Mahdi Setizan1

  • May 2020
  • PDF

This document was uploaded by user and they confirmed that they have the permission to share it. If you are author or own the copyright of this book, please report to us by using this DMCA report form. Report DMCA


Overview

Download & View Mahdi Setizan1 as PDF for free.

More details

  • Words: 21,827
  • Pages: 97
‫‏سرشناسه ‪ :‬هادیان‪ ،‬مهدی‪،‬‏‪ ۱۳۶۱‬‏‪-‬‬ ‫‏عنوان و نام پديدآور ‪ :‬مهدی‌ستیزان ‪ /‬نویسنده مهدی هادیان‪.‬‬ ‫ی ‪.۱۳۸۸ ،‬‬ ‫‏مشخصات نشر ‪ :‬تهران ‪ :‬گو ‏‬ ‫‏مشخصات ظاهری ‪:‬‏‪ 96‬ص‪.‬‬ ‫‏فروست ‪ :‬سلسله مباحث بهاییت ؛ ‪.۵‬‬ ‫‏شابک ‪:‬‏‪9۰۰۰‬ریال ‪978-600-91028-3-9 :‬‬ ‫‏وضعیت فهرست نویسی ‪ :‬فیپا‬ ‫ق‏‪-‬‬ ‫ن (عج)‪ ،‬ام‍ا ‌م دوازده‍م‌‏‪‌ ۲۵۵ ،‬‬ ‫س‌‬ ‫ن ح‍ ‍‬ ‫‏موضوع ‪ :‬م‍ح‍م‍دب‍ ‌‬ ‫‏موضوع ‪ :‬بهائیگری ‪ --‬دفاعیه‌ها و ردیه‌ها‬ ‫‏موضوع ‪ :‬مهدویت‪ --‬دفاعیه‌ها و ردیه‌ها‬ ‫‏رده بندی کنگره ‪:‬‏‪ 9 1388‬م‪2‬ه‪BP330 /‬‬ ‫‏رده بندی دیویی ‪297/5644:‬‬ ‫‏شماره کتابشناسی ملی ‪‎۱‎۶‎۹‎۳‎۳‎۹‎۷ :‬‬

‫سلسله مباحث بهاییت‬ ‫مهدیستیزان‬

‫نویسند ه ‪ :‬مهدی هادیان‬ ‫ناشر ‪ :‬انتشارات گوی‬ ‫لیتوگرافی‪ :‬باختر‬

‫نظارت چاپ‪ :‬مهفام گرافیک‬ ‫چاپ اول‬

‫شمارگان‪ 5000:‬نسخه‬

‫شابک ‪978-600-91028-3-9 :‬‬

‫نمایه‪:‬‬ ‫مقدمه‪...‬‬ ‫‪4‬‬ ‫دو پرسش‪...‬‬ ‫‪9‬‬ ‫اعتقاد ویژه مسلمانان به مهدی‪...‬‬ ‫‪13‬‬ ‫مدعیان قائ ّمیت در طول تاریخ‪...‬‬ ‫‪19‬‬ ‫راه شناخت مدعیان دروغین چیست؟‪...‬‬ ‫‪22‬‬ ‫میرزاعلی مح ّمد شیرازی کیست؟‪...‬‬ ‫‪24‬‬ ‫ماجرای سیدباب چه بود؟‪...‬‬ ‫‪31‬‬ ‫صورت عريضه‌ی ولي عهد به محمد شاه‪...‬‬ ‫‪53‬‬ ‫متن توبه نامه‪...‬‬ ‫‪55‬‬ ‫صورت جوابي که مجتهدين تبريز در صدر ورقه نوشته‌اند‪...‬‬ ‫‪57‬‬ ‫آیا سید باب از ابتدا تا انتها‪ ،‬ادعای واحدی داشت؟‪...‬‬ ‫‪67‬‬ ‫آیا دالیل بهاییان در اثبات مقام قائمیّت سید باب قابل پذیرش است؟‪80 ...‬‬ ‫کارنامه‌ی سید باب‪...‬‬ ‫‪85‬‬ ‫چرا بهاییان با مهدی اسالم می ستیزند؟‪...‬‬ ‫‪93‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫مقدمه‪:‬‬ ‫خداوند را شکرگزارم که توفیق خود را شامل حالم فرمود تا بتوانم در حد توان‪ ،‬در راه‬ ‫ ‬ ‫پژوهش در زمینه‌ی پدیده‌ی بهاییت‪ ،‬قدمی بردارم؛ قدمی که بی گمان‪ ،‬از ثمرات تأسیس مبارک‬ ‫سایت « بهایی پژوهی» بود؛ سایتی که موفق شد‪ ،‬فضایی را جهت تبادل نظر و تضارب آراء در محیط‬ ‫مجازی اینترنت فراهم کند و به کاربران خود‪ ،‬اطالعاتی دقیق در مورد بهاییت ارائه دهد‪ .‬اطالعاتی که‬ ‫با استناداتی جالب نسبت به کتاب های خود بهاییان در معرض دید عالقمندان قرار گرفت‪.‬‬ ‫یکی از مسائل مطرح شده در سایت بهایی پژوهی در اوایل تأسیس آن‪ ،‬بحث در مورد‬ ‫قائمیت او در میان اعتقادات بهاییان بود‪ .‬بحثی که دامنه دار شد و البته بهاییان‬ ‫مهدی موعود و ّ‬ ‫و مسلمانان‪ ،‬اطالعات خود را در آن موضوع در معرض دید یکدیگر قرار دادند‪.‬‬ ‫با نگاهی به این مباحث‪ ،‬تصمیم بر آن شد تا ضمن بررسی مجدد آن‪ ،‬به بازخوانی این اعتقاد در‬ ‫میان دین اسالم و گروه بهاییت پرداخته شود و مقایسه‌ای تطبیقی در فضای پژوهش و انصاف‪،‬‬ ‫راهگشای پژوهشگران و عالقمندان گردد‪ .‬طبیعت ًا نام کتاب‪ ،‬زمانی انتخاب شد که اصل آن به‬ ‫پایان رسیده و نتیجه‌ی تحقیق معلوم شده بود‪ .‬بنابراین نباید تصور شود که انتخاب این عنوان‪،‬‬ ‫نوعی پیش داوری در مورد این پژوهش است‪ .‬بلکه باید گفت که با تکمیل تحقیق‪ ،‬نویسنده‬ ‫‪4‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫قائمیت نیافت‪.‬‬ ‫نامی بهتر از این عنوان برای بهاییان در زمینه‌ی بحث ّ‬ ‫به هر جهت الزم است که در مقدمه‌ی کتاب‪ ،‬چند نکته با خواننده‌ی محترم درمیان گذاشته شود‪:‬‬ ‫‪ -1‬فرض نویسنده در تألیف این اثر آن بوده است که خواننده‪ ،‬تا حدودی با افراد تأثیر گذار‬ ‫در تاریخ بهاییت آشنا است‪ .‬لذا به تفصیل‪ ،‬در مورد افراد مختلف و ارزش گفتارهای ایشان‬ ‫در میان بهاییان سخن نگفته است‪ .‬به خوانندگان عزیزی که از این آشنایی نخست کم بهره‌اند‪،‬‬ ‫توصیه می‌شود که حتما کتاب پیدایش (اولین کتاب از سلسله کتاب های بهایی پژوهی) را پیش‬ ‫از مطالعه‌ی این کتاب‪ ،‬مطالعه کنند‪.‬‬ ‫‪ -2‬در بخش دوم این کتاب‪ ،‬سعی شده تا مختصری به خصوصیات مهدی علیه السالم در‬ ‫آیین اسالم اشاره شود‪ .‬انتخاب این مشخصات‪ ،‬تنها برای انجام همان مطالعه‌ی تطبیقی‬ ‫پیش گفته بوده و قطع ًا حاوی تمام مشخصات آرمان مهدویت در اسالم و شخص مهدی نیست‪.‬‬ ‫هم چنین در پاورقی های این بخش‪ ،‬سعی شده که مطالب از دو طریق شیعه و سنی نقل شود‬ ‫تا هم کتاب برای اهل سنت قابل استفاده باشد و هم زمینه‌ی سوء استفاده از اختالفات موجود‬ ‫برای مخالفان مهدی علیه السالم فراهم نشود‪.‬‬ ‫‪ -3‬در فصل دوم این کتاب‪ ،‬هم چنین سعی شده تا با ارائه‌ی حداقل پاورقی ممکن‪،‬‬ ‫منابع مختلف معرفی شوند‪ .‬قطع ًا هر مطلب در منابع دیگری نیز قابل دسترسی بوده است که‬ ‫‪5‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫به علت رعایت اختصار از بیان آن ها صرف نظر شده و تنها به ذکر یک یا دو سند اکتفا شده است‪.‬‬ ‫شاهد مثال آوردن از منابع مختلف در این بخش‪ ،‬گستردگی اعتقاد اسالمی مهدویت را نیز‬ ‫به نمایش می‌گذارد‪.‬‬ ‫‪ -4‬نقل های تاریخی ذکر شده از منابع بهایی‪ ،‬تنها برای نمایش این طرز تفکر است و قطع ًا‬

‫مورد تأیید نویسنده نیست‪ .‬هم چنین نقل از کتاب های مختلف‪ ،‬بیانگر تأیید محتوای این کتاب ها‬ ‫نبوده و تنها به جهت دستیابی به هدف مذکور‪ ،‬یعنی مطالعه ای تطبیقی‪ ،‬انجام شده است‪.‬‬ ‫‪ -5‬از اصول مهم بررسی تاریخی‪ ،‬استناد به منابع مختلف و مستقل است‪ .‬اما از آن جا که‬ ‫ممکن است منابع مستقل تاریخ دو قرن گذشته‌ی ایران که بهاییت را مورد نقد خود قرار داده‌اند‪،‬‬ ‫به همدستی با نظام حاکم در کشور در طول دو قرن گذشته (یعنی دولت های مسلمان به ویژه‬ ‫در عصر قاجاریه) متهم شوند‪ ،‬در تألیف این نوشتار‪ ،‬آن جا که در مورد تاریخ بهاییت سخن‬ ‫به میان آمده‪ ،‬تمام نقل ها از کتاب های مورد تأیید بهاییان انجام شده است‪ .‬کتاب هایی که‬ ‫یا توسط رهبران به اصطالح آسمانی این گروه (یعنی میرزا علی محمد شیرازی‪،‬‬ ‫میرزاحسینعلی نوری‪ ،‬عباس افندی و شوقی افندی) نوشته شده و یا توسط تشکیالت بهاییان‬ ‫منتشر شده است‪ .‬لذا طبیعت ًا امکان انکار نقل قول ها توسط بهاییان وجود ندارد‪ .‬به هر حال هرجا‬ ‫که برای اولین بار از کتابی از کتاب‌های بهاییان نام برده‌ایم‪ ،‬سعی شده تا مختصری در مورد‬ ‫‪6‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫کتاب و ارزش و اعتبار آن در میان بهاییان توضیح داده شود تا خواننده‌ی عزیز‪ ،‬نسبت به محکم‬ ‫بودن سند‪ ،‬اطمینان قلبی بیشتری پیدا کند‪.‬‬ ‫‪ -6‬مشکل نقل مطالب از منابع بهایی آن است که برخی کتاب‌ها دارای چاپ‌های مختلفی است‬ ‫و نقل از یک کتاب با چاپ مشخص‪ ،‬با چاپ‌های دیگر که صفحه‌بندی متفاوتی دارند‪ ،‬مطابقت‬ ‫نمی کند‪ .‬کتاب‌های پیشین بهایی پژوهی براساس نسخه‌های قدیمی موجود ازاین کتاب‌ها‬ ‫تدوین شده اما در کتاب حاضر‪ ،‬به نسخه‌های دیجیتالی (اینترنتی) نیز توجه ویژه‌ای شده‌است‪ .‬از‬ ‫خواننده‌ی عزیز تقاضا می‌شود تا در بررسی مرجع‌نویسی‪ ،‬نکات ذیل را مد نظر قرار دهد‪:‬‬ ‫الف) شماره‌ی صفحه‌ی ذکر شده در مرجع‌نویسی‪ ،‬براساس نسخه‌ی دیجیتال کتاب‌خانه بهایی‬ ‫است‪ .‬الزم به ذکر آن که این نرم‌افزار توسط بهاییان تدوین شده‌است‪ .‬البته در صورتی که‬ ‫مرجع مورد نظر‪ ،‬نسخه‌ی چاپی قدیمی‌تری نیز داشته‪ ،‬صفحات مدرک مورد نظر در آن نسخه‪،‬‬ ‫بالفاصله در پرانتز و پس از ذکر نسخه‌ی دیجیتال آمده است‪.‬‬ ‫ب) از برخی از کتاب‌های بهاییان هرگز نسخه‌ی دیجیتالی تهیه نشده‌است‪ .‬کتاب‌هایی نظیر‬ ‫«کشف‌الغطاء»‪« ،‬رحیق مختوم» و «الکواکب الدریه» از این دسته‌اند‪ .‬لذا صفحات نقل شده از‬ ‫این کتاب‌ها بر اساس همان چاپ‌های قدیمی این کتاب‌ها است‪ .‬لذا هرجا که پرانتزی پس از‬ ‫بیان شماره‌ی صفحه نبود‪ ،‬منظور آن است که نقل قول از چاپ‌های قدیمی کتاب است‪.‬‬ ‫‪7‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫ج) استناد به کتاب ایقان ابتدا ًء مربوط به چاپ آن در هوفمایم آلمان می‌باشدو جهت سهولت مراجعه‬ ‫به نسخه‌ی ‪ 991‬صفحه‌ای رایج در بین بهاییان شماره صفحه آن نیز داخل پرانتز آمده‌است‪.‬‬ ‫‪ -7‬بی گمان این نوشته حاصل تالشی جمعی است و بدون این تعاون و مساعدت‪ ،‬هرگز‬ ‫امکان نشر چنین کتابی فراهم نمی‌شد‪ .‬از تالش همه‌ی عزیزانی که در تدوین این نوشته یاریم‬

‫کردند تشکر می‌کنم؛ هر چند که می‌دانم‪ ،‬هیچ یک نیازی به این تشکر ندارند و خلوص نیت‬ ‫آنان و محبت شان در گوشزد کردن اشکاالت پیش نویس این نوشته‪ ،‬گواه این مدعا است‪.‬‬ ‫‪ -8‬نویسنده علی رغم تمام تالشی که در تدوین این نوشته انجام داده‪ ،‬آن را خالی از‬ ‫ضعف و نقص نمی‌داند‪ .‬لذا از عموم پژوهشگران‪ ،‬عالقمندان و خوانندگان عزیز تمنا دارد‪،‬‬ ‫نظرات اصالحی خود را از طریق سایت بهایی پژوهی‪ ،‬به اطالع او برسانند تا در تکمیل و‬ ‫اصالح آن‪ ،‬اقدام الزم انجام شود‪.‬‬ ‫در پایان این تالش ناچیز را به محضر مبارک امام زمان عجل اهلل تعالی فرجه الشریف‬ ‫تقدیم می‌کنم ‪ .‬تحفه‌ی مور‪ ،‬ران ملخی ناقابل به پیشگاه سلیمان زمان است و لبخند رضایت‬ ‫آن امام همام از این تحقیق‪ ،‬برای نویسنده کافی است‪ .‬هر چند‪:‬‬ ‫که خواجه خود روش بنده پروری داند‬ ‫تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن‬ ‫‪8‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫‪ )1‬دو پرسش‬ ‫بهاییان گروهی اند که می‪‌‎‬گویند‪ :‬در قرن سیزدهم هجری قمری پیامبری ظهور کرده و‬ ‫ ‬ ‫دین جدیدی را از سوی خداوند آورده است‪ .‬نام این پیامبر‪ ،‬میرزا حسین علی نوری و لقبش‬ ‫بهاء اهلل است‪ .‬به اعتقاد بهاییان‪ ،‬دین او یعنی «بهاییت»‪ ،‬پایان بخش «بابیت» است و همه‌ی‬ ‫تبعیت کنند‪ .‬اما در مورد «بایبت» اعتقاد بهاییان آن است که آخرین‬ ‫انسان‌ها باید از او ّ‬ ‫امام شیعیان‪ ،‬فردی به نام میرزا علی محمد شیرازی ملقب به سید باب بوده که او همان‬ ‫منجی بشریت و موعود آیین اسالم است و مسلمانان‪ ،‬بیش از هزار سال در انتظار ظهور او‬ ‫بوده‌اند‪ .‬از آن جا که قرار بوده تا موعود اسالم‪ ،‬دین جدید و کتاب جدیدی بیاورد‪ ،‬سید باب نیز‬ ‫دین و کتاب «بیان» را برای اعالم ختم آیین اسالم برای بشریت به ارمغان آورده و با ظهور‬ ‫دین او یعنی دین «بیان»‪ ،‬دین اسالم به پایان رسیده است‪.‬‬ ‫در حقیقت بابیان پیش از بابی شدن‪ ،‬شیعیانی بوده اند که معتقد شدند بشارت بر دین آنان در‬ ‫منابع شیعی موجود است و از میان فرق اسالمی‪ ،‬تشیع را تا پیش از ظهور میرزاعلی محمدشیرازی‬ ‫‪9‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫بر حق می‌دانند‪ 1 .‬بهاییان نیز پیش از بهایی شدن‪ ،‬بابیانی بوده‌اند که می‌گویند‪،‬‬ ‫‪2‬‬ ‫میرزاعلی محمد شیرازی‪ ،‬در آثار خود به ظهور پیامبر آنان یعنی بهاء اهلل بشارت داده است‪.‬‬ ‫بنابراین بهاییان که دین خود را ادامه‌ی بابیت و به تبع آن ادامه‌ی اسالم (تشیع) می‌دانند‪،‬‬ ‫نیز مانند بابیان معتقدند که از میان فرقه های مختلف اسالمی تا پیش از ظهور سیدباب‪،‬‬ ‫شیعیان گروه برحق‌اند و باز معتقدند که عالوه بر آن که بشاراتی در آثار سیدباب بر‬ ‫پیامبری پیامبرشان وجود دارد‪ ،‬در منابع شیعی نیز چنین دالیلی موجود است‪.‬‬ ‫آورنده‌ی چنین ادعایی یعنی آوردن دین جدید از سوی خداوند برای بشر‪-‬خواه‬ ‫میرزا حسینعلی نوری باشد‪ ،‬خواه هر فرد دیگر‪ -‬باید پاسخ به دو پرسش اساسی را‬ ‫مشخص کند‪:‬‬

‫‪ )  1‬صحیفه‌ی عدلیه صفحه‌ی ‪ ،26‬از کتاب های سیدباب‬ ‫‪ ) 2‬البته به جز بهاییان‪ ،‬افراد دیگری نیز هستند که به پیروی از میرزا علی محمد شیرازی خود را ملزم می‌دانند و‬ ‫معتقدند که بهاییان از نام سید باب سوء استفاده کرده‌اند‪ .‬این افراد را«ازلی» می‌نامند چرا که می‌گویند سید باب پس‬ ‫از خود میرزا یحیی صبح ازل (برادر بهاء اهلل) را به جانشینی خود تعیین کرده و بهاء اهلل بر علیه او طغیان نموده است‪.‬‬ ‫بحث و بررسی در مورد این موضوع‪ ،‬نیازمند نوشتاری مستقل خواهد بود‪.‬‬

‫‪10‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫نخست آن که طبق آیات قرآن و روایات رسیده از پیامبر و امامان علیهم السالم‪ ،‬از‬ ‫قطعی ترین اعتقادات اسالمی آن است که پیامبر اکرم‪ ،‬حضرت محمد بن عبداهلل صلی اهلل علیه و آله‬ ‫آخرین پیامبر الهی است که دین اسالم را برای بشر به ارمغان آورده و تا روز قیامت‪،‬‬ ‫دین دیگری از سوی خداوند متعال‪ ،‬نخواهد آمد‪ .‬لذا هر کس پس از رحلت آن بزرگوار ادعای‬ ‫پیامبری می‌کند‪ ،‬باید به این پرسش پاسخ دهد که چگونه ممکن است پیامبر اسالم‪ ،‬آخرین پیامبر‬ ‫الهی باشد و پس از ایشان‪ ،‬فرد مدعی نیز از سوی خداوند به چنین مأموریتی گماشته شود‪.‬‬ ‫دوم آن که خداوند متعال در دین اسالم وعده داده بود در آخرالزمان فرزندی از فرزندان‬ ‫رسول خدا همنام با او‪-‬که عموم مسلمانان او را با لفظ ارجمند مهدی می‌شناسند‪-‬‬ ‫قیام خواهد کرد و بساط ظلم و جور را در جهان بر خواهد چید و عدالت را در آن حکم فرما‬ ‫خواهد کرد‪ .‬این مسأله از اعتقادات اصلی مسلمانان است و کتاب های بسیاری در ارتباط با آن‬ ‫به طور اختصاصی به رشته‌ی تحریر در آمده است‪ .‬مهدی‪ ،‬موعود دین اسالم است و مسلمانان‬ ‫همواره منتظر ظهور او بوده و هستند‪ .‬لذا کسی که ادعا می‌کند از سوی خداوند آمده و دین‬ ‫جدیدی آورده‪ ،‬یا باید خود موعود اسالم باشد و یا باید بتواند موعود اسالم را به گونه ای پیش‬ ‫از خود معرفی کند که پذیرفتن آن ممکن شود‪ .‬یا آن که ادعا کند قرار است موعود اسالم‬ ‫پس از ظهور پیامبر دین جدید بیاید‪.‬‬ ‫‪11‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫فرض آخر که غیر قابل قبول است و نمی‌توان پذیرفت موعود دین قبل پس از ظهور پیامبر‬ ‫دین بعد بیاید‪ .‬بنابراین بهاییان یا باید ادعا کنند که رهبرشان یعنی بهاء اهلل‪ ،‬همان موعود دین‬ ‫اسالم و مهدی است‪ ،‬یا آن که مهدی را به گون  های در تاریخ پیش از خود نشان دهند که باور پذیر شود‬ ‫و مشخصات او با مشخصات مهدی بشارت داده شده در دین اسالم مطابقت کند‪ .‬بهاییان‬

‫البته در این مسیر‪ ،‬راه دوم را پذیرفتند‪ .‬یعنی ادعا کردند که میرزا علی محمد شیرازی ملقب‬ ‫به سید باب‪ ،‬همان قائم‪ ،‬موعود اسالم و مهدی است و با ظهور او‪ ،‬وعده‌ی الهی در تحقق‬ ‫آرمان مهدویت به انجام رسیده و پس از او‪ ،‬پیامبر جدید ظهور کرده است‪ .‬سؤال از بهاییان آن است که‬ ‫آیا مشخصات زندگی سید باب با آن چه که اسالم از مهدی معرفی می‌کند مطابق است؟‬ ‫در این نوشتار‪ ،‬به بررسی مدعای بهاییان در مورد قائم یا مهدی موعود (پرسش دوم) در طول تاریخ‬ ‫خواهیم پرداخت و با آن چه مسلمانان ‪ -‬بدان معتقدند‪ ،‬مقایسه خواهیم کرد‪ .‬سپس به بررسی کارنامه‬ ‫مهدی مورد ادعای آنان خواهیم نشست تا از این رهگذر دریابیم که چه میزان‪ ،‬ادعای ایشان‬ ‫و تعالیم‬ ‫ِ‬ ‫در مورد ختم دوران اسالم و ظهور مهدی و سپس ظهور پیامبری پس از او قابل بررسی خواهد بود‪.‬‬ ‫بحث و بررسی مربوط به خاتمیت پیامبراکرم صلی اهلل علیه و آله و تناقض این اعتقاد  اسالمی‬ ‫با ظهور پیامبر جدید را به نوشتار دیگری می‌سپاریم‪.‬‬ ‫‪12‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫‪ )2‬اعتقاد ویژه‌ی مسلمانان به مهدی‬ ‫● از اعتقادات اصیل مسلمانان آن است که در‬

‫آخرالزمان‪ ،‬فرزندی از فرزندان رسول خدا‪،‬‬

‫قیام می‌کند و به ظلم‌ها و تباهی‌های جامعه ی جهانی‪ ،‬پایان می‌بخشد‪ 3.‬علی رغم وجود اختالف‬ ‫در میان مسلمانان در مباحث مختلف‪ ،‬بحث مهدویت و ظهور منجی در آخرالزمان از مسائلی‬ ‫‪4‬‬ ‫است که قریب به اتفاق فرقه‌های مختلف اسالمی‪ ،‬به آن معتقدند‪.‬‬ ‫‪5‬‬ ‫● مسلمانان این موعود را با القابی چون «مهدی»‪« ،‬قائم» و «بقية اهلل» می‌شناسند‪.‬‬ ‫‪ ) 3‬از میان مدارک شیعی بنگرید به‪ :‬بحار االنوار جلد ‪ 51‬صفحات ‪ 92 ،90 ،85 ،74 ،50 ،32،49 ،29 ،10‬و‪....‬‬ ‫و از میان مدارک اهل سنت‪ :‬الفتوحات المکیة‪ ،‬اثر محمد محی الدین ابن عربی از مشهورترین عرفای اهل سنت‪ ،‬جلد ‪3‬‬ ‫باب ‪ 366‬صفحه‌ی ‪ 327‬و ‪ .328‬العقائد االسالمیة‪ ،‬اثر السید سابق استاد دانشگاه االزهر مصر صفحه‌ی ‪250‬‬ ‫‪ )  4‬چنان که در پاورقی‌های این بخش‪ ،‬منابع شیعه و سنی در تأیید بیشتر مسائل مطرح شده را ذکر کرده‌ایم‪.‬‬ ‫‪..‬‬

‫‪ ) 5‬اصطالحی قرآنی و اشاره‌ای به آیه‌ی ‪ 86‬سوره‌ی هود‪« :‬بقیه  اهلل خی ٌر لکم ان کنتم مومنین»‬ ‫در منابع شیعی‪ :‬از امام صادق علیه‌السالم پرسیده شد‪ :‬چگونه به قائم سالم دهیم؟ فرمود‪ :‬بگویید‬ ‫‪..‬‬ ‫«السالم علیک یا بقیه  اهلل»‪ .‬سپس این آیه را تالوت فرمودند‪( .‬تفسیر فرات ص ‪)193‬سید حمیری نیز‬ ‫نقل می‌کند که از امام صادق علیه‌السالم پرسیدم‪ :‬ما از پدران شما اخباری درباره‌ی قطعی بودن ماجرای غیبت‬ ‫شنیده‌ایم‪ .‬به ما بفرمایید که این غیبت بر کدام یک از شما [اهل بیت] واقع خواهد شد؟ امام در پاسخ فرمودند‪:‬‬

‫‪13‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫چرا که او همچون دیگر هادیان و امامان‪ ،‬هدایتگری است که خود راه هدایت را پیموده است‬ ‫و برای اصالح امت جد خود از انحراف و پوسیدگی‪ ،‬قیام می‌کند و با قیامش‪ ،‬جهان را سامانی‬ ‫دوباره می‌بخشد‪ .‬او آن هنگام ظهور می‌کند که ظلم و جور سراسر جهان را پر کرده باشد و‬ ‫اقدامات او به هنگام ظهور‪ ،‬باعث می‌شود که عدل و داد‪ ،‬در سراسر جهان پراکنده شود و‬ ‫ظلم و ستم از بین برود‪.‬‬ ‫●‬

‫پس از قیام شکوهمند او‪ ،‬تنها خدای یکتا در زمین پرستش و ندای توحید‪ ،‬در سرتاسر عالم‬

‫طنین انداز خواهد شد‪ .‬امنیت پس از دوران ترس و وحشت بر سر صالحان و وارثان زمین سایه خواهد‬ ‫گسترد‪ 6.‬صالحان وارثان زمین خواهند شد‪ 7‬و دین اسالم‪ ،‬بر سایر ادیان تفوق و برتری خواهد یافت‪.‬‬

‫‪8‬‬

‫این امر برای ششمین فرزند من و دوازدهمین امام پس از رسول خدا اتفاق خواهد افتاد؛ امامانی که اول آنان‬ ‫‪..‬‬ ‫امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السالم است و آخرین ایشان «قائم» بر حق و «بقیه اهلل» در زمین و «صاحب الزمان»‬ ‫است‪ ....‬به خدا سوگند اگر او به آن اندازه که نوح در قوم خود باقی ماند‪ ،‬در غیبت باقی بماند‪ ،‬از این دنیا نمی‌رود مگر آن که‬ ‫ظاهر شود و زمین را از عدل و داد پر کند‪ ،‬پس از آن که از ظلم و جور پر شده باشد‪( .‬کمال الدین ج‪ 1‬ص ‪)33‬‬ ‫منابع اهل سنت‪ :‬الفصول المهمة‪ ،‬اثر ابن صباغ المالکی صفحه‌ی ‪293‬‬ ‫‪ ) 6‬سوره‌ی نور آیه‌ی ‪ .55‬هم چنین از میان تفاسیر شیعی‪ :‬تأویل اآلیات ص ‪ 365‬و از کتب اهل سنت‪ :‬ینابیع الموده‬ ‫اثر سلیمان القندوزی الحنفی ص ‪426‬‬ ‫‪ ) 7‬سوره‌ی انبیا آیه‌ی ‪ .105‬هم چنین از میان منابع شیعی‪ :‬تفسیر کنزالدقائق ج‪ 8‬ص ‪ 483‬و از میان منابع اهل سنت‪:‬‬ ‫الدر المنثور‪ ،‬ج‪ 5‬ص ‪687‬‬ ‫‪ ) 8‬سوره‌ی صف آیه‌ی ‪ .9‬هم چنین از میان منابع شیعی‪ :‬اصول کافی ج‪ 1‬ص ‪ 432‬و از میان مابع اهل سنت‪ :‬نوراالبصار‪،‬‬ ‫اثر محمد بن علی الصبیان چاپ قاهره‪ ،‬ص ‪186‬‬

‫‪14‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫● هر چند که او در ابتدا‪ ،‬به تبلیغ و نصیحت مخالفان خود خواهد پرداخت‪ ،‬اما آن هنگام که‬ ‫حجت بر آنان تمام شود‪ ،‬شمشیر عدالت بر مشرکان‬ ‫امکان هدایت را در ایشان نبیند و ّ‬ ‫‪9‬‬ ‫خواهدکشید و با قهر و قدرت‪ ،‬بر آنان فائق خواهد آمد به گونه‌ای که پس از قیام شکوهمند او‪،‬‬ ‫هیچ کافری به خداوند یگانه‪ ،‬بر روی زمین نخواهد ماند‪.‬‬

‫‪10‬‬

‫● عیسی علیه‌السالم ‪،‬از کسانی است که به هنگام ظهور او ‪،‬از آسمان به زمین رجعت می‌کند‬ ‫و از یاران و وزیران او می‌شود ‪.‬پشت سرش نماز می‌گزارد و در انجام قیامش و در برپایی‬ ‫عدل و داد ‪،‬او را یاری می‌کند‪.11‬‬

‫● مسأله‌ی قیام او چنان قطعی است که پیامبر اکرم صلی اهلل علیه و آله درباره‌ی آن‬ ‫فرمودند‪ :‬اگر تنها یک روز از عمر دنیا باقی مانده باشد‪ ،‬خداوند متعال‪ ،‬آن روز را چنان طوالنی‬ ‫خواهد فرمود تا فرزندی از فرزندان من که نامش هم نام من است قیام کند و عدل و داد را در‬ ‫‪ ) 9‬تفسیر عیاشی ج‪ 1‬ص ‪ 183‬ذیل آیه‌ی ‪ 83‬سوره‌ی آل عمران «و له اسلم من فی السموات و االرض طوعا و کرها»‬ ‫‪ )10‬منابع شیعی‪ :‬کمال الدین ج‪ 2‬ص ‪ 670‬و منابع سنی‪ :‬ینابیع الموده ص ‪423‬‬ ‫‪ )11‬از میان منابع شیعی‪ :‬کافی جلد ‪ 8‬صفحه‌ی ‪ 49‬و بحار االنوار جلد ‪ 51‬صفحات ‪137 ،90 ،84 ،77‬‬ ‫و از میان منابع اهل سنت‪ :‬تهذیب التهذیب‪ ،‬اثر ابن حجر عسقالنی‪ ،‬ج‪ 9‬ص ‪ .126‬المنار المنیف‪ ،‬اثر محمد بن ابی‬ ‫بکر دمشقی‪ ،‬صفحه‌ی ‪ 142‬و عبدالمحسن بن حمد عباد از نویسندگان معاصر‪ ،‬مجلة الجامععة االسالمیة‪ ،‬چاپ کشور‬ ‫سعودی شماره سوم سال اول ص ‪ ،598‬عنوان مقاله‪ :‬عقیدة اهل السنة و االثر فی المهدی المنتظر‪.‬‬

‫‪15‬‬

‫بهائی پژوهی‬ ‫جهان حاکم سازد‪ ،‬آن چنان که پیش از قیام او زمین از ظلم و جور پر شده باشد‪.‬‬

‫‪12‬‬

‫● به دلیل آن که مردم‪ ،‬آن جناب را در ایام غیبت نمی‌شناسند‪،‬‬ ‫ستمگری بر گردن او نیست‪ 13‬و هنگامی که قیام خود را آغاز کند‪ ،‬هیچ َدینی بر گردن ندارد‪.‬‬ ‫● پس از برقراری حکومت عادالنه و جهانی به دست او‪ ،‬جنگ و دشمنی وعداوت‪ ،‬جای خود‬ ‫بیعت هیچ طاغوت و‬

‫را به صلح و صفا و صمیمیت خواهد داد‪.‬‬

‫●‬

‫‪14‬‬

‫زمین گنج های خود را بیرون خواهد ریخت و آسمان برکاتش را بر زمین نازل‬

‫خواهد کرد‪ 15.‬وضع معیشت مردم آن چنان خوب خواهد شد که ثروتمندان برای پرداخت‬ ‫صدقات‪ ،‬به دنبال نیازمندان می‌گردند؛ اما محتاجی به صدقه‌ی خود نمی‌یابند‪.‬‬

‫‪16‬‬

‫‪ )12‬در میان مدارک شیعی‪ :‬غیبت شیخ طوسی صفحه‌ی ‪ 180‬و در میان مدارک اهل سنت‪ :‬صحیح ترمذی جلد ‪ 2‬ص‬ ‫‪ 46‬و صحیح ابی داود چاپ مصر ج‪ 2‬صفحه‌ی‪207‬‬ ‫‪ ) 13‬کمال الدین جلد ‪ 1‬صفحه‌ی ‪ 315‬و کفایة االثر صفحه‌ی ‪224‬؛ روایتی از امام حسن مجتبی علیه السالم که بعد‬ ‫از صلح با معاویه ایراد شده است‪.‬‬

‫‪ ) 14‬از میان منابع شیعی‪ :‬منتخب االثر فصل ‪ 2‬باب ‪ 1‬و از میان منابع اهل سنت‪ :‬صحیح ابی داود جلد ‪ 2‬صفحه‌ی ‪208‬‬ ‫‪ ) 15‬ااز میان منابع شیعی‪ :‬خصال شیخ صدوق جلد ‪ 2‬صفحه‌ی ‪ 626‬و از میان منابع اهل سنت‪ :‬المستدرک علی‬ ‫الصحیحین جلد ‪ 4‬صفحه‌ی ‪557‬‬ ‫‪ ) 16‬ارشاد شیخ مفید ج‪ 2‬صفحه‌ی ‪380‬‬

‫‪16‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫● او همچون سایر امامان‪ ،‬در زمان حیات خود‪،‬‬ ‫در امر والیت است و مردم موظف‌اند از دستوراتش پیروی کنند و فرمانش را بی چون و چرا‬ ‫گردن نهند‪.‬‬ ‫● او فرزند امام حسن عسکری و نهمین فرزند ساالر شهیدان‪ ،‬امام حسین علیهما السالم‬ ‫قائم مقام پیامبر اکرم صلی اهلل علیه و آله‬

‫و مادرش سرور کنیزان جهان است‪.‬‬

‫‪17‬‬

‫● نام او همنام جدش رسول خدا است و برای او غیبتی طوالنی خواهد بود که مؤمنان در آن‬

‫غیبت ‪،‬آزمایش‌ها می‌شوند‪ 18‬و در اثر این آزمایش‌ها‪ ،‬خوب و بد از یک دیگر جدا می‌گردند‪.‬‬ ‫● بر اثر همین غیبت طوالنی است‪ 19‬که روایات اسالمی و به ویژه شیعی‪ ،‬عمری طوالنی‬ ‫برای آن بزرگوار پیش بینی کرده‌اند و او را در دیرزیستی‪ ،‬همچون حضرت نوح دانسته‌اند‪.‬‬

‫‪20‬‬

‫● هر چند که بنا بر مصالحی او از مردم غایب است‪ ،‬اما در دوران غیبتش‪،‬‬

‫همچون دیگر‬

‫امامان‪ ،‬ملجاء و پناهگاه شیعیان خود است و از آنان دستگیری می‌کند‪ .‬واسطه‌ی فیض الهی‬ ‫‪ )17‬بحاراالنوار جلد ‪ 51‬صفحه‌ی ‪76‬‬ ‫‪ ) 18‬کافی جلد ‪ 1‬صفحه‌ی ‪( 527‬حدیث لوح)‬ ‫‪ )  19‬در کتاب منتخب االثر ‪ 91‬حدیث از منابع شیعی و سنی در این مورد نقل شده است‪.‬‬ ‫‪ )  20‬کمال الدین جلد ‪ 1‬صفحه‌ی‪322‬‬

‫‪17‬‬

‫بهائی پژوهی‬ ‫است و به هر کس که او را بخواند توجه می‌کند و از سر لطف و رحمت‪ ،‬بر او می‌نگرد‪.‬‬

‫‪21‬‬

‫● او همچون سایر امامان‪ ،‬در زمان حیات خود‪ ،‬واجد کماالتی چون علم الهی و عصمت است‬ ‫و غیبت‪ ،‬تنها به معنی اجازت نداشتن او برای برپایی احکام الهی در سطح جهانی و اطالع نداشتن‬ ‫مردم از مکان زندگی و شناسائی اوست‪.‬‬ ‫این عناوین را آنان که با مهدی موعود اسالم اندکی آشنایی دارند‪ ،‬بارها شنیده‌ و در‬ ‫کتاب‌ها خوانده‌اند‪ .‬شاید شما خواننده‌ی عزیز نیز بارها در مراسم سالگرد میالد آن عزیز‪،‬‬ ‫در جشن‌های مختلف شرکت کرده‌ باشید و از زیباتر شدن کوی و برزن به دست دوستدارانش‪،‬‬ ‫لذت برده باشید‪ .‬شاید شما هم طعم خوش توجه و تمسک به او را چشیده باشید و مرحمتش را‬ ‫درک کرده باشید‪ .‬آری او حاضری در کنار ما و ناظری بر اعمال ما است‪ .‬تا چگونه با او ارتباط‬ ‫برقرار کنیم و چه میزان از فیض بخشی‌اش بهره‌مند شویم؟!‬ ‫اعتقاد به چنین منجی مقدسی است که شیعه را امیدوار نگاه داشته تا در ایام غیبتش‪،‬‬ ‫دست عنایت او را پناه خود بیابد و در زمان ظهورش‪ ،‬برچیده شدن بساط مظلومیت تاریخی‬ ‫فرزندان پیامبر را به دست او نظاره گر باشد‪.‬‬

‫‪ )  21‬کافی جلد ‪ 1‬صفحه‌ی ‪200‬؛ روایتی از امام رضا علیه السالم در بیان ویژگی‌های امام‬

‫‪18‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫‪ ) 3‬مدعیان قائمیّت در طول تاریخ‬ ‫قائمیت و آرمان سرانجامی نیک برای زمین به دست فرزند رسول خدا‪،‬‬ ‫گوهر ارزشمند ّ‬ ‫در طول تاریخ آن چنان در عمق جان مسلمانان نفوذ کرده است که بسیاری را به این‬ ‫طمع انداخته‪ ،‬خود را به عنوان مهدی جا بزنند‪ .‬از این رهگذر‪ ،‬گروهی را برای پیشبرد منویات‬ ‫خود بفریبند و از نردبان تالش آن فریب خوردگان‪ ،‬باال روند و جایگاهی برای خود دست و‬ ‫پا کنند‪.‬‬ ‫این مسأله اختصاص به تشیع نیز نداشته است و در میان اهل سنت نیز‪ ،‬مهدی نماهایی در‬ ‫قائمیت اختصاص به شیعه ندارد و آن چنان که در‬ ‫طول تاریخ ظهور کرده‌اند؛ چرا که آرمان ّ‬ ‫پاورقی‌های بخش دوم به آن اشاره شد‪ ،‬اهل سنت نیز کام ً‬ ‫ال به آن معتقدند‪.‬‬ ‫ظهور این مهدی نماها در میان سنی و شیعه‪ ،‬خود نشانگر وجود این اعتقاد در اعماق وجود‬ ‫مسلمانان است‪ .‬در توضیح باید گفت که تا آن زمان که گوهرهای ارزشمند در بازار نباشد‪،‬‬ ‫طمع کاران و متقلّبان‪ ،‬به فکر آن نمی‌افتند تا سنگ‌ریزه را به جای گوهر به ساده لوحان‬ ‫بفروشند‪ .‬ظهور مهدی نمایان نیز چنین حالتی دارد‪ .‬اعتقاد به ظهور مهدی در آخرالزمان‬ ‫‪19‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫آن چنان در میان مسلمانان راسخ و قطعی است‪ ،‬که بسیاری از شیادان را به طمع انداخته تا‬ ‫با سوء  استفاده  از آن‪ ،‬به قدرت و یا ثروت دست یابند‪.‬‬ ‫قائمیت و در عین حال موفق در مسیر جلب مشتری از میان مسلمانان‬ ‫از میان مدعیان دروغین ّ‬ ‫غافل در اهل سنت‪ ،‬می‌توان به «غالم احمد قادیانی» و «مهدی سودانی» اشاره کرد‪ .‬این‬ ‫قائمیت سر دادند‬ ‫مدعیان‪ ،‬در سال های تلخ تسلط استعمار پیر بر سرزمین های اسالمی‪ ،‬ندای ّ‬ ‫و چون مردم‪ ،‬از ظلم استعمارگران به ستوه آمده بودند‪ ،‬به ایشان پیوستند و بعض ًا پیروزی‌هایی‬ ‫نیز نصیب آنان شد‪ .‬از شگردهای اصلی این مدعیان آن بود که سعی می‌کردند‪ ،‬شباهت هایی‬ ‫میان خود و آن چه که در مورد مهدی و قیام او در احادیث آمده است‪ ،‬برقرار کنند تا مردم‬ ‫‪22‬‬ ‫با اطمینان بیشتری به دنبال آنان راه بیفتند‪.‬‬ ‫علّت پیوستن مردم به این مدعیان نیز آن بود که می‌دانستند‪ ،‬قرار است مهدی از فرزندان‬ ‫پیامبر‪ ،‬ظهور کند و بساط ظلم و ستم را برچیند‪ .‬ظلم وستمی که مردم‪ ،‬در سیمای استعمارگران‬ ‫می‌دیدند و آنان را مظهر ظلم و جور می‌دانستند‪ .‬لذا تصور می‌کردند با پیوستن به این‬ ‫قائمیت در فراگیری عدل و داد در عالم‪ ،‬نقش سازنده ای دارند‪.‬‬ ‫مدعیان‪ ،‬در برقراری آرمان‬ ‫ّ‬ ‫‪ )22‬برای آشنایی بیشتر با این مهدی نمایان‪ ،‬بنگرید به کتاب مدعیان مهدویت از صدر اسالم تا عصر حاضر اثر احمد سروش‬

‫‪20‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫پیروزی های اولیه نیز بر اعتقادات آنان می‌افزود‪ .‬چرا که آنان مطمئن بودند با قیام مهدی‪،‬‬ ‫حکومت فراگیر توحیدی در سراسر جهان برقرار خواهد شد و این پیروزی ها را مقدمه‌ی‬ ‫آن پیروزی بزرگ وعده داده شده در قرآن و احادیث می‌دانستند‪ .‬برخی مریدان نیز‪ ،‬فریب‬ ‫همان شباهت های کاذب ایجاد شده را می‌خوردند و تصور می‌کردند که در شرایط خطیری‬ ‫قرار گرفته‌اند که باید به یاری فرزند رسول خدا بشتابند‪.‬‬

‫‪21‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫ ‬ ‫ ‬

‫‪ )4‬راه شناخت مدعیان دروغین چیست؟‬

‫قائمیت کرده‌اند‪،‬‬ ‫در چنین شرایطی که تا کنون‪ ،‬ده ها نفر در طول تاریخ اسالم‪ ،‬ادعای ّ‬ ‫باید معیارهایی مشخص کرد تا بتوان ادعای هر مدعی را با آن ها سنجید‪ .‬معیارهایی که عالوه بر‬ ‫قطعیت وقوع آن در مورد مهدی موعود‪ ،‬بتواند این ادعا را تنها برای یک نفر منحصر کند و‬ ‫مردم حیران در این آشفته بازار ادعا را‪ ،‬به مدعی واقعی رهنمون سازد‪.‬‬ ‫عموم پیروان این مهدی نمایان‪ ،‬غافل از آن که هر گردویی گرد هست‪ ،‬اما هر گردی گردو‬ ‫قائمیت را برای‬ ‫نیست! به صرف بروز چند شباهت میان مدعی و مهدی موعود‪ ،‬ادعای‬ ‫ّ‬ ‫مدعی مورد نظر خود ثابت شده دانسته‌اند‪ .‬اما هیچ یک‪ ،‬تکلیف سایر مدعیان را که آن ها هم‬ ‫شباهت هایی با مهدی دارند‪ ،‬معلوم نکرده‌اند‪ .‬مث ً‬ ‫ال باید پرسید‪ ،‬آیا اگر کسی از فرزندان پیامبر‬ ‫قائمیت برای او اثبات می‌شود؟ اگر این‬ ‫باشد‪ ،‬یا ادعا کند که از فرزندان پیامبر است‪ ،‬ادعای‬ ‫ّ‬ ‫گونه باشد‪ ،‬تمام ساداتی که ادعای مهدویت کنند‪ ،‬قائم خواهند بود‪ .‬درست است که سیادت‬ ‫شرط الزم برای مهدی است‪ ،‬اما قطع ًا شرط کافی نخواهد بود‪.‬‬ ‫‪22‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫یا مث ً‬ ‫قائمیت کسی را پذیرفتند و در راه آن مجاهدت نمودند‪ ،‬آن کس‬ ‫ال اگر عده ای ادعای‬ ‫ّ‬ ‫مهدی است؟ اگر چنین باشد‪ ،‬بیش از ‪ 30‬مهدی در طول تاریخ اسالم خواهیم داشت!‬ ‫یا اگر کسی ادعای خود را از مکه و از کنار کعبه آغاز نمود‪ ،‬مهدی خواهد بود؟ اگر چنین باشد‪،‬‬ ‫بسیاری از این مدعیان‪ ،‬برای آغاز کار چنین کرده‌اند و یا مدعیند که چنین کرده‌اند!‬ ‫خصوصیاتی که در بخش دوم این نوشتار در مورد مهدی ذکر شد‪ ،‬دارای دو ویژگی بسیار‬ ‫مهم است‪ .‬او ًال برای مدعی دروغین بسیار مشکل است که واجد آن صفات برتر باشد و بتواند‬ ‫خود را به مهدی موعود شبیه سازد‪ .‬ثانی ًا این خصوصیات و ویژگی ها‪ ،‬در بسیاری از احادیث‬ ‫شیعه و سنی آمده و به اصطالح به تواتر رسیده است‪ .‬یعنی آن قدر در این مسأله احادیث‬ ‫پرشمار از امامان مختلف و راویان متعدد به دست ما رسیده که امکان تحریف و یا اشتباه‬ ‫در نقل حدیث‪ ،‬منتفی شده است و مدعیان مهدویت نمی‌توانند ادعا کنند که مهدی‪ ،‬دارای‬ ‫چنین خصوصیاتی نیست‪ .‬لذا بهترین راه برای تشخیص ادعای مهدویت هر کس آن است که‬ ‫مشخصات زندگی و دستاوردهای او را با مشخصات ذکر شده‪ ،‬مقایسه کنیم و از این رهگذر‪،‬‬ ‫صداقت او را در این ادعا بسنجیم‪.‬‬

‫‪23‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫‪ )5‬میرزا علی محمد شیرازی کیست؟‬ ‫قائمیت‪ ،‬بهاییان مدعی‌اند که مهدی و قائم موعود اسالم‬ ‫ ‬ ‫در این بازار مکاره‌ی ادعای ّ‬ ‫فردی به نام میرزا علی‌محمد شیرازی مشهور به سید باب است که در سال ‪ 1260‬هجری قمری‬ ‫ظهور کرده و با ظهور او‪ ،‬دوره اسالم به پایان رسیده است‪ .‬آنان هم چنین ادعا می‌کنند که این‬ ‫مهدی‪ ،‬به پیامبر جدیدی بشارت داده است که او فردی به نام میرزا حسینعلی نوری ملقب به‬ ‫بهاءاهلل است و او پیامبر آنان است که از جانب خدا مأموریت یافته تا بشریت را هدایت کند و‬ ‫تعالیم جدیدی برای انسان ها بیاورد‪.‬‬ ‫ببینیم ادعای بهاییان در مورد مهدویت علی محمد شیرازی چیست و آنان چه ویژگی‌هایی برای او‬ ‫قائل هستند؟ قائم آنان چه روشی در زندگی داشته و چگونه توانسته است‪ ،‬آرمان مهدویت را در اسالم‬ ‫به سرانجام برساند‪ .‬آرمانی که بهاییان موظف‌اند‪ ،‬وقوع آن را پیش از ظهور پیامبر خود‪ ،‬به مسلمانان‬ ‫‪23‬‬ ‫نشان دهند و دلیلی منطقی بر وقوع آن ذکر کنند‪.‬‬ ‫‪ )  23‬آن چنان که در بخش اول تحت عنوان دو پرسش ذکر شد‪.‬‬

‫‪24‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫بهاییان می‌گویند‪:‬‬ ‫● میرزا علی محمد شیرازی فرزندی از فرزندان رسول خدا بوده است که در سال ‪ 1260‬یا‬ ‫قائمیت کرده است‪ .‬او با ظهورش نتوانسته است حکومت جهانی توحید را‬ ‫سال ‪ 1264‬ادعای‬ ‫ّ‬ ‫برپا سازد و عدل و داد را بر پا کند‪ .‬بهاییان«سلطنت قائم را به سلطنت معنو ّيه و فتوحات را‬ ‫به فتوحات مدائن (= شهرها) قلوب تأويل‪ 24‬نمودند»‪ 25‬و گفتند که «مقصود از سلطنت‪ ،‬احاطه‬ ‫و قدرت آن حضرت است بر همه‌ی ممکنات و خواه در عالم ظاهر به استيالی ظاهری ظاهر‬ ‫‪26‬‬ ‫مشيت خود آن حضرت است‪».‬‬ ‫شود يا نشود‪ .‬و اين بسته به اراده و ّ‬ ‫● او نه تنها نتوانست در دوران حیات خود بساط ظلم و جور را برچیند‪ ،‬بلکه ‪ 48‬سال‬ ‫پس از قیام او و ‪ 42‬سال پس از مرگش‪« ،‬در هر بلدي آثار ظلم ظاهر و مشهود [است]‪،‬‬ ‫ظلمي كه شبه و مثل نداشته»‪ 27‬و عبدالبهاء دومین پیشوای بهاییان‪ 59 ،‬سال بعد از ظهور او‬ ‫‪ )  24‬بگذریم از این که بهاییان حق تأویل و تفسیر متون را برای خود قائل نیستند!‬ ‫‪ )  25‬مقاله شخصی سیاح‪ ،‬نوشته‌ی عباس افندی ملقب به عبدالبهاء فرزند بهاء اهلل و نخستین امام بهاییان صفحه ‪29‬‬ ‫‪ )  26‬ایقان‪ ،‬نخستین کتاب بهاء اهلل که در اثبات قائمیّت سید باب نگاشته است‪ .‬ص ‪69‬‬ ‫‪ )  27‬لوح ابن الذئب‪ ،‬اثر بهاء اهلل‪ .‬نوشته‌ای خطاب به یکی از علمای شیعه به نام شیخ محمد باقر اصفهانی‪ .‬بهاء اهلل‬ ‫این عالم شیعی را در نامه‌ی خود‪ ،‬فرزند گرگ می‌نامد‪ .‬ص ‪54‬‬

‫‪25‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫درباره‌ی جهان می‌گوید‪:‬‬ ‫« اليوم جميع اهل عالم منهمك (= مص ّر و لجوج) در شهوات اند‪ ،‬مشغول اغراض (= هدف های)‬

‫نفسانيه اند‪ ،‬مبتالي بغض و عداوت اند‪ ،‬در فكر محو و اضمحالل يكديگرند‪ ،‬مي خواهند به كلي‬ ‫‪28‬‬ ‫يكديگر را محو نمايند‪».‬‬

‫● او نه تنها به اصالح امت جد خود از انحراف و احیای دین اسالم نپرداخته‪ ،‬بلکه‬ ‫کتاب قرآن را منسوخ شده اعالم کرده و دوره اسالم را با کتابی به نام بیان به پایان رسانده است‪.‬‬ ‫نسخ اسالم به سرپرستی فردی به نام میرزا حسینعلی نوری ‪-‬که بهاییان او را بهاء اهلل می‌نامند‪-‬‬ ‫برای اولین بار در منطقه ای به نام بدشت اعالم شده است و در آن مکان بود که بابیان به‬ ‫غرا‬ ‫«کسر (= شکستن) آداب و رسوم مبتدعه ای (= بدعت آمیزی) که در آن شريعت ّ‬ ‫(= دین روشن‪ ،‬منظور دین اسالم است) راه يافته بود مبادرت نمودند و قيود و حدود باليه‌ی‬ ‫‪29‬‬ ‫(=پوسیده ی) عتيقه (= کهنه) را متروک ساختند(= ترک کردند)‪».‬‬ ‫● پس از ادعای او‪ ،‬نه تنها شرک و بت پرستی ریشه کن نشده است‪ ،‬بلکه ظهور ایشان‬ ‫سبب شده است تا خدایی جدید به خداهای قبلی افزوده شود‪ .‬چرا که او در نوشته‌ای از نوشته‌های‬ ‫‪ )  28‬خطابات ج‪ 2‬ص ‪ ،9‬مجموعه ی سخنرانی های عبدالبهاء‬ ‫‪ )  29‬کتاب قرن بدیع جلد ‪1‬ص ‪ )178(97‬شرح ماجرای بدشت در فصل ششم خواهد آمد‪.‬‬

‫‪26‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫پایانی عمرش‪ ،‬خود را ذات خداوند معرفی کرد‪.‬‬ ‫مهدی مورد ادعای ایشان تحت حاکمیت دولت ایران بوده است‪ ،‬بلکه به جهت‬ ‫● نه تنها‬ ‫ِ‬ ‫آن که در مجلس محاکمه‌ی ولی‌عهد ایران نتوانسته است به سؤاالت عالمان پاسخ دهد و‬ ‫حتی علما بر آیات نازل شده توسط او «نکته نحوی»‪30‬گرفتند‪ .‬پس از برگزاری این مجلس او از‬ ‫ادعای خود توبه و از پادشاه ایران طلب عفو و بخشش کرده است‪.‬‬

‫‪31‬‬

‫‪ ) 30‬مقاله شخصی سیاح ص ‪ ، )23(13‬علم نحو علمی است که موضوع آن چگونگی ارتباط کلمات با یکدیگر‪،‬‬ ‫نقش هر یک از آن ها در جمله‪ ،‬شکل صحیح استفاده از هر لغت و چگونگی حرکت گذاری درست کلمات است‪.‬‬ ‫منظور عبدالبهاء از نوشتن این عبارت آن است که سید باب در مجلس ولی‌عهد‪ ،‬در سخنان خود نتوانسته این قواعد‬ ‫را به درستی رعایت کند و لذا مورد اعتراض واقع شده است‪ .‬در فصل‌های بعدی به نمونه‌هایی از این اشتباه ها اشاره‬ ‫خواهد شد‪.‬‬ ‫‪ ) 31‬کشف الغطاء ص ‪« .204‬کشف الغطاء عن حیل األعداء» کتابی است مفصل که در ردّ یکی از منشورات‬ ‫ادوارد براون انگلیسی (مقدمه ی نقطة الکاف حاج میرزا جانی کاشانی) به فرمان عباس افندی و توسط ابوالفضل‬ ‫گلپایگانی تألیف گردید و چون با مرگ وی کتاب نیمه تمام ماند‪ ،‬خواهر زاده‌اش سید مهدی گلپایگانی آن را به‬ ‫کمک یادداشت‌های ابوالفضل به پایان رسانید‪.‬‬

‫‪27‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫● نام او همنام جدش رسول خدا نیست و برای او غیبتی طوالنی نبود‪ .‬او «در سنه ی هزار‬ ‫و دويست و سی و پنج‪ ،‬روز ا ّول محرّم متولد»‪ 32‬شده و «در سنه هزار و دويست و شصت در‬ ‫‪34‬‬ ‫‪33‬‬ ‫قائمیت کرده است‪ .‬وی در سن‬ ‫ّ‬ ‫سن بيست و پنج در شيراز » ادعای بابیت و به قولی ادعای ّ‬

‫‪ 31‬سالگی و در زمان ناصرال ّدین شاه اعدام شده است‪ .‬بنابراین‬ ‫نه غیبت طوالنی داشته و نه عمری طوالنی کرده ونه بیعت حکمرانان از گردنش‬ ‫ساقط شده است‪ .‬کل مدت ادعای او –اگر نظر آن عده از بهاییان که می‌گویند‪ ،‬آغاز ادعای‬ ‫قائمیتش در سال ‪ 1260‬بوده‪ ،‬بپذیریم‪ -‬جمع ًا شش سال و چند ماه است‪ .‬البته در صورتی که آغاز‬ ‫ّ‬ ‫‪35‬‬ ‫قائمیت او را سال ‪ 1264‬بدانیم‪-‬آن چنان که از برخی مدارک چنین به دست می‌آید‪-‬‬ ‫ادعای ّ‬ ‫قائمیت او به سه سال نخواهد رسید‪.‬‬ ‫آن گاه کل دوران امامت و ّ‬ ‫سيد مح ّمدرضا»‪ 36‬بزاز بوده ‪ ،‬پس فرزند امام حسن عسکری علیه السالم نیست‬ ‫● «والدش ّ‬ ‫و نسل های زیادی (بسیار بیشتر از ‪ 9‬نسل) با ساالر شهیدان امام حسین علیه السالم فاصله دارد‬ ‫‪ )  32‬مقاله شخصی سیاح ص ‪)2(1‬‬ ‫‪ )  33‬مقاله شخصی سیاح ص ‪)3(2‬‬ ‫‪ )  34‬مقاله شخصی سیاح ص ‪)3(2‬‬ ‫‪ )  35‬به برخی از این مدارک در بخش ششم اشاره خواهیم کرد‪.‬‬ ‫‪ )  36‬مقاله شخصی سیاح ص ‪)2(1‬‬

‫‪28‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫و مادرش نیز فاطمه بیگم بوده‪ 37‬که هیچ گاه‪ ،‬سابقه‌ی کنیزی نداشته است‪.‬‬ ‫● متأسفانه عیسی در زمان ظهور ایشان بازگشتی نداشته است و دست بر قضا‪ ،‬از تعالیم‬ ‫این مهدی آن بوده که نماز جماعت حرام است‪ 38.‬لذا لزومی نداشته است که عیسی پشت سر‬ ‫ایشان نماز بخواند‪ .‬هم چنین ایشان هرگز نتوانسته است هیچ گونه پیروزی در هیچ نبردی‬

‫داشته باشد و پیروانش در سه جنگ پی در پی‪ ،‬توسط نیروهای پادشاه قاجار ‪-‬که از ضعیف ترین‬ ‫‪39‬‬ ‫ارتش های روزگار خود بوده است‪ -‬متحمل شکست های سنگینی شده‌اند‪.‬‬ ‫از سخنان بهاییان که بگذریم‪ ،‬واقعیت‌های دیگری نیز در طول تاریخ بشر پس از ظهور‬

‫سیدباب رخ داده‪ ،‬که قابل کتمان نیست‪ .‬مشکالت معیشتی مردم نه تنها پس از ظهور او‬ ‫پایان نیافته‪ ،‬بلکه در طول حدود ‪ 170‬سال پس از ظهور وی‪ ،‬بحران‌های مختلف اقتصادی‬ ‫در جوامع بشری ادامه دار است و امروزه بسیاری از مردم جهان‪ ،‬طبق آمارهای سازمان‌های‬ ‫بین المللی‪ ،‬زیر خط فقر زندگی می‌کنند‪ .‬صلح و صفا جایی در میان بشریت ندارد و از زمان‬ ‫ظهور سید باب تا کنون‪ ،‬میلیون‌ها نفر در جنگ‌های بین المللی و منطقه‌ای جان خود را‬ ‫‪ )  37‬حضرت نقطه اولی نوشته محمد علی فیضی از کتب مورد تأیید مؤسسه ملی مطبوعات امری ص ‪64‬‬ ‫‪ )  38‬بيان فارسي ـ ص ‪« 324‬الباب التاسع من الواحد التاسع في حرمة‌صلوة الجماعة اال صلوة الميت فانكم‬ ‫مجتمعون لكن فرادي تقصدون»‬ ‫‪ )  39‬در بخش ششم این نوشته‪ ،‬به گوشه هایی از این نبردها اشاره خواهیم کرد‪.‬‬

‫‪29‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫از دست داده‌اند‪ .‬تروریسم هم چنان از مشکالت اساسی جامعه‌ی جهانی است و چپاول‬ ‫ملت‌های ضعیف‪ ،‬هم چنان در دستور کار قدرت‌های جهانی قرار دارد‪ .‬مشکالت حل نشده‌‬ ‫در جامعه‌ی جهانی‪ ،‬آن قدر هست که بتوانیم ادعا کنیم‪ ،‬در واقع بشر امروز به آرامش و صلح‬ ‫دست نیافته است‪.‬‬

‫تا همین جای کار‪ ،‬مشخص است که نمی‌توان خصوصیات ذکر شده برای مهدی در آیات قرآن‬ ‫و روایات پیامبر اکرم و امامان علیهم السالم را با فردی چون سیدباب منطبق دانست‪ .‬لذا تکلیف‬ ‫ادعای او و بهاییان کام ً‬ ‫ال مشخص است و هرگز نمی‌توان پذیرفت که دین اسالم‪ ،‬با ظهور‬ ‫فردی چون او‪ ،‬به سر منزل مقصود رسیده است‪ .‬همان طور که در بخش نخست این نوشتار‬ ‫به نظر شما خواننده‌ی عزیز رسید‪ ،‬یکی از مهم‌ترین سؤاالتی که بهاییان باید به آن پاسخ دهند‬ ‫تا مقدمه‌ی بررسی ادعای پیامبرشان فراهم شود‪ ،‬آن است که تکلیف موعود دین اسالم و‬ ‫مهدی منتظر چه شده است؟ با توجه به مطالب بیان شده تا کنون‪ ،‬به نظر می‌رسد که عدم تطابق‬ ‫سیدباب با مهدی اسالم‪ ،‬باعث می‌شود که سؤال اصلی مطرح شده در بخش نخست‪ ،‬بی پاسخ‬ ‫‪40‬‬ ‫بماند و دیگر به بررسی سایر دالیل بهاییان در حقانیت دینشان احتیاجی نباشد‪.‬‬ ‫‪ )  40‬هر چند همان گونه که در بخش نخست این نوشتار آمد‪ ،‬بهایی پژوهی به بحث و بررسی در مورد مغایرت ادعای‬ ‫ظهور پیامبری جدید با اصل خاتمیت پیامبر اکرم در دین مبین اسالم‪ ،‬در نوشتاری دیگر خواهد پرداخت‪.‬‬

‫‪30‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫‪ )6‬ماجرای سیدباب چه بود؟‬ ‫برای آن که بتوانیم ابعاد شخصیتی و ادعای میرزا علی‌محمد شیرازی معروف به‬ ‫ ‬ ‫سیدباب را بیشتر بشناسیم‪ ،‬باید بدانیم که سیدباب در چه بستر اجتماعی و تاریخی ادعای خود‬ ‫را مطرح کرد‪ .‬پیروانش چه کسانی بودند و علّت دنباله روی آنان از او چه بود؟ لذا در اولین گام‪،‬‬ ‫کمی بیشتر با شیخیه آشنا می‌شویم‪:‬‬ ‫‪ )1-6‬شیخیه‪ ،‬بستر رشد بابیت‬ ‫آن گونه که در کتاب پیدایش (نخستین کتاب از سری کتاب‌های بهایی پژوهی)‬ ‫ ‬ ‫بدان اشاره شد‪ ،‬میرزا علی‌محمد شیرازی‪ ،‬جوانی بود که در سال ‪ 1260‬ه‪.‬ق‪ ،‬ندای بابیت سر داد‪.‬‬ ‫بابیت در فرهنگ شیعیان شیخی آن روز‪ ،‬به معنی ارتباط ویژه داشتن با امام عصر علیه السالم‬ ‫مؤسس این فرقه و جانشین او‬ ‫بود‪ .‬ارتباطی که نخستین بار‪ ،‬توسط شیخ احمد احسایی‪ّ ،‬‬ ‫سید کاظم رشتی‪ ،‬مطرح شد‪.‬‬ ‫شيخ احمد به ائمه‌ي اطهار علیهم السالم اظهار عالقه‌ي زيادي مي‌کرد و درباره‌ی آن‌ها‬ ‫‪31‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫گفت‌ و گوها داشت‪ .‬شاه‌ نکته‌ي گفتار شيخ احسايي اين بود که ميان امام غائب و مردم‬ ‫حجت خدا گردد و او را‬ ‫بايستي مردی الهي باشد که او واسطه‌ي فيض و رابط بين خلق و ّ‬ ‫به اقتباس از قرآن کريم «قريه‌ي ظاهره» بين امام و رعيت مي‌ناميد ‪ 41‬و صفات بسياري‬ ‫از جمله آشنايي به علوم ائمه و مذاق ايشان را براي قراء ظاهره قائل مي‌شد و باألخره به عناوين‬ ‫و بهانه‌هاي گوناگون‪ ،‬خود را داراي آن صفات و در پرده‪ ،‬مز ّين به همين مقام (قريه‌ي ظاهره)‬ ‫وانمود مي‌کرد‪.‬‬ ‫‪ )  41‬در رساله‌ي رشتيه اين آيه‌ي شريفه را براي استخراج لقب فوق به کار برده است ‪ :‬سوره سباء‪ ،‬آيه ‪َ « : 17‬و‬ ‫س ْيرَ سي ُروا فيها لَيال ِ َي َو أيَّاما ً آمِني َن » ‪ :‬و قرار‬ ‫َجعَ ْلنا ب َ ْين َ ُه ْم َو ب َ ْي َن ا ْل ُقرَى الَّت ‏‬ ‫بار ْكنا فيها ُق ً‬ ‫رى ظا ِهرَةً َو ق َ َّد ْرنا في َها ال َّ‬ ‫ي َ‬ ‫داديم ميان اهالی شهر سباء و قرايي(=روستاهایی‪ ،‬قریه هایی) که برکتشان داديم‪ ،‬قريه‌هاي آشکاري را و سير و سفر‬ ‫را در ميان آنها مقدر نموديم که در امن و امان در آن‌ها‪ ،‬شب‌ها و روزها سفر کنيد‪.‬‬ ‫امام صادق علیه السالم در تفسیر این آیه‪ ،‬قراء برکت داده شده را به ائمه اطهار و قراء ظاهره را به علمای اسالم تعبیر‬ ‫فرموده‌اند و شیخ احمد این مطلب را از آن حضرت اقتباس و در منظور خود به کار برده است‪ .‬هر چند که برداشت از‬ ‫روایات ذیل این آیه در تفاسیر‪ ،‬از منظر اکثر دانشمندان شیعه به همین ترتیب است‪ ،‬اما در کاربرد این لفظ در معانی‬ ‫دیگر‪ ،‬نظرات دیگری نیز وجود دارد‪.‬‬

‫‪32‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫شیخ احمد در حقيقت‪ ،‬باب نيابت خاصه‌ي‪ 42‬امام غائب را ‪-‬که از سال ‪329‬‬ ‫(با شروع غيبت کبري) مسدود شده بود بار ديگر با نوايي نو‪ ،‬به روي خود و ديگران گشود و خود‬ ‫را به تلويح نايب خاص يا باب امام و يا قريه‌ي ظاهره بين امام و مردم خواند‪ .‬تنها تفاوتي که‬ ‫او ميان قراء ظاهره و نواب اربعه قائل مي‌شد اين بود که نواب اربعه از جانب امام تعيين رسمي‬

‫شده بودند و حال اين‌که اينان به سبب بزرگي مرتبت‪ ،‬خود حائز چنين مقامي می‌شدند‪.‬‬ ‫شیخ احمد در سال ‪ 1242‬هجری قمری وفات کرد و شاگرد برجسته‌ی خود‬ ‫سید کاظم رشتی را به عنوان وصی و جانشین خود قرار داد‪ .‬سید کاظم‪ ،‬راه شیخ احمد را‬ ‫ادامه داد‪ .‬او نیز دارای به اعتقادات شیعی دوازده امامی بود‪.‬‬ ‫سيد رشتي اعتقادات خود را در وصيت‌نامه‌اش‪ -‬که در ابتداي کتاب مجموعة الرسائل آمده‪-‬‬ ‫‪ )  42‬به دورانی از تاریخ تشیع غیبت صغری اطالق می‌شود که در آن امام زمان علیه السالم از طریق نواب مشخصی‬ ‫با مردم در ارتباط بودند و وجوهات را از طریق این نواب دریافت می‌کردند و به سؤاالت مردم پاسخ می‌گفتند‪ .‬نواب‬ ‫آن حضرت که به نواب خاص مشهور شده‌اند عبارت‌اند از‪:‬‬ ‫جناب عثمان بن سعید و فرزند ایشان جناب محمد بن عثمان که هر دو از اصحاب گران قدر امام عسکری علیه السالم‬ ‫بودند‪ .‬جناب حسین بن روح نوبختی و جناب علی بن محمد سیمری‪.‬‬

‫‪33‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫چنين مي‌نگارد ‪:‬‬ ‫« شهادت مي‌دهم ‪ ...‬محمد بن عبداهلل بنده و فرستاده‌ي خداست‪ .‬تمام شرايع منسوخ شده‌اند‪،‬‬

‫نص پيامبر‬ ‫به جز اسالم که تا روز قيامت باقي خواهد بود ‪ ...‬شهادت مي‌دهم به دوازده نفر که به ّ‬ ‫اسالم به جانشيني آن حضرت معرفي گشته‌اند که عبارت‌اند از‪ :‬ابوالحسن علي بن ابي طالب‪،‬‬ ‫سپس‪ ...‬ابوالقاسم حجة بن الحسن که عدل و دادگري را روي زمين بگستراند‪ .‬او نمي‌ميرد تا‬ ‫آن‌گاه که بت پرستي را از جهان براندازد‪ 43.‬خدايا اينان پيشوايان من‌اند‪ ...‬آن‌چه پيغمبر اسالم‬ ‫فرمود‪ ،‬حق است و شکي در آن نيست و شريعت او تا پايان روزگار پا بر جا خواهد بود‪».‬‬

‫‪ )2-6‬رکن رابع ایمان‬ ‫سيد کاظم رشتي به موضوع قريه‌ي ظاهره آب و تاب فراوان مي‌داد و پیاپی مردم را‬ ‫ ‬ ‫به يافتن اين رجل الهي دعوت مي‌کرد و در واقع آنان را به سوي خويشتن مي‌خواند‪.‬‬ ‫‪ )  43‬این اعتقادات را با بخش دوم که اعتقاد مسلمانان به مهدی است و بخش پنجم که گفتار بهاییان راجع به او‬ ‫است‪ ،‬مقایسه کنید! الزم به یادآوری است که رهبران بهایی وخود سید باب‪ ،‬از شیخ احمد احسایی و سید کاظم‬ ‫رشتی‪ ،‬تجلیل شایانی می‌کنند و لذا بررسی آراء این دو نفر‪ ،‬می‌تواند برای هر پژوهشگری راهگشا باشد‪.‬‬

‫‪34‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫وي مدعي بود که اساس دين بر شناسايي چهار رکن استوار است‪ :‬خدا‪ ،‬پيغمبر‪ ،‬امام‪ ،‬باب امام يا‬ ‫قريه‌ي ظاهره‪ .‬اما مردم نمی‌توانند خدا و پيامبر و امام را به علّت عدم دسترسی عارف و شناسا‬ ‫گردند‪ ،‬پس به ناچار بايستي به دنبال رکن چهارم يا شيعه‌ي خالص باشند و با شناخت او‬ ‫به معرفت ارکان قبل نائل آيند‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬به اعتقاد شیخیه‪ ،‬معرفت رکن رابع ایمان‬

‫مقدمه‌ی معرفت امام زمان است (چرا که به اعتقاد ایشان‪ ،‬امام زمان از چنان جایگاهی برخوردار‬ ‫است که بشر نمی‌تواند به معرفت او دست یابد) و معرفت امام زمان‪ ،‬مقدمه‌ی معرفت یافتن به‬ ‫مقام رسول اهلل صلّی اهلل علیه و آله و سلم و معرفت رسول خدا نیز‪ ،‬مقدمه‌ی معرفت خداوند متعال‬ ‫است‪.‬‬ ‫بر اين پايه‪ ،‬وي مريدان بسياري را گرد آورد و بازار شيخي‌گري داغ‌تر از قبل شد‪ .‬عموم‬ ‫این مریدان‪ ،‬شیعیان صاف و ساده‌ای بودند که به قصد دست یافتن به معرفت امام زمان و‬ ‫حجت بن الحسن سالم اهلل علیه از اعمال و اعتقادات خویش‪ ،‬به دور‬ ‫راضی کردن حضرت ّ‬ ‫سیدکاظم رشتی حلقه زده بودند‪ .‬در سال ‪ 1259‬سيد رشتي وفات يافت و چون‬ ‫جانشيني برنگزيده بود‪ ،‬پس از وي بعضي شاگردانش چون حاج کريم خان کرماني‪ 44‬و‬ ‫‪ )  44‬امروزه عموم شيخيان پيروان اويند‪ .‬مرکزشان کرمان و رهبرشان يکي از نوادگان حاج محمد کريم خان مي‌باشد‪.‬‬

‫‪35‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫ميرزا شفيع تبريزي‪ 45‬و ميرزا طاهر حکاک اصفهاني‪ 46‬و ميرزا علي‌محمد شيرازي خود را‬ ‫جانشين او خواندند‪ .‬اعتقاد به لزوم معرفت رکن رابع ایمان‪ ،‬آن چنان در عمق اعتقادات شیخیان‬ ‫رسوخ کرده بود که تمامی این مدعیان‪ ،‬خود را واجد چنین مقامی می‌دانستند‪.‬‬ ‫‪ )3-6‬جوان شیرازی!‬

‫همان گونه که در بحث پیدایش بهاییت بیان شد‪ ،‬از آن جا که سید کاظم رشتی به جانشینی‬ ‫معینی به عنوان «رکن رابع ایمان» یا همان رابط میان امام زمان و مردم پس از‬ ‫شخص ّ‬ ‫مرگ خود‪ ،‬تصریح نکرده بود‪ ،‬پس از درگذشت او‪ ،‬میان شیخیان اختالف برخاست‪.‬‬ ‫تبعیت کردند‪ ،‬اما گروهی از شیخیان جوان‬ ‫هر چند بیشتر آنان از حاج محمد کریم خان کرمانی ّ‬ ‫در پی یافتن جانشین سید‪ ،‬به تکاپو افتادند و یکی از آنان به نام مال حسین بشرویی‪ ،‬به سبب‬ ‫آشنایی پیشین با شخصی به نام میرزا علی محمد شیرازی‪ ،‬به شیراز آمد و با او مالقات کرد‪.‬‬ ‫به دنبال این مالقات و ا ّدعای میرزا علی‌محمد شیرازی به عنوان رکن رابع ایمان یا‬ ‫ السالم‪ ،‬در شب پنجم جمادی االول سال ‪ 1260‬قمری‪ ،‬به او گروید‪.‬‬ ‫باب امام زمان علیه ّ‬ ‫میرزا علی محمد در اثبات ا ّدعایش تفسیری را که بر سوره‌ی یوسف نگاشته بود‪ ،‬به مال حسین‬ ‫‪ ) 45‬در آذربايجان نفوذي داشت‪ ،‬ليکن به فاصله‌ي کمي از مرگ سيد رشتي او نيز درگذشت‪.‬‬ ‫‪ ) 46‬وي به اسالمبول رفت و در آنجا مريداني يافت و سرانجام کارش به دعوي مهدويت کشيد و با زهر کشته شد‪.‬‬

‫‪36‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫عرضه کرد و مال حسین با دیدن آن تفسیر و مطالب مندرج در آن‪ ،‬به سید باب ایمان آورد‪.‬‬ ‫در تفسیر سوره‌ی یوسف که نام دیگرش «قیوم االسماء» است‪ ،‬میرزا علی‌محمد شیرازی‪،‬‬ ‫بیان کرده بود که این تفسیر را از «محمد بن حسن بن علی بن ‪....‬حسین بن علی بن ابی‌طالب»‬ ‫مهدی مورد انتظار شیعیان گرفته است‪ .‬این ادعا با آن چه که بعدها او مدعی آن‬ ‫یعنی دقیق ًا همان‬ ‫ِ‬ ‫شد و امروز بهاییان بر آن اصرار دارند‪ ،‬کام ً‬ ‫ال در تناقض است‪ .‬زیرا سید باب ابتدا مدعی شد که‬ ‫‪..‬‬ ‫بقیه اهلل است و سپس مدعی شد که خود اوست‪.‬‬ ‫نایب مهدی‪ ،‬قائم یا‬ ‫اهمیت‬ ‫به علّت همین تناقض های بسیار روشن است که علی رغم تأکید رهبران بهاییت بر ّ‬ ‫این کتاب‪ ،47‬بهاییان هرگز این کتاب را به طور کامل چاپ نکردند‪ .‬زیرا این کتاب اولین‬ ‫حجت بن الحسن العسکری است؛‬ ‫کتاب سید باب است و ادعای او در آن تنها نیابت بقیةاهلل‪ّ ،‬‬ ‫اما ادعای او در زمان مرگش که مورد تبلیغ گسترده‌ی بهاییان قرار داد و از اصول آنان بوده‬ ‫و هست‪ ،‬ادعای مهدویت اوست‪ .‬لذا بهاییان همواره منتخبی از این کتاب را چاپ می‌کنند و‬ ‫قائمیت فرزند امام حسن عسکری‬ ‫هنگامی که عبارات سید باب به جایی رسید که تصریح بر ّ‬

‫‪ ) 47‬پیامبر بهاییان در صفحه ‪ )180(153‬از کتاب ایقان که از جمله مهم‌ترین کتاب های بهاییان است می‌نویسد‪:‬‬ ‫سبحان اهلل‪ ،‬در اوّل از کتب خود که آن را قيّوم اسماء ناميده و اوّل و اعظم و اکبر جميع کتب است اخبار از شهادت‬ ‫خود می‌دهد‪.‬‬

‫‪37‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫علیهما السالم و بابیت خودش نسبت به آن بزرگوار دارد‪ ،‬موضوع را با گذاشتن چند نقطه به جای‬ ‫آن عبارات‪ ،‬فیصله می‌دهند‪ .‬جای سؤال از بهاییان ‪-‬که ترک تعصب را از اصول خود می‌دانند و‬ ‫دینشان را منطبق بر علم می‌پندارند‪ -‬در این جا خالی است که انتشارکامل این کتاب در عصر‬ ‫انفجار اطالعات و گسترش علم چه هزینه ای برای شما دارد که از آن دریغ می‌کنید؟ آیا غیر از‬

‫آن است که رسوایی حاصل شده از انتشار آن‪ ،‬برای شما قابل تحمل نیست؟بگذریم‪...‬‬ ‫هر چند که کل این کتاب در اختیار نگارنده بود‪ ،‬اما به جهت آن که بهاییان نتوانند بر مندرجات‬ ‫این نوشتار خرده‌ای بگیرند‪ ،‬تصمیم گرفته شد تا بخشی از این تفسیر را که کام ً‬ ‫ال موافق‬ ‫با آن چیزی است که در سطور پیشین به آن اشاره شد‪ ،‬از کتاب‌های خود بهاییان نقل شود‪.‬‬ ‫عبدالحمید اشراق خاوری که از مهم‌ترین نویسندگان و مبلغان بهایی بوده‌‪ ،‬در کتاب خود‬ ‫به نام«رحیق مختوم» به نقل از تفسیر سوره‌ی یوسف چنین می‌نگارد‪:‬‬ ‫«ا ُ‬ ‫الح َس ِن‬ ‫أحس ِن الق ََص ِ‬ ‫ص مِن عِن ِد ُم َح َّم ِد ِ‬ ‫بن َ‬ ‫هلل َقد َقد ََّر أن َيخ ُر َج ذل َِک الک َ‬ ‫ِتاب في َتفسي ِر َ‬

‫بن أبي‬ ‫بن ُ‬ ‫لي ِ‬ ‫ين ِ‬ ‫الح َس ِ‬ ‫لي ِ‬ ‫بن ُم َح َّمد ِ‬ ‫بن َجع َف ِر ِ‬ ‫وسي ِ‬ ‫لي ِ‬ ‫بن ُم َح َّم ِد ِ‬ ‫لي ِ‬ ‫ِ‬ ‫بن ُم َ‬ ‫بن َع ِّ‬ ‫بن َع ِّ‬ ‫بن َع ِّ‬ ‫بن َع ِّ‬ ‫مين بَليغ ًا »‬ ‫ون ُح َّج َة اهللِ مِن عِن ِد ال ِّذک ِر َعلَي العالَ َ‬ ‫طال ٍِب َعلي َعب ِد ِه ل َِي ُک َ‬ ‫به درستي که خدا مق ّدر کرده است که اين کتاب را در تفسير نيکوترين داستان ها‬ ‫‪38‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫(سوره‌ی يوسف) از نزد محمد فرزند حسن فرزند علي ‪ ...‬فرزند علي بن ابي طالب بر بنده‌اش‬ ‫‪49‬‬ ‫حجت رساي خدا بر اهل عالم باشد‪.‬‬ ‫خارج سازد تا از نزد ذکر‪ّ 48‬‬

‫به هر ترتیب‪ ،‬گروهی از شیخیان پس از ادعای سید باب و گرویدن افرادی چون‬ ‫مالحسین بشرویی به او‪ ،‬به گرد سیدباب جمع شدند‪ .‬تصوری که اینان از ادعای او داشتند‬

‫چنان که آن را به صراحت در تفسیر سوره‌ی یوسف مالحظه کردیم‪ -‬نیابت از امام‬‫دوازدهم‪ ،‬یا همان واجد بودن مقام رکن رابع ایمان بود‪ .‬شدت عالقه‌ی برخی از شیخیان به‬ ‫مهدی علیه السالم‪ ،‬باعث شد که ادعای میرزا علی‌محمد را بپذیرند و برای معرفت او و به کار‬ ‫بستن فرمانش –که در بینش آنان جزیی از ایمان بود‪ -‬آماده شوند‪.‬‬ ‫‪ )4-6‬توبه‌ی اول در مسجد وکیل شیراز‬ ‫بهاییان می‌گویند که میرزا علی‌محمد شیرازی در سال ‪ 1261‬به قصد زیارت خانه‌ی خدا به‬ ‫مکه رفته است‪ 50.‬او پس از بازگشت از حجاز به بوشهر رفت و از آن جا‪ ،‬به یکی از مریدان‬ ‫‪ )  48‬ميرزا علي‌محمد ‪.‬‬ ‫‪ )  49‬رحیق مختوم ج‪ 1‬ص ‪ 21‬تا ‪ .24‬این کتاب در سال ‪ 1340‬با تأیید تشکیالت بهاییت در تهران به چاپ‬ ‫رسیده است و در سال ‪ 1352‬چاپ دوم آن منتشر گردیده و این مدرک در صفحه ی ‪ 33‬تا ‪ 37‬این چاپ آمده است‪.‬‬ ‫‪ ) 50‬در صحت این ادعا تردیدهای جدی وجود دارد که البته نوشتاری دیگر را می‌طلبد‪.‬‬

‫‪39‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫شیخی‌اش به نام مال صادق خراساني‪ 51‬نوشت که بايستي در اذان نماز جمعه اين جمله را بیفزایید‪:‬‬ ‫أشهد أن علي ًا قبل نبيل‪ 52‬باب بقية اهلل یعنی‪ :‬شهادت مي‌دهم که علي‌محمد‪ ،‬باب امام زمان‬ ‫است‪ .‬و مال صادق چنين کرد و اين کار ‪-‬که به منزله‌ي نوعي بدعت و شعاري تبليغاتي به شمار‬ ‫مي‌آمد‪ -‬در شيراز غوغايي به پا کرد و مردم خواستار تنبيه مسبب واقعه شدند‪.‬‬ ‫حاکم شيراز‪ ،‬نظام الدوله حسين خان آجودان باشي‪ ،‬مال صادق را دستگير کرد و چون او گناه را‬ ‫به گردن سید باب انداخت و آثار او چون سورة الملک را ارائه داد‪ ،‬نظام الدوله ميرزا علي‌محمد‬ ‫را از بوشهر احضار نمود‪.‬‬ ‫نبيل زرندي شرح جريان را در صفحات ‪ 129‬تا ‪ 131‬تاريخ خودش‪ 53‬چنين بيان مي‌کند که‬ ‫نقطه‌ي اولي‪ 54‬را با احترام تمام به شيراز آوردند‪ .‬مجلسی با حضور امام جمعه و حاکم شيراز‬

‫‪ ) 51‬اين دستورالعمل ضمن رساله‌ي خصائل سبعه به وي داده شد – تلخيص تاريخ نبيل‪ ،‬ص ‪. 122‬‬ ‫‪ )  52‬از آن جا که به حساب حروف ابجد‪ ،‬دو لغت محمد و نبیل دارای یک عدد هستند‪ ،‬معموال سید باب که نامش‬ ‫علی محمد بوده‪ ،‬خود را علی قبل نبیل می‌خوانده است‪.‬‬ ‫‪ ) 53‬اصل این کتاب نیز به دلیل آن که حاوی ماجراهای زیادی در رد ادعای بهاییان بوده‪ ،‬هرگز منتشر نشده است‪.‬‬ ‫شوقی افندی‪ ،‬آخرین رهبر بهاییان‪ ،‬آن کتاب را خالصه و تحت عنوان “‪ ”The dawn breakers‬منتشر کرد‪ .‬این‬ ‫خالصه به زبان عربی ترجمه شد و نام مطالع االنوار بر خود گرفت‪ .‬سر انجام توسط اشراق خاوری از عربی به فارسی ترجه‬ ‫شد‪ .‬که به نام تلخیص تاریخ نبیل‪ ،‬مشهور است‪ -.‬این کتاب از مهم‌ترین و معتبرترین کتاب‌ها نزد بهاییان است‪.‬‬ ‫‪ ) 54‬از القاب میرزا علی محمد شیرازی در میان بهاییان است‪.‬‬

‫‪40‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫تشکیل شد و سید باب را به خاطر این اقدام و ادعایش مورد بازخواست قرار دادند‪.‬‬ ‫در آغاز مجلس‪ ،‬ميان نظام الدوله و سيد باب گفت وگوي تندي واقع شد و سوء تفاهم پيش آمد‪،‬‬ ‫به نحوي که نظام الدوله فرمان داد تا با يک سيلي جانانه از او پذيرايي کردند‪ .‬ولي امام جمعه‬ ‫وساطت کرد و پس از نوازش ميرزا علي‌محمد‪ ،‬درباره‌ي ادعايش پرسيد‪ .‬باب پاسخ داد‪:‬‬

‫«من نه وکيل قائم موعود هستم و نه واسطه‌ي بين امام غائب و مردم هستم‪ .‬امام جمعه گفت‬ ‫کافي است‪».‬‬

‫قرار بر اين شد که باب در مسجد وکيل شيراز براي رفع هيجان عمومي اين اقرار را تکرار کند‪.‬‬ ‫روز جمعه ميرزا علي‌محمد بر فراز منبر رفت و با اين عبارات بر خود و مريدانش لعنت فرستاد‬ ‫و گفتار پيشين خود را پس گرفت‪:‬‬ ‫« لعنت خدا بر کسي که مرا وکيل امام غائب بداند‪ .‬لعنت خدا بر کسي که مرا باب امام بداند ‪...‬‬ ‫لعنت خدا بر کسي که مرا منکر امامت اميرالمؤمنين و ساير ائمه‌ي اطهار بداند‪» .‬‬ ‫‪ )5-6‬فرار به اصفهان‪ ،‬زندان ماکو‬ ‫در سال ‪ ،1262‬سید باب از شیراز به اصفهان گریخت و در آن جا تحت حمایت منوچهر خان‬ ‫گرجی از عوامل دولت روسیه‌ی تزاری قرار گرفت‪ .‬دامنه‌ی تبلیغات او در اصفهان آن چنان باال‬ ‫گرفت که منوچهرخان نیز‪ ،‬ادعای او را پذیرفت و رسم ًا به حمایت از او پرداخت‪ .‬مردم که از‬ ‫‪41‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫این رفتار منوچهرخان به ستوه آمده بودند‪ ،‬به حکومت محمدشاه قاجار در تهران شکایت بردند‪.‬‬ ‫محمد شاه نیز دستور داد تا او را به تهران بیاورند‪ .‬اما حمایت های منوچهر خان گرجی باعث شد‬ ‫تا پایان عمر منوچهرخان در سال ‪ ،1263‬سید باب به طور پنهانی در اصفهان زندگی کند‪ 55 .‬پس‬ ‫از مرگ منوچهرخان‪ ،‬والی بعدی اصفهان ‪ -‬گرگین خان ‪ -‬که برادر زاده‌ی او بود‪ ،‬سید باب را‬ ‫به دستور میرزا آقاسی به تهران فرستاد و در نزدیکی تهران‪ ،‬فرمان دیگری رسید تا سید باب‬ ‫را به ماکو (از شهرهای آذربایجان غربی فعلی) منتقل کنند‪ .‬ماکو در آن زمان زیر نظر ولی‌عهد‬ ‫یعنی ناصرال ّدین میرزای قاجار اداره می‌شد‪ .‬بدین ترتیب بود که مهدی موعود مورد ادعای‬ ‫بهاییان‪ ،‬به جای فتح عالم‪ ،‬به زندان یکی از شاهان قاجار افتاد‪.‬‬ ‫‪ )6-6‬اعتقاد و ادعای سید باب در اوایل دوران زندان‬ ‫پس از به زندان افتادن سید باب‪ ،‬اصرار او بر مقام رکن رابع بودن خویش و بابیت خویش از‬ ‫قائمیت نکرده و یا این ادعا را‬ ‫امام دوازدهم‪ ،‬هم‌چنان ادامه داشت‪ .‬او در این ایام‪ ،‬هرگز ادعای ّ‬ ‫ظاهر نکرده بود‪ .‬حتی گاهی او در نوشته های خود‪ ،‬به سخنان و دعاهای صادره از امام دوازدهم‬ ‫شیعیان‪ ،‬که از پیش در اختیار شیعیان بوده‪ ،‬استناد کرده است‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬با استفاده از دعایی‬ ‫حجت بن حسن عسکری صادر شده و آن را نایب دوم امام زمان در ایام غیبت صغری یعنی‬ ‫که از ّ‬

‫‪ )  55‬آن چنان که در کتاب جای پای تزار (دومین کتاب از همین مجموعه) در مورد آن توضیح داده شده است‪.‬‬

‫‪42‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫جناب محمد بن عثمان نقل کرده و در کتب نخستین شیعه‪ ،‬سال ها پیش از ادعای سید باب بوده‪،56‬‬ ‫سعی در اثبات ادعاهای خود کرده است‪.‬‬ ‫در صفحات ‪ 13‬تا ‪ 16‬بخش سوم تاریخ ظهورالحق بخشي از رساله‌اي آمده كه پيداست در ماكو به تاريخ‬ ‫جمادي االول سال ‪ 1263‬قمری‪ ،‬خطاب به یکی از مریدان سید کاظم رشتی نوشته شده و در ص‪،14‬‬ ‫این فراز آن جلب توجه مي‌کند‪:‬‬ ‫السال ُم في ُدعائ ِ ِه في شَ ه ِر َر َج ِب ال ُم َر َّج ِب‪َ :‬و ب ِ َمقامات َِك الَّتي ‪ ...‬الخ)‬ ‫« َح ُ‬ ‫أشار ُ‬ ‫الح َّج ُة َعلَي ِه َّ‬ ‫يث َ‬

‫علیه السالم [امام دوازدهم] در دعای خویش در ماه رجب چنین می فرماید‪:‬‬ ‫آن چنان که حجت‬ ‫ّ‬ ‫و به مقامات تو [ای خداوند] که‪...‬‬

‫با توجه به این سند روشن مشخص می‌شود که سید باب در جمادی االول سال ‪ 1263‬هجری قمری‪،‬‬ ‫حجت بن الحسن (ع) معترف بوده و حتی از ایشان دعا نقل کرده است‪ .‬لذا ادعای‬ ‫به وجود ّ‬ ‫ظاهری سیدباب تا سال ‪ ،1263‬تنها همان رکن رابع ایمان بودن است که جایگاه آن پیش از‬ ‫قائمیت‬ ‫این در تفکرات شیعیان شیخی آن روزگار‪ ،‬مطرح شد و سید باب در این تاریخ‪ ،‬ادعای ّ‬ ‫نداشته‪ ،‬یا ال اقل چنین ادعایی در نوشته ها و یا گفتار او بروز و ظهوری دیده نمی شود‪.‬‬

‫‪ )  56‬کتاب اقبال االعمال صفحه ‪ 693‬نوشته سید بن طاووس دانشمند قرن هفتم هجری‬

‫‪43‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫‪ )7-6‬مق ّدمات ماجرای بدشت‬ ‫پس از به زندان افتادن سیدباب‪ ،‬اقدامات تروریستی بابیان آغاز شد‪ .‬یکی از مریدان باب که بهاییان‬ ‫او را به «طاهره قره العین» ملقب کرده‌اند‪ ،‬زنی بود به نام فاطمه زرین تاج‪ .‬او برادر زاد ه‌ و‬ ‫عروس مال محمد تقی قزوینی (از مخالفان شیخیه و بابیه) بود‪ .‬فاطمه زرین تاج که شیخی‬ ‫شده بود‪ ،‬همسر و فرزندانش را ترک کرد و در زمان حیات سید کاظم رشتی به کربال‬ ‫رفت و پس از مرگ سید کاظم‪ ،‬در سلک مریدان سید باب در آمد‪ .‬طاهره در خاندان علم‬ ‫رشد یافته بود و پس از مرگ سید کاظم در کربال‪ ،‬مجلس درسی به را ه انداخت که مردان نیز‬ ‫بر خالف ضوابط آن روزگار در آن شرکت می‌کردند‪ .‬طاهره در آن مجالس روبنده از چهره‬ ‫برمی‌داشت و مطالب خود را در قالبی زیبا ارائه می‌کرد‪ .‬در همان جا بود که گروهی از‬ ‫شیخیان‪ ،‬سرسپرده‌ی او شدند‪ .‬یکی از این افراد فردی به نام میرزا صالح شیرازی بود‪.‬‬ ‫پس از زندانی شدن باب در ماکو‪ ،‬زرین تاج به قزوین بازگشت‪ .‬از آن جا که مال محمدتقی‬ ‫قزوینی به شدت با اقدامات شیخیه و سیدباب مخالف بود‪ ،‬میرزاصالح شیرازی را مأمور ساخت تا‬ ‫عموی خود یعنی مال محمد تقی قزوینی را در مسجد ترور کند‪ .‬او نیز به هنگام نماز صبح به‬

‫‪44‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫مال محمدتقی قزوینی حمله کرد و با سالح سرد‪ ،‬ایشان را به شهادت رساند‪.‬‬ ‫پس از این ماجرا میرزا صالح دستگیر و روانه زندان تهران شد و زرین تاج نیز در قزوین‬ ‫تحت نظر قرار گرفت‪ .‬اما زرین تاج با کمک میرزاحسین علی نوری که در آن زمان‬ ‫تنها یکی از مریدان سید باب بود ‪ ،58‬از قزوین گریخت و به تهران آمد‪ .‬در همین ایام‪،‬‬ ‫‪57‬‬

‫میرزا حسین علی مقدمات تجمعی را در بدشت فراهم نمود و طاهره را نیز به بدشت‬ ‫اعزام کرد‪ .‬او در آن منطقه‪ ،‬سه باغ را اجاره کرد و خود در یکی اقامت نمود و طاهره‬ ‫را در دیگری مسکن داد و سومین باغ را نیز محل اقامت یکی دیگر از بابیان به نام‬ ‫محمد علی بارفروشی ‪ 59‬قرار داد‪ 60 .‬سپس از برخی چهر ه های بابی دعوت کرد تا در‬ ‫آن روستا‪ ،‬میهمان او باشند‪ .‬بدین ترتیب‪ ،‬در مدت ‪ 22‬روز‪ ،‬میرزاحسین علی نوری‪،‬‬ ‫زرین تاج و بارفروشی میزبان بیش از ‪ 80‬نفر از بابیان شدند‪.‬‬ ‫‪ )  57‬البته جزئیات این ترور در کتاب های مختلف بهاییان متفاوت است‪ ،‬اما همگی آن ها متفق القول‌اند که ترور شیخ‬ ‫محمدتقی قزوینی به دست بابیان و به هنگام عبادت در مسجد انجام شد‪.‬‬ ‫‪ )  58‬آثار گهربار‪ ،‬نوشته‌ی علی اکبر فروتن‪ ،‬النگهاین آلمان ‪ 1986‬ص‪9‬‬ ‫‪ )  59‬بارفروش نام قدیم شهر بابل در مازندران کنونی است‪.‬‬ ‫‪ )  60‬کتاب قرن بدیع ج ‪1‬ص ‪)172( 94‬‬

‫‪45‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫‪ )8-6‬ماجرای بدشت‬ ‫ماجرای بدشت در زمانی اتفاق افتاد که باب در آذربایجان زندانی شده بود‪ .‬بابیان نیز‬ ‫بیش و کم ارتباطاتی با زندان داشتند‪ ،‬اما اوضاع آن گونه نبود که تمام اخبار زندان و دستورات‬ ‫سیدباب به دست مریدان برسد‪ .‬بسیاری از مریدان باب که در بدشت حضور یافته بودند‪ ،‬مسلمان‬ ‫بودند و اعتقاد آن ها این بود که مقام باب‪ ،‬همان مقام رکن رابع ایمان است‪ .‬در عین حال‬ ‫برخی از چهره‌های شاخص بابی نظیر باب الباب یا همان نخستین مؤمن به باب یعنی‬ ‫مالحسین بشرویی‪ -‬که سخت تحت تأثیر همین ادعا بودند‪ -‬به این تجمع دعوت نشدند‪.‬‬ ‫از اتفاقات مهم این اجتماع ‪-‬که در جمادی االول سال ‪ 1264‬آغاز شد‪ -‬آن بود که بهاء اهلل‬ ‫هر شب لوحی خطاب به بابیان می‌نوشت و دستوراتی را به آنان ابالغ می‌کرد‪ .‬در این الواح‪ ،‬خود و‬ ‫دیگران را به القابی ملقب می‌کرد و البته هرگز به بابیان نمی‌گفت که این الواح را خود می‌نویسد‪.‬‬ ‫شوقی افندی به صراحت در کتاب قرن بدیع به این مطلب اشاره می‌کند‪ .‬او می‌نویسد‪:‬‬ ‫« در اين انجمن هشتاد و يکنفر از اصحاب حضرت باب که از اطراف و اکناف بالد جهت شرکت‬

‫در مذاکرات مجتمع شده بودند حضور داشتند و ّ‬ ‫كل از يوم ورود تا اختتام احتفال که بيست و دو‬

‫‪46‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫روز بطول انجاميد ميهمان حضرت بهاءاهلل بودند و در هر يوم از آن ا ّيام لوحی از قلم مبارک‬ ‫نازل و در جمع احباب تالوت ميگرديد و از طرف آن وجود مبارک به هر يک از حاضرين اسم‬ ‫جديدی عنايت ميشد بدون آنکه هو ّيت نفسی که ُمنزل اين اسماء بود معلوم گردد‪ .‬از جمله‬ ‫حي‪ 61‬بلقب ق ّدوس‬ ‫هيكل مق ّدس بنفسه از آن تاريخ بنام بهاء خوانده شدند و آخرين حرف ّ‬ ‫ملقّب و ق ّرةالعين بعنوان طاهره موصوف و مشتهرگرديد و حضرت باب در توقيعات مخصوصی‬ ‫‪62‬‬ ‫معينه مخاطب ساختند‪».‬‬ ‫که بعداً بنام دوستان بدشت صادر فرمودند هر يک را بهمين القاب ّ‬ ‫به هر حال پس از کش و قوس های فراوان‪ ،‬ماجرای بدشت به اوج خود می‌رسد‪ 63.‬یعنی در‬ ‫واپسین روزهای این اجتماع‪ ،‬طاهره با کنار گذاشتن حجاب‪ ،‬در میان بابیان حاضر می‌شود و‬ ‫اعالم می‌کند که سیدباب همان مهدی موعود است و با ظهور او‪ ،‬دین اسالم به پایان رسیده و‬

‫‪ )  61‬به ادعای بهاییان نخستین ایمان آورندگان به سید باب ‪ 18‬نفر بودند که نخستین آنان مالحسین بشرویی ملقب‬ ‫به باب الباب و آخرین آنان‪ ،‬مال محمد علی بارفروشی ملقب به قدوس است‪ .‬از آن جا که به حساب حروف ابجد‪،‬‬ ‫کلمه‌ی حی نیز معادل عدد ‪ 18‬است‪ ،‬به این ‪ 18‬نفر حروف حی می‌گویند‪.‬‬ ‫‪ )  62‬کتاب قرن بدیع ج ‪1‬ص ‪ 172(94‬و ‪)173‬‬ ‫‪ )  63‬آواره در جلد نخست الکواکب الدریه‪ ،‬می گوید که در میان خواص بابیه‪ ،‬مباحثی بر سر چگونگی کنار گذاشتن‬ ‫دین اسالم مطرح بوده که البته این مباحث از عموم بابیان پوشیده نگه داشته می‌شد و در جمع بابیان‪ ،‬تنها هدف از‬ ‫برگزاری این تجمع‪ ،‬تالش برای آزادی سید باب از زندان ماکو اعالم شده بود‪ .‬اما بهاء اهلل و زرین تاج و بارفروشی‪،‬‬ ‫هدف دیگری از این اجتماع را دنبال می‌کردند که به آن هدف نیز رسیدند‪.‬‬

‫‪47‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫دیگر باید احکام آن را کنار گذاشت و به همین علّت هم او حجاب خود را کنار گذاشته است‪.‬‬ ‫در پی این پرده از نمایش‪ -‬که با هماهنگی کامل میزبانان صورت پذیرفته بود‪ -‬طبق گفته ی‬ ‫شوقی افندی در کتاب قرن بدیع‪ ،‬پیروان باب به سه دسته تقسیم شدند‪:‬‬ ‫گروه اول که شامل عموم بابیان مراغه و برخی دیگر از بابیان بودند‪ ،‬به طور کلی دریافتند که‬ ‫ادعای باب با اعتقادات آنان در مورد حضرت مهدی و دین اسالم‪ ،‬تفاوت اساسی دارد‪ .‬لذا عطای‬ ‫بابیت او را به لقای آن بخشیدند و به دامان اسالم بازگشتند‪ .‬شوقی می‌نویسد‪:‬‬ ‫«خوف و غضب افئده (= دل ها) را فرا گرفت و قدرت تكلّم از جميع سلب شد بح ّدی که‬

‫عبدالخالق اصفهانی از کثرت هيجان و اضطراب با دست خويش گلوی خود را چاک داد و‬ ‫در حالی که آغشته بخون بود ديوانه وار خود را از آن صحنه ی مهيب (= ترسناک)‬ ‫دور ساخت برخی ديگر از اصحاب نيز مجلس را ترک گفته و دست از امر الهی کشيدند و‬ ‫‪64‬‬ ‫رفض (= رها کردن) آداب و سنن سالفه (= گذشته) را نه پسنديدند‪».‬‬

‫مخالفت بابیان با این عمل طاهره به همین جا ختم نشد‪ .‬مالحسین بشرویی که نخستین‬ ‫ایمان آورنده به باب بود‪ ،‬بعد از شنیدن اخبار بدشت گفت‪ « :‬اگر من در بدشت بودم اصحاب‬ ‫‪ )  64‬قرن بدیع ج ‪ ،1‬صفحه ‪ 174(95‬و ‪)175‬‬

‫‪48‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫آن جا را با شمشیر کیفر می‌نمودم‪».‬‬ ‫گروه دوم بابیانی بودند که به این رفتار طاهره اعتراضی نکردند و بلکه در دل به آن راضی بودند‪.‬‬ ‫گروه سوم کسانی مانند محمد علی بارفروشی بودند (همان که در نامه های معلوم الحال‬ ‫‪66‬‬ ‫بهاءاهلل‪ ،‬به قدوس ملقب شده بود) که در عین اعتراض به طاهره‪ ،‬صحنه را ترک نکردند‪.‬‬ ‫این اعتراض و خشم البته با کلمات شیرین و پر هیجان طاهره‪ ،‬کم کم فرو نشست و معترضان‬ ‫با طاهره همراه شدند‪ .‬در این زمان بود که طاهره اعالم کرد‪:‬‬ ‫‪65‬‬

‫«من همان كلمه ای هستم که چون قائم به آن تكلّم نمايد نقباء ارض از استماع آن مندهش (=‬ ‫‪67‬‬ ‫شگفت زده)  گردند و راه فرار اختيار کنند‪».‬‬ ‫پس از این اتفاقات بود که بساط نماز خواندن برای همیشه از میان بابیان رخت بر بست‬

‫‪68‬‬

‫‪ )  65‬تاریخ ظهور الحق نوشته‌ی فاضل مازندرانی از مشهورترین مبلغان بهایی‪ ،‬بخش سوم ص ‪110‬‬ ‫‪ )  66‬در الکواکب الدریه به صراحت نقل شده که این اعتراض‪ ،‬از قبل طراحی شده بود و قرار بود بارفروشی (قدوس)‬ ‫پس از بحث و مجادله با طاهره‪ ،‬نسبت به نسخ دین اسالم و احکام آن قانع شود تا بابیان دیگر نیز این مسأله را بپذیرند!‬ ‫(الکواکب الدریه ج‪ 1‬صفحه‌ی ‪)130‬‬ ‫‪ )  67‬قرن بدیع جلد ‪ ،1‬صفحه‪)176( 96‬‬ ‫‪ )  68‬توجه خواننده‌ی عزیز را به این نکته‌ی بسیار مهم جلب می‌کنم که زمان وقوع ماجرای بدشت در سال ‪1264‬‬ ‫قمری است‪ .‬از آن جهت این تاریخ مهم است که مال حسین بشرویی (اولین ایمان آورنده به باب) آن چنان که در منابع‬ ‫بهایی آمده تا آخرین روزهای عمرش که بعد از ماجرای بدشت بوده نماز می‌خوانده و طبعا ً به نسخ اسالم توسط سید باب‬

‫‪49‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫«و بالجمله جا نمازها که همیشه مبسوط(=گسترده) بود چنان برچیده شد که دیگر مبسوط نگردید»‬ ‫‪70‬‬ ‫و مهرها نام بت گرفت و شکسته شد‪.‬‬ ‫‪ )9-6‬ادعای قائمیّت سید باب‬ ‫قائمیت سیدباب‪ ،‬میان خود بهاییان اختالف است‪ .‬آن چه مسلم است‬ ‫در تاریخ و زمان آغاز ادعای ّ‬ ‫‪69‬‬

‫آن که تا پیش از ماجرای بدشت‪ ،‬او به هیچ عنوان ادعای مهدویت خود را اعالم نکرده است‪.‬‬ ‫آن چه که در آن اختالف بوده و هست آن است که آیا سیدباب پیش از این تاریخ و در زمانی‬ ‫که خود را باب مهدی معرفی می‌کرده‪ ،‬ادعای پنهانی مهدویت کرده یا نه؟! صرف نظر از این‬ ‫سؤال اساسی که چگونه ممکن است یک فرستاده‌ی االهی به دروغ ادعای مقامی را بکند که‬ ‫واجد آن مقام نیست‪ ،‬به جمالتی از شوقی افندی اشاره می‌کنیم که نشان دهنده‌ی اظهار مقام‬ ‫مهدویت سیدباب پس از واقعه‌ی بدشت است‪ .‬شوقی در کتاب قرن بدیع می‌نویسد‪:‬‬ ‫«چيزی از اين مق ّدمه نگذشت که حضرت باب بنفسه المق ّدس هنگامی که هنوز در مخالب‬

‫(=چنگال) اعداء اسير و مبتال بودند در حضور وليعهد زمان و جمعی از علماء اعالم و‬

‫و در نتیجه پیامبری و قائم بودن او‪ ،‬معتقد نبوده است‪ .‬توضیح بیشتر در این باره را در بخش ‪ 12-6‬مالحظه کنید‪.‬‬ ‫‪ )  69‬ظهورالحق ص‪111‬‬ ‫‪ )  70‬قاموس توقیع منیع ج‪ 2‬ص ‪5‬و ‪ .6‬این کتاب نیز توسط اشراق خاوری و در شرح عبارات لوح ‪ 105‬بدیع‬ ‫شوقی افندی نوشته شده است‪.‬‬

‫‪50‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫شيخيه در عاصمه‌ی (= پای تخت) آذربايجان (= تبریز) دعوی خويش را اعالن و با اظهار‬ ‫رؤساء‬ ‫ّ‬ ‫قائميت و اثبات استقالل و اصالت امر مبارک‪ ،‬قيام پيروان خود را در احتفال (= نشست)‬ ‫مقام ّ‬ ‫‪71‬‬ ‫الهيه تقويت و تصويب فرمودند‪».‬‬ ‫بدشت تأييد و نظرات و معتقدات آنان را نسبت بشريعه ی ّ‬ ‫بنابراین اولین جایی در تاریخ که سید باب اعالم کرده که همان مهدی موعود و قائم است‪،‬‬

‫پس از ماجرای بدشت و در مجلس ولی‌عهد در تبریز بوده است‪ .‬البته چند خط پیش تر‪،‬‬ ‫قائمیت‬ ‫جناب شوقی برای این که دفع شبهه‌ی مقدر کند‪ ،‬اصرار دارد که تاریخ ادعای اولیه‌ی ّ‬ ‫سیدباب را همان ‪ 5‬جمادی االولی سال ‪ 1260‬معرفی کند و اظهار آن را به بعد از ماجرای‬ ‫بدشت موکول نماید‪ .‬سبب این تالش تا حدود زیادی قابل درک است اما مشکل جدیدی‬ ‫را ایجاد می‌کند‪ .‬مشکل این جا است که خود سیدباب چنین ادعایی را در موارد مکرر هم‬ ‫‪72‬‬ ‫نقض نموده و هم تأیید کرده است!‬ ‫‪ )10-6‬توبه‌ی دوم‪ ،‬مجلس ولی‌عهد‬ ‫آن چنان که در کتاب پیدایش ذکر شده  است‪ ،‬در سال ‪ ،1264‬و در زمان    والیت عهدی‪  ،‬ناصرال ّدین‬ ‫شاه قاجار‪ ،‬سیدباب را به تبریز فرا می خواند تا درباره‌ی او تحقیق کند‪.‬‬ ‫‪ )  71‬قرن بدیع‪ ،‬صفحه ‪)178( 97‬‬ ‫‪ )  72‬جهت اطالع از این موارد نقض و تأیید‪ ،‬به بخش هفتم همین نوشتار مراجعه کنید‪.‬‬

‫‪51‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫در نخستين روزهاي ورود به تبريز‪ ،‬ميرزا علي‌محمد براي يكي از بابيان به نام شيخ علي ترشيزي‬ ‫دعوي قائميت کرد و اين نخستين باري بود كه وي دم از مهدويت مي‌زد‪ 74.‬به هر حال‬ ‫سید باب در مجلسي كه با حضور ولي عهد و چند تن از نديمانش و برخي از علماي‬ ‫دربار تبريز برگزار شد‪ ،‬احضار گرديد و مورد بازجويي قرار گرفت‪ .‬حاصل هر جلسه‪،‬‬ ‫‪73‬‬

‫صورت جلسه‌ای است که توسط اعضای آن جلسه تهیه و امضا می‌شود‪ .‬همان طور که ذکر شد‪،‬‬ ‫ولی‌عهد ایران یعنی ناصرال ّدین میرزا‪ ،‬رییس جلسه بوده و الزم بوده تا صورت جلسه را به پدرش‬ ‫محمد شاه قاجار‪ ،‬ارسال کند‪ .‬لذا ابتدا این صورت جلسه و نامه‌ی رسمی را بررسی می‌کنیم تا از تلقّی‬ ‫ناصرال ّدین شاه از سخنان سید باب اطالع حاصل شود‪ .‬سپس پیوست‌های این صورت جلسه را که‬ ‫توبه نامه‌ی سید باب و نظر علمای حاضر در جلسه در مورد اوست‪ ،‬بررسی خواهیم کرد‪ .‬خوش بختانه‬ ‫باید گفت که براي گزارش آن مجلس سند محكمي در دست مي‌باشد و آن كتاب «كشف الغطاء‬ ‫عن حیل االعداء» است‪ .‬در این کتاب ضمن صفحات ‪ 201‬تا ‪ 204‬متن نامه‌ی ولي عهد به محمد‬ ‫شاه را‪ -‬كه حاوي وقايع جلسه‌ی مزبور است‪ -‬آورده و ما بخش‌هایی از آن را عین ًا نقل می‌کنیم‪:‬‬ ‫‪ )  73‬ملقب به عظیم‬ ‫‪ )  74‬تلخیص تاریخ نبیل صفحه‌ی ‪280‬‬

‫‪52‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫صورت عريضه‌ی ولي عهد به محمد شاه‬ ‫«قربان خاك پاي مباركت شوم ‪ ...‬اول حاج مال محمود پرسيد كه مسموع مي‌شود‬ ‫ ‬ ‫كه تو مي‌گويي من نائب امام هستم و بابم و بعضي كلمات گفته‌اي كه دليل بر امام بودن‬ ‫بلكه پيغمبري توست‪ .‬گفت‪ :‬بلي حبيب من‪ ،‬قبله‌ی من‪ ،‬نايب امام هستم و باب امام هستم و‬ ‫آن‌چه گفته‌ام و شنيده‌اي راست است‪ .‬اطاعت من بر شما الزم است ‪ ...‬بعد از آن پرسيدند كه از‬ ‫معجزات و كرامات چه داري؟ گفت‪ :‬اعجاز من اين است كه از براي عصاي خود آيه نازل مي‌كنم‬ ‫وح الَّذي‬ ‫بحان اهللِ ال ُق ّد ِ‬ ‫سم اهللِ ال َّر ِ‬ ‫حمن ال َّر ِ‬ ‫و شروع كرد به خواندن اين فقره‪« :‬ب ِ ِ‬ ‫السبُّ ِ‬ ‫حيم ُس َ‬ ‫وس ُّ‬ ‫العصا آ َی ًة مِن آياتِهِ» اعراب كلمات را به قاعده‌ی نحو‬ ‫موات َو‬ ‫َ‬ ‫الس َ‬ ‫خَ لَ َق َّ‬ ‫األرض َكما خَ لَ َق ه ِذ ِه َ‬ ‫‪75‬‬ ‫غلط خواند‪ ،‬تاء سموات را به فتح خواند‪ .‬گفتند مكسور بخوان‪ ،‬آن‌گاه األرض را مكسور خواند‪.‬‬ ‫اميراصالن خان عرض كرد‪ :‬اگر اين قبيل فقرات از جمله‌ی آيات باشد‪ ،‬من هم توانم تلفيق كرد‬ ‫س ِ‬ ‫موات‬ ‫‪ )  75‬در واقع اگر سید باب می‌خواست آیه‌ی نازل شده از سوی خدا را درست بخواند باید می‌گفت‪َ :‬خلَ َق ال َّ‬ ‫موات َو اال ِ‬ ‫َرض قرائت کرده است‪ .‬امروزه‬ ‫موات و اال َ‬ ‫و اال َ‬ ‫س َ‬ ‫س َ‬ ‫َرض و در بار دوم َخلَ َق ال َّ‬ ‫َرض که او در بار اول َخلَ َق ال َّ‬ ‫قاعده‌ی فوق در سطح کتاب‌های عربی دبیرستان‌های کشور‪ ،‬تدریس می‌شود‪.‬‬

‫‪53‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫المسا َء » باب بسيار خجل شد‪...‬‬ ‫«الحم ُد هللِ الَّذي خَ لَ َق ال َعصا َكما خَ لَ َق َّ‬ ‫و عرض كرد‪َ :‬‬ ‫الص َ‬ ‫باح َو َ‬ ‫بعد از آن مسائلي چند از فقه و ساير علوم پرسيدند‪ .‬جواب گفتن نتوانست ‪ ...‬چون مجلس‬ ‫گفت‌وگو تمام شد‪ ،‬جناب شيخ‌االسالم را احضار كرده‪ ،‬باب را چوب مضبوط زده‪ ،‬تنبيه معقول‬ ‫نمود و توبه و بازگشت و از غلط‌هاي خود انابه و استغفار كرد و التزام پا به مهر سپرده كه ديگر‬ ‫از اين غلط ها نكند ‪...‬امر امر همايوني است‪ .‬انتهي‪».‬‬ ‫بگذریم از آن که سید باب به گفته‌ی ناصرال ّدین میرزا‪ ،‬اشکال نحوی در آیات نازله اش داشته‪،‬‬ ‫چرا که از این نمونه‌ها در آثار او کم نیست‪ .‬از این هم بگذریم که آیات نازل شده از سوی او‬ ‫آن چنان سست و بی محتوا بوده که علمای حاضر در مجلس‪ ،‬مشابه آیه‌ی او و بلکه بهتر از‬ ‫آن را فی المجلس بیان کرده‌اند؛ آن هم بدون ایراد نحوی! نکته ی مهم در این ماجرا برداشت‬ ‫ناصرال ّدین میرزا از این اتفاق است که عین ًا در گزارش او منعکس شده  است‪ .‬او تأکید می‌کند‬ ‫که سید باب با تنبیهی که انجام شد‪ ،‬از ادعاهای خود برگشت و قول داد که دیگر از این غلط ها‬ ‫نکند‪ .‬این گزارش رسمی مملکتی‪ ،‬خود گویای بسیاری از ناگفته ها است‪.‬‬

‫‪54‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫متن توبه نامه‬ ‫گلپايگاني به دنبال اين قسمت در صفحات ‪ 204‬و ‪ 205‬كشف الغطاء بدين‬ ‫ ‬ ‫گونه متن توبه نامه‌ی باب و پاسخ علما به او را نقل مي‌كند و مي‌نويسد‪:‬‬ ‫«چون در اين عريضه انابه و استغفار كردن باب و التزام پا به مهر سپردن آن حضرت مذكور‬

‫است‪ ،‬مناسب چنين به نظر مي‌آيد كه صورت همان دست‌خط مبارك را نيز محض تكميل فايده‬ ‫در اين مقام مندرج سازيم و ‪ ...‬به دقت نظر اولي األبصار واگذاريم‪.‬‬ ‫صورت دست‌خط حضرت نقطه‌ی اولي به ناصرال ّدین شاه در اوقات وليعهدي او در تبريز ‪...‬‬ ‫فداک روحي ‪ ...‬اُشهد اهلل و من عنده که اين بنده‌ی ضعيف را مطلق علمي نيست که‬ ‫خالف رضاي خداوند عالم و اهل واليت او باشد؛ اگر چه بنفسه وجودم ذنب صرف است ‪ ...‬و‬ ‫اگر کلماتي که خالف رضاي او بوده از قلم جاري شده‪ ،‬غرضم عصيان نبوده و در هر حال‬ ‫مستغفر و تائبم حضرت او را‪ .‬و اين بنده را مطلق علمي نيست که منوط به ادعايي باشد؛‬ ‫اس َتغ ِف ُرا َ‬ ‫نس َب إلَ َّي أم ٌر‪ .‬و بعضي مناجات و کلمات که از لسان‬ ‫هلل َربّي َو أت ُ‬ ‫ُوب إلَي ِه مِن أن ُي َ‬ ‫‪55‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫حجت‌اهلل عليه‌السالم‬ ‫جاري شده دليل بر هيچ امري نيست و مدعي نيابت خاصه‌ی حضرت ّ‬ ‫را محض ادعا‪ ،‬مبطل است و اين بنده را چنين ادعايي نبوده و نه ادعاي ديگر ‪ .76‬مستدعي‬ ‫از الطاف حضرت شاهنشاهي و آن حضرت چنان است که اين دعاگو را به الطاف و عنايت‬ ‫سلطاني و رأفت و رحمت خود سرافراز فرمايند‪ 77 .‬والسالم‪».‬‬

‫‪ )  76‬چه رسد به ادعای قائمیّت!‬ ‫‪ )  77‬یادمان هست که قرار بود‪ ،‬بیعت هیچ کس بر گردن مهدی نباشد‪ ،‬آیا نوشته‌ی سید باب‪ ،‬چیزی جز زبونی و‬ ‫خفت را به ذهن متبادر می‌سازد؟‬

‫‪56‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫صورت جوابي که مجتهدين تبريز در صدر ورقه نوشته‌اند‪:‬‬ ‫آن چنان که پیشتر گفته شد‪ ،‬این جلسه به جز صورت مجلس و پیوست (توبه نامه ی‬ ‫ ‬ ‫سید باب) دارای امضا و توشیح سایر حاضران در جلسه نیز هست‪ .‬علمای حاضر در جلسه در حاشیه‌ی‬ ‫اینتوبهنامهونامه‌یناصرال ّدینمیرزاچنیننوشتند‪:‬‬ ‫«سيد علي‌محمد شيرازي‪ ،‬شما در بزم همايون و محفل ميمون در حضور نواب اشرف واال‪،‬‬

‫ولي عهد دولت بي زوال‪ ،‬أ َّي َد ُه ا ُ‬ ‫هلل َو َس َّد َد ُه َو ن ََص َر ُه و حضور جمعي از علماي اعالم اقرار به‬ ‫مطالب چندي کرديد که هر يک جداگانه باعث ارتداد شماست و موجب قتل ‪ ...‬و چيزي که موجب تأخير قتل‬ ‫‪78‬‬ ‫یخبطدماغ(=دیوانگی)است‪»...‬‬ ‫شماشد هاستشبه ‌ه ‌‬

‫پس ديديم که باب بعد از گذشتن يک هفته از دعوي مهدويتش‪ ،‬به سبب تنبيه جزیي که از او به عمل آمد‬ ‫دست از کليه‌ی دعاوي شست و اين‌جا بود که علماي تبريز وي را نابخرد و پريشان احوال دانستند و فتوا به‬ ‫قتل او ندادند و سید باب دوباره به چهريق بازگردانده شد و به شدت از تماس وي با بابیان بعمل آمد‪.‬‬ ‫‪79‬‬

‫‪ )78‬کشف الغطاء ص ‪  205‬‬ ‫‪ )  79‬به نوشته‌ی ص ‪ 324‬تلخیص تاریخنبيل فقط ‪ 11‬ضربه چوب به کف پاي وي زده شد‪.‬‬ ‫‪57‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫‪ )11-6‬جنگ های داخلی‬ ‫در سال ‪ ،1264‬محمد شاه قاجار از دنیا رفت و ناصرال ّد ین میرزا‪ ،‬ولی عهد او بر تخت سلطنت‬ ‫نشست‪ .‬ما ه های نخست حکومت او مشابه هر پادشاه جوان دیگر‪ ،‬به اختالفات داخلی و‬ ‫غلبه بر سایر مدعیان حکومت گذشت‪ .‬او با گماردن میرزاتقی خان امیرکبیر به مقام‬ ‫صدارت‪ ،‬موفق شد تا حدودی اوضاع و احوال آشفته ی دربار قاجار را سامان دهد‪ .‬در‬ ‫همان ایام پیروان سید باب با به را ه انداختن شور ش‌هایی‪ ،‬باعث ایجاد سه جنگ‌ داخلی‬ ‫در کشور شدند‪ .‬این درگیر ی ها و مختصری از ما وقع آ ن‌ها عبار ت‌اند از‪:‬‬ ‫‪ -1‬اولین درگیری در مازندران و در منطقه‌ای به نام قلعه‌ی طبرسی (نزدیک به قائم‬ ‫شهر) روی داد‪ .‬در این درگیری فرماند ه‌ی بابیان اولین ایمان آورند ه‌ی به باب یعنی‬ ‫مالحسین بشرویی بود‪ .‬او بنا بر قول منابع بهایی‪ ،‬از جانب خراسان به سمت مازندران‬ ‫حرکت کرد و مقارن با مرگ محمد شاه به مازندران وارد شد‪ 80 .‬پس از آن که مردم‬ ‫‪ )  80‬الکواکب الدریه ج‪ 1‬ص ‪ 134‬و ‪ .135‬از مهم ترین کتاب‌های تاریخی بهاییان‪ .‬نویسنده‌ی این کتاب‬ ‫عبدالحسین آیتی است که سال‌ها پس از نشر آن‪ ،‬توبه کرد و به دامان اسالم بازگشت‪ .‬لذا بهاییان او را طرد کردند‬ ‫و او لقب آواره را پس از آن برای خود برگزید‪ .‬از آن جا که نوشتن این کتاب پیش از بازگشت او از بهاییت صورت‬ ‫پذیرفته‪ ،‬مطالب این کتاب مورد تأیید بهاییان است‪.‬‬

‫‪58‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫مازندران از ورود بابیان به شهرهای خود جلوگیری کردند‪ 81‬به ناچار در قلعه‌ی طبرسی اقامت‬ ‫گزیدند‪ .‬پس از مدتی کشمکش و درگیری پراکنده میان مردم و بابیان‪ ،‬باألخره نیروهای دولتی‬ ‫وارد کارزار شدند و موفق شدند فرمانده‌ی بابیان یعنی مالحسین را در میدان جنگ به قتل‬ ‫رسانند‪ .‬پس از قتل مالحسین‪ ،‬فرماندهی به دست قدوس (همان محمد علی بارفروشی ماجرای‬

‫بدشت) افتاد‪ .‬محاصره‌ی قلعه طوالنی شد و آذوقه‌ی بابیان به پایان رسید‪ .‬شوقی افندی در‬ ‫توصیف فالکت اصحاب سید باب در قلعه‌ی طبرسی (همان قائم موعود پیروز) می‌نویسد‪:‬‬

‫«‪ ...‬پس از اتمام آذوقه بدواً به گوشت ستوران ‪ ...‬س ّد جوع مي‌کردند سپس بسبزه‬ ‫و علف که از مزارع مجاور ‪ ...‬جمع آوری مي‌کردند روزگار بسر مي‌بردند‪ .‬بعد ها که‬ ‫عرصه ‪ ...‬تنگ شد و از تحصيل علوفه نيز محروم ماندند به پوست اشجار(= درختان) و‬ ‫جلد دواب (= حیوانات بارکشی) و چرم اشياء مانند زين و کمر بند و غالف شمشير و کفش‬ ‫متشبث شدند و بدان وسيله تغذيه مي‌نمودند و در م ّدت هيجده روز جز ماء قراح (= خالص) ‪...‬‬ ‫ّ‬ ‫مؤنه ديگری نداشتند‪ .‬هنگامی برای حفظ خويش از آتش توپخانه در داخل قلعه بکندن نقب‬ ‫و حفر معابر زير زمينی پرداختند ‪ ...‬و چندی در ميان گل و الی با البسه‌ای که از کثرت‬ ‫رطوبت ژنده و مندرس شده بود ا ّيام گذرانيدند و از استخوان مسحوق (=ساییده شده) حيوانات‬ ‫‪ )  81‬الکواکب ا لدریه ج‪ 1‬ص ‪137‬‬

‫‪59‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫امرار معاش نمودند و باالخره ‪ ...‬موقعی از ش ّدت جوع و فرط ضعف و بي‌حالی‬ ‫ملزم شدند اسب ملاّ حسين قائد بزرگوار خويش را از خاک خارج کرده از گوشت پوسيده‌ی آن‬ ‫‪82‬‬ ‫تریدی ترتيب دهند و به کمال ولع و اشتياق ببلعند‪».‬‬

‫البته در همین شرایط ‪،‬اصحاب سید باب یا همان مهدی موعود مورد نظر بهاییان‪ ،‬در کمال‬ ‫انصاف با یکدیگر رفتار می‌کردند‪ .‬مث ً‬ ‫ال گروهی از آنان‪ ،‬در شرایطی که هم رزمانشان در‬

‫گرسنگی و فالکت بودند‪ ،‬شلتوک برنج احتکار کرده بودند و مخفیانه خود را سیر می‌کردند‪.‬‬ ‫گزارش کتاب الکواکب الدریه از این ماجرا‪:‬‬ ‫»روزی جناب قدوس به منزل بعضی از اصحاب عبور نموده‪ ،‬دریافت که قدری شلتوک برنج‬

‫تغیر فرمود که آیا این طریقه‌ی اتحاد و‬ ‫ذخیره کرده‌اند‪ .‬خیره خیره بر ایشان نظر نمود و با کمال ّ‬ ‫وفا است که شما در این موقع تنگی و سختی به فکر شکم خود باشید و برنج ذخیره کنید؟‪«83‬‬ ‫مهدی مورد ادعای بهاییان که همان سیصد وسیزده نفری بودند که‬ ‫آری! چنین بود که یاران‬ ‫ِ‬ ‫در قلعه‌ی طبرسی محاصره شده بودند و نمونه‌ای از رفتار آنان با هم رزمان خودشان در‬ ‫چند سطر قبل از معرض دیدتان گذشت‪ ،‬چنین پیروزی‌های درخشانی کسب کردند و موفق‬ ‫‪ )  82‬کتاب قرن بدیع ج‪ 1‬ص ‪ 111‬و ‪ 207(112‬و ‪)208‬‬ ‫‪ )  83‬الکواکب الدریه ج‪ 1‬ص ‪174‬‬

‫‪60‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫شدند! چند ماهی در خطه ی مازندران آشوب و فتنه به راه اندازند‪ .‬البته این موفقیتی بزرگ‬ ‫مهدی‬ ‫در راه برقراری حکومت عدل جهانی بود که مسلمانان انتظارش را می‌کشیدند و این‬ ‫ِ‬ ‫مورد ادعای بهاییان‪ ،‬گام اول را بسیار محکم برداشت!‬ ‫سرانجام تاب مقاومت از بابیان سلب شد و محمدعلی بارفروشی و بقیه‌ی بابیان به دست‬

‫مردم و نیروهای دولتی اسیر شدند و به جرم برافروزی جنگ داخلی و شورش‪ ،‬به اعدام‬ ‫محکوم شدند‪.‬‬ ‫‪ -2‬شورش دوم در نیریز فارس اتفاق افتاد‪ .‬رهبر بابیان در این شورش فردی به نام سید یحیی‬ ‫دارابی بود که بهاییان او را با لقب وحید می‌شناسند‪ .‬سید یحیی دارابی فرزند یکی از عالمان‬ ‫شیخی بود که بعد از سید کاظم رشتی‪ ،‬به دنبال یافتن رکن رابع ایمان‪ ،‬به دنبال سید باب‬ ‫به راه افتاده بود‪ .‬هر چند که این درگیری به اهمیت درگیری مازندران نبود‪ 84‬و به اندازه‌ی آن‬ ‫به طول نینجامید‪ ،‬اما با شکست سخت بابیان و کشته شدن ایشان در صحنه‌ی جنگ و یا‬ ‫پس از آن اعدام برخی به دلیل برپا کردن شورش و درگیر شدن با نیروهای دولتی در شعبان‬ ‫‪ 1266‬به پایان رسید‪.‬‬ ‫‪ -3‬جنگ سوم در حوالی زنجان روی داد‪ .‬شوقی افندی معتقد است که این جنگ‬ ‫‪ )  84‬کتاب قرن بدیع ج‪ 1‬ص ‪)212( 114‬‬

‫‪61‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫« از دو واقعه ی مذکوره شديدتر و لهيبش سوزاننده تر بود» ‪ .85‬رهبر بابیان در این جنگ‬ ‫فردی به نام مالمحمد علی زنجانی ملقب به حجت بود‪ .‬در این جنگ نیز بابیان شجاع‪،‬‬ ‫در قلعه‌ای پناهنده شدند و تحت محاصره‌ی نیروهای دولتی قرار گرفتند‪ .‬شوقی افندی‬ ‫کل تعداد بابیان در این درگیری را این گونه نقل می‌کند‪:‬‬ ‫«بيش از سه هزار تن از بابيان از رجال و صبيان و نسوان در آن مجتمع گشتند‪».‬‬ ‫سر انجام‪ ،‬این جنگ نیز با اسارت رهبر بابیان و سپس اعدام او به پایان رسید و طی آن‪،‬‬ ‫تنها از میان بابیان ‪ 1800‬نفر کشته شدند‪.‬‬ ‫‪ )12-6‬نکاتی درباره‌ی جنگ‌ها‬ ‫مسأله‌ی بسیار مهم که در این بخش به آن خواهیم پرداخت‪ ،‬توجه به تاریخ جنگ‌ها است‪.‬‬ ‫جنگ اول در سال ‪ 1264‬و ‪ 1265‬روی داد‪ .‬زمانی که واقعه‌ی بدشت در جمادی الثانی‬ ‫‪86‬‬

‫‪ )  85‬کتاب قرن بدیع ج‪ 1‬ص ‪)217(116‬‬ ‫‪ )  86‬کتاب قرن بدیع ج ‪ 1‬ص ‪)219(117‬‬ ‫بنابراین تعداد بابیان‪ ،‬چندان زیاد نبوده است‪ .‬مثالً پس از مرگ باب و در مهم ترین جنگ در گرفته میان یاران او با‬ ‫دولت‪ ،‬پیروان باب تنها سه هزار نفر بوده‌اند‪ .‬البته توجه داشته باشید که کلیه‌ی این ارقام‪ ،‬از منابع بهایی استخراج‬ ‫شده و در دیگر منابع مستقل تاریخی به طور کامل مورد تأیید قرار نگرفته است‪ .‬شاید منظور بهاء اهلل و شوقی افندی از‬ ‫تسخیر قلوب توسط سید باب‪ ،‬تسخیر قلوب همین عده باشد و اال آن چه که مسلم است‪ ،‬اقبالی از سوی مردم ایران‬ ‫که در آن زمان چند ملیون نفر بوده‌اند‪ ،‬به این مدعی مهدویت نشده است‪ .‬کل دنیا که جای خود دارد‪...‬‬

‫‪62‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫سال ‪ 1264‬به پایان رسیده بود و مورد تأیید سید باب نیز قرار گرفته بود‪ .‬در ماجرای بدشت‬ ‫همان طور که ذکر شد‪ ،‬آیین اسالم منسوخ اعالم شد و جانمازها چنان جمع شد که دیگر‬ ‫گسترده نگردید‪ .‬از سوی دیگر‪ ،‬مالحسین بشرویی‪ ،‬اولین ایمان آورنده به سید باب و ملقب به‬ ‫باب الباب‪ ،‬در جنگ قلعه‌ی طبرسی مازندران‪ ،‬هر روز نماز جماعت می‌خواند‪ 87‬و به مهاجمان‬ ‫می‌گفت‪ :‬مگر ما حالل خدا را حرام یا حرامی را حالل کرده ایم؟‬ ‫مالمحمد علی زنجانی نیز در جنگ سوم (زنجان) که در سال ‪- 1267‬یعنی سه سال‬ ‫‪88‬‬ ‫بعد از واقعه‌ی بدشت و اساس ًا بعد از مرگ سید باب روی داد‪ -‬هر روز نماز جماعت می‌خواند‪.‬‬ ‫لذا می‌بینیم که بابیان کشته شده در این جنگ ها خود را کام ً‬ ‫ال مسلمان می‌دانستند و هرگز‬ ‫قائمیت سید باب نداشته‌اند‪ .‬شاید چنین نکاتی برای خواننده‌ی امروز این نوشتار‪،‬‬ ‫اعتقاد به‬ ‫ّ‬ ‫قابل هضم نباشد که چگونه پیروان کسی از ادعای او بی خبر بوده‌اند‪ .‬اما باید دانست که‬ ‫انتقال اطالعات در آن عصر‪ ،‬متفاوت از انفجار اطالعات در عصر ارتباطات امروز است‪.‬‬ ‫یعنی بسیاری از پیروان باب‪ ،‬تنها ادعای بابیت او از فرزند امام عسکری یعنی حضرت مهدی‬ ‫علیهما ‌السالم را شنیده بودند و به همین موضوع اعتقاد داشتند و هرگز سید باب را به عنوان‬ ‫مهدی موعود و قائم منتظر نمی‌شناختند‪ .‬لذا باید خطاب به کسانی که جان فشانی این پیروان‬

‫‪ )  87‬الکواکب الدریه ج‪ 1‬ص ‪134‬‬ ‫‪ )  88‬الکواکب الدریه ج‪ 1‬ص ‪195‬‬

‫‪63‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫را دلیل حقانیت سید باب می‌دانند گفت که اینان‪ ،‬اگر به ادعای سید باب پی می‌بردند‪ ،‬هرگز در‬ ‫راه او که به اعتقادشان همان راه امام زمان بود‪ ،‬قدم نمی‌گذاشتند‪.‬‬ ‫نمونه‌ای از این افراد فردی به نام مالعبدالخالق یزدی است‪ .‬او کسی بود که باب‪ ،‬شهادت او‬ ‫بر ادعای خود را دلیل حقانیت ادعایش دانسته بود‪ 89.‬باب آن چنان مالعبدالخالق را قبول داشت‬ ‫که خطاب به محمد شاه نوشت‪:‬‬ ‫«و از آن جايي که خداوند در دنيا از براي هر امري دو شاهد قرار داده‪ ،‬عرفا و علماي دوست‬

‫بسيارند ولي آن‌هايي که معروف حضورند طلبيده‪ ،‬مثل جناب آقا سيد يحيي و جناب آخوند‬ ‫مالعبدالخالق و از ّبينات اين امر سؤال فرموده‪ ،‬تا آن‌که آیات و نوشتجات را به حضور آورده‪،‬‬ ‫کما هو حقه بيان نمايند ‪ ...‬و اين هر دو يکي قبل از ظهور امر‪ ،‬مرا شناخته و يکي بعد از‬ ‫‪90‬‬ ‫ظهور امر و هر دو از خَلق و خُ لق من مطلع‌اند»‬ ‫فرزند بیست ساله‌ی مالعبدالخالق در قلعه‌ی طبرسی به همراه سایر بابیان کشته شد‪.‬‬ ‫مالعبدالخالق که به اعتراف خود باب بعد از اعالم امرش او را شناخته بود و از بینات او‬

‫‪ )  89‬این کار او تقلیدی از آیه‌ی قرآن بود که شهادت خداوند و دارنده‌ی علم الکتاب (یعنی علی بن ابیطالب‬ ‫علیهماالسالم) را برای اثبات ادعای نبوت پیامبر کافی دانسته است‪ .‬قرآن در سوره‌ی رعد آیه‌ی ‪ 43‬می‌فرماید‪ :‬قل‬ ‫کفی باهلل شهیدا بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب‪.‬‬ ‫‪ )90‬ترجمه عربی اسن بخش از نامه ی سیدباب در پاورقی ص ‪ 199‬مطالع االنوار عربی آمده است‪.‬‬

‫‪64‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫قائمیت باب با فریاد و فغان گفت‪ :‬ای داد که پسرم به نا حق‬ ‫آگاه بود! پس از اطالع یافتن از ادعای ّ‬ ‫کشته شد‪ 91 .‬به روشنی پیداست که امر باب که مالعبدالخالق او را بدان شناخته بوده‪ ،‬هرچه بوده‬

‫قائمیت نبوده است‪ .‬چرا که اگر چنین بود‪ ،‬مالعبدالخالق پس از آگاهی یافتن از ادعای‬ ‫ّ‬ ‫قائمیت باب‪ ،‬از او رویگردان نمی‌شد و از کشته شدن فرزندش در راه باطل به (ناحق)‬ ‫ّ‬ ‫سخن نمی‌گفت‪.‬‬ ‫‪ )13-6‬اعدام باب‬ ‫باري‪ ،‬باب در اواخر سال ‪ 1264‬زمزمه‌ی مهدويت آغاز کرد و سپس با نوشتن کتاب بيان‬ ‫به نسخ احکام شريعت اسالم پرداخت و خويشتن را پيامبر خواند و سرانجام در آخرين نوشته‌اش‬ ‫به نام «لوح هيکل الدين» مقام الوهيت را مدعي شد ‪92‬؛ اما به سبب عدم ارتباط بابيان با وي‬ ‫(در چهريق) تا هنگام مرگش نيز ادعاهای بعدی او کمتر به گوش مريدان رسيده بود؛ زيرا‬ ‫بی‌تردید اگر آن مطالب به گوش آن‌ها مي‌رسيد‪ ،‬جنگ‌ها زودتر پايان مي‌يافت و ميرزاعلي‌محمد‬

‫نيز کشته نمي‌شد‪ .‬چون نبردهاي داخلي به اوج شدت خود رسيد‪ ،‬دولت وقت به رياست‬ ‫ميرزا تقي خان اميرکبير‪ ،‬چاره را در ريشه کن کردن باب ديد‪ 93 .‬اما علما‪ ،‬وي را پريشان عقل دانسته ‪-‬‬ ‫‪ )  91‬ظهور الحق پاورقی ص ‪ 173‬شرح کامل تر این رویداد را در بخش هفتم همین نوشتار مطالعه کنید‪.‬‬

‫‪ )  92‬بررسی بیشتر این ادعاها را به فصل هفتم می‌سپاریم‪.‬‬ ‫‪ )  93‬الکواکب الدریه جلد یکم ص ‪ 233‬و ‪249‬‬

‫‪65‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫و از آن جا که در شریعت اسالم‪ ،‬برای دیوانه حکم اعدام صادر نمی‌کنند‪ -‬از امضای حکم اعدام او‬ ‫خودداری می‌کردند‪ 94 .‬سر انجام پافشاري مأمورين دولتي به جهت جلوگیری از ادامه‌ی‬ ‫جنگ‌های داخلی سبب شد که برخي از علمای شیخی نظیر مالمح ّمد مامقانی ‪،95‬‬ ‫حکم به اعدام نمايند‪.‬‬ ‫به هر حال باب همراه با يکي از مريدانش در روز بيست و هشتم شعبان سال ‪ 1266‬ه‪.‬ق در تبريز‬ ‫تيرباران شد‪ .‬به نوشته‌ی کنت دوگوبينوی فرانسوي در فصل دهم کتاب مذاهب و فلسفه در‬ ‫آسياي مرکزي و به شهادت مورخين مسلمان‪ ،‬جسد او در خندق بيرون شهر تبريز خوراک‬ ‫درندگان شد‪ ،‬ولي بهائيان مي‌گويند که نعش وي توسط سليمان خان افشار‪ -‬که از طرف‬ ‫ميرزاحسين علي مأمور بوده‪ 96 -‬از خندق دزديده شد و نخست به کارخانه‌ی حرير بافي‬ ‫حاج احمد ميالني بابي منتقل گشت و از آنجا به تهران و پس از مدت مديدي(قريب ‪ 60‬سال)‬ ‫به حيفا حمل و در مکان مخصوصي ( مقام اعلي ) مدفون گرديد‪.‬‬

‫‪ )  94‬چنان‌که آواره در ج ‪ 1‬صفحه‌ی ‪ 241‬تاريخش به تصريح مي‌نگارد که بيشتر روحانيون تبريز به عذر جنون‪،‬‬ ‫از صدور فتوي پوزش خواستند و شوقي نيز در ص ‪ 256‬قرن بديع ج ‪ ،1‬اميرکبير را عامل قتل ميرزاعلي‌محمد‬ ‫مي‌داند‪.‬‬ ‫‪ )95‬شیخی بودن مالمح ّمد مامقانی در ص‪ 230‬کتاب تلخیص تاریخ نبیل آمده است و امضا کردن حکم اعدام سیدباب‬ ‫توسط او در الکواکب الدریه ص‪241‬‬ ‫‪ )  96‬الکواکب الدریه جلد یکم ص ‪ 233‬و ‪249‬‬

‫‪66‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫‪ )7‬آیا سید باب از ابتدا تا انتها‪ ،‬ادعای واحدی داشت؟‬ ‫حجت خدا‪ ،‬در مورد تاریخ آغاز دعوتش‪ ،‬ضد و نقیض بگوید‬ ‫این از عجایب است که ّ‬ ‫و از آن عجیب تر آن که در مورد اصل ادعای خویش و مقامات خود‪ ،‬دچار تناقض‌گویی شود‪.‬‬ ‫باری بگوید باب امام زمان است‪ ،‬گاهی خود را خود امام زمان معرفی کند و باری هر دو‬ ‫ادعا را نقض کند و هیچ مقامی برای خود قائل نشود‪ .‬گاهی ادعای نبوت و پیامبری کند و‬ ‫کتاب آسمانی ارائه دهد و گاهی خود را به مقام خدایی برساند!‬ ‫‪ )1-7‬آیا ادعای سید باب کام ً‬ ‫ال مشخص است؟‬ ‫در این بخش از این نوشتار به پنج نقل قول از سید باب اکتفا می‌کنیم‪ .‬آن چنان که‬ ‫قابل مالحظه است‪ ،‬این پنج نقل قول که همگی از کتاب های معتبر بهاییان نقل می‌شود‪ ،‬چیزی‬ ‫جز نمایش دوگانگی ادعای بهاییان و خود سید باب در ادعایش نیست و به هیچ وجه نمی‌توان‬ ‫قائمیت است یا باب قائم بودن‬ ‫آن را به گونه‌ای تبیین کرد که معلوم شود ادعای سید باب‪،‬‬ ‫ّ‬ ‫یا ادعایی دیگر!‬

‫‪67‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫‪ -1‬سید باب آن چنان که در بخش ‪ 3-6‬بدان اشاره شد‪ ،‬در آغاز دعوت‪ ،‬اعالم کرده‬ ‫بود که تفسیر احسن القصص (سوره‌ی یوسف) را از محمد بن الحسن یعنی فرزند امام‬ ‫حسن عسکری علیه السالم دریافت کرده و به عنوان سندی بر اثبات حقانیت مقام خود‬ ‫(رکن رابع ایمان) آن را ارائه می کند‪.‬‬

‫سید باب در ابالغیه‌ای به نام دعای الف‪ ،‬در دومین سال ظهورش یعنی سال ‪ 1261‬خطاب‬ ‫به یکی از مریدان سیدکاظم رشتی چنین می‌نویسد‪:‬‬ ‫َّعي ال ِوال َي َة َو ُأخ َتيها‪َ .‬ق َتلَ ُه ُم ا ُ‬ ‫اس قد اف َتروا‬ ‫إن بَ َ‬ ‫هلل ب ِ َما اف َتروا! َّ‬ ‫عض ال ّن َ‬ ‫‪َ « -2‬و قالُوا إنَّ ُه اد َ‬

‫وص ِة و ا ّدعوا ال ّرؤ َی َة ل ِ َنفسی‪ .‬لَ َع َن ُه ُم ا ُ‬ ‫کان ل َِب ِق َّي ِة اهللِ‬ ‫هلل بِما اف َتروا‪ .‬ما َ‬ ‫البابی ِة ال َم ُ‬ ‫نص َ‬ ‫َعلَ َّی َکلِ َم َة ّ‬ ‫َّعي ال ُّرؤ َي َة‬ ‫َّمان بَع َد‬ ‫ِ‬ ‫صاح ِ‬ ‫ِب الز ِ‬ ‫األبواب األربَ َع ِة ٌ‬ ‫خص ٌ‬ ‫نص ٌ‬ ‫وص َو ال نائ ٌِب َم ُ‬ ‫باب َم ُ‬ ‫وص َو َم ِن اد َ‬ ‫‪‬ض َعلَي ُ‬ ‫الک ِّل بِأن ُي َک ِّذبو ُه َو َيق ُت ُلو ُه‪.‬‬ ‫ون بَ ِّي َنةٍ‪َ ،‬فر ٌَ‬ ‫ب ِ ُد ِ‬ ‫ص مِن َق ُ‬ ‫بل ‪َ ...‬و‬ ‫اللّ ُه َّم إنّي ُأش ِه ُد َک بِأنّي َما ا َّد َع ُ‬ ‫الحقَّ َو ال باب ِ َّي َة نَفسِ ِه ب ِ َن ٍّ‬ ‫يت رؤ َي َة ُح َّجت َِک َ‬ ‫الح َسن َصلَوات َ‬ ‫کان ُح َّج ُت َ‬ ‫ُک َعلَي ِه ‪» ...‬‬ ‫أش َه ُد َّ‬ ‫بن َ‬ ‫ک ُم َح َّم َد َ‬ ‫أن َاليو َم َ‬ ‫و گفتند که او واليت و دو خواهرش (نبوت و رسالت به نوشته‌ي ص ‪ 66‬کتاب اسرار‬ ‫اآلثار) را م ّدعي است‪ .‬خدا آنان را به خاطر چنين تهمتي بکشد‪ ...‬بی‌گمان برخي مردم‬ ‫‪68‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫حجت‪ 98‬را نسبت داده‌اند‪ .‬لعنت خدا‬ ‫به دروغ به من ادعاي بابيت منصوص‪ 97‬و رؤيت حضرت ّ‬ ‫بر ايشان باد‪ .‬براي امام زمان ما حضرت بقية اهلل بعد از نواب اربعه ديگر نايب مخصوص و‬ ‫باب منصوصي نيست و هر کس بدون برهان مدعي رؤيت آن حضرت شود‪ ،‬بر همه واجب است‬ ‫که او را تکذيب کنند و او را به قتل رسانند‪ .‬خدايا تو را شاهد مي‌گيرم بر اينکه من داعيه‌ي رؤيت‬ ‫حجت تو‪ ،‬محمدبن الحسن است‬ ‫حجت تو و بابيت او را نداشته‌ام‪ ...‬و شهادت مي‌دهم که امروز ّ‬ ‫‪99‬‬ ‫که درود تو بر او باد ‪». . .‬‬ ‫‪ -3‬سید باب در کتابی به نام صحیفه‌ی عدلیه‪ ،100‬در ضمن بیان مراتب معرفت می‌نویسد‪:‬‬ ‫ثالث معرفت ابواب است و در اين مقام فرض است بر مکلف اقرار به وصايت اميرالمؤمنين‬

‫‪ ) 97‬بابیت منصوص يعني اين که خود امام به وسيله‌ي توقيعي کسي را به نيابت تعيين کند‪ .‬شيعه پس از نواب اربعه‬ ‫کسي را داراي چنين مقامي نمي‌شناسد‪.‬‬ ‫نص ح ّجت عليه‌السالم این امر در ايام‬ ‫‪ ) 98‬منظور از رؤيت معناي مشاهده (ديدن امام به دل خواه بيننده) است که به ّ‬ ‫غيبت کبري غير ممکن است‪.‬‬ ‫‪ )  99‬اسرار اآلثار ج‪ 1‬ص ‪ 179‬تا ‪ .182‬نویسنده‌ی کتاب جهت توجیه این نوشته‪ ،‬آن را از موارد تقیه‌ی سید باب‬ ‫دانسته‪ ،‬غافل از آن که بهاییان معتقدند‪ ،‬هنگامی که قائم ظهور می‌کند‪ ،‬حکم تقیه را لغو می‌کند‪.‬‬ ‫‪ )  100‬متأسفانه بهاییان از انتشار این کتاب به جهت آن که اعترافات صریحی نسبت به وجود محمد بن حسن به عنوان‬ ‫امام دوازدهم در آن وجود دارد‪ ،‬جلوگیری می‌کنند‪ .‬البته این کتاب را دیگر طرفداران قائمیّت سید باب که بهایی نیستند‬ ‫(ازلیان) چاپ کرده‌اند‪.‬‬

‫‪69‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫عليه السالم نمايد ‪ ...‬رابع معرفت امامت ‏است و در اين مقام بر کل موجودات فرض است‬ ‫معرفت دوازده نفس مقدس که قائم مقام واليت مطلقه بوده باشند‪ ... 101‬الحسن بن علي ‏‬ ‫والحسين بن علي و علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفربن محمد و موسي بن جعفر و‬ ‫علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن‏محمد والحسن بن علي و الحجه‪ ..‬القائم محمد بن الحسن‬ ‫صاحب الزمان والفاطمة الصديقة صلوات اهلل عليهم اجمعين و اين شموس‏عظمت و نجوم ع ّزت‬ ‫‪102‬‬ ‫در هر شأن‪ ،‬قائم مقام رسول اهلل صلي اهلل عليه و آله بوده‌اند‪.‬‬ ‫با این سه اعتراف صریح به وجود محمد بن الحسن یعنی امام مورد انتظار شیعیان ‪ 12‬امامی‪ ،‬که‬ ‫در کتاب های مورد تأیید بهاییان وجود دارد توجه شما را به دو نقل دیگر از سید باب جلب می‌کنم‬ ‫و قضاوت را به انصاف خوانندگان عزیز واگذار می‌کنم‪.‬‬ ‫در نقل نخست‪ ،‬مشاهده می‌شود که سید باب ‪ -‬علی رغم تمام اعترافات قبلی نسبت به وجود‬ ‫حجت بن الحسن‪ ،‬که در سطور قبل از منظر خواننده‌ی عزیز گذشت‪ -‬خود را قائم منتظر می‌داند‪.‬‬ ‫هر چند که بخشی از این ماجرا به جهتی دیگر در بخش ‪ 12-6‬نقل شد‪ ،‬اما بازخوانی آن در‬

‫‪ )  101‬این جمله‌ی سید باب را در بخش دوم‪ ،‬به عنوان بخشی از اعتقاد شیعیان به امام زمان علیه‌السالم ذکر کردیم‪.‬‬ ‫مالحظه می‌شود که سید باب نیز در این کتاب‪ ،‬چنین مقامی را برای امامان شیعه و شخص حجت بن الحسن عسکری‬ ‫علیهما‌السالم قائل است‪.‬‬ ‫‪ )  102‬صحیفه‌ی عدلیه ص‪27‬‬

‫‪70‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫این قسمت‪ ،‬خالی از لطف نیست‪ .‬چه بهتر که چند سطر بعد را‪ ،‬کام ً‬ ‫ال از کتاب ظهور الحق‬ ‫صفحات ‪ 173‬تا ‪ 174‬به نقل از بهاء اهلل‪ ،‬نقل‌شود‪:‬‬ ‫‪« -4‬در لوحی صادر از قلم ابهی چنین مسطور‪ :‬مالعبدالخالق که از مشایخ شیخیه بود‪،‬‬ ‫در اول امر که نقطه‌ی اولی ‪-‬روح ما سواه فداه‪ -‬در قمیص بابیت ظاهر [شد]‪ ،‬اقبال نمود‬

‫و عریضه معروض داشت [و] از مصدر عنایت کبری ذکرش نازل و بر حسب ظاهر کمال‬ ‫عنایت نسبت به او مشهود [بود] تا آن که لوحی مخصوص او ارسال فرمودند‪ .‬در او این‬ ‫کلمه‌ی علیا نازل [شده بود]‪ .‬قوله تعالی‪ :‬اننی انا القائم الحق الذی انتم بظهوره توعدون‪.103‬‬ ‫‪104‬‬ ‫بعد از قرائت صیحه زد و به اعراض تمام قیام نمود(=روی‌گردان شد) و جمعی در ارض طاء‬ ‫به سبب او اعراض نمودند‪».‬‬ ‫می‌بینیم که بهاء اهلل نیز به ادعای دوگانه‌ی سید باب اعتراف می‌کند‪ .‬یعنی ابتدا می‌گوید که‬ ‫سید باب در قمیص بابیت ظاهر شد و ادعایی جز بابیت امام زمان نداشت‪ .‬سپس پرده را باال زد‬ ‫و نامه‌ای به مال عبدالخالق شیخی نوشت و در آن گفت‪ :‬من همان قائمی هستم که شما را به‬ ‫ظهور او وعده داده شده اید‪.‬‬ ‫‪ )  103‬یعنی به درستی که من همان قائم بر حقی هستم که شما به ظهور او وعده داده شده‌اید‪.‬‬ ‫‪ )  104‬منظور بهاء اهلل از ارض طاء‪ ،‬همان طهران است‪.‬‬

‫‪71‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫همان طور که پیشتر بیان شد‪ ،‬شیخیانی نظیر مال عبدالخالق که به عنوان رکن رابع ایمان به‬ ‫قائمیت خود را مطرح ساخت‪ ،‬از او رویگردان‬ ‫سید باب ایمان آورده بودند‪ ،‬آن هنگام که او ادعای ّ‬ ‫شدند‪ .‬این مسأله نشان دهنده‌ی آن است که اطرافیان سید باب و بسیاری از کشته شدگان‬ ‫بابی که بهاییان‪ ،‬پایمردی آنان در نبردها را دلیل حقانیت باب می‌دانند‪ ،‬به هیچ عنوان او را‬

‫قائم موعود نمی‌دانستند و او را تنها به عنوان رکن رابع ایمان قبول داشتند‪.‬‬ ‫‪ -5‬آخرین نقل قول را به ادعای خدایی او اختصاص می‌دهیم‪ .‬نقل قولی که هر چند‬ ‫پیش از این نیز یک بار اشاره‌ای به آن کردیم‪ ،‬اما به جهت تکمیل سیر بحث‪ ،‬ناگزیریم‬ ‫بار دیگر به آن بپردازیم‪ .‬سید باب در یکی از آخرین نوشته‌های دوران زندگی‌اش به نام‬ ‫‪106‬‬ ‫علی!‪َ 105‬‬ ‫ذات اهللِ و کِینونیُّته»‬ ‫قبل نبیل ُ‬ ‫«لوح هیکل الدین» چنین نوشت‪ « :‬اَ َّن ٌ‬

‫همانا علی قبل از نبیل‪ ،‬همان ذات خدا و وجود اوست!‬

‫حقیقت ًا هر پژوهشگر منصفی با دیدن چنین تعابیر ضد و نقیضی‪ ،‬انگشت حیرت به دهان‬ ‫‪ )  105‬بنا بر قواعد عربی ا َ َّن از حروف مشبهة بالفعل است و هر گاه در جمله بیاید‪ ،‬باید اسم آن منصوب و خبرش مرفوع‬ ‫علی استفاده کرده است‪ .‬در مورد اشتباه های سید باب در استفاده از‬ ‫باشد‪ .‬حال آن که می‌بینیم سید باب‪ ،‬به جای علیا ً از ٌ‬ ‫جمالت عربی و عدم رعایت قواعد علم نحو در بسیاری از نوشته ها و گفته های او پیش از این نیز سخن به میان آمد‪.‬‬ ‫‪ )  106‬لوح هیکل الدین ص ‪5‬‬

‫‪72‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫خواهد گرفت‪ .‬هر چند که حیرت انگیز نیست و این پیش بینی خداوند قادر متعال است که در‬ ‫آیه ی‪ 82‬از سوره ی نساء چنین فرمود‪ « :‬آیا در این قرآن نمی‌اندیشند؟ اگر از جانب غیر خدا بود‪،‬‬ ‫همانا در آن اختالف فراوان می‌یافتند‪ ».‬آری! پیدا شدن تناقض در آن چه که از جانب خدا نیست و به‬ ‫ناحق به پروردگار عالمیان منتسب شده‪ ،‬امر عجیبی نیست و بلکه خالف آن مایه‌ی تعجب است‪...‬‬

‫‪ )2-7‬نظر رهبران بهاییت در مورد ادعای سید باب چیست؟‬ ‫هر چند که اعترافات سید باب به وجود محمدبن الحسن که سه نمونه از آن در صفحات‬ ‫پیشین آمد بیش از آن است که ذکر شد و ما بقی را به جهت جلوگیری از اطاله‌ی نوشتار به‬ ‫فرصت دیگری موکول می‌کنیم‪ ،‬اما باید دانست که متأسفانه بهاییان با مسکوت گذاشتن این‬ ‫قائمیت را برای سید باب‬ ‫اعترافات‪ ،‬تنها به اظهاراتی شبیه به نمونه‌ی چهارم اکتفا می‌کنند و مقام ّ‬ ‫قائل می‌شوند‪ .‬مث ً‬ ‫قائمیت‬ ‫ال بهاء اهلل پیامبر بهاییان در کتاب ایقان که آن را در اثبات مقام‬ ‫ّ‬ ‫قائمیت سید باب چنین اظهار می‌کند‪:‬‬ ‫سید باب نوشته‪ ،‬در اعتراض به منکران مقام ّ‬ ‫تمسک جسته‏اند و بر جمال مح ّمدی اعتراض‬ ‫ ‬ ‫« آنچه را که يهود و نصاری به آن ّ‬

‫تشبث نموده و بر نقطه بيان‪ ،107‬روح من‬ ‫می‌نمودند بعينه در اين زمان اصحاب فرقان به همان ّ‬ ‫‪108‬‬ ‫فی ملکوت االمر فداه اعتراض می‌نمايند‪».‬‬

‫‪ )  107‬یعنی سید باب‬ ‫‪ )  108‬ایقان ص ‪89‬‬

‫‪73‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫یا شوقی افندی‪ ،‬دومین جانشین بهاء اهلل و آخرین سفیر الهی فرقه‌ی بهاییت‪ ،‬در کتاب قرن‬ ‫بدیع می‌نویسد‪:‬‬ ‫« اين ذات مق ّدس که چنين انقالب عظيم در عالم وجود ايجاد نمود و روح حيات در‬ ‫ ‬

‫کالبد امکان بدميد همان قائم موعود و مهدی معهود صاحب العصر و ال ّزمان است که شريعت‬ ‫‪109‬‬ ‫فرقان بظهور مبارکش منسوخ گرديد‪».‬‬

‫قائمیت سید باب‪ ،‬نتوانسته‌اند دم خروس‬ ‫البته رهبران بهایی‪ ،‬علی رغم تمام پایداریشان در اثبات ّ‬ ‫قائمیت سید باب‪ ،‬به روایاتی استناد کرده‌اند که اگر‬ ‫را مخفی کنند‪ .‬یعنی خود آن ها در اثبات مقام ّ‬ ‫تمام آن روایت را ‪-‬که در نوشتار ایشان مورد تأیید قرار گرفته‪ -‬بنگریم‪ ،‬چیزی جز دروغ بودن‬ ‫قائمیت سید باب به دست نمی‌آید‪ .‬بازهم به جهت اختصار‪ ،‬تنها به یک نمونه از استنادات‬ ‫ادعای ّ‬ ‫این پیامبر الهی و نواده‌ی مکرمش! نظری می‌افکنیم‪.‬‬ ‫بهاء اهلل در کتاب ایقان‪ ،‬برای نشان دادن شباهتی میان سید باب و قائم موعود‪،‬‬ ‫ ‬ ‫با اشاره به حدیث لوح حضرت فاطمه سالم اهلل علیها‪ ،‬پیش بینی این حدیث از تحت فشار‬ ‫قرار گرفتن اصحاب مهدی علیه السالم را با مشکالت و سختی‌هایی که پیروان سید باب‬ ‫تحمل کردند‪ ،‬منطبق می‌داند و می‌نویسد‪:‬‬ ‫‪ )  109‬قرن بدیع ج ‪1‬ص‪)67(40‬‬

‫‪74‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫«چنانچه در «کافی» در حديث جابر در لوح فاطمه” در وصف قائم می‌فرمايد‪:‬‬ ‫ ‬ ‫وب َف ُّ‬ ‫“ َعلَي ِه َک ُ‬ ‫يذل اولياؤُه فی زمانه‪ ...‬حال مالحظه فرمائيد که‬ ‫مال ُموسی َو بَها ُء عيسی و َص ُبر اَيُّ َ‬ ‫حرفی از اين حديث باقی نماند مگر آنکه ظاهر شد‪ .‬چنانچه در اکثر اماکن دم(=خون) شريفشان‬ ‫‪110‬‬ ‫ريخته شد و در هر بلدی ايشان را اسير نموده و به واليات و شهرها گردانيدند‪ ،‬بعضی را سوختند»‬ ‫شوقی افندی نیز با استناد به همین حدیث‪ ،‬و به دلیل آن که این حدیث شریف برای شیعیان‬ ‫قائم‪ ،‬کشته شدن و سوزانده شدن و ترس و اضطراب را پیش بینی کرده‪ ،111‬آن را بر حال زار‬ ‫اصحاب سید باب در قلعه‌ی طبرسی منطبق می‌داند و می‌نویسد‪:‬‬ ‫« آيا مدلول حديث جابر که در تفسير کافی‪ 112‬راجع به عالئم و امارات ظهور قائم مذکور و ميفرمايد‪:‬‬

‫ّ‬ ‫«يذل اوليائه فی زمانه و ‪ ...‬فيقتلون و يحرقون و يکونون خائفين مرعوبين وجلين ‪ ...‬جز در اين ذوات‬ ‫‪ )  110‬ایقان ص ‪)190(163‬‬ ‫‪ )  111‬البته این پیش بینی حدیث مربوط به ایام غیبت آن امام است و نه ایام ظهور! در این جا نیز متأسفانه‪ ،‬رهبران‬ ‫بهایی رعایت امانت را نکرده‌اند‪.‬‬ ‫‪ )  112‬اطالق لغت تفسیر به کتاب حدیثی کافی‪ ،‬نشانه‌ی ضعف شدید معلومات نویسندگان بهائی) نسبت به معارف‬ ‫اسالمی است‪ .‬کم سوادترین مسلمان می‌داند که تفسیر‪ ،‬نام عمومی کتاب هایی است که در شرح قرآن کریم نگاشته شده و‬ ‫کتاب شریف کافی ‪-‬که یکی از ‪ 4‬کتاب مهم شیعیان است‪ -‬هرگز در مقام چنین بحثی نبوده است‪ .‬دو جلد نخست کتاب‬ ‫کافی که این حدیث نیز در آن جا آمده را اصول کافی‪ 5 ،‬جلد بعدی را فروع کافی و جلد آخر را روضه‌ی کافی می‌نامند‪.‬‬

‫‪75‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫نورانيه [اصحاب قلعه طبرسی] در نفوس ديگر مصداق وتحقّق حاصل نموده است؟»‬ ‫مق ّدسهء ّ‬

‫‪113‬‬

‫خوب است مروری بر محتوای حدیث شریف لوح فاطمه سالم اهلل علیها داشته باشیم و‬ ‫با توجه به این حدیث که مورد تأیید سید باب‪ ،‬بهاء اهلل و شوقی افندی قرار گرفته است‪ ،‬میزان‬ ‫انطباق پذیری سید باب با مهدی موعود را بسنجیم‪.‬‬ ‫یکی از اصحاب رسول خدا به نام جابربن عبداهلل انصاری بود که تا زمان امام پنجم‪،‬‬ ‫حضرت امام محمد باقر علی ‌هالسالم زنده ماند‪ .‬روزی امام باقر علی ‌هالسالم‪ ،‬به او فرمودند‪:‬‬ ‫ای جابر! به من خبر ده از آن لوحی که در دست مادرم فاطمه دیدی؟ جابر گفت‪ :‬پس از‬

‫میالد حسین بن علی بن ابی طالب‪ ،‬به دیدار دختر پیامبر‪ ،‬حضرت فاطمه سالم اهلل علیها رفتم‬ ‫و میالد فرزندش را به او تبریک گفتم‪ .‬در همین حال در دست او لوحی سبز رنگ دیدم که‬ ‫گمان بردم از زمرد است [به جهت زیبایی بسیار] و دیدم که بر روی آن نوشته‌ی سپیدی است‬ ‫[که از شدت درخشندگی] مشابه نور آفتاب است‪ .‬به آن حضرت عرض کردم که این لوح چیست؟ پاسخ داد‪:‬‬

‫ ‬

‫این لوحی است که خداوند به پدرم هدیه داده و در آن نام او و همسرم علی و دو فرزندم‬ ‫و اوصیای از نسل من آمده و پدرم به جهت بشارت دادن بر من‪ ،‬آن را به من اهدا کرده است‪.‬‬

‫‪ )  113‬قرن بدیع ج ‪1‬ص ‪ )356(186‬؛ شایان ذکر است که سید باب در صفحه‌ی ‪ 47‬کتاب دالیل سبعه‪ ،‬به همین‬ ‫حدیث استناد می‌کند و حتی نام محمد را به عنوان فرزند امام حسن عسکری علیه السالم نقل می‌کند‪.‬‬

‫‪76‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫جابر می‌گوید‪ :‬من آن لوح را از فاطمه گرفتم و محتوای آن را خواندم و نسخه‌ای نیز برای خود‬ ‫از روی آن نوشتم‪ .‬در این هنگام امام باقر علیه‌السالم به او فرمودند‪ :‬ای جابر! به نسخه‌ای که‬ ‫نوشته‌ای نگاه کن و من آن حدیث را برای تو می‌خوانم‪ .‬جابر چنین کرد و هنگامی که امام باقر‬ ‫علیه‌السالم آن حدیث را قرائت کردند و به پایان رساندند‪ ،‬جابرگفت‪ :‬خداوند را شاهد می‌گیرم‬ ‫که تمام آن چه را که شما خواندید‪ ،‬در آن لوح دیدم‪ .‬و آن حدیث این بود‪:‬‬

‫ِيم ل ِ ُم َح َّمدٍ نَبِ ِّي ِه َو نُو ِر ِه َو َسفِي ِر ِه‬ ‫ ‬ ‫اب م َِن اللهَّ ِ الْ َع ِزي ِز الْ َحك ِ‬ ‫ب ِ ْس ِم اللهَّ ِ ال َّر ْح َم ِن ال َّرح ِ‬ ‫ِيم َه َذا ِك َت ٌ‬ ‫‪114‬‬ ‫ِين ‪ ...‬إِنِّي َف َّضلْ ُت َ‬ ‫ك َعلَى الَأْنْبِ َيا ِء َو‬ ‫وح الَأْم ُ‬ ‫ِين م ِْن ِع ْن ِد َر ِّب الْ َعالَم َ‬ ‫َو ح َِجاب ِ ِه َو َدل ِيلِ ِه نَ َز َل ب ِ ِه ال ُّر ُ‬ ‫َف َّضلْ ُت َوصِ َّي َ‬ ‫ك َو سِ ْب َط ْي َ‬ ‫ك ب ِشِ ْبلَ ْي َ‬ ‫ك َعلَى الَأْ ْوصِ َيا ِء َو أَ ْك َر ْم ُت َ‬ ‫ِيب‬ ‫ك َح َس ٍن َو ُح َسيْ ٍن ‪...‬ب ِ ِع ْت َرتِ ِه ُأث ُ‬ ‫ين ‪ ...‬و ابْ ُن ُه شِ ْب ُه َج ِّد ِه الْ َم ْح ُمو ِد ُم َح َّمدٌ الْبَا ِق ُر ِعلْمِي ‪َ ...‬س َي ْهل ُِك‬ ‫َو ُأ َعاق ُِب أَ َّولُ ُه ْم َعل ٌِّي َس ِّي ُد ال ْ َعابِدِ َ‬

‫وسى‬ ‫ِيح ْت بَ ْع َد ُه ُم َ‬ ‫ين الْ َجا ِحد َ‬ ‫وسى ‪َ ...‬و ْي ٌل لِلْ ُم ْف َت ِر َ‬ ‫ون فِي َج ْع َفرٍ ‪ُ ...‬أت َ‬ ‫الْ ُم ْرتَابُ َ‬ ‫ِين ِع ْن َد انْق َِضا ِء ُم َّد ِة ُم َ‬ ‫الس َعا َد ِة لاِ بْنِ ِه َعل ٍِّي ‪ُ ...‬أخْ ِر ُج ِم ْن ُه‬ ‫‪ ...‬فِي َعل ّ ٍ‬ ‫ِي َول ِِّيي َو نَاصِ ِري ‪ ...‬لأَ َ ُس َّرنَّ ُه ب ِ ُم َح َّمدٍ ابْنِ ِه ‪َ ...‬و أَخْ ت ُِم ب ِ َّ‬ ‫س َن َو أُ ْكم ُ‬ ‫ِل َذل َ‬ ‫ِين َعلَ ْي ِه‬ ‫ِك بِابْنِ ِه محمد َر ْح َم ًة لِل ْ َعالَم َ‬ ‫الدَّاع َِي إِلَى َسبِيلِي َو الْخَ ا ِز َن ل ِ ِعلْم َِي ال ْ َح َ‬

‫‪ )  114‬به جهت جلوگیری از اطاله‌ی مطلب‪ ،‬برخی جمالت را که در توصیف اتفاقات زمان هر یک از امامان و هم چنین‬ ‫خصوصیات ایشان نقل شده حذف کردیم و با سه نقطه نمایش دادیم‪ .‬عالقمندان می‌توانند جهت مطالعه‌ی کامل حدیث‪،‬‬ ‫به کتاب اصول کافی ج ‪ 1‬ص ‪ 528‬مراجعه کنند‪.‬‬

‫‪77‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫َك َم ُ‬ ‫وس ُه ْم َك َما ُت َت َها َدى‬ ‫وب َف ُي َذ ُّل أَ ْول َِيائ ِي فِي َز َمان ِ ِه َو ُت َت َها َدى ُر ُء ُ‬ ‫ِيسى َو َص ْب ُر أَيُّ َ‬ ‫ال ُم َ‬ ‫وسى َو بَ َها ُء ع َ‬ ‫ِين‬ ‫ين َو ِجل َ‬ ‫ِين َم ْر ُعوب ِ َ‬ ‫ُون خَ ائِف َ‬ ‫ون َو َي ُكون َ‬ ‫ون َو ُي ْح َر ُق َ‬ ‫وس الت ُّْر ِك َو ال َّد ْيلَ ِم َف ُي ْق َت ُل َ‬ ‫ُر ُء ُ‬ ‫به نام خداوند بخشنده ی مهربان‪ .‬این کتابی است از سوی خداوند قدرتمند و حکیم‪ ،‬به‬ ‫سوی محمد‪ ،‬پیامبرش و نورش و فرستاده اش و حجابش و دلیلش که آن را روح االمین‬

‫(حضرت جبرئیل) از سوی پرودگار دو جهان نازل کرده است‪ ....‬من تو را بر تمامی پیامبران برتری دادم و‬ ‫به همین جهت وصی تو [علی بن ابی‌طالب] را نیز بر تمام اوصیا برتری دادم‪ ...‬و تو را با دو‬ ‫نواده ات حسن و حسین تکریم کردم‪ ...‬و به واسطه‌ی [میزان اطاعت از] فرزندان [حسین]‪،‬‬ ‫پاداش می‌دهم و عقاب می‌کنم‪ .‬فرزندانی که اولینشان علی بن حسین [امام سجاد]‪،‬‬ ‫آقای عبادت کنندگان است‪ ....‬سپس فرزندش که شبیه جد ستوده‌ی خویش است‪،‬‬ ‫محمد‪ ،‬باقر (شکافنده) علوم من‪ ....‬هالک خواهند شد شک کنندگان در جعفر[امام صادق علیه السالم]‪....‬‬ ‫بعد از او موسی [بن جعفر علیهما السالم] خواهد بود که فتنه های تاریکی مردم عصر او را‬ ‫فرا خواهد گرفت‪ ....‬وای بر مقابله کنندگان با علی [امام رضا علیه السالم] پس از پایان یافتن‬ ‫زمان موسی‪....‬علی را با فرزندش محمد [امام جواد] خشنود خواهم ساخت‪ ...‬به سعادت کار را به‬ ‫علی [امام هادی] فرزند محمد خواهم رساند‪....‬از علی دعوت کننده‌ی به راهم و خازن علمم را‬ ‫‪78‬‬

‫مهدی ستیزان‬ ‫خارج خواهم ساخت که نامش حسن [امام عسکری علیه السالم] است و سپس کار وصایت را به‬ ‫محمد [امام مهدی عجل اهلل تعالی فرجه] فرزندش تکمیل خواهم کرد که او رحمت بر جهانیان‬

‫است‪ .‬دوستان من در زمان [غیبت] او ذلیل و خوار می‌شوند و سرهای آنان را [ظالمان] برای‬ ‫یکدیگر به هدیه می‌فرستند و آنان را می‌کشند و می‌سوزانند و پیوسته در حال ترس و وحشت‬

‫و اضطراب خواهند بود‪....‬‬ ‫نوشته را طوالنی نکنیم‪ .‬سؤال از بهاییان و رهبران ایشان آن است که این‬ ‫ ‬ ‫«محمد بن حسن بن علی بن مح ّمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین‬ ‫‪..‬‬ ‫بقیه اهلل و امام دوازدهم شیعیان و موعود دین اسالم نیست؟‬ ‫بن علی بن ابی‌طالب» آیا همان‬ ‫همان کسی نیست که سید باب در تفسیر سوره‌ی یوسف مدعی شده بود که مقام بابیت او را‬ ‫دارا است؟ آیا او همان کسی نیست که سید باب در دعای الف او را امام بر حق خوانده بود؟‬ ‫قائمیت سید باب‪ ،‬کشته شدن پیروان‬ ‫آیا این قابل قبول است که رهبران بهایی برای اثبات مقام ّ‬ ‫او را بر این حدیث و پیش بینی اش از آزرده شدن شیعیان قائم منطبق کنند و لذا سید باب را‬ ‫شیعیان فردی به‬ ‫همان قائم و موعود دین اسالم بدانند‪ ،‬بدون آن که توجه کنند‪ ،‬این صفات برای‬ ‫ِ‬ ‫نام محمد بن الحسن العسکری بیان شده است؟! دم خروس را بپذیریم یا قسم های دروغ را؟‬ ‫‪79‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫‪ )8‬آیا دالیل بهاییان در اثبات مقام قائمیّت سید باب قابل پذیرش است؟‬ ‫ ‬

‫از قدیم گفته‌اند که هر گردویی گرد است اما هر گردی گردو نیست‪ .‬این ضرب المثل‬

‫قائمیت سید باب‪ ،‬نادیده گرفته‌اند‪ .‬آن گونه که در بخش سوم‬ ‫ساده و بدیهی را متأسفانه‪ ،‬مدعیان ّ‬ ‫قائمیت‪ ،‬سعی‬ ‫این نوشتار تحت عنوان مدعیان در طول تاریخ بیان کردیم‪ ،‬همواره مدعیان مقام ّ‬

‫کرده‌اند که شباهتی میان خود و مهدی یا قائم ایجاد کنند تا مردم را به دنبال خود به راه اندازند و به‬ ‫آنان بقبوالنند که مهدی موعود واقعی هستند‪ .‬به طور مثال از آن جا که از نشانه‌های قطعی مهدی‬ ‫در روایات و آیات قرآن‪ 115‬آن است که تشکیل حکومت خواهد داد و بر مشرکان پیروز خواهد‬ ‫شد‪ ،‬بسیاری از مدعیان مهدویت‪ ،‬پیروزی‌های مکرر خود در نبردهایشان را به عنوان پیروزی‌های‬ ‫مهدی موعود جا زدند‪ .‬از این میان می‌توان در میان اهل سنت از مهدی سودانی و در میان شیعیان‬ ‫اسماعیلی به ابو محمد عبیداهلل مهدی‪ ،‬مؤسس سلسله‌ی فاطمیون مصر اشاره کرد‪.‬‬ ‫البته سیدباب نه تنها در هیچ جنگی شرکت نکرد‪ ،‬بلکه پیروانش آن چنان که در بخش ‪10-6‬‬ ‫آمد‪ ،‬بنابر گفته‌ی بهاییان دچار شکست و هزیمت شدند و هرگز نتوانستند در نبردی پیروز از‬ ‫‪ )  115‬آن چنان که در بخش دوم این نوشته آمد‪.‬‬

‫‪80‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫میدان بیرون بیایند‪ .‬برای همین هم بهاییان ناچار شدند پیروزی او را تأویل به فتح قلوب‬ ‫کنند(؟) تا بلکه بتوانند کمی این مشکل را حل کنند‪.‬‬ ‫‪116‬‬ ‫از این‌ها که بگذریم‪ ،‬بهاییان برای آن که اثبات کنند‪ ،‬سید باب همان مهدی موعود است ‪،‬‬ ‫ ‬ ‫چند نشانه از نشانه‌های مهدی را در روایات انتخاب کرده‌اند و می‌گویند که این نشانه‌ها‬ ‫بر سید باب منطبق است و لذا سید باب همان مهدی است! البته بهاییان هیچ وقت به سایر‬ ‫نشانه‌های مهدی که بر سید باب منطبق نیست اشاره‌ای نمی‌کنند و اسمی از آن ها نمی‌آورند‪.‬‬ ‫دانشمند محترم‪ ،‬جناب آقای صافی گلپایگانی در کتاب منتخب االثر نشانه‌هایی را از مهدی‬ ‫که در روایات به طور متواتر نقل شده و برخی از آن ها مورد اتفاق میان شیعیان و سنیان است‬ ‫جمع آوری کرده‌اند‪ .‬با توجه به این که مختصری از تاریخ زندگانی سید باب را پیش از این‬ ‫ذکر کردیم‪ ،‬توجه شما را به فهرستی از این موارد جلب می‌کنیم تا ببینیم کدام یک از‬ ‫آن ها را می‌توان بر سید باب منطبق دانست‪ .‬در هر مورد به تعداد احادیثی که ایشان در آن‬ ‫موضوع جمع آوری کرده‌اند نیز اشاره‌ای کرده‌ایم تا محکم بودن این اعتقاد اسالمی‪ ،‬بیشتر‬ ‫مورد توجه قرار گیرد‪:‬‬

‫‪ )  116‬ادعای سید باب در این مورد را در سند سوم از بخش ‪ 1-7‬مالحظه کردید‪ .‬در آن جا سید باب خطاب به مال عبدالخالق‬ ‫به صراحت نوشت که من همان قائمی هستم که ظهور او را به شما وعده داده بودند‪( .‬ظهور الحق ص ‪ 173‬و ‪)174‬‬

‫‪81‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫ ♣مهدي هم‌نام و هم كنيه‌ی رسول اكرم(ص) مي‌باشد‪ 48( .‬حديث)‬ ‫ ♣امامان دوازده نفرند‪ ،‬اولین ایشان علی علیه السالم و آخرینشان مهدی است‪ 91(.‬حدیث) ‬ ‫ ♣مهدي نهمين فرزند امام حسين علیه السالم است‪ 148( .‬حديث)‬ ‫ ♣مهدی چهارمین فرزند از نسل امام رضا علیهما السالم است‪ 95(.‬حدیث)‬ ‫ ♣مهدی کسی است که زمین را از عدل و داد پر می‌کند‪ 123(.‬حدیث)‬

‫ ♣او کسی است که امر خدا را آشکار و دین اسالم را در سرتاسر جهان حاکم می‌کند و‬ ‫بر جهان سلطه می‌یابد‪ 47(.‬حدیث)‬ ‫ ♣مهدی فرزند امام حسن عسکری علیهماالسالم است‪ 146(.‬حدیث)‬ ‫ ♣مهدي فرزند سيده‌ی كنيزان است‪ 9( .‬حديث)‬ ‫ ♣مهدي دوازدهمين و آخرين ائمه است‪ 136( .‬حديث)‬ ‫ ♣مهدي والدتش از مردم پنهان است‪ 14( .‬حديث)‬ ‫ ♣مهدي از بيعت و پيمان با ستمگران آسوده است‪ 10( .‬حديث)‬ ‫ ♣مهدي داراي غيبي طوالني است‪ 91( .‬حديث)‬ ‫ ♣مهدي دو غيبت دارد كه يكي كوتاه و ديگري طوالني است‪ 10( .‬حديث)‬ ‫ ♣مهدي عمری بس طوالني دارد‪ 318( .‬حديث)‬ ‫‪82‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫ما به همین ‪ 14‬مورد اکتفا می‌کنیم‪ .‬روشن است که وقتی چنین مشخصات مؤکدی در فردی‬ ‫نبود‪ ،‬آن چنان که در بخش چهارم این نوشتار گفته شد‪ ،‬نمی‌توان او را مهدی دانست و به صرف‬ ‫آن که برخی مشخصات نامعلوم زندگی سید باب ‪-‬که جز در منابع بهایی سند دیگری بر آن ها‬ ‫نیست‪ -‬بر مشخصات مهدی موعود منطبق شود‪ ،‬نمی‌توان سید باب را مهدی موعود دانست‪.‬‬

‫به این نمونه توجه کنید‪:‬‬ ‫بهاییان می‌گویند که چون قرار بوده یاران مهدی سیصد و سیزده نفر باشند و‬ ‫ ‬ ‫اصحاب سید باب با مالحسین بشرویی در قلعه‌ی طبرسی‪ ،‬سیصد و سیزده نفر بودند‪،‬‬ ‫پس سید باب همان مهدی است!‪ 117‬فارغ از آن که از کجا معلوم که اصحاب سید باب در‬ ‫قلعه طبرسی سیصد وسیزده نفر بوده‌اند و کدام منبع مستقل این مطلب را تأیید می‌کند و‬ ‫جدا از این که عبدالبهاء در مقاله‌ی شخصی سیاح تأکید می‌کند که تنها صد و ده نفر از این‬ ‫افراد‪ ،‬مهیای جنگ بودند‪ 118‬و بقیه توانایی جنگیدن نداشتند‪ ،‬سؤال اصلی این جا است که‬ ‫اگر کسی سیصد و سیزده نفر را دور خود جمع کرد‪ ،‬قائم خواهد شد؟ این جا است که باید‬ ‫‪ )  117‬مقاله‌ای به قلم یک پژوهنده‌ی ایرانی منتشر شده در سایت های بهایی‬

‫‪ )  118‬مقاله شخصی سیاح ص ‪)40( 22‬‬

‫‪83‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫گفت که تطبیق دادن برخی مشخصات مهدی بر سید باب به فرض صحت‪ 119،‬هرگز نمی‌تواند‬ ‫قائمیت او باشد‪ ،‬بلکه باید تمام صفات و نشانه‌های قائم در فردی جمع شود تا بتوان او را‬ ‫دلیل ّ‬ ‫به عنوان قائم پذیرفت‪.‬‬ ‫تمامی مشخصاتی که در این بخش و در بخش دوم این نوشتار تحت عنوان اعتقاد‬ ‫ ‬ ‫مسلمانان درباره‌ی سید باب آوردیم ‪ ،120‬نشان دهنده‌ی آن است که سید باب با توجه به روایات‬ ‫اسالمی و منابع قرآن و حدیث‪ ،‬نمی‌تواند مهدی باشد‪ .‬ضمن آن که در بخش هفتم و هشتم نیز‬ ‫نشان دادیم که در میان سخنان خود او و هم چنین اشارات رهبر بهاییان یعنی بهاء اهلل درباره‌ی‬ ‫مقام او اختالف نظر هست‪ .‬آیا با چنین پیشینه‌ و چنان اعترافاتی‪ ،‬سید باب را می‌توان قائم مورد‬ ‫انتظار اسالم دانست؟‬

‫‪ )  119‬هیچ منبع مستقل تاریخی به جز منابع بهایی‪ ،‬جمع شدن این تعداد از افراد را در قلعه‌ی طبرسی‪ ،‬تأیید نکرده‌اند‪.‬‬ ‫‪ )  120‬به خوانندگان توصیه می‌شود که یک بار دیگر آن مشخصات را با دقت مضاعفی مطالعه کنند و با مشخصات‬ ‫سید باب تطبیق دهند‪.‬‬

‫‪84‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫‪)9‬کارنامه‌ی سید باب‪:‬‬ ‫هر پژوهشگر منصفی پس از مالحظه‌ی آن چه که تا کنون ذکر شد‪ ،‬در می‌یابد میان‬ ‫ ‬ ‫مهدی موعود و قائم منتظر و آن کس که بهاییان به عنوان مهدی موعود معرفی می‌کنند‪،‬‬ ‫هیچ سنخیتی وجود ندارد‪.‬‬ ‫مهدی مورد ادعای بهاییان را کامل تر کنیم‪ ،‬الزم است‬ ‫اما برای آن که بررسی ویژگی های‬ ‫ِ‬ ‫نگاهی به کارنامه ی باب بیفکنیم و اثر وجودی حرکت او را در تاریخ روزگار قاجار بررسی کنیم‪.‬‬ ‫مهدی مورد انتظار شیعیان باشد‪ ،‬آیا رفتاری از خود‬ ‫یعنی صرف نظر از آن که او نمی‌توانسته‬ ‫ِ‬ ‫بروز داده که بتوان اصو ًال او را فردی مصلح قلمداد کرد؟ حتی مصلحی زمینی که ارتباطی‬ ‫با پروردگار هم نداشته است یا اقدامات او چنان است که در همین حد هم نمی‌توان او را پذیرفت؟ هر‬ ‫چند نمی‌توان ادعاهای دروغین او را در مورد مقام خویش از ذهن پاک کرد‪ ،‬اما خوب است که چونان‬ ‫ناظری بی‌طرف‪ ،‬کارنامه‌ی او را در دو بخش پیگیری کنیم‪ .‬نخست‪ ،‬تعالیم و علومی که او برای بشر‬ ‫به ارمغان آورده است‪ .‬دوم‪ ،‬فواید و آثاری که از قیام او برای ملت ایران رغم خورده است‪.‬‬ ‫‪85‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫‪ )1-9‬علوم سید باب‬ ‫بهاء اهلل در کتاب ایقان‪ ،‬به حدیثی از امام صادق علیه السالم اشاره می‌کند که ایشان در مورد‬ ‫مهدی می‌فرمایند‪:‬‬ ‫َّاس َحتَّى الْ َي ْو ِم‬ ‫ِيع َما َجا َء ْت ب ِ ِه ال ُّر ُس ُل َح ْر َف ِ‬ ‫« الْ ِعلْ ُم َس ْب َع ٌة َو عِشْ ُر َ‬ ‫ان َفلَ ْم َي ْع ِرفِ الن ُ‬ ‫ون َح ْرف ًا َف َجم ُ‬ ‫ين َح ْرفاً»‪ 121‬یعنی علم بیست و هفت حرف‬ ‫غ َْي َر الْ َح ْر َف ْي ِن َفإِ َذا َقا َم َقائ ِ ُم َنا أَخْ َر َج الْخَ ْم َس َة َو الْعِشْ ِر َ‬ ‫است که تمام آن چه که انبیاء آورده‌اند‪ ،‬تنها دو حرف است و مردم جز آن دو حرف را تا امروز‬ ‫نمی‌دانند‪ .‬هنگامی که قائم ما ظهور کند‪ ،‬بیست و پنج حرف دیگر را خارج می‌کند‪.‬‬ ‫‪ )1-1-9‬ببینیم اعتقاد خود سید باب در این زمینه چیست؟!‬ ‫سید باب آن گونه که پیشتر در بحث توبه نامه اش بیان کردیم‪ ،‬چنین می‌نگارد‪:‬‬ ‫«‪ ...‬اُشهد اهلل و من عنده که اين بنده‌ی ضعيف را مطلق علمي نيست که خالف رضاي خداوند‬ ‫عالم و اهل واليت او باشد؛ اگر چه به نفسه وجودم ذنب صرف است ‪ ...‬و اگر کلماتي که‬ ‫خالف رضاي او بوده از قلم جاري شده‪ ،‬غرضم عصيان نبوده و در هر حال مستغفر و تائب‌ام‬ ‫حضرت او را‪ .‬و اين بنده را مطلق علمي نيست که منوط به ادعايي باشد؛» می‌بینیم که او به‬ ‫صراحت ادعا می‌کند فاقد چنان علمی است که مستوجب ادعایی باشد‪ .‬وانگهی به بیان ناصرال ّدین‬ ‫‪ )  121‬ایقان ص ‪)189(162‬‬

‫‪86‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫شاه و اعتراف عبدالبهاء‪ ،122‬در مجلس ناصرال ّدین میرزا او عبارات عربی نازله از سوی خداوند‬ ‫را با اشکال نحوی قرائت کرد و نحو یکی از علومی است که قواعد خاص خود را در زمان او‬ ‫داشته است‪ .‬یعنی سید باب نه تنها علم جدیدی نیاورده‪ ،‬بلکه از علومی که هر عرب زبان و یا‬ ‫فارسی زبان کمی عربی خوانده آشنا است‪ ،‬آگاهی نداشته است و حتی با تذکر اطرافیان نیز‪ ،‬به‬

‫اشتباهش پی نبرده‪ ،‬خطایی دیگر مرتکب می‌شود‪.‬‬ ‫‪ )2-1-9‬اگر به ادامه‌ی حدیثی که بهاء اهلل نقل کرده و البته چند کلمه‌ی آخر را‬ ‫از قلم انداخته‪ 123‬بنگریم مالحظ ‌ه می‌کنیم که امام صادق علیه السالم می‌فرمایند‪ «:‬او [مهدی]‬ ‫بیست و پنج حرف علم را در میان مردم گسترش می‌دهد و بر دو علم پیشین می‌افزاید تا هر‬ ‫بیست و هفت حرف در اختیار مردم قرار گیرد‪ 124».‬بنابراین بهاییان باید معتقد باشند که مهدی‪،‬‬ ‫ضمن تأیید دو حرف آورده شده توسط انبیای قبل‪ ،‬بیست و پنج حرف علم را در اختیار مردم‬ ‫می‌گذارد‪ .‬ببینیم دستور سید باب در مورد علوم قبل از خود و سایر کتاب‌ها چیست؟ او می‌نویسد‪:‬‬ ‫‪ )  122‬مقاله‌ی شخصی سیاح ص ‪)23(13‬‬ ‫‪ )  123‬احتماال سهوی بوده!‬ ‫ِ‬ ‫ْ‬ ‫ً‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫‪ ً )  124‬ف َبَث َّ َها فِي الن ِ‬ ‫َّاس َو ضَ َّم إِل ْي َها ال َح ْرف َْي ِن َحت َّى يَبُث َها َس ْبعَةً َو ع ْشرِي َن َح ْرفا‪ .‬بحاراالنوار ج‪ 52‬ص ‪336‬‬

‫‪87‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫« امر شده بر محو ّ‬ ‫کل کتب الاّ آن چه در اثبات امراهلل و دین او نوشته شود»‪ 125‬و البته منظور‬ ‫از امراهلل در این گفتار‪ ،‬نوشته های خود اوست‪.‬‬ ‫می‌بینیم که بنابر ادامه‌ی حدیثی که بهاء اهلل از کتاب شریف بحاراالنوار به آن سند داده و بخشی‬ ‫را در کتاب ایقان نقل کرده‪ ،‬تأکید بر آن است که مهدی بیست و پنج حرف علم را بر دو حرف‬ ‫قبلی می‌افزاید و سید باب دقیق ًا خالف این عمل می‌کند و دستور به نابودی کلیه‌ی کتاب هایی‬

‫می‌دهد که در صدد اثبات مرام او نیستند‪ .‬عجب منطقی!‬ ‫‪ )3-1-9‬از جمله تعالیم مترقی جناب سید باب به پیروان خود‪ ،‬کشتن تمام انسان‌ها‬ ‫به جز پیروان ایشان است‪ .‬البته ایشان نوع کشتن را نیز تعیین کرده بودند و فقط به سر بریدن‬ ‫رضایت می‌دادند‪ .‬دستوری که نه تنها نمی‌تواند الهی باشد‪ ،‬بلکه هر انسانی که کمی بهره از عقل‬ ‫داشته باشد‪ ،‬به دادن چنین دستوری مبادرت نمی‌کند‪ .‬هم چنین از دیگر نوآوری‌های ایشان آن‬ ‫است که دستور داده‌اند تمامی کتاب‌ها به جز آن چه که در اثبات داعیه‌ی ایشان نوشته شده‪،‬‬ ‫سوزانده شود‪ .‬دستوری که در طول تاریخ‪ ،‬نمونه‌اش را در حمله‌ی چنگیزخان مغول به ایران و‬ ‫سوزاندن کتاب‌خانه‌های عظیم ایران می‌توان یافت‪ .‬بهاء اهلل نیز ضمن تأیید این نقل از سید باب‪،‬‬ ‫‪ )  125‬بیان فارسی ص ‪ ،199‬عنوان جزیی که این مطلب در آن آمده چنین است‪ :‬باب ششم از واحد ششم‪ :‬فی حکم‬ ‫محو کل الکتب کلها اال ما انشئت او تنشئ فی ذلک االمر‪.‬‬

‫‪88‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫دستورات و تعالیم سید باب را وحشیانه می‌داند و با خرسندی از آن که این دستورها در زمان پس‬ ‫از سید باب (یعنی زمان خودش) تغییر کرده‪ ،‬می‌نویسد‪:‬‬ ‫«معرضين و منكرين به چهار كلمه متمسك [بودند]‪ 126،‬اول كلمه فضرب الرقاب (=زدن گردن‌ها)‬

‫و ثاني حرق (=سوزاندن) كتب و ثالث اجتناب از ملل اخري و رابع فناي احزاب‪ ،‬حال از فضل‬ ‫و اقتدار كلمه الهي اين چهار سد عظيم از ميان برداشته شد واين چهار امر مبين‪ 127‬از لوح محو‬ ‫‪128‬‬ ‫گشت و صفات سبعي(=وحشیانه)!! را به صفات روحاني تبديل نمود»‬ ‫عبدالبهاء نیز با انتقاد از روش بابیان‪ ،‬حاصل کتاب بیان را در چهار چیز خالصه می‌کند‪ :‬بریدن‬ ‫گردن ها‪ ،‬سوزاندن کتاب‌ها‪ ،‬تخریب بقعه‌ها و کشتن تمامی انسان‌ها به جز ایمان آورندگان به‬ ‫باب‪ .‬جمله‌ی او در این زمینه را بنگرید‪:‬‬ ‫«و در يوم ظهور حضرت اعلي منطوق بيان ضرب اعناق و حرق كتب و اوراق و هدم بقاع و قتل‬ ‫عام اال من آمن و صدّق بود» ‪.129‬‬

‫‪ )  126‬یعنی مخالفان سید باب‪ ،‬برای مخالفت خود با او‪ ،‬با دستاویز قرار دادن چهار نکته از بیانات او‪ ،‬مخالفت خود را‬ ‫ابراز می‌کردند‪.‬‬ ‫‪ )  127‬معلوم نیست اگر این چهار تعلیم سبب ایجاد صفات وحشیانه است‪ ،‬چرا عبدالبهاء با لقب مبین از آن تجلیل می‌کند؟‬ ‫‪ )  128‬مجموعه‌ی الواح مبارکه‪ ،‬چاپ مصر ص ‪ 294‬و ‪295‬‬ ‫‪ )  129‬مکاتیب ج‪ 2‬ص ‪266‬‬

‫‪89‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫تعجبی ندارد که گروهی با چنین تعالیم‪ ،‬کمر ه ّمت به قتل هم وطنان خود ببندند و‬ ‫با انجام شورش‌های خونین‪ ،‬به قتل و غارت بپردازند‪ .‬اگر عالمی را همچون مرحوم‬ ‫مالمحمد تقی قزوینی ‪ ،130‬ترور کردند هم نباید تعجب کنیم‪ .‬چرا که رهبر ایشان دستور‬ ‫داده تا همه‌ی انسان‌ها به جز ایمان آورندگان به او را به قتل برسانند‪.‬‬

‫‪ )2-9‬کارنامه‌ی سیاسی سید باب‬ ‫درباره‌ی رشد و نمو آیین سید باب تحت حمایت دولت روس تزاری‪ ،‬در جزوه‌ای به نام‬ ‫جای پای تزار‪ ،‬بحث مفصل و مبسوطی ارائه شده است‪ .‬هر چند که نمی‌توان با قاطعیت‬ ‫گفت که تأسیس بابیت و پس از آن بهاییت‪ ،‬سیاست دولت روس در ایران بوده است‪ ،‬اما‬ ‫می‌توان گفت که بدون کمک امپراطوری تزار‪ ،‬هیچ‌گاه بابیت و به تبع آن بهاییت‪ ،‬چنین‬ ‫رشد و نموی نمی‌یافت‪ .‬برخی از ویرانی‌ها و خسارات وارد شده به کشور عزیزمان ایران‬ ‫بر اثر فتنه‌ی باب عبارت‌اند از‪:‬‬ ‫ ♣دولت ایران ‪-‬که هنوز مدت زیادی از فراغتش از جنگ با دولت روس تزاری و‬ ‫انعقاد دو قرارداد ننگین گلستان و ترکمانچای نمی‌گذشت‪ -‬آن چنان درگیر فتنه‌ی داخلی و‬ ‫‪ )  130‬ماجرای ترور این عالم بزرگ در بخش ‪ ،7-6‬تحت عنوان مقدمات جریان بدشت به نظر خوانندگان عزیز رسید‪.‬‬

‫‪90‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫اختالفات مذهبی شد که برای همیشه از بازپس گیری سرزمین‌های خود باز ماند‪.‬‬ ‫ ♣کشور ایران پس از این وقایع آن چنان دچار خسارت مادی شد که جبران آن نیازمند‬ ‫سال‌ها تالش و کوشش و بلکه فروختن مملکت به اجانب شد‪ .‬تنها میرزا حسینعلی نوری‬ ‫(بهاء اهلل) که در زمان حضورش در ایران از پیروان سید باب بود‪ ،‬بنا بر گفته‌ی امیرکبیر‪،‬‬ ‫صدر اعظم خوشنام دربار ناصرال ّدین شاه‪ ،‬پنج کرور تومان به مملکت خسارت‬ ‫وارد ساخت‪ 131 .‬مبلغی که معادل نیمی از غرامت پرداخت شده توسط دولت ایران به‬ ‫دولت روس تزاری بابت مبلغ جنگ‌های ایران و روس بود‪.‬‬ ‫ ♣ج ّوی از وحشت و ترور در کل سرزمین ایران فراگیر شد‪ .‬فضایی نا امن که در آن‬ ‫پادشاه ایران نیز مورد سوء قصد قرار گرفت‪ .‬هر چند او از مهلکه جان سالم به در برد‪،‬‬ ‫اما عم ً‬ ‫ال نتوانست مسبب اصلی حادثه را دستگیر کند‪ .‬پیروان سید باب‪ ،‬آن چنان که‬ ‫چند سطر پیشتر بیان کردیم‪ ،‬تمام اصول اخالقی را زیر پا گذاشتند و آن چنان مردم را‬ ‫آزردند که حتی بهاء اهلل که خود روزی از بابیان بوده‪ ،‬لب به اعتراض گشود و نوشت‪:‬‬ ‫«و در اوائل امر اعمال به قسمي منكر مشاهده مي شد كه هر بصيري به حق پناه‬ ‫ ‬ ‫‪132‬‬ ‫مي برد و هر سميعي در ليالي و ايام به عجز و ابتهال (= زاری کردن) نجات مي‌طلبيد»‬ ‫‪ )  131‬قرن بدیع جلد ‪ 1‬ص ‪)315( 167‬‬ ‫‪ )  132‬اقتدارات ص ‪ .21‬نام کتابی که شامل مکاتبات بهاء اهلل با افراد مختلف است‪.‬‬

‫‪91‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫آری! قرار بود مهدی بیاید تا جهان را از عدالت پر کند‪ .‬قرار بود بیاید تا امنیت و آرامش را‬ ‫در گیتی مستقر سازد‪ .‬قرار بود بیاید تا با علوم خویش‪ ،‬دلهای تشنگان حقیقت را سیراب‬ ‫سازد؛ و چه خوب سید باب از پس تمامی این مأموریت‌ها و وعده‌های الهی برآمده است!‬ ‫بگذریم‪...‬‬

‫‪92‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫‪ )10‬چرا بهاییان با مهدی اسالم می ستزیند؟‬ ‫چنان که در بخش اول این نوشتار ذکر شد‪ ،‬بهاییان برای آن که خود را به عنوان دین جدیدی‬ ‫ ‬ ‫معرفی کنند‪ ،‬نیازمند آن هستند که تکلیف موعود اسالم را مشخص کنند‪ .‬آن ها از بین سه گزینه‌ی‪:‬‬ ‫ ♣اعتقاد به ظهور مهدی پس از ظهور بهاییت‬ ‫ ♣اعتقاد به یکی بودن ظهور او و دین خود‬ ‫ ♣اعتقاد به ظهور او پیش از ظهور دین خود‬ ‫راه سوم را بر گزیدند‪ .‬قبول این انتخاب مستلزم قابلیت انطباق خصوصیات مهدی موعود با‬ ‫شخص مورد ادعای آنان بود و از آن جایی که این ادعا به دالیل مختلف و مستند به مدارک خود‬ ‫بهاییان قابل قبول نمی‌نمود‪ ،‬برای رفع مشکل خویش‪ ،‬راه ستیزه با مهدی اسالم را برگزیدند و‬ ‫با دو روش وارد میدان مهدی ستیزی شدند‪.‬‬ ‫روش نخست آن است که اخبار و پیش بینی‌های قرآن و احادیث ائمه‌ی معصومین علیهم‬ ‫السالم را فاقد اعتبار می‌دانند و تالش می‌کنند‪ ،‬اعتقاد به مهدویت را از آن چه که هست‪،‬‬ ‫ساقط‌کنند‪ .‬یعنی مهدی را به گونه‌ای معرفی‌کنند که نه آرمان و اهداف این اعتقاد معلوم باشد‪،‬‬ ‫‪93‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫نه دست آوردهایش و نه اساس ًا نتیجه‌ی وجودی اش!‬ ‫● آرمان و اهداف مهدی را از گسترش عدالت و برچیدن بساط ظلم خارج نموده به‬ ‫فتح قلوب منحصر می‌کنند‪( .‬آن هم به تعدادی محدود آن چنان که در بخش های قبل به‬ ‫نظر محترم خوانندگان رسید‪).‬‬

‫● دست آوردهای مهدی را از گسترش دین اسالم در سرتاسر گیتی و انتشار کلمه‌ی‬ ‫توحید و دعوت به آیین اسالم و قرآن‪ ،‬قلب به نسخ دین اسالم و تحریم دستورات این دین‬ ‫شریف می‌نمایند‪.‬‬ ‫● دست آخر نیز‪ ،‬نتیجه‌ی قطعی وجود و قیام او را از برقراری حکومت عدل الهی و‬ ‫انتقام گرفتن از ظالمان تاریخ و به حکومت رساندن صالحان و مستضعفان‪ ،‬به بشارت دادن‬ ‫به پیامبر بعدی عوض می‌کنند‪ .‬پیامبری که خود نیز منشأ اتفاق مهمی در طول تاریخ بشر‬ ‫نیست!‬

‫چنین اعتقادی البته‪ ،‬شیر بی یال و دم و اشکمی است که تنها نام باورداشت مهدویت و‬ ‫ ‬ ‫ظهور قائمی پیروز را یدک می‌کشد و نشانی از آن اعتقاد اصیل را به همراه ندارد‪ .‬در‬ ‫روش نخست‪ ،‬در واقع بهاییان‪ ،‬شخصیت مهدی را هدف ستیز خود قرار می‌دهند‪.‬‬ ‫‪94‬‬

‫مهدی ستیزان‬

‫روش دوم آنان این است که با تعویض اعتقادات اصیل با مشتی خرافه و دروغ و آمیختن برخی‬ ‫روایات صحیح با آن خرافات‪ ،‬زمینه را برای روی گرداندن مسلمانان از شخص مهدی با تمام‬ ‫ویژگی‌هایش به فردی مشابه‪ ،‬سید باب‪ ،‬فراهم‌کنند‪ .‬در این روش‪ ،‬بهاییان با دستاویز قرار دادن‬ ‫برخی روایات ضعیف‪ ،‬آن روایات را بر سید باب منطبق می‌دانند و سعی می‌کنند شخص مهدی‬ ‫را علی رغم تمام احادیث و نقل قول هایی که پیش از این از منظر خوانندگان عزیز گذشت‪،‬‬ ‫از فرزند برومند امام حسن عسکری خارج‌کنند و بر سید باب تطبیق‌دهند‪ .‬البته دل آنان چندان‬ ‫برای سید باب نسوخته‪ ،‬بلکه تالششان آن است که با قبوالندن سید باب به عنوان مهدی‪،‬‬ ‫راه را برای تبلیغ فرقه‌ی خود فراهم کنند‪ .‬تشکیک در وجود مهدی و مطرح ساختن شبهاتی‬ ‫درباره‌ی زندگی و غیبت او‪ ،‬همگی در راستای رسیدن به همین هدف مطرح می‌شود‪.‬‬ ‫ناگفته پیدا است که چنین روش‌هایی در میان مسلمانانی که چشم امید خود را به دوران‬ ‫طالیی ظهور مهدی دوخته‌اند‪ ،‬نه تنها تأثیری نخواهد داشت‪ ،‬بلکه با توجه به عالقمندی‬ ‫مسلمانان به مقام مهدی و انتظار روز افزون ایشان برای ظهور آن بزرگوار‪ ،‬چیزی جز سیاهی‬ ‫و بد نامی برای مدعیان دروغین مقام آن بزرگوار به ارمغان نخواهد آورد‪.‬‬ ‫این نوشتار تا حدودی هر دو روش بهاییان را مورد پژوهش قرار داد‪ .‬البته به جهت جلوگیری‬ ‫از اطاله‌ی بحث‪ ،‬به تمامی مدارک و مستنداتی که در جهت تبیین بحث به کار می‌آمد‪،‬‬ ‫‪95‬‬

‫بهائی پژوهی‬

‫اشاره نشد و شاید به همان میزان که مالحظه کردید‪ ،‬مطلب ناگفته باقی ماند‪ .‬اما بهایی‬ ‫پژوهی به خوانندگان خود قول می دهد تا در آینده‌ای نه چندان دور‪ ،‬در برابر روش دوم‬ ‫بهاییان برای تخریب باورداشت مسلمانان به شخص مهدی‪ ،‬نوشتاری دیگر را به خوانندگانش‬ ‫تقدیم کند‪.‬‬ ‫قائمیت و سرنوشت‬ ‫در پایان الزم است که بار دیگر تأکید شود که تنها سؤال از بهاییان‪ ،‬بحث ّ‬ ‫آن در اسالم نیست‪ .‬بلکه این سؤال‪ ،‬تنها یکی از چندین سؤال مهمی است که بهاییان را‬ ‫به چالشی جدی می‌کشاند و سؤاالتی نظیر عدم تطابق ظهور پیامبری جدید با اعتقاد به‬ ‫خاتمیت پیامبر اکرم –صلی اهلل علیه و آله‪ -‬در نوشتارهایی دیگر‪ ،‬بررسی خواهد شد‪.‬‬ ‫ّ‬

‫یادآوری!‬ ‫چنان که در نوشته های پیشین از این سلسه مباحث گفتیم‪ ،‬سایت بهائی پژوهی با آدرس‪:‬‬ ‫‪ WWW.BAHAIRESEARCH.org‬آماده پاسخ گویی به پرسش های شما درباره ی بهائیت است‪.‬‬ ‫شماره تلفن گویای‪ 66913310 :‬و آدرس الکترونیکی‪ [email protected]‬نیز‬ ‫آماده ی دریافت پیام ها و مراجعات تلفنی شما خوانندگان گرامی است‪.‬‬ ‫‪96‬‬

Related Documents

Mahdi Setizan1
May 2020 1
Mahdi
November 2019 27
Imaam Mahdi
November 2019 13
Hilal Mahdi
July 2020 6
Imam-mahdi
November 2019 36
Zahere Mahdi
November 2019 8