Osoole Modereyat Va Barnamerizi Abdi

  • December 2019
  • PDF

This document was uploaded by user and they confirmed that they have the permission to share it. If you are author or own the copyright of this book, please report to us by using this DMCA report form. Report DMCA


Overview

Download & View Osoole Modereyat Va Barnamerizi Abdi as PDF for free.

More details

  • Words: 11,342
  • Pages: 223
‫دانشگاه پيام‬ ‫نور‬ ‫دانشکده‬ ‫مهندسي‬ ‫گروه مهندسي‬ ‫صنايع‬

‫اصول مديريت و تئوري‬ ‫سازمان‬ ‫تعداد واحد درسي‪2 :‬‬ ‫منبع‪:‬‬ ‫رابينز‪ ،‬استيفن پي‪ .‬و سنزو‪ ،‬ديويد اي‪.‬دي‪ ،.‬مباني‬ ‫مديريت‪ ،‬دفتر پژوهشهاي فرهنگي‪ ،‬ترجمه سيد محمد‬ ‫اعرابي‪1385 ،‬‬

‫بسم الله‬ ‫الرحمن الرحيم‬

‫فهرست‬ ‫مديريت و مديران‬ ‫مباني برنامه ريزي‬ ‫مباني تصميم گيري‬ ‫مباني طراحي ساختار‬ ‫مديريت منابع انساني‬ ‫مباني رفتار فردي و گروهي‬ ‫انگيزش و پاداش‬ ‫رهبري و سرپرستي‬

‫مقدمه‬

‫نگرش فرآيندي به مديريت بر‬ ‫اساس مجموعه اي از‬ ‫فعاليتهاي مرتبط به يکديگر که‬ ‫بر پايه برنامه ريزي‪،‬‬ ‫سازماندهي‪ ،‬رهبري و کنترل‬ ‫قرار دارد شکل مي گيرد‪.‬‬

‫مقدمه‬ ‫اهداف‬ ‫آشنايي با‪:‬‬ ‫علم مديريت‪ ،‬برنامه ريزي در مديريت و ابزار‬ ‫برنامه ريزي‬ ‫مسائل اساسي سازماندهي‪ ،‬طراحي ساختار‬ ‫سازماني و طراحي فرآيندهاي کار‬ ‫تجزيه و تحليل رفتار سازماني‬ ‫تامين و تجهيز منابع انساني‪ ،‬ارزيابي کارکرد‬ ‫شناخت ماهيت عوامل انساني‪ ،‬انگيزش‪ ،‬تيم‬ ‫سازي‬

‫مقدمه‬ ‫جايگاه درس در رشته مهندسي صنايع‬ ‫مديريت مهمترين مقوله اي است که بايد‬ ‫براي رشد و تعالي فرهنگي‪ ،‬اقتصادي و‬ ‫سياسي جامعه مورد توجه قرار گيرد‪.‬‬ ‫طي سالهاي اخير مباحث مديريتي در حوزه‬ ‫مهندسي صنايع اهميت قابل توجهي يافته‬ ‫است‪.‬‬ ‫مهندس صنايع نمي تواند تخصص خود را‬ ‫صرفا در بخشهاي توليدي و بدون توجه به‬ ‫شاخصهاي کنترلي و مديريتي و داشتن يک‬ ‫ديد جامع و کل نگر از مسائل مربوط به حوزه‬ ‫مديريت و اصول سازماندهي بکار گيرد‪.‬‬

‫فصل اول‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫چرا بايد به مطالعه مديريت‬ ‫پرداخت؟‬ ‫همه ما از بهبود نحوه مديريت‬ ‫سازمانها سود مي‌بريم‪.‬‬ ‫وقتي شما از دانشگاه فارغ التحصيل‬ ‫شده و مشغول به كار مي شويد يا‬ ‫مديريت مي‌كنيد يا بر شما مديريت‬ ‫ميكنند‪.‬‬ ‫‌‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫چگونه مديريت را مطالعه كنيم؟‬ ‫قبل از اواسط قرن بيستم ديدگاه‌هاي‬ ‫متفاوتي از مديريت پيشنهاد شدند‪.‬‬ ‫سه چهار چوب مطالعه مديريت‬ ‫عبارتند از‪:‬‬ ‫نگرش فرآيندي‬ ‫نگرش سيستمي‬ ‫نگرش اقتضايي‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫نگرش فرآيندي چيست؟‬ ‫در دسامبر ‪ 1961‬پروفسور هارولد‬ ‫كونتز مقاله‌اي منتشر كرد كه در آن‬ ‫با دقت انواع نگرش‌هاي مديريت‬ ‫(مانند‪ :‬نگرش هاي فرايندي‪ ،‬كمي و‬ ‫روابط انساني) ذكر شده بود‪:‬‬ ‫نگرش فرآيندي مي تواند‬ ‫دگرگونيهاي روزمره را دربرگرفته و‬ ‫آنها را به شکلي با هم ترکيب کند‪.‬‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫چگونه نگرش سيستمي مي‌تواند مفاهيم‬ ‫مديريت را يكپارچه نمايد؟‬ ‫اواسط دهه ‪ ،1960‬اين تصور كه سازمان‌ها را ميتوان‬ ‫در يك چارچوب سيستمي تجزيه و تحليل كرد‪،‬‬ ‫طرافداران سر سختي پيدا كرد‪.‬‬ ‫دو نوع سيستم اساسي وجود دارد‪:‬‬ ‫سيستم بسته‪ :‬سيستم هاي بسته تحت تأثير و يا‬ ‫ارتباط متقابل با محيط قرار نمي‌گيرد‪.‬‬ ‫سيستم باز‪ :‬نگرش سيستم‌هاي باز به دنبال ارتباط‬ ‫متقابل و پويا سيستم با محيط است‪.‬‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫سازمان و محيط‬

‫جهاني‬ ‫اقت‬

‫ادي‬ ‫ص‬

‫اتحاديه هاي‬ ‫کارگري‬

‫گروه هاي فشار‬ ‫عمومي‬ ‫سازمان‬ ‫دولت‬

‫ي‬

‫رقبا‬

‫لو‬ ‫و‬ ‫ن‬ ‫تک‬

‫سي ا‬

‫سي‬

‫تامين کنندگان‬ ‫مشتريان‬

‫ژيک‬

‫ي‬

‫ا‬

‫جت‬

‫م‬ ‫اع‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫نگرش اقتضايي در مطالعه مديريت‬ ‫چيست؟‬ ‫نگرش اقتضايي ( كه گاهي نگرش موقعيتي‬ ‫هم ناميده مي‌شود) در س ال هاي اخي ر به‬ ‫جاي اص ول س اده‌ گراي مديريت و براي در‬ ‫هم آميخت ن تئوري‌هاي مديريتي مورد‬ ‫استفاده قرار مي‌گيرد‪.‬‬ ‫چهار متغير اقتضايي عبارتند از‪:‬‬ ‫اندازه سازمان؛‬ ‫عادي بودن تكنولوژي كار؛‬ ‫عدم اطمينان محيطي؛‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫مديران چه كساني هستند و چه كار‬ ‫مي كنند؟‬ ‫يك سازمان‪ ،‬آرايشي سيستماتيك از‬ ‫افرادي است كه به منظور دستيابي به‬ ‫اهدافي خاص گرد هم آمده اند‪.‬‬ ‫دانشكده يا‬ ‫دانشگاه شما‬ ‫يك سازمان‬ ‫است‪.‬‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫ويژگيهاي مشترك‬ ‫سازمانها‬ ‫ساختار‬

‫اهداف‬

‫افراد‬ ‫‪B‬‬

‫‪A‬‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫وجه تمايز مديران و كار كنان‬ ‫عملياتي چيست؟‬ ‫كاركنان عمليلتي افرادي هستند كه‬ ‫مستقيما ً بر روي شغل يا وظيفه اي كار‬ ‫مي كنند و هيچ مسئوليتي براي نظارت بر‬ ‫كار ديگران ندارند‪.‬‬ ‫مديران فعال يت هاي دي گر افراد سازمان‬ ‫را هداي ت م ي كنند‪ .‬معمول ً مديران به‬ ‫مديران ارشد‪ ،‬مياني و عملياتي طبقه بندي‬ ‫مي شون د و اي ن مديران هم بر كاركنان‬ ‫عمليات ي و ه م بر مديران رده پايي ن تر‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫سطوح سازماني‬ ‫مديران‬ ‫ارشد‬ ‫مديران مياني‬

‫مديران عملياتي‬

‫کارکنان عملياتي‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫مديريت چيست و وظايف مديران‬ ‫كدامند؟‬ ‫اصطلح مديريت به معني فرآيند انجام‬ ‫كارها به طور اثر بخش و كارآمد به وسيله‬ ‫ديگران است‪.‬‬ ‫• اصطلح فرايند نشان دهنده فعاليت هالي‬ ‫اوليهاي است كه مدير آنها را اجرا مي‌كند‪.‬‬ ‫‌‬ ‫اين فعاليتها را در اصطلح مديريت‪ ،‬وظايف‬ ‫مديريت مي‌ناميم‪.‬‬ ‫به حداقل‬ ‫• اثر بخشي و كارآيي به آنچه كه انجام‬ ‫رساندن هزينه‬ ‫ميدهيم و اينكه چگونه انجام مي‌دهيممنابع شرط لزم‬ ‫‌‬ ‫براي کارآيي‬ ‫است اما شرط‬ ‫مربوط مي‌شود‪.‬‬ ‫کافي نيست‪.‬‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫کارآيي و اثربخشي‬ ‫نتيجه‪:‬‬ ‫اثربخشي‬

‫ابزار‪:‬‬ ‫کارآيي‬

‫دستيابي به‬ ‫هدف‬

‫دستيابي بيشتراتلف‬ ‫کم‬

‫استفاده از‬ ‫منابع‬

‫اهداف‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫وظايف مديران كدامند؟‬ ‫در اوايل اين قرن‪ ،‬يك صنعتگر فرانسوي‬ ‫به نام هنري فايول نوشت كه همه مديران‬ ‫پنج وظيفه دارند‪ :‬برنامه ريزي‪ ،‬سازماندهي‪،‬‬ ‫رهبري‪ ،‬هماهنگي و كنترل‪.‬‬ ‫در اواسط دهه ‪ 1950‬دو پروسفور در‬ ‫دانشگاه يو‪.‬سي‪.‬ال‪.‬آ وظايف مديريت را به‬ ‫صورت‪ :‬برنامه ريزي‪ ،‬سازماندهي‪ ،‬جذب‬ ‫پرسنل‪ ،‬هدايت و كنترل عنوان کردند‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫د‬ ‫ه باي ه و‬ ‫چه ک گون هد‪.‬‬ ‫ن آن ‪ ،‬چ م د‬ ‫عيي شود جا‬ ‫ان‬ ‫ت جام ي‬ ‫س‬ ‫ان ه ک‬ ‫چ‬

‫ساز‬ ‫م‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫ي ده‬

‫ب رنامه‬ ‫ر يزي‬

‫تع‬ ‫ا ري‬ ‫ب سترف ا‬ ‫ه‬ ‫رنام اتژ دا‬ ‫ف‬ ‫ه‬ ‫ها ي و ‪ ،‬ت‬ ‫د‬ ‫ي تو وي‬ ‫عم سع ن‬ ‫ليا ه‬ ‫ت‬ ‫ي‬

‫دستيابي به‬ ‫اهداف تعيين‬ ‫شده سازمان‬

‫رهبري‬

‫وظايف مديريت‬ ‫د هدا‬ ‫ي‬ ‫ر کلي ت و‬ ‫ا‬ ‫ي‬ ‫و ه طر جا‬ ‫د‬ ‫ا‬ ‫رف‬ ‫فه‬ ‫نگي‬ ‫ع تعا اي ذ زه‬ ‫ر‬ ‫ين‬ ‫ضها فع‬

‫کنت‬ ‫ر‬ ‫ل‬ ‫و‬ ‫ايسه اي‬ ‫بر‬ ‫ق‬ ‫ت‪ ،‬م يتها ام‬ ‫ظار فعال ز انج مه‬ ‫رنا‬ ‫ن‬ ‫صلح نان ا ق ب‬ ‫ا طمي طب‬ ‫ا ست‬ ‫در‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫نقش هاي مديريت كدامند؟‬ ‫نقش ميان فردي‬ ‫نقش‬

‫توصيف‬

‫فعاليتهاي مشخص‬

‫مقام‬ ‫تشريفاتي‬

‫رئيس نمادي؛ موظف به اجراي‬ ‫تعدادي وظايف عادي با ماهيت‬ ‫حقوق‬ ‫اجتماعي و‬ ‫كاركنان و‬ ‫انگيزه در‬ ‫مسئول ايجاد‬

‫استقبال از ميهمان؛ امضاي‬ ‫اسناد حقوقي‬

‫رهبر‬

‫مسئول فعاليت آنها؛ مسئول‬ ‫پرسنل‪ ،‬آموزش و وظايف‬ ‫رابط‬

‫مربوطه‬ ‫هاي بيروني كه‬ ‫حفظ شبكه تماس‬ ‫ايجاد نموده است و كسب اطلع‬ ‫از اينكه چه كساني اطلعات و‬

‫اجراي واقعي همه فعاليت‬ ‫هاي مربوط به كاركنان‬ ‫اعلم وصول نامه‪ ،‬انجام‬ ‫كارهاي خارج از سازمان؛‬ ‫اجراي ساير فعاليت هاي‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫نقش هاي مديريت كدامند؟‬ ‫نقش اطلعاتي‬ ‫نقش‬

‫توصيف‬

‫فعاليتهاي مشخص‬

‫گردآورند‬ ‫ه‬

‫جستجو و دريافت اطلعات خاص‬ ‫مختلف از طريق آگاهي از سازمان و‬ ‫محيط؛ مركز سلسه اعصاب اطلعات‬ ‫بيروني‬ ‫دروني و‬ ‫سازمانكار‬ ‫دربارهاز ساير‬ ‫دريافتي‬ ‫اطلعات‬ ‫انتقال‬

‫خواندن ماهنامه‌ها و‬ ‫گزارشات؛ حفظ‬ ‫ارتباطات شخصي‬

‫اطلع‬ ‫رسان‬ ‫سخنگو‬

‫كنان به اعضاي سازمان‬ ‫انتقال اطلعات به افراد خارج از‬ ‫سازمان در مورد برنامه‌ها‪ ،‬سياست‌ها‪،‬‬ ‫اقدامات‪ ،‬نتايج و غيره؛ انجام وظيفه به‬ ‫عنوان يك متخصص و كارشناس‬

‫تشكيل جلسه‬ ‫اطلعاتي؛ تماس تلفني‬ ‫اطلعات‬ ‫پخش‬ ‫براي‬ ‫هيئت‬ ‫جلسات‬ ‫تشكيل‬ ‫مديره؛ ارائه اطلعات‬ ‫به رسانه هاي جمعي‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫نقش هاي مديريت كدامند؟‬ ‫نقش تصميم گيري‬ ‫نقش‬

‫توصيف‬

‫فعاليتهاي مشخص‬

‫کارآفرين‬

‫بررسي سازمان و محيط آن براي پيدا‬ ‫پروژههاي‬ ‫‌‬ ‫كردن فرصت‌ها و اجراي «‬ ‫بهبود» براي انجام تغييرات؛ نظارت بر‬ ‫مطلوب پروژه‬ ‫اجراي‬ ‫خاصهنگام‬ ‫اصلحاتي به‬ ‫اقدامات‬ ‫مسئول‬

‫سازماندهي استراتژي و‬ ‫مرور جلسات براي توسعه‬ ‫برنامه جديد‬

‫حل کننده‬ ‫مساله‬

‫روبرو شدن سازمان با آشفتگي مهم و‬ ‫انتظار‬ ‫قابل‬ ‫مسئول غير‬ ‫منابع سازماني؛‬ ‫انواع‬ ‫تخصيص‬

‫تخصيص‬ ‫دهنده‬ ‫منابع‬

‫در واقع تأييد يا اعلم نظر در مورد كليه‬ ‫تصميمات مهم سازماني‬

‫مذاکره‬ ‫کننده‬

‫مسئول نمايندگي سازمان در مذاكرات‬ ‫مهم‬

‫سازماندهي استراتژي‪ .‬مرور‬ ‫جلسات مربوط به آشفتگي و‬ ‫بحران‬ ‫خواست اعطاي‬ ‫زمانبندي‪ ،‬در‬ ‫اختيار‪ ،‬اجراي هر گونه‬ ‫فعاليتي كه شامل بودجه‬ ‫ريزي كار‬ ‫شركتودربر نامه‬ ‫بندي‬ ‫مربوط‬ ‫مذاكرات‬ ‫باشد‬ ‫كنان‬ ‫اتحاديه و‬ ‫قراردادهاي‬ ‫به‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫آيا مديران اثر بخش مديران موفقي‬ ‫هستند؟‬ ‫فرد لوتانز و همكاران‬ ‫همه مديران به چهار نوع فعاليت مديريتي‬ ‫مشغول هستد‪:‬‬ ‫• مديريت سنتي‪ :‬تصميم گيري‪ ،‬برنامه ريزي و‬ ‫كنترل؛‬ ‫• ارتباطات‪ :‬تبادل اطلعات روزمره و انجام‬ ‫كار دفتري؛‬ ‫• مديريت منابع انساني‪ :‬ايجاد انگيزه‪ ،‬اعمال‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫توزيع زمان در فعاليت مديران‬ ‫اثربخش‪ ،‬موفق و متوسط‬ ‫مديريت‬ ‫سنتي‬ ‫ارتباطا‬ ‫ت‬ ‫‪44%‬‬

‫‪19%‬‬ ‫شبکه‬ ‫سازي‬ ‫مديريت ‪11%‬‬ ‫منابع‬ ‫انساني‬ ‫‪26%‬‬

‫مديران اثربخش‬

‫مديريت‬ ‫سنتي‬ ‫ارتباطا‬ ‫ت‬ ‫‪28%‬‬ ‫مديريت‬ ‫منابع‬ ‫انساني‬

‫‪13%‬‬ ‫شبکه‬ ‫سازي‬ ‫‪48%‬‬

‫‪11%‬‬ ‫مديران موفق‬

‫ارتباطا‬ ‫ت‬

‫مديريت‬ ‫سنتي‬

‫‪29%‬‬ ‫مديريت‬ ‫منابع‬ ‫انساني‬

‫‪32%‬‬ ‫شبکه‬ ‫سازي‬

‫‪20%‬‬

‫‪19%‬‬

‫مديران متوسط‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫توزيع سازمان بر حسب وظيفه در‬ ‫سطح سازماني‬ ‫کنترل‬ ‫برنامه‬ ‫ريزي‬

‫‪14%‬‬

‫‪28%‬‬ ‫سازمانده‬ ‫ي‬

‫رهبري‬ ‫‪22%‬‬

‫‪36%‬‬ ‫مديران ارشد‬

‫کنترل‬

‫کنترل‬

‫‪13%‬‬

‫‪10%‬‬ ‫برنامه‬ ‫ريزي‬

‫برنامه‬ ‫ريزي‬ ‫‪18%‬‬ ‫سازمانده‬ ‫ي‬

‫رهبري‬ ‫‪36%‬‬

‫‪33%‬‬ ‫مديران مياني‬

‫‪15%‬‬ ‫سازمانده‬ ‫ي‬

‫رهبري‬ ‫‪51%‬‬

‫‪24%‬‬ ‫مديران عملياتي‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫شايستگي هاي مديريت‬ ‫مديران موفق بايد چهار شايستگي‬ ‫داشته باشند‪:‬‬ ‫توانايي هاي ادراكي‪ :‬توانايي ذهني‬ ‫فرد در هماهنگ كردن همه فعاليت ها و‬ ‫منافع سازمان؛‬ ‫انساني‪ :‬توانايي مدير در كار كردن با‬ ‫افراد‪ ،‬شناخت آنها و انگيزه دادن به‬ ‫آنها؛‬ ‫فني‪ :‬استفاده فرد از ابزار‪ ،‬شيوه كار‬ ‫و فنون لزم در يك زمينه تخصصي؛‬ ‫سياسي‪ :‬توانايي فرد در بال بردن‬

‫مديريت و‬ ‫مديران‬ ‫• آيا مديريت سازمانهاي انتفاعي و غير انتفاعي‬ ‫يكي است؟‬ ‫• آيا كار مدير در يك سازمان كوچك با كار او در‬ ‫يك سازمان بزرگ تفاوت دارد؟‬ ‫خارج‬ ‫• آيا مفاهيم مديريت قابل انتقال به‬ ‫اهميت نقشهاي مديريت در تجارت‬ ‫مرزهاي ملي هستند؟‬ ‫نقشها‬ ‫اهميت‬ ‫كوچك‬ ‫نقشهايي كه مديران‬ ‫در مؤسسات بزرگ‬ ‫ايفا مي كنند‪:‬‬

‫بال‬

‫سخنگو‬

‫تخصيص دهنده منابع‬ ‫رابط‬ ‫گرد آورنده اطلعات‬ ‫حل كننده مسائل‬ ‫مذاكره كننده‬

‫نقش هايي كه‬ ‫مديران در مؤسسات‬ ‫كوچك ايفا مي كنند‪:‬‬

‫متوس‬ ‫ط‬

‫پايين‬

‫كار آفرين‬ ‫مقام تشريفات‬ ‫رهبر‬ ‫اطلع رسان‬

‫فصل دوم‬

‫مباني برنامه ريزي‬ ‫در مديريت‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫تعريف برنامه ريزي‬ ‫برنامهريزي به اهداف ( آنچه بايد‬ ‫‌‬ ‫انجام بگيرد) و نيز به ابزار (چگونه‬ ‫بايد به هدف رسيد) مربوط مي‌شود‪.‬‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫برنامهريزي در محيط‌هاي غير‬ ‫‌‬ ‫مطمئن‬ ‫تغييرات تكنولوژي‪ ،‬اجتماعي‪ ،‬سياسي‪،‬‬ ‫اقتصادي و قانوني هميشه وجود دارند‪.‬‬ ‫محيطي كه مديران با آن روبرو هستند تأثير‬ ‫بسياري بر بقاي سازمان دارد‪.‬‬ ‫مديران به چند دليل بايد به برنامه‌ريزي‬ ‫بپردازند‪:‬‬ ‫تعيين مسير؛‬ ‫كاهش تأثير تغييرات؛‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫دليل برنامه ريزي‬ ‫به دليل تغييرات‬ ‫محيط‬ ‫استانداردهاي‬ ‫ي را براي‬ ‫تسهيل کنترل‬ ‫به وجود آورند‬

‫تاثير‬ ‫مسير را مديران به‬ ‫تعيين برنامه ريزي تغييرات‬ ‫کنند مي پردازند تا‪:‬را کاهش‬ ‫دهند‬ ‫ضايعات و‬ ‫اضافات را‬ ‫کاهش دهند‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫انتقادات وارد بر برنامه ريزي‬ ‫رسمي چيست؟‬ ‫برنامه ريزي ممكن است انعطاف ناپذيري‬ ‫به وجود آورد؛‬ ‫نميتوان براي محيط‌هاي در حال تغيير‬ ‫برنامهريزي كرد؛‬ ‫‌‬ ‫برنامهريزي رسمي نمي‌تواند جايگزين‬ ‫‌‬ ‫خلقيت و درك مستقيم باشد؛‬ ‫برنامهريزي توجه مديران را به رقابت‬ ‫‌‬ ‫امروزي جلب مي‌كند نه به بقاي فردا؛‬ ‫برنامهريزي رسمي موفقيتي را تحكيم‬ ‫‌‬ ‫ميبخشد كه ممكن است منجر به شكست‬ ‫‌‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫انواع برنامه‬ ‫معروف ترين راههاي توصيف برنامه‬ ‫بستگي دارد به ‪:‬‬ ‫وسعت استراتژيك در مقابل عملياتي؛‬ ‫زمان دراز مدت در مقابل كوتاه مدت؛‬ ‫عمق ( كلي در مقابل تفصيلي)؛‬ ‫تناوب استفاده (يكبار مصرف در مقابل‬ ‫استفاده مكرر)‪.‬‬ ‫البته بايد در نظر داشت كه اين طبقه بندي‬ ‫هاي برنامه مستقل از يكديگر نيستند‪.‬‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫رابطه بين انواع برنامه ها‬ ‫تناوب‬ ‫استفاده‬ ‫يكبار‬ ‫مصرف‬ ‫چندبار‬ ‫مصرف‬

‫عمق‬

‫زمان‬

‫وسعت‬

‫کلي‬ ‫تفصيلي‬

‫دراز مدت‬ ‫کوتاه مدت‬

‫استراتژيك‬ ‫عملياتي‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫چگونه برنامه‌هاي استراتژيك و‬ ‫عملياتي متمايز مي‌شوند؟‬ ‫برنامههايي كه براي كل سازمان‬ ‫‌‬ ‫طراحي مي شوند‪ ،‬اهداف كلي را‬ ‫ترسيم مي‌كنند و به دنبال تعيين‬ ‫وضعيت سازمان در محيط‬ ‫ميباشند‪ ،‬برنامه‌هاي استراتژيك‬ ‫‌‬ ‫ناميده مي‌شوند‪.‬‬ ‫برنامههاي عملياتي جزئيات‬ ‫‌‬ ‫دستيابي به اهداف كلي را بيان‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫برنامه عملياتي از سه جهت عمده با‬ ‫بر نامه هاي استراتژيك تفاوت‬ ‫دارند‪:‬‬ ‫زمان؛‬ ‫وسعت؛‬ ‫آيا آنها شامل اهداف شناخته شده‬ ‫سازمان هستند يا نه‪.‬‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫برنامه ها در كدام جدول هاي زماني وجود‬ ‫دارند؟‬ ‫برنامههاي كوتاه مدت كمتر از ‪ 5‬سال را مي‬ ‫‌‬ ‫پوشانند‪.‬‬ ‫هر جدول زماني فرا تر از پنج سال در‬ ‫برنامههاي دراز مدت طبقه‌بندي مي‌شود‪.‬‬ ‫‌‬ ‫تفاوت بين برنامه‌هاي كوتاه مدت و بلند‬ ‫مدت طول مدت تعهدات آتي و درجه متغيير‬ ‫ريزي‪.‬‬ ‫برنامهدهد‬ ‫بودن چهره سازمان را نشان مي‌ ‌‬ ‫بسيار بلند‬ ‫تأثير‬ ‫زمان برنامه بستگي به ميزان‬ ‫مدت و يا‬ ‫كوتاه‬ ‫بسياردارد‪.‬‬ ‫برنامههاي جاري بر تعهدات آتي‬ ‫‌‬ ‫مدت اثر بخش‬ ‫نيست‪.‬‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫برنامه هاي كلي و تفصيلي چه‬ ‫تفاوتي با يكديگر دارند؟‬ ‫برنامههاي تفصيلي (خاص) اهداف را به‬ ‫‌‬ ‫وضوح تعريف كرده‌اند و هيچ گونه ابهام و‬ ‫مشكلي براي درك صحيح آنها وجود ندارد‪.‬‬ ‫اينگونه برنامه‌ها بايد واضح و قابل‬ ‫پيشبيني باشند كه اغلب اينگونه نيست‪.‬‬ ‫‌‬ ‫برنامههاي كلي جهت دار سياست‌هاي‬ ‫‌‬ ‫كلي را مشخص مي‌كنند‪ .‬اين برنامه‌ها‬ ‫تمركز ايجاد مي‌كنند ولي مديران را مجبور‬ ‫به تعيين اهداف معين و يا انجام دادن يك‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫بر نامه هاي كلي در مقابل تفصيلي‬ ‫‪A‬‬

‫‪A‬‬

‫‪B‬‬

‫‪B‬‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫چگونه برنامه‌هاي يكبار مصرف از‬ ‫برنامههاي چند بار مصرف متمايز‬ ‫‌‬ ‫ميشوند؟‬ ‫‌‬ ‫بر نامه‌هاي جاري (چند بار مصرف)‬ ‫هميشه در جريان هستند‪ .‬اينگونه برنامه‌ها‬ ‫سياست عمليات تكراري را در سازمان‬ ‫فراهم مي‌كنند‪.‬‬ ‫بر نامه‌هاي يكبار مصرف براي برآورده‬ ‫كردن نياز در يك وضعيت منحصر به فرد و‬ ‫ويژه مي‌باشد‪.‬‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫مديريت بر مبناي هدف‬ ‫مديريت بر مبناي هدف با ابداع‬ ‫فرآيند كه بوسيله آن اهداف از بال‬ ‫به پايين سازمان سرازير مي‌شوند‬ ‫موجب عملي شدن و دستيابي به‬ ‫اين اهداف مي‌شود‪.‬‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫نحوه تقسيم اهداف‬ ‫اهداف کلي‬ ‫سازمان‬ ‫اهداف بخش‬ ‫اهداف واحدهاي‬ ‫اداري‬ ‫اهداف فردي‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫عناصر مشترك برنامه مديريت بر‬ ‫مبناي هدف كدامند؟‬ ‫چهار عنصر مشترك در بر نامه هاي مديريت‬ ‫بر مبناي هدف وجود دارند‪.‬‬ ‫مشخص نمودن هدف؛‬ ‫مشاركت در تصميم گيري؛‬ ‫جدول زماني واضح؛‬ ‫بازخورد نمودن نتيجه عملكرد‪.‬‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫آيا اهداف نقاط ضعفي هم دارند؟‬ ‫دمينگ معتقد است كه اهداف معين در‬ ‫واقع بيشتر از اينكه سودمند باشند زيان‬ ‫آور هستند‪.‬‬ ‫كاركنان به تمركز بر روي اهدافي گرايش‬ ‫دارند كه بر اساس آن مورد قضاوت قرار‬ ‫ميگيرند و در نتيجه ممكن است تلش‌هاي‬ ‫‌‬ ‫خود را به سوي كميت كار (آنچه قابل‬ ‫اندازهگيري است) سوق دهند و از توجه به‬ ‫‌‬ ‫كيفيت دور شوند‪.‬‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬

‫اهداف معين‪ ،‬کارکنان را براي رسيدن‬ ‫به اهداف فردي تشويق مي‌كنند نه براي‬ ‫ارتقاي كار تيمي!!‬ ‫راه حل ‪ :‬اطمينان از اينكه كاركنان‬ ‫اهداف چند گانه‌اي دارند كه همگي داراي‬ ‫مكملهاي كيفي هستند‪.‬‬ ‫‌‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫اهميت استراتژي سازماني‬ ‫تغييرات در قوانين بازي‪ ،‬مديران را‬ ‫وادار به ايجاد ابزاري سيستماتيك‬ ‫براي تجزيه و تحليل نمودن محيط‪،‬‬ ‫ارزيابي توانمندي‌ها و نقاط ضعف‬ ‫سازمان و شناسايي فرصت‌هايي كرد‬ ‫كه سازمان در آنها مي‌توانست به‬ ‫برتريهاي رقابتي دست يابد‪.‬‬ ‫‌‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫يك چارچوب استراتژيك‪ :‬انتخاب يك‬ ‫موقعيت‬ ‫فرآيند مديريت استراتژيك‪ ،‬يك‬ ‫مرحلهاي است كه شامل‬ ‫‌‬ ‫فرايند ‪9‬‬ ‫برنامهريزي استراتژي‪ ،‬اجرا و‬ ‫‌‬ ‫ميباشد‪.‬‬ ‫‌‬ ‫ارزيابي‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫فرآيند مديريت استراتژيك‬ ‫‪ -3‬شناسايي‬ ‫فرصتها و‬ ‫تهديدها‬

‫‪-9‬‬ ‫ارزيابي‬ ‫نتايج‬

‫‪-8‬‬ ‫اجراي‬ ‫استراتژ‬ ‫يها‬

‫‪-7‬‬ ‫تدوين‬ ‫استراتژ‬ ‫يها‬

‫‪ -2‬تجزيه و‬ ‫تحليل‬ ‫محيط‬

‫‪ -1‬شناسايي‬ ‫ماموريت‪،‬‬ ‫اهداف و‬ ‫استراتژيهاي‬ ‫جاري‬ ‫سازمان‬

‫‪ -6‬ارزيابي‬ ‫مجدد‬ ‫ماموريت و‬ ‫اهداف‬ ‫سازمان‬ ‫‪ -5‬شناسايي‬ ‫قوتها و‬ ‫ضعفها‬

‫‪ -4‬تجزيه و‬ ‫تحليل منابع‬ ‫سازمان‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫تجزيه و تحليل ‪ SWOT‬چيست؟‬ ‫با تكميل تجزيه و تحليل ‪،SWOT‬‬ ‫سازمان به ارزيابي مجدد مأموريت و‬ ‫اهدافش مي‌پردازد‪.‬‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫شناسايي فرصت‌هاي سازمان‬ ‫(‪)SWOT‬‬

‫‪.‬‬

‫فرصتهاي‬ ‫موجود در‬ ‫محيط‬

‫منابع‬ ‫سازمان‬

‫فرصتهاي‬ ‫سازماني‬

‫‪.‬‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫چگونه استراتژي‌ها تدوين مي‌شوند؟‬ ‫استراتژيهاي اصلي عبارتند از‪:‬‬ ‫‌‬ ‫استراتژيهاي رشد‪ :‬سازمان تلش مي‌كند كه سطح‬ ‫‌‬ ‫عمليات خود را بال ببرد‪.‬‬ ‫ثبات‪ :‬سازمان حضور خود را در همان بازار و با همان‬ ‫مشتريان ادامه دهد و سهم بازارش را حفظ مي‌كند‪.‬‬ ‫كاهش‪ :‬ويژگي سازماني است كه اندازه خود را كوچك‬ ‫ميكند‪ .‬براي مديريت اين به معني تعيين استراتژي در يك‬ ‫‌‬ ‫محيط رو به نزول است‪.‬‬ ‫تركيبي‪ :‬استراتژي تركيبي تبعيت همزمان از دو يا چند‬ ‫استراتژي قبلي است‪.‬‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫تعيين يك استراتژي رقابتي‬ ‫انتخاب استراتژي اصلي صحنه را‬ ‫براي كل سازمان آماده مي‌كند‪ .‬در‬ ‫نتيجه هر واحدي در سازمان بايد اين‬ ‫ستراتژيهايي‬ ‫‌‬ ‫استراتژي را به سري ا‬ ‫كه بتواند به سازمان مزيت رقابتي‬ ‫بدهد تبديل كند‪.‬‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫استراتژي هاي سرمايه‌گذاري بر روي‬ ‫نقاط قوت سازمان‬ ‫استراتژي هاي سرمايه‌گذاري بر روي نقاط قوت‬ ‫سازمان و زمينه كاري آن عبارتند از‪:‬‬ ‫استراتژي هدايت‪-‬هزينه‪ :‬توليد كردن با هزينه‬ ‫پايين‬ ‫استراتژي تمايز‪ :‬منحصر به فرد بودن در بازار‬ ‫محدود‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫حفظ مزيت رقابتي‬ ‫موفقيت دراز مدت با استفاده از هريك از‬ ‫استراتژيهاي رقابتي پورتر نياز به يك‬ ‫‌‬ ‫مزيت پايدار دارد‪.‬‬ ‫تكيه بر موفقيت‌هاي گذشته مي‌تواند‬ ‫شروع مشكلت جدي براي سازمان باشد‪.‬‬ ‫حفظ مزيت رقابتي نياز به اقدامات دائمي‬ ‫مديريت دارد تا هميشه يك قدم جلوتر از‬ ‫رقبا باشد‪.‬‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫‪ TQM‬به عنوان يك اسلحه استراتژيك‬ ‫• استفاده از ‪ TQM‬براي توسعه مزيت‬ ‫رقابتي‪ ،‬تنها منحصر به شركتهايي نظير‬ ‫گرانيت راك نمي شود بلكه بسياري از‬ ‫شركت هاي سراسر دنيا از شركت ويرپول‬ ‫آمريكا گرفته تا شركت دوو در كره همگي‬ ‫بر ارزش ‪ TQM‬به عنوان يك مزيت رقابتي‬ ‫واقف هستند‪.‬‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫كار آفريني‪ :‬موردي خاص از برنامه ريزي استراتژيك‬ ‫با روحيه كار آفريني است كه افراد به دنبال فرصت‌ها‪ ،‬تأمين‬ ‫نيازها و خواسته‌ها از طريق نوآوري بدون توجه به منابع تحت‬ ‫كنترلشان مي‌باشند‪.‬‬ ‫‌‬ ‫کارآفرينان‬ ‫ميل دارند افراد مستقلي باشند و ترجيح مي دهند شخصاً‬ ‫مسئول حل مشكلت باشند؛‬ ‫خود اهداف را تعيين كرده و با تلش هاي خود به آن اهداف‬ ‫دست پيدا كنند؛‬ ‫به استقلل ارج مي‌گذارند و نمي‌خواهند تحت كنترل ديگران‬ ‫باشند؛‬ ‫از خطر كردن با كي ندارند ولي خود را با خطرات جدي رو‬ ‫به رو نمي‌كنند؛‬ ‫ترجيح مي دهند كه با خطرات حساب شده رو به رو شوند‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫مقايسه بين كارآفرينان و‬ ‫مديران سنتي‬ ‫انگيزه اوليه‬ ‫زمان گرايي‬ ‫فعاليت‬ ‫ريسك پذيري‬ ‫برخورد با شكست‬ ‫و اشتباه‬

‫مديران سنتي‬

‫کارآفرينان‬

‫ارتقاء و ديگر پاداش هاي‬ ‫سنتي نظير دفتر پرسنل‬ ‫و قدرت‬ ‫دستيابي به اهداف كوتاه‬ ‫مدت‬ ‫سرپرستي و نظارت‬ ‫پايين‬ ‫اجتناب‬

‫استقلل‪ ،‬جستجوي فرصت‬ ‫براي ابتكار و دستاورد مالي‬ ‫دستيابي به رشد كاري پنج‬ ‫تا ده ساله‬ ‫دخالت مستقيم‬ ‫متوسط‬ ‫قبول‬

‫فصل سوم‬

‫مباني تصميم گيري‬

‫مباني برنامه ريزي در‬ ‫مديريت‬ ‫فرآيند تصميم گيري‬ ‫شناس‬ ‫ايي‬ ‫مشک‬ ‫ل‬

‫شناس‬ ‫ايي‬ ‫معيار‬ ‫تصمي‬ ‫م‬

‫تخصي‬ ‫ص‬ ‫وزن‬ ‫به‬ ‫معيار‬

‫ارائه‬ ‫گزينه‬ ‫ها‬

‫ارزيابي‬ ‫اثربخشي‬ ‫تصميم‬

‫تجزيه و‬ ‫تحليل‬ ‫گزينه ها‬

‫انتخاب‬ ‫يک‬ ‫گزينه‬

‫به اجرا‬ ‫در آوردن‬ ‫گزينه‬

‫مباني تصميم گيري‬ ‫فرآيند تصميم گيري‬ ‫شناسايي مشكل‬ ‫فرآيند تصميم گيري با بروز مشكل ( مرحله اول) و يا‬ ‫مشخصا ً بروز اختلف بين وضعيت جاري و وضعيت‬ ‫مطلوب امور شروع مي شود‪.‬‬ ‫شناسايي معيار تصميم گيري‬ ‫وقتي مديري مشكل را شناسايي كرد كه نياز به توجه‬ ‫دارد در اين صورت بايد معيار تصميم كه در حل مشكل‬ ‫اهميت دارد شناسايي شود‪.‬‬ ‫تخصيص وزن به معيار‬ ‫معيار هاي فوق داراي اهميت يكساني نيستند‪ .‬بنابراين‬ ‫ضروري است كه معيارهاي مرحله قبل سبك و سنگين‬ ‫شده تا در تصميم گيري اولويت بندي شوند‪.‬‬

‫مباني تصميم گيري‬ ‫فرآيند تصميم گيري‬ ‫ارائه گزينه ها‬ ‫تصميم گيرنده بايد فهرستي از گزينه هايي را كه مي‬ ‫تواند براي حل مشكل به كار ببندد تهيه كند‪.‬‬ ‫تجزيه و تحليل گزينه‌ها‬ ‫با مقايسه اين گزينه ها در برابر معيار و ارزش‬ ‫تعيين شده در مرحله ‪2‬و‪ 3‬نقاط ضعف و قوت هر‬ ‫ميشود‪.‬‬ ‫‌‬ ‫كدام از آنها مشخص‬ ‫انتخاب بهترين گزينه‬ ‫مرحله ششم‪ ،‬عمل مهم انتخاب بهترين گزينه از‬ ‫ميان گزينه هاي ارزيابي شده است‪.‬‬

‫مباني تصميم گيري‬ ‫فرآيند تصميم گيري‬ ‫به اجرا در آوردن گزينه ها‬ ‫اجراي تصميم يعني القاي تصميم به‬ ‫كساني كه تحت تأثير آن قرار خواهندگرفت‬ ‫و متعهد كردن آنها در برابر اين تصميم‪.‬‬ ‫ارزيابي اثر بخشي تصميم‬ ‫آيا اين تصميم گيري توانسته است مشكل‬ ‫را حل كند يا نه؟ آيا گزينه انتخاب شده در‬ ‫مرحله ‪ 6‬و اجراي آن در مرحله ‪ 7‬نتيجه‬ ‫مطلوبي ارائه مي دهد؟‬

‫مباني تصميم گيري‬ ‫تصميم گيري‪ :‬الگوي عقلئي‬ ‫• يك فرد تصميم گيرنده عقليي‪ ،‬كام ً‬ ‫ل‬ ‫منطقي و واقعي خواهد بود و به دقت مشكل‬ ‫را تعريف مي كند و هدف معين و روشني‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫• مراحل فرايند تصميم گيري هميشه منجر به‬ ‫انتخاب گزينه اي خواهد شد كه رسيدن به‬ ‫هدف را تسريع مي كند‪.‬‬

‫مباني تصميم گيري‬

‫مفروضات عقلنيت‬ ‫مشکل‬ ‫همه گزينه ها هدف واحد و‬ ‫انتخاب نهاييهيچ محدوديت اولويتها‬ ‫اولويتها‬ ‫واضح و روشن‬ ‫و نتايج مناسبي که بايد‬ ‫بازده اقتصاديمالي يا زمانيثابت و پايدار‬ ‫واضح هستند‬ ‫است‪.‬‬ ‫شناخته شده اند‪.‬به آن رسيد‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫را به حداکثر وجود ندارد‪.‬‬ ‫مي رساند‬ ‫ن‬ ‫تيج‬ ‫ه‬

‫تصميم گيري‬ ‫عقليي‬

‫مباني تصميم گيري‬ ‫دنياي واقعي تصميم گيري مديريت‪:‬‬ ‫اصلح الگوي عقليي‬ ‫تصميم گيري اغلب از فرآيند‬ ‫سيستماتيك‪ ،‬منطقي و ثبات عقليي‬ ‫منحرف مي‌شود‪.‬‬ ‫ليرغم محدوديت‌هاي عقلنيت‬ ‫ع ‌‬ ‫محض‪ ،‬از مديران انتظار مي‌رود كه از‬ ‫فرآيند عقليي تبعيت كنند‪.‬‬

‫مباني تصميم گيري‬ ‫تصميم‌گيري عقليي محدود چيست؟‬ ‫در تصميم گيري عقليي محدود تصميم‬ ‫گيرندگان مدل‌هاي ساده شده‌اي را مي‌سازند‬ ‫كه داراي نمادهاي اساسي از مشكلتي كه آنها‬ ‫با آن روبرو هستند‪ ،‬مي‌باشد (بدون آنکه‬ ‫پيچيدگيهاي مشكل اصلي را داشته باشد)‪.‬‬ ‫‌‬

‫مباني تصميم گيري‬

‫جزئيات فرآيند تصميم گيري قويا ً تحت‬ ‫تأثير موارد ذيل مي باشد‪:‬‬ ‫منافع تصميم گيرنده؛‬ ‫فرهنگ سازمان؛‬ ‫سياست هاي داخلي؛‬ ‫ملحظات قدرت‪.‬‬ ‫آيا در فرآيند‬ ‫تصميمگيري‬ ‫‌‬ ‫خطاهاي عمومي رخ‬ ‫ميدهد؟‬ ‫‌‬

‫مباني تصميم گيري‬ ‫روشهاي قضاوت ميان بر را روش‌هاي‬ ‫‌‬ ‫تجربي (آزمون و خطا‪،‬اكتشافي) يا راه‬ ‫هاي عملي مي نامند‪.‬‬ ‫• روش تجربي مبتني بر اطلعات در‬ ‫دسترس‬ ‫• روش تجربي مبتني بر نمونه‬ ‫• اصرار بر تعهد‬

‫مباني تصميم گيري‬ ‫تصميم گيري‪ :‬نگرش اقتضايي‬ ‫چگونه مشكلت با هم فرق مي كنند؟‬ ‫مشكلت با ساختار هاي خوب‬ ‫مشكلت با ساختار هاي بد‬

‫مباني تصميم گيري‬ ‫فرق بين تصميمات برنامه‌ريزي شده و‬ ‫برنامهريزي نشده چيست؟‬ ‫‌‬ ‫تصميمگيري برنامه‌ريزي شده يا‬ ‫‌‬ ‫تصميمگيري روزمره مؤثرترين راه براي‬ ‫‌‬ ‫رفع مشكلت با ساختارهاي خوب است‪.‬‬ ‫وقتي مشكلت داراي ساختار بد باشند‬ ‫گيريهاي غير‬ ‫‌‬ ‫مديران بايستي بر تصميم‌‬ ‫برنامه ريزي شده تكيه كنند تا اينكه‬ ‫راهحل واحدي به كار گيرند‪.‬‬ ‫‌‬

‫مباني تصميم گيري‬ ‫روشها‪ ،‬مقررات و سياست‌ها‬ ‫‌‬ ‫روش كار يكسري مراحل متوالي و به‬ ‫هم پيوسته‌اي است كه مدير مي‌تواند در‬ ‫واكنش به مشكل با ساختار خوب به كار‬ ‫ببرد‪.‬‬ ‫مقررات بيانيه صريحي است كه به مدير‬ ‫ميگويد چه كاري را بايد و چه كاري را‬ ‫‌‬ ‫نبايد انجام دهد‪.‬‬ ‫• سياست انديشه‌هاي مدير را در يك مسير‬

‫مباني تصميم گيري‬ ‫تصميمات غير برنامه‌اي‬ ‫چنين تصميماتي منحصر به فرد بوده و به‬ ‫صورت موردي پيش مي‌آيد‪ .‬وقتي مديري با يك‬ ‫مشكل با ساختار بد مواجه است هيچ راه حل‬ ‫حاضر و آماده‌اي وجود ندارد‪ .‬لذا تصميمات غير‬ ‫برنامهاي و سفارش براي اين امر مورد نياز‬ ‫‌‬ ‫است‪.‬‬ ‫مثال‪ :‬ايجاد استراتژي بازاريابي براي‬ ‫محصولت جديد‪ ،‬يا تصميم براي فروش بخشي‬ ‫از شركت‪ ،‬نمونه‌هايي از تصميمات برنامه‌ريزي‬ ‫نشده مي‌باشند‪.‬‬

‫مباني تصميم گيري‬ ‫چگونه مي‌توانيد مشكلت‪ ،‬انواع تصميمات و سطوح سازماني‬ ‫را با هم تركيب كنيد؟‬

‫انواع مشكلت‪ ،‬نوع تصميمات و سطوح‬ ‫سازماني‬ ‫بال‬ ‫سطح در‬ ‫سازمان‬ ‫پايين تر‬

‫با ساختار بد‬ ‫تصميمات‬ ‫غير برنامه اي‬

‫تصميمات‬ ‫برنامه ريزي شده‬

‫نوع مشکل‬

‫با ساختار‬ ‫خوب‬

‫مباني تصميم گيري‬ ‫شيوه هاي تصميم گيري‬ ‫شيوه هاي تصميم گيري‬ ‫بال‬ ‫تحمل‬ ‫ابهام‬

‫ادراکيتحليلي‬ ‫رفتاريدستوري‬

‫پايين‬ ‫شهود‬ ‫ي‬

‫عقليي‬ ‫نحوه انديشيدن‬

‫اگر چه اين چهار شيوه‬ ‫تصميمگيري مستقل هستند‪،‬‬ ‫‌‬ ‫ولي بسياري از مديران از‬ ‫ويژگيهاي بيش از يك شيوه‬ ‫‌‬

‫مباني تصميم گيري‬ ‫تصميمگيري گروهي‬ ‫‌‬ ‫مطالعات نشان مي‌دهد كه‬ ‫مديران بيش از ‪ 40‬در صد از وقت‬ ‫خود را در جلسات مي‌گذارنند‪.‬‬ ‫بدون شك‪ ،‬بيشتر وقتشان صرف‬ ‫تعريف مشكلت‪ ،‬پيدا كردن راه‬ ‫حلهايي براي آنها و تعيين ابزار به‬ ‫‌‬ ‫كار بستن اين راه حل ها مي‌شود‪.‬‬

‫مباني تصميم گيري‬ ‫مزيت تصميم‌گيري گروهي‬ ‫تصميمات گروهي اطلعات‬ ‫كاملتري نسبت به تصميمات انفرادي‬ ‫‌‬ ‫ارائه مي‌دهند‪.‬‬ ‫گروهها گزينه‌هاي زيادي را ارائه‬ ‫‌‬ ‫ميدهند‪.‬‬ ‫‌‬ ‫تصميم گيري گروهي امكان پذيرش‬ ‫يك راه حل را افزايش مي‌دهد‪.‬‬ ‫اين فرآيند حقانيت كار را نيز ارتقا‬ ‫ميدهد‪.‬‬ ‫‌‬

‫مباني تصميم گيري‬ ‫معايب تصميم‌گيري گروهي‬ ‫زمانبر هستند؛‬ ‫‌‬ ‫تشريك مساعي در گروه گاهي اوقات اثر‬ ‫بخش نيست؛‬ ‫رده سازماني‪ ،‬تجربه‪ ،‬آگاهي از مشكل‪،‬‬ ‫تأثير گذاري بر ساير اعضا‪ ،‬مهارت‌هاي‬ ‫گفتاري‪ ،‬مثبت بودن و‪ ...‬اعضاي گروه با هم‬ ‫متفاوت باشند؛‬ ‫وجود فشارهايي براي تطبيق دادن؛‬ ‫در اين نوع تصميم گيري‌ها مسئوليت مبهم‬ ‫وجود دارد‪.‬‬

‫مباني تصميم گيري‬ ‫چه موقع گروه‌ها اثر بخش‌تر هستند؟‬ ‫• تصميمات گروهي به دقيق‌تر بودن گرايش دارند؛‬ ‫• اگر اثر بخشي تصميم از نظر سرعت تعريف شود افراد‬ ‫سريعتر هستند؛‬ ‫‌‬ ‫• اگر خلقيت مهم باشد‪ ،‬در اين صورت گروه‌ها مؤثرتر از‬ ‫افراد هستند؛‬ ‫• اگر اثر بخشي به معني درجه پذيرش راه حل نهايي باشد‪،‬‬ ‫باز هم پيكان رو به سمت گروه است‪.‬‬ ‫• هر چه گروه بزرگتر باشد‪ ،‬فرصت بيشتري براي ديدگاه‬ ‫هاي متنوع فراهم مي شود‪ .‬از طرف ديگر‪ ،‬گروه بزرگ تر‬ ‫نياز به هماهنگي بيشتر و زمان بيشتر براي مشاركت كليه‬ ‫اعضا دارد‪.‬‬ ‫حد اقل افراد گروه‬ ‫پنج نفر و حداكثر‬ ‫پانزده نفر مطلوب‬ ‫ترين اندازه است‪.‬‬

‫مباني تصميم گيري‬ ‫چگونه تصميم‌گيري گروهي را بهبود‬ ‫بخشيم؟‬ ‫سه راه خلق تر كردن تصميم‌گيري‬ ‫گروهي عبارت اند از‪:‬‬ ‫جلسات الكترونيكي؛‬ ‫روش گروه اسمي؛‬ ‫توفان مغزي‪.‬‬

‫مباني تصميم گيري‬ ‫فرهنگ ملي و تصميم‌گيري‬ ‫نحوه تصميم گيري (گروهي‪ ،‬انفرادي‪ ،‬با حضور‬ ‫ديگران و يا تصميم مستبدانه يك مدير) و درجه‬ ‫خطر پذيري يك تصميم گيرنده؛ دو نمونه بارز از‬ ‫تفاوت در تصميمات مي باشند كه منعكس كننده‬ ‫محيط فرهنگي كشور است‪.‬‬ ‫مديران نيازمند اصلح در شيوه‌هاي تصميم‬ ‫گيري هستند تا بتوانند منعكس‌كننده فرهنگ ملي‬ ‫كشوري باشند كه در آن زندگي مي‌كنند‪.‬‬

‫فصل چهارم‬

‫مباني طراحي‬ ‫ساختار‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫عناصر ساختار‬ ‫مفهوم اساسي طراحي سازمان را‬ ‫نويسندگان مديريت در اوايل اين قرن بكار‬ ‫گرفتند‪.‬‬ ‫شش عنصر ساختاري عبارتند از‪:‬‬ ‫تخصصي شدن كار؛‬ ‫زنجيره فرماندهي؛‬ ‫حيطه نظارت؛‬ ‫اختيار و مسئوليت پذيري؛‬ ‫تمركز در مقابل عدم تمركز؛‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫تخصصي شدن كار چيست؟‬ ‫تخصصي شدن کار به سال ‪ 1700‬بر مي گردد‬ ‫يعني هنگامي كه آدام اسميت كتاب ثروت ملل خود‬ ‫را منتشر کرد و در آن از تقسيم كار به اجزاي‬ ‫كوچك تر حمايت كرد‪.‬‬ ‫در تخصصي شدن كار‪ ،‬يك كار به مراحل كوچكتر‬ ‫شكسته شده و هر مرحله را فردي جداگانه تكميل‬ ‫ميكند‪ .‬در اصل‪ ،‬براي انجام پاره‌اي از يك فعاليت‬ ‫‌‬ ‫تخصص دارند تا كل فعاليت‪.‬‬

‫ساختار‬ ‫طراحيساختار‬ ‫مبانيطراحي‬ ‫مباني‬

‫ن‬ ‫ود‬ ‫ي ب ار‬ ‫ک‬ ‫صاد ن‬ ‫ت شد‬ ‫ق‬ ‫را ي‬ ‫اثي ص‬ ‫ت ص‬ ‫تخ‬

‫زياد‬

‫بهره وري‬

‫تاث‬ ‫ش ير‬ ‫د ن غي‬ ‫کا ر ا‬ ‫ر قت‬ ‫(ب ص‬ ‫ر ر اد‬ ‫و يب‬ ‫ي ا ود‬ ‫نس ن‬ ‫ا تخ‬ ‫ن) ص‬ ‫ص‬ ‫ي‬

‫اقتصادي بودن و غير اقتصادي بودن تخصصي شدن‬ ‫كار‬

‫کم‬ ‫زياد‬

‫تخصصي شدن کار‬

‫کم‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫زنجيره فرماندهي چيست؟‬ ‫نويسندگان اوليه مديريت چنين‬ ‫استدلل مي‌كردند كه هر كار مند بايد‬ ‫يك نفر و فقط يك نفر بال دست‬ ‫داشته باشد كه مستقيما ً در برابر او‬ ‫مسئول باشد‪.‬‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫حيطه نظارت چيست؟‬ ‫مدير چه تعداد از كاركنان را مي‌تواند به گونه‌اي كار آمد و‬ ‫كافي راهنمايي كند؟‬ ‫متغيرهاي محتمل الوقوع ديگري كه تعيين كننده قلمروي‬ ‫مناسب هستند عبارتند از‪:‬‬ ‫مشابهت وظايف كاركنان و پيچيدگي وظايف؛‬ ‫مجاورت فيزيكي كاركنان؛‬ ‫درجه دستور العمل‌هاي استاندارد شده موجود در محل؛‬ ‫پيچيدگي نظام اطلعات مديريت سازمان؛‬ ‫استحكام نظام ارزشي سازمان؛‬ ‫سبك مديريت مورد پسند مدير‪.‬‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫اختيار و مسئوليت پذيري چيست؟‬ ‫اختيار به حقوق ذاتي مقام‬ ‫مديريتي اطلق مي‌شود تا دستور دهد‬ ‫و متوقع باشد كه دستوراتش مطاع‬ ‫است‪.‬‬ ‫وقتي مديران تفويض اختيار‬ ‫ميكنند‪ ،‬بايد مسئوليت متناسب با آن‬ ‫‌‬ ‫را نيز اختصاص دهند‪.‬‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫اختيار و مسئوليت پذيري چيست؟‬ ‫آيا انواع مختلف روابط اختيار وجود‬ ‫دارد؟‬ ‫اختيار صف و اختيار ستاد‪ .‬اختيار ستاد‬ ‫از سوي مدير نسبت به كارمند اعمال‬ ‫ميشود‪.‬‬ ‫‌‬ ‫يك مدير به عنوان يك حلقه اتصال در‬ ‫زنجيره فرماندهي‪ ،‬با اختيار صف‪ ،‬حق‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫اختيار و مسئوليت پذيري چيست؟‬ ‫صف تأكيد به مديراني دارد كه كاركرد‬ ‫سازماني آنها مستقيما ً تشكيل دهنده‬ ‫دستاوردهاي اهداف سازماني است‪.‬‬ ‫اختيارات ستادي براي حمايت‪ ،‬كمك‪ ،‬مشورت و‬ ‫عموما ً كاهش شماري از مسئوليت هاي سنگين‬ ‫اطلعاتي مديران آمده اند‪.‬‬ ‫در يك كارخانه توليدي‪ ،‬مديران صف نوعا ً در‬ ‫كاركردهاي فروش و توليد قرار مي‌گيرند‪ ،‬در‬ ‫حالي كه مديران منابع انساني و حسابداري به‬ ‫عنوان مديران ستاد تلقي مي‌شوند‪.‬‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫اختيارات صف و ستاد‬ ‫مدير عامل‬ ‫دستيار مدير عامل‬ ‫ديگر مديران‬

‫مدير عمليات‬

‫مدير خريد‬

‫مدير واحد ‪2‬‬

‫مدير منابع انساني‬ ‫مدير واحد ‪1‬‬

‫خريد‬

‫خريد‬

‫عمليات‬

‫عمليات‬

‫اختيارات‬ ‫صف‬

‫منابع انساني‬

‫منابع انساني‬

‫اختيارات‬ ‫ستاد‬

‫و غيره‬

‫و غيره‬

‫مباني طراحي ساختار‬

‫تفاوت اختيار با‬

‫اصطلح اختيار با‬ ‫قدرت اغلب‬ ‫چيست؟‬ ‫ن فرض مي‌شود‪.‬‬ ‫قدرت يكسا‬

‫اختيار يك حق است‪ ،‬مشروعيتي است كه بر پايه‬ ‫پيكره و درجه اختيار در سازمان قرار دارد‪ .‬اختيار‬ ‫همراه شغل است‪.‬‬ ‫قدرت به ظرفيت اثرگذاري افراد بر تصميمات‬ ‫اشاره دارد‪ .‬اختيار قسمتي از مفهوم گسترده‬ ‫قدرت است‬

‫مباني طراحي ساختار‬

‫اختيار در مقابل قدرت‬ ‫قدرت مبتني بر‬ ‫اجبار‬ ‫قدرت پاداش دهي‬ ‫قدرت قانوني‬ ‫(مشروع)‬ ‫قدرت تخصصي‬ ‫قدرت مرجعيت‬

‫قدرت بر پايه ترس‬ ‫قدرت براي دادن پاداشي كه ديگران‬ ‫براي آن ارزش قائل اند‪.‬‬ ‫قدرت ناشي از مقام در سلسله‬ ‫مراتب رسمي‬ ‫قدرت بر پايه تخصص‪ ،‬مهارت يا‬ ‫دانش‬ ‫قدرت بر پايه شخصيت و ويژگي‌هاي‬ ‫فردي‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫تفاوت تمركز و عدم تمركز چيست؟‬

‫سطحي‬

‫ا در چه‬ ‫تصميم ه ي‌شوند؟‬ ‫اتخاذ م‬

‫تمركز كاركردي است در مورد اينكه قدرت‬ ‫تصميم گيري تا چه حدي به سطوح پايين تر‬ ‫سازمان واگذار شده است‪.‬‬ ‫تعداد كمي از سازمانها مي توانند كاركردهاي‬ ‫مؤثر داشته باشند مگر آنكه تمامي تصميمات را‬ ‫افراد منتخب محدودي اتخاذ كنند (تمركز) يا اينكه‬ ‫تمامي تصميمات به پايين‌ترين سطوح واگذاري‬ ‫شود( عدم تمركز)‪.‬‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫راه هاي پنجگانه گروه‌بندي واحدهاي‬ ‫سازماني‬ ‫گروه بندي مبتني بر وظيفه؛‬ ‫گروه بندي مبتني بر توليد؛‬ ‫تعيين گروه بندي بر اساس مشتري؛‬ ‫گروه بندي جفرافيايي؛‬ ‫سازماندهي بر مبناي فرآيند‪.‬‬

‫مباني طراحي ساختار‬

‫گروه بندي مبتني بر وظيفه‬ ‫مدير کارخانه‬ ‫مدير نظامهاي‬ ‫مدير خريد مدير منابع انساني‬ ‫اطلعاتي‬

‫مدير امور مهندسي‬ ‫مدير حسابداري‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫گروه بندي مبتني بر توليد‬ ‫رئيس‬ ‫معاون رئيس‬

‫معاون رئيس‬

‫معاون رئيس‬

‫بازاريابي‬

‫بازاريابي‬

‫بازاريابي‬

‫برنامه ريزي و‬ ‫اقتصاد‬

‫برنامه ريزي و‬ ‫اقتصاد‬

‫برنامه ريزي و‬ ‫اقتصاد‬

‫عرضه و توزيع‬

‫عرضه و توزيع‬

‫عرضه و توزيع‬

‫توليد‬

‫توليد‬

‫توليد‬

‫مباني طراحي ساختار‬

‫تعيين گروه بندي بر اساس مشتري‬ ‫مدير فروش‬ ‫مدير‬ ‫مدير‬ ‫مدير‬ ‫فروش دولتي عمده فروشي خرده فروشي‬

‫مباني طراحي ساختار‬

‫گروه بندي جفرافيايي‬ ‫معاون فروش‬ ‫مدير فروش‬ ‫مدير فروش‬ ‫مدير فروش‬ ‫مناطق شرقي ناحيه نيمه غربي ناحيه شرقي‬

‫مدير فروش‬ ‫ناحيه غربي‬

‫مباني طراحي ساختار‬

‫سازماندهي بر مبناي فرآيند‬ ‫مدير ‪MVA‬‬ ‫مدير دايره‬ ‫خزانه داري‬

‫مدير دايره‬ ‫صدور پروانه‬

‫مدير دايره‬ ‫اعتبار‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫متغير هاي اقتضايي كه بر ساختار اثر‬ ‫ميگذارند‬ ‫‌‬

‫مناسبترين ساختار تابع‬ ‫‌‬ ‫عوامل اقتضايي است‪.‬‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫سازمان مكانيكي در مقابل سازمان ارگانيكي‬

‫ارگانيک‬ ‫ي‬ ‫‪‬همکاري(عمودي و افقي‬ ‫‪‬وظايف قابل انطباق‬ ‫‪‬آئين نامه هاي کم‬ ‫‪‬ارتباطات غير رسمي‬ ‫‪‬اختيار تصميم گيري غير‬ ‫متمرکز‬ ‫‪‬ساختار تخت تر‬

‫مکانيکي‬

‫‪‬روابط سخت سلسله‬ ‫مراتبي‬ ‫‪‬وظايف ثابت‬ ‫‪‬آئين نامه هاي زياد‬ ‫‪‬ارتباطات رسمي‬ ‫‪‬اختيار تصميم گيري‬ ‫متمرکز‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫استرات‌ژي بر ساختار اثر مي گذارد‬ ‫ساختار سازماني ابزاري است براي‬ ‫كمك به مديريت در دستيابي به اهداف‬ ‫سازمان‪.‬‬ ‫اهداف از استراتژي سازمان نشأت‬ ‫ميگيرد‪ ،‬منطقي است كه استراتژي و‬ ‫‌‬ ‫ساختار‪ ،‬پيوندي نزديك داشته باشد‪.‬‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫اندازه سازمان بر ساختار اثر مي‬ ‫گذارد‬ ‫اثر اندازه سازمان همان طور كه يك‬ ‫سازمان گسترش پيدا مي‌كند اهميت‬ ‫كمتري مي‌يابد‪.‬‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫فناوري بر ساختار اثر مي گذارد‬ ‫هر سازماني چند شکل فناوري را‬ ‫بکار مي گيرد تا درون دادهاي خود را‬ ‫به برون داد تبديل نمايد‪.‬‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫چگونه محيط بر ساختار اثر مي‬ ‫گذارد؟‬ ‫اساسا ً سازمان‌هاي مكانيكي در‬ ‫محيطهاي پايدار بيشترين كارايي را‬ ‫‌‬ ‫دارند‪.‬‬ ‫سازمانهاي ارگانيكي به بهترين‬ ‫‌‬ ‫نحوي با محيط پويا و نامشخص‬ ‫همخواني دارند‪.‬‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫ساختار ساده چيست؟‬ ‫ساختار ساده فاقد صفات ساختار دقيق و‬ ‫پيچيده است‪ .‬اگر شما سازماني را مي بينيد‬ ‫كه تقريبا ً هيچ ساختاري ندارد‪ ،‬احتمال ً ساختار‬ ‫ساده دارد‪.‬‬ ‫ساختار ساده‪ ،‬يك سازمان «مسطح » است‬ ‫و معمول ً داراي دو سطح عمودي و بدنه اي‬ ‫غير منسجم از كاركناني پرتوان است كه در‬ ‫آن تصمصم گيري به صورت متمركز انجام مي‬ ‫شود‪.‬‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫ساختارهاي وظيفه‌اي و بخشي‬ ‫استحكام ساختار وظيفه‌اي در امتيازي است كه از‬ ‫تخصصي كردن كار به دست مي‌آيد‪.‬‬ ‫ساختار بخشي در طرح سازمان متشكل از واحدهاي‬ ‫مستقل يا بخش‌ها است‪ .‬براي بنيان نهادن دواير توليد‪،‬‬ ‫هر بخش معمول ً خود مختار است‪ ،‬با يك مدير بخش‬ ‫مسقل كه مسئول عملكرد و داراي اختيار كامل‬ ‫گيريهاي استراتژيك و عملياتي است‪.‬‬ ‫‌‬ ‫‌‬ ‫تصميم‬ ‫امتياز عمده ساختار بخشي اين است كه بر نتايج تأكيد‬ ‫ميورزد‪.‬‬ ‫‌‬ ‫آيا طراحي يك‬

‫سازمان مي‌تواند‬ ‫امتيازات ديوان‬ ‫سالري را جذب و‬ ‫نواقص آن را حذف‬ ‫كند؟‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫ساختار ماتريسي‬ ‫اولين نقطه قوت ماتريس اين است که‬ ‫مي تواند مجموعه‌اي چندگانه از طرح هاي‬ ‫پيچيده و مرتبط را به سرعت هماهنگ نمايد‬ ‫در حالي که خصوصيات منتج از گروه‌بندي‬ ‫متخصصان وظيفه‌اي با يکديگر را همچنان‬ ‫حفظ کرده است‪.‬‬ ‫نقطه ضعف بزرگ ماتريس بروز آشفتگي‬ ‫است و گرايش آن به تسريع کشاکش قدرت‪.‬‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫ساختار تيم محور چيست؟‬ ‫در ساختار تيم محور ( ساختار‬ ‫مبتني بر تيم) تمام سازمان متشکل از‬ ‫گروههاي يا تيم‌هايي است که کار‬ ‫‌‬ ‫سازمان را به انجام مي‌رسانند‪.‬‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫چرا حرکت به سوي سازمان بدون مرز‬ ‫وجود دارد؟‬ ‫يک سازمان بدون مرز‪ ،‬داراي نوعي‬ ‫طرح سازماني است که با حدود يا‬ ‫مقولههايي که از سوي ساختارهاي سنتي‬ ‫‌‬ ‫اعمال مي‌شود تعريف يا محدود نشده‬ ‫است‪.‬‬ ‫• به سازمان بدون مرز‪ ،‬سازمان‌هاي‬ ‫شبکهاي‪ ،‬سازمان‌هاي ياد گيرنده‪ ،‬يا شرکت‬ ‫‌‬ ‫هاي فاقد سد‪ ،‬ماژولر و مجازي نيز‬ ‫ميگويند‪.‬‬ ‫‌‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫فرهنگ سازمان‬ ‫در هر سازمان‪ ،‬نظام يا طرح‌هاي ارزشي‪،‬‬ ‫نمادها‪ ،‬شعائر‪ ،‬اسطوره و رسومي وجود‬ ‫دارند که در طول زمان تکامل يافته است‪.‬‬ ‫اين ارزش‌هاي مشترک در سطحي وسيع‬ ‫چگونگي ديد کارکنان و واکنش آنها نسبت به‬ ‫جهان را معين مي‌کنند‪.‬‬ ‫چگونه ميتوان‬ ‫فرهنگها را‬ ‫‌‬ ‫ارزشيابي کرد؟‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫ويژگي فرهنگ سازي‬ ‫مشخصات عضو‬ ‫تأکيد گروهي‬ ‫کانون توجه افراد‬ ‫يکپارچگي‬ ‫کنترل‬ ‫تحمل ابهام‬ ‫ملکهاي پاداش‬ ‫‌‬ ‫تحمل تعارض‬ ‫فرهنگ سازي‬ ‫جهت گيري نسبت به نتيجهمعمول ً بازتاب‬ ‫ديدگاه يا‬ ‫توجه به سيستم باز‬ ‫مأموريت‬

‫بنيانگذاران آن‬ ‫سازمان است‬

‫مباني طراحي ساختار‬ ‫فرهنگ چگونه بر ساختار اثر مي گذارد؟‬ ‫فرهنگ سازماني بسته به اينکه چقدر قوي يا‬ ‫ضعيف باشد ممکن است بر ساختار سازمان‬ ‫اثر بگذارد‪.‬‬ ‫هر چه فرهنگ سازماني قوي تر باشد‬ ‫مديران نياز کمتري به گسترش و توسعه آيين‬ ‫نامه و مقررات دارند‪.‬‬ ‫هرگاه فرهنگ سازماني ضعيف باشد يعني‬ ‫هيچ ارزش مشترک غالب وجود نداشته باشد‪،‬‬ ‫اثر آن روي ساختار سازماني کمتر است‬

‫فصل پنجم‬

‫مديريت منابع‬ ‫انساني‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫مديران و فرآيند مديريت منابع انساني‬ ‫چگونه يک اتحاديه مديريت را تحت فشار قرار‬ ‫ميدهد؟‬ ‫‌‬ ‫يک اتحاديه متشکل از گروهي از کارگران‬ ‫است که با يکديگر کار مي‌کنند و براي ارتقا و‬ ‫حفظ منافع مشترک خود در پي رسيدن به‬ ‫توافق جمعي هستند‪.‬‬ ‫وقتي کارکنان اتحاديه دارند‪ ،‬مديريت بايد به‬ ‫مفاد موافقت‌نامه مذاکرات جمعي عمل کند‪.‬‬ ‫اين موافقتنامه‌ها مواردي مانند دستمزدها‪،‬‬ ‫ساعات کار‪ ،‬معيارهاي ترفيع و اخراج‪ ،‬توانايي‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫فرآيند مديريت استراتژيک منابع انساني‬ ‫محيط‬ ‫اد‬ ‫ح‬

‫برنامه‬ ‫ريزي‬ ‫استراتژي‬ ‫ک منابع‬ ‫انساني‬

‫شناسايي و‬ ‫انتخاب‬ ‫کارکنان‬ ‫شايسته‬

‫جذب و‬ ‫کاهش‬ ‫نيروي‬ ‫انساني‬

‫انتخاب‬

‫ي‬ ‫س‬ ‫هند دد‬ ‫م مج‬

‫توجيه‬ ‫کردن يا‬ ‫جهت دادن‬

‫تطبيق‬ ‫کارکنان‬ ‫شايسته با‬ ‫دانش؛‬ ‫مهارت و‬ ‫توانائيهاي‬ ‫روز‬ ‫حفظ‬ ‫عملکرد‬ ‫کارکنان‬ ‫شايسته در‬ ‫دراز مدت‬

‫آموزش و‬ ‫توسعه‬

‫تنوع‬

‫چ‬ ‫ک‬

‫سلمتي و‬ ‫ايمني‬ ‫کارکنان‬

‫ک‬ ‫رد‬

‫حقوق و‬ ‫دستمزد‬

‫ن‬

‫طراحي مجدد‬ ‫ساختار‬

‫جهاني‬ ‫شدن‬

‫ات‬

‫يه‬

‫ها‬

‫کو‬

‫ارزشيابي‬ ‫عملکرد‬

‫ن‬ ‫انو ي‬ ‫ق ار‬ ‫گذ‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫قانون چه تأثيري بر مديريت منابع انساني‬ ‫دارد؟‬ ‫نمونه اي ازقوانين و مقررات در رابطه با مديريت‬ ‫منابع انساني‬

‫سالقانون يا مقررات‬

‫قانون برابري‬

‫‪1963‬‬ ‫دستمزدها‬ ‫‪1964‬ماده حقوق مدني‬ ‫‪1973‬قانون باز پروري شغلي‬ ‫‪1978‬قانون بازنشستگي اجباري‬ ‫‪ 1988‬قانون باز آموزي و تعديل‬ ‫کارگران‬ ‫‪ 1991‬قانون حقوق مدني‬ ‫‪1993‬‬ ‫و پزشکي‬

‫قانون مرخصي فاميلي‬

‫شرح‬

‫اختلف دستمزدها بر پايه جنسيت را براي کار يکسان‬ ‫ممنوع مي دارد‪.‬‬ ‫تبعيض بر پايه نژاد‪ ،‬رنگ‪ ،‬مذهب‪ ،‬زادگاه يا جنسيت را‬ ‫ممنوع مي دارد‪.‬‬ ‫تبعيض به خار معلوليت هاي ذهني يا جسمي را ممنوع مي‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫باز نشستگي اجباري بيشتر کارکنان را قبل از ‪ 70‬سالگي‬ ‫ممنوع مي دار‪ ،‬بعدا ً محدوديت هاي اين ميزان سن نيز‬ ‫اصلح شد‪.‬‬ ‫مطلع نمودن کارگران ‪ 60‬روز قبل از تعطيل شدن يا‬ ‫اخراج را الزامي مي کند‪.‬‬ ‫برممنوعيت تبعيض تأکيد مي کند; و در صورت وجود‬ ‫تبعيض عمدي به افراد اجازه شکايت کيفري را مي دهد‪.‬‬ ‫به کارکنان سازمان هايي که ‪ 50‬نفر بيشتر کارمند دارند‬ ‫اجازه مي دهند از ‪ 12‬هفته مرخصي بدون حقوق در سال‬ ‫به خاطر خانواده يا امور پزشکي استفاده کنند‪.‬‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫برنامهريزي استراتژيک منابع انساني‬ ‫‌‬ ‫برنامهريزي استراتژيک منابع انساني‬ ‫‌‬ ‫فرآيندي است که بوسيله آن مديريت از وجود‬ ‫تعداد کافي افراد با مهارت‌هاي مختلف در‬ ‫سمتهاي مناسب در زمان مناسب اطمينان‬ ‫‌‬ ‫مييابد‪.‬‬ ‫‌‬ ‫برنامهريزي استراتژيک منابع انساني‪،‬‬ ‫‌‬ ‫مأموريت و اهداف سازمان را به برنامه‬ ‫پرسنلي برگردانده و سازمان را قادر مي‌سازد‬ ‫به اهداف خود دست يابد‪.‬‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫چگونه يك سازمان كارمندان را‬ ‫ارزيابي مي‌كند؟‬ ‫مديريت با بررسي وضعيت منابع‬ ‫انساني موجود شروع مي‌شود‪ .‬اين‬ ‫بررسي معمول ً با تهيه فهرست منابع‬ ‫انساني انجام مي‌گيرد‪.‬‬ ‫بخش ارزيابي‬ ‫جاري انجام‬ ‫تجزيه و تحليل‬ ‫شغل است‪.‬‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫شرح شغل‬ ‫شرح شغل نوشته‌اي است كه هر آنچه‬ ‫شاغل بايد انجام دهد و اينكه چگونه و چرا بايد‬ ‫انجام دهد‪ ،‬در آن شرح داده شده است‪.‬‬ ‫شرايط احراز شغل كمترين شرايط قابل‬ ‫قبولي است كه يك فرد مسئول بايد دارا باشد‬ ‫تا بتواند كاري را كه به او واگذار شده به‬ ‫نحوي موفقيت آميز به انجام رساند‪ .‬اين‬ ‫شرايط‪ ،‬ميزان دانش‪ ،‬مهارت‪ ،‬و توانايي هاي‬ ‫لزم جهت انجام وظيفه به طور اثر بخش را‬ ‫مشخص مي كنند‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫چگونه نيازهاي آتي سازمان به نيروي كار‬ ‫تعيين مي شوند؟‬ ‫جهت گيري استراتژيك سازمان مشخص‬ ‫كننده نيازهاي آتي آن و برآورد نيروي كار لزم‬ ‫مي باشد‪.‬‬ ‫براساس تخمين ميزان در آمد كل‪ ،‬مديريت‬ ‫ميتواند نسبت به تأمين منابع انساني براي‬ ‫‌‬ ‫دستيابي به آن در آمد تلش كند‪.‬‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫كارمنديابي و انتخاب‬ ‫زماني كه مديران از وضعيت‬ ‫برنامهريزي استراتژيك منابع انساني‬ ‫‌‬ ‫منوني خود آگاه باشند(چه كمبود‬ ‫نيروي كار و چه زياد بودن آن) قادرند‬ ‫در رابطه با کارمنديابي تصميم بگيرند‪.‬‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫مدير كجا بايد‬ ‫در جستجوي‬ ‫جذب نيرو‬ ‫باشد؟‬ ‫منابع سنتي كارمند يابي‬ ‫منبع‬

‫امتياز‬

‫نقطه ضعف ها‬

‫جست و جوي‬ ‫داخلي‬

‫هزينه كم‪ ،‬ايجاد اعتماد به نفس‬ ‫در كاركنان؛ آشنا بودن كانديداها‬ ‫با سازمان‬

‫عرضه كم‪ ،‬ممكن است مانع افزايش‬ ‫جمعيت گروه كاركنان حفاظت شده‬ ‫گردد‪.‬‬

‫تبليغات‬

‫معرف‬

‫امكان جلب بيشتر داوطلبان واجد‬ ‫شرايط‪،‬پخش گسترده؛ هدف‬ ‫گيري گروهي ويژه‬ ‫آگاهي در مورد سازمان از‬ ‫كاركنان كنوني اخذ مي شود‪.‬‬ ‫كارمند كنوني مي تواند‬ ‫كانديدهاي خوبي را معرفي كند‬ ‫زيرا يك كانديد اي خوب بازتاب‬ ‫معرفي مننده خوب است‪.‬‬

‫بسياري كانديدهاي فاقد صلحيت را‬ ‫معرفي مي كند‪.‬‬

‫ممكن است مانع افزايش تنوع‬ ‫كاركنان گردد‪.‬‬

‫مديريت منابع انساني‬

‫منابع سنتي كارمند يابي‬ ‫منبع‬ ‫مؤسسات كاريابي‬ ‫دولتي‬ ‫مؤسسات كاريابي‬ ‫خصوصي‬

‫امتياز‬ ‫مجاني يا با هزينه اندك‬ ‫قراردادهاي گسترده‪ ،‬گزينش‬ ‫با دقت؛ اغلب با ضمانت كوتاه‬ ‫مدت‬ ‫گسترده‪ ،‬محل اصلي و تمركز‬

‫نقطه ضعف ها‬ ‫كانديداهايي با تخصص پايين تر‪،‬‬ ‫هر چند برخي از آنها ماهرند‪.‬‬ ‫هزينه بسيار‬ ‫مورد استفاده تنها براي سمت‬ ‫هاي در سطح ورودي‬

‫دانشگاه‬ ‫پاسخگويي نيازهاي موقتي‬ ‫سازمان هاي‬ ‫خدماتي تأمين‬ ‫نيروي كار موقت‬ ‫كاركنان قراردادي و‬ ‫خريد خدمت‬

‫براي نياز هاي موقت‪ ،‬تخصص‬ ‫هاي ويژه‪ ،‬پروژه هاي بلند‬ ‫مدت‬

‫گران‬ ‫تعهد به كارهاي ديگري كه‬ ‫مشغولند‪ ،‬تعهد كم نسبت به‬ ‫سازمان‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫آيا منابع معين كارمنديابي بهتر از بقيه‬ ‫منابع هستند؟ آيا منابع شناخته شده‬ ‫كارمنديابي كانديدهاي بهتري را معرفي‬ ‫مي كنند؟‬ ‫ت است‪.‬‬ ‫سخ مثب‬ ‫پا‬

‫چرا كه توصيه كننده هم نوع كار را مي‬ ‫شناسد و هم شخص توصيه شده را‪.‬‬ ‫از آنجا كه كاركنان كنوني چنين احساس‬ ‫ميكنند كه محبوبيت‌شان در سازمان در گرو‬ ‫‌‬ ‫فردي است كه معرفي مي‌كنند‪ ،‬مي‌كوشند‬ ‫كسي را معرفي نمايند كه مي‌دانند آبرويشان‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫يك مدير چگونه نيروي كاري را كاهش مي‌دهد؟‬ ‫گزينه هاي تعديل نيرو‬ ‫گزينه‬

‫شرح‬

‫اخراج‬ ‫بيكاري‬

‫پاياني غير داوطلبانه و دائمي‪.‬‬ ‫پاياني غير داوطلبانه و موقت؛ ممكن است چند روز تا‬ ‫چند سال طول بكشد‪.‬‬

‫عدم انتصاب‬ ‫انتقال‬

‫كاهش كار هفتگي‬ ‫بازنشستگي پيش‬ ‫از موعد‬ ‫مشاغل مشترك‬

‫پر نكردن پست‌هاي خالي كه در اثر استعفا يا‬ ‫بازنشستگي پديد آمده‌اند‪.‬‬ ‫انتقال كاركنان به طور جانبي يا نزولي‪ ،‬معمول ً كاهش‬ ‫هزينه را در بر ندارد اما مي‌تواند عدم تعادل عرضه‪-‬‬ ‫تقاضا در درون سازمان را كاهش دهد‪.‬‬ ‫ساعات كار كمتر در طول هفته‪ ،‬مشاغل مشترك‪ ،‬يا‬ ‫اجراي كار بر مبناي پاره وقت براي كاركنان‪.‬‬ ‫بازنشستگي قبل از فرارسيدن زمان مقرر‬ ‫بازنشستگي‪.‬‬

‫مديريت منابع انساني‬

‫نتايج انتخاب‬

‫پذيرش‬ ‫تصميم‬ ‫گزينش‬

‫موفق‬

‫رد‬

‫ناموفق‬

‫تصميم پذيرش خطا استتصميم رد درست‬ ‫است‬

‫عملکرد بعدي‬

‫تصميم پذيرش درست استتصميم رد خطا‬ ‫است‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫انتخاب‬ ‫مهمترين عامل اعتماد در فرايند‬ ‫انتخاب‪ ،‬كاستن از احتمال ايجاد‬ ‫خطاي رد يا خطاي پذيرش مي‌باشد‪.‬‬ ‫بنابراين فرآيند انتخاب بايد قابل‬ ‫اعتماد و معتبر باشند‪.‬‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫قابليت اعتماد چيست؟‬ ‫• قابليت اعتماد بدين معني است كه‬ ‫آيا يك وسيله گزينشي يك چيز را‬ ‫مدام و به طور ثابت مي سنجد يا‬ ‫نه؟‬ ‫براي اينكه‬ ‫پيشبيني اثر بخش‬ ‫‌‬ ‫باشد‪ ،‬ابزار گزينش‬ ‫شما بايد از سطح‬ ‫قابل قبولي از ثبات‬ ‫برخوردار باشد‪.‬‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫اعتبار‬ ‫هر وسيله گزينشي كه يك مدير به‬ ‫كار مي گيرد مانند فرم هاي در‬ ‫خواست كار‪ ،‬آزمون‪ ،‬مصاحبه‪ ،‬يا‬ ‫معاينات فيزيكي بايد اعتبار خود را‬ ‫به اثبات برساند‪.‬‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫مدير كدام ابزار گزينشي را مي‌تواند‬ ‫به كار گيرد؟‬ ‫مديران مي توانند شماري از ابزار‬ ‫گزينشي را به كار گيرند تا از‬ ‫خطاهاي رد يا پذيرش بكاهند‪ .‬شناخته‬ ‫شده ترين ابزار در اين مورد عبارتند‬ ‫از‪:‬‬ ‫تجزيه و تحليل فرم درخواست كار؛‬ ‫آزمون هاي كتبي وشبيه سازي‬ ‫عملكرد؛‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫تجزيه و تحليل فرم درخواست كار‬ ‫ثابت شده كه پس از بررسي مناسب‬ ‫نكات مندرج در فرم درخواست كه‬ ‫نشانگر ارتباط شغلي است‪ ،‬اين ابزار‬ ‫مي تواند پيش بيني كننده خوبي براي‬ ‫گروههاي شغلي مانند معاون فروش‪،‬‬ ‫‌‬ ‫مهندسان‪ ،‬كارگران كارخانه‪ ،‬مديران‬ ‫بخش و فن آوران باشد‪.‬‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫آزمون هاي كتبي وشبيه سازي عملكرد‬ ‫آزمون هاي كتبي رايج شامل آزمون‌هاي‬ ‫هوش‪ ،‬استعداد‪ ،‬توانايي و علقه است‪.‬‬ ‫آزمونهاي شبيه ساز عملكرد از رفتارهاي‬ ‫‌‬ ‫معروفترين‬ ‫‌‬ ‫شغلي واقعي ساخته شده‌اند‪.‬‬ ‫آزمونهاي شبيه‌سازي عملكرد‪ ،‬نمونه برداري‬ ‫‌‬ ‫از كار ( مدل كوچك شده كار) و مراكز ارزيابي‬ ‫شبيهسازي مسائل واقعي كه ممكن است‬ ‫‌‬ ‫(‬ ‫ميباشند‪.‬‬ ‫‌‬ ‫فرد در جريان كار با آن روبرو شود)‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫مصاحبه‬ ‫مصاحبه مي‌تواند وسيله‌اي قابل اعتماد و معتبر باشد‪،‬‬ ‫ليكن در اغلب اين موارد اين طور نيستند‪:‬‬ ‫شناخت قبلي نسبت به متقاضي باعث سمت‌گيري‬ ‫ارزشيابي مصاحبه كننده مي‌شود‪.‬‬ ‫مصاحبه كننده متأثر از تصويري كليشه‌اي از يك‬ ‫متقاضي خوب است‪.‬‬ ‫مصاحبه كننده تمايل دارد متقاضياني را تأييد كند كه‬ ‫با نگرش او هم خواني دارند‪.‬‬ ‫ترتيبي كه متقاضيان مصاحبه مي‌شوند بر‬ ‫ارزشيابيها اثر مي‌گذارد‪.‬‬ ‫‌‬ ‫شيوه مطالعات در طول مصاحبه بر ارزيابي‌ها اثر‬ ‫ميگذارد‪.‬‬ ‫‌‬ ‫به اطلعات منفي بيش از اندازه بهاء داده مي‌شود‪.‬‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫بررسي سوابق‬ ‫بررسي سوابق شامل تماس با كار فرماهاي‬ ‫پيشين براي تأييد سابقه كار داوطلب ورودي و‬ ‫كسب ارزشيابي عملكرد كار متقاضي است‪.‬‬ ‫تأييديه داده‌هاي مهم در برگ درخواست كار از‬ ‫كارفرماي سابق تلشي با ارزش است‪.‬‬ ‫امتحان فيزيکي‬ ‫براي مشاغلي با نيازهاي قطعي فيزيكي‪،‬‬ ‫امتحان فيزيكي داراي قدري اعتبار است‪ .‬به هر‬ ‫صورت‪ ،‬امروزه اين امر شامل تعداد كمي از‬ ‫مشاغل مي‌شود‪.‬‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫توجيه آموزش و توسعه‬ ‫كارمند جديد بايد با فرهنگ سازمان‬ ‫هماهنگي داشته باشد و آموزش ببيند‬ ‫تا شغل خود را به شيوه‌اي همسان با‬ ‫اهداف سازمان به انجام برساند‪.‬‬ ‫براي دستيابي به اين منظور‪ ،‬مديريت‬ ‫منابع انساني دو فرايند را پيش‬ ‫ميگيرد‪:‬‬ ‫‌‬ ‫توجيه‬ ‫آموزش‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫چگونه مستخدمان جديد را به سازمان‬ ‫معرفي كنيم؟‬ ‫زماني كه متقاضي انتخاب شد بايد با كار‬ ‫مربوط به سازمان آشنايي يابد‪ .‬اين معرفي‬ ‫توجيه ناميده مي شود‪.‬‬ ‫توجيه موفقيت آميز چه رسمي و چه غير‬ ‫رسمي‪ ،‬منجر به تسهيل در تماس ميان‬ ‫همكاران شده و باعث مي‌شود كه عضو جديد‬ ‫احساس آسايش نموده و به خوبي انطباق‬ ‫يابد‪.‬‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫آموزش كارمند چيست؟‬ ‫آموزش كارمند يك تجربه فرا گرفتني‬ ‫است كه در آن تغييري نسبتا ً دائمي در‬ ‫كارمندان جستجو مي‌شود‪ ،‬به گونه‌اي‬ ‫كه توانايي آنان در انجام كار بهبود‬ ‫يابد‪ .‬بنابراين‪ ،‬آموزش شامل موارد‬ ‫ذيل مي باشد‪:‬‬ ‫تغيير مهارت ها؛‬ ‫دانش نگرش‌ها؛‬ ‫تغيير رفتار‪.‬‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫تعيين نيازهاي آموزشي‬

‫اهداف‬ ‫استراتژيک‬ ‫سازمان‬ ‫چيست؟‬ ‫چه کارهايي بايد‬ ‫کامل شود تا‬ ‫اهداف سازماني‬ ‫بدست آيد؟‬

‫آيا نيازي به‬ ‫آموزش هست؟‬

‫چه کمبودهايي (اگر وجود‬ ‫داشته باشد) کارکنان در‬ ‫مهارتها‪ ،‬دانش يا توانائيها‬ ‫دارند که نيازهاي اساسي‬ ‫و ضروري رفتارهاي‬ ‫شغلي را نشان مي دهد؟‬ ‫چه رفتارهايي براي‬ ‫کارکنان مورد نياز‬ ‫است تا وظايف‬ ‫شغلي خود را کامل‬ ‫کنند؟‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫شيوههاي آموزش‬ ‫‌‬ ‫در بيشتر مواقع ميتوان شيوه‌هاي‬ ‫آموزشي را به دو طريق طبقه‬ ‫بندي كرد‪:‬‬ ‫آموزش حين خدمت‬ ‫آموزش در خارج از محل كار‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫روشهاي عمومي آموزش‬ ‫‌‬ ‫نمونه روش‌هاي آموزش حين كار‬ ‫‪ ‬گردش كاري‬ ‫‪ ‬كار آموزي‬

‫نمونه روش‌هاي آموزش خارج از‬ ‫كار‬ ‫‪ ‬سخنراني كلسي‬ ‫‪ ‬فيلم و ويدئو‬ ‫‪ ‬تمرينات شبيه سازي‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫مسير شغلي چيست؟‬ ‫در كاربرد عاميانه مسير شغلي مي‌تواند‬ ‫داراي معاني ذيل باشد‪:‬‬ ‫پيشرفت كار‬ ‫حرفه‬ ‫توالي طول زندگي‬ ‫شغليمسير شغلي‬ ‫ما‬ ‫را به مثابه‬ ‫تسلسل‬ ‫سمتهاي يك‬ ‫‌‬ ‫شخص در طول‬ ‫زندگي تعريف‬ ‫ميكنيم‪.‬‬ ‫‌‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫مديريت عملكرد‬ ‫اين امر براي مديران حائز اهميت‬ ‫است كه كاركنان شان به گونه‌اي‬ ‫عمل كنند كه از نظر مديريت مطلوب‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫در سازمان‌ها‪ ،‬وسيله رسمي‬ ‫ارزيابي كاركنان از طريق فرايند‬ ‫نظاممند ارزيابي عملكرد انجام‬ ‫‌‬ ‫ميگيرد‪.‬‬ ‫‌‬

‫مديريت منابع انساني‬

‫روش هاي ارزيابي عملكرد‬ ‫روش‬

‫قوت‬

‫ضعف‬

‫گزارش فعاليت‬

‫كاربرد‬

‫تثبيت وقايع‬ ‫حساس‬ ‫مقياس رتبه بندي‬ ‫ترسيمي‬

‫نمونه غني مبتني بر افكار‬ ‫تهيه داده ها كميتي‪ ،‬زمان‬ ‫مصرفي كمتر نسبت به شيوه‬ ‫ديگر‬ ‫تمركز بر رفتارهاي شغلي ويژه‬ ‫و سنجش پذير‬ ‫كاركنان را با هم مقايسه مي‬ ‫كند‬

‫بيشتر معيار سنجش توانايي‬ ‫نويسندگي است تا عملكرد واقعي‬ ‫كارمند‬ ‫وقت گير بودن؛ فقدان كميت‬ ‫نمايي‬ ‫زرفاي رفتار شغلي ارزيابي شده‬ ‫را تعيين نمي كند‪.‬‬

‫مقياس رتبه بندي‬ ‫رفتاري‬ ‫مقايسه هاي چند‬ ‫نفره‬ ‫مديريت بر مبناي‬ ‫هدف‬

‫تمركز بر اهداف نهايي؛ نتيجه‬ ‫گرا‬

‫وقت گير بودن‪ ،‬دشواري توسعه‬ ‫معيار‬ ‫غير قابل استفاده براي تعداد زياد‬ ‫كاركنان‬ ‫وقت گير بودن‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫روش هاي ارزيابي عملکرد‬ ‫ردهبندي گروهي نياز بدان دارد كه ارزياب‬ ‫‌‬ ‫كاركنان را در طبقه‌بندي خاصي مانند پنج تاي اول‬ ‫يا پنج تاي دوم قرار دهد‪.‬‬ ‫روش رده‌بندي انفرادي نياز بدان دارد كه ارزياب‬ ‫صرفا ً كاركنان را از بالترين به پايين ترين درجه‬ ‫فهرست كند‪.‬‬ ‫در روش مقايسه دو به دو هر كار مند با كارمند‬ ‫ديگر در گروه مقايسه ميشود و به عنوان عضو برتر‬ ‫يا ضعيف تر جفت ارزيابي مي‌شود‪.‬‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫حقوق و مزايا‬ ‫آنچه در قبال كار به ما پرداخت‬ ‫ميشود و هر سودي كه مي بريم‬ ‫‌‬ ‫تحت عنوان حقوق و مزايا خوانده‬ ‫ميشود‪.‬‬ ‫‌‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫چگونه سطوح پرداخت تعيين مي‌شود؟‬ ‫مديريت‬ ‫پاسخ‪ :‬ت است‪.‬‬ ‫ن خدما‬ ‫جبرا‬

‫• هدف مديريت جبران خدمت طرح ريزي‬ ‫ساختار پرداخت هزينه اي مكفي است كه‬ ‫كاركنان شايسته را جذب و ماندگار نمايد و‬ ‫انگيزهاي جهت اين افراد براي اعمال حداكثر‬ ‫‌‬ ‫توان خود در كار به وجود آورد‪.‬‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫مسائل جديد در مديريت منابع انساني‬ ‫مديريت نيروي كار متنوع؛‬ ‫منافع دوستانه‪-‬فاميلي؛‬ ‫نگراني كارمند‬

‫مديريت منابع انساني‬ ‫چگونه ميتوان تنوع نيروي كار را مديريت‬ ‫كرد؟‬ ‫بهبود تنوع نيروي كار به مديراني نياز دارد كه‬ ‫شبكه جذب نيرو كار خود را گسترده سازد‪.‬‬ ‫آيا سازمان مي‌تواند فاميلي‪-‬دوستانه‬ ‫باشد؟‬ ‫از ديگر روندهاي عمده كه امروزه بر مديران‬ ‫اثر مي‌گذارد فشار جهت منافعي است كه در‬ ‫مقوله منافع دوستانه‪-‬فاميلي جاي مي‌گيرد‪.‬‬ ‫نگراني کارمند چگونه رفع مي شود؟‬ ‫ساعات كار انعطاف پذير‪ ،‬مراقبت از كودك‪،‬‬ ‫اشتغال پاره وقت‪ ،‬اردوهاي تابستاني‪،‬‬

‫فصل ششم‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫تبيين و پيشگويي رفتار‬ ‫رفتار سازماني به موضوع چگونگي‬ ‫عمل افراد در هنگام كار مي‌پردازد‪.‬‬ ‫رفتار سازماني به موضوع چگونگي‬ ‫عمل افراد در هنگام كار مي‌پردازد كه‬ ‫واضح و آشكار نيستتند‪ .‬بسياري از اين‬ ‫رفتارها را نميتوان با چشم ديد‪ ،‬همان‬ ‫طور كه كوه يخي را نميتوان با چشم غير‬ ‫مسلح ديد‪.‬‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫سازمان به مثابه يک کوه يخي‬

‫سيماي آشکار‬ ‫استراتژيها‪ ،‬اهداف‪،‬‬ ‫روشها و دستورالعملها‪،‬‬ ‫ساختار‪ ،‬فناوري‪ ،‬اقتداررسمي‪،‬‬ ‫زنجيره فرماندهي‬ ‫سيماي پنهان‬ ‫نگرش‪ ،‬ادراک‪ ،‬هنجارهاي گروهي‪ ،‬رفتار‬ ‫متقابل‬ ‫غير رسمي‪ ،‬تعارض ميان گروهي و ميان‬ ‫فردي‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫كانون توجه رفتار سازماني چيست؟‬ ‫رفتار سازماني در وحله اول به دو زمينه‬ ‫عمده توجه دارد‪:‬‬ ‫رفتار فردي که بيشتر مبتني بر نظر‬ ‫روان شناسان و در برگيرنده عناويني‬ ‫چون نگرش‪ ،‬شخصيت‪ ،‬ادراک‪ ،‬يادگيري و‬ ‫تحرک است‪.‬‬ ‫رفتار سازماني با رفتار گروهي سرو‬ ‫کار دارد که بر گيرنده هنجار ها‪ ،‬وظايف‪،‬‬ ‫ساختمان تيمي و تعارض ها است‪.‬‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫اهداف رفتار سازماني کدامند؟‬ ‫اهداف رفتار سازماني تبيين و پيشگويي‬ ‫رفتار است‪ .‬به عبارت ديگر رفتار‬ ‫سازماني بايد به تبيين و شرح و پيشگويي‬ ‫رفتار بپردازد‪.‬‬ ‫چرا مديران به داشتن اين مهارت نياز‬ ‫دارند؟‬ ‫براي ا‬ ‫ي‬ ‫ن‬ ‫ک‬ ‫ه‬ ‫بتوانن‬ ‫د‬ ‫خود‬ ‫ر‬ ‫ر‬ ‫ف‬ ‫ا‬ ‫ت‬ ‫ا‬ ‫ت‬ ‫ر‬ ‫ح‬ ‫ک‬ ‫ت کنترل داشت ارکنان‬ ‫ه‬ ‫باشند‪.‬‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫نگرش‬ ‫نگرشها گفته‌هايي با ارزش‌اند ‪-‬چه خوش آيند‬ ‫‌‬ ‫و چه ناخوش آيند‪ -‬كه در رابطه با اهداف‪ ،‬مردم‬ ‫يا حوادث بيان مي‌شوند و بازتاب احساس‬ ‫افرادند‪.‬‬ ‫اجزاء تشكيل دهنده يك نگرش‪:‬‬ ‫• شناخت‪ :‬جزء شناخت نگرش يك فرد از باورها‪،‬‬ ‫نظرات‪ ،‬دانش و مجموعه اطلعات وي تشكيل‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫• عاطفه‪ :‬جزء عاطفي تشكيل دهنده يك نگرش‬ ‫هيجان يا احساس است‪ .‬عاطفه در بيان افراد‬ ‫منعكس مي‌شود‬ ‫• رفتار‪ :‬شناخت و عاطفه در رفتار فرد تجلي‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫سه مورد نگرش كاري (شغلي) مهم‬ ‫• رضايت شغلي‪ :‬رضايت نگرش كلي‬ ‫كارمند است نسبت به شغل خود (رضايت‬ ‫شغلي)‪.‬‬ ‫• جاذبه‪ :‬جاذبه شغلي درجه‌اي است كه‬ ‫كارمند به طور فعال به كار خود بپردازد و‬ ‫انجام كار و مسئوليت خود را مهم تر از‬ ‫منافع شخصي خويش مي‌پندارد‪.‬‬ ‫• تعهد سازماني‪ :‬سازماني نمايانگر‬ ‫علقمندي كارمند نسبت به سازمان خود‬ ‫است كه در قالب وفاداري‪ ،‬شناسايي و‬ ‫جذب نسبت به سازمان تعريف مي شود‪.‬‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫آيا لزم است نگرش و رفتار يك فرد‬ ‫هماهنگ باشند؟‬ ‫افراد مي‌كوشند نگرش‌هاي‬ ‫متفاوت را با هم تطبيق دهند و‬ ‫رفتار و نگرش خود را بر هم منطبق‬ ‫سازند به طوري كه منطقي و‬ ‫همسان جلوه كند‪.‬‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫نظريه ناهمساني شناختي چيست؟‬ ‫آيا ما از اين اصل همساني مي‌توانيم به اين‬ ‫فرض برسيم كه رفتار يك فرد هميشه مي‌تواند‬ ‫قابل پيش‌بيني باشد مشروط بر آنكه ما از‬ ‫نگرش فرد نسبت به يك موضوع آگاهي داشته‬ ‫باشيم؟‬ ‫لئون فستينگر در اواخر ‪ 1950‬نظريه نا همساني‬ ‫شناختي را مطرح كرد‪ .‬اين نظريه مي‌كوشد‬ ‫رابطه بين نگرش‌ها و رفتار را توضيح دهد‪.‬‬ ‫نا همساني شناختي به هر نوع ناسازگاري‬ ‫گفته مي‌شود كه فرد ممكن است بين دو يا چند‬ ‫نگرش خود يا بين رفتار و نگرش‌هاي خويش‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫نظريه ناهمساني شناختي‬ ‫عوامل تعيين كننده تمايل به كاهش ناهمساني‬ ‫عبارتند از (فستينگر)‪:‬‬ ‫ميزان اهميت عناصر به وجود آورنده آن؛‬ ‫ميزان اثري كه عناصر مربوطه روي باورهاي‬ ‫فردي دارند؛‬ ‫پاداشهايي كه ممكن است در اين ناهمساني‬ ‫‌‬ ‫نهفته باشد‪.‬‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫چگونه دريافت نگرشها مي تواند به مديران كمك‬ ‫كند تا موثرتر باشند؟‬ ‫• ميزان غيبت و ترك خدمت كاركنان متعهد و راضي‬ ‫پايين است‪ .‬نظر به اينكه بيشتر مديران مايلند ميزان‬ ‫استعفا و غيبت را بويژه در ميان كاركنان توليدي به‬ ‫حد اقل برسانند لذا بايد تدابيري اتخاذ كنند كه‬ ‫نگرش مثبت به كار را ايجاد كنند‪.‬‬ ‫• اگر پاداش براي متوازن ساختن ناهمساني به‬ ‫اندازه كافي چشمگير باشد فشار كاهش مي يابد‪.‬‬ ‫• انجام وظيفه به نحو موفقيت آميز بايد به احساس‬ ‫پيشرفت‪ ،‬افزايش دريافتي‪ ،‬و ساير پاداش ها‪ -‬همه‬ ‫با دستاورد مطلوب – منجر شود كه رضايت شغلي را‬ ‫به دنبال داشته باشد‪.‬‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫شخصيت‬ ‫هنگامي كه مردم را با اصلحاتي مانند‬ ‫آرام‪ ،‬شكيبا‪ ،‬تند‪ ،‬پرخاشگر‪ ،‬جاه طلب‪،‬‬ ‫سرزنده‪ ،‬وفادار‪ ،‬عصبي‪ ،‬يا اجتماعي‬ ‫توصيف مي‌كنيم در واقع آنان را با توجه‬ ‫به ويژگي‌هاي شخصيتي معرفي مي‌كنيم‪.‬‬ ‫شخصيت افراد تركيبي از ويژگي‌هاي‬ ‫رواني است كه براي مشخص كردن‬ ‫جايگاه آن شخص در طبقه‌بندي به كار مي‬ ‫بريم‪.‬‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫آيا شخصيت مي‌تواند معرف رفتار باشد؟‬ ‫سالها پژوهشگران كوشيدند تا دريابند‬ ‫‌‬ ‫ميتواند منجر به تشخيص‬ ‫‌‬ ‫كدام ويزگي‌ها‬ ‫مباني شخصيت يك فرد شود‪.‬‬ ‫دو نمونه از معروفترين اين روش‌ها‬ ‫عبارتند از‪:‬‬ ‫شاخص اصول مايرز‪-‬بريگز‬ ‫الگوي پنج ويژگي شخصيتي‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫رابطه بين شخصيت و شغل‬

‫کاوش گرا‬

‫واقع گرا‬

‫هنر گرا‬

‫سنت گرا‬

‫اجتماعي‬

‫سوداگرا‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫چگونه درك شخصيت‌ها مي‌تواند به مديران كمك‬ ‫كند تا مؤثرتر باشند؟‬

‫ارزش اصلي كه در چگونگي درك تفاوت‌هاي‬ ‫شخصيتي در يك مدير وجود دارد در مسئله‬ ‫گزينش كاركنان نهفته است‪.‬‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫ادراك‬

‫(‪) Perception‬‬

‫• ادراك فرآيندي است كه افراد از طريق آن‬ ‫برداشت‌هاي حسي خود را تنظيم و تفسير‬ ‫مي‌كنند تا به محيط خود معنا داند‪ .‬پژوهش در‬ ‫مورد ادراك ثابت كرده است كه هرچند افراد‬ ‫يك چيز را مي‌بينند اما ممكن است درك‬ ‫متفاوتي از آن داشته باشند‪.‬‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫چه چيز بر ادراك اثر مي‌گذارد؟‬

‫وقتي فردي به هدفي مي‌نگرد و مي‌كوشد آن را‬ ‫تفسير كند‪ ،‬ويژگي‌هاي شخصي آن فرد به‬ ‫شدت روي آن تفسير اثر مي‌گذارند‪ .‬اين‬ ‫ويژگي‌هاي شخصي عبارتند از‬ ‫نگرش‪،‬‬ ‫شخصيت‪،‬‬ ‫انگيزه‌ها‪،‬‬ ‫علئق‪،‬‬ ‫تجربه‌هاي قبلي‪،‬‬ ‫تمايلت‪.‬‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫تئوري اسناد‬ ‫تصميم فرد به سه عامل بستگي دارد‪:‬‬ ‫تمايز‪ :‬تمايز معطوف به اين است كه آيا يك‬ ‫رفتار به خصوص در بسياري از وضعيت‌ها تكرار‬ ‫مي‌شود يا ويژه يك وضعيت است‬ ‫همانندي‪ :‬هرگاه همانندي بسيار بال باشد شما‬ ‫مي‌توانيد عوامل بيروني را موجب تأخير كارمند‬ ‫بدانيد‬ ‫تداوم‪ :‬آيا فرد به طور مرتب و مداوم درگير‬ ‫اين رفتارهاست؟ آيا كارمند در همه مواقع‬ ‫واكنشي يكسان درباره كار دارد‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫آيا اسنادها مي‌توانند تحريف شوند؟‬ ‫يكي از جالب ترين دريافت‌هاي برگرفته‬ ‫از تئوري اسنادي اين است كه خطاها و‬ ‫تعصب‌ها باعث خطاي اسنادها مي‌شوند‪.‬‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫تحريف در شيوه‌هاي ميان‌بر قضاوت در مورد ديگران‬ ‫راه ميان‌بر‬

‫آنچه هست‬

‫تحريف‬

‫گزينشگري‬ ‫‌‬

‫مردم قطعاتي ويژه و پاره‌هايي از‬ ‫آنچه مشاهده مي‌كنند را بر هم‬ ‫سوار مي‌كنند‪ .‬اين پاره‌ها به علئق‪،‬‬ ‫ديگران دارد‪.‬‬ ‫كنند بستگي‬ ‫مي‌ آنها‬ ‫نگرش‬ ‫تجربه و‬ ‫مانند‬ ‫تصور‬ ‫مردم‬

‫سريعخواني ديگران مي‌تواند به‬ ‫‌‬ ‫ارائه چهره‌اي نادرست از‬ ‫ديگران منتج شود‪.‬‬

‫شباهت فرضي‬

‫آنها هستند‪.‬‬ ‫تصور كليشه‌اي‬

‫تأثير هاله‌اي‬

‫مردم در مورد ديگران بر مبناي‬ ‫تصورشان از گروهي كه ديگران به‬ ‫آن تعلق دارند‪ ،‬به قضاوت‬ ‫نشينند‪.‬‬ ‫‌‬ ‫مي‬ ‫ويژگي منحصر‬ ‫تأثير يك‬ ‫مردم تحت‬ ‫به فرد ديگران قرار مي‌گيرند‬

‫پيشگويي دلخواه‬

‫تقلي مردم نسبت به ديگران به‬ ‫شيوهاي خاص است و در عوض‪،‬‬ ‫‌‬ ‫ديگران به شيوه‌اي رفتار مي‌كنند كه‬ ‫همسان ادراك مردم باشند‪.‬‬

‫ممكن است تفاوت‌هاي فردي‬ ‫حساب نشده باشند كه خود‬ ‫منجر به تشخيص شباهت‌هاي‬ ‫مي‌شود‪.‬‬ ‫نادرست‬ ‫قضاوت‬ ‫است به‬ ‫ممكن‬ ‫نادرست منتج شود زيرا بسيار‬ ‫از تصورات كليشه‌اي بنيان‬ ‫ندارند‬ ‫از‪ .‬آنچه يك‬ ‫واقعي كلي‬ ‫در ارائه چهره‬ ‫فرد انجام داده است‪ ،‬با‬ ‫رفتارشود‪.‬‬ ‫روبرو مي‌‬ ‫شكست‬ ‫مورد‬ ‫است به‬ ‫ممكن‬ ‫انتظار منتج شود‪ ،‬و نه به رفتار‬ ‫واقعي فرد‪.‬‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫يادگيري‌‬

‫تقريبا ً تمامي رفتارهاي پيچيده حاصل‬ ‫يادگيري هستند‪.‬‬ ‫هرگونه تغييرات نسبتا ً دائم در رفتار‬ ‫كه در اثر تجربه ايجاد مي‌شود‪.‬‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫چگونه ياد مي‌گيريم؟‬

‫دو نظريه معروف در تبيين فرآيند‬ ‫يادگيري عرضه شده است‪:‬‬ ‫نظريه شرطي‌كردن عامل‬ ‫نظريه يادگيري اجتماعي‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫شرطي‌كردن عامل چيست؟‬ ‫شرطي‌كردن عامل(‪)Operant Conditioning‬‬ ‫چنين استدلل مي‌كند كه رفتار تابع نتايج‬ ‫آن است‪ .‬افراد ياد مي‌گيرند كه با در‬ ‫پيش‌گرفتن يك رفتار چيزي را كه مايلند‬ ‫ياد بگيرند يا از چيزي كه نمي‌خواهند‬ ‫دوري گزينند‪.‬‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫نظريه يادگيري اجتماعي چيست؟‬

‫• افرادها‪ ،‬بسياري چيزها را از الگوهايشان‪ -‬اوليا‪،‬‬ ‫معلمان‪ ،‬همسن و سالن‪ ،‬برنامه‌هاي تلويزيون‪،‬‬ ‫هنرمندان سينما‪ ،‬رؤسا و غيره‪ -‬مي‌آموزند‪ .‬اين‬ ‫نظر را كه ما مي‌توانيم هم از طريق مشاهده و‬ ‫هم از طريق تجربه مستقيم چيز بياموزيم نظريه‬ ‫يادگيري اجتماعي مي‌نامند‪.‬‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫چهار فرآيند از تعيين تأثيرگذاري يك الگو‬ ‫بر روي افراد شناخته شده است‪:‬‬ ‫فرآيندهاي‬ ‫فرآيندهاي‬ ‫فرآيندهاي‬ ‫فرآيندهاي‬

‫قابل توجه‬ ‫يادگيري‬ ‫الگوبرداري‬ ‫تقويتي‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫مديران چگونه مي‌توانند رفتار را شكل‬ ‫دهند؟‬ ‫مديران اغلب مي‌كوشند با هدايت گام‌هاي افراد در‬ ‫يادگيري به آن شكل بدهند‪ .‬اين فرآيند را‬ ‫شكل‌گيري رفتار مي‌گويند‪.‬‬ ‫چهار شيوه براي شكل‌گيري رفتار وجود دارد‪:‬‬ ‫تقويت مثبت‪،‬‬ ‫تقويت منفي‪،‬‬ ‫تنبيه‬ ‫خاموش‌سازي (تضعيف رفتار نامطلوب)‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫مباني رفتار گروهي‬ ‫رفتار افراد در گروه همانند مجموعه‬ ‫رفتار تمامي افراد نيست‪ .‬افراد در‬ ‫گروه متفاوت عمل مي‌كنند تا نسبت به‬ ‫وقتي كه تنها هستند‪.‬‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫گروه چيست؟‬ ‫گروه متشكل از دو يا چند نفر است كه دور هم‬ ‫گرد آمده‌اند و تعامل و وابستگي متقابل دارند‬ ‫تا اهداف ويژه اي را به دست آورند‪:‬‬ ‫• گروه رسمي‪ :‬گروه‌هاي كاري‌اند كه سازمان‬ ‫مربوطه آنها را به وجود مي‌آورد و داراي‬ ‫وظايف اختصاصي و وظايف رسمي مي‌باشند‪.‬‬ ‫• گروه غيررسمي‪ :‬گروه‌هاي غيررسمي ذاتي‬ ‫اجتماعي دارند‪ .‬اين گروه‌ها شكل گيري‌هاي‬ ‫طييعي داشته و در محيط كار و به خاطر نياز‬ ‫به پاسخ به برخوردهاي اجتماعي پديد مي‌آيند‪.‬‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫دليل پيوستن افراد به گروه‌ها‬ ‫دليل‬

‫منافع دريافت‌شده‬

‫امنيت‬

‫به دست آورند قدرت ناشي از جمع‪ ،‬كاهش عدم‬ ‫ناشي از‬ ‫امنيت‬ ‫تنهايي به خاطر تعلق‌داشتن به‬ ‫آوردن اعتبار‬ ‫دست‬ ‫به‬

‫عزت نفس‬

‫افزايش ويژه‬ ‫گروهي‬ ‫حس خودارزشي فرد‪ -‬به ويژه با عضويت‬ ‫باارزش‬ ‫گروه‬ ‫در يك‬ ‫اجتماعي فرد با تعامل اجتماعي‬ ‫نيازهاي‬ ‫برآوردن‬

‫قدرت‬

‫به دست آوردن چيزي با فعاليت گروهي كه به طور‬ ‫انفرادي ممكن نيست‪ ،‬محافظت اعضاي گروه از‬ ‫انجامديگران‪.‬‬ ‫غيرمنطقي‬ ‫‌‬ ‫درخواست‬ ‫رساندن كاري ويژه به‬ ‫هايبراي به‬ ‫فرصت‬ ‫ارائه‬

‫مقام‬ ‫وابستگي‬

‫تأمين هدف‬

‫هنگامي كه براي تكميل آن به چيزي فراتر از دانش‪،‬‬ ‫ذوق‪ ،‬يا توان يك فرد نياز هست‪.‬‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫مفاهيم اساسي درك رفتار گروهي‬ ‫كدامند؟‬ ‫اصول اساسي درك رفتار گروهي عبارتند‬ ‫از‪:‬‬ ‫نقش‌ها‪،‬‬ ‫هنجارها‬ ‫ب گروه‬ ‫تركي ‌‬ ‫همبستگي گروهي‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫مقام چيست و چرا مهم است؟‬ ‫مقام يك درجه حيثيتي‪ ،‬موقعيت يا رده‬ ‫در يك گروه است‪.‬‬ ‫مقام مانند يك عامل انگيزشي مهم‬ ‫مي‌شود و پي‌آمدهاي رفتاري پيدا مي‌كند‪.‬‬

‫مباني رفتار فردي و‬ ‫گروهي‬ ‫آيا اندازه گروه‌ بر رفتار گروهي اثر‬ ‫مي‌گذارد؟‬

‫اندازه گروه بر رفتار گروه اثرگذار است‪.‬‬ ‫اما اين كه اين تأثير تا چه حد است‪،‬‬ ‫بستگي به معيارهايي دارد كه شما به كار‬ ‫مي‌بريد‪.‬‬ ‫هرچقدر تعداد اعضاء گروه بيشتر باشد‪،‬‬ ‫سهم افراد عضو اغلب رو به كاهش دارد‪.‬‬ ‫با گسترش گروه‪ ،‬بهره‌وري فردي هر‬ ‫عضو گروه رو به كاهش مي‌نهد‪.‬‬

‫فصل هفتم‬

‫انگيزش و پاداش‬

‫انگيزش و پاداش‬

‫انگيزش (‪ )motivation‬اشتياق براي اعمال‬ ‫تلش بسيار براي رسيدن به اهداف‬ ‫سازماني‪ ،‬مشروط به كارايي تلش‌ها‬ ‫جهت ارضاي نياز فردي‪.‬‬

‫انگيزش و پاداش‬ ‫فرآيند انگيزش‬

‫نياز‬ ‫ارضانش‬ ‫ده‬

‫تنش‬

‫انگيزه‬

‫كوشش‬ ‫رفتاري‬

‫نياز‬ ‫ارضاش‬ ‫ده‬

‫كاهش‬ ‫تنش‬

‫انگيزش و پاداش‬ ‫نظريه‌هاي اوليه انگيزش‬ ‫نظريه سلسله مراتب نيازها‪،‬‬ ‫نظريه ‪ X‬و ‪،Y‬‬ ‫نظريه بهداشت‪ -‬انگيزش‬ ‫اهميت اين نظريه‌ها‪:‬‬ ‫‪ )1‬اين نظريه‌ها مباني نظريه‌هاي معاصر را‬ ‫نشان مي‌دهد‪.‬‬ ‫‪ )2‬مديران تجربي از اين نظريه‌ها و واژگان آنها‬ ‫در تبيين انگيزش كاركنان مرتبا ً استفاده‬ ‫مي‌كنند‪.‬‬

‫انگيزش و پاداش‬ ‫نظريه سلسله مراتب نيازهاي مزلو‬ ‫در هر انساني سلسله مراتبي از پنج‬ ‫نياز وجود دارد‪:‬‬ ‫نيازهاي‬ ‫نيازهاي‬ ‫نيازهاي‬ ‫نيازهاي‬ ‫نيازهاي‬

‫فيزيولوژيكي‬ ‫ايمني‬ ‫اجتماعي‬ ‫ارزشي‬ ‫خودشكوفايي‬

‫انگيزش و پاداش‬ ‫نظريه ‪ X‬و ‪ Y‬مك گريگور‬ ‫داگلس مك گريگور دو ديدگاه متمايز را‬ ‫در مورد طبيعت انسان عرضه كرد‪:‬‬ ‫يك ديدگاه كه اساسا ً منفي است و‬ ‫نظريه ‪ X‬خوانده مي‌شود‬ ‫ديدگاه ديگر اساسا ً مثبت است و نظريه‬ ‫‪ Y‬خوانده مي‌شود‪.‬‬

‫انگيزش و پاداش‬ ‫فرضيات نظريه ‪ X‬و نظريه ‪Y‬‬ ‫نظريه ‪ : X‬مديري كه كاركنان را از‬ ‫ديدگاه نظريه ‪( X‬منفي) مي‌بيند‪ ،‬بر اين‬ ‫باور است كه‪:‬‬ ‫كاركنان ذاتا ً كار را دوست ندارند و هر‬ ‫وقت بتوانند از انجام آن اجتناب‬ ‫مي‌كنند‪.‬‬ ‫چون كاركنان كار را دوست ندارند بايد‬ ‫آنها را كنترل كرد و تحت فشار قرار‬ ‫داد‪.‬‬

‫انگيزش و پاداش‬ ‫فرضيات نظريه ‪ X‬و نظريه ‪Y‬‬ ‫نظريه ‪ :Y‬مديري كه كاركنان را از ديدگاه‬ ‫نظريه ‪( Y‬مثبت) مي‌بيند‪ ،‬بر اين باور است‬ ‫كه‪:‬‬ ‫• كاركنان كا را مانند استراحت يا بازي‬ ‫مي‌بينند‪.‬‬ ‫• مردان و زنان اگر متعهد به اهداف‬ ‫باشند‪ ،‬خودكنترلي و خودرهبري را اعمال‬ ‫خواهند كرد‪.‬‬

‫انگيزش و پاداش‬ ‫نظريه بهداشت‪ -‬انگيزش‬

‫هرزبرگ(– ‪Motivation‬‬

‫‪) Hygiene Theory‬‬

‫رابطه فرد با كارش اصولي است و نگرش‬ ‫فرد نسبت به كارش به خوبي مي‌تواند‬ ‫موفقيت يا شكست او را تعيين كند‪.‬‬

‫انگيزش و پاداش‬ ‫تئوري‌هاي نوين انگيزش‬ ‫نظريه سه نياز مك كلند‪:‬‬ ‫نياز به كسب موفقيت‬ ‫نياز به كسب قدرت‬ ‫نياز به ايجاد دوستي‬

‫انگيزش و پاداش‬ ‫چگونه درون داده‌ها و پي‌آمدها بر انگيزش‬ ‫اثر مي‌گذارند؟‬ ‫نظريه برابري‬ ‫مرجع مقايسه‬

‫انگيزش و پاداش‬

‫نظريه برابري‬ ‫ارزيابي كارمند‬ ‫(كم برآورد شده)‬

‫مقايسه نسبت دريافت‌شده‬ ‫نابراب‬ ‫ري‬ ‫برابر‬ ‫ي‬

‫(زياد برآورد‬ ‫شده)‬

‫نابراب‬ ‫ري‬

‫نتيجه‌هاي ‪B‬‬

‫نتايج‪A‬‬

‫درون داده‌هاي‬ ‫‪B‬‬

‫<‬

‫نتيجه‌هاي ‪B‬‬

‫=‬

‫درون داده‌هاي‬ ‫‪A‬‬ ‫نتايج‪A‬‬

‫درون داده‌هاي‬ ‫‪B‬‬

‫درون داده‌هاي‬ ‫‪A‬‬

‫نتيجه‌هاي ‪B‬‬

‫نتايج‪A‬‬

‫درون داده‌هاي‬ ‫‪B‬‬

‫>‬

‫درون داده‌هاي‬ ‫‪A‬‬

‫انگيزش و پاداش‬ ‫نظريه انتظار ويکتور روم‬ ‫تمايل يك فرد براي عمل به يك شيوه‬ ‫معين‪ ،‬براساس انتظار او از آن عمل و‬ ‫پيامد حاصل از آن و نيز ميزان جذابيت آن‬ ‫پيامد براي آن فرد است‪ .‬اين نظريه سه‬ ‫متغير يا رابطه را در برمي‌گيرد‪:‬‬ ‫رابطه تلش‪ -‬عملكرد‬ ‫رابطه عملكرد‪ -‬پاداش‬ ‫رابطه پاداش‪ -‬اهداف فردي‬

‫انگيزش و پاداش‬ ‫مسائل جديد در انگيزش‬ ‫مطالعات امروزه در پي يافتن راه‌هايي‬ ‫براي ترغيب نيروي كار ناهمگون‪،‬‬ ‫ترغيب كاركناني كه حداقل دستمزد را‬ ‫دريافت مي‌كنند‪ ،‬برنامه‌هاي پرداخت‬ ‫براساس عملكرد و برنامه‌هاي واگذاري‬ ‫سهام هستند‪.‬‬

‫انگيزش و پاداش‬ ‫آيا پرداخت به كاركنان بايد برمبناي ساعت‬ ‫كار يا عملكرد شغلي باشد؟‬ ‫برنامه‌هاي پرداخت برمبناي عملكرد‪،‬‬ ‫گونه‌اي طرح حقوقي است كه براساس‬ ‫آن به كاركنان با توجه به ميزان‬ ‫عملكردشان حقوق پرداخت مي‌شود‪.‬‬ ‫پرداخت موردي‪ ،‬سهيم‌شدن در‬ ‫دستاوردها‪ ،‬مشوق‌هاي دستمزدي‪،‬‬ ‫سهيم‌شدن در سود و پرداخت پاداش كلي‬ ‫نمونه‌هايي از برنامه‌هاي پرداخت برمبناي‬ ‫عملكرد هستند‪.‬‬

‫انگيزش و پاداش‬ ‫چگونگي برنامه‌هاي سهيم‌شدن كاركنان در‬ ‫مالكيت سازمان بر انگيزش‬ ‫برنامه سهيم‌شدن كاركنان در مالكيت‬ ‫سازمان برنامه‌اي حقوقي است كه در آن‬ ‫كارمندان با دريافت سهمي از مالكيت‬ ‫سازمان به عنوان عاملي براي تحريك‬ ‫افزايش عملكرد‪ ،‬مالك بخشي از سازمان‬ ‫مي‌شوند‪.‬‬

‫انگيزش و پاداش‬ ‫آيا مديران مي‌توانند موجب انگيزش‬ ‫كاركناني شوند كه حداقل دستمزد را‬ ‫مي‌گيرند؟‬

‫برنامه‌هاي معرفي كارمند مانند كارمند‬ ‫نمونه ماه‪ ،‬مراسم فصلي اعطاي لوح‬ ‫افتخار عملكرد يا مراسم ديگر به خاطر‬ ‫موفقيت كارمند‪.‬‬ ‫تجربه فزايندة تنوع مهارت‪ ،‬هويت‬ ‫شغلي‪ ،‬اهميت شغلي‪ ،‬خودمختاري و‬ ‫بازخورد‪.‬‬

‫فصل هشتم‬

‫رهبري و‬ ‫سرپرستي‬

‫رهبري و سرپرستي‬ ‫مديران در برابر رهبران‬ ‫مديران منصوب مي‌شوند‪ .‬آنها داراي‬ ‫اين قدرت قانوني هستند كه اجازه دارند‬ ‫تشويق يا تنبيه نمايند‪ .‬توانايي آنها‬ ‫براساس اختيارات رسمي است كه به‬ ‫طور ذاتي در سمت‌شان وجود دارد‪.‬‬ ‫رهبران ممكن است منصوب بشوند يا از‬ ‫ميان گروهي برخيزند‪ .‬رهبر مي‌تواند بر‬ ‫ديگران براي انجام امري وراي عمليات‬ ‫ديكته‌شده توسط مقامات رسمي‪ ،‬اثر‬ ‫بگذارد‪.‬‬

‫رهبري و سرپرستي‬ ‫نظريه‌ ويژگي‌هاي رهبري‬

‫‪Trait theories of‬‬

‫‪Leadership‬‬

‫• ويژگي‌هايي مثل هوش‪ ،‬فرهمندي‬ ‫(كاريزما)‪ ،‬قاطعيت‪ ،‬شور و اشتياق‪،‬‬ ‫قدرت‪ ،‬جسارت‪ ،‬تشخيص و اعتماد به‬ ‫نفس نظريه ويژگي‌هاي رهبري است‪.‬‬

‫رهبري و سرپرستي‬ ‫آيا رفتارهاي مشخص رهبري وجود دارند؟‬ ‫سه نوع رفتار رهبري يا سه شيوه رهبري‬ ‫‪:‬‬ ‫شيوه مستبدانه ‪Autocratic style‬‬ ‫شيوه مردم سالرانه ‪Democratic style‬‬ ‫شيوه آزادمنشانه ‪Lasses faire‬‬

‫رهبري و سرپرستي‬ ‫توسعه پيوستار رفتارهاي رهبر‬

‫رهبري کارمند محور‬ ‫رهبري رئيس محور‬ ‫آزادمنش‬

‫مردم سالر‬

‫مستبد‬

‫محدوده آزادي‬ ‫زيرمجموعه ها‬

‫‪ -‬مشارکتي‬

‫استفاده از‬ ‫قدرت توسط‬ ‫مدير‬

‫ مشاوره‬‫اي‬

‫رهبري و سرپرستي‬ ‫شبكه مديريت چيست؟‬ ‫• شبكه مديريت ‪ Managerial grid‬ديدگاهي‬ ‫دوبعدي از شيوه رهبري است كه ‪Roberrt‬‬ ‫‪ Blake‬و ‪ Jane Mouton‬ابداع كردند و براي‬ ‫بهسازي سازمان و مديريت به كار‬ ‫مي‌رود‪ .‬آنها معتقد بودند كه شبكه‬ ‫مديريت براساس شيوه‌هايي قرار دارد‬ ‫كه مديران به افراد و به توليد توجه‬ ‫مي‌كنند‪.‬‬

‫رهبري و سرپرستي‬ ‫نظريه‌هاي اقتضايي رهبري‬ ‫الگوي اقتضايي فيدلر‬

‫‪Fiedler contingency‬‬

‫‪model‬‬

‫نظريه مسير‪ -‬هدف‬ ‫الگوي رهبري مشاركتي‬

‫‪Path- goal theory‬‬ ‫‪Leader- participation‬‬

‫‪model‬‬

‫نظريه اقتضايي هرسي و بلنچارد‬ ‫‪and Blanchard sitouational model‬‬

‫‪Hersey‬‬

‫رهبري و سرپرستي‬ ‫الگوي فيدلر‬

‫اولين الگوي جامع اقتضايي درباره‬ ‫رهبري را فرد فيدلر ارائه كرد‪ .‬الگوي‬ ‫موقعيتي فيدلر نشان مي‌دهد كه‬ ‫عملكرد موفقيت‌آميز گروه بستگي به‬ ‫تناسب و هماهنگي موجود بين شيوه‬ ‫تعامل رهبري با كاركنان و درجه‌اي كه‬ ‫آن موقعيت به رهبر اجازه كنترل و‬ ‫اثربخشي مي‌دهد‪ ،‬دارد‪.‬‬

‫رهبري و سرپرستي‬ ‫نظريه مسير‪ -‬هدف‬ ‫وظيفه رهبر اين است كه پيروانش را‬ ‫در دستيابي به اهداف كمك كند و‬ ‫رهنمودها و حمايت‌هاي لزم را تدارك‬ ‫ببيند تا اين اطمينان را ايجاد نمايد كه‬ ‫اهداف آنها با اهداف كلي گروه يا‬ ‫سازمان سازگار مي‌باشد‪.‬‬

‫رهبري و سرپرستي‬ ‫الگوي رهبري مشاركتي‬

‫اين الگو رفتار رهبري را با مشاركت در‬ ‫تصميم‌گيري مرتبط نمود‪ .‬اين الگو نشان‬ ‫مي‌دهد كه ساختارهاي كار براي‬ ‫فعاليت‌هاي يكنواخت و متغير‪ ،‬متفاوت‬ ‫هستند‪.‬‬

‫رهبري و سرپرستي‬ ‫متغيرهاي موقعيتي در الگوي تجديدنظرشده رهبري‬ ‫مشاركتي‬ ‫‪ QR‬كيفيت مور نياز‪ :‬اهميت كيفيت فني اين تصميم‌ چقدر است؟‬ ‫‪ CR‬نياز به تعهد‪ :‬اهميت تعهد كارمند نسبت به تصميم چقدر است؟‬ ‫‪ LI‬اطلعات رهبر‪ :‬آيا براي يك تصميم‌گيري عالي‪ ،‬اطلعات كافي داريد؟‬ ‫‪ ST‬ساختار مشكل‪ :‬مسئله چگونه تنظيم شده است (داراي چه نوع ساختاري‬ ‫است)؟‬ ‫‪ CP‬احتمال تعهد‪ :‬اگر مجبور باشيد خودتان به تنهايي اين تصميم را بگيريد‪،‬‬ ‫آيا اطمينان داريد كه كاركنان شما نسبت به آن متعهد خواهند بود؟‬ ‫‪ GC‬تناسب هدف‪ :‬آيا كاركنان در تعيين اهداف سازمان براي رفع مشكل‬ ‫مشاركت‌ داده مي‌شوند؟‬ ‫‪ CO‬تعارض كارمند‪ :‬آيا ميان كاركنان براي انتخاب راه حل‌هاي مرجع تعارض‬ ‫وجود دارد؟‬ ‫‪ SI‬اطلعات كارمند‪ :‬آيا كاركنان اطلعات كافي براي اتخاذ يك تصميم عالي‬ ‫دارند؟‬ ‫ً‬ ‫‪ TC‬محدوديت وقت‪ :‬آيا محدوديت وقت واقعا جدي شما‪ ،‬مانع از‬ ‫مشاركت‌دادن كاركنان مي‌شود؟‬ ‫‪ GD‬توزيع جغرافيايي‪ :‬آيا هزينه گردآوري جغرافيايي كاركنان پراكنده در يك‬ ‫منطقه جغرافيايي قابل توجيه است؟‬ ‫‪ MT‬زمان انگيزش‪ :‬مدت زماني كه صرف تصميم‌گيري مي‌شود چقدر براي‬ ‫شما اهميت دارد؟‬

‫رهبري و سرپرستي‬ ‫رهبري موقعيتي‬ ‫رهبري موقعيتي نشان مي‌دهد كه يك‬ ‫رهبر چگونه بايد شيوه رهبري خود را‬ ‫تعديل كند تا بتواند بازتاب آن چيزي باشد‬ ‫كه پيروان او مي‌طلبند‪.‬‬ ‫آمادگي بازتاب اين امر است كه يك پيرو‬ ‫تا چه حد تمايل و توانايي براي انجام يك‬ ‫وظيفه دارد‪.‬‬

‫رهبري و سرپرستي‬ ‫رهبري موقعيتي‬ ‫چهار شيوه خاص رهبري به وجود مي‌آورند‪:‬‬ ‫دستوردهي (توجه به كار زياد‪ -‬توجه به‬ ‫كارمند كم)‬ ‫قبولندن (توجه زياد به كار‪ -‬توجه زياد به‬ ‫كارمند)‬ ‫مشاركت (توجه كم به كار‪ -‬توجه زياد به‬ ‫كارمند)‬ ‫نمايندگي دادن (توجه كم به كار‪ -‬توجه كم‬ ‫به كارمند)‬

‫رهبري و سرپرستي‬ ‫نگرشهاي جديد دررابطه با موضوع رهبري‬ ‫رهبري كاريزماتيك و رهبري عمل‌گرا‬ ‫رهبري تحول‌گرا‬

‫رهبري و سرپرستي‬ ‫نظريه رهبري كاريزماتيك ‪Charismatic‬‬ ‫‪leadership theory‬‬

‫نظريه رهبري كاريزماتيك حاصل بسط‬ ‫نظريه اسنادي است‪.‬‬ ‫اين نظريه مي‌گويد كه پيروان (زيردستان)‬ ‫به هنگامي كه رفتارهاي خاصي را مي‌بينند‪،‬‬ ‫توانايي‌هاي خارق‌العاده يا قهرمانانه‌اي را‬ ‫به رهبر نسبت مي‌دهند‪.‬‬

‫رهبري و سرپرستي‬ ‫ويژگي‌هاي عمده رهبران كاريزماتيك‬ ‫•‬ ‫•‬

‫•‬ ‫•‬

‫•‬ ‫•‬ ‫•‬

‫اعتماد به نفس‪ :‬رهبران كاريزماتيك اطميناني تام و تمام به‬ ‫قضاوت و توانايي خويش دارند‪.‬‬ ‫بينش‪ :‬آنها داراي هدفي آرماني‌اند كه آينده‌اي بهتر از وضع موجود‬ ‫را تصوير مي‌كند‪ .‬هرچه اين ناهمخواني بين هدف آرماني و‬ ‫واقعيت موجود بيشتر باشد‪ ،‬پيروان آن را به بينش غيرعادي‬ ‫رهبرشان نسبت مي‌دهند‪.‬‬ ‫قدرت بيان‪ :‬آنها قادرند كه منظور خود را به روشني و به زباني‬ ‫ساده بيان كنند‪.‬‬ ‫عقيده راسخ و قوي‪ :‬رهبران كاريزماتيك نسبت به هدف خود‬ ‫اعتقادي راسخ دارند و آماده پذيرش خطرهاي بزرگ هستند و‬ ‫براي رسيدن به آرمان خويش حاضر به ايثار و ازخودگذشتگي‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫رفتار نامعمول‪ :‬از آنها رفتاري سرمي‌زند كه بديع‪ ،‬غيرمتعارف و‬ ‫نامعمول است‪ .‬وقتي اين رفتار موفقيت‌آميز باشد شگفتگي و‬ ‫تحسين پيروان را به دنبال دارد‪.‬‬ ‫عامل تغيير‪ :‬رهبران كاريزماتيك به عنوان عوامل تغيير شناخته‬ ‫مي‌شوند‪ ،‬نه حافظان وضع موجود‪.‬‬ ‫حساسيت محيطي‪ :‬آنها قادرند ارزشيابي درست و حقيقي از‬ ‫فشارهاي محيط داشته و منابعي را كه براي ايجاد تغيير لزم‬ ‫است‪ ،‬مشخص نمايند‪.‬‬

‫رهبري و سرپرستي‬ ‫نقش‌هاي نوين در رهبري‬ ‫پنج بعد اعتماد‬ ‫اصالت‬

‫درستكاري و حقيقت‌جويي‬

‫شايستگ‬ ‫ي‬ ‫ثبات‬

‫داشتن مهارت و دانش در زمينه فني و روابط‬ ‫انساني اعتماد‪ ،‬پيشگويي و قضاوت درست‬ ‫قابليت‬

‫رويه‬ ‫وفاداري‬

‫تمايل به حفظ آبرو و حيثيت افراد‬

‫صداقت‬

‫تمايل به مشاركت در انديشه‌ها و اطلعات به‬ ‫صورت آزاد‬

‫رهبري و سرپرستي‬ ‫چرا اعتبار و اعتماد مهم است؟‬

‫اهميت بسيار زياد درستكاري به عنوان‬ ‫ويژگي شاخص رهبران تحسين‌برانگيز‪،‬‬ ‫نشان از اهميت اعتبار و اعتماد در‬ ‫اثربخشي رهبري دارد‪.‬‬

‫رهبري و سرپرستي‬ ‫مسائل نوين در رهبري‬

‫جنسيت و رهبري‬ ‫رهبري و فرهنگ ملي‬ ‫زيرسؤال بردن ارتباط رهبري‪.‬‬

‫رهبري و سرپرستي‬ ‫چگونه فرهنگ ملي بر رهبري اثر‬ ‫مي‌گذارد؟‬

‫فرهنگ ملي از طريق پيروان است كه‬ ‫بر رهبري اثر مي‌گذارد‪ .‬رهبران‬ ‫نمي‌توانند شيوه‌شان را به دلخواه خود‬ ‫انتخاب كنند زيرا آنها تحت فشار‬ ‫شرايط فرهنگي هستند‪.‬‬

‫رهبري و سرپرستي‬ ‫سرپرستي‪ :‬موردي ويژه در رهبري‬

‫سرپرستي به عنوان اولين كار مديريت‬ ‫و سرپرستان به عنوان مديران سطح‬ ‫اول مورد توجه هستند‪ .‬يعني از قاعده‬ ‫سازمان هرمي شكل سنتي بهره‬ ‫مي‌گيريم كه ر اين حال آنها اولين يا‬ ‫پايين‌ترين سطح در سلسله مراتب‬ ‫مديريت هستند‪.‬‬

‫رهبري و سرپرستي‬ ‫ويژگي‌هاي منحصر به فرد سرپرستي‬

‫اعتماد بسيار به كارشناسي فني‬ ‫ارتباط با مديران و كاركنان‬ ‫عملياتي‬ ‫قائق‌آمدن بر تعارض نقش‌ها‬ ‫فائق‌آمدن بر اقتدار تصنعي‬ ‫نماينده مديريت‬

‫والسلم‬

Related Documents

Abdi Baleta
June 2020 5
File Abdi
November 2019 9
Kholase Osoole Masihiat
November 2019 0
Abdi Sukamto Thesis
December 2019 3