)(Paradigm=Example
ترجمه :سید احمد حسینی
A group of scientists placed 5 monkeys in a cage and in the middle, a ladder with some bananas on the top. يک گروه از دانشمندان پنج ميمون را در قفسی گذاشتند و در وسط قفس يک نردبان .قرار دادند که بالی آن دسته ای موز قرار داشت
Every time a monkey went up the ladder, the scientists soaked the rest of the monkeys with cold water. دانشمندان ميمون های ديگر را با دوش آب،هربار که ميمونی از نردبان بال می رفت سرد خيس می کردند.
After a while, every time a monkey went up the ladder, the others beat up the one on the ladder. هر بار که،اندکی که گذشت ميمونی از نردبان بال می رفت ميمون های ديگر او را کتک می زدند.
After some time, no monkey dare to go up the ladder regardless of the temptation. پس از مدتی ،هيچ ميمونی با وجود وسوسه و ميل شديدش ديگر جرات بال رفتن از .نردبان را نداشت
Scientists then decided to substitute one of the monkeys. The 1st thing this new monkey did was to go up the ladder. Immediately the other monkeys beat him up. سپس دانشمندان تصميم گرفتند يکی از ميمون ها را با ميمون جديدی جايگزين کنند. اولين کاری که ميمون تازه وارد انجام می داد اين بود که برای برداشتن موز از نردبان .بال برود .ولی در اين هنگام ميمون های ديگر او را به شدت کتک می زدند
After several beatings, the new member learned not to climb the ladder even though never knew why. پس از چند بار کتک خوردن ،میمون تازه وارد فرا می گیرد .که نبايد از نردبان بال برود ،اما هرگز علت آن را نمي فهمد
A 2nd monkey was substituted and the same occurred. The 1st monkey participated on the beating for the 2nd monkey. A 3rd monkey was changed and the same was repeated (beating). The 4th was substituted and the beating was repeated and finally the 5th monkey was replaced. ميمون دوم هم جايگزين می شود و همان وضع ادامه می يابد .ميمون اول هم در کتک زدن ميمون دوم همکاری می کند .ميمون سوم جايگزين می شود و همان وضع کتک زدن ادامه مي يابد .ميمون چهارم جايگزين می شود و همچنان کتک زدن ميمون بالی نردبان ادامه دارد .ميمون پنجم هم جايگزين می .شود و کتک زدن و کتک خوردن همچنان ادامه مي يابد
What was left was a group of 5 monkeys that even though never received a cold shower, continued to beat up any monkey who attempted to climb the ladder. حال يک گروه ميمون جديد در اين قفس هستند که هيچکدام تجربه دوش آب سرد را ولی باز هم هر ميمونی را که از نردبان بال می رود بی دليل کتک می،نداشته اند زنند.
If it was possible to ask the monkeys why they would beat up all those who attempted to go up the ladder….. I bet you the answer would be…. “I don’t know – that’s how things are done around here“ Does it sounds familiar?
اگر می شد از ميمون ها بپرسيم که چرا ميمونی را که از نردبان مطمئن باشيد جواب آنها چيزی،بال مي رود بی دليل کتک می زنند شبيه به اين بود:
” اينجا رسم اينه...!!!“من نمي دونم
آيا اين موضوع شما را ياد چيزی نمی اندازد؟؟
Don’t miss the opportunity to share this with others as they might be asking themselves why we continue to do what we are doing if there is a different way out there. فرصت را از دست ندهيد و اين موضوع را با ديگران نيز در ميان بگذاريد ،زيرا ممکن است آنها هم از خودشان بپرسند چرا ما کارهايی می کنيم که به انجام دادن آنها عادت کرده ايم ،در حالی که ممکن است راه بهتری هم برای انجام دادن آن وجود !!!داشته باشد
"Only two things are infinite: The universe and human stupidity. And I am not so sure about the ”former. Albert Einstein
:انيشتين می گويد فقط دو چیز در دنیا بی حد و حصر است :عالم « هستی و حماقت انسانها که البته درمورد اولی »!چندان مطمئن نيستم
ترجمه :سید احمد حسینی