصصصن‬ ‫المنجحيصن] حتصى إذا قضصى مناسصكه كتبصه الله مصن الفائزيصن‬ ‫حتصصى إذا أراد النصصصراف أتاه مل ٌصص‬ ‫ك فقال إن رسصصول الله‬ ‫يقرئك السصلم ويقول لك اسصتأنف العمصل فقصد ُ‬ ‫فَر لك مصا‬ ‫غ ِ‬ ‫مضى!" = حضرت صادق ‪ ‬فرمود‪ :‬اي حسين (بن ثور) كسي كه از‬ ‫منزل خود بيرون شود و قصببد زيارت قبببر حسببين بببن علي – صببلوات‬ ‫الله عليهمبا‪ -‬را داشتبه باشبد اگبر پياده برود خدا ببه هبر گامبي براي او‬ ‫حسنه نوشته و گناهي از او را محو نمايد تا هنگامي كه وارد حائر شود‬ ‫خدا او را از مصبلحين (رسبتگاران پيروزان) شايسبتگان بنويسبد تبا آنگاه‬ ‫كبه مناسبك(‪ )2‬خود را ببه جبا آورد خدا او را از فائزيبن بنويسبد‪ ,‬همينكبه‬ ‫قصببد انصببراف كنببد فرشتببه اي آمده گويببد رسببول خدا ترا سببلم‬ ‫فرسببتاده مببي فرمايببد عمببل خود را از سببرگير كببه گناهان گذشتببة تببو‬ ‫آمرزيده شد"!!!‬ ‫تعجب ما از اين است كه هرگاه مردي در كتب رجال بدين بدنامي‬ ‫اسبت‪ ,‬گبر بخواهيبم روايبت رجبل بدنامبي را رد كنيبم حبق ايبن اسبت كبه‬ ‫آنچبه مربوط ببه عقيدة اوسبت و ايبن قبيبل احاديبث كبه روح غلو از آن‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬

‫() ر ‪ .‬ك صفحة ‪ 64‬همين كتاب‪ .‬وي با شماره ‪ 8‬معرفي شده است‪.‬‬ ‫() در اين حديث جعلي زيارت قبر امام (ع) را "مناسك" خوانده‪ ,‬در حالي كه لفظ "مناسك"‬ ‫اختصاص به اعمال "حج" دارد و يا عباداتي كه خدا و رسول امر كرده باشند‪( .‬برقعي)‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪54‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫مببي بارد مطرود شود‪ .‬پببس چرا مسببؤولين شريعببت بببه چنيببن عملي‬ ‫همبت نگماشتبه انبد؟ مگبر نبه ايبن چنيبن احاديبث اسبت كبه روح خوف و‬ ‫خشيبت را در افراد كشتبه و آنان را ببه جرئت در معصبيت و سبستي در‬ ‫انجام احكام‪ ,‬مغرور مببي نمايببد كببه يببك زيارت چنديببن هزار حسببنه در‬ ‫نامبة عمبل زائر ثببت و چنديبن هزار سبيئه را محبو مبي كنبد فلذا براي‬ ‫دسبت يبا فتبن بدان ببه هبر قيمتبي باشبد اقدام مبي كنبد تبا از قيبد سباير‬ ‫احكام آزاد گردد؟‬ ‫‪ 7‬ب ديگر از رجال احاديث زيارت حسن بن علي بن زكريا يا حسين‬ ‫بن علي بن زكريا (به اختلف نسخه ها) است‪.‬‬ ‫اين شخص را در كتب رجال چنين معرفي كرده اند‪:‬‬ ‫أ) غضائري در "مجمببببع الرجال" ج ‪ ,2‬ص ‪ 195‬فرموده اسببببت‪" :‬‬ ‫الحسصين بصن علي بصن زكريصا بصن صصالح ُز فر العدوي أبصو سصعيد‬ ‫ب = حسبين ببن علي ببن زكريبا ببن صبالح‪ ...‬خيلي‬ ‫ضعي ٌص‬ ‫ف جدا ً كذّا ٌص‬ ‫ضعيف و بسيار دروغگوست‪.".‬‬ ‫ب) رجال علمبة حلي ص ‪ 217‬نيبز او را ببه هميبن صبفات نكوهيده‬ ‫مذمت كرده است‪.‬‬ ‫‪8‬بب ح سين بن ع بد الله اسبت كبه در ضمبن شرح حال حسبن ببن‬ ‫علي ببن اببي عثمان نامبي از او برده شبد(‪ .)1‬وي را در كتبب رجال چنيبن‬ ‫وصف كرده اند‪:‬‬ ‫أ) رجال عل مة حلي ص ‪ " :216‬الحسين بن ع بد الله السعدي‬ ‫مي‬ ‫أبو ع بد الله بن عب يد الله بن سهل ممن طعنوا عليه وُر ِ‬ ‫بالغلو = حسبن ببن عببد الله از كسباني اسبت كبه بر او طعبن زده و او‬ ‫را به غلو نسبت داده اد"‪.‬‬ ‫ي‬ ‫ُ ب) رجال كشبي ص ‪ " : 432‬إن الحسصين بصن عبصد الله القم ّص‬ ‫ج مصن ُص‬ ‫رجون مصن اتهموه بالغلو =‬ ‫أ ْ‬ ‫ر َص‬ ‫قم فصي وقصت كانوا يُخ ِ‬ ‫خ ِ‬ ‫حسبين ببن عببد الله قمبي كسبي اسبت كبه او را هنگام اخراج غاليان از‬ ‫قم‪ ,‬از شهر بيرون راندند"!‬ ‫‪9‬ب حسين بن مختار‪:‬‬ ‫تنقيبببح المقال ج‪ 1/‬ص ‪ 343‬او را از قول شيبببخ طوسبببي – عليبببه‬ ‫الرحمبببه‪ -‬واقفبببي مبببي شمارد‪ ,‬و در قسبببمت دوم رجال علمبببه كبببه‬ ‫مخصوص حال ضعفاء است نيز او را واقفي مي داند‪ ,‬و همچنين شيخ‬ ‫بهائي در "وجيزه" او را از ضعفاء مي شمارد‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫() حسن در صفحة ‪ 62‬باشمارة ‪ 6‬معرفي شده است‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪55‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫‪10‬ب حسين بن يزيد النخعي‪:‬‬ ‫مجمبع رجال از قول نجاشبي عليبه الرحمبه آورده اسبت كبه " قال‬ ‫قوم مصن القمييصن إنصه غل فصي آخصر عمره = او در آخببر عمببر‪,‬‬ ‫غالي شده است"!‬ ‫‪11‬ب خيبري بن علي الطحان‪:‬‬ ‫غضائري (ره) در مجمبببببع الرجال ج‪ 2/‬ص ‪ 275‬فرموده اسبببببت‪":‬‬ ‫خيصبري بصن علي بصن الطحان ضعيصف الحديصث غال المذهصب‬ ‫كان يصحب يونس بن الظبيان ويكثر الروايات عنه وله كتاب‬ ‫عن أبي عبد الله ‪ ‬ل يُلْت َ َ‬ ‫ت إلى حديثه = خيبري از مردم كوفه‬ ‫ف ُ‬ ‫و ضعيبف الحديبث اسبت غالي مذهبب اسبت‪ ,‬او همنشيبن و مصباحب‬ ‫يونس بن شبيان است كه از بدترين غاليان و دروغگويان است‪ ,‬و از او‬ ‫روايات بسبيار نقبل مبي كنبد‪ ,‬وي داراي كتاب حديثبي اسبت ببه نقبل از‬ ‫حضرت صادق (ع)‪ ,‬اما به حديث او نبايد اعتناء كرد‪.‬‬ ‫و در رجال نجاشبي ص ‪ 118‬نيبز او را ببه هميبن صبفات نكوهيده‬ ‫مذمت مي كند كه در مذهب او ارتفاع و غلو است‪.‬‬ ‫ايببن بدبخببت غالي احاديثببي چنببد در موضوع زيارت دارد‪ ,‬يكببي از‬ ‫احاديبث او ايبن حديبث سبراسر كذب و غلو اسبت كبه در كتاب "كامبل‬ ‫الزياره" ص ‪.... " : 147‬عصصن الخيصصبري عصصن الحسصصين بصصن محمصصد‬ ‫الق مي عن أ بي الح سن الر ضا ‪ ‬قال‪ :‬من زار قبر أ بي ع بد‬ ‫الله ‪ ‬بشط الفرات كان كمن زار الله فوق [في] عرشه! =‬ ‫حضرت رضبا (ع) فرمود‪ :‬كسبي كبه قببر حسبين –عليبه السبلم‪ -‬را در‬ ‫شببط فرات زيارت كنببد چون كسببي اسببت كببه خدا را در عرش زيارت‬ ‫كرده است"!!‬ ‫آري حسبببين (ع) چون خدا و فرات‪ ,‬چون عرش اسبببت(‪ !)1‬عجبببب‬ ‫اسببت كببه ايببن حديببث را باهميببن سببند شيببخ طوسببي نيببز در "تهذيببب‬ ‫الحكام" ج ‪ , 6‬ص ‪ 46‬آورده است‪.‬‬ ‫‪ -12‬داوود بصن كثيصر الرقصي‪ :‬شرح حال او در متبن بحبث مذكور‬ ‫(‪)2‬‬ ‫است بدانجا رجوع شود‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫() اينان هرگز با خود نينديشيده اند كه فرق عرش خدا از نظر احاطه با زمين چيست؟‪ ":‬أََل‬ ‫يءٍ ُّ‬ ‫ه بِك ُ ِّ‬ ‫ل َ‬ ‫حي طٌب = آگاه باشيبد كبه خداونبد بر همبه چيبز احاطبه دارد" (فصبلت‪ )54/‬و آيبا‬ ‫م ِ‬ ‫إِن َّب ُ‬ ‫ش ْ‬ ‫تشبببيه و مقايسببة امام حسببين بببا خدا‪ ,‬و شببط فرات بببا عرش إلهببي‪ ,‬جببز مقايسببة غاليانببه‬ ‫است؟!!!‬ ‫() ر ‪ .‬ك ص ‪ 106 - 105‬همين كتاب‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪56‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫‪ -13‬سلمه بن الخطاب‪:‬‬ ‫از سبلمه ببن الخطاب بيبش از بيسبت حديبث در "كامبل الزياره" و‬ ‫"تهذيب الحكام" روايت شده است ‪ ,‬اينك ترجمة او‪:‬‬ ‫أ) مجمبببع الرجال الغضائري‪ ,‬ص ‪ " :152‬سصصصلمة بصصصن الخطاب‬ ‫البراوستاني أبو محمد من سواد الري‪ ،‬ضعيف "‪.‬‬ ‫ب) رجال نجاشبي‪ ,‬ص ‪ " :142‬سصلمة بصن الخطاب أبصو الفضصل‬ ‫البراوستاني اليرقاني قرية من سواد الري كان ضعيفا ً في‬ ‫حديثصصه " كببه هببر دو بزرگوار‪ :‬غضائري و نجاشببي‪ ,‬او را در حديببث‪,‬‬ ‫ضعيف شمرده اند‪.‬‬ ‫ج) رجال علمبه ص ‪ 227‬نيبز او را ضعيبف الحديبث دانسبته اسبت‪.‬‬ ‫همچنين ديگر كتب معتبر رجال‪.‬‬ ‫‪14‬بب سصهل بصن زياد الدمصي‪ :‬ايبن شخبص نيبز ترجمبة حال نكببت‬ ‫مآل او در متن بحث آمده است(‪.)1‬‬ ‫‪15‬بب سصيف بصن عميره‪ :‬ايبن شخبص ببه فرمودة مؤلف "كشبف‬ ‫الرموز" و بنا به نقل تنقيح المقال مطعون و ملعون است‪.‬‬ ‫‪16‬ب صالح بن عقبه‪:‬‬ ‫از ايببن بدبخببت در موضوع زيارت در "تهذيببب" و "كامببل الزياره"‬ ‫احاديث بسياري آمده است‪ .‬اينك ترجمة حال او‪:‬‬ ‫أ) مجمببع الرجال ج ‪ 3‬ص ‪ ,256‬غضائري در بارة او فرموده اسببت‪:‬‬ ‫صالح بن عقبة بن قيس بن سمعان ريحة مولى رسول الله‪،‬‬ ‫ل‪ ،‬كذاب‪ ،‬ل يُلت َ َ‬ ‫فت إليه!‪.‬‬ ‫روى عن أبي عبد الله ‪ ،‬غا ٍ‬ ‫وي هم غالي و هم كذاب است كه نبايد به او اعتناء نمود!‪.‬‬

‫ب) در رجال علمببه ص ‪ 235‬القسببم الثانببي‪ ,‬عيببن هميببن عبارات‬ ‫تكرار شده است‪.‬‬ ‫ج) تنقيببح المقال ج ‪ ,2‬ص ‪ 93‬بببه نقببل از ابببن داوود بببا ذكببر هميببن‬ ‫سب إلى ابصن الغضائري أنصه قال‪ :‬ليصس‬ ‫جملت مبي فرمايبد‪ :‬ون ُص ِ‬ ‫ل‪ ،‬كذاب‪ ،‬كثير المناكير = حديثش به هيچ نمي‬ ‫حديثه بشيء‪ ،‬غا ٍ‬ ‫ارزد‪ ,‬او هم غالي و هم دروغگو و كثير المناكير است‪.‬‬ ‫اينبك ايبن تحفبة غاليانبه را كبه در "كامبل الزياره" صبفحة ‪ 154‬آمده‬ ‫اسبت از او بشنويبد‪ .... " :‬عصن صصالح بصن عقبصة عصن أبصي هارون‬ ‫المكفوف قال قال أبصو عبصد الله ‪ :‬يصا أبصا هارون! أنشدنصي‬ ‫‪1‬‬

‫() ر ‪ .‬ك ص ‪ 118‬همين كتاب‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪57‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫فصصي الحسصصين ‪ ،‬قال‪ :‬فأنشدتصصه فبكصصى فقال أنشدنصصي كمصصا‬ ‫تنشدون يعنصصصصي بالرقصصصصة قال فأنشدتصصصصه‪ :‬امرر على جدث‬ ‫الحسين فقل لعظمه الزكية‪...‬‬ ‫قال فبكى ثم قال زدني قال فأنشدته القصيدة الخرى‬ ‫قال فبكصصى‪ ،‬وسصصمعت البكاء مصصن خلف السصصتر‪ ،‬قال‪ :‬فلمصصا‬ ‫فرغصصت قال لي‪ :‬يصصا أبصصا هارون! مصصن أنشصصد فصصي الحسصصين ‪‬‬ ‫شعرا ً فبكصى وأبكصى عشرا ً كتبصت له الجنصة‪ ،‬ومصن أنشصد فصي‬ ‫ة كتبصت له الجنصة‪ ،‬ومصن‬ ‫الحسصين شعرا ً فبكصى وأبكصى خمسص ً‬ ‫أنشصصد فصصي الحسصصين شعرا ً فبكصصى وأبكصصى واحدا ً كتبصصت لهمصصا‬ ‫الجنة‪ ،‬ومن ذكر الحسين ‪ ‬عنده فخرج من عينه [عينيه] من‬ ‫الدموع مقدار جناح ذباب كان ثوابصصصصه على الله ولم يرض له‬ ‫بدون الجنصة = "صبالح ببن عقببه از اببو هارون المكفوف روايبت مبي‬ ‫كنبد‪( ,‬هميبن اببو هارون را "تنقيبح المقال" فصبل الكنبي و خلصبة علمبة‬ ‫م!‬ ‫حلي ص ‪ 267‬چنيبن معرفبي مبي كننبد كبه‪ُ " :‬روي فيصه طع ٌص‬ ‫ن عظي ٌص‬ ‫= بروي طعبن عظيبم وارد كرده انبد"‪ .‬ايبن شخبص بدنام مبي گويبد) كبه‬ ‫حضرت صبادق ‪ ‬ببه مبن فرمود‪ :‬اي اببو هارون در مرثيبة امام حسبين‪,‬‬ ‫شعري بسببراي‪ ,‬مببن قصببيدة‪" :‬امرر على جدك الحسببين" را تببا آخببر‬ ‫سبرودم‪ ،‬و آن حضرت گريبه كرد‪ ,‬آنگاه فرمود‪ :‬زياده كبن‪ ,‬مبن قصبيده‬ ‫اي ديگبر سبرودم‪ ,‬باز حضرت گريسبت‪ ,‬و مبن صبداي گريبه را از پشبت‬ ‫پرده (= حرم حضرت) شنيدم‪ ,‬چون فارغ شدم‪ ,‬حضرت فرمود‪ :‬اي‬ ‫ابو هارون كسي كه در مرثية حسين شعري بگويد كه خود گريه كند و‬ ‫ده نفبر را بگريانبد‪ ,‬بهشبت براي او نوشتبه مبي شود و كسبي كبه شعري‬ ‫بسبرايد و گريبه كنبد و پنبج نفبر را بگريانبد بهشبت براي او نوشتبه مبي‬ ‫شود‪ ,‬و كسببي كببه شعري بگويببد و خود بگريببد و يببك نفببر را بگريانببد‪,‬‬ ‫بهشت براي او نوشته شود‪ ,‬و كسي كه نام حسين در نزد او ذكر شود‬ ‫و از چشمان او به اندازة بال مگس اشك بتراود ثواب آن بر خدا است‬ ‫كبه حبد أقبل آن‪ ,‬ايبن اسبت كبه ببه كمتبر از بهشبت براي او راضبي نمبي‬ ‫شود"‪.‬‬ ‫آري اينگونبه افسبانه هاسبت كبه از ايبن شياطيبن انسبي ببه وحبي و‬ ‫الهام شياطيببن جنببي بر مردوم مببا شببب و روز القاء مببي شود‪ .‬آنگاه‬ ‫مردمي بي حساب و كتاب و بدون عقل و شعور و انسانيت و گستاخ و‬ ‫فاسبد بار مبي آينبد كبه ديگبر ببه هيبچ وجبه اصبلح آنان امكان نمبي پذيرد‪.‬‬ ‫زيرا از همان راهبي فاسبد شده انبد كبه بايبد اصبلح مبي شدنبد‪ .‬يعنبي از‬ ‫راه دين و همان است كه چون فاسد شد ديگر چيزي جانشين آن نمي‬ ‫شود‪.‬‬ ‫از ايبن غالي كذاب كثيبر المناكيبر كبه در كفبر و غلو ببي نظيبر اسبت‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪58‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫احاديبث بسبياري در كتبب اخبار از هبر قسبم آمده اسبت‪ .‬امبا در "كامبل‬ ‫الزياره"‪ ,‬ص ‪ " :169‬عن صالح بن عقبة عن بشير الدهان قال‪:‬‬ ‫قلت لبصصي عبصصد الله ‪ ‬ربمصصا فاتنصصي الحصصج فأعرف (أي أكون‬ ‫يوم عرفة) عند قبر الحسين ‪ ‬فقال‪ :‬أحسنت يا بشير! أيما‬ ‫مؤمصن أتصى قصبر الحسصين ‪ ‬عارفا ً بحقصه فصي غيصر يوم عيصد‬ ‫كتب الله له عشرين حجة وعشرين عمرة مبرورات متقبلت‬ ‫وعشريصن غزوة مصع نصبي مرسصل أو إمام عدل‪ ،‬ومصن أتاه فصي‬ ‫يوم عيصد كتصب الله له مائة حجصة ومائة عمرة ومائة غزوة مصع‬ ‫نصبي مرسصل أو إمام عدل‪ ،‬ومصن أتاه يوم عرفصة عارفا ً بحقصه‬ ‫كتصب الله له ألف حجصة وألف عمرة مت َ‬ ‫قبَّلت وألف غزوة مصع‬ ‫نصصبي مرسصصل أو إمام عدل! قال فقلت له‪ :‬وكيصصف لي بمثصصل‬ ‫ي شبصه المغضصب ثصم قال‪ :‬يصا بشيصر!‬ ‫الموقصف؟ قال فنظصر إل َّص‬ ‫إن المؤمصن إذا أتصى قصبر الحسصين ‪ ‬يوم عرفصة واغتسصل فصي‬ ‫جه إليه كتب الله له بكل خطوة حجة بمناسكها‬ ‫الفرات ثم تو ّ‬ ‫ول أعلمصه إل قال وغزوة‪.‬؟! = صببالح بببن عقبببه از بشيببر الدهان‬ ‫روايت مي كند كه من به حضرت صادق (ع) عرض كردم كه بسا مي‬ ‫شود كببه حببج از مببن فوت مببي شود و مببن عرفببه را در نزد قبببر امام‬ ‫حسبين ‪ ‬بسبر مبي بردم‪ ,‬حضرت فرمود‪ :‬كارنيبك مبي كنبي اي بشيبر‬ ‫كسبي كبه ببه زيارت قببر حسبين بيايبد و عارف ببه حبق آن حضرت باشبد‬ ‫اگر غير از روز عيد باشد‪ ,‬خدا براي او ثواب ده حج و ده عمرة نيكو و‬ ‫ده غزوه (= جهاد با پيامبر) با پيغمبر مرسل و امام عادل مي نويسد‪,‬‬ ‫اما كسي كه در روز عيد عرفه بيايد خدا براي او ثواب هزار حج و هزار‬ ‫عمرة مقبوله و هزار جهاد ببا پيغمببر مرسبل و امام عادل مبي نويسبد‪,‬‬ ‫بشيببر مببي گويببد‪ :‬عرض كردم چگونببه براي مببن ثواب موقببف عرفببه‬ ‫نوشته خواهد شد؟ آن حضرت غضبناكانه به من نگريست و فرمود‪ :‬اي‬ ‫بشير همينكه مؤمن روز عرفه به زيارت قبر امام حسين ‪ ‬بيايد و در‬ ‫فرات غسل كند آنگاه متوجه مرقد آن حضرت شود خدا براي او به هر‬ ‫قدمبي ثواب حبج باتمام مناسبك آن مبي نويسبد‪ ,‬بشيبر مبي گويبد نمبي‬ ‫دانم حضرت عمره هم فرمود يا نه"!!!‬ ‫آيببا كسببي كببه ايمان بببه خدا و رسببول و روز قيامببت دارد‪ ,‬چنيببن‬ ‫حديثبي را كبه ببا شرك فاصبلة چندان ندارد از چنيبن كذاببي هرگبز باور‬ ‫مبي كنبد؟‪ .‬و از چنيبن حديثبي جبز ببي اعتنائي و سبهل انگاري ببه احكام‬ ‫حيات بخش اسلمي و اكتفاء به چنين عملي كه هرگز در رديف اوامر‬ ‫الهي نيست چه بر مي آيد؟!‬ ‫از همه مهمتر زيارت عاشورا است كه يكي از روات آن نيز همين‬ ‫صبالح ببن عقببه اسبت كبه محمبد ببن موسبى الهمدانبي كبه خود نيبز از‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪59‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫غاليان و كذابان اسبت از سبيف ببن عميرة واقفبي مطعون و ملعون از‬ ‫صالح بن عقبه روايت مي كند كه در ص ‪" 174‬كامل الزياره" نقل شده‬ ‫كبه سبند را صبالح ببن عقببه ببه مالك جهمبي و او ببه حضرت باقبر ‪ ‬مبي‬ ‫رسببباند كبببه فرمود‪ " :‬مصصن زار الحسصصين ‪ ‬يوم عاشوراء مصصن‬ ‫ه تعالى يوم القيامصة‬ ‫ي الل َص‬ ‫المحرم حتصى يظصل عنده باكيا ً لق َص‬ ‫بثواب ألفصصصصي ألف [ألف] حجصصصصة وألفصصصصي [ألف] ألف عمرة‬ ‫وأل في ألف غزوة وثواب كل حجة وعمرة وغزوة كثواب من‬ ‫حصج واعتمصر وغزا مصع رسصول الله ومصع الئمصة الراشديصن‬ ‫صلوات الله عليهم = حضرت باقر ‪ ‬فرمود‪ :‬كسي كه حسين را در‬ ‫روز عاشوراز زيارت كنبد ببا ثواب دو مليون حبج و دو مليون عمره و دو‬ ‫مليون غزوه (= جهاد ببا پيامببر) كبه ثواب هبر حبج و عمره و غزوه اي‬ ‫چون ثواب حبج و عمره و غزوة كسبي اسبت كبه ببا رسبول خدا و ائمبة‬ ‫راشدين صلوت الله عليهم اجمعين انجام داده باشد"!!!‬ ‫مي بينيد كه با اين عمل كه به موجب همين روايت از دور هم مي‬ ‫توان انجام داد ديگبر آبرو و ارزشبي براي سباير احكام باقبي نمبي مانبد!‬ ‫آيا اين كذب بر خدا و رسوله و ائمة هدي (ع) نيست؟ آيا همين روايت‬ ‫خود نشانة غلو كه برادر شرك است نمي باشد؟ آيا براي هيچ پيغمبري‬ ‫و امامبي و صبالحي ممكبن بوده اسبت كبه در عمبر خود دو مليون حبج و‬ ‫دو مليون عمره و دو مليون جهاد با پيغمبر يا امام انجام دهد؟ كه ثواب‬ ‫آن تنهببا در يببك زيارت عاشورا نصببيب فردي مببي شود و اگببر چنديببن‬ ‫عاشوراء باشبد چگونبه اسبت؟ آيبا چنيبن افسبانه اي بازي ببا ديبن خدا‬ ‫نيسبت؟‪ .‬پيغمببر خدا و ائمبة هدى (ع) هبر كدام در عمبر خود يبك حبج و‬ ‫حد اكثر ت بيست حج به جا آورده و زائر با يك زيارت اينهمه!!‪.‬‬ ‫‪17‬ب عبد الرحمن بن كثير‪:‬‬ ‫رجال نجاشبي ص ‪ ,189‬ضمبن ترجمبة حال "علي ببن حسبان" كبه از‬ ‫عموي خود عببد الرحمبن ببن كثيبر روايبت مبي كنبد‪ ,‬مبي نويسبد‪" :‬عبصد‬ ‫الرحمصن بصن كثيصر الهاشمصي ضعيصف جداً‪ ،‬ذكره بعصض أصصحابنا‬ ‫فصي الغلة‪ ،‬فاسصد العتقاد" و غضائري (ره) در مجمبع الرجال ص‬ ‫‪ 176‬در شرح حال علي بن حسان مي فرمايد ‪" :‬روى عن عمه عبد‬ ‫الرحمن بن كثير‪ ،‬غال ضعيف (يعني عبد الرحمن بن كثير غالي و‬ ‫ضعيبف اسبت)" و رجال علمبة حلي ص ‪ 233‬قول غضائري و نجاشبي را‬ ‫نقبل كرده و مبي گويبد مسبعودي فرموده اسبت " فهصو كذاب وهصو‬ ‫واقفي = عبد الرحمن كذاب و واقفي مذهب است"‪.‬‬ ‫‪18‬ب عبد الله بن عبد الرحمن الصم‪:‬‬ ‫ايببن شخببص كببه بسببياري از احاديببث "كامببل الزيارة" از طرف او‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪60‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫روايت شده است‪ ,‬ترجمة حالش در كتب رجال چنين است‪:‬‬ ‫ا) رجال نجاشبي ص ‪ " :161‬عبصد الله بصن عبصد الرحمصن الصصم‬ ‫ي ضعيصف غال ليصس بشيصء وله كتاب المزار!‬ ‫المسصمى بصصر ّ‬ ‫= عببد الله ببن عببد الرحمبن الصبم ضعيبف و غالي بود‪ ,‬هيبچ ارزشبي‬ ‫ندارد‪ ,‬و او را كتاب مزار اسبت (يعنبي هميبن ل طائلت كبه در احاديبث‬ ‫زيارت آورده است!!)"‪.‬‬ ‫ب) مرحوم غضائري در مجمببببببببببع الرجال ج ‪ ,4‬ص ‪ 25‬دربارة او‬ ‫فرموده اسببت‪" :‬عبصصد الله بصصن عبصصد الرحمصصن الصصصم المسصصمى‬ ‫ي ضعيصصف مرتفصصع القول‪ ،‬وله كتاب فصصي الزيارات‪ ،‬مصصا‬ ‫بصصصر ّ‬ ‫يدل على خبث عظيم ومذهب متهافت‪ ،‬وكان من كذابة أهل‬ ‫البصرة"‪.‬‬ ‫ج) رجال علمة حلي رحمه الله عليه ص ‪ ,238‬القسم الثاني‪" :‬عبد‬ ‫ي ضعيف غال‪ ،‬ليس بشيء‪،‬‬ ‫الله بن عبد الرحمن الصم بصر ّ‬ ‫وله كتاب فصصصي الزيارات يدل على خبصصصث عظيصصصم ومذهصصصب‬ ‫متهافت وكان من كذابة أهل البصرة "‪.‬‬ ‫خلصببة فرمايببش هرسببه بزرگوار ( غضائري و نجاشببي و علمببه)‪,‬‬ ‫چنين است "عبد الله بن عبد الرحمن الصم شخصي است ضعيف در‬ ‫حديبث و در مذهبب غالي و مشرك و هيبچ ارزشبي ندارد‪ ,‬و او را كتاببي‬ ‫اسبت در موضوع زيارات (احاديبث كامبل الزياره و غيره از اوسبت) كبه‬ ‫دللت بر خباثبت عظيمبي دارد و مذهببي متهافبت (كبه گاهبي مؤمبن و‬ ‫گاهي كافر است)‪ ,‬و او از دروغگويان درجة اول اهل بصره است‪.‬‬ ‫اينك چند حديث از احاديث اين ضعيف غالي خبيث بسيار دروغگو‬ ‫كبه زينبت بخبش كتاب "اببن قولويبه" اسبت‪ .‬در صبفحة ‪ 68‬ايبن كتاب از‬ ‫حضرت صبادق ‪ ‬چنيبن روايبت مبي كنبد‪ " :‬كان الحسصين ‪ ‬مصع أمصه‬ ‫تحمله فأخذه رسول الله فقال لعن الله قاتليك ولعن الله‬ ‫قومص مصن محبينصا‬ ‫ٌ‬ ‫سصالبيك ‪( .....‬إلى قوله لفاطمبة)‪ ... :‬ويأتيصه‬ ‫ليصصس فصصي الرض أعلم بالله ول أقوم بحقنصصا منهصصم وليصصس‬ ‫على ظهر الرض أحدٌ يلتفت إليه غيرهم أولئك مصابيح في‬ ‫ظلمات الجور وهم الشفعاء = امام حسين ‪ ‬را مادرش برداشته‬ ‫بود‪ ,‬پس رسول خدا او را گرفت و گفت خدا قاتلن تورا لعنت كند‪ ...‬تا‬ ‫آنجبا كبه پيغمببر خدا شرح شهادت حسبين را داد و فرمود‪ :‬گروهبي از‬ ‫دوسبتان مبا ببه زيارت او مبي آينبد كبه در روي زميبن از ايشان كسبي‬ ‫داناتبر ببه خدا و قائمتبر ببه حبق مبا نيسبت‪ ,‬و در روي زميبن احدي جبز‬ ‫ايشان به حسين توجه ندارد‪ ,‬آنان چراغهايي هستند كه در تاريكي هاي‬ ‫ظلم و جور مي درخشند و شفيعان روز قيامت اند"!!‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪61‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫در ايببن حديببث فقببط زائران حسببين را عالمتريببن مردم بببه خدا و‬ ‫قائمتريبن ايشان ببه حقوق رسبول الله ‪ ,‬و تنهبا كسباني كبه متوجبه آن‬ ‫حضرت هسببببببببببببتند‪ ,‬چراغهاي درخشنده در ظلمتهاي ظلم و جور و‬ ‫شفيعان روز قيامت مي شمارد‪ ,‬آيا به راستي چنين است؟!‪.‬‬ ‫در ص ‪ " 81‬كامل الزياره" در حديثي از حضرت صادق (ع) روايت‬ ‫مبي كنبد كبه آن حضرت ببه زراره مبي فرمايبد‪ :‬يصا زرارة! إن السصماء‬ ‫بكصصت على الحسصصين أربعيصصن صصصباحا ً بالدم وإن الرض بكصصت‬ ‫أربعيصصن صصصباحا ً بالسصصواد وإن الشمصصس بكصصت أربعيصصن صصصباحاً‬ ‫بالكسصوف والحمرة وإن الجبال تقطعصت وانتثرت وإن البحار‬ ‫تفجرت وإن الملئكة بكت أربعين صباحا ً على الحسين ‪ ‬وما‬ ‫اختضبصصت منصصا امرأة ول ادهنصصت ول اكتحلت ول رجلت حتصصى‬ ‫ن‬ ‫أتانصا رأس عبيصد الله بصن زياد ‪( ...‬إلى قوله)‪ ... :‬ومصا مصن عي ٍص‬ ‫أحب إلى الله ول عبرة من عين بكت ودمعت عليه‪ ،‬وما من‬ ‫ك يبكيه إل وقد وصل فاطمة عليها السلم وأسعدها عليه‬ ‫با ٍ‬ ‫ووصل رسول الله وأدى حقنا وما من عبد يحشر إل وعيناه‬ ‫باكيصصة إل الباكيصصن على جدي الحسصصين ‪ ‬فإنصصه يحشصصر وعينصصه‬ ‫ن على وجهه والخلق في‬ ‫قريرة والبشارة تلقاه والسرور بيِّ ٌ‬ ‫الفزع وهصصم آمنون والخلق يعرضون وهصصم حداث الحسصصين ‪‬‬ ‫تحت العرش وفي ظل العرش ل يخافون سوء يوم الحساب‬ ‫يُ َ‬ ‫قا ُ‬ ‫ل لهصصم ادخلوا الجنصصة فيأبون ويختارون مجلسصصه وحديثصصه‬ ‫وإن الحور لترسصل إليهصم = اي زراره آسبمان چهبل روز بر حسبين‬ ‫‪ ‬باخون و زميبن چهبل روز ببا سبياهي و آفتاب چهبل روز ببا كسبوف و‬ ‫سرخي گريه كرد و كوهها پاره پاره و پراكنده شدند‪ ,‬تا آنجا كه فرمود‪:‬‬ ‫هيج چشمي نزد خدا دوستتر و گريانتر از چشمي كه گريان و اشك ريز‬ ‫بر حسببين باشببد‪ ,‬نيسببت (تببا آنجببا كببه فرمود)‪ :‬گريببه كننده بر حسببين‬ ‫محشور مي شود در حالي كه چشمش روشن و بشارت او را روبرو و‬ ‫شادمانبي از چهره اش آشكار اسبت در حالي كبه مردم در فزع و ترس‬ ‫روز قيامببت هسببتند‪ ,‬ولي گريببه كنندگان ايمببن انببد و مردم در معرض‬ ‫حسباب انبد و اينان ببا حسبين ‪ ‬در زيبر عرش و در ساية عرش در حال‬ ‫گفتگبو مبي باشنبد در حالي كبه از سبختي روز حسباب نمبي ترسبند‪ ,‬ببه‬ ‫ايشان گفته مي شود كه داخل بهشت شويد و حوريان بهشتي قاصدها‬ ‫به نزدشان مي فرستند كه ما مشتاق شما هستيم ولي اينان ابا كرده‬ ‫و همنشيني و گفتگو با امام حسين را ترجيح مي دهند ‪ ....‬الخ"!!!!‬ ‫آري اينگونبه احاديبث از كاذبان و غاليان‪ ,‬آن معركبه هايبي كبه ديده‬ ‫ايد‪ ,‬به پا مي كنند‪.‬‬ ‫در صبفحة ‪ 86‬ايبن كتاب ايبن حديبث از ايبن كذاب‪ ,‬آمده اسبت كبه‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪62‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫حضرت صبادق (ع) فرمود‪ " :‬إذا زرتصم أبصا عبصد الله (الحسصين) ‪‬‬

‫فالزموا الصصمت إل مصن خيصر وإن ملئكصة الليصل والنهار مصن‬ ‫الحفظصصصة تحضصصصر الملئكصصصة الذيصصصن بالحائر فتصصصصافحهم فل‬ ‫يجيبونهصا مصن شدة البكاء فينتظرونهصم حتصى تزول الشمصس‬ ‫ور الفجصر ثصم يكلّمونهصم ويسصألونهم عصن أشياء مصن‬ ‫وحتصى ين ِّ‬ ‫أمصر السصماء فأمصا مصا بيصن هذيصن الوقتيصن فإنهصم ل ينطقون‬ ‫ول يفترون عصصن البكاء والدعاء ول يشغلونهصصم فصصي هذيصصن‬ ‫الوقتيصن عصن أصصحابهم فإنمصا شغلهصم بكصم إذا نطقتصم! قلت‪:‬‬ ‫جعلت فداك! ومصا الذي يسصألونهم عنصه وأيهصم يسصأل صصاحبه‬ ‫الحفظة أو أهل الحائر قال أهل الحائر يسألون الحفظة لن‬ ‫أهصل الحائر مصن الملئكصة ل يصبرحون والحفظصة تنزل وتصصعد!‬ ‫قلت‪ :‬فما ترى ي سألونهم ع نه؟ قال‪ :‬إن هم يمرون إذا عرجوا‬ ‫بإسصصماعيل صصصاحب الهواء ‪ = ...‬همينكبببه حضرت أببببا عببببد الله‬ ‫الحسبين (ع) را زيارت كرديبد‪ ,‬خاموش باشيبد مگبر از حرف خوب براي‬ ‫اينكبه فرشتگان شبب و روز ببا فرشتگان محافبظ كبه در حايرانبد حاضبر‬ ‫مبي شونبد و ببا آنان مصبافحه مبي كننبد ليكبن آن فرشتگان ببه ايشان از‬ ‫شدت گريبه جواب نمبي گوينبد‪ ,‬لذا ايبن فرشتگان تبا زوال آفتاب را و يبا‬ ‫تا وقتي كه فجر روشن شود انتظار مي كشند و آنگاه با ايشان سخن‬ ‫مبي گوينبد و از چيزهايبي از امبر آسبمان از ايشان سبؤال مبي كننبد‪ ,‬امبا‬ ‫در بيبن ايبن دو وقبت آنهبا سبخن نمبي گوينبد‪ ,‬و از گريبه نمبي ايسبتند و‬ ‫مشغول شما هستند كه چه مي گوئيد"!!‬ ‫و از ايبن قبيبل موهومات كبه دللت كامبل بر جهبل گوينده و جاعبل‬ ‫آن دارد‪.‬‬ ‫و در صبفحة ‪ ,138‬ايبن كذاب در روايتبي تارك زيارت امام حسبين ‪‬‬ ‫را عاق رسول الله شمرده و كسي كه آن حضرت را زيارت كند گناه‬ ‫پنجاه سباله اش را آمرزيده و هبر درهمبي را كبه در ايبن راه صبرف كنبد‬ ‫ثواب انفاق ده هزار درهمن دارد و ثوابهاي بي حد و شمارديگر ‪ ,‬وعده‬ ‫مي دهد!‬ ‫اين حديث را شيخ طوسي نيز در تهذيب ج ‪/6‬ص ‪ 45‬از همين خبيث‬ ‫آورده است!‬ ‫آري چنيبن غاليان كذاببي آفرينبش خدا و ديبن خدا و پيغمببران خدا و‬ ‫اولياي خدا را ببه اسبتهزاء گرفتبه و چنان مبي نماينبد كبه خدا و انببياء و‬ ‫بالخره دستگاه خلقت و هدف آفرينش چيزي نيست جز گريه كردن بر‬ ‫امام حسببين يببا زيارت آن حضرت و چنانكببه در حديببث صببفحة ‪ 8‬آمده‬ ‫است‪ " :‬حضرت فاطمه (ع) همينكه نظري به زائران مي كند در حالي‬ ‫كبه هزار پيغمببر و هزار شهيبد و يبك مليون كروببي او را براي گريسبتن‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪63‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫مدد مي كنند ناگاه صيحه اي مي كشد كه در آسمانها فرشته اي نماند‬ ‫مگر اينكه از صداي فاطمة (ع) به گريه درآيد و فاطمه (ع) دختركم تو‬ ‫اهببل آسببمانها را بببه گريببه در آوردي و آنهببا را از تسبببيح و تقديببس باز‬ ‫داشتبي‪ ,‬پبس خودداري كبن تبا آنان خدا را تقديبس كننبد كبه خدا خود ببه‬ ‫كارهاي خود رسباست‪ ".‬و ايبن حديبث را ببا ايبن عبارت خاتمبه مبي دهبد‬ ‫كه‪ ":‬إنها لتنظر إلى من حضر منكم فتسأل الله لهم من كل‬ ‫خ ير ول تزهدوا في إتيا نه فإن الخ ير في إتيا نه أك ثر من أن‬ ‫يحصى! = حضرت فاطمه (ع) مي نگرد به شما كه در آنجا حاضر مي‬ ‫شويد و از خدا براي زائران از همه گونه خوبي ها در خواست مي كند‪.‬‬ ‫پبس شمبا در رفتبن ببه زيارت حسبين خودداري نكنيبد كبه در آمدن ببه‬ ‫زيارت او آنقدر خير است بيش از آنكه به احصاء درآيد"!‬ ‫از مجموع اين حديث بر مي آيد كه همه روزه اين معركه بر قرار‬ ‫اسببت كببه فرشتگان پائيببن و بال مببي رونببد و پيغمبببران و صببديقان و‬ ‫شهيدان ببا كروبيان در خدمبت فاطمبة زهرا (ع) بوده و ببه تبعيبت از او‬ ‫گريببه مببي كننببد و پيغمبببر خدا همببه روزه مببي آيببد و او را آرام مببي‬ ‫فرمايبد و فاطمبه بر زائران دعبا مبي كنبد و باز روز ديگبر هميبن كيفيبت‬ ‫تكرار مبي شود!‪ ,‬و موهومات ديگبر كبه در ايبن حديبث اسبت‪ .‬تبو گوئي‬ ‫ايبن همبه مصبيبت هبا كبه فاطمبة زهرا – سبلم الله عليهبا – در دنيبا بدان‬ ‫مبتلي بود براي آزار او كافببي نبود كببه بايببد در بهشتببي هببم كببه براي‬ ‫ف َ َ‬ ‫ن = نبه بيمبى دارنبد و نبه‬ ‫مؤمنان " ل َ َ‬ ‫و ٌص‬ ‫ول َ ُ‬ ‫حَزنُو َص‬ ‫م يَ ْ‬ ‫ه ْص‬ ‫ه ْص‬ ‫خ ْ‬ ‫م َ‬ ‫علي ْ ِ‬ ‫اندوهيگن شوند" است دائما بگريد و در حزن و اندوه باشد‪ .‬و همچنين‬ ‫ساير پيغمبران و اولياي خدا!!!‬ ‫در صبفحة ‪ 101‬ايبن كتاب نيبز حديثبي عجيبب از ايبن كاذب كذيبب از‬ ‫سمع بن عبد الملك كرد بن المبصري روايت مي كند كه حضرت صادق‬ ‫ببه او وعده هاي زيادي در ثواب زيارت حضرت حسبين ‪ ‬مبي دهبد‪ ,‬تبا‬ ‫آنجاكه مي فرما يد‪ ":‬أما إنك سترى عند مو تك حضور آبائي لك‬ ‫ووصيتهم ملك الموت بك وما يلقونك به من البشارة أفضل‬ ‫ولملك الموت أرق عليصك وأشصد رحمصة لك مصن الم الشفيقصة‬ ‫على ولدهصا = تبو ببه زودي در هنگام مرگ حضور پدران مرا خواهبي‬ ‫ديد كه سفارش ترا به فرشتة مرگ مي كنند و آنچه از بشارات كه با‬ ‫تو رخ به رخ مي شود بالتر است و ملك الموت نسبت به تو رفيقتر و‬ ‫مهربانتر است از مادر مهربان نسبت به فرزندش"‪.‬‬ ‫آنگاه حديبث را ببا موهومات ديگبر ادامبه مبي دهبد كبه براي تفصبيل‬ ‫بشتر بايد به آن كتاب مراجعه شود‪.‬‬ ‫ايبن كتاب مملو اسبت از ايبن قبيبل احاديبث از غاليان و كذابان تبا‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪64‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫مغروران و مفسدان را به معصيت خدا گستاختر كند‪ .‬و ارزش عبادات‬ ‫مقرره در شرع انور را پائيبن آورده ببا ايبن قبيبل اعمال مبادله كبن كبه‬ ‫قيمت آن يك به چندين هزار برابر عبادات تشريعي است‪!!.‬‬ ‫‪ -19‬عبد الله بن القاسم الحضرمي‪:‬‬ ‫يكبي از راويان احاديبث زيارت و شفاعبت و امثال آن "عببد الله ببن‬ ‫قاسم الحضرمي" است‪ ,‬او در كتب رجال چنين معرفي شده است‪:‬‬ ‫أ) در مجمع الرجال ج ‪/4‬ص ‪ 35‬جناب غضائري – رحمة الله عليه‬ ‫تل‬ ‫ل متهاف ٌ‬ ‫– مي فرمايد‪ ":‬عبد الله بن القاسم الحضرمي غا ٍ‬ ‫ارتفاع بصه = عببد الله ببن القاسبم الحضرمبي از اهبل كوفبه‪ ,‬غالي و‬ ‫تناقض گو‪ ,‬حساب و نظامي در كارش و گفتارش نيست"‪.‬‬ ‫ب) رجال نجاشبي ص ‪ ":167‬عبصد الله بصن القاسصم الحضرمصي‬ ‫ل‪ ،‬يروي عصن الغلة‪ ،‬ل خيصر ف يه‬ ‫المعروف بالبطصل‪ ،‬كذا ٌص‬ ‫ب‪ ،‬غا ٍ‬ ‫عتَدُّ بروايتصصه = وى غالي بسببيار دروغگويببي اسببت كببه از غلة‬ ‫ول ي ُ ْ‬ ‫روايبت مبي كنبد‪ ,‬و هيبچ خيري در او نيسبت و ببه روايتبش اعتناء نمبي‬ ‫شود"‪.‬‬ ‫ج) رجال علمببه ص ‪ " :336‬عبصد الله بصن القاسصم الحضرمصي‬ ‫من أصحاب الكاظم عليه السلم واقف ٌّ‬ ‫ف بالبطل‪،‬‬ ‫عَر ُ‬ ‫ي وهو ي ُ ْ‬ ‫عتَدُّ بروايتصصصه‬ ‫وكان كذّابا ً روى عصصصن الغلة ل خيصصصر فيصصصه ول ي ُ ْ‬ ‫ول يس بشيء ول يُرت َ َ‬ ‫فع بصه = عببد الله از اصبحاب امام كاظبم (ع)‬ ‫و واقفبي مذهبب و دروغگويبي اسبت مبه از غلة روايبت مبي كنبد و ببه‬ ‫روايتش اعتماد نمي شود و ارزش ندارد‪"...‬‬ ‫اين شخص غالي و كذاب با اين سابقه احاديثي به منظور غرور و‬ ‫فريب بدكاران به وحي شيطان از امامان (ع) ساخته و پرداخته است‪.‬‬ ‫از جمله در ص ‪" 119‬كامببل الزياره" مذكور اسببت كببه مردي كذاب بببه‬ ‫نام "موسببي بببن سببعدان" كببه بعدا ً معرفببي خواهدشببد(‪ )1‬از او و او از‬ ‫"عمبر ببن ابان الكلينبي" و بالخره از حضرت صبادق ‪ ‬روايبت مبي كنبد‬ ‫كببه آن حضرت فرمود‪ " :‬أربعصصة آلف ملك عنصصد قصصبر الحسصصين ‪‬‬ ‫شعصصث غصصبر يبكونصصه إلى يوم القيامصصة رئيسصصهم ملك يقال له‬ ‫منصصصصور ول يزوره زائر إل اسصصصتقبلوه ول يودعصصصه مودع إل‬ ‫شيعوه ول يمرض إل عادوه ول يموت إل صصلوا عليصه [وعلى‬ ‫جنازتصه] واسصتغفروا له بعصد موتصه = چهار هزار ملك غبار آلود در‬ ‫نزد قبر حسين ‪ ‬هستند كه تا روز قيامت بر او گريه مي كنند‪ ,‬رئيس‬ ‫ايشان فرشته اي است كه به او منصور گفته مي شود‪ ,‬هيچ زائري آن‬ ‫‪1‬‬

‫() ر ‪ .‬ك ص ‪ 90‬همين كتاب‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪65‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫حضرت را زيارت نمبي كنبد مگبر اينكبه او را اسبتقبال مبي كننبد و هيبچ‬ ‫وداع كننده اي آن حضرت را وداع نمبي كنبد مگبر اينكبه او را مشايعبت‬ ‫مببي كننببد و مريببض نمببي شود مگببر اينكببه او را عيادت نمببي كننببد و‬ ‫نمببي ميرد مگببر اينكببه بر او و جنازه اش نماز مببي خواننببد و پببس از‬ ‫مرگش براي او استغفار مي كنند"‬ ‫در صبفحة ‪ 192‬نيبز هميبن حديبث را تكرار مبي كنبد جبز اينكبه مبي‬ ‫گويبد كبه ايبن چهار هزار ملك همبن فرشتگان انبد كبه براي جنبگ ببه مدد‬ ‫آن حضرت آمدنببد ولي آن جناب بببه ايشان اجازه نداد‪ ,‬و چون مرتبببة‬ ‫ديگر براي استيذان برگشتند حضرت كشته شده بود لذا ماندند‪.‬‬ ‫در صفحة ‪ 66‬ا ين كتاب داسبتان فطرس ملك كه به علت سبستي‬ ‫در امبر الهبي مغضوب و در جزيره اي شصبت سبال ببه عبادت مشغول‬ ‫بود تبا در روز تولد حسبين ببه شفاعبت قنداقبة آن حضرت آزاد شبد‪ ,‬و‬ ‫اكنون در نزد قبر آن حضرت مشغول تبليغ سلم زائران به آن حضرت‬ ‫است‪.‬‬ ‫چون اين قبيل موهومات در زبان روضه خوانان براي مغرور كردن‬ ‫جاهلن در جريان اسببت لذا ياد آوري شببد تببا بداننببد از كدام ريشببه آب‬ ‫مبي خورد و چبه غاليان و كذابان و مفسبداني اصبل و ريشبة آن هسبتند‪.‬‬ ‫يعنبي عببد الله ببن القاسبم الحضرمبي و موسبي ببن سبعدان(‪ )1‬و امثال‬ ‫ايشان!‬ ‫‪ -25‬عبد الله بن ميمون القداح‪:‬‬ ‫اين مفسد از بانيان مذهب اسماعيليه است و همين براي شناخت‬ ‫او كافي است‪.‬‬ ‫‪21‬ب عثمان بن عيسي‪:‬‬ ‫اين شخص به تصريح ائمة رجال واقفي مذهب است و "كشي" در‬ ‫رجال خود در احوال او مبي گويبد‪ :‬در نزد او اموال بسبياري از حضرت‬ ‫رضبا (ع) بود كبه ببه آن حضرت مسبترد نكرد و حضرت رضبا (ع) ببه او‬ ‫خشمناك بود و سببوابق او بببه تفصببيل در صببفحة ‪ 247‬جلد دوم تنقيببح‬ ‫المقال و تخلف و استنكاف او از اوامر حضرت رضا (ع) مذكور است‪.‬‬ ‫جزائري و ابببن داوود و محقببق اردبيلي و فاضببل مقداد و صبباحب‬ ‫مدارك و علمة حلي عموما ً او را ضعيف شمرده اند‪.‬‬ ‫اينك يك حديبث ديگبر در موضوع زيارت از ايبن مغرور غرور آفرين‬ ‫َّ‬ ‫ن‬ ‫سى َ‬ ‫و گسبتاخ كنندة مجرميبن‪ُ " :‬‬ ‫ن ِ‬ ‫ما َص‬ ‫م َ‬ ‫عي َص‬ ‫ن ال ُ‬ ‫عث ْ َ‬ ‫على ب ْص ِ‬ ‫ع ِص‬ ‫ن ب ْص ِ‬ ‫‪1‬‬

‫() چنانكه گفتيم شرح حال او در صفحة ‪ 90‬همين كتاب مرقوم است‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪66‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫َ‬ ‫ل َ‬ ‫ب َ‬ ‫قا َ‬ ‫قا َ‬ ‫ه‬ ‫ه َ‬ ‫وآل ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ل ال ُ‬ ‫ح َ‬ ‫ش َ‬ ‫ن ‪ ‬لَِر ُ‬ ‫سي ْ ُ‬ ‫صل ّى الل ُ‬ ‫ها ٍ‬ ‫ل الله َ‬ ‫عل َيه َ‬ ‫سو ِ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ن َزاَر َ‬ ‫ف َ‬ ‫ك؟ َ‬ ‫ل‪ :‬ي َا بُن َ َّ‬ ‫قا َ‬ ‫و‬ ‫ن َزاَرن ِي َ‬ ‫ما َ‬ ‫م ْ‬ ‫م ْ‬ ‫ي! َ‬ ‫جَزاءُ َ‬ ‫ي َا أبَتَا هْ َ‬ ‫حيّا ً أ ْ‬ ‫ص‬ ‫َص‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ص‬ ‫َص‬ ‫ً‬ ‫و َزاَر َصص‬ ‫خا َصص‬ ‫و َزاَر أبَا َصص‬ ‫ح ّ‬ ‫عل َّ‬ ‫ن‬ ‫و َزاَر أ َ‬ ‫قا َ‬ ‫ك كَا َصص‬ ‫يأ ْ‬ ‫ن َ‬ ‫َ‬ ‫كأ ْ‬ ‫كأ ْ‬ ‫ميِّتا ً أ ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ة = امام صادق (ع) فرمودكه امام حسين (ع) از‬ ‫م ال ِ‬ ‫م ِ‬ ‫و َ‬ ‫قيَا َ‬ ‫أُزوَر هُ ي َ ْ‬ ‫پيامببر پرسبيد‪ :‬اي پدر پاداش كسبي كبه ترا زيارت كنبد چيسبت؟ آن‬ ‫حضرت پاسخ داد‪ :‬اي پسركم كسي كه مرا زنده يا مرده زيارت كند يا‬ ‫پدرت و يببا ترا زيارت كنببد‪ ,‬بر مببن اسببت كببه او را روز قيامببت ديدار‬ ‫كنم"!!‬ ‫گوئي حضرت حسبين ‪ ‬از آغاز طفوليبت مبي دانسبته كبه خلقتبش‬ ‫براي زيارت اسبت ليكبن از ثواب آن ببي خببر بوده اسبت! يبا خواسبته‬ ‫اسببت بدينوسببيله بببه مردم ابلغ شود لذا از رسببول خدا از ثواب آن‬ ‫پرسيده است!‬ ‫‪22‬ب علي بن حسان‪ ,‬كه ترجمة حال و ارزش او در ضمن ترجمة‬ ‫عمويببش عبببد الرحمبن ببن كثيبر اشاره شبد(‪ )1‬و روايتببش قابببل اعتماد‬ ‫نيست‪.‬‬ ‫‪ -23‬علي بن فضال‪ ,‬به قول صاحب سرائر خود و پدرش ملعون‬ ‫و رأس كل ضلل اند‪.‬‬ ‫ف‬ ‫‪24‬ب عمرو بن ثابت را مجمع الرجال ص ‪ 175‬به صفت " ضعي ٌ‬ ‫جداً = بسياري ضعيف نكوهش مي كند‪.‬‬ ‫‪ 25‬ب قاسم بن يحيي‪ ,‬او از جدش "حسن بن راشد" روايت مي‬ ‫كند‪:‬‬ ‫در مجمبببببع الرجال ج ‪ ,5‬ص ‪ 53‬مرحوم غضائري در بارة او مبببببي‬ ‫ضعيفص = از جبد خود روايبت مبي كنبد و‬ ‫ٌ‬ ‫فرمايبد‪ " :‬روى عصن جده‬ ‫ضعيف است" و در "نقد الرجال" فاسد المذهب معرفي شده است‪ ,‬و‬ ‫مرحوم علمة حلي‪ ,‬غضائري را در اين خصوص تبيعت مي نمايد‪ ,‬و در‬ ‫خلصه او را ضعيف مي شمارد‪ .‬معهذا اولين حديث "كامل الزياره" كه‬ ‫شيخ طوسي هم در تهذيب ج ‪,6‬ص ‪ 45‬آورده است از همين " قاسم بن‬ ‫يحيي"‪ ,‬است كه در آن حديث منتهاي آرزوي امام حسين (ع) و سؤال‬ ‫او هنگامي كه در دامن جد بزرگوارش رسول خدا نشسته است‪ ,‬اين‬ ‫َ‬ ‫وت ِص َ‬ ‫ن َزاَر َص‬ ‫ك؟ = اي‬ ‫ك بَ ْ‬ ‫م ْص‬ ‫عدَ َ‬ ‫ما ل ِ َ‬ ‫ه! َص‬ ‫اسبت كبه مبي پرسبد‪ : " :‬ي َصا أب َص ْ‬ ‫م ْ‬ ‫پدر پاداش كسي كه پس از وفاتبت‪ ,‬ترا زيارت كند چيسبت؟" و پيغمبر‬ ‫(‪)2‬‬ ‫خدا به او همان جوابي را مي دهدكه در حديث "عثمان بن عيسى"‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬

‫() وي در صفحة ‪ 71‬و ‪ 142‬همين كتاب معرفي شده است‪.‬‬ ‫() وي باشمارة ‪ 21‬معرفي شده است‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪67‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫گذشت‪.‬‬ ‫در صفحة ‪" :171‬كامل الزياره" يك حديث پر خير و بركت ديگر از‬ ‫قاسبم بن يحيي فاسد المذهب و ضعيف الروايه‪ ,‬هست كه خود خيلي‬ ‫خوشنام اسبت از جبد خوشنامبش (!!) و او از يونبس ببن ظببيان كبه از‬ ‫مشهورتريبن غاليان و كذابان اسبت‪ ,‬روايبت مبي كنبد‪ ":‬قال أبصو عبصد‬ ‫الله ‪ :‬مصصن زار الحسصصين ‪ ‬ليلة النصصصف مصصن شعبان وليلة‬ ‫الفطصر وليلة عرفصة فصي سصنة واحدة كتصب الله له ألف حجصة‬ ‫مبرورة وألف عمرة متقبلة وقضيت له ألف حاجة من حوائج‬ ‫الدنيصا والخرة = امام صبادق (ع) فرمود هركبه در يبك سبال شبب‬ ‫نيمبة شعبان و شبب عيبد فطبر و شبب عرفبه مرقبد امام حسبين (ع) را‬ ‫زيارت كند خداوند برايش ثواب هزار حج نيكو و هزار عمرة مقبول مي‬ ‫نويسبببببببد و هزار حاجبببببببت از حوائج دنيوي و اخروي او را بر آورده‬ ‫سازد"!!!‬ ‫ملحظه مي فرماييد كه با يك زيارت‪ ,‬اعمالي كه براي هيچ پيغمبر‬ ‫و امامبي توفيقبش امكان ندارد براي يبك زائر ببا سبه زيارت حاصبل مبي‬ ‫شود‪ ,‬تا كور شود هر آنكه نتواند ديد!!‪.‬‬ ‫سّرِ خدا كه عارف كامل به كس نگفت‬ ‫ِ‬ ‫در حيرتم كه باده فروش از كجا شنيد؟‬ ‫‪ -26‬محمد بن اورمه‪:‬‬ ‫أ) رجال نجاشبببي ص ‪ " :253‬محمصصد بصصن أورمصصة أبصصو جعفصصر‬ ‫القمي‪ :‬ذكره القميون وغمزوا عليه ورموه بالغلو حتى دس‬ ‫عليصه مصن يفتصك بصه‪ ،‬فوجدوه يصصلي مصن أول الليصل إلى آخره‬ ‫فتوقفوا عنصه‪ .‬وحكصى جماعصة مصن شيوخ القمييصن عصن ابصن‬ ‫ن عليه بالغلو = علماي قم‬ ‫الوليد أنه قال محمد بن أورمة طُ ِ‬ ‫ع َ‬ ‫او را ببه بدي ياد كرده و طعنهبا زده انبد و او را ببه غلو نسببت داده انبد‪,‬‬ ‫حتبي كسبي را وادار كردنبد كبه بر او بتازد و كارش را بسبازد و او چون‬ ‫ديببد كببه وى از اول شببب تببا آخرش مشغول نماز اسببت از كشتببن او‬ ‫خودداري نمود‪.‬‬ ‫و محمببد بببن الوليببد كببه از بزرگان علماي قببم اسببت جماعتببي از‬ ‫شيوخ قبم از جناببش حكايبت كرده انبد كبه فرموده اسبت‪ :‬محمبد ببن‬ ‫ارومه مطعون به غلوّ است‪.‬‬ ‫ب) در مجمع الرجال ج ‪ ,5‬ص ‪ 160‬مرحوم غضائري نيز مي فرمايد‬ ‫ميُّون بالغلو‬ ‫ي اتهمصه الق ِّ‬ ‫‪ " :‬محمصد بصن أرومصة أبصو جعفصر الق ّ‬ ‫م ّص‬ ‫= محمد بن ارومه را علماي قم به غلو نسبت داده اند"‪.‬‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪68‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫ج) شيبخ طوسبي در "فهرسبت" ص ‪ 170‬مبي فرمايبد‪ " :‬مح مد بن‬ ‫أرومصة‪ :‬له كتصب مثصل كتصب الحسصين بصن سصعيد وفصي رواياتصه‬ ‫تخليصط‪ ،‬أخبرنصا بجميعهصا إل مصا كان فيهصا مصن تخليصط أو غلو‬ ‫ابن أبي جيد عن ابن الوليد عن الحسين بن الحسن بن أبان‬ ‫عنه‪ ،‬وقال أبو جعفر ابن بابويه محمد بن أرومة طعن عليه‬ ‫بالغلو = محمبد ببن ارومبه را كتابهايبي اسبت چون كتبب حسبين ببن‬ ‫سبعيد و در روايات او حبق و باطلي اسبت كبه مبا را ببه جميبع آن خببر‬ ‫داده انبد جبز آنكبه در آن باطبل و غلو اسبت‪ ,‬و مرحوم صبدوق نيبز بر او‬ ‫به غلو طعن زده است"‪.‬‬ ‫د) در رجال علمة حلي ص ‪ 252‬نيز اين صفات زشت را بر او مي‬ ‫شمارد و در آخر مي فرمايد‪ " :‬والذي أراه التوقف في روايته =‬ ‫من معتقدم كه در روايت او بايد توقف كرد (وآن را نپذيرفت)‪.‬‬ ‫‪ -27‬محمد بن اسلم‪:‬‬ ‫رجال علمه ص ‪ " : 255‬يقال أنه كان غاليا ً فاسد الحديث =‬ ‫او هم غالي و هم حديثش فاسد است‪.‬‬ ‫‪28‬ب محمد بن الحسن بن جمهور‪:‬‬ ‫أ) مجمبع الرجال ج ‪,5‬ص ‪( 184‬غبض) ‪ " :‬محمصد بصن الحسصن بصن‬ ‫جمهور أبصصو عبصصد الله العمصصي‪ ،‬غال فاسصصد الحديصصث‪ ،‬ل يكتصصب‬ ‫حديثه‪ ،‬ورأيته له شعرا ً يحلل فيه محرمات الله عز وجل = او‬ ‫علوه بر اينكه غالي و فاسد المذهب و حديثش نوشتني نيست‪ ,‬شعري‬ ‫از او ديده ام كه حرامهاي خدا را در آن حلل شمرده است"‪.‬‬ ‫ب) رجال نجاشبي ص ‪ 260‬او را ببه هميبن صبفت نكوهيبد‪ ,‬معرفبي‬ ‫كرده و مببي فرمايببد‪" :‬محمصصد بصصن جمهور أبصو عبصصد الله العمصصي‪:‬‬ ‫ضعيصف فصي الحديصث‪ ،‬فاسصد المذهصب‪ ،‬وقيصل فيصه أشياء الله‬ ‫أعلم بهصا مصن عظمهصا = در بارة او سبخناني گفتبه انبد و چيزهايبي‬ ‫هست كه از بزرگي خباثت آن خدا آگاه تر است‪.‬‬ ‫‪ -29‬محمد بن حسن بن شمعون‪:‬‬ ‫أ) در مجمبببع الرجال ص ‪ 187‬غضائري فرموده اسبببت‪ " :‬أصصصصله‬ ‫بصصري واقفصي ثصم غل‪ ،‬ضعيصف متهافصت ل يلتفصت إليصه وإلى‬ ‫مصصنفاته = محمبد ببن حسبن ببن شمعون از مردم بصبره اسبت او در‬ ‫مذهبب واقفبي اسبت‪ ,‬امبا بعدا ً غالي شده اسبت‪ ,‬ضعيبف تناقبض گويبي‬ ‫است كه نبايد به او و تصنيفاتش اعتناء و التفاتي داشت"‪.‬‬ ‫ب) در رجال نجاشي ص ‪ " :158‬محمد بن الحسن بن شمون‪:‬‬ ‫أبصو جعفصر‪ ،‬بغدادي‪ ،‬واقصف‪ ،‬ثصم غل‪ ،‬وكان ضعيفصا جدا‪ ،‬فاسصد‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪69‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫المذهصصب = او هببم واقفببي و هببم غالي و هببم ضعيببف و هببم فاسببد‬ ‫المذهب است"‪.‬‬ ‫ج) رجال علمببة حلي ص ‪ 252‬نيببز هميببن صببفات نكوهيده را در‬ ‫مذمت اين واقفي غالي ضعيف الحديث فاسد المذهب بر مي شمارد‪.‬‬ ‫‪ -30‬محمصد بصن سصليمان الديلمصي‪ ,‬در كتبب رجال ترجمبة حالش‬ ‫چنين است‪:‬‬ ‫أ) رجال نجاشببي ص ‪ " : 282‬محمصصد بصصن سصصليمان الديلمصصي‬ ‫و ُ‬ ‫ل عل يه في شيء = ضعيفبي است كه در هيچ‬ ‫ضع يف جدا ً ل ي ُ َ‬ ‫ع ّ‬ ‫گفته اي نمي توان به او تكيه كرد"‪.‬‬ ‫ب) در مجمبع الرجال ج ‪,5‬ص ‪ ,219‬غضائري فرمايبد‪ " :‬محمصد بصن‬ ‫سصصليمان زكريصصا الديلمصصي أبصصو عبصصد الله ضعيصصف فصصي حديثصصه‬ ‫مرتفصع فصي مذهبصه ل يُلت َص َ‬ ‫فت إليصه = او در حديببث ضعيببف و در‬ ‫مذهب غالي و اصل ً قابل اعتناء نيست‪.‬‬ ‫ج) علمبة حلي در رجال خود ص ‪ 255‬همان عبارت نجاشبي را در‬ ‫مذمت او مي آورده‪.‬‬ ‫‪31‬ب محمد بن سنان‪:‬‬ ‫مبا ايبن غالي ببد نام را كبه از كذابان مشهور اسبت‪ ,‬در ايبن كتاب‬ ‫معرفبي كرده ايبم‪ .‬در اينجبا فقبط به ذكبر چنبد حديبث از احاديبث كذب و‬ ‫غلو آميببز او مببي پردازيببم‪ .‬و ترجمببة حالش را بببه خود كتاب وا مببي‬ ‫گذاريبم‪( .‬ترجمبة محمبد ببن سبنان در قسبمتهاي قبلي كتاب راه نجات‬ ‫از شر غله گذشت(‪).)1‬‬ ‫أ) كامبل الزياره ص ‪ ... " :67‬عصن محمصد بصن سصنان عصن أبصي‬ ‫سصعيد القماط عصن ابصن أبصي يعفور عصن أبصي عبصد الله ‪ ‬قال‬ ‫بينما رسول الله في منزل فاطمة عليها السلم والحسين‬ ‫فصي حجره‪ ،‬إذ بكصى وخصر سصاجدا ً ثصم قال‪ :‬يصا فاطمصة! يصا بنصت‬ ‫محمد! إن العل َّ‬ ‫ي العلى تراءى لي في بيتك هذا في ساعتي‬ ‫هذه في أحسن صورة وأهيأ هيئة وقال لي‪ :‬يا محمد! أتحب‬ ‫الحسصين ‪‬؟ فقلت‪ :‬نعصم قرة عينصي وريحانتصي وثمرة فؤادي‬ ‫وجلدة مصا بيصن عينصي‪ .‬فقال لي‪ :‬يصا محمصد! ‪ -‬ووضصع يده على‬ ‫رأس الحسصين ‪ - ‬بورك مصن مولود عليصه بركاتصي وصصلواتي‬ ‫ورحمتصصي ورضوانصصي ولعنتصصي وسصصخطي وعذابصصي وخزيصصي‬ ‫‪1‬‬

‫() جناب مؤلف " اببن سبنان" را در بخبش "شفاعبت" كتاببش معرفبي فرموده‪ ,‬اينجانبب كلم‬ ‫ايشان را در بارة وي ‪ ,‬در كتاب "خرافات و فور" عينبا نقبل كرده ام‪( .‬برقعبي) ر ‪ .‬ك صبفحة‬ ‫‪ 281‬كتاب حاضر‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪70‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫ونكالي على مصن قتله وناصصبه وناوأه ونازعصه أمصا إنصه سصيد‬ ‫الشهداء مصن الوليصن والخريصن فصي الدنيصا والخرة =حضرت‬ ‫صبادق (ع) فرموده اسبت‪ :‬در حالي كبه رسبول خدا در منزل حضرت‬ ‫فاطمه (ع) بود وحسين (ع) در دامن آن حضرت بود ناگهان به گريه در‬ ‫آمد و به سجده افتاد‪ ,‬آنگاه فرمود‪ :‬اي فاطمه دختر محمد همانا خداي‬ ‫علي اعل در ايببن خانببة تببو و در هميببن سبباعت در بهتريببن صببورت و‬ ‫نيكوتريببن هيئت بر مببن نمايان شببد‪ ,‬و گفببت‪ :‬اي محمببد آيببا حسببين را‬ ‫دوسبت مبي داري؟ مبن گفتبم‪ :‬آري‪ ,‬او روشنبي چشمبم و گلدسبته ام و‬ ‫ميوة دلم و پردة چشبم مبن اسبت‪ ,‬خداونبد در حالي كبه دسبتش را روي‬ ‫سر حسين گذاشته بود فرمود‪ :‬مبارك باد مولودي كه بركات و صلوات‬ ‫و رحمت و رضوان من بر اوست و لعنت و خشم و عذاب و رسوايي و‬ ‫عقاب مببن بر كسببي كببه او را بكشببد و نصببب عداوت و دشمنببي بببا او‬ ‫كرده به كشمكش بپردازد‪ ,‬همانا او سيد شهيدان از اولين و آخرين در‬ ‫دنيا و آخرت است"‪.‬‬ ‫مبي بينيبد در ايبن حديبث چگونبه خدا ببه خانبة فاطمبه آمده و براي‬ ‫نوازش حسبين دسبت بر سبر او مبي گذارد و چنيبن و چنان مبي گويبد!‪,‬‬ ‫اينها معارفي است كه در شناخت خدا مي خواهند به نام شيعيان علي‬ ‫‪ ‬ببه جامعبة بشري ّبت هديبه كننبد‪ .‬آري محمبد ببن سبنان از مشهورتريبن‬ ‫كذابان و غاليان است‪.‬‬ ‫باز حديثببي عجيببب‪ ,‬در ص ‪ 267‬هميببن كتاب‪ ":‬عصصن محمصصد بصصن‬ ‫سنان عن أبي سعيد القماط عن عمر بن يزيد بياع السابري‬ ‫عصن أبصي عبصد الله (ع) قال‪ :‬إن أرض الكعبصة قالت مصن مثلي‬ ‫وقصصد بنصصى الله بيتصصه [بنصصي بيصصت الله] على ظهري ويأتينصصي‬ ‫الناس من كل فج عميق وجعلت حرم الله وأمنه فأوحى الله‬ ‫إليها أن ك ّ‬ ‫في وقري فوعزتي وجللي ما فضل ما فضلت به‬ ‫فيمصصصا أعطيصصصت بصصصه أرض كربلء إل بمنزلة البرة غرسصصصت‬ ‫[غمست] في البحر فحملت من ماء البحر ولول تربة كربلء‬ ‫مصصا فضلتصصك ولول مصصا تضمنتصصه أرض كربلء لمصصا خلقتصصك ول‬ ‫خلقصت البيصت الذي افتخرت به فقري واسصتقري وكو ني دنيصا‬ ‫متواضعا ً ذليل ً مهينا ً غيصر مسصتنكف ولمسصتكبر لرض كربلء‬ ‫وإل سخت بك وهويت بك في نار جهنم ! = حضرت صادق (ع)‬ ‫فرمود ‪" :‬زميبن كعببه گفبت كبه كيسبت ماننبد مبن در حالي كبه خدا خانبة‬ ‫خود را بر پشببت مببن بنببا كرده اسببت و مردم از هببر درة ژرفناكببي بببه‬ ‫سوي من آيند و من حرم أمن إلهي شده ام‪ ,‬پس خدا به او وحي كرد‬ ‫كببه بببس كببن و بر جاي خود نشيببن كببه بببه عزت و جللم سببوگند كببه‬ ‫فضيلتبي كبه ببه تبو داده ام در مقاببل فضيلتبي كبه ببه زميبن كربل دادم‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪71‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫چيزي نيسبت جبز چونان سبوزني كبه در آب دريبا فروبرنبد‪ ,‬پبس مقداري‬ ‫از آب دريا را به خود گيرد‪ ,‬و اگر خاك كربل نبود ترا فضيلتي نمي دادم‬ ‫و اگر آنچه را كه خاك كربل در برگرفته است‪ ,‬نبود اصل ترا خلق نمي‬ ‫كردم و نيبز خانبه اي را كبه تبو بدان افتخار مبي كنبي نمبي آفريدم‪ ,‬پبس‬ ‫آرام باش و برجاي خود بنشيببن و پسببت شببو‪ ,‬متواضببع باش‪ ,‬ذليببل و‬ ‫خوار شو و در برابر زمين كربل بدون استنكاف و استكبار باش‪ ,‬و گرنه‬ ‫ترا فروبرده و به آتش جهنم مي افكنم"!!!‬ ‫آري اينهاست آن اسراري كه امامان (ع) جز به اين غاليان بي دين‬ ‫به كسي نگفته اند!!! خدا لعنت كند كاذبان و غالياني كه دين اسلم را‬ ‫بديبن صبورت ببه جهانيان مبي شناسبانند و اهبل بيبت رسبول خدا را ببا‬ ‫اين مفتريات به عالم معرفي مي كنند‪ .‬و اينهاست همان دسيسه ها كه‬ ‫به منظور محو آثار اسلم به كار برده اند‪.‬‬ ‫‪32‬ب محمد بن صدقه‪:‬‬ ‫أ) مجمع الرجال ج ‪/5‬ص ‪" : 236‬محمد بن صدقة بصري غال"‪.‬‬ ‫ب) رجال طوسي ص ‪" :391‬محمد بن صدقة بصري غال = او‬ ‫از غاليان اهل بصره است"‪.‬‬ ‫اما عجيب است كه همين شيخ طوسي كه " محمد بن صدقه" را‬ ‫در رجال خود غالي مبي خوانبد‪ ,‬حديبث ذيبل را در تهذيبب ج ‪ ,6‬ص ‪ 44‬از‬ ‫ح َّ‬ ‫ح َّ‬ ‫صصدَ َ‬ ‫ن‬ ‫ة َ‬ ‫ن َ‬ ‫او مبي آورد‪َ .." :‬‬ ‫ق َ‬ ‫م ِ‬ ‫م ِ‬ ‫ن ِص‬ ‫م َ‬ ‫م َ‬ ‫ع ْص‬ ‫ع ْص‬ ‫ع ْص‬ ‫ن ُ‬ ‫ن ُ‬ ‫ن َ‬ ‫سنَا ٍ‬ ‫د ب ْص ِ‬ ‫د ب ْص ِ‬ ‫ن أَت َصى َ‬ ‫ل َ‬ ‫ي َ‬ ‫قا َ‬ ‫قا َ‬ ‫ن‬ ‫ل أَب ُصو َ‬ ‫عب ْ ِ‬ ‫قبَْر ال ُ‬ ‫ح َص‬ ‫م ْص‬ ‫د الله ‪َ :‬‬ ‫َص‬ ‫ح النِّيل ِص ِ ّ‬ ‫صال ِ ٍ‬ ‫سي ْ ِ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ح ِّ‬ ‫ن‬ ‫‪َ ‬‬ ‫نأ ْ‬ ‫ق أل ْص َ‬ ‫م ٍ‬ ‫ق ِهص كَت َص َ‬ ‫هأ ْ‬ ‫رفا ً ب ِ َ‬ ‫ف ن َص َ‬ ‫م ْص‬ ‫م ْص‬ ‫ة وك َ َ‬ ‫س َ‬ ‫جَر َ‬ ‫ب الله ل َص ُ‬ ‫عت َص َ‬ ‫عا ِ‬ ‫َ‬ ‫ف َ‬ ‫م َ‬ ‫ة! "‪ .‬يعني‬ ‫ل َ‬ ‫س ِ‬ ‫م ٍ‬ ‫ج ٍ‬ ‫مل ْ َ‬ ‫سَر َ‬ ‫علَى أل ْ ِ‬ ‫َ‬ ‫م ْ‬ ‫في َ‬ ‫ج َ‬ ‫ة ُ‬ ‫ل الله ُ‬ ‫ح َ‬ ‫سبِي ِ‬ ‫فَر ٍ‬ ‫محمبد ببن سبنان كبه خود از غاليان و كذابان اسبت از محمبد ببن صبدقه‬ ‫كببه بببه فرمودة شيببخ طوسببي نيببز غالي اسببت از صببالح نيلي كببه بببه‬ ‫فرمودة نجاشبي ضعيبف اسبت‪ ,‬روايبت مبي كنبد كبه حضرت صبادق (ع)‬ ‫فرمود "كسي كه به زيارت قبر حسين بيايد در حالي كه عارف به حق‬ ‫او باشبد يعنبي او را امام بدانبد خدا براي او اجبر هزار بنده اي كبه آزاد‬ ‫كرده باشبد‪ ,‬مبي نويسبد‪ ,‬و چون كسبي اسبت كبه هزار اسبب براي جهاد‬ ‫در راه خدا زين و لگام كرده و فرستاده باشد"!!‬ ‫آيا دستگاه ثواب بخشي خدا كه در كتاب مبين خود‪ ,‬آن گونه دقيق‬ ‫اسبت كبه مبي فرمايبد " إ ِص َّ‬ ‫ن أَن ُ‬ ‫م ْ‬ ‫ن الل َهص ا ْ‬ ‫م‬ ‫ؤ ِ‬ ‫شتََرى ِ‬ ‫س ُ‬ ‫ف َص‬ ‫منِي َص‬ ‫م َص‬ ‫ه ْ‬ ‫ن ال ُ‬ ‫َ‬ ‫وال َصهم بِأ َص َّ‬ ‫ة = خدا از مؤمنيبن جانهبا و مالهايشان را‬ ‫جن َّ َ‬ ‫م ال َ‬ ‫ن لَه ُص‬ ‫وأ ْ‬ ‫م َ‬ ‫َ‬ ‫مبي خرد تبا بهشبت براي آنان باشبد (التوببه‪ ،)111/‬و در جاي ديگبر مبي‬ ‫َ َ ُ َ‬ ‫َص‬ ‫ْ‬ ‫ول َص َّ‬ ‫ن‬ ‫مث‬ ‫م أَن تَدْ ُ‬ ‫جن َّ َ‬ ‫ح ِص‬ ‫ل ال ّ ِ‬ ‫خلُوا ْ ال َ‬ ‫م َ‬ ‫فرمايبد ‪ " :‬أ ْ‬ ‫ذي َص‬ ‫سبْت ُ ْ‬ ‫ما يَأتِك ُصم ّ‬ ‫ة َ‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪72‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫ْ‬ ‫وال َّ‬ ‫خل َ‬ ‫م َّ‬ ‫قبْلِك ُم َّ‬ ‫من َ‬ ‫حت َّى ي َ ُ‬ ‫قو َ‬ ‫ل‬ ‫َ‬ ‫وا ْ ِ‬ ‫زلُوا ْ َ‬ ‫ست ْ ُ‬ ‫م الْبَأ َ‬ ‫ه ُ‬ ‫ْ‬ ‫ضَّراء َ‬ ‫ساء َ‬ ‫وُزل ْ َ ِ‬ ‫َ‬ ‫صُر الل ِهص أل إ ِص َّ‬ ‫سو ُ‬ ‫صَر الل ِهص‬ ‫وال ّ ِ‬ ‫م َ‬ ‫الَّر ُص‬ ‫ذي َص‬ ‫ع ُهص َ‬ ‫منُوا ْ َ‬ ‫نآ َ‬ ‫ن ن َص ْ‬ ‫مت َصى ن َص ْ‬ ‫ل َ‬ ‫َ‬ ‫ب = آيا پنداشتيد كه به بهشت داخل مي شويد و حال اينكه هنوز‬ ‫ري ٌ‬ ‫ق ِ‬ ‫آنچببه كببه براي مؤمنيببن قبببل از شمببا رخ داد براي شمببا پيببش نيامده‬ ‫اسبت‪ ,‬بر آنان سبختي هبا و زيانهبا مبي رسبيد و متزلزل مبي شدنبد تبا‬ ‫حدي كه پيامبر و كساني كه با او بودند مي گفتند پس چه وقت نصرت‬ ‫خدا مي رسد؟" (البقره‪.)214/‬‬ ‫يعني دخول بهشت به اين آساني نيست!‪ .‬أما مي بينيم اين منظور‬ ‫اينگونبه گشاده و ببي حسباب و كتاب شده و اختيارش در دسبت غاليان‬ ‫و كذابان است كه آن را اينگونه چوب حراج زده و مبتذل مي نمايند؟!‬ ‫بنا بر اين با يك زيارت ديگر جاي هيچ بيم و ترسي از معصيت و عذاب‬ ‫خدا براي كسي باقي نمي ماند‪ ,‬و بدين ترتيب مردمي بي بندوبار چنين‬ ‫كببه اينببك هسببتند بببه وجود مببي آيببد؟! پببس چرا در قرآن مجيببد آنقدر‬ ‫نظرتنگبي ببه خرج داده و براي هبر عملي أعبم از خيبر و شبر نتيجبه و‬ ‫مث ْ َ‬ ‫اثري مقرر داشته است؟‪ ,‬كه‪َ " :‬‬ ‫قا َ‬ ‫م ْ‬ ‫خيًْرا يََر هُ‪.‬‬ ‫ة َ‬ ‫ل ذََّر ٍ‬ ‫ل ِ‬ ‫من ي َ ْ‬ ‫ع َ‬ ‫ف َ‬ ‫مث ْ َ‬ ‫ة َ‬ ‫قا َ‬ ‫م ْ‬ ‫ه = هركه به قدر ذره اي عمل نيك‬ ‫ل ذََّر ٍ‬ ‫ل ِ‬ ‫من ي َ ْ‬ ‫شًّرا يََر ُ‬ ‫ع َ‬ ‫و َ‬ ‫َ‬ ‫ببه جاي آرد پاداش آن را مبي بينبد و از هبر كبه ببه قدر ذره اي كار ببد‬ ‫سببرزند پاداش آن را خواهببد ديببد" ( الزلزله‪ )8-7/‬و نيببز مببي فرمايببد‪:‬‬ ‫س َ‬ ‫م نَ ْ‬ ‫ة َ‬ ‫س َ‬ ‫شيْئًا‬ ‫و م ِ ال ْ ِ‬ ‫ن ال ْ ِ‬ ‫"وَن َ َ‬ ‫م ِ‬ ‫ض ُ‬ ‫ق ْ‬ ‫زي َ‬ ‫قيَا َ‬ ‫ع ال َ‬ ‫فَل تُظْل َص ُ‬ ‫ف ٌ‬ ‫ط لِي َ ْ‬ ‫م َ‬ ‫وا ِ‬ ‫َ‬ ‫وك َص َ‬ ‫مث ْ َ‬ ‫قا َ‬ ‫ن‬ ‫ن َ‬ ‫حا ِص‬ ‫ة ِّ‬ ‫حب َّ ٍ‬ ‫ن ِ‬ ‫وإِن كَا َص‬ ‫فى بِن َصا َ‬ ‫ل َ‬ ‫ل أتَيْن َصا ب ِص َ‬ ‫سبِي َ‬ ‫م ْص‬ ‫ها َ‬ ‫خْردَ ٍ‬ ‫َ‬ ‫= و روز رسبتاخيز ترازوي عدل را در ميان نهيبم و ببه هيبچ كبس سبتم‬ ‫نخواهد شد و اگر عمل به قدر دانة خردل باشد‪ ,‬آن را بيآوريم و كافي‬ ‫است كه ما خود حسابگر باشيم"( النبياء‪.)47/‬‬ ‫ها إِن ت َ ُ‬ ‫ل َ‬ ‫مث ْ َ‬ ‫قا َ‬ ‫في‬ ‫ن َ‬ ‫فتَك ُن ِ‬ ‫ة ِّ‬ ‫حب َّ ٍ‬ ‫ك ِ‬ ‫ل َ‬ ‫و نيز فرمايد‪" :‬إِن َّ َ‬ ‫م ْ‬ ‫خْردَ ٍ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫خر َ‬ ‫ْ َ‬ ‫ه إ ِ َّ‬ ‫في ال َّ‬ ‫ه‬ ‫و ِ‬ ‫و ِ‬ ‫ض يَأ ِ‬ ‫وا ِ‬ ‫ص ْ َ ٍ‬ ‫ت بِ َ‬ ‫ن الل َ‬ ‫ها الل ُ‬ ‫س َ‬ ‫َ‬ ‫تأ ْ‬ ‫ما َ‬ ‫ةأ ْ‬ ‫في الْر ِ‬ ‫خبِيٌر = اگر (عمل) به قدر دانة خردل در سنگي سخت يا در‬ ‫ف َ‬ ‫لَطِي ٌ‬ ‫آسبمانها يبا در زميبن باشبد خداونبد آن را مبي آورد‪ ,‬همانبا كردگار باريبك‬ ‫بين آگاه است" ( لقمان‪.)16/‬‬ ‫خدايا زين معما پرده بردار !‪ .‬البته در فضل و رحمت إلهي كه بي‬ ‫نهايبت اسبت شكبي نيسبت‪ ,‬امبا در عملي كبه كمتريبن امري در قرآن‬ ‫كريم در بارة آن نيست‪ ,‬اين فضولي غاليانه است؟!‬ ‫‪33‬ب محمد بن عيسى بن عبيد اليقطيني‪:‬‬ ‫أ) در مجمببع رجال طوسببي ص ‪ " :427‬محمصصد بصصن عيسصصى بصصن‬ ‫عبيد اليقطيني ضعيف"‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪73‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫ب) در الفهرسببت ص ‪ " :167‬محمصصد بصصن عيسصصى بصصن عبيصصد‬ ‫اليقطينصي ضعيصف‪ ،‬وقيصل إنصه كان يذهصب مذهصب الغلة = ايبن‬ ‫شخص ضعيف است و گفته اند كه وي از غاليان است"‪.‬‬ ‫‪34‬ب محمد بن فضيل‪:‬‬ ‫مجمبببع الرجال ج ‪ ,6‬ص ‪ " :23‬محمصصصد بصصصن فضيصصصل السصصصدي‬ ‫مى بالغلو = او ضعيبف اسبت و او را ببه غلوّ متهبم كرده‬ ‫ضعيصف‪ ،‬يُْر َص‬ ‫اند"‪.‬‬ ‫‪35‬ب محمد بن موسى الهمداني‪:‬‬ ‫أ) مجمببع الرجال ص ‪( ,52‬غببض) ‪ ":‬محمصصد بصصن موسصصى بصصن‬ ‫مان أبصصو جعفصصر الهمدانصصي ضعيصصف يروي عصصن‬ ‫عيسصصى السصص ّ‬ ‫الضعفاء تكلم فيه القميون بالرد = او هم ضعيف است و هم از‬ ‫راويان ضعيف روايت مي كند و علماي قم او را رد كرده اند"‪.‬‬ ‫ب) رجال نجاشبي ص ‪ " :24‬محمصد بن موسصى بن عيسصى أبصو‬ ‫جعفصر الهمدانصي السصمان‪ ،‬ضعفصه القميون بالغلو‪ ،‬وكان ابصن‬ ‫الوليصصد يقول إنصصه كان يضصصع الحديصصث "‪" .‬علوه بر آن صببفات‬ ‫نكوهيده كه غضائري فرموده‪ ,‬مرحوم "محمد بن الوليد" مي فرمود كه‬ ‫او حديث جعل مي كرد"!‬ ‫ج) رجال علمبه حلي ص ‪ ":252‬محمصد بصن موسصى ملعون غال‬ ‫= او ملعون و غالي است"‪.‬‬ ‫همين محمد بن موسى الهمداني است كه از كذاباني چون "سيف‬ ‫بببن عميره" و "صببالح بببن عقبببه" زيارت عاشورا بببا آن چنان ثواب بببه‬ ‫طائفبة شيعبه ارزانبي داشتبه اسبت كبه براي هيبچ نببي و ولي و مؤمنبي و‬ ‫حتي فرشته اي توفيق بدان حاصل نشده است!!‪.‬‬ ‫‪36‬ب معلي بن محمد‪:‬‬

‫َ‬ ‫عل ّى بصن محمصد البصصري‬ ‫أ) مجمبع الرجال ص ‪ ,6‬ص ‪ " :113‬الم َ‬ ‫أبصو محمصد يُعرف حديثصه ويُنْك َصر‪ ،‬ويروي عصن الضعفاء = معلي‬ ‫بن محمد حديثش خوب و بد دارد و نيز از ضعفاء روايت مي كند"‪.‬‬ ‫َ‬ ‫عل ّى بصن محمصد البصصري أبصو‬ ‫ب) رجال نجاشبي ص ‪ " :327‬الم َ‬ ‫اسصصحق مضطرب الحديصصث والمذهصصب = معلي بببن محمببد‪ ,‬هببم‬ ‫حديثش پريشان گوئي و هم مذهبش پريشان و بي ثبات است"‪.‬‬ ‫ج) رجال علمه ص ‪ 259‬نيز همين صفات زشت را در بارة او ذكر‬ ‫مي كند‪.‬‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪74‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫‪37‬ب مفضل بن صالح أبو جميله السدي‪:‬‬ ‫أ) تنقيبببببح المقال ج ‪,3‬ص ‪ " :237‬قال الغضائري رحمصصصصة الله‬ ‫عليه‪ :‬المفضل بن صالح أبو جميلة السدي النحاس مولهم‪،‬‬ ‫ضعيصف كذاب يضصع الحديصث = مفضبل ببن صبالح از موالي اسبديان‬ ‫است‪ ,‬هم ضعيف است و كذاب و هم حديث جعل مي كند"!!‬ ‫در قسبمت دوم خلصبه‪ ,‬علمبة حلي‪ ,‬مفضبل ببن صبالح را ببه هميبن‬ ‫صبفات نكوهيده اسبت‪ ,‬همچنيبن اببن داوود و سباير علماي رجال نيبز او‬ ‫را ضعيف و كذاب و جعال حديث مي دانند‪.‬‬ ‫‪38‬ب مفضل بن عمر‪:‬‬ ‫أ) در مجمببع الرجال ص ‪ 123‬تببا ص ‪ ,131‬غضائري فرموده اسببت‪":‬‬ ‫المفضصصل بصصن عمصصر الجعفصصي أبصصو عبصصد الله ضعيصصف متهافصصت‬ ‫مرتفصصع القول خطّابصصي وقصصد زيصصد عليصصه شيصصء كثيصصر‪ ،‬وحمصصل‬ ‫ب حديثه"‬ ‫الغلة في حديثه حمل ً عظيما ً ول يجوز أن يُكْت َ َ‬ ‫ب) رجال نجاشببي ص ‪ " :326‬مفضصل بصن عمصر أبصو عبصد الله‬ ‫قيصل أبصو محمصد‪ ،‬الجعفصي‪ ،‬كوفصي‪ ،‬فاسصد المذهصب‪ ،‬مضطرب‬ ‫عبَأ ُ بصصه‪ .‬وقيصصل إنصصه كان خطابياً‪ .‬وقصصد ذكرت له‬ ‫الروايصصة‪ ،‬ل ي ُ ْ‬ ‫ع َّ‬ ‫و ُ‬ ‫ل عليها"‬ ‫مصنفات ل ي ُ َ‬ ‫ج) علمبببة حلي در رجال خود ص ‪ " :258‬مفضصصصل بصصصن عمصصصر‬ ‫الجعفي أبو عبد الله ضعيف كوفي فاسد المذهب مضطرب‬ ‫الروايصة ل يعبصأ بصه متهافصت مرتفصع القول خطابصي وقصد زيصد‬ ‫عليصصه شيء كثيصصر وحمصصل الغلة فصصي حديثصصه حمل ً عظيما ً ول‬ ‫يجوز أن يكتب حديثه"‪.‬‬ ‫خلصبة فرمايبش علماي رجال در بارة ايبن شخبص فاسبد المذهبب‬ ‫غالي آن اسبت كبه غلة در حديبث بار خود را بردوش او نهاده انبد‪ ,‬تبا‬ ‫جائي كببه علماي رجال نوشتببن حديببث او را جايببز ندانسببته انببد‪ ,‬و بببه‬ ‫حديث و مصنفات او نبايد اعتماد كرد‪ ,‬علوه بر اينها خطّابي(‪ )1‬است كه‬ ‫از بدترين مذاهب غلة است‪.‬‬ ‫‪ -39‬موسي بن سعدان‪:‬‬ ‫أ) در رجال نجاشببي ص ‪ " : 371‬موسصصى بصصن سصصعدان الح ّ‬ ‫فاظ‬ ‫ضعيف في الحديث"‪.‬‬ ‫ب) در رجال علمببه ص ‪ " :257‬موسصصى بصصن سصصعدان الح ّ‬ ‫فاظ‬ ‫‪1‬‬

‫() خطابيبه فرقبه اي را گوينبد كبه عقيده داشتنبد‪ :‬اببو الخطاب" پيامببري اسبت كبه حضرت‬ ‫صادق به سوي خلق مبعوث نموده است!!‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪75‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫ف فصصي مذهبصصه غل ٌّ‬ ‫و = او در‬ ‫‪...‬روى عصصن أبصصي الحسصصن‪ ،‬ضعي ٌصص‬ ‫حديث ضعيف و در مذهب غالي است"‪.‬‬ ‫‪40‬بب يونصس بصن ظصبيان‪ ,‬كبه از غاليان و كذابان مشهور اسبت‪ ,‬و‬ ‫در ايبن كتاب نامبش و ترجمبة حالش ببه كرات آمده و در ايبن مقدمبه‬ ‫(‪)1‬‬ ‫تكرار نمببي كنيببم و حديثببي از او در ذيببل احوال " قاسببم بببن يحببي"‬ ‫آورديم‪ ,‬كه براي معرفي او كافي است(‪.)2‬‬ ‫‪ 41‬ب احوال "موسى بن عمران النخعي" را در فصل "زيارت و‬ ‫(‪)3‬‬ ‫حقيقت آن" در بررسي سند "زيارت جامعة كبيره" مي آوريم‪.‬‬ ‫اينببك كببه از ترجمببة احوال ننگيببن مآل تعدادي از روات احاديببث‬ ‫زيارت فارغ شديبم و معلوم شبد كبه جملگبي(‪ )4‬غالي و كذاب و جعال و‬ ‫در يبك كلم غيبر قاببل اعتماد بوده انبد‪ ,‬ممكبن اسبت ايبن سبؤال مطرح‬ ‫شودكه‪:‬‬ ‫آيا واقعا همانگونه كه بزرگان و أئمة علم رجال و دراية الحديث‬ ‫چون غضائري و نجاشبي و كشبي و شيبخ طوسبي و علمبة حلي و اببن‬ ‫داوود – رحمة الله عليهم‪ -‬آنان را معرفبي كرده ا ند غالي و وضاع و‬ ‫كذاب بوده اند؟ در اين صورت نه تنها مي بايست به اقوال و منقولت‬ ‫ايبن روايات ببي اعتنايبي نمود بلكبه لزم اسبت از ايشان اظهار برائت و‬ ‫بيزاري كرد‪ .‬زيرا دروغ بسبتن ببه خدا ونبد متعال و پيامببر از معاصبي‬ ‫كبببيره و از بزرگتريببن جنايتهاسببت و بببا دروغگويببي كسبباني كببه در‬ ‫موضوعات شخصببي و عرفببي دروغ مببي گوينببد تفاوت بسببيار دارد‪ .‬بببا‬ ‫اينكببه هببر نوع دروغگويببي‪ ,‬زشببت و معصببيت پروردگار عالم اسببت و‬ ‫مرتكببب آن سببزاوار نفرت و لعنببت اسببت كببه‪َ " :‬‬ ‫ع ْ‬ ‫ة الله‬ ‫عن َ َ‬ ‫ل لَ ْ‬ ‫ج َ‬ ‫فن َ ْ‬ ‫ن " (آل عمران‪ .)61/‬أمبببا دروغ گفتبببن از قول خدا و‬ ‫َ‬ ‫علَى الْكَاِذبِي َصصص‬ ‫رسول‪ ,‬بدترين و شديدترين ظلم و ستمگري نسبت به خلق خدا است‬ ‫َ‬ ‫م َّ‬ ‫نا ْ‬ ‫كه ‪َ " :‬‬ ‫ذب ًا = ظالمتر از آنكه‬ ‫فتََرى َ‬ ‫ه كَ ِ‬ ‫علَى الل ِ‬ ‫م ِ‬ ‫م ْ‬ ‫ن أظْل َ ُ‬ ‫ف َ‬ ‫م ِ‬ ‫بر خدا دروغ مبي بندد كيسبت"؟ (العراف‪ ,27/‬الصبف‪ ,7/‬النعام‪-93-12/‬‬ ‫‪ ,144‬العنكبوت‪ .)48/‬يعنبي سبتمگرتر از او كسبي نيسبت‪ .‬زيرا موجبب‬ ‫گمراهببي و ضللت مردمان در مدتببي طولنببي بسببا كببه تببا پايان جهان‬ ‫شود‪ ,‬ببا ايبن وصبف پبس چرا در بسبياري از حكام و فروعات و مطالب‬ ‫و احكام شرعي‪ ,‬از همين كاذبين و جعالين كه نام برخي از آنان در اين‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬

‫()‬ ‫()‬ ‫()‬ ‫()‬

‫ر ‪ .‬ك صفحة ‪ 80‬همين كتاب‪.‬‬ ‫در بارة يونس ر ‪ .‬ك ‪ .‬صفحة ‪ 130‬كتاب حاضر‪.‬‬ ‫ر ‪ .‬ك ‪ .‬صفحة ‪ 101‬همين كتاب‪.‬‬ ‫چه آنان كه احوالشان ذكرشد و چه سايرين كه نام و حالشان در اينجا نيامده است‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪76‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫كتاب ذكر شد‪ ,‬احاديثي در كتب دي ني آمده و بر اساس آن عمل كرده‬ ‫انبد؟! اگبر احاديبث آنان مقبول و قاببل تبعيبت بوده پبس چرا از طرف‬ ‫ائمبة رجال از قبيبل بزرگوارانبي كبه نامشان مذكور شبد‪ ,‬مورد اينگونبه‬ ‫حملت سببخت قرار گرفتببه و ضربات نسبببتهاي غلو و كذب و جعببل را‬ ‫هدف گشتبه انبد؟‪ .‬مگبر نبه اينكبه در شريعبت مطهره تهمبت و غيببت و‬ ‫اشاعة فحشاء در بارة مؤمنين شديدترين و خبيث ترين معصيت است‬ ‫َ‬ ‫ف َ‬ ‫سبُوا َ‬ ‫م ْ‬ ‫م ْ‬ ‫ن يُ ْ‬ ‫د‬ ‫ت بِ َ‬ ‫ق ِ‬ ‫منَا ِ‬ ‫ؤ ِ‬ ‫ؤ ِ‬ ‫وال ّ ِ‬ ‫ؤذُو َ‬ ‫ما اكْت َ َ‬ ‫منِي َ‬ ‫ذي َ‬ ‫ر َ‬ ‫وال ْ ُ‬ ‫ن ال ْ ُ‬ ‫ن َ‬ ‫كه َ‬ ‫غي ْ ِ‬ ‫ما ُّ‬ ‫مبِين ًا = كساني كه مردان و زنان مؤمن را با‬ ‫ا ْ‬ ‫ملُوا ب ُ ْ‬ ‫وإِث ْ ً‬ ‫حت َ َ‬ ‫هتَان ًا َ‬ ‫گفتبن كاري كبه مرتكبب نشده انبد‪ ,‬آزار مبي كننبد‪ ,‬بهتان و گناه آشكاري‬ ‫غت َصب‬ ‫وَل ي َ ْ‬ ‫وَل ت َ َ‬ ‫س ُ‬ ‫ج َّص‬ ‫سوا َ‬ ‫بر عهده مبي گيرنبد" (الحزاب‪ )58/‬و نيبز‪َ " :‬‬ ‫َ‬ ‫ضكُم بع ً َ‬ ‫ح ُ َ‬ ‫ميْتًا َ‬ ‫م أَن يَأْك ُ َ‬ ‫ر ْ‬ ‫مأ ِ‬ ‫ع ُ‬ ‫خي ِ‬ ‫ل لَ ْ‬ ‫َ ْ‬ ‫ب َّ ْ‬ ‫بأ َ‬ ‫ضا أي ُ ِ ّ‬ ‫موهُ‬ ‫هت ُ ُ‬ ‫ح َ‬ ‫حدُك ُ ْ‬ ‫ه َ‬ ‫فك َ ِ‬ ‫= در احوال ديگران تجسبس نكرده و غيببت يكديگبر را مكنيبد‪ ,‬آيبا هيبچ‬ ‫مردار برادرش را بخورد پس نا خوش‬ ‫يك از شما دوست دراد گوشت ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫مببي داريببد" (الحجرات‪ ,)12/‬و نيببز ‪" :‬إ ِص َّ‬ ‫ع‬ ‫ن يُ ِ‬ ‫ن أن ت َ ِ‬ ‫ن ال ّ ِ‬ ‫حبُّو َص‬ ‫شي َص‬ ‫ذي َص‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ال ْ َ‬ ‫ح َ‬ ‫ة‬ ‫م َ‬ ‫ش ُ‬ ‫ة ِ‬ ‫فا ِ‬ ‫واْل ِ‬ ‫م ِ‬ ‫خَر ِ‬ ‫في ال ّ ِ‬ ‫عذَا ٌ‬ ‫منُوا ل َ ُ‬ ‫ذي َ‬ ‫ب ألِي ٌ‬ ‫ه ْ‬ ‫نآ َ‬ ‫في الدُّنْي َا َ‬ ‫= كساني كه دوست دارند كه در ميان ايمان آوردگان زشتي ها شايع‬ ‫شود‪ ,‬در دنيبببا و آخرت عذاببببي دردناك دارنبببد" (النور‪ .)19/‬پبببس چرا‬ ‫علماي رجال ا ين نگون بختان را تيبر باران ن سبتهاي غلو و كذب و جعبل‬ ‫قرار دانده اند‪.‬‬ ‫لزم اسببت بدانيببم كببه شكببي نيسببت كببه در نسبببتهايي كببه آن‬ ‫بزرگواران به اين راويان غالي و كذابان داده اند نه تنها تمام اين نكات‬ ‫را رعايبت و از تمام آن معاصبي پرهيبز كرده انبد و از تهمبت و غيببت و‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪77‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫اشاعببة فحشاء در غايببت احتراز و اجتناب بوده انببد‪ ,‬بلكببه حقيقببت آن‬ ‫است كه آنچه در مذمت آنان آورده اند‪ ,‬يك از هزار و اندكي از بسيار‬ ‫است‪ ,‬زيرا اين راويان در واقع از بدترين دشمنان خدا و رسول و اعدا‬ ‫عدو اسبلم بوده انبد كبه ببا نشبر اينگونبه احاديبث‪ ,‬جعبل مذاهبب نموده‪,‬‬ ‫خيانتهاي بزرگبي ببه حقايبق اسبلم كرده و موجبب تحقيبر و اسبتهزاء ببه‬ ‫شريعبت مطهره اي كبه عيبن الحياة جاودانبي الهبي بوده‪ ,‬گرديده انبد‪ ,‬و‬ ‫بشريبت را از فوايبد بيكران ايبن سبرچشمة حيوان تبا حبد زيادي محروم‬ ‫كرده انببد‪ .‬و از همببه مهمتببر اينكببه شكاف عميقببي در حصببار وحدت‬ ‫اسببلمي و مسببلمين كببه بالتريببن آرزو و هدف اسببلم اسببت بببه وجود‬ ‫آورده انبد‪ ,‬و ازهميبن جهبت اسبت كبه آنان بدتريبن سبتمكاران و موجبب‬ ‫لعنت خالق سبحان و جميع خلق از انس و جان اند‪.‬‬ ‫ببه نطببر مبا‪ ,‬در بارة احاديببث علج همان اسببت كبه أئمبه –عليهببم‬ ‫السلم‪ -‬خود فرموده اند كه هر حديث موافق قرآن را مي توان قبول‬ ‫كرد و آنچبه نبود بايبد نابود نمود‪ .‬و احاديبث زيارت از طرف آيات قرآن‬ ‫مردود و مطرود است و ساخته و پرداختة غلة و كذابان است و طبعاً‬ ‫مقبول نيست‪.‬‬ ‫اينببك نتيجببة جعببل و كذب ايببن گروه ضال غال جعال را در بحببث‬ ‫زيارت كببه چنببد سببال قبببل براي چاپ آماده بود و بببه علت كارشكنببي‬ ‫محافظيبن خرافات در بوتبة اهمال مانبد‪ ,‬از نظبر خوانندگان حقجبو مبي‬ ‫گذرانيبم تبا خود ببا عقبل خدا داد خود و ببا عرضبه ببه كتاب خدا قضاوت‬ ‫نموده حقيقت را دريابند و از ورطة شرك و غلو كه بزرگترين آفت اين‬ ‫شريعت مطهري است نجات يابند‪.‬‬ ‫شايد خداي اسبلم بار ديگر نظري از رحمت و كرم خو يش بر اين‬ ‫امبت افكنبد و آن را از ايبن ذلت و نكبتبي كبه دامنگريبش شده اسبت‪,‬‬ ‫نجات بخشد و مسلمانان را از احكام حيات بخش و عظمت آفرين دين‬ ‫مبين خود از قبيل داشتن اتحاد و حكومت و جمعه و جماعت و جهاد و‬ ‫قي‬ ‫عدالت و امت و‬ ‫في ِ‬ ‫و ِ‬ ‫و َ‬ ‫ما ت َ ْ‬ ‫ساير مزاياي اسلمي بهره مند فرمايد‪َ .‬‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ب‪.‬‬ ‫ه َ‬ ‫وإِلي ْ ِ‬ ‫علَي ْ ِ‬ ‫إِل ّ بِالل ّ ِ‬ ‫ه أنِي ُ‬ ‫وك ّل ُ‬ ‫ت َ‬ ‫ه تَ َ‬ ‫با اين بيان معلوم شد كه اكثر بلكه تمام راويان احاديث زيارت يا‬ ‫ضاع الحديث بوده اند‪ ,‬يا از غاليان و كذابان‬ ‫خود غالي و كذّاب و و ّ‬ ‫تبعيببت كرده و از آنان روايببت نموده انببد‪ ,‬و موجبب ايبن همبه فسبباد و‬ ‫اتلف مال و اوقات و از همبببه بدتبببر باعبببث نشبببر شرك و خرافات‬ ‫گرديده انببد‪ ,‬و گرنببه احترام اولياي خدا و عبببرت و تأسببي از حوادث‬ ‫حيات آن بزرگواران و ديدار مزار آنان كبه موجب تحر يك حس غيرت و‬ ‫فداكاري و عزت و حرمببببت ديببببن خدا شود‪ ,‬در نزد تمام عقلي عالم‬ ‫پسبنديده اسبت و مطلوب‪ .‬و مبا در كتاب فلسبفه قيام حسبين (ع) ببه‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪78‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫نحببو أوفببي در ايببن باره داد سببخن داده ايببم(‪ .)1‬و هنوز هببم بر همان‬ ‫ي العظيم‪.‬‬ ‫اعتقاديم‪ .‬ول حول ول قوة إل بالله العل ِ ّ‬ ‫‪‬‬

‫‪‬‬

‫‪‬‬

‫‪ )( 1‬خطابه اي در بيش از سي سال پيش در شب ‪ 19‬ماه صفر ‪ 1369‬قمري در صحن مطهر‬ ‫حسبيني در كربل در حضور چنديبن هزار زائر و مجاور‪ ,‬القاء نمودم‪ ,‬و اينبك ببا اندك تغييبر و‬ ‫مختصر تفسير به نظر خوانندگان محترم مي رسد و يادآوري مي شود كه ما همچنان بدين‬ ‫نظر معتقد و پاي بنديم و آنرا پيشنهاد مي كنيم!‬ ‫در اين كتاب يادآوري اين نكته را بسي لزم مي دانم كه شايد كساني‪ ,‬پيش خود تصور كنند يا‬ ‫تلقيبن شونبد كبه اينگونبه نظرات و القاآت‪ ,‬از افكار و تبليغات طائفبة وهابيبه و غيبر آن كبه‬ ‫مخالف شيعه اند‪ ,‬مي باشد!‪ .‬براي رد اين شبهه مي گوييم‪:‬‬ ‫اول‪ ,‬آنچه ما در اين رساله آورده ايم همه از منابع شيعه و مأخوذ از كتاب خدا و سنت رسول‬ ‫الله (ص) و تواريبخ معتببر و متببع از سبيرة مسبلمين صبدر اول اسبت كبه آلوده ببه بدعتهبا و‬ ‫خرافات أمم ديگر نبودند‪.‬‬ ‫ثانيبا‪ ,‬اگبر فرقبة وهابيبه يبا هبر فرقبة ديگبر سبخن حقبي بگوينبد و اگبر قولي موافبق كتاب و سبنت‬ ‫َ‬ ‫آورنبد آيبا نبايبد قبول كرد؟! در حالي كبه مسبلمانان ببه حكبم قرآن كبه " َ‬ ‫ن‬ ‫شْر ِ‬ ‫عبَاِد‪ .‬ال ّ ِ‬ ‫فب َ ّ ِ‬ ‫ذي َص‬ ‫َ‬ ‫ل َ‬ ‫ن ال ْ َ‬ ‫و َ‬ ‫ه = بشارت باد بر بندگانبي كبه سبخن را مبي شنونبد و‬ ‫عو َ‬ ‫عو َ‬ ‫ست َ ِ‬ ‫نأ ْ‬ ‫فيَتَّب ِ ُ‬ ‫م ُ‬ ‫ح َ‬ ‫يَ ْ‬ ‫سن َ ُ‬ ‫ق ْ‬ ‫بهترينبش را پيروي مبي كننبد" (الزمبر‪ )18-17/‬مأمور انبد ببه سبخن حبق گوش دهنبد و آن را‬ ‫تبعيت نمايند‪ ,‬وما در اين طريقيم‪ ,‬إن شاء الله تعالي‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪79‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬

‫سخنراني مؤلف در صحن مطهر حسيني (ع)‬ ‫در اربعيببن سببال ‪ 1369‬قمري طبببق تقاضببا و امببر حضرت علمببة‬ ‫خالصبي –رحمصة الله عليصه‪ -‬در كربل در صبحن مطهبر حسبيني (ع) در‬ ‫حضور پيببش از چنببد هزار تببن زائر عرب و عجببم‪ ,‬ايببن بنده خطابببه اي‬ ‫ايراد كردم و در آن سبخنراني ببه ايبن قضيبه پرداختيبم كبه چرا ايبن همبه‬ ‫فعاليببت و صببرف اموال و اوقات ايرانيان در امور دينببي مثمببر ثمببر‬ ‫نيسببت!؟ و نتيجببه گرفتيببم كببه علت آن وضببع بببد و غلط تبليغات دينببي‬ ‫اسبت كبه ببا روح حقيقبت و اسبلم موافبق نبوده و آلوده ببه موهومات و‬ ‫خرافات اسببت‪ ,‬و از ايببن همببه ارادت و اشتياق ايرانيان بببه اهببل بيببت‬ ‫رسالت و بذل اين همه اموال و اوقاتي كه به عقيدة خود در امور ديني‬ ‫مصروف مي دارند نتيجة مفيدي گرفته نمي شود!‪.‬‬ ‫مثل هميببن زواري كببه در چنيببن سببال‪ ,‬بببا آن همببه سببختي هببا و‬ ‫مشكلتببي كببه در راه زيارت براي آنان فراهببم شده معهذا بببه نيروي‬ ‫علقبه و ايمان‪ ,‬خود را ببا سبينة سبوزان و چشبم گريان ببه ايبن آسبتان‬ ‫مقدس مي رسانند‪.‬‬ ‫اما نتيجه اي كه از اين مسافرت مي برند‪ ,‬مگر جز اين است كه‬ ‫بببه پندارخود و در نتيجببة تبليغات غلط مببي پندارنببد جوالهاي پببر از گناه‬ ‫چنديبن سبالة خود را آورده در مرقبد مطهبر حسبيني خالي كرده! اينبك‬ ‫سبكبار و آمرزيده برگشته تا باز براي پركردن آن حال و مجال بيشتري‬ ‫بيابند! و ل أقل با همين عمل‪ ,‬اداي دين كرده و مقادير بسياري هم از‬ ‫خدا طلبكارند!!‬ ‫ارمغاني كه از اين مسافرت براي خويشان و همشهريان خود مي‬ ‫برنببد چيزي جببز تعريببف گنبببد و گلدسببته و چگونگببي صببحن و بارگاه و‬ ‫قيمت پارچه و اجناس و خرماي كربل نيست!!‪.‬‬ ‫در حالي كبه اگبر مبا تشكيلت صبحيح و سبازمان تبليغات ببا تربيبت‬ ‫درست اسلمي داشتيم مي بايست با تماشاي مزار اين خونين كفناني‬ ‫كبه در راه حمايبت اسبلم و حفبظ آن از تجاوز جنود شيطان ايبن چنيبن‬ ‫وجود خود را در طببق اخلص گذاشتبه و آن را در راه معشوق حقيقبي‬ ‫خود درباختبه انبد عببرت بگيريبم و متأثبر شويبم‪ ,‬هرگاه ايبن منظبر ببا آن‬ ‫كيفيببت در خور وشايسببتة خود تبليببغ و تشريببح شده بود بايببد آن چنان‬ ‫روح از خود گذشتگببي در بينندگان قربانگاه ايببن قربانيان برانگيزد كببه‬ ‫آنان را در طريببق جانبازي همچنون پيببش آهنگان و پيشوايان خود براي‬ ‫جانبازي در راه دين خدا سر از پا نشناسند!‪.‬‬ ‫اگببر مببا راهبببران و عالمان و مبلغان دانببا و دلسببوز و متدي ّببِن و‬ ‫شايسبته اي داشتيبم مبي توانسبتند از ايبن منظرة همبت زا و شور انگيبز‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪80‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫جانبازانببي تربيببت كننببد كببه در راه مجببد و شرف و ديببن و حفببظ حدود‬ ‫اسلمي با نفخة روح شهادت طلبي چون كوهي آتشفشان و دريايي پر‬ ‫تلطم و خروشان باشند!‪.‬‬ ‫براي تشويببق بببه فداكاري و جانبازي و تحريببك بببه سببوي شرف و‬ ‫سببرافرازي چببه بيانببي رسبباتر و چببه زبانببي گوياتببر از مشاهدة قبور‬ ‫مجاهدان گلگون كفنبي اسبت كبه در ايبن صبحراي سبوزان ببا لبانبي از‬ ‫عطش داغ بسته و رخسارهايي كه گرد و غبار معركة جنگ به چشم و‬ ‫گوش و بينبببي شان نشسبببته آن چنان ببببه جهاد پرداختبببه و در ميدان‬ ‫عشببق‪ ,‬سببر و دسببت و جان و تببن درباختنببد كببه فرشتگان مل اعلي و‬ ‫تماشاگران عالم بال را به حيرت و شگفتي انداختند!‪.‬‬ ‫چبه خوب بود ببه جاي ايبن بارگاه پبر جلل و جببروت كبه از طل و‬ ‫نقره و فيروزه و ياقوت كبببه مورد پسبببند و آرزو و معشوق فراعنبببه و‬ ‫طاغوت اسبت ببه همان صبورت طببيعي قببر مندرس شهيبد باقبي مبي‬ ‫ماند تا با تماشاي آن و لو نگاهي سطحي باشد به قطعات سر و دست‬ ‫و انگشبت و بينبي قطعبه قطعبه و مثله مثله شدة فدائيان اسبلم كبه در‬ ‫ايبن بيابان هولناك هريبك در گوشبه اي پراكنده امبا گويبا و زنده انبد‪ ,‬و‬ ‫لبهاي تشنببه داغمببه بسببته اي كببه در كنار نهببر سببيال و مواج فرات در‬ ‫حسبرت يبك جرعبه آب خشكيده انبد‪ ,‬و تصبور جگرهاي از سبوز عطبش‬ ‫تفتيده و شريان و وريدي كببه از كثرت تلش وشدت كنكاش‪ ,‬ديگبببر از‬ ‫داد و سببتد و انبسبباط و انقباض خون بازمانده انببد‪ ,‬در تصببور بيننده اي‬ ‫بيدار كببه زائر ايببن مزار اسببت يقينا ً همان عشببق و حرارت آتشيببن را‬ ‫ايجاد مي كند كه اين بدنهاي نازنين را در دهش و جنبش و اداشته بود!‬ ‫مگببر همينان نبودنببد كببه در يوم ميعاد هريببك چون برق و باد بببه‬ ‫كوشش و جهاد پرداخته و جان عزيز را در راه عزيزتر از جان يعني در‬ ‫حمايت دين و حراست از اهل بيت در باختند؟‬ ‫ايبن پروانبه هاي بال و پرسبوخته در گرد شمبع عالم افروز حسبيني‬ ‫نبه بلكبه ايبن سبتارگان آسبمان هدايبت كبه در پيرامون آفتاب عالمتاب‬ ‫شهادت‪ ,‬همواره كسب نور كرده و به جهان بشريت فروغ مي فروزند‪,‬‬ ‫آيا تماشاي گور پر نورشان نمي تواند همان پرتو را در دلهاي تاريك ما‬ ‫ايجاد كند كه از ظلمات ماديت بيرون آييم؟‬ ‫قسم به حقيقت‪ ,‬اگر بتوانيم از وراي زرق و برق اين شمع و چراغ‬ ‫و لوسببتر و پرده و صببفحات طل و قطعات نقره و زيور آلت ديگببر كببه‬ ‫شايسبتة گور گببران و مرده پرسبتان و مانبع جلوة حقيقبي شاهدان بزم‬ ‫شهادت اسببت كنار بزنيببم‪ ,‬و بببا چشمببي حقجوي بببا تماشاي يوسببفان‬ ‫مجلس جانبازي بنشينيم‪ ,‬نه تنها سر و دست و انگشتان را در سيني و‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪81‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫صفحة ارادت تسليم بزم آراي اين جهان مي كنيم بلكه با قدم شتاب و‬ ‫عجله تا درب منزل رب الرباب يعني پروردگار عالميان مي دويم تا به‬ ‫تازيانبة عشبق خويبش‪ ,‬مبا دام العمبر عذابمان كنبد يبا در زاويبة سبكون و‬ ‫آرامش در سجنمان كشد!‪.‬‬ ‫اي مشاطبه گان ببد سبليقه و اي آرايشگران زشتبي آفريبن شمبا را‬ ‫ببه جمال دلراي حبق سبوگند مبي دهبم كبه ايبن ضريبح سبيمين را كبه‬ ‫محفوف ببه پاره هاي نقره و قطعبه هاي طلسبت از اطراف ايبن قبور‬ ‫پببر نور‪ ,‬برداريببد و همان پيراهنهاي خونيببن و كفنهاي رنگيببن را كببه در‬ ‫سباعتهاي واپسبين بر بدنهاي نازنيبن ايبن شيران عريبن بود ببه جاي ايبن‬ ‫زر و زيور‪ ,‬بر مزار منوران بپوشانيبببد و آن جزاهاي آتشيبببن را كبببه در‬ ‫نفسهاي آخرين از لبان تشنه و شيرين شان شنيده مي شد به صورتي‬ ‫شايسته و با لحني شور آفرين برخوانيد تا از ديدن آن مناظر و شنيدن‬ ‫آن حماسه بار ديگر‪ ,‬كربل‪ ,‬كربل شود و از ميان تماشاچيان آن معركه‪,‬‬ ‫جواناني چون حر رياحي تميمي و پيراني چون حبيب بن مظاهر اسدي‬ ‫برخيزنببد‪ ,‬و در هنگامببي كببه هيكببل اسببلم در اطراف و اقصبباي جهان‬ ‫فرياد "هصل مصن ناصصر ينصصرني و هصل مصن معيصن يعيننصي" برمبي‬ ‫آورد‪ ,‬ببه ياريبش بشتابنبد‪ ,‬و از كرببت غرببت‪ ,‬نجاتبش دهنبد‪ ,‬نبه اينكبه ببه‬ ‫غرور زيارت كه ثواب آن را به خيال خام خود معادل چندين هزار حج و‬ ‫جهاد مببي پندارنببد نببه تنهببا از دفاع و نصببرت خودداري كرده‪ ,‬بلكببه بببه‬ ‫روشنبي چشبم دشمبن!‪ ,‬مغرورانبه ببه فسبق وفسباد برخيزنبد! چنانكبه‬ ‫چنين اند!!‪.‬‬ ‫شمببا را بببه خدا‪ ,‬ايببن ضريببح سببيمين و زريببن كببه شايسببتة قبور‬ ‫سبلطين و فراعنبه و جباران روي زميبن اسبت‪ ,‬از روي ايبن ترببت پاك‬ ‫كببه مورد تحسببين فرشتگان و مقربيببن اسببت دور كنيببد و همان مزار‬ ‫خاكبي پسبر اببو تراب (ع) را كبه ببا بدن چاك چاك در آن خفتبه اسبت‪,‬‬ ‫چنانكبه بايبد‪ ,‬نمايبش دهيبد و اگبر فزون طلبيبد نمونبه اي از پيراهبن خون‬ ‫آلود با تيرهاي زهرآگيبن كه داشبت بدان اضافبه كرده روي قببر شريف‬ ‫بيفكنيبد و آنگاه مرثيبه سبرايي شورانگيبز را كبه بتوانبد حبق مطلب را ادا‬ ‫كنبد وا داريبد كبه از همبة حالت‪ ,‬خاصبه از آخريبن سباعات زندگبي حيات‬ ‫آفرين حسين‪ ,‬داستان عاشقي و جنبازي سرور جوانان بهشت را براي‬ ‫حاضرين مجسم كند كه چگونه‪ ,‬با بدني چاك چاك و لبهاي خشك پر از‬ ‫داغ جوانان پژمان و چشمانبي از حيرت و حسبرت ببه سبوي خواهران و‬ ‫زنان و كودكانبش نگران كبه سبرنوشت جگبر خراش ايبن ببي پناهان در‬ ‫ايبن بيابان در ميان انبوه دشمنان‪ ,‬چبه خواهبد شبد؟ بر خود مبي پيچيبد و‬ ‫اشبك حسبرت از ديدگان حبق بيبن مبي باريبد‪ ,‬امبا چون مبي ديبد ره پوي‬ ‫طريبق حفبظ ديبن و انجام وظايبف اسبلمي و ايمانبي اسبت لذا سبر ببه‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪82‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫آسببمان كرده عرض مببي كنببد‪ " :‬إلهصي رضا ً بقضائك‪ ,‬صصبرا ً على‬ ‫بلئك = الهي به قضايت راضي و بر بليت صبر مي كنم"‪.‬‬ ‫ايبن كار عظمبت و ارزش ديبن را در نظبر مسبلمانان‪ ,‬هزار چندان‬ ‫مي كند!‪.‬‬ ‫آري از اين مشهد و منظر كه بسي شور انگيز است‪ ,‬چنان نمايش‬ ‫دهيبد و آنگونبه آرايبش نماييبد كبه چون زائران از گذشبت بيبش از پنبج‬ ‫سبال از واقعبة عاشورا همينكبه قببر غريبب او را در بيابان كربل ديدنبد‪,‬‬ ‫كردند و آن سان در آتش حسرت و ندامت‪ ,‬شعله ور شدند كه تا جان‬ ‫و هستي خود را در همان راه حسين و خط او نباختند‪ ,‬ساكت و ساكن‬ ‫نشدند!‪.‬‬ ‫از اين مناظر و مشاهد مي توان به اقتضاي زمان در هر سالي يك‬ ‫دو بار يبا در موقعيتبي مناسبب‪ ,‬از ايبن ترببت هاي پاك‪ ,‬همچون شيعيان‬ ‫صبدر اول ايجاد و بر پبا نمود‪ .‬امبا افسبوس و هزار افسبوس‪ :‬كبه ببا ايبن‬ ‫تبليغات زهرآگين در ثواب بي حد و حصر زائرين كه رقابت و خصومت‬ ‫ببا آيات كتاب مببين اسبت و موجبب سبستي و ببي اعتباري در أوامبر و‬ ‫نواهي دين‪ ,‬جز گستاخي به حريم قوانين و آئين خاتم النبيين نيست‪.‬‬

‫‪‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪‬‬

‫‪83‬‬

‫‪‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬

‫زيارت و حقيقت آن‬ ‫از دليلي كببه آيببت الله العظمببي در كتاب «أمراء هسصصتي» بر‬ ‫«وليت تكويني» و تصرف و تدبير أئمه – عليهم السلم – در كون و‬ ‫مكان آورده اسبت فقرات «زيارت جامعصة كصبيره» اسبت كبه در ايبن‬ ‫م َ‬ ‫م‬ ‫فت َص َ‬ ‫ح الل ُهص وبِك ُص ْ‬ ‫زيارتنامبه فقرات و جملتبي هسبت از آنجمله ((ِبك ُص ْ‬ ‫َص‬ ‫س ُ‬ ‫ن تَ َ‬ ‫ز ُ‬ ‫علَى‬ ‫غي ْص َ‬ ‫ل ال ْ َ‬ ‫يَ ْ‬ ‫ع َ‬ ‫م ِص‬ ‫ماءَ أ ْ‬ ‫ق َص‬ ‫ك ال َّص‬ ‫س َ‬ ‫م يُ ْ‬ ‫ث وبِك ُص ْ‬ ‫م وبِك ُص ْ‬ ‫خت ِص ُ‬ ‫م يُن َ ّ ِ‬ ‫َ‬ ‫ْ َ‬ ‫ف ال ُّ‬ ‫س اله ّصصَ‬ ‫م يُن َ ِّ‬ ‫ضَّر‪= ))...‬‬ ‫ش ُصص‬ ‫م ويَك ْ ِ‬ ‫ض إ ِ ّل بِإِذْن ِصص ِ‬ ‫ه وبِك ُصص ْ‬ ‫ف ُصص‬ ‫الْر ِصص‬ ‫بوسيلة شما امامان خدا آفرينش يا هر كاري را شروع كرده و بوسيلة‬ ‫شمبا آنرا ختبم كرده اسبت و بوسبيلة شمبا خدا باران نازل مبي كنبد و‬ ‫بوسبيلة شمبا خدا آسبمان را نگاه داشتبه اسبت كبه بر زميبن نيافتبد‪ ،‬و‬ ‫بوسيلة شما غم ها زايل و زيان ها را بر طرف مي كند !!!‬ ‫ودر صبببفحة ‪ 480‬آن كتاب از فقرات هميبببن زيارتنامبببه اسبببتناد و‬ ‫اسبتشهاد كرده اسبت بر حسباب قيامبت ونظارت امام كبه در آن زيارت‬ ‫ب ال َ ْ‬ ‫م)) وبراي آنكه‬ ‫م َ‬ ‫مو ِ‬ ‫آمده است‪(( :‬وإِيَا ُ‬ ‫ساب ُ ُ‬ ‫ح َ‬ ‫علَيْك ُ ْ‬ ‫ه ْ‬ ‫ق إِلَيْك ُ ْ‬ ‫خل ِ‬ ‫مي (مرحوم حاج‬ ‫ببه خيال خود جاي پاي خود را محكبم كنبد از محدِّث ق ّب‬ ‫شيببخ عبّاس) در «انوار إلهيببه» ضمببن نقببل كلمات حضرت هادي (ع)‬ ‫آورده است كه علمة مجلسي در بارة «زيارت جامعة كبيره» فرموده‬ ‫اسببت‪(( :‬إن َّصها أصص ُّ‬ ‫ت سصندا ً وأع ُّ‬ ‫مهصا موردا ً وأفصصحها‬ ‫ح الزيارا ِص‬ ‫ى وأعلهصصصا شأناً)) = زيارت جامعبببه از تمام‬ ‫لفظا ً وأبلغهصصصا معن ً‬ ‫زيارت ها از حيث سند صحيحتر و از نظر لفظ فصيحتر و از جنبة معنا‬ ‫بليغتر و از نظر شأن و رتبه عاليتر است !!‬ ‫مبا قبل ً ببه سبند ايبن حديبث كبه مورد ادعاي ايبن آيبت الله العظمبي‬ ‫(!) اسبت رسبيدگي مبي كنيبم آنگاه ببه تحقيقات خود دربارة زيارت مبي‬ ‫پردازيم‪:‬‬ ‫اگبر چنيبن فرض كنيبم كبه ايبن زيارت همانطور كبه علمبه مجلسبي‬ ‫فرموده اسبت از تمام زيارتهبا صبحيحتر اسبت (اگبر در زيارتهبا صبحيحي‬ ‫باشبد!) امبا بدبختانبه در زيارتهبا صبحيحي نيسبت تبا ايبن صبحيحتر باشبد‬ ‫زيرا اكثر آنها بدون سند است يا اسناد آن ضعيف و فاسد است زيرا از‬ ‫يبك مشبت افراد غالي فاسبد العقيده و اليمان نقبل شده اسبت كبه ببه‬ ‫قدر مجال در اين باره به بحث پرداختيم ‪.‬‬ ‫ايبببن زيارت علمبببه مجلسبببي در جلد ‪« 22‬بحار النوار» (= كتاب‬ ‫المزار) از دقّاق وسنائي و وراق از أسدي و او از برمكي و او از نخعي‬ ‫و او از حضرت امام علي النقي – عليه السلم – روايت كرده است‪:‬‬ ‫نجاشي دربارة «اسدي» كه مراد از او «محمد بن جعفر السدي»‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪84‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫ة‪،‬‬ ‫اسببت فرموده اسببت ‪(( :‬محمصصد بصصن جعفصصر السصصدي كان ثق ً‬ ‫صحيح الحديث‪ ،‬إل أنه روى عن الضعفاء‪ ))...‬يعني او ثقه است‬ ‫(دروغ نمبي گويبد) صبحيح الحديبث اسبت (حديبث را آن گونبه كبه شنيده‬ ‫اسبت بيان مبي كنبد) جبز اينكبه از ضعفبا روايبت مبي كنبد (پبس احتمال‬ ‫ف روايببت اسببت )‪ ..‬و بعببد دربارة او مببي افزايببد‪(( :‬وكان يقول‬ ‫ضع ِب‬ ‫بالجصبر والتشصبيه!!)) يعنبي او بر خلف شيعبه قائل ببه جببر و تشببيه‬ ‫است !!‬ ‫"اببن داوود" نيبز او را ببه ايبن صبفت معّرفبي مبي كنبد و او را در‬ ‫رديف ضعفا و مجروحين مي آورد‪.‬‬ ‫مرحوم ممقانبي در «تنقيبح المقال» (ج ‪/2‬ص ‪ )95‬قسبمت دوم مبي‬ ‫نويسببد‪(( :‬قوله بالجصصبر والتشصصبيه فإنصصه لو كان على حقيقتصصه‬ ‫لوجصب فسصقه بصل كفره)) = اگبر حقيقبت داشتبه باشبد كبه او قائل‬ ‫به جبر و تشبيه بوده است در آن صورت فسق و بلكه كفر او ثابت مي‬ ‫شود‪ ....‬سپس مشغول دفاع از او و تطهير وتعميد او مي شود !!!‬ ‫«أسببدي» ايببن زيارت را از «برمكببي» روايببت مببي كنببد و اينببك‬ ‫برمكي‪ :‬وي محمد بن إسماعيل برمكي است‪ :‬محمد بن إسماعيل‬ ‫بصصن أحمصصد بصصن بشصصر البرمكصصي أبصصو جعفصصر المعروف بصصصاحب‬ ‫ف = محمد ضعيف است‪.‬‬ ‫الصومعة‪ ،‬ضعي ٌ‬ ‫در رجال "طه نجف" نيز او را در رديف ضعفاء آورده است‪.‬‬ ‫بر مكي ا ين زيارت را از "نخعي" روايت مي كند‪ .‬او موسى بن‬ ‫عبصد الله النخعصي اسبت‪ .‬از ايبن شخبص اصبل نامبي در كتبب رجال‬ ‫نيست‪ ،‬و معلوم نيست چگونه مردي بوده است‪.‬‬ ‫مرحوم مامقانبي در "تنقيبح المقال" در ذيبل ترجمبة "موسصى بصن‬ ‫عبصد الملك " در بارة او گفتبه اسبت‪" :‬اهمالهبم ذكره فبي كتبب الرجال‬ ‫غيبر قادح فيبه" = اگبر علماي رجال در بارة او اهمال كرده انبد موجبب‬ ‫قدح و ذم او نمي شود!! و بدين و سيله دل خود را خوش كرده است‪،‬‬ ‫و احتمال شيبخ صبدوق را آورده اسبت كبه موسبي ببن عببد الملك همان‬ ‫نخعي است و او هرگز شراب نبيذ ننوشيده بود مگر هنگامي كه متوكل‬ ‫خليفه او را با ابراهيم در قمار حاضر كرد و با او شراب نوشيد!‪ .‬فقط‬ ‫از رجال حديبث يبك نخعبي را سبراغ درايبم كبه حضرت رضبا (ع) ببه او‬ ‫فرمود‪" :‬اخرج عنصي لعنصك الله ولعصن مصن حدّصثك" = از پيبش مبن‬ ‫برو بيرون خدا ترا و آن كس را كه تورا حديث كرد‪ ،‬لعنت كند‪.‬‬ ‫در كتاب "عيون اخبار الرضببا"‪ ،‬راوي متصببل بببه امام ايببن زيارت‪،‬‬ ‫موسصى بصن عمران النخعصي اسبت‪ ،‬و هرچنبد در "مصن ل يحضره‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪85‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫الفقيه" و تهذيب طوسي كه آن را صدوق روايت كرده و از " من ل‬ ‫يحضره الفقيه" نقل مي كند موسى بن عبد الله النخعي است‬ ‫و ظاهرا ايبببن اشتباه از آنجبببا ناشبببي شده اسبببت كبببه "عببببد الله" و‬ ‫"عمران" در رسم الخط كوفي‪ ،‬شبيه به يكديگر است‪ ،‬هر چند موسي‬ ‫بن عبد الله النخعي و موسي بن عمران النخعي‪ ،‬هر دو در كتب رجال‬ ‫مجهول انببد‪ ،‬امببا قرائنببي‪ ،‬نشان مببي دهببد كببه او موسببي بببن عمران‬ ‫النخعي است‪:‬‬ ‫أ ب موسي بن عمران النخعي‪ ،‬برادر زادة حسين بن يزيد و حسين‬ ‫بن يزيد به تصريح كتب رجال از غاليان بوده است و اسناد موسي بن‬ ‫عمران ببه اببن يزيبد اسبت‪ ،‬و زيارت جامعبة كببيره مملو از غلو اسبت‪،‬‬ ‫پس نسبت آن به موسي بن عمران درست است‪.‬‬ ‫ب بب حسبين ببن يزيبد را از اصبحاب حضرت رضبا (ع) شمرده انبد و‬ ‫موسبي ببن عمران برادر زادة اوسبت كبه معاصبر ببا حضرت هادي (ع)‬ ‫است‪.‬‬ ‫ج ب موسي بن عمران‪ ،‬از اين قبيل احاديث‪ ،‬بسيار دارد چنانكه در‬ ‫"اكمال الديبن"(‪ )1‬صبدوق نيبز نظائر آن هسبت‪ ،‬و ببه هبر صبورت بدون‬ ‫شببك ايببن زيارت سبباخته و پرداختببة غاليان و مشركان اسببت‪ ،‬چنانكببه‬ ‫عبارات آن بر اين حقيقت بهترين بيان و برهان است‪.‬‬ ‫موسي بن عمران النخعي‪ ،‬راوي زيارت جامعة كبيره بدون شك از‬ ‫غلة است‪ ،‬در اكثر رواياتي كه از او در كتاب اخبار موجود است رائحة‬ ‫غلو ببه شدت اسبتشمام مبي شود‪ ،‬ماننبد روايتبي كبه از ايبن شخبص در‬ ‫توحيد صدوق (ص ‪ ،154‬چاپ بمبئي) از عمويش حسين بن يزيد آورده‬ ‫است‪ .......... :‬عن علي بن الحسين عمن حدثه عبد الرحمن بن كثير‬ ‫عبن اببي عببد الله (ع) قال‪ ،‬قال اميبر المؤمنيبن (ع) ‪" :‬أنصا علم الله‬ ‫وأنصا قلب الله الواعصي ولسصان الله الناطصق وعيصن الله وجنصب‬ ‫الله وأنا يد الله" = امير المؤمنين (ع) فرمود من پرچم خدا و قلب‬ ‫خدا و زبان ناطق خدا و چشم خدا و جنب خدا و دست خدايم!!!‬ ‫سند اين حديث چنين شروع مي شود‪ ........" :‬حدثنا موسى بن‬ ‫عمران النخ عي الكو في عن ع مه الح سين بن يزيد عن علي‬ ‫بصن الحسصين" كبه علي ببن احمبد ببن محمبد ببن عمران از محمبد ببن‬ ‫جعفر كوفي و او از موسي بن عمران النخعي و او از عمويش حسين‬ ‫بن يزيد اين عبارات سراسر كفر را از حضرت امير المؤمنين علي (ع)‬ ‫به واسطة رواتي چون علي بن الحسين و راويان پس از او نقل كرده‬ ‫‪1‬‬

‫() نام اين كتاب "كمال الدين وتمام النعمة" است كه ما در متن‪ ،‬نام مشهور تر اين كتاب را‬ ‫ذكر كرديم‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪86‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫اسببت‪ .‬و يقينا ً و بدون هيببچ ترديببد هرگببز اميببر المؤمنيببن (ع)‪ ،‬چنيببن‬ ‫كفرياتي بر زبان مبارك جاري نفرموده است‪.‬‬ ‫باز از هميبن شخبص در هميبن كتاب (ص ‪ )291‬حديثبي آمده اسبت‬ ‫كبه تصبديق آن تكذيبب نبوت پيغمببر خبد اسبت زيرا در طلوع و غروب‬ ‫خورشيبد از قول رسبول خدا چيزهايبي مبي بافدكبه امروز هبر طفبل‬ ‫ابجد خواني‪ ،‬به آن مي خندد!!‬ ‫با مطالعة اين چرنديات‪ ،‬به خوبي معلوم مي شودكه اين غاليان يا‬ ‫از بدترين احمقان و يا از بدترين دشمندان اسلم بوده اند!‬ ‫نتيجه آنكه روات اين زيارت يا ضعيف اند ويا مجهول اند ويا گمنام‬ ‫بلكببه ناموجود!! پببس چنيببن زيارتببي هرگببز صببحيح نخواهببد بود‪ ،‬لذا بر‬ ‫خلف آنچبه آقايان ادعبا كرده انبد كبه ايبن زيارت از حيبث سبند از همبة‬ ‫آنهبا صبحيحتر اسبت‪ ،‬معنبي آن ايبن نيسبت كبه ايبن زيارت صبحيح اسبت‪،‬‬ ‫بلكه آن است كه در ميان كورها باز لوچ‪ ،‬و حال اينكه چنين هم نيست‬ ‫بلكه خود آن هم كور است‪ .‬حتي كور اندر كور!!‪.‬‬ ‫امبا از حيبث معنبي‪ ،‬براي منظور غاليان شايبد بليبغ باشبد‪ ،‬زيرا پاره‬ ‫ة شرك اسبت‪،‬‬ ‫اي از فقرات آن بوي شرك و غلو مبي دهبد بلكبه صراح ً‬ ‫و هرگز امامي بلكه هر كسي كه ايمان به خدا و روز قيامت و شريعت‬ ‫صببحيحة اسببلم داشتببه باشببد چنيببن كلماتببي بر سبببيل اعتقاد بر زبان‬ ‫علَي ْص َ‬ ‫ك الْبَل َص ُ‬ ‫نمببي آورد‪ .‬زيرا آن خداسببت كببه مببي فرمايببد‪َ ﴿ :‬‬ ‫غ‬ ‫ما َ‬ ‫فإِن َّص َ‬ ‫ب﴾ = همانا و ظيفة تو ابلغ [رسالت] است و حساب‬ ‫و َ‬ ‫علَيْن َا ال ْ ِ‬ ‫سا ُ‬ ‫ح َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫م‪ .‬ث ُصص َّ‬ ‫عليْن َصصا‬ ‫ن َ‬ ‫م إ ِصص ّ‬ ‫آنان بببا ماسببت (الرعببد‪﴿ ،)40/‬إ ِصص ّ‬ ‫ن إِليْن َصصا إِيَاب َ ُ‬ ‫ه ْصص‬ ‫م﴾ = همانببا بازگشتشان بببه سببوي مببا و آنگاه حسببابشان بببا‬ ‫ِ‬ ‫ساب َ ُ‬ ‫ح َص‬ ‫ه ْ‬ ‫ماسبت (الغاشيبه‪ 25/‬و ‪ ،)26‬ولي در ايبن زيارت آمده اسبت كبه‪" :‬إياب‬ ‫الخلق إليكصم وحسصابهم عليكصم" = بازگشبت همبة مردم ببه سبوي‬ ‫شمببا امامان اسببت و حسبباب همببة مردم نيببز بر عهدة شماسببت!! و‬ ‫معتقبد ببه چنيبن كفري‪ ،‬كافبر و مشرك اسبت‪ .‬خداونبد مبي فرمايبد‪﴿ :‬‬ ‫َ‬ ‫شَر َ‬ ‫وأ َ ْ‬ ‫ها﴾ (الزمصصصر‪ = )69/‬زميبببن ببببه نور‬ ‫ق ِصصص‬ ‫ر َرب ّصصِ َ‬ ‫ت اْلْر ُصص‬ ‫َ‬ ‫ض بِنُو ِ‬ ‫پروردگارش روشبببن اسبببت‪ ،‬ولي در ايبببن زيارت اسبببت‪" :‬أشرقصصت‬ ‫الرض بنوركصم" = زميبن ببه نور شمبا امامان روشبن اسبت‪ .‬و ايبن‬ ‫فقرات مي رساند كه أئمة هدي عليهم السلم خداي جهان و پروردگار‬ ‫عالميان انبد‪ .‬شرك از ايبن واضحتبر چيسبت؟‪ .‬و اگبر اينهبا شرك و كفبر‬ ‫نباشد ديگر در جهان شرك و كفري نيست!!‪.‬‬ ‫آيبببت الله العظمبببي! براي تأييبببد كفريات خود جملتبببي از كتاب‬ ‫التوحيبد كافبي باب النوادر آورده اسبت كبه حضرت صبادق (ع) فرمود‪:‬‬ ‫خل َ َ‬ ‫ص َّ‬ ‫ه‬ ‫ه َ‬ ‫عل َصنا َ‬ ‫ه فصي ِ‬ ‫عبَاِد ِص‬ ‫"إ َّص‬ ‫ج َ‬ ‫وَرنا‪ ،‬و َ‬ ‫ول ِص َ‬ ‫سان َ ُ‬ ‫عيْن َص ُ‬ ‫ن الل َص‬ ‫قن َصا و َص‬ ‫ه َ‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪87‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫ه" = خدا مبا را‬ ‫ق فصي َ‬ ‫ة َ‬ ‫سط َ َ‬ ‫علَى ِ‬ ‫خل ْ ِ‬ ‫عبَاِد ِص‬ ‫ه‪ ،‬ويَدَصهُ البَا ِص‬ ‫ق ِص‬ ‫الناطِص َ‬ ‫آفريبببد و مبببا را چشبببم خود در ميان بندگانبببش و زبان ناطبببق خود در‬ ‫آفريدگان خويش و دست گشادة خود در ميان بندگانش قرار داد!!‬ ‫ايبن عبارت خود دليبل بر بطلن خود اسبت هبر چنبد سبند آن صبحيح‬ ‫بنمايببد‪ .‬زيرا مخالف عقببل و ايمان و وجدان و قرآن اسببت‪ .‬مببع هذا از‬ ‫حيث سند هم صعيف و بي ارزش است‪ .‬اصول ً صرف وجود حديثي در‬ ‫كافبي دللت بر صبحت آن ندارد(‪ ،)1‬كافبي همان كتاببي اسبت كبه قبل هبم‬ ‫گفتيبم كبه از شانزده هزار حديبث آن كمتبر از يبك دهبم از حيبث سبند‬ ‫صبحيح انبد‪ .‬و امبا بپردازيبم ببه ايبن حديبث اوليبن راوي آن محمبد ببن‬ ‫اسببمعيل اسببت‪ :‬مامقائي در تنقيببح المقال (ج ‪ ،2‬ص ‪ )82‬قسببمت دوم‬ ‫وي را مجهول دانسبته‪ ،‬او از حسبين ببن حسبن روايبت كرده اسبت و در‬ ‫تنقيح المقال (ج ‪ ،1‬ص ‪ )40‬او نيز مجهول و مهمل معرفي شده است‪.‬‬ ‫حسين از بكر بن صالح روايت كرده است و بكر بن صالح به گفتة ابن‬ ‫الغضائري‪" :‬ضعيصصف جدا ً كثيصصر التفرد بالغرائب" اسببت‪ :‬يعنبببي‪:‬‬ ‫علوه بر اينكه خيلي ضعيف است‪ ،‬در نقل غرائب بي همتاست!!‬ ‫نجاشبي در بارة او فرموده اسبت‪ :‬بكبر بن صبالح الرازي مولي بنبي‬ ‫ضب ّببه ضعيببف (رجال نجاشببي‪ ،‬ص ‪ .)84‬علمببة حلي در بارة او فرموه‬ ‫است‪" :‬ضعيف جدا ً كثير التفُّرد بالغرائب" (خلصه‪ ،‬ص ‪.)208‬‬ ‫اببن داوود نيبز او را در قسبم دوم (= طبقبة ضعفاء) آورده‪ ،‬و او را‬ ‫تضعيبف كرده اسبت (ص ‪ .)432‬در وجيزه نيبز او را ضعيبف يبا مشترك‬ ‫بيبن ضعيبف و مجهول دانسبته انبد‪ ،‬مامقانبي در تنقيبح المقال در بارة او‬ ‫فرموده است‪" :‬يسقط كل رواية لبكر بن صالح" يعني روايتي كه‬ ‫بكر نقل كرده باشد از درجة اعتبار ساقط مي شود‪.‬‬ ‫بكبر ببن صبالح آن را از هيثصم بصن عبصد الله‪ ،‬كبه حالش در رجال‬ ‫مجهول است روايت كرده و هيثم آن را از مروان بن صباح كه اصلً‬ ‫نامي از او در كتب رجال نيست از قول حضرت صادق (ع) جعل كرده‬ ‫است‪ ،‬يا هم خود او و هم حديثش را جعل كرده اند!!‬ ‫ايبن روايبت ببه قدري رسبواست كبه علمبة مجلسبي نيبز آن را در‬ ‫كتاب "مرآة العقول‪ ،‬ج ‪ ،1‬ص ‪ "96‬ضعيببف شمرده اسببت‪ ،‬بببا ايببن‬ ‫همببه‪ ،‬جناب آيببت الله العظمببي‪ ،‬مببي خواهببد باطلي بلكببه كفري را بببه‬ ‫وسببيلة باطلي و كفري ديگببر تأييببد كرده بببه صببورت حببق جلوه دهببد!!‬ ‫ً‬ ‫غافل از آنكه‪ ﴿ :‬إ ِ َّ‬ ‫ن الْبَاطِ َ‬ ‫هوقا﴾ ص(السراء‪.)81/‬‬ ‫ن َز ُ‬ ‫ل كَا َ‬ ‫‪1‬‬

‫() ايبن جانبب در كتاب "عرض اخبار اصبول بر قرآن و عقول" اكثبر احاديبث جلد اول "كافبي"‬ ‫را سندًا و متنًا مورد تحقيق قرار داده ام (برقعي)‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪88‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫وي زرنگي ديگر به خرج داده و در ذيل ص ‪ 249‬كتابش از "خرايج‬ ‫راوندي" كبه مشحون از ايبن قبيبل مطالب اسبت از داوود رقصي نقبل‬ ‫كرده است كه حضرت صادق (ع) به او فرموده است‪" :‬اگر ما نبوديم‬ ‫نهرها جاري نمي شد و ميوه ها نمي رسيد و درختها سبز نمي شد!! و‬ ‫خواسبته اسبت ببا ايبن بيان تصبرف و تدبيبر امامان را در كون و مكان و‬ ‫زمين و آسمان ثابت نمايد!‬ ‫اينبك بايبد ديبد ايبن داوود رقبي چبه جانوري اسبت كبه توانسبته اسبت‬ ‫آنقدر دروغ و كفر از زبان حضرت صادق (ع) جعل نمايد!‪:‬‬ ‫داوود بصن كثيصر الرقصي را‪ ،‬در تنقيبح المقال (ج ‪ ،1‬ص ‪ )414‬كبه‬ ‫گويبي براي غسبل تعميبد رجال بدنام تأليبف شده اسبت‪ ،‬چنيبن معرفبي‬ ‫مببي كنببد‪" :‬قال بصصن الغضائري‪ :‬داوود بصصن كثيصصر الرقصصي مولى‬ ‫بني أسد يروي عن أبي عبد الله ‪ ، ‬إنه كان فاسد المذهب‬ ‫ضعيصصف الروايصصة ل يُلتفصصت إليصصه" = مذهببب او فاسببد و روايتببش‬ ‫ضعيف بوده و قابل اعتناء نيست‪.‬‬ ‫مرحوم نجاشببي نيببز در ايببن تعريببف بببا مرحوم غضائري موافببق‬ ‫است‪ .‬او از احمد بن عبد الواحد‪ ،‬نقل مي كند كه‪" :‬داوود بن كثير‬ ‫الرقصي يُكَن َّصى أبصا خالد وهصو يُكَن َّصى أبصا سصليمان‪ ،‬ضعيصف جداً‬ ‫والغلة يروي عنصه" = خود داوود در روايبت بسبيار ضعيبف اسبت‪ ،‬ببه‬ ‫طوري كببببه مصببببدر و منبعببببي اسببببت براي غلة (چون آيببببت الله‬ ‫العظمي!!)‪.‬‬ ‫ق َّ‬ ‫ل مصا رأيصت منصه حديثاً‬ ‫احمبد ببن عببد الواحبد فرموده اسبت‪َ " :‬‬ ‫سصديداً " = مبن از ايبن شخبص يبك حديبث درسبت كبم ديده ام (رجال‬ ‫نجاشي‪ /‬ص ‪.)119‬‬ ‫اببو عمرو كشبي‪ ،‬فرموده اسبت‪" :‬و يذكصر الغلة إنصه كان مصن‬ ‫أركانهصصم‪ ،‬ويُروى عنصصه المناكيصصر مصصن الغلو وتُنسصصب إليصصه‬ ‫أقوالهصصصم" = غلة او را يكببببي از اركان مرام خود دانسببببته و از او‬ ‫منكرات زيادي از غلو روايببت مببي كننببد و اقوال خود را بببه وي نسبببت‬ ‫مي دهند‪.‬‬ ‫در رجال ابببن داوود‪ ،‬در قسببم دوم (طبقببة ضعفاء ومجهوليببن‪ ،‬ص‬ ‫‪ )452‬او را فاسد المذهب خوانده و او را جزو ضعفاء‪ ،‬شمرده است‪.‬‬ ‫در رجال ميببر مصببطفي ص ‪ 129‬نيببز او را جدا ضعيببف شمرده و گفتببه‬ ‫اسببببت غاليان از او روايببببت مببببي كننببببد و ‪ ............‬و ‪ .............‬و‬ ‫‪.............‬‬ ‫آري چنين جانوري بايد تكيه گاه غلة باشد‪ ،‬و آيت الله العظماهاي‬ ‫زمان مبا قول او را سبند گرفتبه و از يبك گفتبة كفبر آميبز او صبد شرك‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪89‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫صبريح بيرون آورده بدان اسبتناد كرده مردم را ببه كفبر و شرك سبوق‬ ‫دهند‪.‬‬ ‫اينك بپردازيم به ساير جملتي كه آيت الله العظمي‪ ،‬در كتاب خود‬ ‫از زيارتنامه ها براي كفريات خود استفاده كرده است‪:‬‬ ‫يكي از فقرات زيارتنامه ها كه مورد استناد آيت الله العظمي قرار‬ ‫گرفته‪ ،‬اين جمله است‪" :‬السلم عليك يا عين الله الناظرة ويده‬ ‫الباسصصطة" اسببت ايببن جمله (در جلد ‪ 22‬بحار النوار) در دو مورد در‬ ‫زيارت امير المؤمنين عليه السلم‪ ،‬ديده شده‪:‬‬ ‫يك مورد آن زيارتي است كه علمة مجلسي آن را از مرحوم شيخ‬ ‫مفيبد نقبل كرده اسبت و لفبظ آن را متابعبت نموده اسبت‪ ،‬زيرا گفتبه‬ ‫اسبت‪" :‬إنه أسبق وأوثق" = آن قديبم تر و موثبق تر اسبت‪ ،‬و آن را‬ ‫بدون سند از حضرت صادق (ع) نقل نموده است كه آن جناب فرموده‬ ‫است‪ :‬چون خواستي متوجه قبر امير المؤمنين (ع) شوي‪ ،‬بگو‪ :‬السلم‬ ‫عليببك يببا رسببول الله‪ ،‬تببا آنجببا كببه‪" :‬السصصلم عليصصك يصصا عيصصن الله‬ ‫الناظرة ويده الباسطة وأذنه الواعية" در همين زيارت است كه‬ ‫ب على القصصبر ف َ‬ ‫هو ُ‬ ‫ق ْ‬ ‫ل ‪ ،".........‬يعنببي‪:‬‬ ‫مببي گويببد‪" :‬ثصم انك ْص‬ ‫قبِّل ْص ُ‬ ‫"آنگاه روي قبر خم شده آن را ببوس‪ ،‬و بگو ‪ ......‬الخ"‪.‬‬ ‫و مورد ديگبر زيارتبي اسبت مخصبوص هفدهبم ربيبع الول كبه روز‬ ‫تولد حضرت رسول است كه باز شيخ مفيد و غير او روايت كرده اند‬ ‫كه حضرت صادق (ع) در اين روز امير المؤمنين (ع) را زيارت كرده‪ ،‬و‬ ‫ايبن زيارتنامبه را ببه محمبد ببن مسبلم ثقفبي تعليبم داده و ببه او فرموده‬ ‫است‪ :‬همينكه به باب السلم رسيدي رو به قبله بايست و سي مرتبه‬ ‫بگببو ‪ ،..............‬آنگاه بگببو‪ :‬السببلم علي رسببول الله ‪ .........‬و باز در‬ ‫هميبن زيارت‪ ،‬حضرت به "محمد بن مسلم" دسبتور مبي دهبد كبه‪ " :‬ثم‬ ‫هدُ أن َّ َ‬ ‫هو ُ‬ ‫ف َ‬ ‫قبْر َ‬ ‫على ال َ‬ ‫وت َ ْ‬ ‫لأ ْ‬ ‫ق ْ‬ ‫ب َ‬ ‫ع كَل ِ‬ ‫هدُ‬ ‫م ُ‬ ‫انك ّ‬ ‫ش َ‬ ‫ك تَ ْ‬ ‫ش َ‬ ‫س َ‬ ‫قب ِّل ْ ُ‬ ‫مي َ‬ ‫م َ‬ ‫مي" = آنگاه روي قبببر خببم شده و آن را ببوس و بگببو گواهببي‬ ‫قا ِصص‬ ‫َ‬ ‫مبي دهبم كبه سبخنم را مبي شنوي و ايسبتادنم را مبي بينبي!! كبه ايبن‬ ‫فقره نيبز بارهبا مورد اسبتناد و اسبتشهاد آيبت الله العظمبي و ديگران‬ ‫ب‬ ‫قرار گرفتبه اسبت‪ ،‬و در بعضبي نسبخه هبا پبس از جمله‪ " :‬ثصم انك ّص‬ ‫ف َ‬ ‫قبْر َ‬ ‫على ال َ‬ ‫ه"‪ ،‬كلمببة "قال" اسببت كببه معلوم مببي دارد خود‬ ‫َ‬ ‫قبِّل ْصص ُ‬ ‫حضرت صببادق (ع) خببم شده و قبببر را بوسببيده و آن كلمات را گفتببه‬ ‫است‪.‬‬ ‫حال يبا خود حضرت ببه ايبن كيفيبت زيارت كرده باشبد يبا ببه محمبد‬ ‫بن مسلم يا ديگري تعليم كرده باشد‪ ،‬به هر صورت دروغ است‪ .‬و آن‬ ‫را غاليان يا دجالن‪ ،‬جعل و به حضرت صادق (ع) بسته اند‪ ،‬هر چند آن‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪90‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫را شيخ مفيد و سيد ابن طاووس و امثال ايشان‪ ،‬روايت كنند‪ ،‬به دليل‬ ‫آنكه‪:‬‬ ‫اولً‪ :‬در آنها سندي ذكر نشده است‪ ،‬و چنانكه ديديم و بعدا ً ان شاء‬ ‫الله تعالي خواهيم ديد آن زيارتنامه ها كه سند دارد غالب آن از ضعفاء‬ ‫و از غلة بنام است تا چه رسد به اينها كه معلوم نيست چه كسي آنها‬ ‫را ساخته يا بافته است‪.‬‬ ‫ثانياً‪ :‬آمدن حضرت صببادق (ع) بببه زيارت حضرت اميببر المؤمنيببن‬ ‫عليه السلم مسلم نيست چنانكه شرح آن بيايد‪.‬‬ ‫ثالثاً‪ :‬آنچبببه روايبببت شده حضرت صبببادق (ع) در زمان منصبببور‬ ‫دوانيقبي ببه كوفبه آمده و ببه زيارت اميبر المؤمنيبن (ع) رفتبه اسبت ببه‬ ‫قدري اختلف دارد كبه گاهبي آن را ببه "صبفوان جمال" نسببت داده انبد‬ ‫و گاهبي ببه يونبس ببن ظببيان و گاهبي ببه معلي ببن خنيبس كبه در سبال‬ ‫‪ ،132‬يعنبي قببل از اينكبه منصبور ببه خلفبت رسبد ببه دسبت داوود ببن‬ ‫علي‪ ،‬كشته شد‪.‬‬ ‫َ‬ ‫و پاره اي از ايببن روات چون يونصصس بصصن ظصصبيان و معل ّى بصصن‬ ‫خنيس به قدري بي اعتبارند كه اگر گواهي به روشني روز و تاريكي‬ ‫شب دهند نمي توان به گفتارشان اعتماد كرد‪ ،‬چنانكه شخصيت منفور‬ ‫اولي در صفحات گذشته معرفي شد و حال دومي نيز خواهد آمد(‪ )1‬ان‬ ‫شاء الله تعالي‪.‬‬ ‫رابعاً‪ :‬ايبببن مطالب (ديدار حضرت صبببادق از قببببر حضرت اميبببر‬ ‫المؤمنيببن) در كتببب معتبببر و مشهور مذكور نيسببت چنانكببه مرحوم‬ ‫مجلسبي در جلد ‪ 22‬بحار النوار داسبتان صبفوان راكبه با حضرت صبادق‬ ‫(ع) به زيارت آمده است‪ ،‬چنين آورده است‪" :‬ذكر الفقيه صفي الدين‬ ‫بببن سببعدان فببي مزار فقيهنببا محمببد بببن علي بببن فضببل ‪ .........‬قال‪:‬‬ ‫ت هذه الزيارة مصن كتصب عمومتصي! وكانصت بخصط عمصي‬ ‫"أخذ ُص‬ ‫الحسصصين بصصن الفضصصل‪ ،‬قال‪ :‬حدثنصصي ‪ ......‬عصصن صصصفوان بصصن‬ ‫يحيصصى عصصن صصصفوان الجمال ‪ "...............‬آنگاه داسببتان صببفوان‬ ‫‪1‬‬

‫() معّرفبي "معلي ببن خنيبس" از قلم افتاده اسبت‪" .‬نجاشبي" در بارة "معلّي" فرموده وي‬ ‫جدّا ضعيببف اسببت و بببه او اعتمادي نيسببت‪ ،‬مرحوم "غضائري" نيببز پببس از بيان اينكببه وي‬ ‫مد ّبتي پيرو يكبي از منحرفيبن موسبوم ببه "مغيره ببن سبعيد" بوده اسبت‪ ،‬در بارة او فرمود‬ ‫غلة از وي روايبت ميكننبد و مبن ببه احاديبث او اعتماد نمبي كنبم‪ .‬در رجال "كشبي" ص ‪213‬‬ ‫آمده "معلّي" اوصببياء را در شمار انبببياء مببي دانسببته!! وامام صببادق (ع) از چنيببن كسبباني‬ ‫اظهار بيزاري فرموده‪ .‬علمببة "حلّي" نيببز او را تضعيببف كرده اسببت‪ .‬البتببه افراد غالي و‬ ‫ضعيفي چون "عبد الله بن عبد الّرحمن الصم المسمعي" رواياتي در تعريف از او آورده اند‬ ‫كه قابل اعتماد نيست خصوصا ً كه به اتّفاق جمهور علما قول جارح مقدّم است (برقعي)‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪91‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫جمال را آورده كبه وي ببا حضرت صبادق (ع) از مدينبه ببه كوفبه آمده و‬ ‫چون به حيره رسيده اند به نجف آمده اند‪ ،‬آنگاه حضرت ريسماني كه‬ ‫از ليبف نارگيبل بود درآورده و مقداري از زميبن را مسباحت كرده تبا ببه‬ ‫محلي رسيده از آن مقداري خاك برداشته و استشمام نموده‪ ،‬همچنين‬ ‫بارها خاك برداشته و بو كرده است تا سر انجام به موضع قبر رسيده‬ ‫و هميبن كبه خاك آن را برداشتبه و ببو كرده اسبت شهقبه اي كشيده و‬ ‫بيهوش شده به طوري كه صفوان گمان كرده است كه حضرت از دنيا‬ ‫رفته است و چون به هوش آمده فرمود است‪ " :‬هاهنا والله مشهد‬ ‫أم ير المؤمنين" = سبوگند ببه خدا كبه اينجبا شهادتگاه اميبر المؤمنيبن‬ ‫است‪.‬‬ ‫به هر صورت روايت از چنان كتا بي گمنام نمي تواند مورد اعتماد‬ ‫خاص و عام باشد‪.‬‬ ‫باز در حديبث كامبل الزياره از اببي الخطاب از صبفوان ببن مهران‬ ‫(= صفوان جمال) روايت شده كه من از حضرت صادق (ع) از موضع‬ ‫قببر اميبر المؤمنيبن (ع) پرسبيدم‪ ،‬حضرت موضبع آن را براي مبن وصبف‬ ‫كرد كببه آن نزديببك دكادك الميببل اسببت‪ ،‬پببس مببن رفتببم در آنجببا نماز‬ ‫خواندم و سبال ديگبر آمدم خدمبت حضرت صبادق (ع)‪ ،‬و ببه حضرتبش‬ ‫خببر دادم كبه مبن رفتبم و چنيبن و چنان كردم‪ ،‬حضرت فرمود‪" :‬درسبت‬ ‫رفتبه اي"‪ ،‬و من (يعنبي صفوان) مدت بيسبت سبال در نزد آن قببر نماز‬ ‫مبي خواندم‪ ،‬ايبن روايبت مبي رسباند كبه صبفوان ببا حضرت صبادق ببه‬ ‫محبل قببر نرفتبه و فقبط نشانبي آن را پرسبيده اسبت‪ ،‬و چون حضرت‬ ‫نشانببي آن را داده صببفوان رفتببه و بببا آن نشانببي آن قبببر را پيدا كرده‬ ‫است‪ ،‬و چون آن نشاني ها را به حضرت بازگو كرده است‪ ،‬امام ب ‪ ‬ب‬ ‫او را تصديق و تصويب فرموده است‪.‬‬ ‫اگبر صبفوان ببا آن حضرت ببه نجبف رفتبه بود و آن قببر را ديده بود‬ ‫ديگر لزومي نداشت كه بيست سال به آن نشاني كه حضرت داده بود‬ ‫اكتفاء كند و آن را دليل بر درستي يافت خود بگيرد؟‪.‬‬ ‫و چون حضرت صادق (ع) در زمان منصور‪ ،‬به بغداد تشريف برده‬ ‫اند‪ ،‬و منصور در سال ‪ 136‬به خلفت رسيده‪ ،‬هرگاه فرض شود كه در‬ ‫همان سببال اول خلفببت خود‪ ،‬آن حضرت را احضار كرده باشببد (حال‬ ‫آنكبه چنيبن نيسبت) و ببا توجبه ببه اينكبه وفات آن جناب در سبال ‪148‬‬ ‫مي باشد‪ ،‬در اين صورت فاصلة آمدن به كوفه و وفات آن جناب بازهم‬ ‫بيشتبر از ‪ 12‬سبال نمبي شود و صبفوان بيسبت سبال يعنبي هشبت سبال‬ ‫بغداد از اين هم‪ ،‬همان مكان را كه حضرت به او نشان داده بود زيارت‬ ‫مي كرد‪ ،‬پس آمدن حضرت صادق (ع) با صفوان دروغ است!‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪92‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫خامساً‪ :‬موضع قبر امير المؤمنين ب ‪ ‬ب تا زمان حضرت رضا (ع)‬ ‫در بيببن شيعيان مورد اختلف اسببت‪ ،‬زيرا عده اي قائل بودنببد كببه آن‬ ‫حضرت در مسجد كوفه دفن شده است وعده اي قائل بودند كه آن‬ ‫بزرگوار را در خانبه اش دفبن كرده انبد‪ ،‬و كسباني هبم ببه همان روايبت‬ ‫صببفوان قائل بودنببد‪ ،‬چنانكببه در قرب السببناد از بزنطببي روايببت شده‬ ‫اسبت كبه از حضرت رضبا (ع) از موضبع قببر اميبر المؤمنيبن (ع) سبؤال‬ ‫كردم‪ ،‬حضرت فرمود‪ :‬از پيران خود در ايبن باره چبه شنيده اي؟ عرض‬ ‫كردم صببفوان بببن مهران از جدت (= حضرت صببادق) روايببت كرده‬ ‫است كه آن حضرت در نجف مدفون است و پاره اي از اصحاب ما (=‬ ‫شيعيان) نيز از يونس بن ظبيان چنين روايت كرده اند‪ ،‬حضرت فرمود‪:‬‬ ‫مبن هبم از او شنيده ام كبه مبي گفبت او در مسبجد شمبا كبه در كوفصه‬ ‫است مدفون شده است‪.‬‬ ‫ت منبه" كبه در حديبث اسبت‪،‬‬ ‫شايبد مراد حضرت از ضميبر "سبمع ُ‬ ‫حضرت صبادق باشبد‪ ،‬هبر چنبد بعيبد اسبت كبه خود آن حضرت‪ ،‬آن را‬ ‫مسببتقيما از جببد بزرگوارش (=حضرت صببادق) شنيده باشببد‪ ،‬زيرا آن‬ ‫جناب‪ ،‬در همان سببال وفات حضرت صببادق (‪ )148‬يببا يببك سببال قبببل‬ ‫متولد شده اسبت‪ ،‬و يبا اينكبه مراد حضرت آن باشبد كبه از "يونبس ببن‬ ‫ظبيان"‪ ،‬چنين شنيده است‪ ،‬آن نيز بعيد است‪ ،‬اما نه چنان‪.‬‬ ‫باز در حديثي كه از حسن بن جهم روايت شده است‪ ،‬او مي گويد‬ ‫مبن ببه حضرت رضبا (ع) داسبتان يحبي ببن موسبي و تعرض او را ببه‬ ‫كساني كه به زيارت قبر امير المؤمنين مي روند ياد آور شدم تا آنجاكه‬ ‫مبي گويبد مبن همان حديبث صبفوان را قبول درام زيرا معتقدم كبه قببر‬ ‫اميبر المؤمنيبن (ع) در دار الخلفصه نيسبت از آن جهبت كبه خدا قببر او‬ ‫را در منال منازل ظالمان و سبتمكاران قرار نمبي دهبد‪ ،‬در مسبجد هبم‬ ‫نبايد باشد زيرا اهل بيت او مي خواستند قبر او مخفي باشد‪ ،‬كدام يك‬ ‫صبحيح اسبت؟ حضرت رضبا (ع) فرمود‪ :‬همان گفتبة تود درسبت اسبت‬ ‫زيرا قول جعفببر بببن محمببد (ع) را گرفتببه اي‪ .‬آنگاه فرمود‪" :‬يصصا أبصصا‬ ‫محمصصد! مصصا أرى أحدا ً مصصن أصصصحابنا يقول بقولك ول يذهصصب‬ ‫مذهبصك" = اي اببو محمبد (كنيبة حسبن ببن جهبم اببو محمبد بود) هيبچ‬ ‫كس از اصحاب ما (= شيعيان) را نمي بينم كه قائل به قول تو بوده و‬ ‫معتقد به مذهب تو (در خصوص قبر امير المؤمنين) باشد‪.‬‬ ‫ببه هبر صبورت آنچبه مسبلم اسبت در زمان حضرت رضبا (ع) قببر‬ ‫اميبر المؤمنيبن (ع) ببه درسبتي معلوم نبوده اسبت‪ ،‬پبس تعييبن قببر در‬ ‫زمان حضرت صادق (ع) صحيح نيست‪.‬‬ ‫سبادساً‪ :‬بر طببق تمام كتبب تواريبخ‪ ،‬اوليبن كسبي كبه ببه احتمال ببه‬ ‫قببر اميبر المؤمنيبن دسبت يافبت‪ ،‬هارون الرشيبد بود كبه در شكارگاهبي‪،‬‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪93‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫آن محبل را ديبد‪ ،‬و پرسبيد؟ زارعيبن و سباكنين صبحراي نجبف گفتنبد‪ :‬مبا‬ ‫از پدران خود شنيده ايبم كبه قببر اميبر المؤمنيبن علي ‪ ‬در ايبن حدود‬ ‫اسبت‪ ،‬پبس آنگاه هارون دسبتور داد تبا در اطراف آن حفاري كردنبد و‬ ‫موضع را يافتند و آن را تعمير كردند‪ ،‬از زمان وفات حضرت صادق (ع)‬ ‫تبا زمان انتقال خلفببت ببه هارون‪ ،‬بيبش از بيسبت سبال طول كشيده‬ ‫اسبت‪ ،‬زيرا وفات حضرت صبادق (ع) در سبال ‪ 148‬هجري بود و انتقال‬ ‫خلفببت بببه هارون‪ ،‬در سببال ‪ 170‬بوده اسببت‪ ،‬حال در كداميببن سببال‬ ‫خلفت‪ ،‬به هارون توفيق يافتن امير المؤمنين دست داده است؟‪.‬‬ ‫هببر چببه هسببت در زمان حضرت صببادق (ع) قبببري نبوده تببا آن‬ ‫حضرت ببه "محمبد ببن مسبلم" دسبتور رفتبن ببه زيارت و آداب ورود ببه‬ ‫حَرم كبه "باب السبلم" نام داشتبه و در هاي ديگبر‪ ،‬كبه يكبي از آنهبا‬ ‫دَرِ َ‬ ‫باب السبلم‪ ،‬نام داشتبه اسبت‪ ،‬بدهبد‪ .‬در حالي كبه در ايبن زيارتنامبه كبه‬ ‫مرحوم شيببخ مفيببد و ديگران از حضرت صببادق (ع) روايببت كرده انببد‬ ‫معلوم مبي شود در زمانبي بوده كبه قببر اميبر المؤمنيبن (ع) چنديبن دَرِ‬ ‫صبحن و سبرايي داشتبه كبه از آن جمله باب السبلم بوده‪ ،‬و در ضمبن‬ ‫زيارت‪ ،‬دستور مي دهد كه خود را روي قببر انداخته و آن را ببو سد‪ ،‬يا‬ ‫خود آن حضرت خبببم شده و قببببر را بوسبببيده‪ ،‬در حالي كبببه زمان آن‬ ‫حضرت قبري نبوده تا بتوان آن را بوسيد و دربي نبوده تا بتوان به آنجا‬ ‫آمده و رو به قبله ايستاد!!!؟‪.‬‬ ‫از آنجبا كه دروغگبو كم حافظبه اسبت آن كس كبه ايبن زيارت ها را‬ ‫بافته است‪ ،‬هيچ به ياد نيآورده است كه در زمان حضرت صادق (ع) در‬ ‫و صحن و قبري نبوده تا با آن چنين و چنان كنند!!‬ ‫در كتبب تاريبخ در محبل قببر و كيفيبت دفبن اميبر المؤمنيبن علي ‪‬‬ ‫آنقدر اختلف اسبت كبه هيبچ كبس نمبي توانبد يقيبن كنبد قببري كبه اكنون‬ ‫در نجف واقع شده‪ ،‬مرقد آن حضرت است‪.‬‬ ‫اببو الفداء حافبظ اببن كثيبر در تاريبخ خود البدانصة والنهايصة (ج ‪،7‬‬ ‫ص ‪ )330‬آورده است‪" :‬وما يعتقده كثير من جهلة الروافض من‬ ‫أن قصصبره بمشهصصد النجصصف فل دليصصل على ذلك ول أصصصل له و‬ ‫يقال إنمصصصا ذاك قصصصبر المغيرة بصصصن شعبصصصة‪ ،‬حكاه الخطيصصصب‬ ‫البغدادي عصن أبصي نعيصم الحافصظ عصن أبصي بكصر الطلحصي‪ ،‬عصن‬ ‫محمد بن عبد الله الحضرمي الحافظ‪ ،‬عن مطر أنه قال‪ :‬لو‬ ‫علمصصت الشيعصصة قصصبر هذا الذي يعظمونصصه بالنجصصف لرجموه‬ ‫بالحجارة‪ ،‬هذا قبر المغيرة بن شعبة‪.‬‬ ‫قال الواقدي‪ :‬حدثني أبو بكر بن عبد الله بن أبي سبرة‬ ‫عن إسحاق بن عبد الله بن أبي فروة قال‪ :‬سألت أبا جعفر‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪94‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫محمد بن علي الباقر كم كان سن علي يوم قتل؟ قال‪ :‬ثلثاً‬ ‫وستين سنة‪.‬‬ ‫قلت‪ :‬أيصن دفصن؟ قال‪ :‬دفصن بالكوفصة ليل وقصد غصبي عصن‬ ‫دفنصه‪ ،‬وفصي روايصة عصن جعفصر الصصادق أنصه كان عمره ثمان‬ ‫ن قبلي المسجد الجامع‬ ‫وخمسين سنة‪ ،‬وقد قيل إن عليا ً دُ ِ‬ ‫ف َ‬ ‫من الكوفة‪ .‬قاله الواقدي‪ ،‬والمشهور بدار المارة"‪.‬‬ ‫يعنبي‪" :‬عقيدة بسبياري از جاهلن روافبض (= شيعيان) ايبن اسبت‬ ‫كبه قببر آن حضرت در نجصف اسبت‪ ،‬امبا دليلي بر آن نيسبت‪ ،‬و اصبلي‬ ‫ندارد و گفته مي شود كه اين قبر‪ ،‬قبر مغيرة بن شعبه(‪ )1‬است‪.‬‬ ‫ايبن قول را خطيبب بغدادي (در تاريبخ بغداد) از اببي نعيبم حافبظ از‬ ‫اببو بكبر طلحبي از محمبد ببن عببد الله الحضرمبي از مطرانبه نقبل كرده‬ ‫اسبت كبه گفتبه اسبت‪ :‬اگبر شيعبه بدانبد قببري كبه آنان در نجبف بزرگبش‬ ‫مي دارند از آن كيست سنگسارش مي كنند‪ .‬اين قبر از آن مغيرة بن‬ ‫شعببه اسبت‪ .‬و گفتبه شده اسبت كبه علي (ع) در جلوي مسبجد جامبع‬ ‫كوفه دفن شده است‪ ،‬اين سخن را واقدي گفته است‪ .‬و مشهور آن‬ ‫اسببت كببه آن حضرت در دار الماره دفببن شده اسببت‪ .‬و نيببز خطيببب‬ ‫بغدادي از اببو نعيبم از فضبل ببن دكيبن روايبت كرده اسبت كبه‪ :‬حسبن و‬ ‫حسين (ع) او را از كوفه حركت داده به مدينه نقل كرده و آن حضرت‬ ‫را در بقيببع در نزد حضرت فاطمببه (ع) دفببن كردنببد‪ ،‬و گفتببه شده كببه‬ ‫هنگامي كه جنازة آن حضرت را بر شتر حمل كردند شتر در بيابان گم‬ ‫شده‪ ،‬قبيلة طي به خيال اينكه آن حمل‪ ،‬مالي است‪ .‬گرفتنه‪ ،‬اما چون‬ ‫ديدنبد آنچبه در صبندوق اسبت جنازه اي اسبت و او را نشناختنبد صبندوق‬ ‫را با آنچه در آن بود دفن كردند و هيچ كس ندانست كه قبر آن حضرت‬ ‫در كجاست؟ و نيز خطيب بغدادي اين مطالب را حكايت كرده است‪ .‬و‬ ‫حافبظ اببن عسباكر از حضرت امام حسبن (ع) روايبت كرده اسبت كبه‬ ‫فرمود‪ :‬مببن علي را در حجره اي از كوچببة آل جعده دفببن كردم‪ .‬و از‬ ‫عببد المطلب ببن عميبر روايبت شده اسبت كبه گفبت‪ :‬خالد ببن عببد الله‬ ‫كه محل خانة فرزند خود را حفر مي كرد از زير پايه‪ ،‬پير مرد مدفوني‬ ‫را بيرون آوردند كه موي سر و ريشش سفيد بود كه تو گويي ديروز او‬ ‫را دفن كرده اند‪ ،‬خالد تصميم گرفت كه او را بسوزاند‪ ،‬ليكن خدا او را‬ ‫از ايبن تصبميم منصبرف كرد‪ ،‬پبس پارچبه اي خواسبت و جنازه را ببا آن‬ ‫پيچيببد و خوشبببو گردانيده بببه جاي خود گذاشببت گفتببه انببد ايببن نقطببه‬ ‫محاذي دروازة كتابفروشان روبروي مسبببجد اسبببت‪ ،‬و از حضرت امام‬ ‫‪1‬‬

‫() مغيرة بببن شعبببه از جانببب معاويببه و الي كوفببه بود و در همانجببا در سببال ‪ 50‬هجري در‬ ‫گذشت‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪95‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫جعفبر صبادق (ع) روايبت شده اسبت كبه فرمود‪ :‬بر علي (ع) نماز ميبت‬ ‫شبانبه خوانده شبد و در كوفصه دفبن شبد و محبل قببر او پوشانده شبد‪.‬‬ ‫ليكن قبر آن حضرت در كوفه نزديك دار الماره است‪.‬‬ ‫در مروج الذهصب مسصعودي (ج ‪ ،2‬ص‪ )2‬چنيبن مسبطور اسبت‪:‬‬ ‫"و قد تنوزع في مو ضع قبره؛فمن هم من قال‪ :‬إ نه د فن في‬ ‫مسجد الكوفة‪ ،‬ومنهم من قال‪ :‬به حمل إلى المدينة فدفن‬ ‫ع ند قبر فاطمة‪ ،‬ومن هم من قال‪ :‬إ نه حمل في تابوت على‬ ‫ل‪ ،‬وإن الجم َ‬ ‫ل تاه ووقصع إلى وادي بطيصء‪ ،‬وقصد قيصل مصن‬ ‫َ‬ ‫ج َ‬ ‫م ٍ‬ ‫الوجوه غير ما ذكرنا" = در موضع قبر آن حضرت گفتگو و اختلف‬ ‫شده اسبت‪ .‬گروهبي مبي گوينبد كبه آن حضرت در مسبجد كوفبه دفبن‬ ‫شبد‪ ،‬و گروهبي قائل انبد كبه آن جناب را در صبندوقي روي شتبر حمبل‬ ‫كردند و آن شتر در صحرا گم شد و به وادي طي افتاد‪ ،‬و غير از اين‪،‬‬ ‫نيز اقوالي است(‪.)1‬‬ ‫تاريصخ بغداد ( ج‪ ،1‬ص ‪ )134‬از حضرت باقببر بب ‪ ‬بب روايببت كرده‬ ‫است كه اسحاق بن عبد الله از آن حضرت پرسيده است‪" :‬أين دفن‬ ‫عن ّ ِصي دَ ْ‬ ‫و َ‬ ‫ه" = حضرت‬ ‫ي َ‬ ‫قدْ ُ‬ ‫ع ِّ‬ ‫فن ُص ُ‬ ‫علي؟؟ فقال‪ :‬بالكوفصة ليلً‪َ ،‬‬ ‫م َص‬ ‫علي كجا دفن شد؟ فرمود‪ :‬شبانه در كوفه مدفون گرديد و مكانش بر‬ ‫من معلوم نيست‪.‬‬ ‫ت‬ ‫و در ص ‪ ،136‬از حضرت امام حسن پرسيده شد؟ فرمود‪" :‬دفن ُ‬ ‫أبي عل َّ‬ ‫ي بن أبي طالب في حجلة أو قال في حجرة من دور‬ ‫آل جعدة بن هبيرة" = من آن حضرت را در حجره اي از خانه هاي‬ ‫آل جعده بن هبيره دفن كردم‪.‬‬ ‫و در ص ‪ 137‬داسبتان حفبر "خالد ببن عببد الله" را آورده اسبت كبه‬ ‫مبي خواسبت جنازة آن حضرت را بسبوزاند‪ ،‬و هيثبم ببن غربان مانبع آن‬ ‫شبد‪ ،‬و سبپس از حسبن ببن محمبد النخعبي روايبت مبي كنبد كبه گفبت‪:‬‬ ‫"جاء ر جل إلى شر يك فقال‪ :‬أ ين قبر علي بن أ بي طالب؟؟‬ ‫فأعرض عنصه حتصى سصأله ثلث مرات! فقال له فصي الرابعصة‪:‬‬ ‫نقله والله الحسصن بصن علي إلى المدينصة" = مردي نزد شريببك‬ ‫آمبد و گفبت ‪ :‬قببر علي ببن اببي طالب كجاسبت؟ شريبك در ايبن سبؤال‬ ‫سببه بار از او روي بگردانيببد‪ ،‬و در مرتبببة چهارم گفببت‪ :‬بببه خدا قسببم‬ ‫حسن بن علي (ع) او را به مدنيه نقل كرد‪.‬‬ ‫و عببد الملك ببن محمبد الرقامبي گفتبه اسبت‪" :‬وكنصت عنصد أبصي‬ ‫نعيصصم فمَّر قوم على حميصصر‪ ،‬قلت‪ :‬أيصصن يذهصصب هؤلء؟ قال‪:‬‬ ‫‪1‬‬

‫() ايبن اقوال در اكثبر كتبب تاريبخ و از آن جمله در تاريبخ دمشبق اببن عسباكر ج ‪ ،3‬ص ‪310‬‬ ‫مذكور است‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪96‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫ي أبصو نعيصم‬ ‫يأتون إلى قصبر علي بصن أبصي طالب‪ ،‬فالتفصت إل َّص‬ ‫فقال‪ :‬كذبوا! ن َ َ‬ ‫ه إلى المدينة" يعني ابي نعيم نيز‬ ‫ه الحس ُ‬ ‫ن ابن ُ ُ‬ ‫قل َ ُ‬ ‫گفته است حضرت حسن (ع) جنازة او را به مدنيه انتقال داد‪.‬‬ ‫ت‬ ‫و در ص ‪ 138‬از قول مطيببببن آورده اسببببت كببببه ‪" :‬لو َ‬ ‫م ِصصص‬ ‫عل ِ َ‬ ‫ة‪ ،‬هذا َ‬ ‫ن‬ ‫الرافض ُ‬ ‫ه بال ِ‬ ‫قبُْر المغير ِ‬ ‫جاَر ِ‬ ‫ح َ‬ ‫ن هذا لََر َ‬ ‫م ْ‬ ‫مت ْ ُ‬ ‫ج َ‬ ‫ة قبَر َ‬ ‫ةب ِ‬ ‫ُ‬ ‫عب َصة" = اگبر رافضبي هبا (= شيعيان) بداننبد ايبن قببر كيسبت‪ ،‬آن را‬ ‫ش ْ‬ ‫سنگسار مي كنند زيرا آن‪ ،‬قبر مغيرة بن شعبه است‪.‬‬ ‫در طبقات ابصن سصعد (ج ‪ ،3‬ص ‪ )38‬چنيببن آمده اسببت‪" :‬دُصفن‬ ‫ي بالكوفصة عنصد مسصجد الجماعصة‪ = ".............‬علي در كوفصه‬ ‫عل ٌّص‬ ‫در نزد مسجد جامع دفن شد‪.‬‬ ‫البتببه منظور مببا اثبات يببا رد ايببن اقوال نيسببت‪ ،‬بلكببه إبطال قول‬ ‫فقرات زيارتنامه ها است‪.‬‬ ‫در زماني كه هنوز موضع قبر امير المؤمنين ب ‪‬ب نا معلوم و مورد‬ ‫اينهمه اختلف‪ ،‬بود‪ ،‬چگونه اين فقرات كفر آميز و موهوم بر زبان امام‬ ‫(ع) گذشت؟!!‪.‬‬ ‫طرفببه آنكببه در كتاب "فرحببه الغريببّ" خلف آن را از محمببد بببن‬ ‫مسلك‪ ،‬روايت كرده اند كه او و سليمان بن خالد به حضرت صادق (ع)‬ ‫واردشده و از قببر اميبر المؤمنيبن (ع) سبؤال كرده انبد؟ حضرت نيبز ببه‬ ‫آنها نشاني ها داده و آنان با آن نشاني ها رفته و اثري يافته اند‪.‬‬ ‫پس فقرات اين زياتنامه ها همه جعلي است و هرگز امامي امير‬ ‫المؤمنيببن (ع) را "عيببن الله الناظره" نخوانده اسببت تببا مورد اسببتناد‬ ‫غاليان قرار گيرد‪.‬‬ ‫علوه بر آن در اين زيارتنامه ها فقراتي است كه عقل و وجدان و‬ ‫تاريخ و سيره بر كذب آن گواهي مي دهد‪ ،‬مانند‪" :‬السلم عليك يا‬ ‫مصن خاطصب الثعبان وذئب الفلة" = سبلم بر تبو اي كسبي كبه ببا‬ ‫اژدهببا و گرگ سببخن گفتببي! و باز در هميببن زيارت اسببت‪" :‬السصصلم‬ ‫عليصك يصا مصن ُردت له الشمصس حامصي شمعون الصصفا" در ايبن‬ ‫عبارت‪ ،‬اشارت است به داستاني كه در كتاب "مدينة المعاجز" آمده‬ ‫است كه‪ :‬اژدهايي در زمان خلفت امير المؤمنين (ع) به كوفه آمده و‬ ‫بيببش از پنببج بار آمدوشببد در حضور اميببر المؤمنيببن و مردم كوفببه بببه‬ ‫كرات سبخن گفتبه اسبت!!‪ ،‬كبه بايبد شرح و تفصبيل اينگونبه دروغهاي‬ ‫شاخدار را از اين گونه كتابها خواست(‪.!!)1‬‬ ‫‪1‬‬

‫() چگونه ممكن است پيامبر بزرگواري كه خداوند تبارك وتعالي به او مي فرمايد‪" :‬اخفض‬ ‫جناحك للمؤمنين" = براي مؤمنين فروتني كن (الحجر‪ )88/‬و يا "اخفض جناحك لمن اتبعك‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪97‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫عجبب اسبت كبه ثُعبان موسبي (ع) كبه ببه نبص صبريح قرآن كريبم‪،‬‬ ‫بيببش از دو مرتبببه [يببك بار فقببط براي حضرت موسببي و بار ديگببر در‬ ‫برابر فرعون و مردم] ظاهببر نشببد آن همببه غوغببا و سببروصدا در دنيببا‬ ‫انداخت‪ ،‬اما ثعبان علي (ع) كه علوه بر پنج بار ظهور در حضور مردم‪،‬‬ ‫آن همبه سبخن سبرايي كرد! مبع هذا هيبچ كبس آن را جبز فردي كذاب‬ ‫نقل نكرد‪ ،‬چه معجزة بي مزه اي!!‬ ‫يكبي از فقرات ايبن زيارتنامبه‪" :‬السصلم عليصك يصا مصن ُردت له‬ ‫الشمصس" = سبلم بر تبو اي كسبي كبه خورشيبد براي او باز گردانده‬ ‫شبد!! اسبت كبه غلة‪ ،‬آن را يكبي از دليبل تصبرف اميبر المؤمنيبن در‬ ‫كون و مكان گرفتبه انبد وآن را ببا آب و تاب در هبر مجلسبي و محفلي‬ ‫ذكبر مبي كننبد‪ ،‬ببا اينكبه علم و حبس و عقبل و تاريبخ بر محال و كذب‬ ‫بودن آن گواهي مي دهند(‪.)1‬‬ ‫قبول اين قبيل افسانه ها در اين زمان موجب سخره واستهزاء به‬ ‫ديببن مبببين اسببت و بسبا كببه در نزد بعضببي باعببث انكار سبباير فضايببل‬ ‫واقعبي اميبر المؤمنيبن (ع) شود‪ ،‬ببا ايبن حال در كمتبر شعبر و دفتري‬ ‫است كه مدّاحان و فضايل تراشان جاهل آن را نيآورند!‪.‬‬ ‫اينك ما آن داستان را از بهتر ين و موثّقتر ين صحاح شيعه آورده و‬ ‫آن را مورد بررسي و تحقيق قرار مي دهيم‪.‬‬ ‫َص‬ ‫ن‬ ‫حابِنَا َ‬ ‫كافببي‪ ،‬آن را چنيببن روايببت مببي كنببد‪ِ " :‬‬ ‫عدَّةٌ ِ‬ ‫ص َ‬ ‫ع ْص‬ ‫م ْص‬ ‫نأ ْ‬ ‫ع َ‬ ‫د‬ ‫زيَاٍد َ‬ ‫ن ُ‬ ‫ر َ‬ ‫ن الكافي ِ‬ ‫عي ٍ‬ ‫ج ْ‬ ‫ن َ‬ ‫س ْ‬ ‫َ‬ ‫مو َ‬ ‫ع ْ‬ ‫ع ْ‬ ‫ن ُ‬ ‫ع َ‬ ‫ه ِ‬ ‫ف ٍ‬ ‫ل بْ ِ‬ ‫سى ب ْ ِ‬ ‫مَر ب ْ ِ‬ ‫ن ِ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ْص‬ ‫ع َّ‬ ‫سى َ‬ ‫صدَ َ‬ ‫قا َ‬ ‫ت أن َصا‬ ‫ل دَ َ‬ ‫َ‬ ‫ن َ‬ ‫ة َ‬ ‫ق َ‬ ‫خل ُ‬ ‫ن الح َص‬ ‫مو َص‬ ‫ع ْص‬ ‫ن ُ‬ ‫ن َص‬ ‫ما ِ‬ ‫س ِ‬ ‫ع َ ِص‬ ‫ر ب ْص ِ‬ ‫ن ب ْص ِ‬ ‫ع َّ‬ ‫ف َ‬ ‫خ َ‬ ‫جدَ ال ْ َ‬ ‫قا َ‬ ‫ه‬ ‫وأب ُصصو َ‬ ‫ل ي َصصا َ‬ ‫ماُر تََرى َ‬ ‫ذ ِصص‬ ‫ه ِ‬ ‫عب ْ ِ‬ ‫ف ِ‬ ‫م ْصص‬ ‫د الله ‪َ ‬‬ ‫س ِ‬ ‫ضي ِصص‬ ‫هدَةَ ُ‬ ‫م ‪ ...........‬الخ"(‪.)2‬‬ ‫و ْ‬ ‫ت نَ َ‬ ‫قل ْ ُ‬ ‫ع ْ‬ ‫ال ْ َ‬ ‫مضمون حديث آن است كه عمار بن موسي گفته است كه من و‬ ‫حضرت صببادق (ع) داخببل مسببجد فضيببح در مدينببه شديببم‪ ،‬حضرت‬ ‫فرمود‪ :‬اي عمار ايببن شكاف را مببي بينببي گفتببم آري‪ ،‬آنگاه حضرت‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫من المؤمنين" = براي مؤمنيني كه تو را پيروي ميكنند فروتني كن (الشعراء‪ )210/‬يا امامي‬ ‫كبه خود أسبوة تواضبع اسبت و در زمانبي كبه زنده بود اجازه نمبي داد او را همچون ملوك و‬ ‫سبلطين ببا القاب متعدد خطاب كننبد و اصبحاب و پيروانبش نيبز ببا آنان چنيبن نمبي كردنبد‪،‬‬ ‫بگويببد مرا "عيببن الله الناظره" = چشببم بيناي خدا بخوانيببد و يببا بگويببد در زيارتببم بگوييببد‪:‬‬ ‫"السلم عليك يا من خاطب الثعبان وذئب الفلة‪ ،‬السلم عليك يا من ُردت له‬ ‫الشمس"؟!! (برقعي)‪.‬‬ ‫() اينجانبب در كتاب "خرافات وفور در زيارات قبور" در بارة ماجراي "رد ّ شمبس" مطالببي‬ ‫آورده ام (برقعي)‪.‬‬ ‫() فروع كافي‪ ،‬ج ‪ ،1‬ص ‪.319‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪98‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫داسبتان رد شمبس را از زبان اسبماء بنبت عميبس كبه قبل زن حضرت‬ ‫جعفر طيار و بعد از شهادت آن بزرگوار‪ ،‬زن ابو بكر و سر انجام زوجة‬ ‫امير المؤمنين (ع) شد از قول آن حضرت نقل كرد! ما اينك روات اين‬ ‫حديث مجعول غير معقول نا مقبول را معرفي مي كنيم‪:‬‬ ‫راوي اول آن‪ ،‬سبهل ببن زياد اسبت كبه شيبخ طوسبي او را در كتاب‬ ‫ف جدا ً عنصد ن َّ‬ ‫قاد الخبار"‬ ‫الفهرسبت ضعيبف و در اسبتبصار‪" ،‬ضعي ٌص‬ ‫= نزد ناقدان اخبار بسبببيار ضعيبببف اسبببت "خوانده" و نجاشبببي او را‬ ‫ضعيبف و غيبر معتمبد شمرده و گفتبه محمبد ببن عيسبي عليبه الرحمبه‬ ‫شهادت ببه غلو او داده و او را دورغگبو خوانده و از قبم اخراجبش كرده‬ ‫است و اظهار برائت و بيزاري از او نموده است‪ ،‬و نهي كرده است كه‬ ‫كسي از او حديث استماع كند‪ ،‬يا از وي روايتي نقل نمايد‪.‬‬ ‫ابببن الغضائري فرموده اسببت‪" :‬سصصهل بصصن زياد أبصصو سصصعيد‬ ‫الدمصي الرازي كان ضعيفا ً جدا ً فاسصد الروايصة والديصن" ونيببز‬ ‫فرموده است‪" :‬يروي المراسيل ويعتمد المجاهيل" يعني او جدا‬ ‫ضعيف و دين و روايت او فاسد بوده و احاديث مرسل نقل كرده و به‬ ‫روايت مجهول اعتماد مي كند‪.‬‬ ‫فضل بن شاذان او را احمق خوانده است‪.‬‬ ‫علماي رجال كبه ببه شرح حال او پرداختبه انبد همگبي او را ببه ايبن‬ ‫صفات زشت معرفي كرده اند‪.‬‬ ‫باشناختببن اوليببن راوي ايببن حديببث نيازي بببه معرفببي روات ديگببر‬ ‫في ُ ُ‬ ‫ج َ‬ ‫وأ ُ ْ‬ ‫ل﴾‬ ‫م ال ْ ِ‬ ‫ربُوا ْ ِص‬ ‫ع ْ‬ ‫ه ُص‬ ‫نيسبت‪ ،‬امبا كسباني كبه مصبداق آيبة ﴿ َ‬ ‫ش ِ‬ ‫قلوب ِ ِ‬ ‫(البقرة ‪ )93/‬دلهايشان بببه [محبببت] گوسبباله آميختببه و اشراب شده‬ ‫اسبت هسبتند و ببه سبادگي دسبت از گوسبالة خرافات برنمبي دارنبد‪،‬‬ ‫ناچار سباير رفقاء يبا اسباتيد او را معرفبي مبي كنيبم تبا بدانيبد كبه‪﴿ :‬وإ ِ َّ‬ ‫ن‬ ‫َّ‬ ‫ضه م أ َ‬ ‫الظ‬ ‫ض﴾ (الجاثيصصة‪ )19/‬و ﴿المنافقون‬ ‫ع‬ ‫ب‬ ‫اء‬ ‫ي‬ ‫ل‬ ‫و‬ ‫ع‬ ‫ب‬ ‫ن‬ ‫مي‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ُ‬ ‫ِ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َصص‬ ‫ْصص‬ ‫ْ‬ ‫ٍصص‬ ‫والمنافقات بعضهصصم مصصن بعصصض﴾ (التوبصصة‪ = )67/‬زنان ومردان‬ ‫منافق از يكديگرند‪.‬‬ ‫سهل بن زياد از موسي بن جعفر بغدادي روايت مي كند‪ ،‬موسي‬ ‫بببن جعفببر بغدادي در تنقيببح المقال (ج ‪ ،3‬ص ‪ )254‬مجهول و ضعيببف‬ ‫اسبت‪ ،‬او از عمرو ببن سبعيد نقبل مبي كنبد و عمرو ببن سبعيد متهبم ببه‬ ‫فطحببي بودن اسببت (تنقيببح المقال‪ ،‬ج ‪ ،2‬ص ‪ .)321‬ابببن داوود نيببز در‬ ‫رجال خود (ص ‪ )489‬او را در قسبم ضعفاء و مجروحيبن آورده اسبت‪ ،‬و‬ ‫در نهبج المقال اسبتر ابادي (ص ‪ )247‬نصبر ببن الصبباح گفتبه اسبت‪" :‬ل‬ ‫أعتمد علي قوله" به سخن او اعتماد نمي كنم‪.‬‬ ‫عمرو بن سعيد از عمار بن موسي الساباطي روايت كرده است‪،‬‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪99‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫او نيز فطحي مذهب است (تنقيح المقال‪ ،‬ج ‪ ،2‬ص ‪.)318‬‬ ‫و كاشببف الرموز گفتببه اسببت‪( :‬عمار فطحصصي ل أعمصصل على‬ ‫روايتصصه) = عمار فطحببي مذهببب اسببت و مببن بببه روايببت او عمببل‬ ‫نمي كنم‪.‬‬ ‫و شيبخ طوسبي در بارة او فرموده اسبت‪" :‬إن عمار السصاباطي‬ ‫ضعيصف فاسصد المذهصب ل يُعمصل على مصا يُختصص بروايتصه" =‬ ‫همانبا عمار سباباطي ضعيبف و فاسبد المذهبب اسبت و ببه روايتبي كبه‬ ‫فقط او روايت كرده باشد عمل نمي شود‪.‬‬ ‫و صبببباحب تكلمببببه او را فطحببببي ملعون و از كلب ممطوره (=‬ ‫سگان باران خورده) خوانده است‪.‬‬ ‫اينان راويان حديث رد الشمس هستند‪.‬‬ ‫حال چبه سبياستي بوده كبه ايبن فقرات را سباخته و در زياتنامبه آن‬ ‫را به حضرت صادق (ع) نسبت داده اند؟ و مردم را وادار كرده اند كه‬ ‫هر صبح و شام آنها را در مقابل قبور مطهرة ائمة ب سلم الله عليهم ب‬ ‫بخوانند‪ ،‬خدا داناست‪.‬‬ ‫آنچه ما مي دانيم نتيجة اينگونه موهومات و خرافات و جعليات كه‬ ‫شايببع شده‪ ،‬توجببه دادن مردم از خالق بببه خلق و از توحيببد بببه شرك‬ ‫است‪ ،‬و نيز موجب اهانت و استخفاف به دين مبين اسلم و احكام آن‬ ‫و بالخره سببستي اعتقاد عقلء در ميان ازكياء و غرور حمقاء و سبباير‬ ‫مفاسد است‪.‬‬ ‫و جاي هيچ شك نيست كه اگرهم دشمنان اسلم در جعل اينگونه‬ ‫خرافات دسبت نداشتبه‪ ،‬باري ببه انتشار آن هبا علقبه دارنبد‪ ،‬زيرا اكثبر‬ ‫مقاصببد آنان بببا انتشار ايببن موهومات بر آورده اسببت‪ ،‬زيرا هببم ديببن‬ ‫اسبلم را در انظار عقلء موهون و غيبر قاببل گروش‪ ،‬جلوه مبي دهنبد و‬ ‫هم تودة جاهل را با ايجاد غرور از تمكين مقرارت شرع نامنقاد كرده و‬ ‫به فساد مي دهند‪ ،‬آنگاه آن مي كنند كه دشمني با دشمن كند چنانكه‬ ‫هم اكنون مي كنند!!‪.‬‬

‫‪‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪‬‬

‫‪100‬‬

‫‪‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬

‫مسألة زيارت‬ ‫موضوع اعتقاد ببه بقاي اموات صبرف نظبر از روح و جسبم بعبد از‬ ‫مرگ‪ ،‬مسبأله اي اسبت كبه در پاره اي از أمبم سبالفه و اجيال ماضيبه‪،‬‬ ‫سابقه داشته است كه در هنگام دفن مرده اي بعضي از ملت ها‪ ،‬آداب‬ ‫مخصبوصي را رعايبت مبي كردنبد‪ ،‬آنگاه پاره اي از غذاهاي لزم و چراغ‬ ‫و اشيايبي كبه آن ميبت در حيات خود ببه آن علقبه داشبت در آن دخمبه‬ ‫مي گذاشتند(‪.)1‬‬ ‫"جان ناس" در كتاب تاريخ جامع اديان مي نويسد‪ :‬اقوام ديري‬ ‫كببه از ابتدايببي تريببن مردم روي زميببن انببد عقيده دارنببد كببه آسببمان‪،‬‬ ‫كشوري اسببت ماننببد زميببن داراي اشجار و انهار كببه در آنجببا ارواح‬ ‫مردگان و مورا موراها زندگي مي كنند تا آنجا كه مي نويسد‪ :‬مردگان‬ ‫مبي تواننبد غالبا ً ببه زميبن آمده و در آنجبا نيبز گردش كننبد و در هنگام‬ ‫خواب به ملقات آدميان آيند وچون چنين امري واقع شود بايد براي آن‬ ‫ميبت كبه ببه ديدن آمده خوراكبي تهيبه كرده‪ ،‬بر سبر مزار او گذارنبد و‬ ‫آتشي هم روشن كنند‪ ،‬واگر چنين نكنند‪ ،‬آن مرده غضبناك شده موجب‬ ‫آزار و اذيت خواهد شد! (تاريخ جامع اديان‪ ،‬ص ‪.)22‬‬ ‫و در صببفحة ‪ 26‬هميببن كتاب مببي نويسببد‪ :‬روميان باسببتان‪ ،‬اعتقاد‬ ‫داشتند به ارواح پرستي‪.‬‬ ‫و در صببفحة ‪ 95‬مببي نويسببد‪ :‬آريانهاي قديببم در بارة أرواح اجداد‬ ‫احترامي به حد ستايش رعايت مي كردند‪.‬‬ ‫و در صفحة ‪ 150‬مي نويسد‪ :‬عقايد به ارواح گذشتگان و احترام به‬ ‫روان اجداد و نياكان در نزد عامببة تورانيان وجود داشببت‪ ،‬و بعضببي از‬ ‫مذاهببب چون مذهببب برهمببا در هنببد و بودا در چيببن و ژاپببن تشريفات‬ ‫بيشتري براي اموات تهيبه مبي ديدنبد‪ ،‬پاره اي از مذاهبب هنوز حتبي زن‬ ‫آن مرده را هبم ببا زينبت و تجمبل ببه همراه جنازه حمبل مبي كردنبد و ببا‬ ‫او مي سوزاندند و بعضي از ملل كنيزان و غلمان ميت را بعد از فوت‬ ‫او گردن مي زدند تا در آن دنيا يار و مددكار او باشند‪.‬‬ ‫براي تفصيل اين اعتقادات بايد به كتب ملل و نحل‪ ،‬رجوع كرد‪.‬‬ ‫در عصببر جاهليببت قبببل از اسببلم در بارة ارواح عقايببد عجيبببي‪،‬‬ ‫داشتنبد و اقبال و اعراض و دعبا و نفريبن آنهبا را در حبق زندگان‪ ،‬مؤثبر‬ ‫‪1‬‬

‫() در مذاهب منسوخه مثل مذهب بودا‪ ،‬بر اين عقيده اند كه تمثال و مجسمة بودا نمايندة‬ ‫موجودي اسبت حبي و دانبا و داراي شخصبيت فوق طبيعي كبه مناجات هبا را ميشنود و دعاهبا‬ ‫را اجاببت ميكنبد‪ ،‬و معتقدنبد كبه تكرار دعاهبا بر أجبر و ثواب شخبص ميافزايبد (تاريبخ جامبع‬ ‫اديان‪ ،‬جان ناس‪ ،‬ص ‪.)146‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪101‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫دانسته و همواره از ايشان در بيم و اميد بودند(‪.)1‬‬ ‫دين اسلم كه آخرين و كاملترين اديان الهيه است در زماني ظاهر‬ ‫شبد كبه سبرتاسر عالم در تاريكبي جهبل و خرافات‪ ،‬غوطبه ور بود‪ ،‬براي‬ ‫اينكبه پايبة توحيبد از روز نخسبتين پاك و منزه باشبد‪ ،‬و مردم جبز براي‬ ‫خدا‪ ،‬در برابر سبباير مخلوقات خضوع واظهار نياز نكننببد‪ ،‬و انسببان بببه‬ ‫غيببر خداي سبببحان‪ ،‬هيببچ موجودي را در تدبيببر امور جهان و تقديببر و‬ ‫سببرنوشت جهانيان مؤثببر ندانببد از تمام آداب و سببنني كببه از آن بوي‬ ‫شرك مببي آيببد و انسببان را از خدا بببه غيببر خدا متوجببه مببي گردانببد‪،‬‬ ‫جلوگيري نمود‪ ،‬و از زيارت اموات كببه در جاي خود از حكمببت و فائده‬ ‫اي خالي نيسببت‪ ،‬منببع كرد‪ ،‬چنانكببه رسببول خدا خود فرمود‪" :‬إنصصي‬ ‫نهيتكم عن زيارة القبور" = همانا من شما را از زيارت قبور نهي‬ ‫كرده ام زيرا يقيبن داشبت كبه اگبر آن آداب و سبنن را تجويبز كرده ببه‬ ‫جاي خود باقببي گذارد‪ ،‬پيشرفببت عقيدة توحيببد در قلوبببي چنيببن آلوده‪،‬‬ ‫بسبي مشكبل اسبت‪ .‬امبا پبس از آنكبه در نتيجبة تعليمات پيگيبر اسبلم و‬ ‫توضيحات آيات قرآن‪ ،‬درخببببببت توحيببببببد از آفات شرك‪ ،‬مأمون و در‬ ‫مغرس خود تقويت شده به ثمر نشست‪ ،‬آنگاه فرمود‪" :‬أل فزوروها‬ ‫فإنها تذكركم الخرة" = آگاه باشيد‪[ ،‬اينك] قبور را زيارت كنيد كه‬ ‫آخرت را يادآوري مي كند و نيز آن را به عبارت ديگر‪" :‬زوروا القبور‬ ‫فانهصصصا تذكصصصر الموت" = قبور را زيارت كنيبببد كبببه مرگ را يادآور‬ ‫مي شود تأييد نمود‪ .‬و اين همان امر بعد الحظر است كه اصوليين آن‬ ‫را اصلي از اصول فقه‪ ،‬شمرده اند‪.‬‬ ‫پبس فايده اي كبه از زيارت مردگان‪ ،‬عايبد زندگان مبي شود‪ ،‬همان‬ ‫يادآوري و فكر آخرت و تهية زاد و راحله براي قيامت‪ ،‬و بي اعتنايي به‬ ‫فريبندگبي دنياسبت‪ ،‬ببا اينكبه رسبول خدا بعبد از نهبي از زيارت قبور‪،‬‬ ‫باز ببببه منظور تذكبببر آخرت‪ ،‬بدان امبببر نمود‪ ،‬مبببع هذا ايبببن امبببر در‬ ‫مسلمانان به قدري رسوخ داشت كه مسلمانان خود را از زيارت قبور‬ ‫ممنوع مي دانستند‪.‬‬ ‫مرحوم شهيبد اول در كتاب " الذكري" روايتبي بديبن عبارت آورده‬ ‫‪ )( 1‬پرسبتش اموات در مذاهبب قديمبه و خاموش باطله‪ ،‬باشدت معمول بوده‪ ،‬چنانكبه اقوام‬ ‫بدوي شيخ و رئيس قبيله را پس از دفن‪ ،‬حاكم بر مقدرات خويش پنداشته و براي رؤ ساي‬ ‫خود در عالم ديگبر‪ ،‬نيرويبي مبا فوق انسباني بسبيار مهبم و هولناك تصبور ميكردنبد كبه آنهبا‬ ‫ميتوانند مانع ومزاحم يا يار و مددكار زندگان شوند (تاريخ جامع اديان‪ /‬ص ‪.)8‬‬ ‫"تايلور" گفتبه اسبت‪ :‬نزد اقوام بدوي‪ ،‬سبراسر عالم‪ ،‬پبر اسبت از موجودات روحبي كبه بر عالم‬ ‫احاطه و تصرف دارند‪ ،‬و چون آنها را مركز نيروي غيبي ميدانند‪ ،‬تمام سر نوشت خود را به‬ ‫دست آنها‪ ،‬سپرده و اعمالي كه نسبت به آنها به جا ميآورند‪ ،‬در اطراف جهان هم اكنون به‬ ‫صور عديده و مظاهر بي شمار ملحظه مي شود!‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪102‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫است‪" :‬إن عائشة زارت قبر أخيها عبد الرحمن فقيل لها‪ :‬قد‬ ‫نهصى رسصول الله عصن زيارة القبور‪ ،‬فقالت‪ :‬نهصى ثصم أمصر‬ ‫بزيارتهصصا" = عايشببه قبببر برادر خود عبببد الرحمببن را [كببه در زمان‬ ‫خلفت معاويه فوت نمود‪ ،‬تقريبا ً چهل و چند سال بعد از رحلت رسول‬ ‫خدا ] زيارت كرده‪ ،‬مردم به او گفتند كه پيغمبر خدا از زيارت قبور‬ ‫نهبي كرده اسبت؟ عايشبه گفبت‪ :‬آري‪ ،‬نهبي كرد‪ ،‬ليكبن پبس از آن ببه‬ ‫زيارت قبور امر فرمود‪.‬‬ ‫اين قضيه‪ ،‬معلوم مي دارد كه نهي رسول خدا به قدري شديد و‬ ‫شايبع بوده اسبت كبه در ايبن مدت چهبل و چنبد سبال كسبي ببه زيارت‬ ‫قبور نمبي رفتبه اسبت‪ ،‬آنسبان كبه عمبل عايشبه در نظبر مردم ‪ ،‬بدعبت‬ ‫شمرده مي شد‪.‬‬ ‫و "ا بن بطال" از "شعبي" نقل كرده است كه او مي گفته است‪:‬‬ ‫"لول أن رسصصول الله نهصصى عصصن زيارة القبور لزرت قصصبر‬ ‫النبي (أو قبر ابنتي)" = اگرنه اين بود كه رسول خدا از زيارت‬ ‫قبور نهببي فرموده اسببت مببن قبببر پيغمبببر زيارت مببي كردم‪ .‬و ايببن‬ ‫ت ال ْ ُ‬ ‫ر"‪ ،‬از احاديث‬ ‫ه َزائَِرا ِ‬ ‫روايت از رسول خدا كه‪ " :‬ل َ َ‬ ‫ع َ‬ ‫ن الل ُ‬ ‫قبُو ِ‬ ‫مستفيضه است‪.‬‬ ‫و همچنيبببن روايتبببي كبببه عببببد الرزاق صبببنعاني شيعبببي‪ ،‬در كتاب‬ ‫"المصببنف" (ج ‪ ،3‬ص ‪ )569‬كببه از قديمتريببن كتببب حديببث بببه شمار‬ ‫مببي رود آورده اسببت كببه‪" :‬مصن زار القبور فليصس من ّصا" = همانببا‬ ‫رسبول خدا فرمود‪ :‬هبر كبس قبور را زيارت كنبد از مبا نيسبت و نهبي‬ ‫اهببل بيببت پيغمبببر چون حسببن مثنببي فرزنببد امام حسببن مجتبببي و‬ ‫حضرت زيبن العابديبن بب عليهمبا السبلم بب از زيارت قببر رسبول خدا‬ ‫چنانكببه شرح آن گذشببت‪ ،‬و متروك بودن و مزار نبودن روضببة مبارك‬ ‫بيش از يك قرن‪.‬‬ ‫اما از آنجا كه گويي روح بت پرستي كه از آن جمله‪ ،‬مرده پرستي‬ ‫است‪ ،‬در طبيعت آدمي چنان ممزوج است كه زدودن آن مشكل است‬ ‫و رياضبت مسبتمر لزم دارد كبه روح توحيبد خالص در آن رسبوخ ياببد‪،‬‬ ‫ما ي ُ ْ‬ ‫ن‬ ‫ؤ ِ‬ ‫م ُص‬ ‫و َص‬ ‫چنانكببه باريتعالي از آن بديببن بيان خبببر مببي دهببد كببه‪َ ﴿ :‬‬ ‫هم ُّ‬ ‫م ْ‬ ‫جز ببا حالت‬ ‫و ُص‬ ‫أَكْثَُر ُ‬ ‫ركُو َص‬ ‫ن﴾ = بيشتبر ايشان ُب‬ ‫ه ْص‬ ‫م بِالل ِهص إِّل َ‬ ‫ش ِ‬ ‫شرك ايمان نمبي آورنبد" ( يوسبف‪ )106/‬و چنان مبي فهمانبد كبه حتبي‬ ‫بسياري از كساني كه اظهار ايمان مي كنند نيز از آن در أمان نيستند‪،‬‬ ‫اينسبت كبه مبي بينيبم بعبد از فوت رسبول خدا و آميزش مسبلمين ببا‬ ‫مللي همچون مصر و ايران كه به مردگان خود عنايت خاصي داشتند و‬ ‫بر قبر آنان ضريح و قبه مي افراشتند‪ ،‬به تدريج روح مرده پرستي در‬ ‫مسبلماناني رو ببه نموّ و توسبعه نهاد‪ ،‬تبا اينكبه در ظرف كمتبر از صبد‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪103‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫سال خصوصا ً بعد از اختلط مسلمين با ايرانيان و مصريان كه به مرده‬ ‫پرستي شاخص و ممتاز بودند و مقابر سلطين و فراعنه در اين ديارها‬ ‫بهترين شاهد روح مرده پرستي در اين ملتهاست‪ ،‬همان عقايد خرافي‬ ‫ايام جاهليببت بببه شديدتريببن صببورت بببا آميختببه شدن بببه عقايببد مرده‬ ‫پرسببتان ملل ديگببر‪ ،‬بازار مرده پرسببتي را رواج داد‪ .‬و بببا اينكببه ده هببا‬ ‫روايت از پيغمبر و ائمه ب عليهم السلم ب در نهي از تعمير و تجصيص و‬ ‫تجديد قبور و ساختن قبه و بنا بر قبور وارد شده است كه ما برخي از‬ ‫آن را در كتاب ارمغان آسبمان ( ص ‪ 285‬ببه بعبد) آورده ايبم‪ ،‬ودر اينجبا‬ ‫مجال ذكر همة روايات و احاديث نيست(‪ .)1‬و شارع مقدس به قدري از‬ ‫ايبن عمبل بيزار و بر ملت اسبلم از آن بيمناك بود كبه بر طببق احاديبث‬ ‫بسبيار رسبول خدا در آخريبن سباعات عمبر شريبف خود ببا تضرع و‬ ‫الحاح از درگاه إلهي تقاضا مي كرد كه‪" :‬اللهم ل تجعل قبري وثناً‬ ‫عب َصد" = خدايبا قببر مرا بتبي قرار مده كبه پرسبتيده شود‪ ،‬زيرا ببه روح‬ ‫يُ ْ‬ ‫مرده پرسبتي مردم آشنبا بود كبه خيلي زود ممكبن اسبت ببه جاهليبت‬ ‫قبلي ومرده پرسبتي برگردنبد‪ .‬و اميبر المؤمنيبن علي بب ‪ ‬بب ببا مخفبي‬ ‫داشتبن قببر فاطمبه بب سبلم الله عليهبا بب و وصبيت ببه اختفاء قببر خود‬ ‫قصد داشت از انصراف توجه مردم از خالق به خلق جلوگيري شود(‪.)2‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫() ولي براي مزيبد فائدت‪ ،‬فصبل مربوط ببه "تعميصر قبور در اسصلم" را ببه سببب تناسبب‬ ‫كامل آن با مطالب اين جزوه‪ ،‬به عنوان ضميمه‪ ،‬در آخر اين كتاب البته با اصلح و تهذيبي‬ ‫مختصر‪ ،‬آورده ايم‪.‬‬ ‫() مناسبب اسبت در اينجبا مطلببي از "مهاتمصا گاندي" نقبل كنبم‪ ،‬اميدوارم كبه كلم او حبق‬ ‫جويان منصف را به انديشه وادارد و موجب شود كه به خود آيند‪ .‬وي مي نويسد‪" :‬در بريدة‬ ‫روزنامبه اي كبه يكبي از روزنامبه نويسبان برايبم فرسبتاده بود خببري خواندم كبه در دهكده اي‬ ‫معبدي ساخته اند و در آن مجسمه اي از مرا گذارده اند و ستايش مي كنند‪ ،‬من اين عمل‬ ‫را يكي از ناپسندترين صور بت پرستي مي شمارم‪ .‬كسي كه معبد را بنا كرده ثروت خود را‬ ‫به هدر داده و آن را در راه نا مناسبي به كار برده است و روستاياني كه به آن كشيده شده‬ ‫انبد‪ ،‬گمراه گشتبه انبد و خود مبن مورد توهيبن قرار گرفتبه ام زيرا سبراسر زندگبي مبن در آن‬ ‫معببد ببه صبورت كاريكاتور و مسبخره منعكبس شده اسبت‪ ،‬معنبي و مفهومبي كبه مبن براي‬ ‫ستايش بيان كرده ام به كلي دگرگون شده است ‪ .....‬نقل طوطي وار جمله هاي "گيتا" (=‬ ‫از كتبب مقدسبة ديبن هندو) سبتايش ايبن كتاب مقدس نخواهبد بود‪ ،‬بلكبه سبتايش واقعبي آن‬ ‫است كه تعليمات آن دنبال گردد‪ .‬يك فرد هم وقتي واقعا مورد ستايش قرار ميگرد كه جنبه‬ ‫هاي مثبت زندگيش مورد سر مشق واقع شده و دنبال گردد‪ .‬مذهب "هندو" از زماني كه به‬ ‫سببطح سببتايش تصببويرها فرو افتاد و شكببل بببت پرسببتي پيدا كرد‪ ،‬صببورتي منحببط بببه خود‬ ‫گرفببت ‪ .....................‬در واقببع تنهببا خداونببد از قلب اشخاص خبببر دارد و بببه ايببن جهببت‬ ‫مطمئن تريبن راه آن اسبت كبه هيبچ شخصبي چبه مرده‪ ،‬مورد سبتايش واقبع نشود و فقبط‬ ‫كمال الهي كه همان حقيقت است ستايش شود ‪ .................‬برايم موجب مسرت تسكين‬ ‫دهنده اي خواهد بود اگر صاحب آن معبد مجسمة مرا از آنجا بردارد و ساختمان معبد را به‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪104‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫بدبختانبه طولي نكشيبد كبه صبدها قببه وبارگاه ببا زينتهبا و تجملت‬ ‫عجيبب در اطراف و اكناف كشور اسبلمي بر گور مردگان بر افراشتبه‬ ‫شببد و نوك گنبدهاي آنهببا سببر بر آسببمان سببود و موقوفات و نذورات‬ ‫بيحبد و حسباب بر آن بارگاههبا ببه حدي رسبيد كبه متصبديان امور اوقاف‬ ‫ادعبا مبي كننبد كبه رببع املك و قفبي ايران بلكبه بيشتبر‪ ،‬و قبف بر گور‬ ‫مردگان است! و همچنين در ساير كشورهاي اسلمي‪.‬‬ ‫كار افراط و گزاف در ايبن خصبوص ببه جايبي رسبيد كبه طببق خببر‬ ‫مندرج در روزنامببببببة كيهان شمارة ‪ 8271‬مورخ ‪ 20/11/49‬يكببببببي از‬ ‫ي يكبي از ايبن بارگاههبا در ايران ببه بهاي بيسبت ميليون تومان‬ ‫لوسبترها ِ‬ ‫خريداري شده اسببت‪ ،‬و در ميان لوسبترهاي زيادي كبه خريداري شده‪،‬‬ ‫لوستري وجود دارد كه داراي هشتصد شاخه است‪.‬‬ ‫ايببن لوسببترها در خارج بببه صببورت مجزي خريداري و وارد شده‬ ‫اسبت‪ ،‬و ببه وسبيلة كارشناسبان‪ ،‬مونتاژ و نصبب گرديده اسبت‪ ،‬چنديبن‬ ‫لوستر تا اين تاريخ نصب شده و نصب بقية لوسترها كه جمعا ‪ 95‬عدد‬ ‫مي باشد‪.‬‬ ‫چندين ماه به طول مي انجامد‪ .‬يك مقام به خبر نگار كيهان گفت‪.‬‬ ‫با نصب لوسترهاي جديد‪ ،‬لوسترهاي قديمي كه ارزش هنري و تاريخي‬ ‫درانبد‪ ،‬در موزه نگاهداري خواهبد شبد‪ ،‬در ميان لوسبترهاي قديمبي نيبز‬ ‫لوسترهاي گران قيمت زيبا وجود دارد كه در ايران كم نظير هستند"‪.‬‬ ‫اين يك نمونه از جمله تجملت و زينتهايي است كه درا اين بارگاه‬ ‫صورت گرفته است‪.‬‬ ‫و همببه روزه اموال زياد و بببي پايانببي برگور مردگان نثار و وقببف‬ ‫مبببي شود كبببه از آن جمله خببببر مندرج در كيهان شمارة ‪ ،8642‬مورخ‬ ‫كانوني براي ريسندگي اختصاص دهد تا فقيران در آنجا با ريسندگي براي خود مزدي بگيرند‬ ‫و ديگران بببه نشان فداكاري در آنجبا كار كننبد ‪ .................‬چنيببن اقدامببي عمببل كردن بببه‬ ‫تعليمات "گيتببا" و سببتايش واقعببي آن و همچنيببن احتارم گذاردن و سببتايش مببن خواهببد بود‬ ‫(همة مردم بََرادرند‪ ،‬مهاتما گاندي‪ ،‬ترجمة "محمود تفضلي"‪ ،‬انتشارات امير كبير‪ ،‬ص ‪85‬‬ ‫و ‪.)86‬‬ ‫وقتبي كسباني چون "گاندي" كبه معتقبد ببه دينبي غيبر توحيدي بوده اسبت‪ ،‬ايبن چنيبن در هدف‬ ‫خويش مستغرق باشد‪ ،‬پس مدعيان حب آل رسول در بارة پيامبر وائمه ب عليهم السلم ب‬ ‫و فرزندانشان كبه داعبي الي الله و معلم احكام الهبي و در هدف خويبش كبه همان هدايبت‬ ‫مردم وكسبب رضاي پروردگار اسبت‪ ،‬فانبي بوده انبد‪ ،‬چبه گوينبد؟! آيبا آنهبا را ببه اندازة امثال‬ ‫"گاندي" مستغرق در هدف خويش نمي دانند‪ .‬اگر گاندي از اينگونه كارها خشنود نمي شود‪،‬‬ ‫چگونه ممكن است معلمين بزرگ "توحيد" از چنين اعمالي خشنود شوند؟ أفل تعلقون؟‬ ‫قطعبا آنان بيبش از ديگران آرزو دارنبد كبه پيروانشان ببه جاي حضور بر مرقدشان و مداحبي‬ ‫از آنان‪ .‬عقايد خويش را با قرآن مطابقت داده و به احكام الهي واقعا عمل كنند‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪105‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫‪ 17/2/51‬مبي باشبد‪" :‬حاج آقبا حسبين ملك كبه رقبم اموال موقوفبة او‬ ‫چندي پيش سر به سه ميليارد تومان زد‪ ،‬بهمن ماه سال گذشته‪ ،‬چهار‬ ‫صببد ميليون تومان‪ ،‬اموال قيماندة خود را موزة ملك بببه صببورت تابلو‪،‬‬ ‫نقاشببببي‪ ،‬فرش‪ ،‬دسببببتخط فرمان شاهان و اشياء عتيقببببه نگهداري‬ ‫مي شود‪ ،‬و قف آستان قدس رضوي كرد ‪."..................‬‬ ‫به راستي چقدر از اين اموال و املك كه بدين صورت تلف و هدر‬ ‫مبي شود منظور نظبر شارع اسبت؟ آيبا چيزي از آن امور تعليبم معالم‬ ‫ديبن‪ ،‬رسبيدگي ببه حال فقراء و ضعفاء‪ ،‬كمبك ببه محتاجان و درماندگان‬ ‫و اداي دين مديوناني كه از پرداخت ديون خويش عاجزند و همراهي و‬ ‫تعاون بببه جوانان از دختران و پسببران عزب كببه نياز شديببد بببه ازدواج‬ ‫دارنببد‪ ،‬خريببد دارو و غذا براي بيماران‪ ،‬نشببر و ترويببج و تأليببف و طبببع‬ ‫كتبي كه حاوي حقايق دين اند مي شود؟!‪.‬‬ ‫در كتاب "انسصصصاب الشراف بلذري" (ج ‪ ،2‬ص ‪ )504‬صبببورت‬ ‫وقفنامببة اميببر المؤمنيببن علي (ع) بديببن قرار آمده اسببت‪" :‬هذا مصصا‬ ‫وقف علي بن أبي طالب أوصى به أنه وقف أرضه التي بين‬ ‫ف ّصَ‬ ‫م‪ ،‬وي ُ َ‬ ‫ك الغارم‪ ،‬فل تُباع‬ ‫الجبصصل والبحصصر أن يُنْك َص َ‬ ‫ح منهصصا الي ّ ِص ُ‬ ‫ول تُشترى ول تُوهب حتى يرث ها الله الذي يرث الرض و من‬ ‫عليهصا" = اميبر المؤمنيبن علي (ع) زميبن هايبي را كبه بيبن جببل و بحبر‬ ‫دارد و قبف مبي كنبد كبه از درآمبد آن‪ ،‬زنان ببي شوهبر ازدواج كننبد و‬ ‫مقروضين از مسؤوليت قرض و دين خود آزاد شوند ‪...........‬‬ ‫اما كساني كه ادعاي پيروي از آن حضرت را دارند و خود را شيعة‬ ‫آن بزرگوار مببببي نامنببببد و قفشان برگور مردگان و ايجاد مفتخواران‬ ‫اسبت! خدا شاهبد اسبت كبه اكثبر قريبب ببه اتفاق آنهبا صبرف أموري‬ ‫مي شود كه مبغوض شارع و منهي عنه اوست‪.‬‬ ‫ايبن افراط و گزاف در حالي صبورت مبي گيرد كبه قبل ً نيبز گفتيبم‬ ‫بيببش از صببد حديببث از فريقيببن در حرمببت و كراهببت ايببن اعمال و‬ ‫خصوص تعمير قبور و اعتكاف در آنها وارد شده است‪.‬‬ ‫يكبي از فقهاي بزرگ شيعبه‪ ،‬مرحوم محمبد ببن مكبي معروف ببه‬ ‫شهيبببد اول در كتاب گرانقدر خود "ذكري" ضمبببن آداب دفبببن اموات‬ ‫نوشته است‪" :‬أما وضع الفراش عليه‪ ،‬والملحفة فل نص فيه‪،‬‬ ‫س من طريقهم أنه جعل في قبر النبي‬ ‫نعم روى ابن عبا ٍ‬ ‫قطيفصصة حمراء‪ ..‬والتَّْر ُصص‬ ‫ك أولى لنصصه إتلف للمال فيتوقصصف‬ ‫على إذن الشارع ولم يثبصت"= در بارة انداختبن فرش روي قببر و‬ ‫لحد درست كردن بر قبر‪ ،‬از جانب شارع نصي وارد نشده است‪ .‬آري‬ ‫از اببن عباس از طريبق سبنّيان روايبت شده اسبت كبه بر قببر پيغمببر‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪106‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫يك قطيفة سرخ انداخته بودند‪[ ،‬آنگاه خود شهيد مي فرمايد] ترك اين‬ ‫عمبل (= حتبي يبك قطيفبه انداختبن روي قببر پيغمببر) بهتبر اسبت‪ ،‬زيرا‬ ‫ايبن كار موجبب اتلف مال اسبت و انجام چنيبن عملي متوقبف بر إذن‬ ‫شارع است و چنين چيزي از طرف شارع ثابت نشده است!"‪.‬‬ ‫آري گذاشتن يك قطيفه در قبر پيغمبر جايز نيست‪ ،‬و تلف كردن‬ ‫مال است! اما چندين ميليون و ميليارد اموال را در زير گنبدهاي طل و‬ ‫غير طل كردن و تلف نمودن جايز است‪ ،‬خدايا اين چه مسلماني است‬ ‫كه حسابي در كارش نيست؟!‪.‬‬ ‫باري پببببس از آنكببببه آثار جاهليببببت در زيارت اموات و روح مرده‬ ‫پرستي بعد از رسول خدا در اسلم زنده شد كساني كه بت پرستي‬ ‫در طببيعت آنهبا موج مبي زد ببه تحريبك دشمنان اسبلم همان آداب‪ ،‬و‬ ‫سبنن ببت پرسبتي را ترويبح كردنبد‪ ،‬از جمله سباختن بناهاي عظيبم روي‬ ‫قبور و تشويق مردم به زيارت آنها و وعده هاي گزاف و ثواب هاي بي‬ ‫حببد وحسبباب براي ايببن اعمال و سبباختن و پرداختببن زيارتنامببه هببا و‬ ‫گنجانيدن جملتبي كفبر آميبز نظيبر آنچبه گذشبت ببا اندراج و اندماج آن‬ ‫كفريات و تمريببن آنهببا عوام الناس را بببه عقايببد شرك و كفببر و خلف‬ ‫اسلم آشنا و معتقد و از حقايق اسلم متحجب و مهجور كردند‪ ،‬چنانكه‬ ‫هم اكنون اكثر مضامين بلكه تمام آنها مخالف عقل و وجدان و مخاصم‬ ‫قرآن و سنت است‪ ،‬اما چه بايد كرد كه اگر كسي به انكار سر برآورد‬ ‫يببا سببستي آن مطالب را بببا دلئل عقببل و نقببل ثابببت كنببد‪ ،‬ماننببد‬ ‫نويسبندگان كتاب "توحيصد عبادت"‪" ،‬شهيصد جاويصد" و "درسصي از‬ ‫وليت" و ديگران‪ ،‬تهد يد و تفسيق مي شود و تا عمر دارد نانش آجبر‬ ‫و مطرود هر تاجر و فاجري مي گردد‪ ،‬و از همين نظر است كه جهاد با‬ ‫آن از جهاد ببا شرك لت و منات‪ ،‬مشكبل تبر و ثواببش عظيبم تبر اسبت‪،‬‬ ‫لذا در ردِّ ايبن عقايبد فقبط بدانچبه مورد قبول عموم اسبت‪ ،‬مسبتمسك‬ ‫شده و ضعف آن را ثابت مي كنيم‪.‬‬ ‫روايات زيارت را علمة مجلسي در جلد ‪ 22‬بحار النوار جمع آوري‬ ‫كرده اسبت‪ ،‬اكثبر آن روايات بدون سبند اسبت بلكبه غيبر مأثور اسبت‪،‬‬ ‫يعنبي آنهبا را هبر شخصبي ببه دلخواه خود سباخته اسبت و ببه صبورت‬ ‫زيارت درآورده اسبببت‪ ،‬مثل ً در زيارت رسبببول خدا مبببي نويسبببد‪:‬‬ ‫َ‬ ‫ة مصن مؤل ّفات بعصض أصصحابنا رضصي‬ ‫ة قديم ٍ‬ ‫"وجدت فصي نسصخ ٍ‬ ‫الله عنهم ما هذا لفظه" = اين زيارتنامه را دريك نسخة قديمي از‬ ‫تأليفات اصحابمان يافته ام" يا آنكه "زيارة أخرى له أملها علي‬ ‫النصير أدام الله عزه" = ديگر زيارتنامة پيامبر را علي النصير ب‬ ‫ادام الله عزه بب املء كرده اسبت!! يبا آنكبه مبي نويسبد‪" :‬رأيصت فصي‬ ‫َ‬ ‫ة من مؤل ّفات أصحابنا" = اين زيارتنامه را در نسخه‬ ‫ة قديم ٍ‬ ‫نسخ ٍ‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪107‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫اي قديمي از تأليفات اصحاب ما يافته ام‪.‬‬ ‫ة‬ ‫ت فصي نسصخ ٍ‬ ‫در زيارت ائمببة بقيببع ب ب ‪ ‬ب ب مببي نويسببد‪" :‬وجد ُص‬ ‫ة مصن أصصحابنا زيارةً لهصم عليهصم السصلم" در يكبي از نسبخ‬ ‫قديم ٍ‬ ‫قديبم اصبحاب مبا زيارتنامبة ايشان بب ‪ ‬بب را يافتبه ام و در زيارت اميبر‬ ‫ة من تأليفات‬ ‫ة قديم ٍ‬ ‫المؤمنين (ع) مي نويسد‪" :‬وجدت في نسخ ٍ‬ ‫بعض أصحابنا زيارةً أخرى" = در نسخه اي قديمي از تأليفات يكي‬ ‫از اصببحاب مببا زيارتنامببة ديگري يافتببه ام‪ .‬يببا در آداب مسببجد كوفببه‬ ‫مببي نويسببد‪" :‬وجدت الروايصة بخصط الفاضصل منقول ً مصن خصط‬ ‫علي بصن السصكون رحمصه الله" = ايبن روايبت را ببه خبط يكبي از‬ ‫دانشمندان كه از دستنويس علي بن السكون نقل كرده يافته ام‪.‬‬ ‫ت‪ "..‬در اين قبيل كتاب بسيار است‬ ‫ت‪ ،..‬وجد ُ‬ ‫از اين قبيل "وجد ُ‬ ‫كه معلوم نيست نويسندگان و جاعلين آنها چه كساني بوده اند؟!‪.‬‬ ‫بسبياري از زيارتهاي مندرج در ايبن كتاب بدون هيبچ سبندي‪ ،‬منقول‬ ‫اسبت از كتاب "مزار كصبير" و "مصصباح النوار" و امثال آنهبا‪ ،‬و اكثبر‬ ‫آنهببا روايببت از غلة و ضعفاء سببت چون "علي بصصن ابصصي حمزة‬ ‫بطائ ني واقفبي ملعون" و "مح مد بن سنان غالي مشرك" و "ع بد‬ ‫الله بصصن مسصصعود مذموم" و "بكصصر بصصن صصصالح مطعون مشؤوم" و‬ ‫"عمار بصن موسصي فطحصي" و "يونصس بصن طصبيان غالي كاذب" و‬ ‫"احمصصصد بصصصن هلل غالي ملعون" و "سصصصيف بصصصن عميره مطعون‬ ‫ملعون" و "علي بصن الحسصن فضال فطحببي ملعون" و "علي بصن‬ ‫حسان كذاب" ‪ .........‬و‪ ............‬و‪ ،.............‬كه شرح حال فضاحت‬ ‫مالمال هر يك از آنها را در ذيل احاديث مرويه از آنان آورديم و آنها كه‬ ‫نيامده است عند اللزوم إن شاء الله مي آوريم‪ ،‬و خوانندگان گرامي را‬ ‫ببه كتبب رجال حواله مبي دهيبم‪ ،‬شايبد از كلمبة "ملعون" كبه دنبال نام‬ ‫راويان زيارتنامبه هاسبت‪ ،‬تعجبب كنيبد‪ ،‬و گمان كنيبد كبه ايبن لعنبت هبا از‬ ‫جانبب نويسبندة ايبن رسباله اسبت‪ ،‬اينبك مبا يكبي دو تبن از ملعيبن را از‬ ‫كتبب رجال ببه شمبا معرفبي مبي كنيبم تبا بدانيبد ايشان ملعون خدا و‬ ‫رسول و امام اند‪:‬‬ ‫يكي از ا ين راويان‪" ،‬أحمد بن هلل عبرتائي" اسبت كبه شيبخ‪،‬‬ ‫او را در رجال خود‪" :‬بغداد ٌّ‬ ‫ي غال" خوانده است‪ ،‬و در كتاب "تهذيب‬ ‫الحكام" در باب و صيت به اهل ضلل فرموده است‪ " :‬إن أحمد بن‬ ‫و" = مشهور اسبت كبه احمبد ببن هلل‬ ‫هلل مشهوٌر باللعنصة والغل ّ‬ ‫اهبل غلو بوده و لعبن شده اسبت و حضرت امام حسبن عسبكري عليبه‬ ‫السلم توقيعاتي در "لعن" او صادر فرموده است (تنقيح المقال‪ ،‬ج ‪،1‬‬ ‫ص ‪.)99‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪108‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫از جملة آنهبا‪" ،‬يونصس بصن ظصبيان" اسبت كبه داسبتان يافتبن قببر‬ ‫اميبر المؤمنيبن (ع) را به معي َّبت حضرت صبادق (ع) روايبت كرده اسبت‪،‬‬ ‫و زيارتهاي ديگببر در بحار از او روايببت شده اسببت‪ ،‬غضائري در بارة او‬ ‫ضاع للحديث‪ ،‬روى‬ ‫مي نويسد‪" :‬يونس بن ظبيان كوفي غال و ّ‬ ‫عصن أبصي عبصد الله ‪ ‬ل يُلْت َ َ‬ ‫ت إلى حديثصه" = او غالي و حديبث‬ ‫ف ُص‬ ‫ساز است و نبايد به حديث او اعتناء كرد‪.‬‬ ‫و حضرت رضبا (ع) در بارة او فرموده اسبت‪" :‬لعصن الله يونصس‬ ‫بصن ظصبيان ألف لعنصة‪ ،‬تتبعهصا ألف لعنصة‪ ،‬كصل لعنصة تبلغصك قعصر‬ ‫جهنصم‪ ،‬أشهصد مصا ناداه إل الشيطان‪ ،‬أمصا إن يونصس مصع أبصي‬ ‫الخطّاب فصي أشصد العذاب مقرونان" = خدا لعنبت كنبد يونبس ببن‬ ‫ظبيان را هزار لعنت كه دنبالة هر لعنتي هزار لعنت باشد كه آن لعنتها‬ ‫تبو را ببه قعبر جهنبم برسباند‪ ،‬گواهبي مبي دهبم كبه او را جبز شيطان ندا‬ ‫نداده است اما يونس با ابي الخطاب در شديدترين عذابها باهم قرين‬ ‫اند(‪.)1‬‬ ‫فضبببل ببببن شاذان در كتاب خود گفتبببه اسبببت كبببه‪" :‬الكذابون‬ ‫المشهورون‪ :‬أبصو الخطاب ويونصس بصن ظصبيان ويزيصد الصصائغ‬ ‫ومحمصد بصن سصنان" = دروغگويان مشهور عبارت انبد از اببو الخطاب‬ ‫و يونس بن ظبيان و يزيد صائغ و محمد بن سنان(‪.)2‬‬ ‫اينان از جمله كساني هستند كه براي ما آن زيارتنامه ها را ارمغان‬ ‫آورده انبد و براي آيبت الله العظمبي آنگونبه حجتهاي قوي در خصبوص‬ ‫تصبرف و تدبيبر امامان در كون و مكان پنداشتبه شده انبد!!!‪ ،‬غافبل از‬ ‫آنكبه از چنيبن اشخاص گمراه و شياطيبن مضليبن ايبن چنيبن گفتبه هبا را‪،‬‬ ‫شخببص مسببلمان نبايببد بپذيرد‪ ،‬بلكبه حتبي اگببر العياذ بالله خود امامان‬ ‫مسبتقيما ً چنيبن كلماتبي بر زبان آورنبد (كبه صبد البتبه نمبي آورنبد) ببه‬ ‫دسبتور خداي سببحان و آيات محكمبة قرآن و فرمودة خود امامان نبايبد‬ ‫آنهبا را بپذيريبم‪ ،‬زيرا ايبن گفتبه هبا كفبر اسبت و از هبر كبه باشبد‪ ،‬چنانكبه‬ ‫خودشان فرموده انببد‪" :‬والله لو ابتُلُوا بنصا وأمرناهصم بذلك لكان‬ ‫الواجصصب أل يقبلوه" = بببه خدا سببوگند اگببر اينان بببه وسببيلة مببا‪،‬‬ ‫آزمايبش و مبتلي شده بودنبد و مبا ايشان را امبر مبي كرديبم كبه اينگونبه‬ ‫مطالب را از مببا بپذيرنببد بر آنهببا واجببب بود كببه آن مطالب را از مببا‬ ‫نپذيرند! (= فرمايش حضرت صادق)(‪.)3‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬

‫() رجال كشي‪ /‬ص ‪.309‬‬ ‫() رجال كشي‪ /‬ص ‪ 428‬و ‪ 457‬ب رجال ابن داوود‪ /‬ص ‪.507‬‬ ‫() رجال كشي‪ /‬ص ‪.196‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪109‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫پبس مطلب چگونبه خواهبد بود‪ ،‬در حالي كبه آن بزرگواران‪ ،‬آنقدر‬ ‫تأكيببد و اصببرار كرده انببد كببه ايببن كفريات از كسببي پذيرفتببه نشود و‬ ‫گويندگان آنهبا را لعصن و نفريصن كرده انبد‪ ،‬چنانكبه پاره اي از آنهبا قبل‬ ‫گذشت‪ ،‬و پاره اي خواهد آمد إن شاء الله تعالي‪.‬‬ ‫يكبي از كتببي كبه در موضوع زيارت نوشتبه شده‪ ،‬و در آن مطالب‬ ‫ف "جع فر بن‬ ‫خلف قرآن فراوان اسبت كتاب "كا مل الزيارت" تألي ِب‬ ‫مي است كه مشهور و مقبول قرار گرفته اند!!‬ ‫محمد بن قولويه" ق ّ‬ ‫در اين كتاب مطالبي است كه هرگز مسلمان معتقد به خداي سبحان‬ ‫منزه از مكان و زمان و محيبببط بركون و مكان و مهيمبببن بر زميبببن و‬ ‫آسبمان نمبي توانبد آنهبا را بپذيرد‪ ،‬مبا ببه يكبي دو نمونبه از آن در اينجبا‬ ‫اكتفاء مي كنيم‪:‬‬ ‫‪1‬ببب در كامببل الزياره (چاپ جديببد‪ ،‬ص ‪ )113‬از يونببس از صببفوان‬ ‫جمال حديثبي اسبت كبه او گفتبه‪" :‬هنگامبي كبه حضرت صبادق (ع) ببه‬ ‫حيره تشريف آورده‪ ،‬به من فرمود‪ :‬دلت مي خواهد بر سر قبر حسين‬ ‫(ع) حاضببر شوي؟ گفتببم‪ :‬تببو او را زيارت مببي كنببي‪ ،‬فدايببت شوم؟‬ ‫فرمود‪ :‬چگونه او را زيارت نكنبم در حالي كه خدا در هر شب جمعه با‬ ‫ملئكه و پيغمبران و اوصياء به سوي او هبوط مي كنند‪ ،‬و محمد كه‬ ‫افضبل انببياء اسبت و مبا كبه افضبل اوصبياء هسبتيم نيبز‪ ،‬پبس صبفوان‬ ‫گفبت‪ :‬فدايبت شوم پبس‪ ،‬در هبر جمعبه او را زيارت كنبم تبا درك زيارت‬ ‫پروردگار كرده باشيبم؟ فرمود‪ :‬آري‪ ،‬اي صبفوان ملزم ايبن معنبي باش‬ ‫تا زيارت قبر حسين ‪ ‬براي تو نوشته شود!!!‬

‫هر چند روات اين حديث مجاهيل و غلة اند كه يكي از آنها يونس‬ ‫اسبت كبه شرح حال او قبل گذشبت‪ ،‬امبا ببه هبر صبورت‪ ،‬ايبن كفريات از‬ ‫قلم عالمي باقي مانده است كه در محيط شيعه محترم است‪ ،‬و ناچار‬ ‫در عامبه مورد قبول‪ .‬در ايبن حديبث كبم مانده اسبت كبه بب نعوذ بالله بب‬ ‫بگويد خدا با عباء ورداء به زيارت مشرف مي شود!!‪.‬‬ ‫اينها مطالبي است كه هر كس ادني شعوري داشته باشد مي داند‬ ‫علوه بر كفببر بودن موجببب غرور اكثببر مردم اسببت و همينهاسببت كببه‬ ‫گستاخي و جرأت مي دهد كه كساني با يك زيارت مثل ً شب جمعه كه‬ ‫در آن با خدا ملقات مي كنند و شايد مصافحه اي هم به عمل بيايد!!‪،‬‬ ‫و با انبياء نيز‪ ،‬آنگاه چنين كسي ديگر عزيز خدا است وهر چه كرد اميد‬ ‫عفبو دارد‪ ،‬چنانكبه معلوم و مشهور اسبت كبه غالب فسباق و فجار ببه‬ ‫طمبببع شفاعبببت و ثواب زيارت و ببببه غرور شيطان مرتكبببب اعمالي‬ ‫مي شوند كه حتي ماديّون و ملحدان هم نمي شوند يا كمتر مي شوند‪.‬‬ ‫بازهم در صفحة ‪ 67‬به بعد باب ‪21‬و ‪ 22‬از حضرت صادق (ع) چنين‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪110‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫روايتبي آورده اسبت‪" :‬هنگامبي كبه رسبول خدا در منزل فاطمبه (ع)‬ ‫بود و حسببين در دامببن آن حضرت بود‪ ،‬ناگهان بببه گريببه درآمببد و بببه‬ ‫سجده افتاد‪ ،‬آنگاه فرمود‪ :‬اي فاطمه‪ ،‬اي دختر محمد‪ ،‬همانا كه خداي‬ ‫ي اعلي در ايببن خانببه و در هميببن سبباعت بر مببن نمايان شببد در‬ ‫عل ّبب‬ ‫نيكوتريببن صببورت و بهتريببن هيئت!!!‪ ،‬پببس گفببت‪ :‬اي محمببد آيببا او را‬ ‫دوسببت مببي داري؟ گفتببم‪ :‬اي پروردگار مبن‪ ،‬او روشنببي چشبم مبن و‬ ‫ريحانه ام و ميوة دلم و پردة ما بين چشم من است‪ ،‬پس در حالي كه‬ ‫خدا دسببت خود را بر سببر حسببين (ع) گذاشتببه بود‪ ،‬فرمود‪ :‬اي محمببد‬ ‫مبارك باد اين مولود و بركات من بر او باد"‪.‬‬ ‫از اين قبيل احاديث در كتب شيعه بسيار است‪ ،‬با اينكه مخالف آن‬ ‫مذهبب بلكبه مخالف ببا ضروريات اسبلم اسبت‪ ،‬ببا اينكبه عمبل زيارت‬ ‫چنانكبه گفتيبم در كتاب خدا عملي مأمور ببه نبوده و در سبنت صبحيحة‬ ‫رسول الله از آن اثري نيست‪ ،‬و مسلمين صدر اول هيچگونه عنايتي‬ ‫ببه ايبن قبيبل امور نداشتنبد مثل ً هيبچ شنيده نشده اسبت كبه در زمان‬ ‫رسبول خدا هيبچ مسبلماني براي زيارت اموات اعبم از شهداء صبلحاء‬ ‫ببه مشهدي مسبافرت كنبد يبا بعبد از رسبول خدا مسبلماني ببه زيارت‬ ‫قبر او به قصد زيارت بيايد يا قبري از شهيدي و يا صالحي تعمير شود‪،‬‬ ‫بلكبه ضبد آن توصبيه شده اسبت‪ ،‬حتبي قببر بزرگانبي ماننبد حمزة سبيد‬ ‫الشهداء متروك(‪ )1‬و قببر ابراهيبم (ع) فرزنبد رسبول خدا كبه در زمان‬ ‫حيات آن حضرت فوت نمود طبق روايات وارده در تهذيب پس از يكي‬ ‫دو سبال نبا معلوم و قببر فاطمبه (ع) دختبر رسبول خدا مجهول و قببر‬ ‫اميبر المؤمنيبن (ع) ناپيدا بود و مدتهبا مورد توجبه و محبل اجتماع نبوده‬ ‫اسببت‪ .‬چرا؟‪ ،‬گرچببه فلسببفه بافان براي هببر كدام اينهببا علتهايببي بدون‬ ‫دليل و حتي سند‪ ،‬به خيال و سليقة خود بافته اند!!‬ ‫امبا حقيقبت آن اسبت كبه آن بزرگوار نيبز دعاي رسبول خدا‬ ‫‪1‬‬

‫را در‬

‫() قابل بسي دقت و تأمل است كه در زمان رسول خدا و صحابة بزرگوار نه تنها قبر هيچ‬ ‫يبك از اولياء و بزرگان شهداء اسبلم تعميبر نشبد بلكبه همچنان متروك و مهجور مانبد‪ ،‬علوه‬ ‫بر آن چنانكه از كتب سير و اخبار معتبر به دست مي آيد چون "مغازي واقدي" (ص ‪ )289‬و‬ ‫تفسببير علي بببن ابراهيببم قمببي (ص ‪ ،112‬چاپ قديببم) و بحار النوار (ج ‪ ،6‬ص ‪ ،642‬چاپ‬ ‫سربي) رسول خدا در مورد دفن حمزة سيد الشهداء عموي بزرگوار خود كه سيد و سالر‬ ‫َص‬ ‫ن ذَل ِ ص َ‬ ‫ز َص‬ ‫وَل أ ْ‬ ‫ن يُ ْ‬ ‫ك نِ ص َ‬ ‫ساءَنَا ‪ ،‬لَتََركْنَاه صُ‬ ‫شهيدان راه خدا در غزوة احببد بود‪ ،‬فرمود‪ " :‬ل َ ْ‬ ‫ح ِ‬ ‫ح َ‬ ‫ع‬ ‫سبَا َ‬ ‫م ال ْ ِ‬ ‫عا ِ‬ ‫ة ِ‬ ‫م ِ‬ ‫في َ ِ‬ ‫حت ّصى ي ُ ْ‬ ‫والطّيَْر ‪َ -‬‬ ‫ة ‪ -‬يَ ْ‬ ‫لِل ْ َ‬ ‫و َص‬ ‫ن ال ّص‬ ‫م ْص‬ ‫عن ِصي ال ّص‬ ‫قيَا َ‬ ‫ن بُطُو ِص‬ ‫شَر ي َ ْ‬ ‫ع َ‬ ‫سبَا ِ‬ ‫ر" = اگرنه اين بود كه زنان ما ناراحت و محزون ميشوند‪ ،‬جنازة حمزه را‬ ‫وا ِ‬ ‫و َ‬ ‫ص ِ‬ ‫ح َ‬ ‫َ‬ ‫ل الطّي ْ ِ‬ ‫ميگذاشتيبم تبا درندگان و مرغان بخورنبد تبا در روز قيامبت حمزه از شكبم درندگان و مرغان‬ ‫محشور شود! آري‪ ،‬رسول خدا ميخواهد جنازة حمزه از شكم در ندگان محشور شود‪ ،‬اما‬ ‫مرده پرستان براي امثال آن بزرگوار گنبد زرين و ضريح سيمين ميسازند!!‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪111‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫عب َصد =‬ ‫هنگام وفات شنيده بودنبد كبه‪" :‬اللهصم ل تجعصل قصبري وثنا ً ي ُ ْ‬ ‫خدايا قبر مرا بتي مكن كه پر ستيده شود" و علقه داشتند كه آن دعا‬ ‫مشمول قبور مقدسة ايشان شود‪.‬‬ ‫به راستي چرا بيش از صد و بيست و چهار هزار پيامبر كه خداوند‬ ‫فرستاده است فقط قبر سه نفر از آنان معلوم است؟ اگر زيارت قبر‪،‬‬ ‫آنقدر ثواب دارد چرا از قبور انببياء اثري نيسبت؟ آيبا حضرت داوود (ع)‬ ‫كمتببر از امامزاده داوود اسببت؟ و يببا حضرت الياس كمتببر از امامزاده‬ ‫علي عباس؟!!‪.‬‬ ‫احاديثببي هببم كببه در بارة زيارت جمببع شده اسببت غالبا ً مخالف‬ ‫يكديگر است مثل ً در حديثي زيارت حضرت سيد الشهداء (ع) معادل با‬ ‫نود حج رسول الله است (در حال كه رسول خدا بعد از نزول آية‬ ‫حج‪ ،‬بيش از يك حج انجام نداده است) و در بعضي احاديث خيلي بيش‬ ‫از نود حج تا دو ميليون حج!!؟‪.‬‬ ‫امبا در " قرب السبناد" روايتبي از "حنان ببن سبدير" منقول اسبت‬ ‫كبه گفبت ببه حضرت صبادق (ع) عرض كردم‪" :‬مصا تقول فصي زيارة‬ ‫قصبر الحسصين ‪ ‬فإنصه بلغنصا عصن بعضكصم أنصه قال تعدل حجصة‬ ‫وعمرة؟ قال فقال‪ :‬مصصا أصصصعب هذا الحديصصث! مصصا تعدل هذا‬ ‫كله‪ ،‬لكصن زوروه ول تجفوه وإنصه سصيد شباب الشهداء وسصيد‬ ‫شباب أهل الجنة وشبيه يحيى بن زكريا"‪.‬‬ ‫خلصة حديث آن است كه‪" :‬حنان مي گويد به حضرت صادق (ع)‬ ‫عرض كردم در زيارت حسبين (ع) چبه مبي فرمايبي همانبا كبه از بعبض‬ ‫شما اهل بيت به ما رسيده است كه زيارت آن حضرت معادل يك حج‬ ‫و يبك عمره اسبت!! حضرت فرمود‪ :‬ايبن حديبث خيلي مشكبل اسبت‪،‬‬ ‫خيبر‪ ،‬ثواب زيارت او آنقدر نيسبت‪ ،‬لكبن شمبا او را زيارت كنيبد زيرا او‬ ‫سيد شهيدان و سيد جوانان اهل بهشت و شبيه يحي بن زكريا است‪.".‬‬ ‫يكبي از مشكلت ايبن احاديبث آن اسبت كبه ببا اينكبه از ائمبه (ع)‬ ‫آنقدر فضليت در زيارت ائمه ب عليهم السلم ب وارد شده‪ ،‬اما از طرف‬ ‫خود امامان (ع) اقدامبي ببه ايبن عمبل كبه آنهمبه فضليبت براي آن قائل‬ ‫شده انببد‪ ،‬صببورت نگرفتببه اسببت!‪ ،‬مثل در روايات وارد شده كببه از‬ ‫حضرت امام محمبد تقبي (ع) سبؤال شده اسبت كبه گفتبه انبد‪ :‬زيارت‬ ‫پدرت حضرت رضببا (ع) معادل بببا هزار حببج اسببت؟ حضرت فرمود‪:‬‬ ‫معادل ببا هزار هزار (= يبك ميليون) حبج اسبت!!!‪ ،‬يعنبي هزار برابر ببا‬ ‫لتببر اسببت‪ .‬خوب عملي كببه آنقدر ثواب دارد‪ ،‬چرا خود حضرت جواد‬ ‫(ع) آن را حتببي براي يببك بار انجام نداد تببا حجتببي قوي باشببد بر آن‬ ‫حديبث يبا ببه خوببي ايبن عمبل؟‪ .‬زيرا آن جناب كبه در ايبن باره عذري‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪112‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫نداشبت‪ ،‬و زمانبش هبم زمان تقيبه نبود و قدرت مالي هبم بر ايبن عمبل‬ ‫داشبببت‪ ،‬زيرا داماد خليفبببة و قبببت (= مأمون) و در قصبببر او معزز و‬ ‫محترم بود‪ ،‬و مأمون هم كه به شيعيان متمايل بود و از اين عمل بدش‬ ‫نمي آمد‪ .‬به علوه حق پدري كه حضرت رضا بر حضرت جواد ب عليهما‬ ‫السلم ب داشت‪ ،‬واجب مي نمود كه با اين همه فضليت يك زيارت‪ ،‬اقلً‬ ‫از جا نب آن حضرت‪ ،‬صورت گيرد‪ .‬و همچنين به زيارت امير المؤمنين‬ ‫(ع) نرفته است‪ ،‬با اينكه قريب هيجده سال در قرب جوار آن حضرت‪،‬‬ ‫يعني در بغداد بوده است‪ ،‬و چون مي دانيم كه قبر امير المؤمنين (ع)‬ ‫را هارون الرشيبد پيداكرده وتعميبر نمود‪ ،‬قطعا ً هبم هارون و هبم مأمون‬ ‫بسببيار خوشحال مببي شدندكببه ايببن قبببه و بارگاهببي كببه بببه نام اميببر‬ ‫المؤمنيبن بب ‪ ‬بب سباخته انبد‪ ،‬مورد توجبه مردم مخصبوصا ً امامانبي كبه از‬ ‫فرزندان آن حضرت هستند‪ ،‬قرار گيرد‪ .‬امبا متاسبفانه از حضرت كاظبم‬ ‫بب ‪ ‬بب تبا آخريبن امام‪ ،‬هيچكدام ايبن مزار را زيارت نكرده انبد‪ ،‬ببا آنهمبه‬ ‫فضليبت كبه از براي ايبن عمبل از جانبب ايشان نقبل شده‪ ،‬يعنبي ببه آن‬ ‫بزرگواران نسبت مي دهند‪.‬‬ ‫آيا اينها مطالبي نسيت كه مورد دقت و توجه طالبان حقيقت قرار‬ ‫گيرد؟‪.‬‬ ‫آيبا حجتبي از كتاب خدا و سبنت عملي رسبول الله و ائمبه بب سبلم‬ ‫الله عليهببم بب بر ايبن اعمال هسبت؟!‪ .‬آيبا اموال و اوقاتبي كبه صبرف‬ ‫اعمال مببي شود كببه از طرف خدا و رسببول او دسببتوري در آن باب‬ ‫نرسيده است‪ ،‬مورد مؤاخذه قرار گرفت؟ با آنهمه كفرياتي كه در اين‬ ‫زيارتنامه ها هست؟‪.‬‬ ‫آيا اعمالي كه سند صحيحي براي آن نمي توان يافت‪ ،‬و اقوالي كه‬ ‫از يبك مشبت كذاب و غالي ببه شرحبي كبه گذشبت‪ ،‬صبادر شده‪ ،‬آنقدر‬ ‫قوي اسببت كببه بايببد آن را خلف قرآن و بر ضببد تعليمات آن بببه كار‬ ‫برد؟!!‪.‬‬ ‫اينهبا سبؤالتي اسبت كبه هبر عاقلي از خود و از هبر كبس كبه ببه‬ ‫جواب صبحيح آن قادر باشبد‪ ،‬آيبا امبر آخرت آنقدر سبرسري و غيبر قاببل‬ ‫اعتناء است كه به هر چيزي مي توان اعتماد كرد؟‪.‬‬ ‫شمبا اگبر يبك اسبكناس بيسبت ريالي داشتبه باشيبد كبه در آن اندك‬ ‫خدشتبه اي تصبور كنيبد بدون رسبيدگي و تحقيبق ببه درسبتي آن جرأت‬ ‫نمبي كنيبد كبه آن را ببه بازار برده در مقاببل آن چيزي خريداري كنيبد‪.‬‬ ‫پببس چگونببه يببك مشببت موهومات و خرافات را بببه عنوان توشببة روز‬ ‫قيامبببت‪ ،‬براي روز سبببخت ل ينفصصصع فيصصصه ما ٌ‬ ‫ل ول بنون‪ ،‬ذخيره‬ ‫مي كنيد و اصل ً در صدد تحقيق و تكذيب و تصديق آن نيستيد؟!!‪ .‬واقعاً‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪113‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫عجيب است!‪.‬‬ ‫از خداي متعال توفيبق خود و جميبع مسبلمين را در هدايبت ببه راه‬ ‫َ‬ ‫ب مجي ٌص‬ ‫راسبت و دُُرسبت مسبألت مبي كنبم‪ .‬إنصه قري ٌص‬ ‫صل ّى الل ُهص‬ ‫و َص‬ ‫ب َ‬ ‫علَى مح َّ‬ ‫ه الطاهرين‪.‬‬ ‫َ‬ ‫د وآل ِ ِ‬ ‫م ٍ‬ ‫‪‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪‬‬

‫‪114‬‬

‫‪‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬

‫تعمير القبور در اسلم!‬

‫(‪)1‬‬

‫در ضمبببببن مقالة "علل انحطاط مسصصصصصلمين" در روزنامبببببة‬ ‫"وظيفه" اشاره اي به وضع اسف انگيز موقوفات نموده بوديم كه در‬ ‫نتيجببة جهببل و نادانببي واقفيببن‪ ,‬اغلب موقوفات ايران – و شايببد سبباير‬ ‫كشور هاي اسبلمي – صبرف بقعبه و بارگاه و خادم و قاري امامزادگان‬ ‫خيالي مببي شود كببه البتببه مطلوب شرع نيسببت و در نتيجببه موجببب‬ ‫ويرانبي آب و ملك و خراببي ممكلت و بيكاري و گرسبنگي مردم اسبت‪.‬‬ ‫كساني از آن مقاله انتقاد كردند كه شايد به سبب عدم اطلع از تاريخ‬ ‫صبدر اسبلم و مبادي ديبن و اصبول شريعبت‪ ,‬چندان مسبتحق ملمبت‬ ‫ممين "قم" كه به فضل و دانش‬ ‫نباشند‪ ,‬ولي نظر به اينكه يكي از مع ّ‬ ‫مشهور است‪ ,‬در مقالة مندرجة خود در شمارة ‪ 137‬روز نامة "وظيفه"‬ ‫بعد از تهمت ها و دشنام ها به حديثي استناد كرده است كه در آن به‬ ‫تعميببر قبور تشويببق و ترغيببب شده و چون وي ادعببا كرده اسببت كببه‬ ‫احاديببث و روايات بسببياري از زبان پاك ائمببة معصببومين در بارة آنهببا‬ ‫رسببيده!! لذا بببا تذكببر ايببن نكتببه كببه در باب تعميببر قبور بدبختانببه يببا‬ ‫خوشباختانه در تمام كتب شيعه بيش از يك حديث نيست و اثبات وجود‬ ‫زياده بر آن بر عهدة مدعبي اسبت‪ ,‬حديبث مذكور را از نظبر خوانندگان‬ ‫مبي گذرانيبم و آن را ببه لحاظ سبند و متبن مورد تحقيبق و مطالعبه قرار‬ ‫داده و قضاوت را ببه ارباب فضبل و عقبل و انصباف وا مبي گذاريبم و‬ ‫من الله التوفيق‪.‬‬ ‫قببل از ورود ببه بحبث لزم اسبت ياد آور شويبم كبه سباختن بقعبه و‬ ‫پرداختبن دخمبه و پرسبتش اموات يكبي از آداب و سبنن اديان خرافبي و‬ ‫باطلة قبل اسلم بوده و صفحات تاريخ بدان مشحون است مخصوصاً‬ ‫ايران كببببه دخمببببه براي اموات و بناي قبببببه و بارگاه براي شاهان و‬ ‫شاهزادگان از بزرگتريبن عادات و سبنت ايرانيان اسبت كبه از جمله قببر‬ ‫"كورش" اول معروف ببه "گور دختبر" كبه "واندنببرگ" كشبف كرده و‬ ‫قبببر "چببه ايببش پيببش" و قبببر "راه دختببر" و در آرامگاه "پازارگاد" كببه‬ ‫توسبط "هرسبفلد" مكشوف شبد و طببق تحقيبق باسبتانشناسان‪ ,‬تاريبخ‬ ‫ايببن بناهببا بببه قرن هفتببم قبببل از ميلد مببي رسببد و در شمارة ‪-5275‬‬ ‫‪ 9/11/39‬روزنامبببة كيهان شرح داده شده‪ .‬هنوز قببببر كورش كببببير در‬ ‫مشهد مرغاب و قبر داريوش اول در نقش رستم و تخت مادر سليمان‬ ‫در ايران و اهرام فراعنبه مصبر و وادي مقابر الملوك در سباحل غرببي‬ ‫نيل و جانشينان "چچسوت" كه مقبرة سلطين جبار و خدايان ستمكار‬ ‫مصببر اسببت (طبببق گزارش "واندنبببرك" بببه نقببل از روزنامببة كيهان ‪3‬‬ ‫‪1‬‬

‫() ايبن مطالب قبل در كتاب "ارمغان آسصمان" ص ‪ 273‬ببه بعبد‪ ,‬ببه طببع رسبيده اسبت كبه‬ ‫اينك با اندكي تصرف در اينجا آورده ايم‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪115‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫بهمبن ‪ )1339‬در آن سبرزمين خود نمايبي مبي كنبد و ببه تحقيبق مؤرخيبن‬ ‫مانند "ويل دورانت" قريب پنجاه قرن بر آنها مي گذرد و همه روزه به‬ ‫وسبيلة باسبتانشناسان در سبرزمين هاي ايران و مصبر گوري يبا بقعبه و‬ ‫بارگاه و مرقد و ضريحي از زير خاك بيرون مي آيد چنانكه همين سال‬ ‫جاري قببر (كوري دختبر) در بيبن كازرون و برازجان و پنبج آتشكده كبه‬ ‫عينا ً شببيه ببه قببر كورش كببير بود توسبط پرفسبور "واندنببرك" بلژيكبي‬ ‫كشف شد‪.‬‬ ‫امبا در اسبلم چنانكبه تاريبخ نورانبي آن حكايبت مبي كنبد نه در زمان‬ ‫رسبول اكرم و نبه در زمان خلفاي راشديبن و نبه در زمان مسبلمين‬ ‫صبدر اول از سباختن گنببد و بارگاه و تعييبن خادم و قاري براي قببر هيبچ‬ ‫يبك از اولياء و بزرگان سبابقه اي در دسبت نيسبت‪ .‬ببا اينكبه رسبول خدا‬ ‫ي احبد مبي رفبت و فاطمبة زهرا (ع) قببر حمزة سبيد‬ ‫ببه زيارت شهدا ِب‬ ‫الشهداء (ع) را زيارت مي كرد و امير المؤمنين به زيارت قبور تشريف‬ ‫مبي برد و در زمان حضرتبش صبدها و هزارهبا از بزرگان صبحابة رسبول‬ ‫خدا و ياران و شيعيان آن بزرگوار يا در ميدان جنگ شهيد و يا در بستر‬ ‫مرگ از دنيبا رفتنبد ولي هيچكدام نبه قببرشان تعميبر شبد و نبه قببه و‬ ‫بارگاهبي داشتنبد و همچنيبن سبايرين تبا وقتبي كبه كشور هاي ايران و‬ ‫مصبببر و روم و امثال اينان ببببا مجاهدت سبببربازان اسبببلم مسبببلماني‬ ‫پذيرفتنبد و بعبد از يكبي دو قرن كبم كبم افراد زبدة كشور هاي نام برده‬ ‫در دربار خلفاء مقاماتبببي احراز كردنبببد؛ آنگاه دأب و عادت و آداب‪ ,‬و‬ ‫سببنت مذاهببب خود را بببه وسببايل مرموزي وارد ديببن اسببلم كردنببد‬ ‫مخصوصا ايرانيان كه تا توانستند آداب و سنن مجوسيت را به عناوين‬ ‫مختلف داخببل ديبن اسببلم كردنبد كبه عيببد نوروز از آن جمله اسببت‪ .‬و‬ ‫آداب دفبن اموات مبا‪ ,‬اكثرا آلوده ببه مراسبم مجوسبيت و از آن جمله‬ ‫سباختن بقعبه و دخمبه و روشبن كردن شمبع و چراغ و خيرحلوا و ميوه‬ ‫بر سبر قببر‪ ,‬از ايبن قبيبل اسبت كبه براي تحقيبق ايبن مطالب بايبد ببه‬ ‫كتابهاي «سبير تمدن و تطور ملل» و «مشرق زميبن گاهوارة تمدن» و‬ ‫«ميراث اسبببلم» و آغاز تمدن بشبببر و صبببدها ماننبببد ايبببن تأليفات از‬ ‫محققين داخلي و خارجي‪ ,‬رجوع كرد‪.‬‬ ‫اينبك بپردازيبم ببه حديثبي كبه مورد اسبتناد طرفداران تعميبر قبور‬ ‫امام زادگان است‪:‬‬ ‫در تمام كتبب معتببرة شيعبه يبك حديبث ببا اندك اختلفبي در عبارت‬ ‫در موضوع تعمير قبور آورده اند‪ ,‬متن حديث چنين است‪:‬‬ ‫در تهذيب شيخ طوسي به اسناد خود از محمد بن احمد بن داوود‬ ‫و او از محمد بن علي بن فضل و او از حسين بن محمد فرزدق و او از‬ ‫موسي الحول و او از محمد بن ابي السري و او از عبد الله بن محمد‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪116‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫البلوي و او از عماره بن يزيد از ابو عامر واعظ أهل حجاز روايت مي‬ ‫كنبد كبه او گفبت آمدم خدمبت حضرت صبادق و گفتبم چبه ثواب اسبت‬ ‫كسي را كه زيارت كند قبر او را (يعني قبر امير المؤمنين را) و تربت‬ ‫(=مزار) او را تعمير نمايد؟ حضرت فرمود‪ :‬يا أبا عمار حديث كرد مرا‬ ‫پدرم از جدش حسبين ببن علي كبه پيغمببر ببه اميبر المؤمنيبن چنيبن و‬ ‫چنان فرمود تبا مبي رسبد ببه ايبن جمله كبه مورد اسبتناد اسبت‪ " :‬ي َصا‬ ‫ها َ َ‬ ‫مَر ُ‬ ‫عل ِص ُّ‬ ‫ن‬ ‫ما أ َ َ‬ ‫ن َ‬ ‫َ‬ ‫عا َ‬ ‫هدَص َ‬ ‫ما َ‬ ‫عا َص‬ ‫م وت َ َ‬ ‫ن ُص‬ ‫ن ب ْص َ‬ ‫م ْص‬ ‫سلَي ْ َ‬ ‫فكَأن َّص َ‬ ‫قبُوَرك ُص ْ‬ ‫ع َ‬ ‫ي! َ‬ ‫م ْ‬ ‫س! = "يببا علي هركببس قبور شمببا را‬ ‫علَى بِنَا ِ‬ ‫ودَ َ‬ ‫ق ِ‬ ‫ء بَي ْ ص ِ‬ ‫ت ال َ‬ ‫دَا ُ‬ ‫د ِص‬ ‫تعمير كند و به آن آمد و شد و اقامت نمايد همچنان است كه سليمان‬ ‫بن داوود را بر بناي بيت المقدس كمك و ياري كرده باشد!"‬ ‫مبا در اينجبا اول ً اسبناد ايبن حديبث را بر اسباس علم درايبه و رجال‬ ‫كه مقبول آقايان است مورد دقت قرار مي دهيم و سپس مي پردازيم‬ ‫به مضمون آن‪:‬‬ ‫ي" ابببببن طاووس و‬ ‫ر ّصصص‬ ‫در طريببببق اول آن كتاب "فرحصصصة الغ ِ‬ ‫"تهذيب" شيخ طوسي "عبد الله بن محمد البلوي" است‪.‬‬ ‫در كتب رجال اين مرد را چنين توصيف نموده اند‪:‬‬ ‫علمبه در خلصبه مبي نويسبد‪ :‬إنصه ضعيصف مطعون عليصه‪ .‬ايبن‬ ‫بدبخت هم حديثش ضعيف است و هم خودش مطعون است‪.‬‬ ‫رجال نجاشببي هببم او را ضعيببف مببي شمارد و در رجال غضايري‬ ‫و ُ‬ ‫ح َّ‬ ‫ح ُ‬ ‫ن ُ‬ ‫گفتبه شده‪َ " :‬‬ ‫و ٍ‬ ‫م ٍ‬ ‫م ْ‬ ‫م َ‬ ‫عبْدُ الله ب ْص ُ‬ ‫يّص‬ ‫ن َ‬ ‫ع َ‬ ‫ن ُ‬ ‫ف ْ‬ ‫ظص الْبَل َ ِ‬ ‫مي ْ ِ‬ ‫ر ب ِص‬ ‫د ب ِص‬ ‫َ‬ ‫ب و َّ‬ ‫ر ُّ‬ ‫أبو مح َّ‬ ‫ع للحديث ل يُلْت َ َ‬ ‫ت إلى حديثه‬ ‫ضا ٌ‬ ‫م ٍ‬ ‫ي كذّا ٌ‬ ‫ف ُ‬ ‫د المص ِ‬ ‫عبَأ ُ بصه " = مبي فرمايبد‪ :‬عببد الله البلوي بسبيار دروغگبو و بسبيار‬ ‫ول ي ُ ْ‬ ‫حديببث سبباز بوده بببه حديببث او التفاتببي نمببي شود و نبايببد بدان اعتناء‬ ‫نمود‪.‬‬ ‫حال ببينيبد ايبن شخبص خيلي محترم!! از چبه كسبي حديبث مبي كنبد‬ ‫چنانكبه در اسبناد حديبث ملحظبه فرموديبد او از عماره ببن زيبد روايبت‬ ‫مي كند‪ .‬اينك جناب عماره بن زيد را بشناسيد!!‬ ‫خولن ّصصصُ‬ ‫ي‬ ‫د ال َ‬ ‫رجال نجاشبببي مبببي نويسبببد‪ُ " :‬‬ ‫ن َزي ْ ٍ‬ ‫ماَرةُ ب ْصصص ُ‬ ‫ع َ‬ ‫ه َ‬ ‫غيُْر هذا " = يعنببي از آقاي عماره‬ ‫ر ِص‬ ‫ي ل يُعرف مصن أ ْ‬ ‫الهمدان ُّص‬ ‫م ِ‬ ‫بن زيد چيزي معلوم نيست كه اين شخص وجود داشته يا نه جز همين‬ ‫س َّ‬ ‫مي!‬ ‫م َ‬ ‫اسم بي ُ‬ ‫د الله أن َّه‬ ‫حسين بن ُ‬ ‫عبي ِ‬ ‫رجال ممقاني هم مي گويد‪ " :‬ذكر ال ُ‬ ‫سئ ِ َ‬ ‫ل عبصد الله بصن محمصد البلوي‬ ‫س ِ‬ ‫م َ‬ ‫ع بعصض اصصحابنا يقول ُص‬ ‫َص‬ ‫ل نز َ‬ ‫عصصن عمارة بصصن زيصصد هذا الذي حدثصصك؟ فقال رج ٌ‬ ‫ل مصصن‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪117‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫ج " = يعنببي‪ ,‬از آقاي عبببد الله بببن محمببد‬ ‫السصماء حدَّثنصي ثصم َ‬ ‫عَر َص‬ ‫البلوي خوشنام بسبيار راسبتگو!! گفتبه (لببد هميبن حديبث بوده؟!) چبه‬ ‫كسبي اسبت! گفبت مردي اسبت كبه از آسبمان نازل شده مرا حديبث‬ ‫گفته آنگاه عروج فرموده!!‬ ‫در رجال غضائري هببم از ايببن آقاي عماره بببن زيببد ايببن تعريببف و‬ ‫م ليصس‬ ‫توصبيف شايان را مبي بينيبم "وأصصحابُنا يقولون‪ :‬إنصه اسص ٌ‬ ‫تحته أحدٌ‪ ،‬وك ُّ‬ ‫ه"‬ ‫ديث ِ ِ‬ ‫ح ِ‬ ‫ج ِ‬ ‫ب والكذ ُ‬ ‫ل ما يرو يه كذ ٌ‬ ‫ه َ‬ ‫و ْ‬ ‫ب بي ِّ ٌ‬ ‫ن في َ‬ ‫يعني اصحاب ما (يعني شيعه) مي گويند كه عماره بن زيد اسمي است‬ ‫ببي مسبما كبه تحبت ايبن نام احدي نيسبت و هرچبه را روايبت مبي كنبد‬ ‫دروغ است و اساسا دروغ از ريخت و روي حديثش آشكار است!!‪.‬‬ ‫رجال اببو داوود مبي نويسبد‪ :‬ضعيبف اسبت و اسبمي اسبت بدون‬ ‫مسبمي و در خلصبه الرجال علمبه هبم او را بديبن صبفات ممتاز مبي‬ ‫ستايد!!‬ ‫اينها رجال اين حديث‪ ,‬در "تهذيب" اند‪.‬‬ ‫ي"‪ .‬ابببن طاووس روايببت‬ ‫ر ّصص‬ ‫اينببك رجال آن از كتاب "فرحصصه الغ ِ‬ ‫هميبن حديبث را از شيبخ مفيبد از محمبد ببن احمبد ببن داوود عبن اسبحق‬ ‫ببن محمبد عبن احمبد ببن زكريبا ببن طهمان عبن الحسبن ببن عببد الله ببن‬ ‫المغيره عبن علي ببن حسبان عبن عمبه عببد الرحمبن عبن اببي عببد الله‬ ‫(ع) آورده است‪.‬‬ ‫در سبند ايبن حديبث "اسبحق ببن محمبد" هسبت كبه در كتبب رجال‬ ‫مثبل خلصبه الرجال علمبه و جامبع الرواه اردبيلي و رجال طبه و رجال‬ ‫غضائري او را چنين معرفي مي كنند‪ " :‬اسحق بن محمد بن أحمد‬ ‫ضاعا ً للحديصصث‬ ‫إنصصه كان فاس صدَ المذهصصب كذّابا ً فصصي الروايصصة و ّ‬ ‫ل يُلْت َ َ‬ ‫ت إليصه= اسبحق فاسبد المذهبب و در روايبت بسبيار دروغگبو و‬ ‫ف ُص‬ ‫جاعل حديث بوده كه به او توجه نمي شود"‪.‬‬ ‫يكي ديگر از رجال آن "احمد بن زكريا" است‪ .‬اينك اين بزرگوار!‪.‬‬ ‫ي مصصن‬ ‫رجال علمببه مببي نويسببد‪ " :‬أحمصصد بصصن زكريصصا القم ّصص‬ ‫الكذّابين المشهورين = احمد بن زكريا قمي از دروغگويان مشهور‬ ‫است"‪.‬‬ ‫ايبن احمبد ببن زكريبا از "حسبن ببن عببد الله" روايبت مبي كنبد‪ .‬اينبك‬ ‫آقاي حسن بن عبد الله را بشناسيم!‬ ‫خلصه الرجال مي نويسد‪" :‬حسن بن عبد الله القمي يرمى‬ ‫بالغلو" يعني‪ ,‬وي متهم به غلو و شرك است‪.‬‬ ‫اين بدبخت از "علي بن حسان" روايت مي كند حال برويم سراغ‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪118‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫آقاي علي بن حسان‪:‬‬ ‫رجال كشي مي نويسد ‪" :‬قال محمد بن مسعود سألت علي‬ ‫بصن الحسصن بن علي بصن فضال عن علي بصن ح سان قال عن‬ ‫أيهما سألت أ ما الواسطي ف هو ثقة وأ ما الذي عند نا (يشير‬ ‫ي) يروي عصن عمصه عبصد الرحمصن‬ ‫إلى علي بصن حسصان الهاشم ّص‬ ‫بصن كثيصر‪ ،‬فهصو كذاب وهصو واقفصي أيضصا لم يدرك أبصا الحسصن‬ ‫موسى ‪".‬‬ ‫مضمون كلم فوق ايبن اسبت كبه علي ببن حسبان هاشمبي كبه از‬ ‫عمويش عبد الرحمن بن كثير حديث را روايت مي كند گذشته از اينكه‬ ‫بسيار دروغگو بوده واقفي مذهب هم بوده و امام موسي كاظم را به‬ ‫امامت قبول نداشته است! گل بود به سبزه نيز آراسته شد!‬ ‫خلصببه الرجال علمببة حلي مببي نويسببد‪ " :‬علي بصصن حسصصان‬ ‫الهاشمصي يروي عصن عمصه عبصد الرحمصن غال ضعيصف رأيصت له‬ ‫كتابا ً سصماه كتاب التفسصير ل يتعلّق مصن السصلم بسصبب‪ ،‬ول‬ ‫يروي إل عن عمه "‬ ‫از ايببن كلم معلوم مببي شود ايببن شخببص هببم غالي اسببت و هببم‬ ‫ضعيبف و تفسبيري كبه نوشتبه اصبل ارتباطبي و تعليقبي ببه اسبلم ندارد‬ ‫يعنببي كفريات اسببت‪ .‬بعببد مببي فرمايببد "ضعيصصف جدا ً ذكره بعصصض‬ ‫أصحابنا في الغلة فاسد العتقاد = بسيار ضعيف ا ست‪ .‬برخي‬ ‫از اصحاب ما او را در شمار غاليان فاسد العقيده آورده اند"‪.‬‬ ‫ايببن آقاي علي بببن حسببان را هببم شناختيببم‪ .‬اينببك برويببم سببراغ‬ ‫عمويش عبد الرحمن بن كثير كه اين علي بن حسان از او روايت مي‬ ‫كند‪.‬‬ ‫رجال نجاشبببي چاپ جديبببد تهران ص ‪ 175‬مبببي نويسبببد‪ ":‬عبصصصد‬ ‫الرحمصصصن بصصصن كثيصصصر الهاشمصصصي مولى‪ ...‬كان ضعيفاً‪ ،‬غمصصصز‬ ‫أصصصحابنا عليصصه وقالوا كان يضصصع الحديصصث = وي ضعيببف بوده و‬ ‫اصبحاب مبا (=شيعيان) بر او طعنبه زده انبد و گفتبه انبد كبه او حديبث‬ ‫جعل مي كرده است"‪ .‬آري هنرش وضع احاديث بوده!‬ ‫"خلصه الرجال" اضافه مي كند كه ‪ ":‬ليس بشيء " اين بيچاره‬ ‫هيچ نيست!‬ ‫تمام اينهبا از اببو عامبر واعبظ حجاز نقبل مبي كننبد و بدبختانبه! در‬ ‫كتب رجال از اين واعظ حجاز نام و نشاني نيست!! هر چند اگر آقاي‬ ‫أبو عامر از مشاهير عباد و زهاد وفي المثل همرديف امام جعفر صادق‬ ‫(ع) هم بود با آن رجال كه ديديم‪ ,‬سند اين حديث هيچ ارزشي نداشت‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪119‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫و آن حديث را از دروغ و جعل بودن خارج نمي ساخت ولي معهذا خود‬ ‫اين آقاي واعظ اهل حجاز هم معلوم نيست چه كسي بوده؟!‬ ‫بلي از بركبت ايبن يبك حديبث ايبن آقايان خيلي راسبتگو؟! بوده كبه‬ ‫كشورهاي اسببلمي مملو از گنبببد و بارگاه امامزادگان راسببت و دروغ‬ ‫است و كمتر دهي است كه يك چند امامزاده نداشته باشد كه به سنت‬ ‫ايرانبي و آداب مجوسبي آنهبا را شاهزاده هبم مبي گوينبد مثل ً شاهزاده‬ ‫حمزه! شاهزاده جعفر! شاهزاده احمد! و قس علي ذلك‪ ،‬زيرا ايرانيان‬ ‫شاه پرسبت! كبه قببل از اسبلم صبدها از ايبن شاهزاده هبا داشتنبد كبه‬ ‫داراي دخمه ها و گنبدها بوده اند حال نمي توانند بدون شاهزاده باشند‬ ‫و بيبش از رببع آب و خاك زراعبي ايبن سبرزمين و خانبه و دكاكيبن آن‬ ‫وقبف ايبن امامزاده هاسبت و شمبا مبي توانيبد از قياس خسبارت هميبن‬ ‫يك عمل كه به نام دين صورت مي گيرد خسارت ساير اعمالي را كه‬ ‫ببه نام ديبن انجام مبي شود و خوشبختانبه ديبن از آن ببي خببر بلكبه بيزار‬ ‫است‪ ,‬به دست آوريد‪.‬‬ ‫اينك به مضمون اين حديث مي پردازيم‪:‬‬ ‫ابببو عامببر واعببظ اهببل حجاز كببه معلوم نشببد چببه كسببي بوده! از‬ ‫حضرت صبادق (ع) مبي پرسبد كسبي كبه ترببت اميبر المؤمنيبن را تعميبر‬ ‫كنبد چبه ثواببي دارد و حضرت از قول پيغمببر مبي فرمايبد كبه ببه اميبر‬ ‫المؤمنيبن فرمود‪ :‬يبا علي كسبي كبه قبور شمبا را تعميبر كنبد مثبل كسبي‬ ‫است كه به سليمان بن داوود در بناي بيت المقدس كمك كرده است‪.‬‬ ‫ايبن مضمون صبرفنظر از آن رجال بسبيار معتببرش!! از چنبد نظبر‬ ‫مخدوش و غير قابل اعتناء و همانطور كه سندش هم مي رساند از بيخ‬ ‫دروغ است!!‬ ‫اولً ‪ ,‬تعميبر قبور چنانكبه در احاديبث صبحيحه كبه از پيغمببر و ائمبه‬ ‫(ع) رسبيده و بعدا ً آن احاديبث را خواهيبم آورد‪ ,‬عمبل مشروعبي نبوده‬ ‫كه براي آن ثوابي باشد تاكسي از امام از ثواب آن بپرسد!‪.‬‬ ‫ثانياً‪ ,‬قببر اميبر المؤمنيبن در زمان حضرت صبادق معلوم و روشبن‬ ‫نبود كه كسي در صدد تعمير آن برآيد تا بخواهد بداند ثوابش چيست؟‬ ‫مطاببق تواريبخ معتببر قببر اميبر المؤمنيبن در زمان هارون الرشيبد ببا‬ ‫قرائنببي كشببف شببد كببه خيلي بعببد از حضرت صببادق بود و چيزي كببه‬ ‫معلوم نيست پرسش از تعمير آن بسيار بعيد بلكه غير عاقلنه است‪ ،‬و‬ ‫اگر در احاديث ديده مي شود كه گاهي حضرت صادق به نجف تشريف‬ ‫برده و بببه آن نقاطببي كببه قبببر اميببر المؤمنيببن احتمال داده مببي شببد‬ ‫مشرف مببي شده بببه قدري گببم و نببا معلوم اسببت كببه كسببي نمببي‬ ‫توانست بداند قبر مطهر در كجاست‪ ,‬چنانكه اگر گاهي از خود حضرت‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪120‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫صببادق پرسببيده مببي شببد كببه قبببر در كجاسببت؟ حضرت علمات و‬ ‫اشاراتي مي فرمود كه نقطة مشخصي تعيين نمي شد‪ ,‬مثل ً در حديث‬ ‫عامبببر كبببه گفبببت‪" :‬جعلت فداك! إن الناس يزعمون أن أميصصر‬ ‫المؤمنين ‪ ‬دفن بالرحبة = فدايت شوم مرد مي پندارند كه امير‬ ‫المؤمنيبن در رحببه مدفون اسبت" حضرت فرمود‪ :‬نبه قببر او در رحببه‬ ‫نيسببت ‪ ,‬عرض كرد پببس در كجاسببت؟ حضرت فرمود‪ " :‬لمصصا مات‬ ‫احتمله الحسصصن فأتصصى بصصه ظهصصر الكوفصصة قريبا ً مصصن النجصصف‪،‬‬ ‫حيَْرة‪ ،‬فدفنصه بيصن ذكوات بيصض‬ ‫يسصرةً مصن ال َ‬ ‫من َ ً‬ ‫ة عصن ال ِ‬ ‫ي‪ ،‬ي َ ْ‬ ‫ر ّص‬ ‫غ ِ‬ ‫= وقتببي كببه اميببر المؤمنيببن از دنيببا رفببت حضرت امام حسببن او را‬ ‫برداشبت و آورد پشبت كوفبه نزديبك نجبف دسبت چبپ غري و دسبت‬ ‫راسببت حيره و آن حضرت را در بيببن ريگهاي سببفيدي (كببه آنهببا را در‬ ‫نجبف مبي گوينبد) دفبن كرد" و معلوم اسبت ببا چنيبن نشانبه هائي قببر‬ ‫كسي معلوم نمي شود‪.‬‬ ‫ثالثاً‪ ,‬ثواب تعميببر قبببر را معلق بببه مجهول كرده زيرا بناي بيببت‬ ‫المقدس در اسببلم عملي مأمور بببه نيسببت كببه براي آن ثوابببي تعييببن‬ ‫شود و بتوان اعمالي را ببا آن مقايسبه نمود مثل مبي توان گفبت ثواب‬ ‫فلن عمبل برابر چنديبن حبج يبا چنبد جهاد يبا چنبد ركعبت نماز و از ايبن‬ ‫قبيبل اسبت زيرا اينهبا در شرع اعمال مأمور ببه هسبتند كبه اتيان آنهبا‬ ‫موجب ثواب است ولي بناي بيت المقدس آن هم در زمان سليمان بن‬ ‫داوود چه عملي است كه مقياس اعمال حسنة ديگر شود!؟‬ ‫رابعاً ‪ ,‬اعانبت ببه سبليمان ببن داوود در بناي بيبت المقدس ببه نبص‬ ‫ما ي َ َ‬ ‫ن‬ ‫شاءُ ِ‬ ‫ملُو َص‬ ‫قرآن كار ديوان و شياطيبن بوده اسبت‪ " :‬ي َ ْ‬ ‫م ْص‬ ‫ع َ‬ ‫ه َص‬ ‫ن ل َص ُ‬ ‫و ُ‬ ‫ج َ‬ ‫ماثِي َ‬ ‫ت = و از‬ ‫سيَا ٍ‬ ‫ر َرا ِصص‬ ‫ن كَال َ‬ ‫ري َصص‬ ‫م َ‬ ‫وت َ َ‬ ‫َ‬ ‫وا ِصص‬ ‫و ِ‬ ‫ب َ‬ ‫ج َ‬ ‫فا ٍصص‬ ‫ل َ‬ ‫ب َ‬ ‫قدُو ٍ‬ ‫حا ِ‬ ‫جنيان برايبش (=سبليمان) قصبرها و مجسبمه هبا و كاسبه هايبي چونان‬ ‫حوض و ديگهاي ثاببت چنانكبه مبي خواسبت‪ ,‬مبي سباختند" (سببأ‪.)13/‬‬ ‫شيخ طبرسي در ذيل همين آية شريفه در كتاب شريف "مجمع البيان"‬ ‫(چاپ جديببد تهران‪ ,‬جلد هشتببم‪ ,‬ص ‪ )382‬مببي نويسببد‪ " :‬كان ممصصا‬ ‫عملوه بناء بيصصت المقدس" يعنببي از جمله چيزهايببي كببه شياطيببن‬ ‫براي حضرت سببليمان (ع) سبباختند بيببت المقدس بود‪ .‬آنگاه مطلب را‬ ‫بديببن عبارت دنبال مببي كنببد‪ " :‬توفاه الله (=داوود) واسصصتخلف‬ ‫سليمان فأحب إتمام بيت المقدس فجمع الجن والشياطين‬ ‫ق ّصصصَ‬ ‫و َ‬ ‫م عليهصصصم العمال" يعنبببي چون خدا جان داوود را گرفبببت‬ ‫س َ‬ ‫سبليمان جانشيبن او گشبت و خواسبت بيبت المقدس را ببه اتمام رسباند‬ ‫لذا جن و شياطين را جمع نمود و كارهاي بيت المقدس را در ميان آنها‬ ‫تقسيم كرد كه هر طائفه اي به كار مخصوصي بپردازد‪ .‬سپس كار هر‬ ‫دسببته اي را شرح مببي دهببد‪ .‬جالب اينكببه قرآن هميببن سبباختن بيببت‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪121‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫َ‬ ‫و‬ ‫المقدس را عذاب مهين مي خواند و مي فرمايد‪" :‬ل ّ ْ‬ ‫ن = اگبر غيبب‬ ‫ال ْ َ‬ ‫ما لَبِثُوا ِص‬ ‫في ال ْ َ‬ ‫غي ْص َ‬ ‫ب ال ُ‬ ‫ب َص‬ ‫عذَا ِص‬ ‫هي ِص‬ ‫م ِ‬ ‫عذاب خفَّت بار نمي ماندند" (سبأ‪.)14/‬‬

‫ن‬ ‫مو َ‬ ‫كَانُوا ي َ ْ‬ ‫عل َ ُ‬ ‫مبي دانسبتند در‬

‫تفسير "منهج الصادقين" (چاپ علمي تهران‪ ,‬جلد هفتم‪ ,‬ص ‪ 353‬و‬ ‫‪ )354‬شرح ساختمان بيت المقدس را به وسيلة جنيان به تفصيل بيان‬ ‫مببي كنببد چنانكببه گويببي هيببچ انسبباني در بناي آن دخالت نداشتببه و در‬ ‫ن مي نويسد‪ :‬گويند‬ ‫ما لَبِثُوا ِ‬ ‫في ال ْ َ‬ ‫ب الـ ُ‬ ‫تفسير آية شريفة َ‬ ‫عذَا ِ‬ ‫هي ِ‬ ‫م ِ‬ ‫هنوز يكساله كار مانده بود در بناي بيت المقدس‪ ,‬كه متقاضي اجل به‬ ‫سبليمان در آمبد طلب وديعبة روح نمود سبليمان كسبان خود را وصبيت‬ ‫كرد كه مرگ مرا فاش نكنيد و مرا بر عصاي من تكيه دهيد كه تا جن‬ ‫از عمبل خود بازنمانبد و مسبجد ببه اتمام رسبد‪ .‬و در بحار النوار (چاب‬ ‫كمپاني جلد پنجم‪ ,‬ص ‪ )351-350‬نيز همين مضمون آمده است‪.‬‬ ‫پببس تعميببر مزار اميببر المؤمنيببن بببا كاري كببه جنيان و شياطيببن‬ ‫متصبدي آن بودنبد چگونبه مقايسبه اي اسبت؟!‪ .‬اگبر پاره اي از تعميبر‬ ‫كنندگان آن مزار شريببف را كببه سببلطين جبار و سببفاكان سببتمكاري‬ ‫ماننبد هارون الرشيبد و نادر شاه افشار‪ ,‬كبه اولي بانبي و دومبي آمبر ببه‬ ‫تعميبر قببر بوده ببا شياطيبن مقايسبه كنيبم شايبد غلط نباشبد و مضمون‬ ‫حديث را برساند!!‬ ‫خامسصاً ‪ ,‬اگببر تعميببر قبببر اميببر المؤمنيببن ثوابببي داشتببه چرا خود‬ ‫حضرت صببادق (ع) كببه بببه آن داناتببر بود و قدرت مالي هببم داشببت‬ ‫(چنان كه خود آن جناب مي فرما يد‪ :‬من ثروتمندترين اهل مدينه هستم‬ ‫‪ )...‬قيام نكرد و اگر گفته شود كه نفوذ معنوي نداشت‪ ,‬مي بينيم چنين‬ ‫نيسببت زيرا آن حضرت در بحبوحببة قدرت خلفاي جور رئيببس شرطببة‬ ‫داوود بببن علي حاكببم مدينببه را كببه معلي بببن خنيببس را كشتببه بود بببه‬ ‫وسبيلة بسبرش اسبمعيل كشبت (چنانكبه در رجال كشبي آمده اسبت) و‬ ‫كسبي متعرض وي نگشبت‪ .‬تعميبر قببر اميبر المؤمنيبن از ايبن كار خيلي‬ ‫آسانتر بود و خوف ديگري هم در بين نبود و راستي اگر تعمير قبر علي‬ ‫و اولده او ‪-‬عليهبم السبلم‪ -‬كار باثواببي بود جبا داشبت كبه خود حضرت‬ ‫صبادق (ع) قببر يكبي از علوييبن و ل أقبل پسبر خود‪ ,‬اسبماعيل را تعميبر‬ ‫نموده و قبببه و بارگاهببي براي او بسبازد تبا هبم كار ببا ثوابببي را تعليببم‬ ‫شيعيان كرده باشد و هم از شهرت زنده بودن اسماعيل كه بعد از وي‬ ‫اسماعيليه قائل شدند و موجب فساد بي شماري گرديدند‪ ,‬بكاهد‪ .‬و به‬ ‫هر صورت يكي از ائمة معصومين و يا مؤمنين مي توانست اين سنت‬ ‫سنيه را به جا آورد تا بعدا ً مورد استناد ديگران قرار گيرد‪.‬‬ ‫سصصادساً ‪ ,‬فرض كنيبببم كبببه تعميبببر قبور أميبببر المؤمنيبببن و اولد‬ ‫معصبومين او سبلم الله عليهبم اجمعيبن كار ثواببي باشبد ديگبر گنببد و‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪122‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫بارگاه سباختن براي هبر امامزادة خيالي چرا؟ مگبر اينكبه بگوئيبد چون‬ ‫امامزاده هببا هببم سببادات و از اولد اميببر المؤمنيببن انببد مشمول ايببن‬ ‫حديث بسيار شريف! و راست مي شوند كه در اين صورت بايد گفت‬ ‫براي تمام سبادات كبه از دنيبا مبي رونبد و البتبه يقيبن ببه موجوديّتشان‬ ‫بيش از بيشتر امامزاده هاست بايد گنبد و بارگاه درست كرد‪ .‬ولي آيا‬ ‫مي دانيد در چنين صورت وضع اين مملكت چگونه خواهد شد؟!‬ ‫چنانكبه گفتيبم حبد أقبل ثلث مسبلمانان از سبادات و منسبوب ببه‬ ‫بيغمپر و ائمة اطهار اند‪ ,‬با قبول اين معني بايد يك طاق سرتاسري به‬ ‫تمام ايران و كشور هاي اسببببلمي زد و آن را قبرسببببتان امامزادگان‬ ‫ناميد! هرچند همين الن هم بهتر از قبرستان نيست؟!‬ ‫سصابعاً ‪ ,‬فسباد ايبن عمبل منحصبر ببه گور امامزادگان نيسبت‪ ,‬بلكبه‬ ‫چنان كه مي بينيم به طبقة مترف و مسرف كه خود را اشراف كشور‬ ‫مي دانند نيز سرايت كرده‪.‬‬ ‫الن در هميبن شهبر قبم قبرسبتانهاي عجيبب و غريببي سباخته شده‬ ‫كه لشة گنديدة ثروتمندان و دزدان اجتماعي را در آن دفن مي كنند و‬ ‫صاحب مقبره و خادم و قاري و فرش و چراغ و امثال آن هستند و يك‬ ‫نفببر از پولدارهاي گردن كلفببت تهران ل بببد براي رضاي خدا! مقبببرة‬ ‫خيلي مجلل در اين شهر ساخته كه هر بقعه اي را به ثروتمندان تهران‬ ‫و شهرستانها به سي يا چهل هزار تومان مي فروشد‪.‬‬ ‫آري اين است آنچه پاره اي حاميان دين از آن دفاع مي كنند و اين‬ ‫عمبل مجوسبي را يكبي از اركان ديبن خاتبم النببيين مبي پندارنبد و اگبر‬ ‫كسببي سببخن گويببد او را بببه تيببر تهمببت و هببر گونببه صببدمه اي كببه از‬ ‫دستشان بر آيد آزار مي دهند و از خدا شرم و از پيغمبر آزرم و از روز‬ ‫قيامت وحشتي ندارند!‬

‫‪‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪‬‬

‫‪123‬‬

‫‪‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬

‫احاديثي كه در نهي از تعمير قبور وارد شده‬ ‫اينبك برويبم سبراغ احاديثبي كبه از جانبب پيغمببر و أئمبه – عليهبم‬ ‫السبلم – در باب نهبي از تعميبر قبور وارد شده و آن احاديبث شريفه را‬ ‫كبه كتاب خدا و سبنت پيغمببر نيبز مؤيبد آنهاسبت ببا ايبن حديبث قلببي‬ ‫مقايسه كنيم‪:‬‬ ‫‪1‬بب در كتببا شريبف "محاسبن" برقبي و "وسبائل الشيعبه" باب ‪ 43‬از‬ ‫ابواب دفبن اموات از اصببغ ببن نباتبه از اميبر المؤمنيبن (ع) روايبت شده‬ ‫ف َ‬ ‫ل مثالً‪َ ،‬‬ ‫مث َّ َ‬ ‫قدْ َ‬ ‫ج َ‬ ‫خَر َ‬ ‫ن َ‬ ‫ن ال ْ‬ ‫م ْ‬ ‫جدَّدَ قبرا ً أو َ‬ ‫كه فرمود‪َ " :‬‬ ‫سلمِ‬ ‫ع ِ‬ ‫= كسبي كبه قببري را تجديبد كنبد ( يعنبي بعبد از مندرس شدن از نبو‬ ‫تعميببر نمايببد) يببا مجسببمه اي بسببازد در حقيقببت از اسببلم خارج شده‬ ‫است"‪.‬‬ ‫‪2‬ب ب و در كتاب كافببي از ابببي القداح روايببت شده كببه حضرت امام‬ ‫قا ْ َ َ‬ ‫جعفبر الصبادق (ع) فرمود ‪َ ":‬‬ ‫م ْ‬ ‫منيصن بعثنصي رسصول‬ ‫ؤ ِ‬ ‫ل أميُر ال ُ‬ ‫ور فقال‪ :‬ل‬ ‫الله إلى المدينصة فصي َ‬ ‫وك َص ْ‬ ‫ر ال ُّص‬ ‫ص َ‬ ‫هدْصم ِ القبور َ‬ ‫س ِ‬ ‫ها ول َ‬ ‫س َّ‬ ‫ويْتَه = علي (ع) فرمود‬ ‫تَدَ ص ْ‬ ‫م َ‬ ‫قبَْرا ً إل َص‬ ‫وت َص َ‬ ‫وَرةً إّل َ‬ ‫ع ُص‬ ‫ح ْ‬ ‫ص ْ‬ ‫رسبول خدا مرا ببه مدينبه گسبيل داشبت براي خراببي گورسبتانها و‬ ‫شكسبتن صبورتها و فرمود هيبچ صبورتي مگذار مگبر اينكبه آن را محبو‬ ‫كني و هيچ قبري را مگذار مگر اينكه آن را با زمين مساوي گرداني"‪.‬‬ ‫‪ 3‬ب شهيد اول در كتاب "ذكري" از ابي الهياج روايت نموده كه امير‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫عث ُ َ‬ ‫ه النَّب ِ ُّ‬ ‫ن‬ ‫علَى‬ ‫ك َ‬ ‫عثَن ِي ب ِ ِ‬ ‫ي أ ْ‬ ‫ما ب َ َ‬ ‫المؤمنين (ع) به او فرمود‪ " :‬أب ْ َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ ًص َ‬ ‫ع َ‬ ‫س َّ‬ ‫ر‬ ‫ه = تورا ببه‬ ‫َل تَدَص َ‬ ‫م ْص‬ ‫فا إ ِ ّل َص‬ ‫وَل ت ِ ْ‬ ‫قبًْرا ُ‬ ‫ست َ ُ‬ ‫مثَاًل إ ِ ّل طَ َ‬ ‫ويْت َ ُ‬ ‫ه َ‬ ‫مش ِ‬ ‫مأموريتبي مبي فرسبتم كبه پيامببر مرا ببه چنيبن مأموريتبي فرسبتاد‪ ,‬هيبچ‬ ‫قببري را كبه از زميبن بلنبد شده (يعنبي آن را بال آورده انبد) مگذار مگبر‬ ‫اينكه آن را مساوي زمين گرداني و هيچ تمثال و مجسمه اي را مگذار‬ ‫مگر اينكه آن را از بين ببري"‪.‬‬ ‫‪ 4‬ب در كتاب تهذيب شيخ طوسي و وسائل الشيعه باب ‪ 44‬از ابواب‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ر َ‬ ‫ع َ‬ ‫قا َ‬ ‫ن‬ ‫ن َ‬ ‫دفببن آورده انببد‪َ " :‬‬ ‫ت أب َصا ال َ‬ ‫ج ْ‬ ‫ن َ‬ ‫سأل ْ ُ‬ ‫ح َص‬ ‫ل َص‬ ‫ع ْص‬ ‫عل ِص ِ ّ‬ ‫ف ٍ‬ ‫س ِ‬ ‫ي ب ْص ِ‬ ‫وال ُ ُ‬ ‫علَى ال ْ َ‬ ‫ه ْ‬ ‫ح؟‬ ‫ن الْبِنَا ِ‬ ‫س َ‬ ‫ء َ‬ ‫سى ‪َ ‬‬ ‫ه َ‬ ‫علَي ْص ِ‬ ‫صل ُ ُ‬ ‫مو َص‬ ‫ُ‬ ‫ل ي َص ْ‬ ‫ر َ‬ ‫قب ْ ِ‬ ‫جلو ِص‬ ‫ع ِص‬ ‫َ‬ ‫قا َ‬ ‫ه‬ ‫ح الْبِنَاءُ َ‬ ‫ج ِصصصص‬ ‫علَي ْصصصص ِ‬ ‫وَل ت َ ْ‬ ‫وَل ال ُ‬ ‫صل ُ ُ‬ ‫ص ُ‬ ‫صي ُ‬ ‫جلُو ُصصصص‬ ‫ل‪َ :‬ل ي َصصصص ْ‬ ‫س َ‬ ‫ه َ‬ ‫ه = علي ببن جعفبر مبي گويبد از برادرم حضرت موسبي ببن‬ ‫وَل تَطْيِين ُص ُ‬ ‫َ‬ ‫جعفبر (ع) سبؤال كرد كبه آيبا سباختمان روي قببر و نشسبتن بر روي آن‬ ‫خوب اسبت؟ فرمود‪ :‬نبه سباختمان روي قببر خوب اسبت و نبه نشسبتن‬ ‫بر روي آن‪ ,‬نه گچ كاري آن و نه گل مالي نمودن آن"‪.‬‬ ‫‪5‬بب در مجالس شيبخ صبدوق از حضرت صبادق (ع) روايبت كرده كبه‬ ‫آن حضرت از آباء بزرگوارش روايبت نمود و گفبت رسبول خدا از گبچ‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪124‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫مالي نمودن قبر و نماز خواندن در آن نهي فرمود‪.‬‬ ‫‪6‬ببب در محاسببن برقببي از جراح مداينببي از حضرت ابببي عبببد الله‬ ‫علَى ال ْ ُ‬ ‫وَل‬ ‫صببببادق (ع) روايببببت شده كببببه فرمود ‪َ ":‬ل تَبْنُوا َ‬ ‫ر َ‬ ‫قبُو ِ‬ ‫فإ ِص َّ‬ ‫ره َص ذَل ِص َ‬ ‫ت َ‬ ‫س ُ‬ ‫سو َ‬ ‫ك = بر‬ ‫قو َ‬ ‫ف الْبُيُو ِص‬ ‫ن َر ُص‬ ‫وُروا ُص‬ ‫ت ُص َ‬ ‫ص ِّ‬ ‫ل الله ك َ ِ‬ ‫قبرهبا بنبا نكنيبد و سبقفهاي خانبه هبا را نقاشبي نكنيبد براي اينكبه رسبول‬ ‫خدا اين عمل را مكروه مي داشت"‪.‬‬ ‫‪7‬بب در وسبائل الشيعبه‪ ,‬باب ‪ 44‬ابواب دفبن‪ ،‬از حضرت صبادق (ع)‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫علَى َ‬ ‫سو ُ‬ ‫ر‬ ‫صل ّى َ‬ ‫ل الله أ ْ‬ ‫هى َر ُ‬ ‫روايت شده كه فرمود‪ " :‬ن َ َ‬ ‫ن يُ َ‬ ‫قب ْ ٍ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫و يُ ْ‬ ‫ه = رسببول خدا نهببي فرمود كببه بر‬ ‫و يُبْن َصى َ‬ ‫عدَ َ‬ ‫علي ْص ِ‬ ‫علَي ْص ِ‬ ‫ق َ‬ ‫هأ ْ‬ ‫أ ْ‬ ‫قبببري نماز گذارده شود يببا روي آن بنشيننببد يببا بر آن سبباختماني بنببا‬ ‫كنند"‪.‬‬ ‫ن ال ْ َ‬ ‫د‬ ‫ن ُ‬ ‫‪8‬ببب در "معانببي الخبار" آمده اسببت‪َ " :‬‬ ‫عبَي ْ ٍ‬ ‫قا ِ ص‬ ‫سم ِ ب ْ ص ِ‬ ‫ع ِص‬ ‫َ‬ ‫ص ال ْ ُ‬ ‫ن تَ ْ‬ ‫َر َ‬ ‫و‬ ‫هى َ‬ ‫ه َ‬ ‫و ُ‬ ‫ق ِصص‬ ‫ف َ‬ ‫ه ن َصص َ‬ ‫ع ْصص‬ ‫ي أن ّصصَ ُ‬ ‫ع ُصص‬ ‫ه َ‬ ‫ر َ‬ ‫ن النَّب ِصص ِ ّ‬ ‫قبُو ِ‬ ‫صي ِ‬ ‫ع ِصص‬ ‫ص = پيامبر از گچ كاري گورها نهي فرمود"‬ ‫ج ِ‬ ‫الت َّ ْ‬ ‫صي ُ‬ ‫‪9‬ببب "فقببه الرضببا" روايببت كرده‪ " :‬فخرج عل ّصصٌ‬ ‫ي ‪ ‬إلى الناس‬ ‫َّ‬ ‫فقال‪ ...‬وهصل تعلمون أنصه لعصن مصن جعصل القبور مصصلى و‬ ‫لعصن مصن يجعصل مصع الله إلهاً = علي (ع) بببه سببوي مردم آمببد و‬ ‫فرمود آيبا مبي دانيبد كبه رسبول خدا كسبي را كبه قببر هبا را مصبلي و‬ ‫جاي نماز خواندن قرار دهببد لعنببت كرده اسببت و كسببي كببه بببا خدا‬ ‫(‪)1‬‬ ‫معبودي ديگر قرار دهد نيز لعنت فرمود؟"‪ ,‬يعني هر دو مشرك اند!!‬ ‫‪10‬بب شيبخ صبدوق در "مبن ل يحضره الفقيبه" از حضرت كاظبم (ع)‬ ‫روايببت كرده اسببت كببه فرمود‪ :‬چون داخببل قبرسببتان شدي قبرهببا را‬ ‫پامال كبن تبا آنكبه مؤمبن اسبت بديبن وسبيله آرامبش ياببد و آنكبه منافبق‬ ‫است احساس ألم كند‪.‬‬ ‫عجالتا ً بببه هميببن ده حديببث شريببف اكتفاء مببي كنيببم و اگببر مببي‬ ‫خواسبتيم تمام احاديثبي كبه در ايبن باب رسبيده در اينجبا بيآوريبم مقاله‬ ‫طولنبي مبي شبد‪ ,‬و براي اينكبه بدانيبد فرقبي بيبن پيغمببر و ائمبه (ع) و‬ ‫سببايرين در ايببن مورد نيسببت حديببث علل الشرايببع را مببي آوريببم كببه‬ ‫ي‬ ‫حضرت صادق از پدر بزرگوارش روايت مي كند كه" إن قبَر النب ِ ّ‬ ‫ُرفصع شصبرا ً مصن الرض = قببر پيغمببر فقبط يبك وجبب از زميبن بال‬ ‫‪1‬‬

‫() اين حديث نماز خواندن روي قبر را در كنار شرك قرار داده‪ ,‬زيرا اسلم كه توحيد خالص‬ ‫است با توجبه ببه قبر نمي سازد‪ .‬بايد به مقبره سازان و كساني كه آنجا را محل عبادت و‬ ‫دعا قرار مي دهند گفت‪ ,‬آيا أئمه با فرمايش جدشان موافق اند يا خير؟ و آيا مدعيان پيروي‬ ‫از آنها بايد سخن آنان را بپذيرند يا خير؟ (برقعي)‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪125‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫خذُوا َ‬ ‫ة‬ ‫قبْل َ ً‬ ‫آمده بود" و خود پيغمببببببببببببببببر فرمود‪َ " :‬ل تَت َّ ِ‬ ‫ري ِ‬ ‫قب ْ ِ‬ ‫ج َّ‬ ‫فإ ِ َّ‬ ‫خذُوا ُ‬ ‫جدا ً َ‬ ‫قبُوَر‬ ‫حي ْ ُ‬ ‫ث ات َّ َ‬ ‫ه َ‬ ‫ل لَ َ‬ ‫هودَ َ‬ ‫و َ‬ ‫ن الْي َ ُ‬ ‫م ْ‬ ‫ع َ‬ ‫ن الل َ‬ ‫وَل َ‬ ‫س ِ‬ ‫َ‬ ‫عَّز َ‬ ‫َ‬ ‫جدَ = قبببر مرا قبله قرار ندهيببد و مسببجد نكنيببد زيرا‬ ‫م َص‬ ‫م َ‬ ‫ه ْص‬ ‫سا ِ‬ ‫أنْبِيَائ ِ ِ‬ ‫خداي تعالي يهود را براي اينكبببه قبور پيغمببببران خود را مسبببجد كرده‬ ‫بودند لعنت فرمود"‪.‬‬ ‫احاديثي كه در اين صفحات به نظر خوانندگان رسيد همه از كتب‬ ‫معتبر شيعه است و از كتاب ابن تيميه و محمد بن عبد الوهاب و حتى‬ ‫از كتب سنيان نيست كه اشكالت نيش غولي به آن گرفته شود!‬ ‫ن‬ ‫البتبه مضمون ايبن حديبث در كتبب عامبه نيبز آمده اسبت‪َ " :‬‬ ‫ع ْص‬ ‫َ‬ ‫ة ذَك َر ت ل ِر سول الل ه كَنِي س ً َ‬ ‫ة أ َ َّ‬ ‫ن أ ُ َّ‬ ‫عائ ِ َ‬ ‫ض‬ ‫َ‬ ‫م َ‬ ‫ش َ‬ ‫ِ‬ ‫ة َرأت ْ َ‬ ‫َ‬ ‫م َ‬ ‫سل َ َ‬ ‫َ ْ َ ُ ِ‬ ‫ها بِأْر ِ‬ ‫َص‬ ‫ن ال ُ‬ ‫ة يُ َ‬ ‫ة َ‬ ‫قا ُ‬ ‫الْحب َ َ‬ ‫ر‬ ‫ري َ ُ‬ ‫ت ِ‬ ‫ش ِ‬ ‫ها ِ‬ ‫ما َرأ ْ‬ ‫فذَكََر ْص‬ ‫في َص‬ ‫ل ل َص َ‬ ‫م ْص‬ ‫ه َص‬ ‫ت ل َص ُ‬ ‫ها َ‬ ‫صّص َ‬ ‫و ِ‬ ‫ما ُِ‬ ‫ه ‪ :‬أولَئ ِ َ‬ ‫عبْدُ ال َّ‬ ‫ف َ‬ ‫َ‬ ‫ك َ‬ ‫سو ُ‬ ‫قا َ‬ ‫ح‬ ‫ت ِ‬ ‫ل الل ِ‬ ‫صال ِ ُ‬ ‫م ال ْ َ‬ ‫ما َ‬ ‫و ٌ‬ ‫ل َر ُ‬ ‫ه ْ‬ ‫م إِذَا َ‬ ‫ق ْ‬ ‫في ِ‬ ‫َ‬ ‫في ِهص تِل ْص َ‬ ‫علَى َ‬ ‫ص َّ‬ ‫ج ُ‬ ‫ك‬ ‫وا َ‬ ‫وُروا ِ‬ ‫ر ِص‬ ‫صال ِ ُ‬ ‫و الَّر ُ‬ ‫م ْص‬ ‫ه َ‬ ‫و َص‬ ‫ل ال َّص‬ ‫س ِ‬ ‫ح بَن َ ْ‬ ‫جدًا َ‬ ‫أ ْ‬ ‫قب ْ ِ‬ ‫شَراُر ال َ ْ‬ ‫وَر أُولَئ ِ َ‬ ‫ال ُّ‬ ‫ه = أم سبلمه به رسبول خدا‬ ‫ق ِ‬ ‫ك ِ‬ ‫عنْدَ الل ِ‬ ‫ص َ‬ ‫خل ِ‬ ‫يادآور شد كه معبدي را در سرزمين حبشه ديده است كه به آن ماريه‬ ‫مببي گفتنببد و آنچببه در آن از نقببش و نگارهببا و آيينببه كاريهببا ديده بود‬ ‫معروض داشت‪ ,‬حضرت رسول فرمود‪ :‬اينان گروهي بودند كه چون‬ ‫بندة صالح و مرد خوبي در ميان ايشان مي مرد‪ ,‬روي قببر او مسجدي‬ ‫مي ساختند و در آن نقش و نگارها به كار مي بردند‪ ,‬اين قبيل مردم‪,‬‬ ‫(‪)1‬‬ ‫بدترين خلق خدايند‪".‬‬ ‫اينك ملحظه كنيد آن يك حديث دروغ و جعلي چون مطابق هوي و‬ ‫هوس كسبباني بوده اسببت كببه روح اموات پرسببتي و شاه پرسببتي در‬ ‫حياتشان نفوذ داشته لذا آن همه قبه ها و بارگاهها ساخته و پرداخته و‬ ‫مال و وقبت خود را در ايبن راه ضايبع و تلف كرده انبد تبا جايبي كبه رببع‬ ‫معمورة ايبن كشور را معطبل و باطبل نموده انبد و در نتيجبه يبك مشبت‬ ‫مفتخور بيكار بار آورده و بر ايببن ملت بدبخببت تحميببل نموده انببد و از‬ ‫سنت رسول و چندين حديث كه در مذمت اين عمل كه يادگار فراعنه‬ ‫و اكاسببره اسببت‪ ,‬وارد شده‪ ,‬چشببم پوشيده انببد!! تببو گويببي نهايببت‬ ‫آرزويشان آن اسبت كبه هبر روزه بارگاهبي از مرده اي سبرپا كننبد و ببه‬ ‫كار او بپردازند و دين و آئين را عبارت از همين چيزها بدانند و بس!‬ ‫ديببن كببه در عرف عقببل و شرع عبارت از أمببر و نهببي پروردگار و‬ ‫احكام و قوانينبي اسبت كبه ببا اجراي آن سبعادت دو جهان بندگان تأميبن‬ ‫مبي شود در عرف ايبن گمراهان عبارت از ذكبر و فكبر افراد و اشخاص‬ ‫و احترام و نيايش قبور آنهاست و ديگبر اصبل ً به فكبر آنكبه پيغمبر براي‬ ‫‪1‬‬

‫() التاج الجامع للصول‪ ,‬ج ‪,1‬ص ‪ 243‬و ‪. 244‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪126‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫چبه آمبد و پروردگار عالم از بعثبت او چبه خواسبته و چبه چيزي از جانبب‬ ‫پروردگار عالم آورده است‪ ,‬نبوده اند بلكه تا توانسته اند هر كدام را به‬ ‫عذري معطل و موقوف و در نتيجه دين ابدي إلهي را مهجور و منسوخ‬ ‫نموده اند و هيچ هم باكشان نيست!‬ ‫از ديبن خدا فقبط چيزي كبه در نظبر اينهبا مهبم اسبت همان دايبر‬ ‫بودن مقابر و عزاداري اسببت و بببه سبباير امور مهمببه عنايببت كمتري‬ ‫دراند‪.‬‬ ‫جالب توجببه اسببت كببه علي المشهور موقعببي كببه پادشاه كشور‬ ‫حجاز در ايران بود عده اي از متظاهريبن ببه ديانبت و غمخواران أمبت!‬ ‫از او در خواست نموده بودند كه قبور أئمة بقيع تعمير شود‪ ,‬مي گويند‬ ‫او چنين گفته بود‪:‬‬ ‫صب هشبت آيبة قرآن حجاب بر زن مسبلمان واجبب اسبت شمبا‬ ‫ببه ن ّ‬ ‫ايبن حكبم محكبم را كبه مسبتند ببه آيات محكمبة قرآن اسبت منسبوخ‬ ‫نموده و زنان خود را با اين وضع رسوا در كوچه ها و خيابانها سرداده‬ ‫ايد و هيچ به رگ غيرتتان بر نمي خورد(‪ ,)1‬ولي در تعمير قبور اموات كه‬ ‫اگر از طرف شرع نهي وارد نشده باشد (و چنانكه ديديم وارد شده) ل‬ ‫أقل دستوري در اين باره نداريم‪ ,‬شما آنقدر اصرار و ابرام داريد!‬ ‫يكببي از هنببر نمائي هاي آقايان ايببن اسببت كببه چون از ايببن مقوله‬ ‫سبخن ببه ميان آيبد مبي گوينبد "كسبروي" و فلن و فلن هبم چنيبن مبي‬ ‫گفتند و آقايان جواب آنها را داده اند‪ ,‬برويد كتاب آقاي فلن را برداريد‬ ‫و ببينيبد!‪ .‬در جواب ايبن آقايان بايبد گفبت اول ً مگبر هبر حرفببي را كبه‬ ‫"كسروي" گفت باطل است؟ هرچند از روي غرض باشد‪.‬‬ ‫شكبي نيسبت كبه آن مرد افيونبي داعيبه اي داشبت و روي ايبن نظبر‬ ‫مقداري حرف حبق و باطبل ببه هبم آميخبت امبا ايبن دليبل بطلن تمام‬ ‫حرفهاي او نمببببي شود‪ .‬دروغ بودن آن حديببببث كببببه مورد اسببببتناد‬ ‫گنبدسببازان اسببت‪ ,‬چيزي نيسببت كببه بتوان كتمان كرد و اينكببه قبببه و‬ ‫بارگاه سباختن يادگار فراعنبه و اكاسبره اسبت هبم چيزي نيسبت كبه در‬ ‫آن ترديد توان نمود!؟ آن همه احاديث هم كه از ناحية پيغمبر و ائمه –‬ ‫عليهببم السببلم‪ -‬در مذمببت ايببن عمببل وارد شده‪ ,‬و مببا چنببد حديببث را‬ ‫آورديم‪ ,‬نمي توان از كتب احاديث برداشت‪ ,‬سيرة مسلمين صدر اول‬ ‫هم معلوم است كه اين قبيل كارها را اصل ً مشروع نمي دانسته اند‪.‬‬ ‫در مقابل كتاب خدا و سنت رسول و احاديث شريفه هر كه هر چه‬ ‫بگويبد‪ ,‬چرنبد اسبت‪ ,‬هرچنبد عمامبه اش ببه قدر گنببد مسبجد اعظبم و‬ ‫‪1‬‬

‫() خداي را سپاس پس از انقلب‪ ,‬وضع پوشش زنان رو به اصلح مي رود‪.‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪127‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫ادعايببش اتصببال بببه لهوت و هنرش فلسببفه و عرفان بافببي باشببد و‬ ‫كتابش را سراپا از دشنام پر كند‪.‬‬ ‫در مقالتبي كبه مبا در روزنامبة "وظيفبه" انتشار داديبم يادآور شديبم‬ ‫كبه ببا اينكبه اسباس اديان حقبه و بعثبت انببياي إلهبي براي بركندن ريشبة‬ ‫شرك و ببت پرسبتي و جانشيبن نمودن روح توحيبد و يكتبا پرسبتي بوده‬ ‫مبع ذلك چون نوع انسباني مدتهبا در ظلمات جهبل ببت پرسبتي ارواح و‬ ‫اشخاص گذرانيده هنوز براي درك تعاليم انبياء و أخذ معارف حقه كامل‬ ‫آماده نبوده و در هبر مذهببي كبم و بيبش آثاري از آن عقايبد زشبت كهبن‬ ‫باقي مانده اسبت! چنانكه در مذهبب يهود و نصاري كه اسباس دينشان‬ ‫بر حببق بود لكببن در نتيجببة انببس بببه همان خرافات دوران ظلمببت و‬ ‫وحشيببت نتوانسببته انببد آراء و عقايببد موهوم و زشببت و باطببل را ترك‬ ‫گوينبد و باز هبم مبي بينيبم كبه عمل ً ببه خدائي افراد معيبن معتقبد بوده و‬ ‫به پرستش آنها روزگاري مي گذرانند‪.‬‬ ‫دين مقدس اسلم كه به دين توحيد و يكتا پرستي مشهور و كتاب‬ ‫آسماني آن حافظ و ملقن اين عقيده است و آيات صريحة شريفه اش‬ ‫جدَّا ً ببا هبر گونبه كرنبش ببه اشخاص‪ ,‬مخالف و هبر سبتايشي را شايسبتة‬ ‫ِ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫حدًا = ببا خداونبد‬ ‫ذات أحاديبث مبي شمارد كبه " فل تَدْ ُ‬ ‫م َعص الل ِهص أ َ‬ ‫عوا َ‬ ‫أحدي را نخوانيد"( الجن‪ )18/‬هرگز اجازه نمي دهد كه از مخلوقات وي‬ ‫هر كس كه بوده باشد جنبة ربوبيت گرفته و تقديس و تسبيح شود‪.‬‬ ‫پيشوايان ديبن مببين اسبلم از پيغمببر اكرم گرفتبه تبا أئمبه –عليهبم‬ ‫السلم‪ -‬و صحابة رسول همواره مراقب و مواظب بودند كه كوچكترين‬ ‫حركتي كه از آن اثر غلوّ نمايان باشد از مسلمانان سرنزند تا جايي كه‬ ‫رسول خدا از بلند شدن اشخاص در مقابل خود ممانعت مي فرمود‬ ‫و از غايت تواضع بر الغ بي پا لن سوار گشته و بز را به دست مبارك‬ ‫مبي دوشيبد و در بيابان و در سبفر براي پختبن غذا خود هيزم جمبع مبي‬ ‫كرد و از احدي كوچببك تريببن تملق را نمببي پذيرفببت و اجازه نمببي داد‬ ‫كسي آن جناب را با القاب و عناوين اشرا في خطاب كرده و بستايد و‬ ‫از شرح بسياري از فضايبل امير المؤمنين (ع) خود داري مبي فرمود تا‬ ‫مبادا مردم نادان در بارة آن حضرت غلو نمايند و نسبتي ناروا دهند‪.‬‬ ‫مبع ذلك مردمبي كبه دماغشان آكنده ببه ببت پرسبتي و روحشان از‬ ‫پرسبتش اشخاص و ارواح سبيراب شده بود نتوانسبتند حقيقبت تعاليبم‬ ‫اسبلم را كاملً درك كننبد كبه در عالم وجود و جهان غيبب و شهود جبز‬ ‫يبك خداي معبود نيسبت و هيبچ قدرت و نيرو و مشيتبي جبز ذات واجبب‬ ‫الوجود مؤثر در آفرينش و هستي يافت نمي شود‪.‬‬ ‫افسبوس كبه ببا آن همبه تأكيدات متأسبفانه روح ببت پرسبتي شان‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪128‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫نمرد ببا ينكبه از رسبول خدا بارهبا شنيده مبي شبد كبه مبي فرمود‪" :‬‬ ‫َ‬ ‫م َ‬ ‫م بِ َ‬ ‫ما أَن َ صا ب َ َ‬ ‫وإِذَا‬ ‫ي ٍ‬ ‫ف ُ‬ ‫خذُوا ب ِ ص ِ‬ ‫ء ِ‬ ‫م ْص‬ ‫ن ِدينِك ُصص ْ‬ ‫مْرتُك ُصص ْ‬ ‫إِن ّصصَ َ‬ ‫شٌر إِذَا أ َ‬ ‫ه َ‬ ‫ش َْ‬ ‫ْص‬ ‫َ‬ ‫ي َ‬ ‫م بِ َ‬ ‫ما أن َصا ب َ َ‬ ‫ي ٍ‬ ‫شٌر = مبن نيبز بشرم هرگاه‬ ‫ء ِ‬ ‫م ْص‬ ‫فإِن َّص َ‬ ‫مْرتُك ُص ْ‬ ‫أ َ‬ ‫ش ْ‬ ‫ن َرأ ٍ‬ ‫شمبا را ببه چيزي أمبر كردم كبه از دسبتورات ديبن شمبا اسبت آن را از‬ ‫مبن فرا بگيريبد ولي هرگاه چيزي را از روي سبليقه و رأي خودم گفتبم‬ ‫بدانيبد كبه مبن يبك بشرم"‪ .‬و نيبز از آن حضرت ببه صبحت پيوسبته اسبت‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫م = شمبا در امور دنياتان از مبن‬ ‫م أَ ْ‬ ‫ر دُنْيَاك ُ ْ‬ ‫م بِأ ْ‬ ‫عل َ ُ‬ ‫كبه فرمود‪ " :‬أنْت ُ ْ‬ ‫م ِ‬ ‫داناتريد" و اين را زماني فرمود كه ديد نخلي را هرس مي كنند فرمود‬ ‫چرا چنيبن مبي كنيبد آنهبا گمان كردنبد كبه حضرت نهيشان مبي نمايبد لذا‬ ‫از هرس آن خودداري كردنببد‪ ,‬اتفاقا ً محصببول نخببل خوب نشببد و بار‬ ‫فراوان نيآورد‪ .‬و أئمبه –عليهبم السبلم‪ -‬نيبز مقامبي براي خود جبز بيان‬ ‫دّ خود حضرت خيبر‬ ‫حلل و حرام ادعبا نكرده و جبز راويانبي از جانبب ج ِ‬ ‫النام نبودنبد‪ .‬در كتاب "بصبائر الدرجات" محمبد ببن الحسبن الصبفار از‬ ‫هشام ببن سبالم روايبت شده از محمبد ببن مسبلم كبه گفبت بعبد از قتبل‬ ‫ابببن ابببي الخطاب بر حضرت امام جعفببر صبادق سببلم الله عليببه وارد‬ ‫شدم و از احاديثي كه قبل از اين حادثه حضرت روايت مي كرد ياد آور‬ ‫گشتببم حضرت فرمود‪" :‬بحسصصبك يصصا أبصصا محمصصد أن تقول فينصصا‬ ‫يعلمون الحلل والحرام فصي يسصير مصن القرآن = هميبن اندازه‬ ‫ترا كافي است كه در باره ما قائل شوي كه اينان كساني اند كه حلل‬ ‫و حرام را در مقدار اندكي از قرآن تعليم مي دهند"‪.‬‬ ‫و در تفسببير "البرهان" سببيد هاشببم بحرانببي از ايوب بببن الحببر از‬ ‫حضرت صادق روايت مي كند كه به آن حضرت گفتيم امامان پاره اي‬ ‫داناتببر از پارة ديگرنببد فرمود‪ " :‬نعصم! و علمهصم بالحلل والحرام‬ ‫وتفسصير القرآن واحصد =آري و علمشان ببه حلل و حرام و تفسبير‬ ‫قرآن يكي است‪".‬‬ ‫أئمبه –عليهبم السبلم‪ -‬از دانسبتن غيبب كبه پاره اي از غلة –لعنهبم‬ ‫الله‪ -‬ببه وجود مقدسبشان نسببت مبي دهنبد كمال اسبتيحاش را داشتنبد‬ ‫چنانكبه در كتاب بحار از "اختصباص" از حضرت صبادق (ع) روايبت شده‬ ‫كببه فرمود‪ " :‬لقصصد كان منصصي إلى أم هذه أو إلى هذه كخطصصة‬ ‫القلم فأتتنصي هذه فلو كنصت أعلم الغيصب مصا كانصت تأتينصي و‬ ‫ت مصع عبصد الله بصن الحسصن حائطصا بينصي و بينصه‬ ‫لقصد قاسصم ُ‬ ‫فأصصابه السصهل والشرب وأصصابني الجبصل "‪ .‬در ايبن حديبث از‬ ‫پيبش آمدهايبي كبه خود حضرت در باطبن ببه آن راضبي نبوده و در صبدد‬ ‫تغيير آن بوده لكن چون قدرت بر تغيير و علم به غيب نداشته بيان مي‬ ‫نمايبد كبه از جمله باغبي بوده كبه بيبن او و عببد الله ببن حسبن بوده و‬ ‫حضرت دوسببت مببي داشببت كببه قسببمت آبادتببر نصببيب وي شود ولي‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪129‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫بدبختانه قسمت سنگستان نصيب وي مي گردد!!‪.‬‬ ‫ندانسبتن غيبب نبه تنهبا از مقام امامبت ائمبه نمبي كاهبد بلكبه حتبي‬ ‫رسببول خدا كببه مؤيببد بببا تأييدات إلهيببه و مهبببط وحببي إلهببي اسببت‬ ‫قل لَّ‬ ‫دانستن آن را از خود نفي مي كند به موجب آية شريفة قرآن " ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫مل ِص ُ‬ ‫سي ن َ ْ‬ ‫ك لِن َ ْ‬ ‫ما َ‬ ‫م‬ ‫تأ ْ‬ ‫ول َ َ‬ ‫ف ِص‬ ‫ف ًص‬ ‫و كُن ُص‬ ‫عل َص ُ‬ ‫ضًّرا إِل ّ َص‬ ‫أ ْ‬ ‫ول َ ْ‬ ‫شاء الله َ‬ ‫عا َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ي ال ُّ‬ ‫م َّ‬ ‫ذيٌر‬ ‫ن ال ْ َ‬ ‫ال ْ َ‬ ‫ن أنَا ْ إِل ّ ن َ ِ‬ ‫ت ِ‬ ‫سوءُ إ ِ ْ‬ ‫غي ْ َ‬ ‫ستَكْثَْر ُ‬ ‫ب لَ ْ‬ ‫م َ‬ ‫ما َ‬ ‫و َ‬ ‫ر َ‬ ‫سن ِ َ‬ ‫خي ْ ِ‬ ‫شيٌر ل ِّ َ‬ ‫ومص ي ُ ْ‬ ‫ن = بگبو اگبر غيبب مبي دانسبتم خيبر بسبيار گرد‬ ‫ؤ ِ‬ ‫وب َ ِ‬ ‫منُو َ‬ ‫َ‬ ‫ق ْ ٍ‬ ‫جز‬ ‫مي آوردم و به من بدي نمي رسيد‪ ,‬من براي آنان كه ايمان آورند ُ‬ ‫بيم دهنده و مژده آورنده اي بيش نيستم"‪(.‬العراف‪.)188/‬‬ ‫نببه تنهببا آن بزرگواران علم غيببب نمببي دانسببتند بلكببه بسببياري از‬ ‫عوارض بشري كبه عارض هبر فرد عادي مبي شبد بر ايشان نيبز عارض‬ ‫مي گرديد چنانكه در جلد هفتم "بحار النوار" و در "عيون اخبار الرضا"‬ ‫از "هروي" روايبت شده اسبت كبه مبي گويبد خدمبت حضرت رضبا (ع)‬ ‫عرض كردم كبه يبا اببن رسبول الله ! در كوفبه گروهبي هسبتند كبه مبي‬ ‫پندارنبد كبه بر رسبول خدا سهو و اشتباهبي در نمازش واقبع نمي شبد‬ ‫حضرت فرمود ‪ ":‬كذبوا لعنهم الله إن الذي ل يسهو هو الله =‬ ‫خدا ايشان را لعنبت كنبد دروغ گفتبه انبد آن كبه سبهو نمبي كنبد فقبط‬ ‫خداي تعالي است كه جز خدايي نيست"‪.‬‬ ‫"فضيبل" روايبت مبي كنبد كبه ببه حضرت صبادق موضوع سبهو را‬ ‫يادآور شدم‪ ,‬حضرت فرمود‪ ":‬و ينفلت مصصصن ذلك أحصصصد؟! ربمصصصا‬ ‫م خلفصي يحفصظ عل َّ‬ ‫ى صصلتي = مگبر ممكبن اسبت‬ ‫أقعدت الخاد َص‬ ‫كسببي سببهو نكنببد؟ بسببا مببي شود كببه مببن خادم خودرا پشببت سببرم‬ ‫واميدارم كه حساب ركعات نماز مرا محفوظ دارد"!‪.‬‬ ‫اميبر المؤمنيبن در نامبه اي كببه ببه "منذر ببن جارود" نوشتببه مبي‬ ‫فإ ِ َّ‬ ‫ت أَن َّ َ‬ ‫من ْ َ‬ ‫ح أَبِي َ‬ ‫ك َ‬ ‫فرمايد‪َ " :‬‬ ‫و‬ ‫ع َ‬ ‫غَّرنِي ِ‬ ‫ك تَتَّب ِ ُ‬ ‫صَل َ‬ ‫و ظَنَن ْ ُ‬ ‫هدْي َ ُ‬ ‫ن َ‬ ‫ه َ‬ ‫ك َ‬ ‫سل ُ ُ‬ ‫ه =همانببا نيكوكاري پدرت مرا فريفببت و پنداشتببم كببه‬ ‫ك َص‬ ‫تَص ْ‬ ‫سبِيل َ ُ‬ ‫هدايبت او را پيروي مبي كنبي و ببه راه او مبي روي" (نهبج البلغبه‪ /‬نامبه‬ ‫‪.)71‬‬ ‫چنانكببه در مقدمببة تفسببير "البرهان" در باب عاشببر منقول اسببت‬ ‫كساني بعضي از آيات را به أئمه تفسير مي كردند "مفضل بن عمر"‬ ‫ايببن معنببي را خدمببت حضرت صببادق عرض نمود آن بزرگوار فرمود‪":‬‬ ‫ت تسصألُني عنهصا فهصو‬ ‫مصن كان يديصن بهذه الصصفة التصي كتب َص‬ ‫عندي مشر ٌ‬ ‫ك بالله = كسي كه چنين عقيده اي كه تو از آن پرسش‬ ‫نمودي دارد در نزد من مشرك به خداست"‪.‬‬ ‫و يبا وصباياي مؤكدي كبه اميبر المؤمنيبن و ائمبه –عليهبم السبلم‪ -‬در‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪130‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫ح ّصصٌ‬ ‫هل َصص َ‬ ‫ب َ‬ ‫ف ّصصَ‬ ‫ل‬ ‫بارة خودشان فرمودنببد‪ ,‬ماننببد " َ‬ ‫م ِ‬ ‫ك ِ‬ ‫ي َر ُ‬ ‫ن ُ‬ ‫غا ٍ‬ ‫جَل ِصص‬ ‫ض َ‬ ‫ل ‪ :‬دو كبس در مورد مبن هلك شونبد‪ :‬دوسبتدار غلو كننده‬ ‫مب ْ ِ‬ ‫و ُ‬ ‫غ ٌ‬ ‫َ‬ ‫قا ٍ‬ ‫و دشمنبي كبه اظهار كنبد" (نهبج البلغبه‪ ,‬كلمات قصبار‪ ,‬شمارة ‪ )117‬كبه‬ ‫ببه عبارات مختلف از آن حضرت روايبت شده و در "تحبف العقول" نيبز‬ ‫ضمن وصاياي امير المؤمنين است كه ‪ ":‬إياكم و الغلو فينا! قولوا‬ ‫ن أحب َّصنا‬ ‫م ْص‬ ‫إنصا عبيصد مربوبون و قولوا فصي فضلنصا مصا شئتصم‪َ .‬‬ ‫فليعمل بعملنا و ليستعن بالورع = از غلو و مبالغه در بارة ما بر‬ ‫حذر باشيببد‪ ,‬مببا بندگانببي پروردة خداييببم در بارة فضائل مببا آنچببه مببي‬ ‫خواهيد بگوييد‪ ,‬كسي كه ما را دوست بدارد بايد عمل ما را انجام دهد‬ ‫و از پرهيزكاري مدد گيرد"‪ .‬و مكرر سبببفارش مبببي كردنبببد كبببه‪ ":‬ل‬ ‫وكصم فصي القيامصة يعنبي ببا ايبن عقايبد‬ ‫تفضحوا أنفسصكم عنصد عد ِّ‬ ‫سخيفه موجب روشني چشم دشمن و رسوايي خودتان در روز قيامت‬ ‫نشويد"‪.‬‬ ‫اما متأسفانه چنانكه در بحث "جهاد" ياد آورشديم دشمنان زيرك و‬ ‫دوسببتان احمببق احاديببث زيادي در بارة أئمببه –عليهببم السببلم‪ -‬جعببل‬ ‫نمودنبد كبه آنان عالم ببه غيبب انبد و مرده زنده مبي كننبد و مرضبي را‬ ‫شفا مي دهند و روزي مردم را تقسيم مي كنند و هيچ ملكي بدون اذن‬ ‫ايشان از جاي نمي جنبد و در موقع ضربت زدن به "مرحب" جبرئيل و‬ ‫ميكائيبل و اسبرافيل از آسبمان نازل مبي شونبد كبه مبادا ضرببت اميبر‬ ‫المؤمنيبن گاو و ماهبي حامبل زميبن را از بيبن بببرد! و در گهواره اژدهبا‬ ‫مي درند و در قنداقه به اسمان مي پرند‪ .‬و قبل از نزول قرآن و بعثت‬ ‫پيغمبببر آخببر الزمان علي (ع) در گهواره قرآن خوانببد!! و از ايببن قبيببل‬ ‫افسانه ها كه در نزد عقل و شرع مردود است‪ ,‬وضع نموده اند و بارها‬ ‫ائمببه –عليهببم السببلم‪ -‬آنان را لعببن كرده انببد و از آنهببا اظهار برائت و‬ ‫بيزاري نموده انبد چنانكبه در "خصبال" صبدوق از حضرت رضبا (ع) نقبل‬ ‫شده كبه فرمود‪" :‬إنمصا وضصع الخبار عنصا فصي التشصبيه و الجصبر‬ ‫ص َّ‬ ‫غروا عظمصصة الله تعالى فمصصن أحبهصصم فقصصد‬ ‫الغلة الذيصصن َصص‬ ‫أبغضنصصا و مصصن أبغضهصصم فقصصد أحبنصصا = همانببا غلة كببه عظمببت‬ ‫پروردگار را كوچك شمرده اند از ما اخباري در جبر و تشبيه جعل كرده‬ ‫اند‪ ,‬هركه ايشان را دوست بدارد با ما دشمني ورزيده و هر كه آنان را‬ ‫دشمن بدارد با ما دوستي كرده است"‪.‬‬ ‫در جلد هفتببببم بحار و در كتاب شريببببف "عيون أخبار الرضببببا" از‬ ‫ابراهيببم بببن ابببي محمود روايببت شده كببه بببه حضرت رضببا (ع) عرض‬ ‫كردم كببه در نزد مببا اخباري در فضائل اميببر المؤمنيببن و فضائل شمببا‬ ‫اهببل بيببت اسببت كببه آن روايات مخالف چيزهايببي اسببت كببه در نزد‬ ‫شماسبت و ماننبد آن را از شمبا نديده و نمبي شناسبيم آيبا بدان معتقبد‬ ‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪131‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬ ‫شويبم‪ ,‬حضرت فرمود‪ :‬يصا ابصن أبصي محمود! إن مخالفينصا وضعوا‬ ‫أخبارا ً فصصي فضائلنصصا وجعلوهصصا على ثلثصصة أقسصصام‪ :‬أحدهصصا‪:‬‬ ‫الغلو‪ ،‬وثانيهصا‪ :‬التقصصير فصي أمرنصا وثالثهصا‪ :‬التصصريح بمثالب‬ ‫أعدائنصا = مخالفيبن مبا اخباري در فضائل مبا وضبع و جعبل كردنبد و آن‬ ‫را بر سببه قسببمت نمودنببد يببك قسببمت غلو اسببت در بارة مببا (ماننببد‬ ‫احاديثبي كبه ببه آنان جنببة ربوبيبت و علم غيبب و احياي اموات و امثال‬ ‫آن را مبي دهبد)(‪ )1‬و دومبي تقصبير در أمبر ماسبت (ماننبد احاديثبي كبه‬ ‫تضييع احكام را به آن بزرگواران نسبت داده اند)(‪ )2‬و سومي تصريح در‬ ‫مذمت و بدگويي در بارة دشمنان ماست (چنانكه در بارة دشمنان اهل‬ ‫بيت چيزهايي مي گويند كه با هيچ منطقي سازگار نيست)(‪.)3‬‬ ‫حيدر علي قلمداران‬

‫‪‬‬

‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪‬‬

‫‪‬‬

‫() زيرا رواج اين اخبار‪ ,‬سبب مي شود مسلمين‪ ,‬پيروان أئمه را مشرك بدانند‪.‬‬ ‫() اينگونه اخبار سبب مي شود كه مردم به خود أئمه بد بين شوند‪.‬‬ ‫() ايبن دسبته از احاديبث موجبب مبي شود كبه مسبلمانان‪ ,‬أئمبه وپيروان آنهبا را ببي انصباف و‬ ‫مغرض دانسته و نسبت به ائمة بزرگوار سخنان ناروا بگويند‪( .‬برقعي)‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪132‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

‫زيارت وزيارتنامه‬

‫فهرست مطالب‬

‫باسمه تعالي‪4..................................................... ..................................‬‬ ‫مقدمه‪5.................................................. ...........................................‬‬ ‫دليل عقلي و تاريخي در نفي زيارت‪11............................................................‬‬ ‫حل مشكل و رفع معضل‪25................................................... ......................‬‬ ‫علت توجه به زيارت و اهميت يافتن آن ‪28...................................... ...................‬‬ ‫احاديث باقيمانده از فرق ضاله ‪34..................................................................‬‬ ‫خسارت و خصومت احاديث با آيات قرآن !!‪42....................................... ..............‬‬ ‫ضعف روايات زيارت از كتب ائمة رجال‪46.......................................... ..............‬‬ ‫اسامي روات‪49...................................................................... ...............‬‬ ‫سخنراني مؤلف در صحن مطهر حسيني (ع)‪80................................................ .....‬‬ ‫زيارت و حقيقت آن‪84............................................................ ..................‬‬ ‫مسألة زيارت‪101...................................................... .............................‬‬ ‫تعمير القبور در اسلم! ()‪115............................ ..........................................‬‬ ‫احاديثي كه در نهي از تعمير قبور وارد شده‪124................................ ....................‬‬ ‫فهرست مطالب‪133................................................. ................................‬‬

‫‪‬‬

‫اين متوا از وبگاه اجتهادات داونلود شده است‬

‫‪‬‬

‫‪133‬‬

‫‪‬‬

‫‪www.ijtehadat.com‬‬

Related Documents

Ziarah
November 2019 36
Umrah & Ziarah
April 2020 25
Ziarah Muslimah
November 2019 38
Doa Ziarah Perkuburan
May 2020 19
Ziarah Batin Online
May 2020 28
Bbm Ziarah Kubur.docx
June 2020 4